tgoop.com/ShahnamehToosi/1758
Last Update:
#شاهنامه_تاریخ_استورهای
۸- سازوکارهای «استورهپروری»
ر- پرهیزه(تابو)
پرهیز یا بازداشتن و بازداشتهشدن از نزدیک شدن، دست زدن و چه بسیار بر زبان راندن نام چیزها یا کسان یا جاهایی یا سخن گفتن در باره یک پرسمان(موضوع)، از دیرباز شناخته شده است! برای این پرهیزها که ریشه و پیشینه بسیاری از آنها ناشناخته است، انگیزههایی بود همچون:
الف- تقدیس و تقدس
ب - نگاهبانی از کسانی چون سرکردگان و پیشوایان یا بیماران و ناتوانان یا چیزهای ارزنده!
پ - پیشگیری از آشفتگیها و نابسامانیها و بیماریها
ت - بهداشت و پیشگیری از رویدادهای ناگوار
ج - آز و رشک و ویژه خواهی
د - ترس و نگرانی
و...
آنچه که از آن پرهیز (داده) میشود، پرهیزه یا تابوTaboo نامیده شده و افزون بر کسان و جایگاهها و چیزها، دربرگیرنده دستهای از کردارها، سخنها، پرسمانها یا گاه پندارهایی است که برابر آیین یا باور، ناپسند و نکوهشپذیر است!
زنده یاد استاد پرویز ناتل خانلری در جستار «زبان و جامعه» در باره پرهیزههای زبانی روشنگری نموده اند!
نمونه هایی از تابوها در ایران و جهان:
👈 پا گذاشتن در جاهایی پیش از به جا آوردن آیینهایی!
👈 نام بردن پاره ای موجودات یا پرسمانها(گاه نامها با واژههای دیگر یا همان نام به زبانی دیگر گفته می شود!)
👈 خوردن گوشت پارهای جانوران!
👈 نشان دادن، دیدن یا نام بردن پارهای اندامها!
👈 دست زدن به پارهای چیزها!
👈 انجام کارهایی در زمانی ویژه!
و...
شایان درنگ است که یکی از ناهمسازیهای باورها با دانش، در پیوند با تابو است: باورها تابوها را پشتیبانی می کنند! دانش با تابو درمیآویزد!
پرهیزهها نیز همچون بسیاری باورها و رفتارهای گروهی با «نگره یادگیری شناختی اجتماعی» پشتیبانی میشوند!
فروید پرهیزهها را کهنترین مجموعه آیینهای مردمی دانسته که سرشت مردمان ایشان را به گریز از آنها میگرایاند!
سازوکار برقراری پرهیزه را میتوان با نمونه ای پندارینه روشن کرد! چنین میپنداریم که هزاران سال پیش، شیرفروشی که شیرهایش آلوده بود، برای این که بتواند آنها را بفروشد، نوشیدن شیر با چشمان باز بپرهیزاند و این را مایه خشم خدا بنامد! از آن پس خوردن شیر با چشمان بسته، آیین میشود، باور همگان میشود و به یادمان تاریخی آن تیره سپرده میشود و هزاران سال دیرتر هم میان زادمانهای پسینِ آن مردم، همچنان نوشیدن شیر با چشم باز پرهیزه و گناه به شمار میآید!
همانا نمونه بالا پندارینهای بیش نیست! ولی پرهیزههایی از این دست با ریشههای ناشناخته هنوز گسترده است که برای پارهای میتوان ریشه بهداشتی پنداشت[۱] و برای پارهای ریشه همزمانی دو پدیده (مغز آدمی بیشتر همزمانیها را «علت و معلول» میانگارد!)[۲]
همچنین آزمایش پرآوازه پنج میمون در قفس و موز بالای نردبان[۳] نمونه گویایی از چگونگی تابو پروری از راه یادگیری همبودین است!
پرهیزهها بویژه در زینه سهیُم استورهپروری (هزاران سال بازگفت سینهبهسینه) با دیگر سازوکارهای استورهپروری درمیآمیزند، همچون پیرایههایی استوار گرداگرد هسته راستین تاریخی آنها را میپوشانند و استورهها را در باورها استوار و نیز افسانهگون میسازند!
نگارنده : سیروس حامی
تالار رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه
امرداد ۱۴۰۰
پینوشت:
(۱) پرهیز از گرفتن ناخن در شب، یا ریختن ناخن یا مو کف زیستگاه!
(۲) پرهیزۀ ریختن آب روی گربه از ترس بیماری پوستی زگیل!
(۳) پنج میمون را درون قفسی نگه میداشتند که در آن نردبانی بود و بالای آن چند موز نهادند، هربار که میمونی برای برداشتن موزها بالای نردبان میرفت میمونهای دیگر را با آب سرد خیس میکردند، پس از چندی هر میمونی که میخواست از نردبان بالا رود میمونهای دیگر کتکش میزدند تا جایی که دیگر هیچ میمونی –هرچند گرسنه و خواهان موز!- بالا رفتن از نردبان را نمییارست! این روند پس از پایان دادن به ریختن آب سرد، بازهم ادامه داشت!! بی آنکه دیگر آب سردی در میان باشد!!
سپس پژوهشگران یکی از میمونها را با میمونی تازه جایگزین کردند، نخستین کار میمون تازه، رفتن بالای نردبان بود و کتک خوردن! بی اینکه چرایش را بداند!! به هر روی پس از چند بار کتک خوردن، دانست که نباید بالای نردبان برود وگرنه کتک میخورد!! همه پنج میمون یکییکی جایگزین شدند و هربار هریک از میمونها تازه این رفتار را آزمودند و آموختند!! اکنون، پنج میمون در قفس بودند که هیچیک دوش آب سرد را نیازموده بودند، با این همه، هر میمونی که بالای نردبان میرفت را کتک میزدند، بیآنکه بدانند چرا چنین میکنند! بدین شیوه هیچ میمونی را یارای بالا رفتن از نردبان را نبود!!!
اگر میشد از میمونها چرایی این رفتار را پرسید، پاسخی آشنا داشتند : «این کاری است که همه میکنند! رسم است!»
BY رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه
Share with your friend now:
tgoop.com/ShahnamehToosi/1758