tgoop.com/ShahnamehToosi/2041
Last Update:
#ضحاک_هزار_سال_ستم
۸- ساستار و کنشهای یکتَنه!
از داستان ضحاک میآموزیم که ساستار (نظام ستم) چون زرهی بافته از دانههای بسیار، بر تنِ ستم و آن را نگاهبان است! سیریناپذیری در خوردن ویژگی ساستار و جانها بهای رونق خورشخانهاند!
چنان بُد که هرشب دو مرد جوان،
چه کهتر چه از تخمهی پهلوان،
خورشگر ببردی بدایوان اوی؛
همی ساختی راه درمان اوی؛
بکشتی و مغزش بپرداختی،
مرآن اژدها را خورش ساختی!
ارمایل و گرمایل، نماد یک خرده فرهنگ هستند که درمانده از نابودی ساستار، به رخنه در آن میاندیشند پس چون از آزِ ساستار در «خوردن» آگاه بودند و نیک میدانستند که خونها برای چپاول سیریناپذیرشان ریخته میشود، رخنهگاه را «خورشخانه» برگزیدند!
برفتند و خوالیگری ساختند؛
خورش خود بیاندازه بشناختند!
خورشخانهی پادشاه جهان،
گرفت این دو بیدارِ خرمنِهان!
«ساستار» اژدهای چند سری است که اگرچند سری از سرهایش بریده شود، باز سرهای دیگر میروید و ستم پایدارتر میشود!
ساستار بر بستر گرایش به فزونخواهی و آسانخوری و کارگریزی هازمان رویید و تا آن بستر فراهم است، این اژدها برجاست، مگر آن بستر سترون شود!
کاری که فریدون کرد!
@ShahnamehToosi
BY رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه
Share with your friend now:
tgoop.com/ShahnamehToosi/2041