tgoop.com/ShahnamehToosi/2737
Last Update:
💡💡💡💡💡💡💡💡💡💡
آز و تعصب
رستم در دو دوره از زندگی خود دو نوع مبارزه را مشخص میکند: یکی با آز و دیگری با تعصّب.
دیوِ آز در تفکر مزدیسنا، مهمترین همدستِ اهریمن در نبرد با اهورا مزدا شناخته میشود و در موعود زرتشتی برای آنکه رستگاریِ بشر تحقق پیدا کند، باید او نخست، همهٔ قدرت خود را از دست بدهد.
در روایت ملّی نیز (شاهنامه) سهمگینیٍ آز کمتر از روایت دینی نیست. ضحّاک و افراسیاب بر اثر آز به تبهکاری رانده میشوند. همهٔ رنج و فساد بشر از آز ناشی میشود و کیخسرو از بیم آن از پادشاهی کناره میگیرد.
مرحلهٔ نخست پیکار رستم با آز افراسیابی است.
افراسیاب چشمِ طمع به آبادی و نعمت ایرانشهر دوخته است. میخواهد آن را از آن خود کند برای این منظور و برای حفظ سلطهٔ اهریمنی خویش از انهدام و ریختن خون مردم و ریختن خون بیگناهان (مانند افریرت و سیاوش) ابا ندارد.
او نیز مانند ضحاک، آبادی خود را در خرابی میبیند. آز در مفهوم کلی خود فزونطلبی است. اقلیّتی قدرتمند میخواهند که همهٔ مواهب دنیا و ثروت از جمله فرمانروایی را در انحصار خود داشته باشند. پس، آزادی دیگران را آفت این انحصار میبینند و برای جلوگیری از تجاوز به این انحصار، به خود حق میدهند که دیگران یعنی اکثریت مردم را در دایرهٔ محدودی مقیّد دارند و اجازه ندهند که از آن پای فراتر نهند. در محدودهٔ این دایره و با تصویب خود آنها، هر چه گفته شود و کرده شود، مجاز است؛ ولی به محض آن که کسی خواست پای از آن بیرون نهد مجازاتهای سنگین در انتظارش خواهد بود. به همین سبب سرکشیهای سیاسی (مسلکی و دینی نیز که وابسته به آن میشود) همواره گذشتناپذیر شناخته شده است. انوشبرده ساسانیها گواه روشنی بر این معناست.
اما آز، تنها در دیگران دشمن آزادی قرار نمیگیرد. آز خودی زبانش کمتر از آز بیرونی نیست. این آز، دوم در درون شخص او را از شناخت گوهر آزادی باز میدارد و موجب میشود تا آن را با کالای کمبهای لذتهای حقیر مبادله کند. بنا به فرمان این آز خانگی است که اکثریت، به ستم اقلیت گردن نهادهاند.
و....
مرحلۀ دوم پیکار رستم با تعصب است! که در نبرد با اسفندیار نموده میشود.
«تعصب» -چنانکه میدانیم- پافشاری بر حق بودن یک فکر و باطل بودن همۀ اندیشههای دیگر است، و این فکری که برحق شمرده میشود جز خود چیزی را نمیبیند و همۀ کسانی را که خارج از دایرۀ اویند، دشمن میانگارد و تا آنها رابه زیر بیرق خود نیاورد آرام نمیگیرد!
به این حساب، عجیب نیست که تعصب گاهبگاه در خدمت آز قرار گیرد. آز که خواستار حفظ امتیازهای خود، و یا جویندۀ سیریناپذیر افزایش است، خدمتگزاری بهتر از تعصب نمییابد.از اینجاست که میبینیم که قدرت و ثروت میکوشیدهاند تا با مسلکهای متحجر و انحصارپسند وصلت کنند!
داستان داستانها
[رستم و اسفندیار در شاهنامه]
زندهیاد استاد محمدعلی اسلامی ندوشن، ص ۷۸–۷۷
https://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
https://www.tgoop.com/shahname_yazd
BY رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه
Share with your friend now:
tgoop.com/ShahnamehToosi/2737