tgoop.com/ShahnamehToosi/2523
Last Update:
#نامهای_مردانه (شاهان و پهلوانان)- نماد تیرههای ایرانی و بخشی از سرگذشت راستین نیاکان(۱)
پژوهندهی نامهی باستان،
که از پهلوانان زند داستان
پیش از این (اینجا) گفتیم که در زبانهای آریایی، زمین/سرزمین با نامهای زنانه(مؤنث) و گروهها و تیره های مردم با نامهای مردانه (مذکر) نامیده شده اند!
بر این بنیاد، نامهای پهلوانان بزرگ و نامور شاهنامه نیز هر یک نماد دلاوری های گروهی از مردمان بوده اند! از آن میان، پیش از این (اینجا) دیدیم که «منوچهر» (در اوستا : مانوش چیثرَ) باشندگان کوه مانوش (البرز میانی) بودند!
اکنون پاره ای نامهای بزرگ دیگر:
کاووس : نماد کاسیان است که باشندگان سرزمین های پیرامون البرز باختری و پایتخت ایشان گاسپین (قزوین امروز) و دریای شمال ایران(کاسپین) نیز به نام ایشان است!
فریبرز(پور کاووس): باشندگان پهنه البرز
گودرزیان –فرزندان گودرز، پور گشواد، پور کوات، پور کارن(قارن)، پور کاوه-: باشندگان اُپایِری سَئِن (زاگرس)
زِنگه شاوران : باشندگان خوزستان امروز
نریمانیان (سام و زال و رستم و فرامرز) : سکایان ایران ، باشندگان سکستان/سیستان و نیمروز تا کشمیر و کاوُل
توس : باشندگان سرزمین بزرگ خورآسان
در شاهنامه ، پس از این که کیخسرو به پادشاهی میرسد، و به نیا(کاووس) زبان میدهد که کین سیاوش را از افراسیاب بستاند، همه دلاوران ایرانزمین، با او از در پیمان میشوند! نماد این پیمان، رژه باشکوهی است که لشکریان گرداگرد ایران، یکایک از برابرش میگذرند!
نخست : فریبرزیان (باشندگان پهنه البرز)
نخستین، فریبرز بُد پیشرَو
گذر کرد پیشِ جهاندارِ نَو
یکی باره یی برنشسته سمند،
به فتراک بر، حلقه کرده کمند؛
بر او آفرین کرد شاه جهان،
که: «بیشی تو را باد و فرّ مِهان!»
دو دیگر، گودرزیان(زاگرس نشینان)
پسِ شاه*، گودرز گَشواد بود،
که گیتی به رای وَی آباد بود؛
به گودرزبر، شاه** کرد آفرین؛
چه بر گیو و بر لشکرش همچنین!
*فریبرز
**کیخسرو
سه دیگر، زِنگه شاوران (دلاوران جنوب)
دمان از پسش زِنگه شاوران
بشد با دلیران و گندآوران.
هر آنکس که از شهر بغداد بود،
که با نیزه و تیغ پولاد بود.
بسی زِنگه بر شاه کرد آفرین،
بر آن برزبالا و تیغ و نگین!
چهارم: سکایان سیستان به پیشاهنگی فرامرز
ز پَس در نبرده فرامرز بود،
که با فرّ و با گرز و با ارز بود!
ابا پیل و کوس و سپاهی گران،
همه جنگجویان و گُندآوران؛
ز کَشمیر و از کاوُل و نیمروز،
همه سرفرازان گیتی فروز!
بیامد بسان درختی به بار،
بسی آفرین کرد بر شهریار.
و ... سر انجام لشکرآرایی گرداگرد میهن، با دلاوران خراسان بزرگ(توس) به انجام میرسد! توس، پیشاهنگ و فرمانده سپاه ایران بود.
بشد توس با کاویانی درفش،
به پای اندرون کرده زرینه کفش.
چو لشکر همه نزد شاه آمدند،
دمان با درفش و کلاه آمدند،
بفرمود تا نامداران گُرد،
ز لشکر سپهبد سوی شاه برد.
بدیشان چنین گفت بیدارشاه،
که «توس سپهبد به پیش سپاه،
به پای است با اختر کاویان،
به فرمان او بست باید میان!»
با بهره از: شاهنامه فردوسی - ویرایش استاد فریدون جنیدی.
نگارنده : سیروس حامی
تالار «رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه»
https://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
⚔️⚔️⚔️⚔️⚔️⚔️⚔️⚔️
BY رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه
Share with your friend now:
tgoop.com/ShahnamehToosi/2523