tgoop.com/SHAHINSEPANTA/2395
Last Update:
🌞 پاسخی به نادیدهگرفتن ریشههای پارسی شبِ چله و ترکی دانستن آن.
✍️ شاهین سپنتا
👈 بخش دوم و پایانی
از سرایندگان پارسیگو، هلالی جغتایی، نظیری نیشابوری و جویای تبریزی در سرودههای خود از «چلهٔ دی» نام بردهاند.
شیخبهایی نیز در کتاب «موش و گربه» حکایتهای ۶ و ۲۴، از «چلهٔ زمستان» و «چلهٔ بزرگ زمستان» نام میبرد.
در تقویمهای دورهٔ صفوی و در ستون توقیعات (شرح روزهای مهم) از جمله در توقیعات سالهای ۱۰۲۹ق.، ۱۰۸۵ق.، ۱۱۰۷ق.، از «چلهٔ تابستان»، «چلهٔ زمستان»، «شب یلدا»، «اول چهلهٔ بزرگ زمستان»، «اول چهلهٔ کوچک زمستان» نام برده است.
۶- واژهٔ چله در زبان فارسی، با چله یا چهله در دیگر گویشها و زبانهای ایرانی همچون بلوچی، کردی، پشتو، سنگلیچی همریشه است و به کار میرود. (فرهنگ ریشهشناسی زبان فارسی، محمد حسن دوست،ص ۱۰۴۳/ فرهنگ ریشهشناختی فارسی، جلال خالقیمطلق، ص۱۸۱)
۷- چله در گویشهای محلی تکیهای، طاری، طامهای، طرقی، کشهای، و نطنزی در استان اصفهان نیز به همین معنی «چهله» به کار میرود.
۸- سروشیان، در فرهنگ بهدینان ص۶۳، واژه چله تابستان را در گویش محلی زرتشتیان «چلهای تیرمه» یا «چلی تیرمه»، و چله زمستان را «چلهای سرمو» یا «چلی زمند» آورده است.
۹- چله یا چهله در متون فارسی به چهل روزی که درویشان در گوشهای نشینند و روزه دارند، نیز گفتهشده که یکی از صدها شاهد مثال آن در کتاب «زنگینامه» نوشته محمد بن محمود بن محمد زنگی بخاری در دوره صفوی است.
۱۰- دکتر معین در حاشیهٔ برهان قاطع، و دهخدا در لغتنامه، چله به معنی زه کمان را در ترکی «چلی» به کسر اول و «چلیه» نوشتهاند.
۱۱- حسندوست، نیز در فرهنگ ریشهشناختی، واژهٔ چله در زبان ترکی را به معنی ابریشم، پنبهٔ حلاجی شده برای چرخ ریسندگی، زه کمان و مترادف با چله به همین معانی در فارسی میانه، و گویشهای خوانساری، گزی، نطنزی، وانشانی، کشهای و زفرهای نوشته است.
۱۲- منوچهر ستوده، در فرهنگ گیلکی ص۷۷، چل را در گویش گیلکی چرخ ابریشمکشی و چلهزه را قسمتی نزدیک به قرقره در چرخ ابریشمکشی مینویسد.
براین پایه، به نظر میرسد که واژهٔ «چله» به معنی زهِ کمان وامواژهای از فارسی در ترکی باشد و ارتباطی با واژهٔ مشابه چله (چهله) ندارد./پایان
@shahinsepanta
BY 🌿 کانال شاهین سپنتا
Share with your friend now:
tgoop.com/SHAHINSEPANTA/2395