دکتر
من توی تیمارستانم، هفتاد میلیون همتختمن
از قلب و کلیه و جگرم، از روح در به دری که باید بگم
از بوی اتاقای نمورش،
از نئشگی مریضای صبورش،
از ممی خله که پشت تریبونه
همهش هنوز فک میکنه توتال چهله ازش
هنوز شعر در میشه شعر حماسی
هنوز بوی قرمهسبزی میده کلهش
از اسی ساواک که نقش منفی ماست و
نمیشه ازش بشنوی حرف راست و
از مامان فاطی که مسئول شهر نو بود
حالا مؤمن شده عروسک میسوزونه
از من، که از عشق تو بیمارم
از من، که از سلامتیم بیزارم
از من، که از عشق تو بیمارم
از من، که از سلامتیم بیزارم
دکتر! چی بدم خدمتتون؟
دکتر! دیازپام یا استامینفون؟
دکتر! دهنو وا کن جون
دکتر! ایشونو دمر بخوابون
حاج منصور مست میکنه و روضه میخونه از کربلا
شیرین دوبوار قر میده همه دست میزنن میگن شلوارو دربیار
یکی زور میزنه همه رو ساکت کنه
جلو دستشویی صف شده، نوبت منه
یکی داره یواشکی میرینه به دنیا
یکی میگه آزادی، رسالت، بیا
یکی پیشونیش کبوده از سُجده
گاهی ور میره با خودش از عشق مژده
منم از دست تو دکتر اسیرم
اگه دکتری ببین دارم میمیرم
منم از دست تو دکتر اسیرم
اگه دکتری ببین دارم میمیرم
نکنه تو هم از اين جماعتِ بیماری
تو خود دردی، دکتراتم سرکاری!
نکنه تو هم از اين جماعت بیماری
تو خود دردی شاید، دکتراتم سرکاری!
منِ خرو بگو که از اول تاريخ
همینطور به تو چش دوختم
تو اگه دکتری خودتو شفا میدی
نه منیو که یه عمر به پات سوختم
دکتر! چی بدم خدمتتون؟
دکتر! دیازپام یا استامینفون؟
دکتر! دهنو وا کن جون
دکتر! ایشونو دمر بخوابون
دکتر!
دکتر!
دکتر!
#دکتر
ShnText.t.me
من توی تیمارستانم، هفتاد میلیون همتختمن
از قلب و کلیه و جگرم، از روح در به دری که باید بگم
از بوی اتاقای نمورش،
از نئشگی مریضای صبورش،
از ممی خله که پشت تریبونه
همهش هنوز فک میکنه توتال چهله ازش
هنوز شعر در میشه شعر حماسی
هنوز بوی قرمهسبزی میده کلهش
از اسی ساواک که نقش منفی ماست و
نمیشه ازش بشنوی حرف راست و
از مامان فاطی که مسئول شهر نو بود
حالا مؤمن شده عروسک میسوزونه
از من، که از عشق تو بیمارم
از من، که از سلامتیم بیزارم
از من، که از عشق تو بیمارم
از من، که از سلامتیم بیزارم
دکتر! چی بدم خدمتتون؟
دکتر! دیازپام یا استامینفون؟
دکتر! دهنو وا کن جون
دکتر! ایشونو دمر بخوابون
حاج منصور مست میکنه و روضه میخونه از کربلا
شیرین دوبوار قر میده همه دست میزنن میگن شلوارو دربیار
یکی زور میزنه همه رو ساکت کنه
جلو دستشویی صف شده، نوبت منه
یکی داره یواشکی میرینه به دنیا
یکی میگه آزادی، رسالت، بیا
یکی پیشونیش کبوده از سُجده
گاهی ور میره با خودش از عشق مژده
منم از دست تو دکتر اسیرم
اگه دکتری ببین دارم میمیرم
منم از دست تو دکتر اسیرم
اگه دکتری ببین دارم میمیرم
نکنه تو هم از اين جماعتِ بیماری
تو خود دردی، دکتراتم سرکاری!
نکنه تو هم از اين جماعت بیماری
تو خود دردی شاید، دکتراتم سرکاری!
منِ خرو بگو که از اول تاريخ
همینطور به تو چش دوختم
تو اگه دکتری خودتو شفا میدی
نه منیو که یه عمر به پات سوختم
دکتر! چی بدم خدمتتون؟
دکتر! دیازپام یا استامینفون؟
دکتر! دهنو وا کن جون
دکتر! ایشونو دمر بخوابون
دکتر!
دکتر!
دکتر!
