SHAHNAMEHTOOSI Telegram 2203
#سوزنی_به_خویشتن
از جمشید تا ضحاک
(نگاهی دیگرگون به شاهنامه)
فراز ۱۲ – فرهنگ همگانی بازدارنده


در پایان روزگار جمشید، یکپارچگی از میان رفته و هرج و مرج و بلوا گوشه‌گوشۀ کشور را فراگرفته بود! هرکس در هر کناری از این سرزمین یا خود سودای گاه داشت و یا از پی گاه‌جویی به سودای ویژه‌خواری(رانت) روان بود و خواهان «شاه پر از هول اژدهاپیکر!» که ...

پدیدآمد از هرسُوی خسرَوی؛
یکی نام‌جویی به هر پهلَوی!
سپه کرده و جنگ را ساخته؛
دل از مهر جمشید پرداخته!
یَکایَک بیامد از ایران سپاه؛
سوی تازیان برگرفتند راه!
شنیدند کآنجا یکی مهتر است؛
پر از هول، شاه اژدهاپیکر است؛
سواران ایران همه شاه‌جوی،
نِهادند یکسر به ضحاک روی!
مرآن اَژدهافش بیامد چو باد؛
بدایران‌زمین تاج بر سر نِهاد!

سده‌های آغازینِ پس از فروپاشیِ شاهنشاهی ساسانیان، ایران گواهِ سپهری همانند بود! گرایش به قدرت و سخن به دلخواه توانمندان گفتن و رفتن زیر پرچم هر شمشیرزن –خویش یا بیگانه!- که در راه پیروزی و گرفتن تاج و گاه می‌رود، ریشه دوانده و گسترده بوده است!
شخصیت «قاضی شارح» در سریال تلویزیونی «سربداران» نماد یک چنین جریان تاریخی است! در یکی از دیالوگ‌های ماندگار آن، ایلخان می‌پرسد: «شرع برای این موضوع چه حکمی دارد؟» و قاضی می‌گوید: «تا شما را چه خوش آید! شرعیات آنقدر فرعیات دارد که هر آنچه ما بگوییم عوام قبول می‌کنند...!»

این رفتارها -که هرآینه رویاروی با گوهر دین و اخلاق و رویاروی با آماج فرستادن پیامبران بوده!- در همان روزگار فردوسی تا به اندازه‌ای گسترش داشته که غزالی می‌نویسد: «واعظان بر سر منبر خودرا برای زنان می‌آرایند و دست می‌جنبانند و شعر می‌خوانند... معاملات که در بازار انجام می‌گیرد معتاد است به دروغ و مرابحه و پوشیدن عیب کالا و شرط‌های فاسد...» و سخن را چنین به فرجام می‌برد که: «[تلبیس او ابلیس] اکنون در بلاد و عباد، در مذاهب و اعمال منتشرشده است، تا به حدی که از خیرات جز رسم نمانده است!»

ناصرخسرو در قصیده ۵۷ ، همراه با گلایه از گسترش جهل و مکر و جفا ، چنین برداشتی را بازمی‌گوید که اگر دیوان هم بر جهان فرمان می‌راندند، همین بود و جز این نبود:

چاکر نان‌پاره گشت فضل و ادب
علم به مکر و به زرق معجون شد
زهد و عدالت سفال گشت و حجر
جهل و سفه زر و دُرِّ مکنون شد
از چه درآیی همی درون که چنین
مردمی از خلق جمله بیرون شد؟
فعل همه جور گشت و مکر و جفا
قول همه زرق و غدر و افسون شد
ملک جهان گر به دست دیوان بُد،
باز کنون حالها همیدون شد
!
سر به فلک برکشید بیخردی
مردمی و سروری در آهون شد
باد فرومایگی وزید، و زو
صورت نیکی نژند و محزون شد
خاک خراسان چو بود جای ادب
معدن دیوان ناکس اکنون شد!

همین برداشت را امام محمد غزالی به گونه ای دیگر بازگو می‌کند:

«حجاج‌بن یوسف را گفتند که از خدای تعالی بترس و بر مردمان چندین جور مکن! حجاج به منبر برشد و -او بغایت فصیح بود!- گفت : "ای مردمان! خدای تعالی مرا بر شما مسلط کرده است! اگر من بمیرم، از پس من شما از جور نرهید، با این فعل بد که شما راست و خدای تعالی را چون من بسیارند! اگر من نباشم، یکی از من بتر بیاید!"»

