نسیم جنوب 1107.pdf
1 MB
نسیم جنوب 1107.pdfنسخه الکترونیکی
*هفته نامه نسیم جنوب*
سال بیست و هفتم
شماره ۱۱۰۷
🌺🌺🌺🌺
*نسیم جنوب، دیرپاترین نشریه تاریخ بوشهر*
زبادِ جنوبی در آمد نسیم
دل رهروان رست زاندوه و بیم (نظامی)
«برای مشاهده نسخه الکترونیکی نسیم جنوب از برنامه PDF استفاده کنید.»
تلفن تماس و ارسال مطلب از طریق واتساب:
۰۹۱۷۷۷۲۳۹۰۹
@Saeed_Maadani
*هفته نامه نسیم جنوب*
سال بیست و هفتم
شماره ۱۱۰۷
🌺🌺🌺🌺
*نسیم جنوب، دیرپاترین نشریه تاریخ بوشهر*
زبادِ جنوبی در آمد نسیم
دل رهروان رست زاندوه و بیم (نظامی)
«برای مشاهده نسخه الکترونیکی نسیم جنوب از برنامه PDF استفاده کنید.»
تلفن تماس و ارسال مطلب از طریق واتساب:
۰۹۱۷۷۷۲۳۹۰۹
@Saeed_Maadani
مولانا: نقاشی از حسین بهزاد
...دلبر و یار من تویی
رونق کار من تویی
باغ و بهار من تویی
بهر تو بود بود من
خواب شبم ربودهای
مونس من تو بودهای
درد توام نمودهای
غیر تو نیست سود من
جان من و جهان من
زهره آسمان من.....
چهارم دی( ۶۵۲ هجری خورشیدی) سالروز درگذشت جلالالدین محمد بلخی نامدار به مولوی، مولانا و رومی شاعر فارسیگوی است.
...دلبر و یار من تویی
رونق کار من تویی
باغ و بهار من تویی
بهر تو بود بود من
خواب شبم ربودهای
مونس من تو بودهای
درد توام نمودهای
غیر تو نیست سود من
جان من و جهان من
زهره آسمان من.....
چهارم دی( ۶۵۲ هجری خورشیدی) سالروز درگذشت جلالالدین محمد بلخی نامدار به مولوی، مولانا و رومی شاعر فارسیگوی است.
Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
فاطو بچهدار نمیشه!
ماهطلعت اصلاً حال خوشی ندارد. از همه چیز مینالد. ظاهراً برکناری مهری طالبی دارستانی از مسئولیتش در "ستاد امر به معروف و نهی از منکر" حال او را ناخوشتر کرده است. میگوید: "چشمتون ندید منم چند روز بیام تهرون برم تو کلینیک او بستری بشم؟" میگویم: "برکناریاش به دلیل کلینیک نبود، علیه رئیسجمهور بدحرفی کرد." نمیپذیرد و پاسخ میدهد: "مگه همون یه نفر علیه رئیسجمهور بد حرفی کرده؟ همه میکنن، چرا کار اونا ندارن؟" ناراحتی بزرگترش اما چیز دیگری است. بهتر از زبان خودش بخوانیم. تمام متن صحبتهای خود اوست:
"خاله! این فاطو ما، هر کارش میکنم، نمیخوا بچهدار شه. سه ساله عروس شده، ولی هنوز حامله نشده. مادرشووَرش بلندشده زیر پا دومادم که بیا ئی رِ طلاق بده! ئی اجاقش کوره! میگی چه کارش کنم خاله؟ التماسش کردم، تو چشماش رفتم، قسمش دادم، ولی به فندیاتش نمیره خاله! حالا میگی چه خاکی تو سر کنم خاله؟ دومادوم اینم طلاق بده مییاد میافته رو دستِ منِ پیشونی سیاه! مَ خودم الان آه ندارم که با ناله سودا کنم بعد چه جوری خرج این دخترۀ چشمسفید رِ بدم؟
میگی چرا نمیخواد بچهدار بشه؟ خودمم نمیدونم خاله. هر وقت ازش میپرسم میگه: "نمیخوام یکی دیگه رِ مثل خودم بدبخت کنم!" ازش میپرسم مگه خودت بدبختی؟ میگه: "ها! اگه بدبخت نیستم، پس خوشبختم؟" میگمش: "سر از بدبختی در نیاری دختر! مگه چه مرگته؟ کم میخوری؟ کم میخوابی؟ کم میپوشی؟" میگه: "چی میخورم؟ چی میپوشم؟ خواب هم مگه چیزیه؟" میگمش: "دختر! ناشکری نکن، خدا قهرش میگیره! همی خُوو خودش مگه کم چیزیه؟ ما اووَقتا که دختر بودیم آرزو یه خوُو راحت داشتیم، ولی مگه مادرامون میذاشتن؟ صبح کلۀ سحر با لگد و تیپا بیدارمون میکردن که پاشین برین از ته باغ علف بچینین!" نه خاله! دخترا ئی دوره قدر نمیدونن!
میگی بچه نخواستنش دلیل دیگهای هم داره؟ ها خاله! شُو تا صبح برات دلیل مییاره. مثلاً میگه: "اگه بچّم دختر شه بعد روسریش رِ از سرش ورداره، بعد جریمش کردن، مَ اَ کجا پول بیارم بدم که زندانش نکنن؟" بهش میگم: "مادر! مگه شهرِ هرته! بیخود میکنن دخترِ مردم رِ زندان کنن! به کسی چه مربوطه؟" میگه: "ننه! تو سرت تو حساب کتاب نیست. سواد نداری. اصلاً نمیدونی تو مملکت چه خبره! الان یه قانونی نوشتن که هر دختری روسری نداشته باشه، میلیون میلیون تومن جریمش کنن و اگه نپردازه، روزشه سیاه میکنن!"