#دکتر
ShnText.t.me
همجنس
نفس بکش اگرچه میدونم هوا سمّیه
واسه تو که پاک بودی و من در پیِ
اسم و رسمی که شاید قاتِقِ نونم بشه
نه شهرتی که زمانی قاتل جونم بشه
که به کم قانع نمیشدم و پنجرهها رو
میشکوندم به هوس هوا، حنجرهها رو
میبُریدم و همیشه هم حق با من بود
اما تو یه بار نپرسیدی حق من کو
نپرسیدی که حریر قلبتو به چی باختم
گله نکردی چرا از تنت جاده ساختم
نخندیدی به شادیهای کوچیک و مسخرهم
نرنجیدی از خندهها و کنایههای من
کوچیک موندی پیشم تا که فک کنم بزرگم
گذشتی از خودت تا شاید منم بگذرم از خودم
من گذشتم از همه، جز خودم
چطور له کردم جسد خاطرهها رو
چطور طی کردم ساعت و فاصلهها رو
تو رو گرون خریدم و خودمو ارزون فروختم
بذار یه بار راست بگم، آره من دیگه سوختم!
بنویس که چطور ما رو شکوندن
بنویس از اونا که رفتن و موندن
بنويس از اونایی که دست باد،
کنده بیترحم ريشههاشونو
حالا شاهینِ تو فقط یه مرغ خونگیه
پریدن واسهم توّهم، مث دیوونگیه
من یه ماکتم از یه شوالیهی بیوطن
پانچاها هم به دون کیشوت بودنم میخندن
تو میدونستی که من پایهی تن تو نیستم
خم میشم وقتی همه دارن انکار میکنن
چرا؟ چون از جنس من بودی و عشقی که
مث فحش ناموسی میشه واسه بقیه
واسه خواب تو بغل قوی مردی که
مخملِ تنِ پلنگ و اوج اِروتیکه
که میدره حُرم چشم تو رو تو پرده
دردِ فاصلهای که بره برنگرده
خیس و مچاله بشه تن عرق کرده
گُر بگیره مث آتیشی رو کول بَرده
سرده، یخ زده غمی که تو این نبرده
نابرابر و یه لشکر و یه فرده
بنویس که چطور مردم ما رو پس زدن
تو رفتی بالا دار اونا نشستن، دست زدن
عشقی که جوک میشه و بهش میخندن
بنویس که چطور ما رو با دس نشون میدادن
بنویس که چطور ما رو شکوندن
بنویس از اونا که رفتن و موندن
بنویس از اونایی که دست باد،
کنده بیترحم ریشههاشونو
#همجنس
ShnText.t.me
نفس بکش اگرچه میدونم هوا سمّیه
واسه تو که پاک بودی و من در پیِ
اسم و رسمی که شاید قاتِقِ نونم بشه
نه شهرتی که زمانی قاتل جونم بشه
که به کم قانع نمیشدم و پنجرهها رو
میشکوندم به هوس هوا، حنجرهها رو
میبُریدم و همیشه هم حق با من بود
اما تو یه بار نپرسیدی حق من کو
نپرسیدی که حریر قلبتو به چی باختم
گله نکردی چرا از تنت جاده ساختم
نخندیدی به شادیهای کوچیک و مسخرهم
نرنجیدی از خندهها و کنایههای من
کوچیک موندی پیشم تا که فک کنم بزرگم
گذشتی از خودت تا شاید منم بگذرم از خودم
من گذشتم از همه، جز خودم
چطور له کردم جسد خاطرهها رو
چطور طی کردم ساعت و فاصلهها رو
تو رو گرون خریدم و خودمو ارزون فروختم
بذار یه بار راست بگم، آره من دیگه سوختم!
