tgoop.com/ShahnamehToosi/2502
Last Update:
💥💥💥💥💥
راز #سیمرغ_و_زال
ف- #رستمزاد
در «قانون مدنی روم باستان» از قانون پزشکی «نوما پومپیلیوس» میخوانیم:
«پیش از خاکسپاری هر بانوی بارداری که بمیرد، باید زیر شکمش شکافته شود تا شاید بتوان نوزاد وی را زنده بیرون آورد!»
این شیوه به دنیا آوردن فرزند (از مادرِ مرده)، سده نخست پیش از زایش در روم باستان شناخته بوده و نام فرزندانی هم که اینگونه به دنیا آمدهاند آورده شده! گرچه سخن از به دنیا آمدن «ژولیوس سزار»، قیصر روم آن روزگار به این شیوه نیست و مادرش هم که پس از او از دنیا رفته، نشانی از برش زیر شکم نداشته، تاریخ پزشکی این شیوه کاردپزشکی را به نام او «سزارین» نامیده است!
باز آن که شاهنامه -در همخوانی با یافتههای شگرف شهر سوخته - گواه است که به دنیا آوردن فرزند از پهلوی مادر زنده -که به شوند درشتی پیکر نوزاد با دشواری و مرگ روبرو بوده- ، سه هزار سال پیش از زایش مسیح در سیستان انجام میشده است!
این که این پیشرفت بزرگ دانشی ایرانیان به نام روم شناخته شده، گواه کمکاری و گاه خودباختگی زادمانهای گذشته و بویژه دانشگاههای ایران است!
نام شایستهای که باید جهان پزشکی بر این شیوه دانشی بنهد، «رستمزاد» است!
پشتیبان گزارش شاهنامه، یافتههای شهرسوخته زابل است که گواه درمان «هیدروسفالی» مغز با بریدن استخوان مخ میباشد که بیگمان هراسانگیزتر از «رستمزاد» بوده است! جهان در شگفت است که بیمار در آن روزگار و در پی این کاردپزشکی شگرف، زنده مانده است!
سویههای گوناگون شگرفی و شگفتی کار پزشکان سیستان (با نماد سیمرغ) شایان درنگ است!
نخست : داروسازی و هوشبری
بیامد یکی موبدی چربدست؛
مر آن ماهرخ را به مَی کرد مست!
بیشتر شاهنامه پژوهان «مَی» را برابر «شراب» دانسته و گمان برده اند که بیهوشی بیمار با نوشاندن باده بسیار بوده!! باز آنکه، واژه «مَی» از ریشه آریایی «مِدو M^edhu = شهد، عسل» ، در اوستا «مَدَ Madha » بوده است و در سير دگرگونی خود در زبان پهلوی «مَد» و «مَی» و در زبان فارسي «مَی» و امروزه «مِی» گفته شد. همین ریشه در آمیزش با «سَئِنَ = سینا = پزشک» در لاتین و زبانهای اروپایی به ریخت Medicin مانده است که خود گواه استوار آبشخور گرفتن از دانش شگرف سیستان هزاره سه و چهار پیش از زایش است!
گواه دیگرِ دستیافتن نیاکان به «داروی هوشبر»، داستان بیژن و منیژه است:
بفرمود تا «دارویِ هوشبر»؛
پرستنده آمیخت با نوش، بر!
پس، چه از دید ریشهشناسی و چه از دیدگاه کارکرد، «می» فراتر از «باده» است!
دو دیگر : مهندسی پزشکی:
بیگمان برش موشکافانه استخوان مخ و سپس پیونددادن دوباره استخوان بریده، نیازمند ابزارهای برش و سوراخکاری استخوان بوده، که مهندسان و پزشکان پنج هزارسال پیش سیستان، هم با آلیاژ و هم با فناوری ساخت آنها آشنا بودهاند! تا جایی که پزشکان (سیمرغ) فشار درون مخ را شناخته، به درستی جایگاه و شیوه برش استخوان مخ را دانسته و بیهوش نگاهداشتن بیمار در همه درازای زمان کنش کاردپزشکی را نیز چیرهدستانه به کار بستهاند!
سه دیگر: آگاهی از شیوه بیرون آوردن نوزاد!
هنگام زایمان، سر نوزاد از زهدان به سوی زهش میچرخد و کودک با سر به دنیا میآید!*** برای برون آوردن نوزاد از پهلو، کاردپزشک باید با چیره دستی، نوزاد را بتاباند و با سر برون آورد! این ریزهکاری را هم استاد توس به زیبایی میسراید:
بکافید بی رنج پهلوی ماه،
بتابید مر بچّه را سر ز راه!
چهارم : دوختن درزگاه و پیوستن خستگی(جراحت)!
کاردپزشک در پی انجام درمان بایستی برابر آموزههای پزشکی درزگاه را بازسازی کند! این گام پایانی نیز در شاهنامه به روشنی بازگفته شده:
آموزه سیمرغ:
گیایی که گویَمْت با شیر و مُشک،
بکوب و بکن هرسه در سایه خشک؛
بسای و بپالای بر خستگیش،
ببینی همان روز پیوستگیش،
کنش کاردپزشکان :
همان درزگاهش فرودوختند،
به دارو همه درد بسپوختند!
و بیمار پس ز این کاردپزشکی:
شبانروز مادر ز مَی خفته بود!
ز مَی خفته و دل ز هُش رفته بود!
شایان درنگ و نازش:
شگرفی و برتری «رستمزاد» ایرانی در سنجش با «سزارین» رومیان، افزون بر دیرینگی، زنده ماندن مادر و نوزاد پس از زایمان است! رومیان این شیوه را سه هزار سال دیرتر و آنهم تنها پس از مرگ مادر به کار میبستند!
با این پیشینه شگرف و نازشخیز و مایه سرافرازی شایسته نیست که همآوا با اروپاییان هنگامهای بیش از سه هزارسال پیش را «پیش از تاریخ» بدانیم!
آری! اروپاییان بیش از سه هزارسال تاریخ ندارند! ولی تاریخ ایران به گواه آبشخور یگانهاش (شاهنامه) هزاران سال بیش از تاریخ اروپاییان است!
***یادآور «مسقطالرأس» تازی!
آبشخور:
1-فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی – محمد حسندوست
2-فرهنگ ریشه واژگان فارسی – دکتر علی نورایی
3-جستارهای پیشین این زنجیره
https://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
BY رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه
Share with your friend now:
tgoop.com/ShahnamehToosi/2502