tgoop.com/ShahnamehToosi/2697
Last Update:
دیرپایی آیین رایورزی در کارهای کشور
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
بسیاری بر این باورند که رایورزی در کارهای کشور با سنای روم (۲۸۰۰ سال پیش) آغاز شده است!
نامههای کهن ایران، بویژه شاهنامه و اوستا گواه دیرینگی این شیوه در سرزمین ما هستند!
در شاهنامه، نخستین نشان رایورزی بخردان و بِهگزینی گروهی در کار کشور از سوی سرو –شاه یمن(سومر)- در رویارویی با آهنگ فروایش(مهاجرت) پارههایی از باشندگان ایرانزمین به سرزمینهای سومر در هزاره چهارم پ.ز است که در شاهنامه با سرنام نمادین «خواستارشدن دختران سرو برای پسران فریدون» نمود یافته است!(پیش تر گفتیم که نامهای زنانه نماد سرزمین و نامهای مردانه نماد گروههای مردمند!)
فراوان کس از دشتِ نیزهوران،
بر خویش خواند آزمودهسران.
که: «ما را به گیتی ز فرزندِ خویش،
سه شمعست روشن، ز دیدار بیش.
فریدون فرستاد زی ما پیام،
بگسترد پیشم یکی خوبدام!.
همی کرد خواهد ز چشمم جدا،
یکی راز خواهم زدن با شما.
ازین در سخن هر چهتان هست یاد،
سراسر به منبر بباید گشاد!»
و دانایان سومر ، چنین رای زدند که:
«اگر چارۀ کار خواهی همی،
بترسی از این پادشاهی همی؛
از او آرزوهای پرمایه خواه!
که کردارِ آن را نبینند راه!»
سرو، رهنمود رایورزان خویش را به کار میگیرد و فرزندان فریدون(تیرههای نوپای آریایی) را در برابر آزمونهای دشوار مینهد! آنان نیز از پس برمیآیند!
در شاهنامه بارها نه تنها در کار کشور که هتا در گزینش پادشاه نیز نشان از رایورزی و خرد گروهی در «انجمن مهیستان» را میبینیم! نمونه، گزینش زَو تهماسپ و سپس کیقباد به شاهی از سوی انجمن مهیستان:
نشستند یک هفته با رای زن،
شدند اندر آن موبدان انجمن،
به هشتم شد آراسته تخت آج،
بیاویختند از برِ آج، تاج!
به شاهی نشست از برش کیقباد،
همان تاجِ گوهر به سر برنِهاد!
نمونۀ فراهم آمدن انجمن مهیستان و رایورزی و بهگزینی گروهی در کار کشور، هنگام لشکرکشی سهراب به ایران است، که چون کاوس از آن آگاه میشود؛
گرانمایگان را ز لشکر بخواند،
وُ زین داستان چند گونه براند؛
چه سازیم و درمان این کار چیست!؟
از ایران هماوردِ این مرد کیست؟
انجمن چنین میاندیشد که بهگزین گشایش چنین بند، رستم دستان است! پس گیو را برای فراخواندن رستم گزیدند:
بر این بر نِهادند یکسر که گیو،
به زاول شود، پیش سالارِ نیو!
سپس، چون کاووس خودکامه با رستم از در خشم میشود و تهمتن از او روی میگرداند، باز انجمن بزرگان به سگالش می نشینند و از گودرز (سر انجمن) میخواهند که شاه را به راه آورد:
به گودرز گفتند ک«این کار توست،
شکسته به دست تو گردد درست!
به نزدیک این شاهِ دیوانه شو،
و زین در سخن یاد کن نو به نو!
گودرز چنین میکند و شاه در برابر سخنان گودرز:
چو بشنید گفتار گودرزْ شاه،
بدانست کو دارد آیین و راه!
پشیمان بشد زان کجا گفته بود،
به بیهودگی مغزش آشفته بود.
به گودرز گفت این سخن درخورست!
لبِ پیر با پندْ نیکوترست!
نمونههای رایزنی در کار کشور در شاهنامه بسیارند و در این کوتاه به این بسنده میکنیم!
برآیند سخن:
پیشینه رایورزی و انجمن(مجلس) مهیستان برای بهگزینی در کار کشور به چند هزار سال پیش از سنای روم و در سرزمینهای گوناگون میرسد که در این کوتاه از ایران و سومر نمونه آوردیم!
سخن را با فرازی از یسنا به پایان میبریم:
«به اشَوَن و بهتری که در شهریاری خودکامه نباشد!»
(یسنا- هات۲۰– بند۴ – دوستخواه۱۷۹)
https://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
رخشاره پیوست برگرفته از تالار «فرهنگ موضوعی شاهنامه» با سپاس.
👌
BY رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه
Share with your friend now:
tgoop.com/ShahnamehToosi/2697