بنویس که چطور ما رو شکوندن
بنویس از اونا که رفتن و موندن
بنويس از اونایی که دست باد،
کنده بیترحم ريشههاشونو
حالا شاهینِ تو فقط یه مرغ خونگیه
پریدن واسهم توّهم، مث دیوونگیه
من یه ماکتم از یه شوالیهی بیوطن
پانچاها هم به دون کیشوت بودنم میخندن
تو میدونستی که من پایهی تن تو نیستم
خم میشم وقتی همه دارن انکار میکنن
چرا؟ چون از جنس من بودی و عشقی که
مث فحش ناموسی میشه واسه بقیه
واسه خواب تو بغل قوی مردی که
مخملِ تنِ پلنگ و اوج اِروتیکه
که میدره حُرم چشم تو رو تو پرده
دردِ فاصلهای که بره برنگرده
خیس و مچاله بشه تن عرق کرده
گُر بگیره مث آتیشی رو کول بَرده
سرده، یخ زده غمی که تو این نبرده
نابرابر و یه لشکر و یه فرده
بنویس که چطور مردم ما رو پس زدن
تو رفتی بالا دار اونا نشستن، دست زدن
عشقی که جوک میشه و بهش میخندن
بنویس که چطور ما رو با دس نشون میدادن
بنویس که چطور ما رو شکوندن
بنویس از اونا که رفتن و موندن
بنویس از اونایی که دست باد،
کنده بیترحم ریشههاشونو
#همجنس
ShnText.t.me
👍1
سال خون
کی بود تا صب بیدار بوديم، یادت میاد؟
سیگار پشت سیگار از استرس زیاد
شاید حبسه سرنوشتمون تو صندوق
شاید فرجی بشه معجزهای دربیاد
اون چیزی که ما باور داریم و میخوایم
بحث بد و بدتر نبود، فرياد..!
مث غده تو گلوهامون گره خورده بود
ولی کسی جواب گریههامونو نداد
سال بدی بود اما من و تو بد نبودیم
این یه امتحان بود برامون، رد نشدیم
یاد گرفتیم جواب مشت، همیشه مشت نیس
زدن و ما باتوم خوردیم و اونا ساندیس
خواستن به لجن بکشن رنگ پیرهنتو
شکستن تنتو، بستن دهنتو
گفتن به اونچه که نکردی اعتراف کن
مث ندا به عزا میشونیم مادرتو
ما مرز بین مرد و زنو خط زدیم
حتی به عشق مجید(مجید توکلی) روسری سر
کردیم
حرفامون روشن بود و گوشاشون کر بود
همه درخت شدیم، حکممون تبر بود!
کوچه خیابونا همه بوی خون میداد!
جلو چش رستم، سهراب جون میداد!
دستی که قلم داشتو قلم کردن
به اسم خدا کشتن و قلع و قمع کردن
سالی که شیشه نوشابه بو کهریزک میداد
چقد دلم یه شکم سیر، گریه میخواد
چقد وقتی که تو داد زدی، غِبطه خوردم
با تو شکنجه شدم و با تو مُردم
چقد مشت کوبیدم روی میز تحریر
چقد فحش دادم به هرچی تاریخ و تقدیر
دونهدونه شعرام همه رنگ خون داشت
مث یه شاهینی که تو قفس جنون داشت
سال بدی بود اما من و تو بد نبودیم
شکستن ما رو ولی ما سرپا موندیم
به سلامتی هرچی سرو سبزه
هستیم سربالا این رمز نبضه
بودن ماست فردا آفتاب درمیاد
منم مث تو مطمئنم، اين روزا سرمیاد
سال بد، سال باد، سال اشک و خون
سالی که پر از بغضه از فرط جنون
سال من، سال تو، سال عشق و غرور
سال یه دست با رای سبز زیر ساطور
#سال_خون
ShnText.t.me
کی بود تا صب بیدار بوديم، یادت میاد؟
سیگار پشت سیگار از استرس زیاد
شاید حبسه سرنوشتمون تو صندوق
شاید فرجی بشه معجزهای دربیاد
اون چیزی که ما باور داریم و میخوایم
بحث بد و بدتر نبود، فرياد..!
مث غده تو گلوهامون گره خورده بود
ولی کسی جواب گریههامونو نداد
سال بدی بود اما من و تو بد نبودیم
این یه امتحان بود برامون، رد نشدیم
یاد گرفتیم جواب مشت، همیشه مشت نیس
زدن و ما باتوم خوردیم و اونا ساندیس
خواستن به لجن بکشن رنگ پیرهنتو
شکستن تنتو، بستن دهنتو
گفتن به اونچه که نکردی اعتراف کن
مث ندا به عزا میشونیم مادرتو
ما مرز بین مرد و زنو خط زدیم
حتی به عشق مجید(مجید توکلی) روسری سر
کردیم
حرفامون روشن بود و گوشاشون کر بود
همه درخت شدیم، حکممون تبر بود!
کوچه خیابونا همه بوی خون میداد!
جلو چش رستم، سهراب جون میداد!