خاله! تو که سواد داری این فاطو ما راست میگه؟ همچی قانونی نوشتن؟ کی جرأت کرده همچی قانونی بنویسه؟ مگه دخترای مردم اسباببازی هستن؟ مگه ما اَ خودمون اختیار نداریم؟ میگی نوشتن اما اجراش را عقب انداختن؟ خب، بلکی چند ماه دیگه اومدن خواستن اجراش کنن. پس این فاطو ما یه چیزی سرش میشه که نمیخواد بچهدار بشه! اصلاً اگه ایطو باشه که مَ خودم اجازه نمیدم بچهدار بشه! مردم بچهدار میشن که حلاوتشون بیشتر بشه، بچه عصای دست آدم بشه، اگه قرار باشه، بخوان از همون اول بچه رِ اذیت آزار کنن، خونوادشه تکون واتکون بدن، تنشون رِ به لرز بندازن، یه روز بندازنش تو وَن، یه روز بازداشتش کنن، یه روز جریمش کنن ئی که نشد زندگی! ئی اسمش مردگی هم نمیشه! مردم خودشون هزار بدبختی دارن، هزار مصیبت دارن بعد بیان براشون ازین قانونا بنویسن؟
نه خاله، دیگه خودم پاک متوجه شدم. اگه فاطو هم بخواد، مَ خودم نمیذارم بچهدار بشه! اگه حامله هم بشه، میگم بره بندازتش! چی؟ میگی اینم جرمه؟ خب، باشه! دردسرش که از بچهدار شدن کمتره! اصلاً به درک که مرتیکه طلاقش بده! بیاد بر دلِ خودم تو خونه بنشینه، بهتر از اینه که بچۀ معصومش ایطو به ضلالت بیفته، هی بخوان مزاحمش بشن، اذیتش کنن، جریمش کنن! بُوی توبه! ئی دیگه چه دوره زمونهای شده؟ اینا دیگه کی هستن؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
ماهطلعت اصلاً حال خوشی ندارد. از همه چیز مینالد. ظاهراً برکناری مهری طالبی دارستانی از مسئولیتش در "ستاد امر به معروف و نهی از منکر" حال او را ناخوشتر کرده است. میگوید: "چشمتون ندید منم چند روز بیام تهرون برم تو کلینیک او بستری بشم؟" میگویم: "برکناریاش به دلیل کلینیک نبود، علیه رئیسجمهور بدحرفی کرد." نمیپذیرد و پاسخ میدهد: "مگه همون یه نفر علیه رئیسجمهور بد حرفی کرده؟ همه میکنن، چرا کار اونا ندارن؟" ناراحتی بزرگترش اما چیز دیگری است. بهتر از زبان خودش بخوانیم. تمام متن صحبتهای خود اوست:
"خاله! این فاطو ما، هر کارش میکنم، نمیخوا بچهدار شه. سه ساله عروس شده، ولی هنوز حامله نشده. مادرشووَرش بلندشده زیر پا دومادم که بیا ئی رِ طلاق بده! ئی اجاقش کوره! میگی چه کارش کنم خاله؟ التماسش کردم، تو چشماش رفتم، قسمش دادم، ولی به فندیاتش نمیره خاله! حالا میگی چه خاکی تو سر کنم خاله؟ دومادوم اینم طلاق بده مییاد میافته رو دستِ منِ پیشونی سیاه! مَ خودم الان آه ندارم که با ناله سودا کنم بعد چه جوری خرج این دخترۀ چشمسفید رِ بدم؟
میگی چرا نمیخواد بچهدار بشه؟ خودمم نمیدونم خاله. هر وقت ازش میپرسم میگه: "نمیخوام یکی دیگه رِ مثل خودم بدبخت کنم!" ازش میپرسم مگه خودت بدبختی؟ میگه: "ها! اگه بدبخت نیستم، پس خوشبختم؟" میگمش: "سر از بدبختی در نیاری دختر! مگه چه مرگته؟ کم میخوری؟ کم میخوابی؟ کم میپوشی؟" میگه: "چی میخورم؟ چی میپوشم؟ خواب هم مگه چیزیه؟" میگمش: "دختر! ناشکری نکن، خدا قهرش میگیره! همی خُوو خودش مگه کم چیزیه؟ ما اووَقتا که دختر بودیم آرزو یه خوُو راحت داشتیم، ولی مگه مادرامون میذاشتن؟ صبح کلۀ سحر با لگد و تیپا بیدارمون میکردن که پاشین برین از ته باغ علف بچینین!" نه خاله! دخترا ئی دوره قدر نمیدونن!
میگی بچه نخواستنش دلیل دیگهای هم داره؟ ها خاله! شُو تا صبح برات دلیل مییاره. مثلاً میگه: "اگه بچّم دختر شه بعد روسریش رِ از سرش ورداره، بعد جریمش کردن، مَ اَ کجا پول بیارم بدم که زندانش نکنن؟" بهش میگم: "مادر! مگه شهرِ هرته! بیخود میکنن دخترِ مردم رِ زندان کنن! به کسی چه مربوطه؟" میگه: "ننه! تو سرت تو حساب کتاب نیست. سواد نداری. اصلاً نمیدونی تو مملکت چه خبره! الان یه قانونی نوشتن که هر دختری روسری نداشته باشه، میلیون میلیون تومن جریمش کنن و اگه نپردازه، روزشه سیاه میکنن!"
خاله! تو که سواد داری این فاطو ما راست میگه؟ همچی قانونی نوشتن؟ کی جرأت کرده همچی قانونی بنویسه؟ مگه دخترای مردم اسباببازی هستن؟ مگه ما اَ خودمون اختیار نداریم؟ میگی نوشتن اما اجراش را عقب انداختن؟ خب، بلکی چند ماه دیگه اومدن خواستن اجراش کنن. پس این فاطو ما یه چیزی سرش میشه که نمیخواد بچهدار بشه! اصلاً اگه ایطو باشه که مَ خودم اجازه نمیدم بچهدار بشه! مردم بچهدار میشن که حلاوتشون بیشتر بشه، بچه عصای دست آدم بشه، اگه قرار باشه، بخوان از همون اول بچه رِ اذیت آزار کنن، خونوادشه تکون واتکون بدن، تنشون رِ به لرز بندازن، یه روز بندازنش تو وَن، یه روز بازداشتش کنن، یه روز جریمش کنن ئی که نشد زندگی! ئی اسمش مردگی هم نمیشه! مردم خودشون هزار بدبختی دارن، هزار مصیبت دارن بعد بیان براشون ازین قانونا بنویسن؟
نه خاله، دیگه خودم پاک متوجه شدم. اگه فاطو هم بخواد، مَ خودم نمیذارم بچهدار بشه! اگه حامله هم بشه، میگم بره بندازتش! چی؟ میگی اینم جرمه؟ خب، باشه! دردسرش که از بچهدار شدن کمتره! اصلاً به درک که مرتیکه طلاقش بده! بیاد بر دلِ خودم تو خونه بنشینه، بهتر از اینه که بچۀ معصومش ایطو به ضلالت بیفته، هی بخوان مزاحمش بشن، اذیتش کنن، جریمش کنن! بُوی توبه! ئی دیگه چه دوره زمونهای شده؟ اینا دیگه کی هستن؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
Forwarded from Mohsen Azmoodeh
درباره علوم انسانی اسلامی
هزینه های گزاف
✍🏽 محسن آزموده
◾️حجت الاسلام رضا غلامی از مدافعان علوم انسانی اسلامی اخیرا نوشته: «طرح مفهومي به نام علوم انساني اسلامي يا غيراسلامي، بحثي بيثمر و بينتيجه خواهد بود... درنهايت بايد اذعان كنيم كه افزودن وصف «اسلامي» به علوم انساني، از ابتدا خطايي معرفتي بود»
◾️ا ين سخنان صادقانه بسيار خوب است و طرح آنها از جانب حجتالاسلام غلامي جاي تحسين دارد، جلوي ضرر را هر وقت بگيري، منفعت است.
