tgoop.com/ShahnamehToosi/1863
Last Update:
#شاهنامه_تاریخ_استورهای
۱۰- شاهنامه را چگونه باید دریافت و چگونه گزارد!؟
نُه - «روش» خود بسنده نیست!
آهنگسازی نیازمند داشتن دانش و دانستن روش است! ولی آیا آموختن و پیروی کردن از همه روشهای خنیاگری و آهنگسازی، میتواند هرکسی را به جایگاه آهنگساز برتر برساند!؟
هرگز!
فیلمسازی نیازمند داشتن دانش و دانستن روش است! ولی آیا آموختن و پیروی کردن از همه روشهای ساخت فیلم سینمایی، میتواند هرکسی را به جایگاه فیلمساز برتر برساند!؟
هرگز!
سرایندگی نیازمند داشتن دانش و دانستن روش است! ولی آیا آموختن و پیروی کردن از همه ریزهکاریهای ادبسار و شعر میتواند هرکسی را به جایگاه سراینده برتر برساند!؟
هرگز!
و...
و... دریافت و گزارش متن(های کهن) نیازمند داشتن دانش و دانستن روش است! ولی آیا آموختن و پیروی کردن از روش دریافت و گزارش متن به تنهایی میتواند بهترین گزارش متن را از پی آورد!؟
هرگز!
سرانجام:
دریافت و رمزگشایی و گزارش استورهها و داستانهای پهلوانی نیازمند داشتن دانش گستردهای از ادبسار و تاریخ و فرهنگ و هنر یک سرزمین است! ولی آیا چیرگی بر همه این داناییها و ریزهکاریها –بخوانیم «روش»!- برای دریافت و رمزگشایی و گزارش استوره (داستانهای آغازین شاهنامه) و داستانهای پهلوانی بسنده(کافی) است!؟
هرگز!!!
🤔 🤔 🤔
جلالالدین سیوطی در کتاب «اتقان» پانزده دانش را برای مفسر قرآن بایسته می داند! چهارده تا را که روشن است برمیشمارد! پانزدهمی را «علمالموهبه» مینامد! توانایی و دانشی که تنها خداوند میتواند به کسی ارزانی دارد!
تکیه بر تقویودانش درطریقت کافریست؛
راهرو گر سد هنر دارد، توکل بایدش
«حافظ»
دریافت و رمزگشایی و گزارش استورهها و داستانهای پهلوانی شاهنامه نیز –که همچون سرایندگی «هنر» است!- هرآینه نیازمند داشتن دانش گستردهای از ادبسار و تاریخ و فرهنگ و فرزانش(فلسفه و حکمت) و هنر ایران از دیرباز است! ولی فراتر از همه اینها همانگونه که پیشتر(اینجا) گفتیم، نیازمند فرتاب(الهام – کشف و شهود) نیز هست! تا گزارشگر بتواند پندار خود را از همان راهی که استوره پرورده شده بگذراند و استوره را در همان روزگاری که ساخته شده بِوَخشَد(تأویل کند) و دریابد و بگزارد!
گزارشگر چیره دست شاهنامه آن نیست که تنها بر دانش و روش چیره ولی از توانایی فرتابگیری بیبهره باشد!
دیدیم که زندآگاهی(هرمنوتیک) -که در آغاز روششناسی(متدولوژی) پیشنهادی اندیشمندان بود! (برای شتاب دادن به پیشرفت علوم انسانی همپایه علوم تجربی!) در سده بیستم و با رویکردهای هایدگر و بویژه گادامر جایگاه «هستیشناسی» یافته است!
بر بنیاد اندیشههای گادامر -در کتاب «حقیقت و روش Truth and Method»؛ که به خردهگیری و فراتر رفتن از دوگانهانگاریِ «سوژه-ابژه» دکارتی میپردازد!- چارچوبمندی «روش» برای رسیدن به حقیقت، در علوم انسانی به اندازه علوم تجربی رسا و بسنده نیست و فراتر از آن، گاه «بازدارنده» هم هست! یعنی این که در علوم انسانی و هنر و در کار «دریافت و گزارش متن» به چیزی فراتر از «روش» نیز نیاز است!
گادامر بر آن است که ذهن روشمدار بر دوگانگی سوژه و ابژه (دال و مدلول) استوار است! «روش» برای رسیدن به چیزی (حقیقتی) که آن را بیرون از خود میپنداریم کارآیی دارد! در علوم طبیعی اینچنین هست! کارکرد «روش» پُر کردن گسلی است که دکارت میان سوژه و ابژه باور داشت! بازآنکه در علوم انسانی چنین گسلی به راستی جز «پندار» نیست! هستی آدمی (دازاین Dasein) زمینه ساز باشندگی(حضور) او در هرچیز و باشندگی هرچیز در درون اوست! چیزی که فلاسفه اسلامی «علم حضوری» و ویژگی «انسان کامل» میدانند!
اینچنین، گادامر دیگربار گفتمان دیرپای رویارویی دانش و فرزانش(حکمت) را برمیکشد! او فرنود(منطق) را برهنه در میدان میگذارد و سنگدلانه بر آن میتازد و نشان میدهد که جدا کردن یک گزاره از گوینده و شنونده و داوری جداگانه آن هرگز شدنی نیست!
«روش»، چیره ساختن و بارکردن(تحمیل) باورها و پندارهای بنیادگذار روش بر کرانه گسترده اندیشۀ جویندۀ حقیقت است!
برآیند سخن این که:
رسیدن به حقیقت در دریافت استوره و متن شاهنامه (هتا در تصحیح متن!!) افزون بر دانش و روش، نیازمند «آن»ی هست که پیشتر «فرتاب» (کشف و شهود) نامیدیم!
شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد!
بندۀ طلعت آن باش که «آن»ی دارد!
@ShahnamehToosi
BY رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه
Share with your friend now:
tgoop.com/ShahnamehToosi/1863