و با نوشته عطاملک جوینی در تاریخ جهانگشا (نشر کتاب۱۳۷۱ – ج۱ – ر۵) جای هیچ سخن نمی‌ماند:

«کذب و تزویر را وعظ و تذکیر دانند و تحرمز‌ و نمیمیت را صرامت و شهامت نام کنند... هریک از ابناءالسوق درزیّ اهل فسوق و هر مزدوری دستوری و هر مزوّری وزیری و ... هر مسرفی مُشرفی و هر شیطانی نایب دیوانی و هر... خری سر صدری و هر شاگرد پایگاهی خداوند حرمت و جاهی و هر فرّاشی صاحب دورباشی و ... هر خسی کسی و هر خسیسی رییسی و هر غادری قادری و هر دستاربندی بزرگواردانشمندی ... و هر حمالی از مساعدت اقبال با فسحت حالی ... هر آزادی بی‌زادی و هر رادی مردودی و هر نسیبی بی‌نصیبی و هر حسیبی نه در حسابی و هر داهیی قرین هر داهیه و هر محدثی رهین حادثه ... و هر کاملی مبتلی به نازله و هر عزیزی تابع هر ذلیلی باضطرار و هر باتمیزی در دست فرومایه گرفتار...»

هازمانی که این تباهی در همه لایه‌هایش فرمان راند، گریزی از سرنهادن به فرمان ناشایستان (اهل فسوق) و ساستاران ندارد و رفتن و آمدن فرمانروایان گرهی نمی‌گشاید! بیشینه، روزی چند از هوای تازه آزاد می‌تواند برخوردار بود و پسانگه روزنه ها بسته می‌شود و جمشید باز راه به ضحاک می‌برد!


سخن دنبال خواهد شد.
به یاری یزدان


پی نویس:
تحرمز : نیرنگ، حقه‌بازی، حرامزادگی
نمیمیت : سخن‌چینی
ابناءالسوق : بازاریان
درزی : جامه دوز
فسحت : گشادگی، فراخی
نسیب : نژاده ، با اصل و نسب
داهی : باهوش
داهیه : سختی
نازله : سختی زمانه



یاری‌نامه:
جامعه شناسی خودکامگی- علی رضاقلی


نگارنده : سیروس حامی
تالار «
رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه»
خرداد ۱۴۰۱

https://www.tgoop.com/ShahnamehToosi

♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️



tgoop.com/ShahnamehToosi/2203
Create:
Last Update:

#سوزنی_به_خویشتن
از جمشید تا ضحاک
(نگاهی دیگرگون به شاهنامه)
فراز ۱۲ – فرهنگ همگانی بازدارنده


در پایان روزگار جمشید، یکپارچگی از میان رفته و هرج و مرج و بلوا گوشه‌گوشۀ کشور را فراگرفته بود! هرکس در هر کناری از این سرزمین یا خود سودای گاه داشت و یا از پی گاه‌جویی به سودای ویژه‌خواری(رانت) روان بود و خواهان «شاه پر از هول اژدهاپیکر!» که ...

پدیدآمد از هرسُوی خسرَوی؛
یکی نام‌جویی به هر پهلَوی!
سپه کرده و جنگ را ساخته؛
دل از مهر جمشید پرداخته!
یَکایَک بیامد از ایران سپاه؛
سوی تازیان برگرفتند راه!
شنیدند کآنجا یکی مهتر است؛
پر از هول، شاه اژدهاپیکر است؛
سواران ایران همه شاه‌جوی،
نِهادند یکسر به ضحاک روی!
مرآن اَژدهافش بیامد چو باد؛
بدایران‌زمین تاج بر سر نِهاد!

سده‌های آغازینِ پس از فروپاشیِ شاهنشاهی ساسانیان، ایران گواهِ سپهری همانند بود! گرایش به قدرت و سخن به دلخواه توانمندان گفتن و رفتن زیر پرچم هر شمشیرزن –خویش یا بیگانه!- که در راه پیروزی و گرفتن تاج و گاه می‌رود، ریشه دوانده و گسترده بوده است!
شخصیت «قاضی شارح» در سریال تلویزیونی «سربداران» نماد یک چنین جریان تاریخی است! در یکی از دیالوگ‌های ماندگار آن، ایلخان می‌پرسد: «شرع برای این موضوع چه حکمی دارد؟» و قاضی می‌گوید: «تا شما را چه خوش آید! شرعیات آنقدر فرعیات دارد که هر آنچه ما بگوییم عوام قبول می‌کنند...!»

این رفتارها -که هرآینه رویاروی با گوهر دین و اخلاق و رویاروی با آماج فرستادن پیامبران بوده!- در همان روزگار فردوسی تا به اندازه‌ای گسترش داشته که غزالی می‌نویسد: «واعظان بر سر منبر خودرا برای زنان می‌آرایند و دست می‌جنبانند و شعر می‌خوانند... معاملات که در بازار انجام می‌گیرد معتاد است به دروغ و مرابحه و پوشیدن عیب کالا و شرط‌های فاسد...» و سخن را چنین به فرجام می‌برد که: «[تلبیس او ابلیس] اکنون در بلاد و عباد، در مذاهب و اعمال منتشرشده است، تا به حدی که از خیرات جز رسم نمانده است!»