◾️جعل تعابير و اصطلاحات «من در آوردي» هيچ فايدهاي ندارد، جز اينكه هزينههايي را از جيب بيتالمال يا نهادهاي خصوصي به باد ميدهد و درنهايت هم يكي ميگويد راهي كه رفته از اساس غلط بوده!
🗞متن کامل یادداشت در روزنامه اعتماد
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/227067/
@zamaneyebarkhord
هزینه های گزاف
✍🏽 محسن آزموده
◾️حجت الاسلام رضا غلامی از مدافعان علوم انسانی اسلامی اخیرا نوشته: «طرح مفهومي به نام علوم انساني اسلامي يا غيراسلامي، بحثي بيثمر و بينتيجه خواهد بود... درنهايت بايد اذعان كنيم كه افزودن وصف «اسلامي» به علوم انساني، از ابتدا خطايي معرفتي بود»
◾️ا ين سخنان صادقانه بسيار خوب است و طرح آنها از جانب حجتالاسلام غلامي جاي تحسين دارد، جلوي ضرر را هر وقت بگيري، منفعت است.
◾️جعل تعابير و اصطلاحات «من در آوردي» هيچ فايدهاي ندارد، جز اينكه هزينههايي را از جيب بيتالمال يا نهادهاي خصوصي به باد ميدهد و درنهايت هم يكي ميگويد راهي كه رفته از اساس غلط بوده!
🗞متن کامل یادداشت در روزنامه اعتماد
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/227067/
@zamaneyebarkhord
Forwarded from دلنوشتههای تاریخیِ علی مرادی مراغهای (على مرادی مراغه ای)
💥از کنار خرس قطبی آرام رد شوید!
✍️علی مرادی مراغه ای
✅به عنوان یک ایرانی پس از سالها مطالعه در مورد تاریخ ۲۰۰ ساله مناسبات ایران با روسیه، به این نتیجه رسیده ام که باید از کنارِ این خرس قطبی خیلی با دقت و حساب شده رد شوید!
نه با او دشمن و درگیر شوید چون شکست می خورید و سر از ترکمنچای در می آورید و نه با این خرس قطبی دوست شوید و نزدیکش شوید که بر دوستی خاله خرسه هیچ اعتباری نیست...
♦️اكتاويو پاز سخن بسیار دقیقی در این مورد دارد می گوید:
«اين خرس قطبى(روسيه) نمی تواند از جاى خود بجنبد و هر وقت از جا بجنبد يا همسايه اش را لگدمال می كند يا خودش تكه پاره می شود...»!
سخن پاز کاملا با حوادث تاریخی ۲۰۰ ساله صدق می کند کمتر دوره ای وجود داشته که این خرس قطبی یکی از همسایگانش را لگد مال نکند!
اما تاریخ نشان داده که دوستی با این خرص قطبی نیز عاقبت خوشی نداشته چون همیشه در حساسترین زمانها دوستانش را ول کرده و فروخته است از جنبش جنگل گرفته تا فرقه دمکرات آذربایجان تا حتی حزب توده و...
♦️در آخرین کتاب ام(پروکروستس ایرانی...) با اسناد متقن و به کرات آورده ام که هم دشمنان و هم دوستان روسیه، سرانجام خوشی نداشته اند در این کتاب اشاره کرده ام که وقتی حکومت ایران در پی دستگیری و جمع کردن حزب توده برمی آید آقای رفسنجانی در ۷ آذر مینویسد که«آخر شب، جلسه سران بود در باره تعقیب حزب توده...بحث شد و در حد گرفتن سران حزب توده موافقت شد. مسئولان امنیتی پیشنهاد گرفتن عده زیادی را دادند که نپذیرفتیم»
در واقع این احتیاط سران ایرانی، بخاطر عکس العمل خرس قطبی بود. رفسنجانی در ادامه در ۲۱ فروردین می نویسد:
«در جلسهای که در دفتر رئیس جمهور با حضور وزیر امور خارجه شرکت کردم در باره همکاری بیشتر با روسیه قرار شد پیشنهاد چند مسئله مهم سدهای روی ارس و اترک و احیای طرح ریختهگری سیصدهزار تنی و فروش گز و خرید اسلحه و چیزهایی از این قبیل به منظور امیدوار کردن شوروی به امکان داشتن رابطه بیشتر و جلوگیری از توطئه روسها به خاطر یاس از انقلاب ما بعد از سرکوبی حزب توده، بحث شد».
اما روسها که همیشه دوستان خود را در سربزنگاههای تاریخی تنها گذاشته اند در اینجا نیز بدنبال منافع خود بودند و در فکر قرارداد تجاری با ایران. بخاطر همین، رفسنجانی پس از ضربه اول به حزب توده در ۳ اردیبهشت ۱۳۶۱ش مینویسد:
«آقای دکتر ولایتی از برخوردهای مثبت شورویها خبر داد. با توجه به برخوردی که با تودهایها و خود شوروی شده، مهم و قابل توجه است» .
همین بیاعتنایی روسها به سرنوشت حزب توده باعث شد که حکومت ایران با خاطر جمعی در پی تکمیل کار نیمه تمام باشد و با آغاز عملیات موج دوم دستگیری اعضای باقیمانده حزب توده، کار را تمام کند!.
(پروکروستس ایرانی...صفحات۳۳۴ و ۳۳۵)
♦️نظامی گنجوی بیش از هشتصد سال پیش، زمانى كه حتى كشورى به نام روسيه وجود نداشته و روسها به مانند قبايل وحشى زندگى مى كردند شاعر با ديدى عميق خشونت آنان را در آن عهد ديده و در شعرى به تقبيح آنان پرداخته بود گويى شاعر مخاطرات آنان بر كشورهاى ديگر را از فراز قرنها پيش بينى كرده بوده!
همه رهزنانند چون گرگ و شير
به خوان نادلیرند و بر خون دلير
ز روسى نجويد كسى مردمى
که جز گوهری نیستش زادمی...
⏹️از کنار خرص قطبی با دقت تمام حرکت کنید!
نه به او لگدِ دشمنی بزنید و نه با او دستِ دوستی بدهید و خیلی نزدیکش شوید...
✍️علی مرادی مراغه ای
✅به عنوان یک ایرانی پس از سالها مطالعه در مورد تاریخ ۲۰۰ ساله مناسبات ایران با روسیه، به این نتیجه رسیده ام که باید از کنارِ این خرس قطبی خیلی با دقت و حساب شده رد شوید!
