SAYEH_KAVIR Telegram 659
کانون شعر و ادب دانشگاه سمنان | سایهٔ کویر
<unknown> – حافظ‌خوانی
جوزا سَحَر نهادْ حمایل برابرم
یعنی غلامِ شاهم و سوگند می‌خورم

ساقی بیا که از مَددِ بختِ کارساز
کامی که خواستم ز خدا شد مُیَسَّرَم

جامی بده که باز به شادیِّ رویِ شاه
پیرانه سر، هوایِ جوانی‌ست در سرم

راهم مزن به وصفِ زلالِ خِضِر که من
از جامِ شاه جُرعه کَشِ حوضِ کوثرم

شاها اگر به عرش رسانم سریرِ فضل
مملوکِ این جِنابم و مسکین این دَرَم

من جرعه نوشِ بَزمِ تو بودم هزار سال
کی تَرکِ آبخورْد کُنَد طبعِ خوگَرَم

ور باوَرَت نمی‌کند از بنده این حدیث
از گفته‌ی کمال، دلیلی بیاورم

گر بَرکَنَم دل از تو و بَردارم از تو مِهر
آن مِهر بَر کِه افکنم؟ آن دل کجا بَرَم؟

منصور بِنْ مُظَفَّرِ غازی‌ست حِرزِ من
وز این خجسته نام، بر اَعدا مُظَفَّرَم

عهدِ اَلَستِ من همه با عشقِ شاه بود
وَز شاهراهِ عمر، بدین عهد بگذرم

گردون چو کرد نظمِ ثُرَیّا به نامِ شاه
من نظمِ دُر چرا نکنم؟ از کِه کمترم؟

شاهین‌صفت چو طُعمه چَشیدم ز دستِ شاه
کِی باشد اِلتِفات به صِیدِ کبوترم

ای شاهِ شیرگیر چه کم گردد ار شود
در سایه‌ی تو مُلکِ فَراغت مُیَسَّرَم

شعرم به یُمنِ مَدحِ تو صد مُلکِ دل گشاد
گویی که تیغِ توست زبانِ سُخنوَرم

بر گُلشنی اگر بِگُذشتم چو بادِ صبح
نِی عشقْ سرو بود و نه شوقِ صنوبرم

بویِ تو می‌شنیدم و بر یادِ رویِ تو
دادند ساقیانِ طَرَب یک دو ساغرم

مستی به آبِ یک دو عِنَب وضعِ بنده نیست
من سالخورده پیرِ خرابات پَروَرَم

با سِیرِ اخترِ فلکم داوری بَسیست
انصافِ شاه باد در این قصه یاورم

شُکرِ خدا که باز در این اوجِ بارگاه
طاووسِ عرش می‌شنود صیتِ شَهپَرَم

نامم ز کارخانه‌ی عُشّاق محو باد
گر جز محبتِ تو بُوَد شغلِ دیگرم

شِبلُ الاَسَد به صیدِ دلم حمله کرد و من
گر لاغرم وگرنه شکارِ غضنفرم

ای عاشقانِ رویِ تو از ذَرِّه بیشتر
من کِی رَسَم به وصلِ تو کز ذَرِّه کمترم

بِنْما به من که مُنکِرِ حُسنِ رخِ تو کیست
تا دیده‌اش به گِزلِکِ غیرت برآورم

بر من فُتاد سایه‌ی خورشیدِ سلطنت
وَکنون فَراغت است ز خورشیدِ خاورم

مقصود از این معامله بازارتیزی است
ني جلوه می‌فروشم و ني عشوه می‌خرم

تفسیر فال:
روزگار به کام تو شده است و اوضاع و احوال جوری رقم خورده که تو به خواسته‌ی دلت برسی. نگران هیچ‌چیز نباش که بخت و اقبال با تو همراه خواهد شد. همه‌چیز بر وفق مرادت بوده و دنیا روی خوشش را به تو نشان داده است. خداوند را به‌خاطر تمام خوشی‌ها و نعمت‌هایی که به تو داده شاکر باش. بر عهد و پیمانی که بسته‌ای وفادار باش تا حق دوستی را ادا کرده باشی. در صورت بروز سختی، از میانه‌ی راه برنگرد که راه را درست می‌روی و به هدفت منتهی می‌شود. اعتماد‌به‌نفس را در خودت پرورش بده و در معامله بهترین متاع را انتخاب نما.

