tgoop.com/ShahnamehToosi/2092
Last Update:
🔱✌️🔱✌️🔱✌️🔱✌️
#راز_رهایی_نیاکان_از_ساستار_ضحاک
۶- پیروزی ستمدیدگان بر ساستار
(همزمان با خاموشی دماوند!)
جوشش و جنبش ستمدیدگان از پی خروش کاوه، چامه نامور «گفتوگو»، سروده سراینده پرآوازه روزگار ما استاد شفیعی کدکنی را به یاد میآورد که در بخشی از آن میفرمایند:
چون روح بهاران آید از اقصای شهر،
مردها جوشد ز خاک
آن سان که از باران گیاه!
و آنچه میباید کنون
صبر مردان و دل امیدواران بایدش!
گوش جان نهادن مردان به سفارش خردورزانه مام میهن(فرانک) و شکیبایی سالیان و آمادهسازی در نهانگاههای مهری تا فراهم آمدن شرایط عینی و ذهنی دگرگشت، به بار نشست و به جوشش دلاوران ستمستیز از خاک ایران انجامید!
همه بام و در مردم شهر بود؛
کسی کَش ز جنگاوری بهر بود،
همه در هوای فریدون بدند؛
که از درد ضحاک پرخون بدند!
خروش کاوه، دلیران را که به جنگافزارهای نوین و کارآمد مفرغی هم زیناوند(مسلح) بودند از سرتاسر کشور به جوش آورد و یکپارچه رهسپار کاخ ضحاک کرد تا بنیاد ستم فروریزند!
تلسمی که ضحاک سازیده بود،
سرش بآسمان برفرازیده بود،
فریدون ز بالا فرود آورید،
که آن، جز به نام جهاندار دید!
از آن شهر روشن یکی تیرهگرد،
برآمد که خورشید شد لاژورد!
دلاوران آزادیخواه، سرزمینهای ایرانی (با نماد شهرناز و ارنواز) را آزاد و از ستم ساستار رهانیدند:
برون آورید از شبستان اوی،
بتان سیهموی خورشیدروی؛
ره داورِ پاک بنمودشان؛
از آلودگیها بپالودشان!
ستمستیزان، کاخ ستم را فروریختند و سامانه داد و دادگری را جایگزین کردند!
نخستین آیین، نخستین فرمان:
نشست از بر تخت زرینِ اوی،
بیفگند ناخوبآیینِ اوی،
بفرمود کردن به دربر خروش،
که «ای نامدارانِ بسیارهوش،
سپاهی نباید که با پیشهور،
به یک روی جویند هردو هنر!
یکی کارورز و یکی گرزدار،
سَزاوار هر کس پدیدست کار!
چُن این کارِ آن جوید، آن کارِ این،
سراسر پرآشوب گردد زمین!
به بند اندرست آن که ناپاک بود،
جهان را ز کردارِ او باک بود!
شما دیر مانید و خرّم بَوید!
به رامش سوی ورزش خود شوید!»
سرانجام، «ضحاک»، نماد ساستار هزارساله مردمکش به بند دلاوران آزادیخواه شد و اورا در غاری در کوه دماوند به بند کشیدند:
ببردند ضحاک را بسته زار،
به پشت هیونی برافگنده خوار!
همانگه بیامد خجسته سروش،
به چربی یکی راز گفتش به گوش؛
که «این بسته را تا دماوندکوه
ببر همچُنین تازنان بیگروه!»
بیاورد ضحاک را چون نوند،
به کوه دماوند و کردش به بند!
به کوهاندرون جای تنگش گزید؛
نگه کرد غاری بُنش ناپدید!
فرو برد و بستش بدان کوه باز،
بدان تا بماند به سختی دراز!
در بند شدن ضحاک در دماوند، نماد رویداد خاموشی آتشفشان دماوند پیرامون شش هزارسال پیش است! و زنده ماندن ضحاک در کوه پیامآور احتمال خروش دوباره این آتشفشان است که خوشبختانه تا به امروز رخ نداده و امید داریم که ضحاک هرگز از بند نرهد و آسیبی دوباره از این آتشفشان برای مردم نباشد!
بازنویسی : سیروس حامی
درگاه «رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه»
اسفند ۱۴۰۰
یارینامه:
۱- داستان ایران – فریدون جنیدی
۲- تاریخ و فرهنگ باستانی ایرانیان و شاهنامه فردوسی – آصف خلدانی
https://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
BY رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه
Share with your friend now:
tgoop.com/ShahnamehToosi/2092