نه با او دشمن و درگیر شوید چون شکست می خورید و سر از ترکمنچای در می آورید و نه با این خرس قطبی دوست شوید و نزدیکش شوید که بر دوستی خاله خرسه هیچ اعتباری نیست...
♦️اكتاويو پاز سخن بسیار دقیقی در این مورد دارد می گوید:
«اين خرس قطبى(روسيه) نمی تواند از جاى خود بجنبد و هر وقت از جا بجنبد يا همسايه اش را لگدمال می كند يا خودش تكه پاره می شود...»!
سخن پاز کاملا با حوادث تاریخی ۲۰۰ ساله صدق می کند کمتر دوره ای وجود داشته که این خرس قطبی یکی از همسایگانش را لگد مال نکند!
اما تاریخ نشان داده که دوستی با این خرص قطبی نیز عاقبت خوشی نداشته چون همیشه در حساسترین زمانها دوستانش را ول کرده و فروخته است از جنبش جنگل گرفته تا فرقه دمکرات آذربایجان تا حتی حزب توده و...
♦️در آخرین کتاب ام(پروکروستس ایرانی...) با اسناد متقن و به کرات آورده ام که هم دشمنان و هم دوستان روسیه، سرانجام خوشی نداشته اند در این کتاب اشاره کرده ام که وقتی حکومت ایران در پی دستگیری و جمع کردن حزب توده برمی آید آقای رفسنجانی در ۷ آذر مینویسد که«آخر شب، جلسه سران بود در باره تعقیب حزب توده...بحث شد و در حد گرفتن سران حزب توده موافقت شد. مسئولان امنیتی پیشنهاد گرفتن عده زیادی را دادند که نپذیرفتیم»
در واقع این احتیاط سران ایرانی، بخاطر عکس العمل خرس قطبی بود. رفسنجانی در ادامه در ۲۱ فروردین می نویسد:
«در جلسهای که در دفتر رئیس جمهور با حضور وزیر امور خارجه شرکت کردم در باره همکاری بیشتر با روسیه قرار شد پیشنهاد چند مسئله مهم سدهای روی ارس و اترک و احیای طرح ریختهگری سیصدهزار تنی و فروش گز و خرید اسلحه و چیزهایی از این قبیل به منظور امیدوار کردن شوروی به امکان داشتن رابطه بیشتر و جلوگیری از توطئه روسها به خاطر یاس از انقلاب ما بعد از سرکوبی حزب توده، بحث شد».
اما روسها که همیشه دوستان خود را در سربزنگاههای تاریخی تنها گذاشته اند در اینجا نیز بدنبال منافع خود بودند و در فکر قرارداد تجاری با ایران. بخاطر همین، رفسنجانی پس از ضربه اول به حزب توده در ۳ اردیبهشت ۱۳۶۱ش مینویسد:
«آقای دکتر ولایتی از برخوردهای مثبت شورویها خبر داد. با توجه به برخوردی که با تودهایها و خود شوروی شده، مهم و قابل توجه است» .
همین بیاعتنایی روسها به سرنوشت حزب توده باعث شد که حکومت ایران با خاطر جمعی در پی تکمیل کار نیمه تمام باشد و با آغاز عملیات موج دوم دستگیری اعضای باقیمانده حزب توده، کار را تمام کند!.
(پروکروستس ایرانی...صفحات۳۳۴ و ۳۳۵)
♦️نظامی گنجوی بیش از هشتصد سال پیش، زمانى كه حتى كشورى به نام روسيه وجود نداشته و روسها به مانند قبايل وحشى زندگى مى كردند شاعر با ديدى عميق خشونت آنان را در آن عهد ديده و در شعرى به تقبيح آنان پرداخته بود گويى شاعر مخاطرات آنان بر كشورهاى ديگر را از فراز قرنها پيش بينى كرده بوده!
همه رهزنانند چون گرگ و شير
به خوان نادلیرند و بر خون دلير
ز روسى نجويد كسى مردمى
که جز گوهری نیستش زادمی...
⏹️از کنار خرص قطبی با دقت تمام حرکت کنید!
نه به او لگدِ دشمنی بزنید و نه با او دستِ دوستی بدهید و خیلی نزدیکش شوید...
Forwarded from مجله میدان فرهنگ
🔸 مجله میدان فرهنگ
🔹شماره ۲۶
🔹مدیر مسئول: دکتر علی ربیعی
🔹️سردبیر: دکتر یوسف پاکدامن
🔹مشاور علمی این شماره: دکتر محمد نجاری
🔹 ویراستار ارشد: احمد طالبی
🔹ویژهنامه مهاجرت
✴️ کانال مجله میدان فرهنگ در تلگرام
@MeidaneFarhang
✴ صفحه مجله میدان فرهنگ در اینستاگرام
http://www.instagram.com/meidanefarhang.mag
✴ صفحه انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات در اینستاگرام
http://www.instagram.com/irancsca
✴️ وب سایت انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات
https://irancsca.ir/
✴️ این شماره با همکاری اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران منتشر شده است.
https://service.tccim.ir/
🔹شماره ۲۶
🔹مدیر مسئول: دکتر علی ربیعی
🔹️سردبیر: دکتر یوسف پاکدامن
🔹مشاور علمی این شماره: دکتر محمد نجاری
🔹 ویراستار ارشد: احمد طالبی
🔹ویژهنامه مهاجرت
✴️ کانال مجله میدان فرهنگ در تلگرام
@MeidaneFarhang
✴ صفحه مجله میدان فرهنگ در اینستاگرام
http://www.instagram.com/meidanefarhang.mag
✴ صفحه انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات در اینستاگرام
http://www.instagram.com/irancsca
✴️ وب سایت انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات
https://irancsca.ir/
✴️ این شماره با همکاری اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران منتشر شده است.
https://service.tccim.ir/
Forwarded from مجله میدان فرهنگ
26.pdf
37.5 MB
🔸 مجله میدان فرهنگ
🔹شماره ۲۶
🔹مدیر مسئول: دکتر علی ربیعی
🔹️سردبیر: دکتر یوسف پاکدامن
🔹مشاور علمی این شماره: دکتر محمد نجاری
🔹 ویراستار ارشد: احمد طالبی
🔹ویژهنامه مهاجرت
✴️ کانال مجله میدان فرهنگ در تلگرام
@MeidaneFarhang
✴ صفحه مجله میدان فرهنگ در اینستاگرام
http://www.instagram.com/meidanefarhang.mag
✴ صفحه انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات در اینستاگرام
http://www.instagram.com/irancsca
✴️ وب سایت انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات
https://irancsca.ir/
✴️ این شماره با همکاری اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران منتشر شده است.
