tgoop.com/ShahnamehToosi/2024
Last Update:
🌋🌋🌋🌋🌋🌋🌋🌋
#ضحاک_هزار_سال_ستم
۱- اژیدَهاکَ- دژخیم ویرانگر
(کند و کاوی در ریشه نام ضحاک و افراسیاب)
بزرگترین دشمن مردم در استورههای ایرانی «اژیدَهاکَ» است که در شاهنامه نام تازی «ضحاک» جای آن را گرفته است!(به باور نگارنده، این جایگزینی، تعریب نیست! گزینش یک نام تازی به جای نام ایرانی است!)
ریشه آریایی بخش نخست نام این نابودگر مردم «انکAnk/انگAnq/Ang» به چِم «خم کردن، پیچاندن/زیر فشار نهادن، چلاندن، رنج دادن، کاستن» است!
از این ریشه در فارسی امروز، واژه های «انگشت» و «آرنگ/آرنج» و «زنگ» و «زنگیچه = قوزک» و در اروپا Anchor و Angle و Rectangle را میتوان گفت!
همان ریشهیِ «انگ» پس از دگرش به «انگوی Angwhi» در زبان اوستایی، واژه «اَژی» به مانای «مار» (با ویژگی خم شدن، پیچ خوردن) برآمد. (گفتنی است که مردم مازندران و گیلان همچنان به کرم کوچک «اژیک Ajik» می گویند!) «افعی» نیز از همین ریشه برآمده است!
هرآنچه که از این ریشه در زبانهای گوناگون آریایی به جا مانده نشان از خم شدن(بویژه در زیر فشار) و پیچ خوردن دارد!
از همان ریشه، واژهی «اَنگرَ مَینیو» (مینوی کاهنده و نابودگر) برآمد که در رویارویی با «سپَنتَ مَینیو» (مینوی فزاینده) در کار نابودی و تباهی آفریده های هورمزد شد!
باز از همان ریشه واژه «شکنجه» را داریم که بخش نخست آن «شِک» در پارسی باستان برابر «بریدن، پاره کردن، خردکردن» بوده و از آن ریشه، در فارسی امروز واژه های «شکستن»؛ «شکافتن»؛ «شکوفه» و... مانده و بخش دویم آن همان «اَنگ = خماندن، نابود کردن» است! بر رویهم «شکنجه = خرد کردن/خمانیدن در زیر فشار»!
شایان نگرش است که نام بزرگترین دشمن مردم آریایی پس از سه پاره شدن و پراگنده شدن در جهان (سه بخش شدن جهان میان فرزندان فریدون) نیز در اوستا «فْرَنگْرَسیَن» (فْرَ + اَنگ + رَسیَن = پیشرو + تباهی +آهن/فلز = پیشرو نابودی با جنگ افزار) است که در شاهنامه به «افراسیاب» دگرید!
در شاهنامه بارها از خوی اهریمنی افراسیاب گفته شده و از او با نام «اژدها» نیز یاد شده! برای نمونه در تازش افراسیاب به ایران هنگام دربند بودن کاوس به هاماوران:
دریغ است ایران که ویران شود؛
کنام پلنگان و شیران شود!
همه جای جنگی سواران بدی،
نشستنگه شهریاران بدی؛
کنون جای سختی و جای بلاست،
نشستنگهِ تیزچنگاژدهاست!
بخش دویم نام اژی دهاکَ، یعنی «دَهاکَ» ناشناختهتر است و ریشهشناسان و پژوهندگان گمانهایی چند دارند، که بیشتر پیرامون «داشتن نیروی جادوی» و «مهارت و تردستی و زبان آوری» و نیز «ویرانگری» دور میزند!
از دیدگاه نیاکان، در پی ناپاکخویی پایان روزگار جمشید، و در پی پدرکشی تازیان در میانرودان/بابل، و نیز به پادافره روی آوردن به گوشتخواری (که چون نیازمندِ کشتن جانداران بود، اهریمنی پنداشته میشد!) ، روزگار تیره ایرانیان و خم شدن پشت ایشان زیر فشار شکنجهگران آغاز شد.
این تیرهروزی همزمان بود با خروش و نابودگری آتشفشان(اژدها)ها در دو گوشه این سرزمین! این رویداد را نیز نیاکان پادافره دیگری میدیدند بر همان اهرمنخویی دوسوی اَبَرسِن(زاگرس)!
سرانجام، آنگونه که از چنین رویدادها و چنان ریشه ها میتوان دریافت، این روزگار «اژیدَهاکَ» خوانده شد و دیرتر ایرانیان نام تازی «ضحاک» را جایگزین ساختند!!
بن مایه ها :
۱- فرهنک واژههای اوستا – احسان بهرامی
۲- فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی – محمد حسندوست
۳- فرهنگ ریشه واژگان فارسی – علی نورایی
۴- فرهنگ ریشههای هندواروپایی زبان فارسی – آریانپور
۵- داستان ایران بر بنیاد گفتارهای ایرانی – فریدون جنیدی
https://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
👌
BY رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه
Share with your friend now:
tgoop.com/ShahnamehToosi/2024