tgoop.com/ShahnamehToosi/1911
Last Update:
#کیومرث (۱)
بر بنیاد شاهنامه و دیگر گفتارهای ایرانی
ریشهشناسی نام - گویای چیستی کیومرث
در دیباچه شاهنامه و در گفتارهای اندر آفرینش دیدیم که نیاکان آریایی ما، گامههای فرگشت و آفرینش چنین میانگاشتند:
۱. توانایی (انرژی) آمد پدید،
۲. سرِ مایۀ گوهران نخست ،
أ. آتش (به جنبش دمید)
ب. باد
ت. آب
ث. خاک
۳. گنبد تیزرو (اجرام آسمانی)
۴. ببالید کوه
۵. آبها بر دمید
۶. گیا رست
۷. جنبنده آمد پدید
۸. مردم آمد پدید.
دانش امروزی نشان داده که نخستین «جان» در پیکر گیاهی در درون آبها(دریا) پدید آمد. «جان» به اعتبار «زنده» بودن، ناگزیر «میرا» است! هیچ زندگی گیتایی جاودانه نیست! این اندریافت در آمیغ اوستایی «گَیَ مَرِتَن» خود مینماید! ستاک «گَیَ» به چم «زنده» در واژه هایی چوه گیاه و گاو و گوزن؛ و به دگرش «گ» به «ز» در «زی» و با دگرش «گ» به «ج» در «جان» باقی مانده است! ستاک «مَر» به چم «مرگ پذیر، نابودشدنی» همچنان در مرگ و مردن مانده است!
«گَیَ مَرِتن» بر روی هم به چم «زندۀ میرا» در پهلوی به «گیومرت» و «کیومرث» دگرید که نخستین جاندار در پیکر تکیاختههای نخستین است! بیت زیر از شاهنامه گویای این معنیست:
چن از خاک تا جانور بنده کرد،
نخستین گیومرت را زنده کرد!
(خالقی-د۴از۴-ر۹۲۴-ب۱۱۶۳)
زندهیاد استاد مهرداد بهار (پژوهشی در اساطیر ایران – ر۴۹- ب۱۲) مینویسد: «کیومرث» ، پهلوی gayomard اوستا gayomaretan ، به معنی زندگی میرنده، نام نخستین انسان است! او ششمین خلق مادی هرمزد است... این که پهناش با درازاش برابر بود، اورا بیشتر شبیه نطفۀ بسیار بزرگ نخستین مینماید تا انسان واقعی!!
از باهم سنجی بنمایههای دیرین، در تطبیق با دانش امروز ، چنین برداشت میشود که «گیومرت» به راستی بازتاب جاندارانگاری شده -در ذهن نیاکان- دورانی از فرگشت جانداران است که با پیدایی نخستین جان در پیکر تکیاختههای نخستین آغاز میشود و تا نخستین گونههای آدمی دنبال میشود! این دوران استورهای را شادروان دکتر مهرداد بهار بر بنیاد دیگر گفتارهای ایرانی همچون «اوستا» و «بندهش» به کوتاهی چنین باز میگوید :
«مردمان به ده گونهاند؛ از نژاد کیومرث اند. کیومرث هنگام درگذشت، بر دست چپ افتاد و تخمه بداد. آن تخمه به روشنی خورشید پالوده شد. پس سپندارمذ، فرشته موکل زمین، بخشی از تخمة کیومرث را به خود پذیرفت و مشی و مشیانه (مهلی و مهلیانه)، چون ریواسی از آن بر زمین رستند؛ آن دو به یکدیگر پیوسته بودند و روان در میان آن دو بود. چون به پیکر مردم در آمدند، هرمزد آنان را آگاه کرد که پدر و مادر جهانیاناند و باید پیرو داد و نیکو باشند. آن دو نخست به خداوندی هرمزد گواهی دادند...چون فرزند خواستند، از ایشان جفت جفت دختر و پسر زاده شد، شش جفت. از این فرزندان همه نژادهای مردم پدید آمد و به فرمان دادار، هر نژاد در سرزمینی و اقلیمی به سر میبرند. جز مردم سرزمینهای خونیره و شش اقلیم دیگر، دیگرانی نیز از نژاد کیومرث پدید آمدند که برخی شکل و اندازه تنشان دیگرگون است. کَپی، یعنی میمون، فروترین آنان است.»
دنباله دارد.
بازنویسی: سیروس حامی
آذر ۱۴۰۰
تالار رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه
یارینامه:
داستان ایران - استاد فریدون جنیدی
https://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
BY رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه
Share with your friend now:
tgoop.com/ShahnamehToosi/1911