ناصرخسرو در قصیده ۵۷ ، همراه با گلایه از گسترش جهل و مکر و جفا ، چنین برداشتی را بازمی‌گوید که اگر دیوان هم بر جهان فرمان می‌راندند، همین بود و جز این نبود:

چاکر نان‌پاره گشت فضل و ادب
علم به مکر و به زرق معجون شد
زهد و عدالت سفال گشت و حجر
جهل و سفه زر و دُرِّ مکنون شد
از چه درآیی همی درون که چنین
مردمی از خلق جمله بیرون شد؟
فعل همه جور گشت و مکر و جفا
قول همه زرق و غدر و افسون شد
ملک جهان گر به دست دیوان بُد،
باز کنون حالها همیدون شد
!
سر به فلک برکشید بیخردی
مردمی و سروری در آهون شد
باد فرومایگی وزید، و زو
صورت نیکی نژند و محزون شد
خاک خراسان چو بود جای ادب
معدن دیوان ناکس اکنون شد!

همین برداشت را امام محمد غزالی به گونه ای دیگر بازگو می‌کند:

«حجاج‌بن یوسف را گفتند که از خدای تعالی بترس و بر مردمان چندین جور مکن! حجاج به منبر برشد و -او بغایت فصیح بود!- گفت : "ای مردمان! خدای تعالی مرا بر شما مسلط کرده است! اگر من بمیرم، از پس من شما از جور نرهید، با این فعل بد که شما راست و خدای تعالی را چون من بسیارند! اگر من نباشم، یکی از من بتر بیاید!"»

و با نوشته عطاملک جوینی در تاریخ جهانگشا (نشر کتاب۱۳۷۱ – ج۱ – ر۵) جای هیچ سخن نمی‌ماند:

«کذب و تزویر را وعظ و تذکیر دانند و تحرمز‌ و نمیمیت را صرامت و شهامت نام کنند... هریک از ابناءالسوق درزیّ اهل فسوق و هر مزدوری دستوری و هر مزوّری وزیری و ... هر مسرفی مُشرفی و هر شیطانی نایب دیوانی و هر... خری سر صدری و هر شاگرد پایگاهی خداوند حرمت و جاهی و هر فرّاشی صاحب دورباشی و ... هر خسی کسی و هر خسیسی رییسی و هر غادری قادری و هر دستاربندی بزرگواردانشمندی ... و هر حمالی از مساعدت اقبال با فسحت حالی ... هر آزادی بی‌زادی و هر رادی مردودی و هر نسیبی بی‌نصیبی و هر حسیبی نه در حسابی و هر داهیی قرین هر داهیه و هر محدثی رهین حادثه ... و هر کاملی مبتلی به نازله و هر عزیزی تابع هر ذلیلی باضطرار و هر باتمیزی در دست فرومایه گرفتار...»

هازمانی که این تباهی در همه لایه‌هایش فرمان راند، گریزی از سرنهادن به فرمان ناشایستان (اهل فسوق) و ساستاران ندارد و رفتن و آمدن فرمانروایان گرهی نمی‌گشاید! بیشینه، روزی چند از هوای تازه آزاد می‌تواند برخوردار بود و پسانگه روزنه ها بسته می‌شود و جمشید باز راه به ضحاک می‌برد!


سخن دنبال خواهد شد.
به یاری یزدان


پی نویس:
تحرمز : نیرنگ، حقه‌بازی، حرامزادگی
نمیمیت : سخن‌چینی
ابناءالسوق : بازاریان
درزی : جامه دوز
فسحت : گشادگی، فراخی
نسیب : نژاده ، با اصل و نسب
داهی : باهوش
داهیه : سختی
نازله : سختی زمانه



یاری‌نامه:
جامعه شناسی خودکامگی- علی رضاقلی


نگارنده : سیروس حامی
تالار «
رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه»
خرداد ۱۴۰۱

https://www.tgoop.com/ShahnamehToosi

♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️

BY رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه




Share with your friend now:
tgoop.com/ShahnamehToosi/2203

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

According to media reports, the privacy watchdog was considering “blacklisting” some online platforms that have repeatedly posted doxxing information, with sources saying most messages were shared on Telegram. Telegram iOS app: In the “Chats” tab, click the new message icon in the right upper corner. Select “New Channel.” Hashtags are a fast way to find the correct information on social media. To put your content out there, be sure to add hashtags to each post. We have two intelligent tips to give you: As five out of seven counts were serious, Hui sentenced Ng to six years and six months in jail. ‘Ban’ on Telegram
from us


Telegram رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه
FROM American