دستی که قلم داشتو قلم کردن
به اسم خدا کشتن و قلع و قمع کردن
سالی که شیشه نوشابه بو کهریزک میداد
چقد دلم یه شکم سیر، گریه میخواد
چقد وقتی که تو داد زدی، غِبطه خوردم
با تو شکنجه شدم و با تو مُردم
چقد مشت کوبیدم روی میز تحریر
چقد فحش دادم به هرچی تاریخ و تقدیر
دونهدونه شعرام همه رنگ خون داشت
مث یه شاهینی که تو قفس جنون داشت
سال بدی بود اما من و تو بد نبودیم
شکستن ما رو ولی ما سرپا موندیم
به سلامتی هرچی سرو سبزه
هستیم سربالا این رمز نبضه
بودن ماست فردا آفتاب درمیاد
منم مث تو مطمئنم، اين روزا سرمیاد
سال بد، سال باد، سال اشک و خون
سالی که پر از بغضه از فرط جنون
سال من، سال تو، سال عشق و غرور
سال یه دست با رای سبز زیر ساطور
#سال_خون
ShnText.t.me
وای کشته ما رو
وای کشته ما رو شخصیتتون
وای کشته ما رو تربیتتون
وای کشته ما رو قر کمرتون
شما نسبتی داری با مایکل جکسون؟
وای کشته ما رو شخصیتتون
وای کشته ما رو تربیتتون
وای کشته ما رو اون ادبتون
دکتر شما شیش و هشتو گوش کن!
چیه مگه به ما نمیاد فشن بشیم
و با شما بلولیم و بچه قشنگ بشیم؟
فکر و ذکرمون بشه ادکلنت و
شب و روز فک کنیم به شماره سوتینت و
از شما شاپ بسازیم و بگیم دافمی
یکی بالش، تو مُتَکا، تو لحافمی
ترانه تیتیش بیام برات تو والنتاین
خونه خالی، حالی، باری، بریم شما هم میاین؟
ولی تو که مردونه با این چیزا حال میکنی
و میشناسی اخلاق سگمو میدونی
از تر و تنگله گری و شویدبازی پا بده
هم نیستیم و افت رسمه
نگن عمو تو نخ نقل و جنیفر بوده
نگن سوژه میبینه تیز میکنه نخ میده
میگن عمو طالب حال و لهو و لعبه
واسهش همه چی حلاله فقط فاز بده
وای کشته ما رو شخصیتتون
وای کشته ما رو تربیتتون
وای کشته ما رو اون ادبتون
دکتر واسه ما تز صادر نکن
وای کشته ما رو شخصیتتون
وای کشته ما رو تربیتتون
وای کشته ما رو اون ادبتون
دکتر شما شیش و هشتتو گوش کن
نظر از ما نخواه نظری نداره نظری
نظری همینقد میدونه که شده کمری
که این همه بالا پایین بشی و بیثمری
تک به تک، دو به دو، گروهی، ضربدری
با یکی دیگه میپری و با ما گیج میخوری
شب خونه فاطی و صب بیت رهبری!
ما یه شعر میگیم قد صد تا مانیفست میشه
تو روشنفکری مث شعبان جعفری
واسه خنده خوبن فسیلایی مث تو
آقا با شورت گلی و ریش پرفسوری
واسهت باخ میذارم و تو عقب جلو بکن
میریم تو فضا سید حالی میبریم
وای کشته ما رو شخصیتتون
وای کشته ما رو تربیتتون
وای کشته ما رو اون ادبتون
دکتر واسه ما تز صادر نکن
وای کشته ما رو شخصیتتون
وای کشته ما رو تربیتتون
وای کشته ما رو اون ادبتون
دکتر شما شیش و هشتتو گوش کن
حاجی خزو بیخیال گوشتو بچسبش
خانم دکتر باشی و اين همه دلبری؟
ایشون تو مطبشون به ما سرویس میده
یه شهرو دکتر و این همه مشتری؟
هر کی به شما دخیل بسته شفا گرفت
من مریضتم و تو تا آخر دکتری
بچرخون کمر و با ریتم هیپهاپ
ما با پنبه سر میبريم و بیتاب
میکنیم یه جوری از خود بیخود بشی
بگی دیجی یه لحظه ریتمو نیگه دار
که هر سانت به سانت بره دامنا بالاتر
امشب شب بالا پنجاهیه دختر
قاطی خون یه رگه خالی خالص بره ودکا
هدف فضا مضا باشه لنگا هوا
که با ریتم ما وقت نشستن نیست و
رقص ارواحه همه وسط پیست و
من مث یه جوونور قاطی و دوزيست و
از مقعدم میره ایدئولوژی و ایسم و
خسته از تز و منبر و دُگماتیسم و
حاجی تو کار ما یکی دیگه توبه نیست و
سوژه خندهن جماعت موج سوار و
اینجور فیلم میکنیم گلهای گلهها رو...