https://service.tccim.ir/
🔹شماره ۲۶
🔹مدیر مسئول: دکتر علی ربیعی
🔹️سردبیر: دکتر یوسف پاکدامن
🔹مشاور علمی این شماره: دکتر محمد نجاری
🔹 ویراستار ارشد: احمد طالبی
🔹ویژهنامه مهاجرت
✴️ کانال مجله میدان فرهنگ در تلگرام
@MeidaneFarhang
✴ صفحه مجله میدان فرهنگ در اینستاگرام
http://www.instagram.com/meidanefarhang.mag
✴ صفحه انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات در اینستاگرام
http://www.instagram.com/irancsca
✴️ وب سایت انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات
https://irancsca.ir/
✴️ این شماره با همکاری اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران منتشر شده است.
https://service.tccim.ir/
Forwarded from مجله میدان فرهنگ
🔸 مجله میدان فرهنگ
🔹شماره ۲۶
🔹مدیر مسئول: دکتر علی ربیعی
🔹️سردبیر: دکتر یوسف پاکدامن
🔹مشاور علمی این شماره: دکتر محمد نجاری
🔹 ویراستار ارشد: احمد طالبی
🔹ویژهنامه مهاجرت
✴️ کانال مجله میدان فرهنگ در تلگرام
@MeidaneFarhang
✴ صفحه مجله میدان فرهنگ در اینستاگرام
http://www.instagram.com/meidanefarhang.mag
✴ صفحه انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات در اینستاگرام
http://www.instagram.com/irancsca
✴️ وب سایت انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات
https://irancsca.ir/
✴️ این شماره با همکاری اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران منتشر شده است.
https://service.tccim.ir/
🔹شماره ۲۶
🔹مدیر مسئول: دکتر علی ربیعی
🔹️سردبیر: دکتر یوسف پاکدامن
🔹مشاور علمی این شماره: دکتر محمد نجاری
🔹 ویراستار ارشد: احمد طالبی
🔹ویژهنامه مهاجرت
✴️ کانال مجله میدان فرهنگ در تلگرام
@MeidaneFarhang
✴ صفحه مجله میدان فرهنگ در اینستاگرام
http://www.instagram.com/meidanefarhang.mag
✴ صفحه انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات در اینستاگرام
http://www.instagram.com/irancsca
✴️ وب سایت انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات
https://irancsca.ir/
✴️ این شماره با همکاری اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران منتشر شده است.
https://service.tccim.ir/
Forwarded from ناصر فکوهی / نوشتهها و سایر فایلها
عکس فوری (289) : حقیقت یک آسیب / درباره اهانت به آرامگاه غلامحسین ساعدی
لینک در کانال نوشتههای ناصر فکوهی
https://www.tgoop.com/nasserfakouhi/7491
لینک در کانال نوشتههای ناصر فکوهی
https://www.tgoop.com/nasserfakouhi/7491
Forwarded from ناصر فکوهی / نوشتهها و سایر فایلها
در آستانه روز مقدس (کریسمس) برای میلیاردها مسیحی و میلیاردها انسان دیگر در سراسر جهان، گروهی لومپن تصور کردهاند با رفتار توهینآمیز و هتک حرمت نسبت به آرامگاه نویسنده بزرگ ایران، غلامحسین ساعدی (گوهر مراد) در پرلاشز پاریس، «خودی» نشان دهند. این عمل که به خودی خود یک جرم و قابل تعقیب قضایی است، اگر عملی سفارش داده شده به وسیله قدرت و گروههای رقیب سیاسی نباشد، ممکن است صرفا رفتاری لومپنی و کار گروهی اوباش سبک مغز باشد که خواستهاند در محیط آشفته و جنونآمیز جامعه تخریبشده ایران امروز ، و در لجنزاری که بسیاری از ایرانیان در فضای مجازی ساختهاند، کسانی درباره آنها، یا گروه سیاسی که مدعی دفاع از آن هستند، چیزی به سود یا زیانشان بگویند: کاری که در اینجا برای ما مطرح نیست، زیرا چنین اوباشی در جهان امروز آنقدر زیادند که کافی است نگاهی به اخبار روز بیاندازیم تا صدها و هزاران مورد از آنها را بیابیم. جهان امروز، زادگاهی گسترده و پربار برای لومپنها و لومپنیسم شده است و بازنمود این را میتوان در این حقیقت دید که اکثر نظامهای سیاسی جهان که باید به فکر منافع مردم و انسانهایی که همه چیزشان را تصاحب کردهاند باشند، اوباشی هستند که جز خود و ثروت و قدرت خویش، فکری ندارند و تقریبا همه اراذل و اوباش را به صورت رسمی یا غیر رسمی در همه جا در اختیار خویش دارند. اینکه خود این سران سیاسی، اوباش پیشین بودهاند نیز چنان آشکار است که نیازی به تاکید دوباره بر آن نیست.
