tgoop.com/ShahnamehToosi/2019
Last Update:
#اژدها
۴– اژدها در شاهنامه:
در هفتخان اسپندیار، کَرگسار پیش از خان سهیُم، اسفندیار را از آنچه که در پیش است آگاه میسازد:
یکی اَژدَها پیشت آید دُژَم،
که ماهی برآرد ز دریا به دَم!
همی آتش افروزد از کام اوی،
یکی کوه خاراست، اندام اوی!
باز، در نامه سام به منوچهرشاه داریم:
چنان اژدها کِاو ز رودِ کَشَف،
برون آمد و کرد گیتی چو کف!
زمین شهر تا شهر پهنای او،
همان کوه تا کوه بالای او!
ز تَفَّش همی پرِّ کرگس بسوخت،
زمین زیر زهرش همی برفروخت
رسیدمش و دیدم چو کوهی بلند،
کَشان موی سر، بر زمین چون کمند!
زبانش به سان درختی سیاه،
زَفَر بازکرده فگنده به راه
در پادشاهی اسکندر:
به رفتن بر این کوه بودی گذر،
اگر برگذشتی بر او راه بر؛
یکی اژدهایست زان روی کوه،
که مرغ آید از رنج زهرش ستوه!
نیارد گذشتن براوبر سپاه
همی دود زهرش برآید به ماه
همی آتش افروز از کام اوی،
دو گیسو بود پیل را دام اوی!
همه گفتارهایی که در میان آمد نشان میدهد که «اژدها» در استورهها و در شاهنامه، براستی نمادی از کوهی است بلند که آتش از آن میجهد و زهر میپراگند و جانداری را در نزدیکیش تاب پایداری نیست!
@ShahnamehToosi
BY رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه
Share with your friend now:
tgoop.com/ShahnamehToosi/2019