#فال_حافظ
#یلدا
@Sayeh_kavir



tgoop.com/Sayeh_kavir/659
Create:
Last Update:

جوزا سَحَر نهادْ حمایل برابرم
یعنی غلامِ شاهم و سوگند می‌خورم

ساقی بیا که از مَددِ بختِ کارساز
کامی که خواستم ز خدا شد مُیَسَّرَم

جامی بده که باز به شادیِّ رویِ شاه
پیرانه سر، هوایِ جوانی‌ست در سرم

راهم مزن به وصفِ زلالِ خِضِر که من
از جامِ شاه جُرعه کَشِ حوضِ کوثرم

شاها اگر به عرش رسانم سریرِ فضل
مملوکِ این جِنابم و مسکین این دَرَم

من جرعه نوشِ بَزمِ تو بودم هزار سال
کی تَرکِ آبخورْد کُنَد طبعِ خوگَرَم

ور باوَرَت نمی‌کند از بنده این حدیث
از گفته‌ی کمال، دلیلی بیاورم

گر بَرکَنَم دل از تو و بَردارم از تو مِهر
آن مِهر بَر کِه افکنم؟ آن دل کجا بَرَم؟

منصور بِنْ مُظَفَّرِ غازی‌ست حِرزِ من
وز این خجسته نام، بر اَعدا مُظَفَّرَم

عهدِ اَلَستِ من همه با عشقِ شاه بود
وَز شاهراهِ عمر، بدین عهد بگذرم

گردون چو کرد نظمِ ثُرَیّا به نامِ شاه
من نظمِ دُر چرا نکنم؟ از کِه کمترم؟

شاهین‌صفت چو طُعمه چَشیدم ز دستِ شاه
کِی باشد اِلتِفات به صِیدِ کبوترم

ای شاهِ شیرگیر چه کم گردد ار شود
در سایه‌ی تو مُلکِ فَراغت مُیَسَّرَم

شعرم به یُمنِ مَدحِ تو صد مُلکِ دل گشاد
گویی که تیغِ توست زبانِ سُخنوَرم

بر گُلشنی اگر بِگُذشتم چو بادِ صبح
نِی عشقْ سرو بود و نه شوقِ صنوبرم

بویِ تو می‌شنیدم و بر یادِ رویِ تو
دادند ساقیانِ طَرَب یک دو ساغرم

مستی به آبِ یک دو عِنَب وضعِ بنده نیست
من سالخورده پیرِ خرابات پَروَرَم

با سِیرِ اخترِ فلکم داوری بَسیست
انصافِ شاه باد در این قصه یاورم

شُکرِ خدا که باز در این اوجِ بارگاه
طاووسِ عرش می‌شنود صیتِ شَهپَرَم

نامم ز کارخانه‌ی عُشّاق محو باد
گر جز محبتِ تو بُوَد شغلِ دیگرم

شِبلُ الاَسَد به صیدِ دلم حمله کرد و من
گر لاغرم وگرنه شکارِ غضنفرم

ای عاشقانِ رویِ تو از ذَرِّه بیشتر
من کِی رَسَم به وصلِ تو کز ذَرِّه کمترم

بِنْما به من که مُنکِرِ حُسنِ رخِ تو کیست
تا دیده‌اش به گِزلِکِ غیرت برآورم

بر من فُتاد سایه‌ی خورشیدِ سلطنت
وَکنون فَراغت است ز خورشیدِ خاورم

مقصود از این معامله بازارتیزی است
ني جلوه می‌فروشم و ني عشوه می‌خرم

تفسیر فال:
روزگار به کام تو شده است و اوضاع و احوال جوری رقم خورده که تو به خواسته‌ی دلت برسی. نگران هیچ‌چیز نباش که بخت و اقبال با تو همراه خواهد شد. همه‌چیز بر وفق مرادت بوده و دنیا روی خوشش را به تو نشان داده است. خداوند را به‌خاطر تمام خوشی‌ها و نعمت‌هایی که به تو داده شاکر باش. بر عهد و پیمانی که بسته‌ای وفادار باش تا حق دوستی را ادا کرده باشی. در صورت بروز سختی، از میانه‌ی راه برنگرد که راه را درست می‌روی و به هدفت منتهی می‌شود. اعتماد‌به‌نفس را در خودت پرورش بده و در معامله بهترین متاع را انتخاب نما.

#فال_حافظ
#یلدا
@Sayeh_kavir

BY کانون شعر و ادب دانشگاه سمنان | سایهٔ کویر


Share with your friend now:
tgoop.com/Sayeh_kavir/659

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

6How to manage your Telegram channel? Earlier, crypto enthusiasts had created a self-described “meme app” dubbed “gm” app wherein users would greet each other with “gm” or “good morning” messages. However, in September 2021, the gm app was down after a hacker reportedly gained access to the user data. Members can post their voice notes of themselves screaming. Interestingly, the group doesn’t allow to post anything else which might lead to an instant ban. As of now, there are more than 330 members in the group. To view your bio, click the Menu icon and select “View channel info.”
from us


Telegram کانون شعر و ادب دانشگاه سمنان | سایهٔ کویر
FROM American