در این میان اگر فاجعهای وجود داشته باشد، یک حقیقت وجودی و نه در آن است که این عمل ضربهای به تعامل گروههای سیاسی در جدال برای کسب قدرت، یا نیروهای سیاسی در قدرت خواهد زد، نه بسیار از مورد نخست بیشتر، اینکه چنین حرکتی که موارد مشابه آن در طول تاریخ هزاران هزار بار تکرار شده است، کمترین تاثیری در جایگاه ارزشمند نویسندهای با ارزش و با کارنامهای به شرافت ساعدی خواهد داشت. از این رو کمترین تاسفی برای ساعدی خوردن به دلیل این ماجرا، یک شوخی با تاریخ است. ساعدی را اراذل و اوباش به این جایگاه نرساندند که بتوانند با چنین رفتارهای کثیفی خللی در آن جایگاه وارد کنند. اما در این ماجرا ما با واقعیتی روبرو هستیم که به آن نام «حقیقت یک وجود» دادهایم و آن، سقوط تدریجی تمدن و فرهنگ ایرانی است که بنا بر شواهد تاریخی و حتی از زبان دشمنانش، اصل و اساسش بر دوستی و ادب و خویشتنداری و آدابدانی و مهربانی و شرافت و کار سخت و قناعت و بزرگواری و سخندانی و شعر و هنر بوده است. حقیقتی که از آن نام میبریم، وجود لومپنیسمی است که از دهه 1340 با تزریق درآمد گسترده نفتی و دگرگون شدن سبک زندگی و جهانبینی ایرانیان، با شهری شدن پریشان و بی نظم و قانون و شتابزده یک جامعه به شدت سنتی اتفاق افتاد و آن را به صورتی پیوسته و امروز هر چه بیشتر، به جامعهای تبدیل کرده است که در آن همه ارزشها به «ارزش پول» و «ارزش قدرت» خلاصه شود. جامعهای که کلاهبرداری و کلاهبرداران و لومپنها همه جایش نفوذ کردهاند. این حقیقت که بسیاری حاضر نیستند آن را بپذیرند، این فاجعه، در آن است که زبان لومپنی و اندیشه لومپنی در جامعه ما امروز دیگر خاص این و آن گروه اجتماعی نیست: واکنش گروهی از «مخالفان» نظام حاکم در ایران که به گذشته طلایی که وجود نداشته، افتخار میکنند و قهرمانانشان لومپنهایی چون «پرویز ثابتی» هستند، در تشویق این کار، چه در پشت پرده و چه آشکارا، خود گواهی از نفوذ این لومپنیسم است. ساعدی نیازی به دفاع ما ندارد، زیرا در راهی قدم گذاشته بود که خود میدانست او را به باد میدهد، همانگونه هدایت میدانست و او هم امروز در جایی نزدیک به ساعدی در پرلاشز آرامیده است، هر دو این عزیزان از فرط نومیدی برای کمک به بیرون کشیدن مردمان این سرزمین از چنگال همین اوباشیگری خودکشی کردند، هدایت به صورتی مستقیم و روشن و ساعدی به صورتی غیر مستقیم و تا حدی در ابهام. آنچه امروز باید سوگوارش باشیم آن است که لومپنیسم در معنای عام آن، یعنی بیخردی، پول و قدرتپرستی ، دروغ و لجنپراکنی همچون سرطانی جامعه ما را فراگرفته است و هر کسی باید هر چه از دستش بر میآید برای آینده این فرهنگ بزرگ انجام بدهد. اما اینکه این ماجرا را بدل به بهانهای برای یادآوری ارزش بزرگانی چون ساعدی و یا حقارت کسانی که دست به این توهین زدهاند بکنیم، نیازی به آن نمیبینیم چون هر دو موضوع بروشنی آفتابند. و حتی بدتر از این تبدیل این ماجرا به استدلالی در رقابتهای سیاسی کار درستی نیست. تاریخ امروز همه کسانی را که مایل باشند با واقعیت های هر دو سیستم پیش و پس از انقلاب آشنا میکند.
در این میان اگر فاجعهای وجود داشته باشد، یک حقیقت وجودی و نه در آن است که این عمل ضربهای به تعامل گروههای سیاسی در جدال برای کسب قدرت، یا نیروهای سیاسی در قدرت خواهد زد، نه بسیار از مورد نخست بیشتر، اینکه چنین حرکتی که موارد مشابه آن در طول تاریخ هزاران هزار بار تکرار شده است، کمترین تاثیری در جایگاه ارزشمند نویسندهای با ارزش و با کارنامهای به شرافت ساعدی خواهد داشت. از این رو کمترین تاسفی برای ساعدی خوردن به دلیل این ماجرا، یک شوخی با تاریخ است. ساعدی را اراذل و اوباش به این جایگاه نرساندند که بتوانند با چنین رفتارهای کثیفی خللی در آن جایگاه وارد کنند. اما در این ماجرا ما با واقعیتی روبرو هستیم که به آن نام «حقیقت یک وجود» دادهایم و آن، سقوط تدریجی تمدن و فرهنگ ایرانی است که بنا بر شواهد تاریخی و حتی از زبان دشمنانش، اصل و اساسش بر دوستی و ادب و خویشتنداری و آدابدانی و مهربانی و شرافت و کار سخت و قناعت و بزرگواری و سخندانی و شعر و هنر بوده است. حقیقتی که از آن نام میبریم، وجود لومپنیسمی است که از دهه 1340 با تزریق درآمد گسترده نفتی و دگرگون شدن سبک زندگی و جهانبینی ایرانیان، با شهری شدن پریشان و بی نظم و قانون و شتابزده یک جامعه به شدت سنتی اتفاق افتاد و آن را به صورتی پیوسته و امروز هر چه بیشتر، به جامعهای تبدیل کرده است که در آن همه ارزشها به «ارزش پول» و «ارزش قدرت» خلاصه شود. جامعهای که کلاهبرداری و کلاهبرداران و لومپنها همه جایش نفوذ کردهاند. این حقیقت که بسیاری حاضر نیستند آن را بپذیرند، این فاجعه، در آن است که زبان لومپنی و اندیشه لومپنی در جامعه ما امروز دیگر خاص این و آن گروه اجتماعی نیست: واکنش گروهی از «مخالفان» نظام حاکم در ایران که به گذشته طلایی که وجود نداشته، افتخار میکنند و قهرمانانشان لومپنهایی چون «پرویز ثابتی» هستند، در تشویق این کار، چه در پشت پرده و چه آشکارا، خود گواهی از نفوذ این لومپنیسم است. ساعدی نیازی به دفاع ما ندارد، زیرا در راهی قدم گذاشته بود که خود میدانست او را به باد میدهد، همانگونه هدایت میدانست و او هم امروز در جایی نزدیک به ساعدی در پرلاشز آرامیده است، هر دو این عزیزان از فرط نومیدی برای کمک به بیرون کشیدن مردمان این سرزمین از چنگال همین اوباشیگری خودکشی کردند، هدایت به صورتی مستقیم و روشن و ساعدی به صورتی غیر مستقیم و تا حدی در ابهام. آنچه امروز باید سوگوارش باشیم آن است که لومپنیسم در معنای عام آن، یعنی بیخردی، پول و قدرتپرستی ، دروغ و لجنپراکنی همچون سرطانی جامعه ما را فراگرفته است و هر کسی باید هر چه از دستش بر میآید برای آینده این فرهنگ بزرگ انجام بدهد. اما اینکه این ماجرا را بدل به بهانهای برای یادآوری ارزش بزرگانی چون ساعدی و یا حقارت کسانی که دست به این توهین زدهاند بکنیم، نیازی به آن نمیبینیم چون هر دو موضوع بروشنی آفتابند. و حتی بدتر از این تبدیل این ماجرا به استدلالی در رقابتهای سیاسی کار درستی نیست. تاریخ امروز همه کسانی را که مایل باشند با واقعیت های هر دو سیستم پیش و پس از انقلاب آشنا میکند.