وای کشته ما رو شخصیتتون
وای کشته ما رو تربیتتون
وای کشته ما رو اون ادبتون
دکتر واسه ما تز صادر نکن
وای کشته ما رو شخصیتتون
وای کشته ما رو تربیتتون
وای کشته ما رو اون ادبتون
دکتر شما شیش و هشتتو گوش کن
#وای_کشته_ما_رو
ShnText.t.me
وای کشته ما رو شخصیتتون
وای کشته ما رو تربیتتون
وای کشته ما رو قر کمرتون
شما نسبتی داری با مایکل جکسون؟
وای کشته ما رو شخصیتتون
وای کشته ما رو تربیتتون
وای کشته ما رو اون ادبتون
دکتر شما شیش و هشتو گوش کن!
چیه مگه به ما نمیاد فشن بشیم
و با شما بلولیم و بچه قشنگ بشیم؟
فکر و ذکرمون بشه ادکلنت و
شب و روز فک کنیم به شماره سوتینت و
از شما شاپ بسازیم و بگیم دافمی
یکی بالش، تو مُتَکا، تو لحافمی
ترانه تیتیش بیام برات تو والنتاین
خونه خالی، حالی، باری، بریم شما هم میاین؟
ولی تو که مردونه با این چیزا حال میکنی
و میشناسی اخلاق سگمو میدونی
از تر و تنگله گری و شویدبازی پا بده
هم نیستیم و افت رسمه
نگن عمو تو نخ نقل و جنیفر بوده
نگن سوژه میبینه تیز میکنه نخ میده
میگن عمو طالب حال و لهو و لعبه
واسهش همه چی حلاله فقط فاز بده
وای کشته ما رو شخصیتتون
وای کشته ما رو تربیتتون
وای کشته ما رو اون ادبتون
دکتر واسه ما تز صادر نکن
وای کشته ما رو شخصیتتون
وای کشته ما رو تربیتتون
وای کشته ما رو اون ادبتون
دکتر شما شیش و هشتتو گوش کن
نظر از ما نخواه نظری نداره نظری
نظری همینقد میدونه که شده کمری
که این همه بالا پایین بشی و بیثمری
تک به تک، دو به دو، گروهی، ضربدری
با یکی دیگه میپری و با ما گیج میخوری
شب خونه فاطی و صب بیت رهبری!
ما یه شعر میگیم قد صد تا مانیفست میشه
تو روشنفکری مث شعبان جعفری
واسه خنده خوبن فسیلایی مث تو
آقا با شورت گلی و ریش پرفسوری
واسهت باخ میذارم و تو عقب جلو بکن
میریم تو فضا سید حالی میبریم
وای کشته ما رو شخصیتتون
وای کشته ما رو تربیتتون
وای کشته ما رو اون ادبتون
دکتر واسه ما تز صادر نکن
وای کشته ما رو شخصیتتون
وای کشته ما رو تربیتتون
وای کشته ما رو اون ادبتون
دکتر شما شیش و هشتتو گوش کن
حاجی خزو بیخیال گوشتو بچسبش
خانم دکتر باشی و اين همه دلبری؟
ایشون تو مطبشون به ما سرویس میده
یه شهرو دکتر و این همه مشتری؟
هر کی به شما دخیل بسته شفا گرفت
من مریضتم و تو تا آخر دکتری
بچرخون کمر و با ریتم هیپهاپ
ما با پنبه سر میبريم و بیتاب
میکنیم یه جوری از خود بیخود بشی
بگی دیجی یه لحظه ریتمو نیگه دار
که هر سانت به سانت بره دامنا بالاتر
امشب شب بالا پنجاهیه دختر
قاطی خون یه رگه خالی خالص بره ودکا
هدف فضا مضا باشه لنگا هوا
که با ریتم ما وقت نشستن نیست و
رقص ارواحه همه وسط پیست و
من مث یه جوونور قاطی و دوزيست و
از مقعدم میره ایدئولوژی و ایسم و
خسته از تز و منبر و دُگماتیسم و
حاجی تو کار ما یکی دیگه توبه نیست و
سوژه خندهن جماعت موج سوار و
اینجور فیلم میکنیم گلهای گلهها رو...
