tgoop.com/ShahnamehToosi/2062
Last Update:
#راز_رهایی_نیاکان_از_ساستار_ضحاک
۳- شرایط ذهنی (۴)
«سازماندهی پیکار»
گام دویُم - پویش پنهانی زیرزمینی
(مبارزه مخفیانه سازمانیافته)
در گفتار پیشین از این زنجیره آمد که آریاییان چون به فرمان خرد دانستند که باید از کیش جادو (ایدیولوژی حاکم ساستار) روی گردانند، اندیشهشان به سوی مهر کشید، پس مهر را ستودند و با او به پیمان درآمدند!
بدینسان کیش مهر، برای ستمدیدگان از ساستار بابلیان، جایگاهِ جهانبینی و آیین کنشگری و پیکارِ یافت!
در آیین مهر، برای رسیدن به بالاترین پایه (پیر)، پیروان میبایست از هفت زینه بگذرند! راهی بس دشوار و آزمایشها(سختیها)ی فراوان که در این راه بایستی از سر می گذراندند! آموزهها و آزمونها و کشیدن رنج این راه، دور از چشم روزبانان ساستار، در کوهها و غارها انجام می شد!
چون ساستار دانست که مادران، فرزندانشان را برای دور ماندن از چشم روزبانان به مرغزارها برده و همراه با گاوان بزرگ می شوند،
نشد سیر ضحاک از آن جست و جوی
شد از گاو، گیتی پر از گفتوگوی!
مام میهن(فرانک) دانست که فرزندان را هرچه زودتر پناهگاهی باید تا درآنجا پرورش یابند! پس «کوه» و «غارها» جایگاه و پرورشگاه تازه فرزندان شد!
ببرّم پی از خاکِ جادوستان،
روم با پسر، سویِ هندوستان!
شوم ناپدید از میان گروه؛
برم خوب رخ را بدالبرزکوه!
فرزندان در دل کوهها، در نهانِ غارها، با جهانبینی نو (آیین مهر)، به آمادهسازی خویش برای پیروزی پرداختند!
بیاورد فرزند را چون نَوَند،
چو غُرمِ ژیان، سوی کوهِ بلند.
یَکی مرد دینی بر آن کوه بود،
که از کارِ گیتی بیاندوه بود.
فرانک بدو گفت ک«اَی پاکدین!
منم سوگواری از ایرانزمین؛
بِدان کاین گِرانمایهفرزندِ من،
همی بود خواهد سرِ انجمن.
ببرّد سر و تاجِ ضحّاک را،
سپارد کمربند او خاک را!
تو را بود باید نگهبان اوی!
پدروار، لرزنده بر جان اوی!»
در این رنجآزمایی، مهرکیشان میبایست از یک سو، با پرورش روانی، هفت زینه (کلاغ و همسر و رزمنده و شیر و پارسی و پیام آور و پیر) را بگذرانند و خواستن و از خود گذشتن و جانبازی و جوانمردی و راستی و رازداری و پیمان و وفا بیاموزند!
از سوی دیگر، در نِهانگاههای مهریان، وَرز دادن تن برای ستبری و ستواری و زورمندی در پیکارِ پیشاروی گسترش یافت!
استاد مهرداد بهار، گود زورخانه را با مهرابه مهری سنجیده و پیش تر نیز زنده یاد احمد حامی در «بغ مهر» همین گفته است!
چنین می توان دریافت که ریشه های ورزش زورخانه ای ایرانی نیز به آغاز پیکارهای پنهانی(مخفی) مهریان باز میگردد!
گفتنی است که عرفان ایرانی پس از اسلام، نشانههای آن نهانکاری و هفت زینه مهری را به خود پذیرفته! هفت شهر عشق عطار (طلب و عشق و معرفت و استغنا و توحید و حیرت و فقر و فنا)؛ سد مَیدان خواجهعبداله و یک گام عزیزالدین نسفی نشانههایی از همان بینش مهری را با خود دارند!
یک قدم بر نفس خود نه، یک قدم بر کوی دوست،
هرچه بینی دوست بین، با این و آنت کار نیست!
سازماندهی و آمادگی همگانی برای نبرد، ناگزیر با «خموشی و رازداری» همراه بود! این فروزه نیز پس از اسلام در عرفان ایرانی نمود یافت! بَروت(سبیل)های پرپشت و بلند درویشان نشانِ دهانبستن و خموشی و رازداری است که یادگار روزگار پیکار پنهان (مخفیانه) با ساستار تازیان بابل است!
شایان دانستن است که از همان هنگام نیلوفر آبی (لوتوس) –گل زیبایی که در مرداب میروید و می بالد!- به نشان آن که شرایط محیطیِ نادرخور، آدمی را از پرورش درخور باز نمی دارد، یکی از نمادهای مهریان شد و سپس به دین زرتشت نیز راه یافت و در سنگوارههای کهن بجا مانده همچون تخت جمشید، بسیار دیده می شود!
دیگر سویههای تلاش دلاورانه و خردورزانه مردان آریا برای رهایی از ستم ساستار تازیان را واخواهیم کافت.
یاری نامه:
۱- داستان ایران - فریدون جنیدی
۲- پژوهشی در اساطیر ایران - مهرداد بهار
۳- جامعهشناسی خودکامگی - علی رضاقلی
۴- بغ مهر - احمد حامی
https://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
BY رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه
Share with your friend now:
tgoop.com/ShahnamehToosi/2062