Forwarded from ناصر فکوهی / نوشتهها و سایر فایلها
اما این تاکید لازم است که طرفداران رژیم پیشین که خود دلیل اصلی دامن زدن به لومپنیسم و ویران شدن جامعه ایران بودهاند و امروز هر چه بیشتر خود را مدعی آزادی نشان میدهند و تمایل به از چاله بیرون آمدن و به چاه افتادن جامعه ایران را از خود نشان میدهند، بیشک خبر از یک بیخردی بزرگتر میدهدکه در تاریخ معاصر ما فراوان بوده است. اما از یاد نبریم که قربانی واقعی این اهانت نه یک سنگ در گورستانی آرام، بلکه حقیقت یک وجود است، وجود شرارتی که فرهنگ ما را درون خود گرفته و هر روز بیشتر در همه اذهان از موافق و مخالف ریشه میدواند. تا جسارت اذعان به سهم خود در این فاجعه را نداشته باشیم، دگرگونی و نزدیک شدن به جامعهای شایسته نام و نشان و میراث فرهنگ ایرانی را به دست نخواهیم آورد.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سنگ قبر دزدی!
شاید ایران جزو معدود کشورهای جهان سوم است که سیاست رسمی جمعیتیاش" تاکید بر فرزند آوری" است. اما حکومت هیچگونه تلاشی در جهت کاهش تنشهای بینالمللی، سرمایهگذاری خارجی، گشایش اقتصادی، ایجاد اشتغال و افزایش رفاه مردم انجام نمی دهد.
کشور دهههاست که تحریم است و اقتصادش قفل شده و تورم دو رقمی بسیاری از زیر ساختها را نابود کرده. هر روز بر خیل بیکاران، مهاجرت متخصصان، آلودگی محیط زیست، تعداد خیابان خوابها و کارتون خوابها و گورخوابها و... افزوده می شود اما باز هم تاکید بر فرزند آوری است!
و اکنون شاهد پدیده جدید سنگقبردزدی هستیم. اگر قبلا تابلوهای راهنمایی و رانندگی، درپوش های آهنی کنتور آب و سیم های برق و تلفن را میدزدیدند الان دیگر به مردهها هم رحم نمیکنند و سنگ قبرشان را می دزدند تا نشانی از آنها نماند.
خلاصه آنکه جامعهی ایران جامعه به حال خود رها شده است و حکومت تلاش ملموسی در جهت کاهش مشکلات اقتصادی نمی کند فقط دغدغه هایی مثل فیلترینگ و حجاب را جدی میگیرد. در حالی که مشکلات مردم از نوع معیشت و امنیت است.
#سعید_معدنی
#فقر
#تورم
#سنگ_قبر_دزدی
#هیو
#استان_البرز
@Saeed_Maadani
شاید ایران جزو معدود کشورهای جهان سوم است که سیاست رسمی جمعیتیاش" تاکید بر فرزند آوری" است. اما حکومت هیچگونه تلاشی در جهت کاهش تنشهای بینالمللی، سرمایهگذاری خارجی، گشایش اقتصادی، ایجاد اشتغال و افزایش رفاه مردم انجام نمی دهد.
کشور دهههاست که تحریم است و اقتصادش قفل شده و تورم دو رقمی بسیاری از زیر ساختها را نابود کرده. هر روز بر خیل بیکاران، مهاجرت متخصصان، آلودگی محیط زیست، تعداد خیابان خوابها و کارتون خوابها و گورخوابها و... افزوده می شود اما باز هم تاکید بر فرزند آوری است!
و اکنون شاهد پدیده جدید سنگقبردزدی هستیم. اگر قبلا تابلوهای راهنمایی و رانندگی، درپوش های آهنی کنتور آب و سیم های برق و تلفن را میدزدیدند الان دیگر به مردهها هم رحم نمیکنند و سنگ قبرشان را می دزدند تا نشانی از آنها نماند.
خلاصه آنکه جامعهی ایران جامعه به حال خود رها شده است و حکومت تلاش ملموسی در جهت کاهش مشکلات اقتصادی نمی کند فقط دغدغه هایی مثل فیلترینگ و حجاب را جدی میگیرد. در حالی که مشکلات مردم از نوع معیشت و امنیت است.
#سعید_معدنی
#فقر
#تورم
#سنگ_قبر_دزدی
#هیو
#استان_البرز
@Saeed_Maadani
نسیم جنوب 1108.pdf
990.5 KB
نسیم جنوب 1108.pdf
نسخه الکترونیکی
*هفته نامه نسیم جنوب*
سال بیست و هفتم
شماره ۱۱۰۸
🌺🌺🌺🌺
*نسیم جنوب، دیرپاترین نشریه تاریخ بوشهر*
زبادِ جنوبی در آمد نسیم
دل رهروان رست زاندوه و بیم (نظامی)
«برای مشاهده نسخه الکترونیکی نسیم جنوب از برنامه PDF استفاده کنید.»
تلفن تماس و ارسال مطلب از طریق واتساب:
۰۹۱۷۷۷۲۳۹۰۹
@Saeed_Maadani
نسخه الکترونیکی
*هفته نامه نسیم جنوب*
سال بیست و هفتم
شماره ۱۱۰۸
🌺🌺🌺🌺
*نسیم جنوب، دیرپاترین نشریه تاریخ بوشهر*
زبادِ جنوبی در آمد نسیم
دل رهروان رست زاندوه و بیم (نظامی)
«برای مشاهده نسخه الکترونیکی نسیم جنوب از برنامه PDF استفاده کنید.»
تلفن تماس و ارسال مطلب از طریق واتساب:
۰۹۱۷۷۷۲۳۹۰۹
@Saeed_Maadani
Forwarded from سخنرانیها
✍️ محمدرضا شفیعی کدکنی
🖊 هیچ روشنفکری بهتر از فروغ
به ستیزهٔ با سنّت برنخاست.
[با یاد شاعر فقید فروغ فرخزاد، در زادروزِ او]
@sokhanranihaa
▪️ما در قرن بیستم روشنفکران بسیاری داشتهایم که به ويرانی «سنّت»ها کمر بسته و برخاستهاند و تمام کوشش آنان تخریب اساس سنّتها بوده است چه به صورت آثار داستانیِ بزرگ (بوف کور در نیمهٔ اول قرن بیستم) و چه در شکل مقالات و کتابهای بسیار وسیع و استدلالی (آثار کسروی و ارانی)، اما هیچیک از آنان، بیگمان، در درونِ خویش تا بدین پایه [که فروغ فرخزاد توانست] گسیختگی از سنّت را نتوانستهاند تصویر کنند.
در بوف کور، دشمنی صریح با سنّت، خواننده را، حتی گاه، به ستیز خردمندانه با نویسنده فرا میخواند. اما در تصویری که فروغ از گسستنِ خویش ارائه میدهد، چه بخواهیم و چه نخواهیم، غیرمستقیم، این سنّت است که از ما دور میشود و ما را رها میکند. باید بپذیریم که عالیترین تصویر عبور از سنّت، در ادبیات نیمهٔ دوم قرن بیستم ما، در شعر اوست که زیباترین تجلّی خود را آشکار میکند.