وای کشته ما رو شخصیتتون
وای کشته ما رو تربیتتون
وای کشته ما رو اون ادبتون
دکتر واسه ما تز صادر نکن
وای کشته ما رو شخصیتتون
وای کشته ما رو تربیتتون
وای کشته ما رو اون ادبتون
دکتر شما شیش و هشتتو گوش کن
#وای_کشته_ما_رو
ShnText.t.me
برادر بر دار
بر باد، از دست رفت این دریا
دریا بنال پای کوه، دریا
از من فردا چی میمونه بر جا
اگه نخونم و نگم از تو فرزاد؟
وقتی قلم کم میاره پیش وصف تو
وقتی هر چشمی مسته از رسم تو
منو ببخش، ببخش "مرد آهنکوه"
به عزمِ جزمِ رزمت، مرگ تو
میشه شروعِ شکوفه گل بر دار
تو سر بالا رفتی پای چوبهی دار
وقتی خوف میندازه تو دل، کفنِ تو
حتی میترسن پس بدن جسدتو
دیگه چی مونده چیزی واسه از دست دادن؟
رفیق کوه و کتاب، کمانگر!
بر سر نمیزنم و وقت مرثیه
نیست و سرم پر خشم و ارثیه
جز اشک و بدن سفیدت تو خاک
جز چشمِ کُرد و کُردیِ چشمات
جز تفنگی که تو دست تو قلم بود
اونا تفنگدار بودن و تو قلمدار!
فردا فرزاد از داری که تو رو،
بالا کشید و فردا هم فرزادها رو،
میکِشه تو آسمون و هر شب ستاره،
یه فرزادو حامله میشه دوباره
قسم به اسم تو که حک شده رو قلبا
قسم به بغض مادرت، فرزاد
اگه نگیرم انتقامتو فردا
بذار اسم و رسم من بره بر باد!
کُردی:
لەو کاتەی کە تیاچووگی
هێز و تینم نەماوە، نەماوە، نەماوە...
ڕۆڵەی تاقانەی دایە
هیوای ژیانی دایە
وای وای وای...
ترجمه: [از اون روزی که رفتی
ديگه نیرویی در من نمونده، نمونده، نمونده...
یکی یه دونهی مادر
امید زندگی مادر
وای وای وای...]
بعد اون گریه نکنی مادر مسرور باش
ببین پسرت سر بالا مغرور
رفت و راحت شد
بس بود اون همه خفت و خواری
پس کو؟
اون لحظهی عاری از زاری و ننگ
اون بودن محترم، حس قشنگ
از خستگی توی این قهقراها
چه کنیم؟ چی میشه؟ و چی و این چراها
صورتای کبودِ ته بنبستا
صدای شیون زَنا و گلدستهها
از خون خشکیده تو حلقوممون
از قامت شکستهی این همه جوون
از سری که حرف داره و شکسته میشه
یعنی آخرین درهای امیدم بسته میشه؟
گفتم حاجی روی شما حکم میشه فردا!
از این شکنجه و کشتن دست بردار!
تو از اون چه که هویت منه دوری
منو نمیشه شبیه خودت کنی زوری
تو داری میبَری تو دنیا حیثیتمو
خوار کردی به خدا شخصیتمو
من تاریخم پر بابک و کاوهس
تختی کشی میکنی؟ اینه برنامهت؟
سرکوب ملتی که تنش نحیفه
تو ثابت کردی که سیاست کثیفه
اینو به زبون خودت میگم که بفهمی
باورش کن آیههای من شريفه
لەو کاتەی کە تیاچووگی
هێز و تینم نەماوە، نەماوە، نەماوە...
ڕۆڵەی تاقانەی دایە
هیوای ژیانی دایە
وای وای وای...
#برادر_بر_دار
ShnText.t.me
بر باد، از دست رفت این دریا
دریا بنال پای کوه، دریا
از من فردا چی میمونه بر جا
اگه نخونم و نگم از تو فرزاد؟
وقتی قلم کم میاره پیش وصف تو
وقتی هر چشمی مسته از رسم تو
منو ببخش، ببخش "مرد آهنکوه"
به عزمِ جزمِ رزمت، مرگ تو
میشه شروعِ شکوفه گل بر دار
تو سر بالا رفتی پای چوبهی دار
وقتی خوف میندازه تو دل، کفنِ تو
حتی میترسن پس بدن جسدتو
دیگه چی مونده چیزی واسه از دست دادن؟
رفیق کوه و کتاب، کمانگر!
بر سر نمیزنم و وقت مرثیه
نیست و سرم پر خشم و ارثیه
جز اشک و بدن سفیدت تو خاک
جز چشمِ کُرد و کُردیِ چشمات
جز تفنگی که تو دست تو قلم بود
اونا تفنگدار بودن و تو قلمدار!
