tgoop.com/ShahnamehToosi/1132
Last Update:
👁
«#مازندران_شاهنامه» کجاست!؟
چیستی و کجاییِ «مازندران شاهنامه» همیشه جای گفتگوها و برخورد اندیشه ها بوده است! دیدگاهها بس گونهگون! برای نمونه:
استاد نازنینم دکتر جلال متینی «مازندران شاهنامه» را جایی پیرامون یمن امروزی میدانند!
استاد پورداود و شماری از پژوهشگران، «مازندران شاهنامه» را «تپورستان/تبرستان» یا همین مازندران امروزی دانستهاند! فرهنگ دهخدا و فرهنگ معین نیز همین برداشت را پشتیبانند!
دکتر صادق کیا گمان بر جایی پیرامون هندوستان امروزی دارند!
دکتر حسن انوری «مازندران شاهنامه» را جایی در شام و مصر دانستهاند!
نگارنده با آزرم همه بزرگان و استادان، بر بنیاد آموختههایش از «استاد فریدون جنیدی» هیچیک از این برداشتها را استوار نمیداند! و در باره «البرزکوه» نیز دیدگاهی سراسر دگرگون دارد!👇
۱- رشتهکوه سخت گذر«ماز» به درازای ۷۵ کیلومتر، از روستای پلور در راه هراز آغاز و با چندین چکاد بلند همچون بزم چال، پروانه، انگمار، دوبرار، سوزچال، قرهداغ، قیاقلکه و شاهتپه به نمرود در جاده فیروزکوه میپیوند. بخشهایی از این رشتهکوه مرز میان شهرستان دماوند با آمل و فیروزکوه است! آگاهی بیشتر:
۲- مازندران = ماز+اندر+آن!
به گفته منوچهری:
برآمـد ز کـوه ابـرِ مازندران
چو مارِ شکنجی و ماز اندر آن
👈 ماز = چین و شکنج (برهان)
نام کوهی در تبرستان و سبب تسمیه مازندران(دهخدا)
۳- به گزارش رازآلود شاهنامه، پس از این که رامشگری از مازندران به درگاه کاوس میآید و از آبادی و سرسبزی همیشگی آن دیار برایش می خواند، کاوس برانگیخته می شود تا به مازندران لشگر کشد!
هسته راستین و رویداد تاریخی زمینه داستان این بوده که در پی خشکسال و افزایش گرمای پشته(فلات) ایران در هزاره سهیمُ پ.ز. و کمبود چراگاه برای دامهای ایرانیان باشنده جنوب البرز، به شاه آگاهی میرسد که چراگاههای فرازین البرز میانی(مازندران) هماره سبز و آباد است! ولی دستیابی به آن پهنه، دشوار و راه رسیدن سختگذر است!
پهلوانان از این دشواری دستیابی به چراگاههای فرازین آگاهند و کاووس را از این سودا باز میدارند! کاوس خودکامه گوش نمیگیرد و آهنگ گشودن راه دسترس به آن چراگاهها او را برمیانگیزد! پهلوانان -که این را دستنیافتنی و خطرناک میدانند!-دست به دامان زال میشوند و برایش پیام میفرستند :
یکی، شاهرا دل براندیشه خاست،
بپیچیدش آهرمن از راه راست!
به رنج نیاکانش از باستان
نخواهد همیبود همداستان
همی گنج بیرنج بگزایدش،
چراگاهِ مازندران بایدش!
کاووس، پند دستان را هم نمیپذیرد و لشگر به مازندران میکشد و رویدادهای شگرف!
نکته بنیادین در پیام پهلوانان به دستان، «جستجوی چراگاه تازه» بود! همین سخن در گفتار «دیو سپید» به کاوس دوباره گفته میشود:
همی برزنی را نیاراستی؛
چراگاهِ مازندران خواستی!
کاتبان و مصححانی که ریشهی راستین داستان را ندانستهاند، به جای «چراگاه»، «همی گاه» نوشتهاند و از یاد بردهاند که کمترین نارسایی این نویسش دوبارهگویی واژه «همی» در یک بیت است که از استواری سخن فردوسی دور است!!
بزرگوارانی نیز «چرا!؟ گاه مازندران خواستی!؟» خوانده اند!
۴- گفتیم (اینجا) که «دیو»ان مازندران، جز کوه و خارا نیستند که راه بر دستیابی ایرانیان به چراگاهها بسته بودند و ایرانیان با کوبیدن و خرد کردن آنها راه به چراگاهها گشودند و به آنچه میخواستند دست یافتند! همچنین «دیو سپید» شاهنامه همان چکاد سرفراز «دماوند» است!
🗻🗻🗻🗻🗻🗻🗻🗻
این گواهها، این برداشت را استوار میدارد که آنچه که در شاهنامه «مازندران» نامیده شده ، نه درسوی شام و یمن و نه در هندوستان است و نه تبرستان(مازندران امروزی)!
«مازندران شاهنامه» ، آنگونه که در نگاره زیر نمایش داده شده؛ پهنهای است بر فراز البرز میانین که کوههای ماز(دوبرار) را در بر میگیرد! ایرانیان در هزاره سهیُم پ.ز برای گشودن راه از دل کوههای سختگذر و رسیدن به چراگاههای فرازین البرز میانی (مازندران شاهنامه) کوشیدند و با دشواری بسیار به آنچه می خواستند رسیدند!
⛏⛏⛏⛏⛏⛏⛏⛏
ناگفته نماند (هرچند خود نیازمند جستاری جداگانه است!) که به برداشت نگارنده، «#البرز» شاهنامه و اوستا، مجموعه کوههایی است که از تبت آغاز و به فرانسه امروزی پایان میگیرد این مجموعه «البرز امروزین» را دربر دارد و نیز جایی را که در شاهنامه و از زبان فرانک «سوی هندوستان» گفته شده!
ببرم پی از خاک جادوستان
شوم با پسر سوی هندوستان
شوم ناپدید از میان گروه
برم خوب رخ را بدالبرزکوه!
نگارنده : سیروس حامی
با بهره از :
۱- بندهش - مهرداد بهار
۲- گفتارهای استاد جنیدی
بیتهای شاهنامه، از شاهنامه فردوسی؛ پیرایش استاد خالقی مطلق؛ نشرسخن ۱۳۹۸
@ShahnamehToosi
🧗🏿♂️
BY رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه
Share with your friend now:
tgoop.com/ShahnamehToosi/1132