شاملو و اخوان با همهٔ ستیزه آشکاری که گاه با الاهیّات و سنّتِ اِلاهیّاتیِ حاکم داشتهاند،
نتوانستهاند چنین «گذاری» را، در بیان هنریِ خويش آینگی کنند، گیرم صریحترین رویارویی با الاهیّات را نیز در شعرِ خود عرضه کرده باشند برای نمونه، «گزارش» از اخوان ثالث و «در آستانه» از شاملو.
از این دیدگاه، که دیدگاهِ هنری است و هیچ زرّادخانهٔ مجهّز به بمب اتمی و ئیدروژنی هم نمیتواند به جنگش بیاید، بنگریم، هیچ روشنفکری بهتر از فروغ به ستیزهٔ با سنّت برنخاسته است، دیگران شعار دادهاند و دشنام و اگر به تحلیل سبکشناسیک آثارشان بپردازیم، در جدال با سنّت، خود گرفتار تناقضهای خندهآوری نیز شدهاند.
محمدرضا شفیعی کدکنی
با چراغ و آینه، صص ۵۶۹–۵۶۸
#فروغ_فرخزاد
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @shafiei_kadkani
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
🖊 هیچ روشنفکری بهتر از فروغ
به ستیزهٔ با سنّت برنخاست.
[با یاد شاعر فقید فروغ فرخزاد، در زادروزِ او]
@sokhanranihaa
▪️ما در قرن بیستم روشنفکران بسیاری داشتهایم که به ويرانی «سنّت»ها کمر بسته و برخاستهاند و تمام کوشش آنان تخریب اساس سنّتها بوده است چه به صورت آثار داستانیِ بزرگ (بوف کور در نیمهٔ اول قرن بیستم) و چه در شکل مقالات و کتابهای بسیار وسیع و استدلالی (آثار کسروی و ارانی)، اما هیچیک از آنان، بیگمان، در درونِ خویش تا بدین پایه [که فروغ فرخزاد توانست] گسیختگی از سنّت را نتوانستهاند تصویر کنند.
در بوف کور، دشمنی صریح با سنّت، خواننده را، حتی گاه، به ستیز خردمندانه با نویسنده فرا میخواند. اما در تصویری که فروغ از گسستنِ خویش ارائه میدهد، چه بخواهیم و چه نخواهیم، غیرمستقیم، این سنّت است که از ما دور میشود و ما را رها میکند. باید بپذیریم که عالیترین تصویر عبور از سنّت، در ادبیات نیمهٔ دوم قرن بیستم ما، در شعر اوست که زیباترین تجلّی خود را آشکار میکند.
شاملو و اخوان با همهٔ ستیزه آشکاری که گاه با الاهیّات و سنّتِ اِلاهیّاتیِ حاکم داشتهاند،
نتوانستهاند چنین «گذاری» را، در بیان هنریِ خويش آینگی کنند، گیرم صریحترین رویارویی با الاهیّات را نیز در شعرِ خود عرضه کرده باشند برای نمونه، «گزارش» از اخوان ثالث و «در آستانه» از شاملو.
از این دیدگاه، که دیدگاهِ هنری است و هیچ زرّادخانهٔ مجهّز به بمب اتمی و ئیدروژنی هم نمیتواند به جنگش بیاید، بنگریم، هیچ روشنفکری بهتر از فروغ به ستیزهٔ با سنّت برنخاسته است، دیگران شعار دادهاند و دشنام و اگر به تحلیل سبکشناسیک آثارشان بپردازیم، در جدال با سنّت، خود گرفتار تناقضهای خندهآوری نیز شدهاند.
محمدرضا شفیعی کدکنی
با چراغ و آینه، صص ۵۶۹–۵۶۸
#فروغ_فرخزاد
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @shafiei_kadkani
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
Forwarded from موسیقی و اندیشه
Forwarded from خبرفردا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺انسان بودن این شکلیه دوستان:
@khabarfarda_ir
@khabarfarda_ir
دو تصویر بالا
یکی حاصل انسان متمدن شهری است و دیگری رفتار انسان با فرهنگ روستانشین و یا عشایر با حیوانات. گاهی یاد گفته برخی فیلسوفان قدیم میافتم که می گفتند تمدن (شهرنشینی) باعث شده انسان از انسانیت دور شود و انسانی که با ذهنی همچون لوحی پاک به دنیا می آید، فرهنگ منفعتطلب و تمدن شهری آن لوح پاک را ملکوک و آلوده میکند.
حمله به اسرائیل در پی اشتباه محاسباتی رهبران حماس و یا افتادن آنها در تور اطلاعات غلط جاسوسان موساد و یا به هر دلیلی، و نیز استفادهی اسرائیل به رهبری نتانیاهو دیو صفت، از این فرصت، باعث شد که هر روز تعداد بسیاری از شهروندان بیگناه غزه کشته شده و شهر ویران شود. تا آنجا که از غزهی آباد دوسال پیش، این تصویر ویرانه با غروبی غمانگیز به جا مانده است.
اما تصویر دوم، زن روستایی یا عشایری است با احساسات پاک و زلالاش که باید همهی طرفداران محیط زیست و طرفداران حقوق حیوانات در برابرش تمام قد به احترام بایستند. دیدن این نوع صحنه ها به انسان امید میدهد که هنوز مهربانی هست و زندگی جریان دارد.
#سعید_معدنی
@Saeed_Maadani
یکی حاصل انسان متمدن شهری است و دیگری رفتار انسان با فرهنگ روستانشین و یا عشایر با حیوانات. گاهی یاد گفته برخی فیلسوفان قدیم میافتم که می گفتند تمدن (شهرنشینی) باعث شده انسان از انسانیت دور شود و انسانی که با ذهنی همچون لوحی پاک به دنیا می آید، فرهنگ منفعتطلب و تمدن شهری آن لوح پاک را ملکوک و آلوده میکند.
حمله به اسرائیل در پی اشتباه محاسباتی رهبران حماس و یا افتادن آنها در تور اطلاعات غلط جاسوسان موساد و یا به هر دلیلی، و نیز استفادهی اسرائیل به رهبری نتانیاهو دیو صفت، از این فرصت، باعث شد که هر روز تعداد بسیاری از شهروندان بیگناه غزه کشته شده و شهر ویران شود. تا آنجا که از غزهی آباد دوسال پیش، این تصویر ویرانه با غروبی غمانگیز به جا مانده است.
اما تصویر دوم، زن روستایی یا عشایری است با احساسات پاک و زلالاش که باید همهی طرفداران محیط زیست و طرفداران حقوق حیوانات در برابرش تمام قد به احترام بایستند. دیدن این نوع صحنه ها به انسان امید میدهد که هنوز مهربانی هست و زندگی جریان دارد.
#سعید_معدنی
@Saeed_Maadani