فردا فرزاد از داری که تو رو،
بالا کشید و فردا هم فرزادها رو،
میکِشه تو آسمون و هر شب ستاره،
یه فرزادو حامله میشه دوباره
قسم به اسم تو که حک شده رو قلبا
قسم به بغض مادرت، فرزاد
اگه نگیرم انتقامتو فردا
بذار اسم و رسم من بره بر باد!
کُردی:
لەو کاتەی کە تیاچووگی
هێز و تینم نەماوە، نەماوە، نەماوە...
ڕۆڵەی تاقانەی دایە
هیوای ژیانی دایە
وای وای وای...
ترجمه: [از اون روزی که رفتی
ديگه نیرویی در من نمونده، نمونده، نمونده...
یکی یه دونهی مادر
امید زندگی مادر
وای وای وای...]
بعد اون گریه نکنی مادر مسرور باش
ببین پسرت سر بالا مغرور
رفت و راحت شد
بس بود اون همه خفت و خواری
پس کو؟
اون لحظهی عاری از زاری و ننگ
اون بودن محترم، حس قشنگ
از خستگی توی این قهقراها
چه کنیم؟ چی میشه؟ و چی و این چراها
صورتای کبودِ ته بنبستا
صدای شیون زَنا و گلدستهها
از خون خشکیده تو حلقوممون
از قامت شکستهی این همه جوون
از سری که حرف داره و شکسته میشه
یعنی آخرین درهای امیدم بسته میشه؟
گفتم حاجی روی شما حکم میشه فردا!
از این شکنجه و کشتن دست بردار!
تو از اون چه که هویت منه دوری
منو نمیشه شبیه خودت کنی زوری
تو داری میبَری تو دنیا حیثیتمو
خوار کردی به خدا شخصیتمو
من تاریخم پر بابک و کاوهس
تختی کشی میکنی؟ اینه برنامهت؟
سرکوب ملتی که تنش نحیفه
تو ثابت کردی که سیاست کثیفه
اینو به زبون خودت میگم که بفهمی
باورش کن آیههای من شريفه
لەو کاتەی کە تیاچووگی
هێز و تینم نەماوە، نەماوە، نەماوە...
ڕۆڵەی تاقانەی دایە
هیوای ژیانی دایە
وای وای وای...
#برادر_بر_دار
ShnText.t.me
قسم
قسم به زندگی که مُرده
قسم به مرگ اون شهید
قسم به قصهی دل و
که آخرش سر نرسید
قسم به مهر مادری
قسم به یار و یاوری
قسم به اون خدایی که
بین ما کرده داوری
قسم به همه وجود
قسم به سجده و سجود
قسم به لحظه وداع
قسم به مرگ این صدا
قسم به بغض سینهها
قسم به خیسی نگاه
قسم به اون حقیقتی که گم شده توی صدا
به اون طلوع بینشون به اون همه خط و نشون
قسم به اون حقیقتی که معلومه با رنگ خون
قسم به مرگ گل یاس
قسم به هر چیزی که خواس
قسم به اون جوونی که
زندگی کرده آس و پاس
قسم به زجهی یه مرد واسه رسیدنِ به نون
قسم به گریه دل و قسم به اسم بینشون
قسم به زخم تشنهها
قسم به مرد قصهها
قسم به گرمی وجود
قسم به غم این صدا
واسه تلخی زهرِ نوش، واسه حقیقتی خاموش
واسه جدایی دل و، واسه ياد تو فراموش
واسه دستای پاکی که به گناهی آلوده شد
واسه خیال آرامش که هیچ وقت آسوده نشد
قسم به چشای بسته و خواب دروغ
قسم به آدمای مردهی شهر شلوغ
قسم به قصهگوی قصه و مرثیهخون
قسم به وسعت عشق و به مرز جنون
قسم به زندگی که مرده
قسم به مرگ اون شهید
قسم به قصه دل و
که آخرش سر نرسید
قسم به مهر مادری
قسم به یار و یاوری
قسم به اون خدایی که
بین ما کرده داوری
قسم به همه وجود
قسم به سجده و سجود
قسم به لحظه وداع
قسم به مرگ اين صدا
قسم به بغض سینهها
قسم به خیسی نگاه
قسم به اون حقیقتی که گم شده توی صدا
شیش ساله بود که پدرش مرد و
چیزی نداشت جز کفنی که برد و
اون موند و مادری که نا نداشت
دیگه خوشبختی تو زندگی جا نداشت
سقفی که گريه میکرد زیر بارون
غم گرفته بود همه جای خونه
اون شاهد زندهی اون گريههاس
اون فقرو دید تو صورت خواهراش
زندگی توی برهوت محضی که
زنده نیست و اون توش داره جون میده
وقتی زندگیت مییخه از فقری
که توامانه با خواری و زجری
که از چشای در و همسایه جاریه
چشات از تیر نگاشون فراریه
اون شاهد زندهی غم و وحشت
اون که بر باد رفت از دست، منم
من راوی اون کسایی هستم که
از فقر دخترشونو میفروشن
کارگری که آخر ماه شرمی
میشینه توی چهرهشو اين زندگی
بد از دیروز داره بدتر میشه
صب تا شب سگدو، باز لنگی
از مادری که پسراش توی بندن
نه امیدی، چه امیدی؟ اگه برگردن
جلو بند اشک میریزه واسه دیدنشون
مادر مطمئنی که پسرات زندهان؟
وقتی توی مملکت خودت غريبی
جز خفقان از همه چیزی بینصیبی
تو آدم نیستی اینجا یه کاریکاتوری
تو یه مُهره تو دستای یه دیکتاتوری
قسم به اون خدایی که تو میگی هستش
اگه هست پس ما پاک شدیم از تو لیستش
اگه هست پس چرا خفقون گرفت؟
شايد این تیکه زمین از یادش رفته!
نمیدونم شاید اين خاک نفرین شده
تو بگو چرا زندگی واسه ما مُرده؟
تو بگو چرا قسمات همه رنگ بغضه؟
این جواب آدم بودن و مزده؟
زندگی تو زمینی که قسمش دروغه
دعا نکن داداش خدا سرش شلوغه
قسم به همه وجود
قسم به سجده و سجود
قسم به لحظه وداع
قسم به مرگ این صدا
قسم به بغض سینهها
قسم به خیسی نگاه
قسم به اون حقیقتی که گم شده توی صدا...
#قسم
ShnText.t.me
قسم به زندگی که مُرده
قسم به مرگ اون شهید
قسم به قصهی دل و
که آخرش سر نرسید
قسم به مهر مادری
قسم به یار و یاوری
قسم به اون خدایی که
بین ما کرده داوری
قسم به همه وجود
قسم به سجده و سجود
قسم به لحظه وداع
قسم به مرگ این صدا
قسم به بغض سینهها
قسم به خیسی نگاه
قسم به اون حقیقتی که گم شده توی صدا
به اون طلوع بینشون به اون همه خط و نشون
قسم به اون حقیقتی که معلومه با رنگ خون
قسم به مرگ گل یاس
قسم به هر چیزی که خواس
قسم به اون جوونی که
زندگی کرده آس و پاس
قسم به زجهی یه مرد واسه رسیدنِ به نون
قسم به گریه دل و قسم به اسم بینشون
قسم به زخم تشنهها
قسم به مرد قصهها
قسم به گرمی وجود
قسم به غم این صدا
واسه تلخی زهرِ نوش، واسه حقیقتی خاموش
واسه جدایی دل و، واسه ياد تو فراموش
واسه دستای پاکی که به گناهی آلوده شد
واسه خیال آرامش که هیچ وقت آسوده نشد
قسم به چشای بسته و خواب دروغ
قسم به آدمای مردهی شهر شلوغ
قسم به قصهگوی قصه و مرثیهخون
قسم به وسعت عشق و به مرز جنون
قسم به زندگی که مرده
قسم به مرگ اون شهید
قسم به قصه دل و
که آخرش سر نرسید
قسم به مهر مادری
قسم به یار و یاوری
قسم به اون خدایی که
بین ما کرده داوری
قسم به همه وجود
قسم به سجده و سجود
قسم به لحظه وداع
قسم به مرگ اين صدا
قسم به بغض سینهها
قسم به خیسی نگاه
قسم به اون حقیقتی که گم شده توی صدا
شیش ساله بود که پدرش مرد و
چیزی نداشت جز کفنی که برد و
اون موند و مادری که نا نداشت
دیگه خوشبختی تو زندگی جا نداشت
سقفی که گريه میکرد زیر بارون
غم گرفته بود همه جای خونه
اون شاهد زندهی اون گريههاس
اون فقرو دید تو صورت خواهراش
زندگی توی برهوت محضی که
زنده نیست و اون توش داره جون میده
وقتی زندگیت مییخه از فقری
که توامانه با خواری و زجری
که از چشای در و همسایه جاریه
چشات از تیر نگاشون فراریه
اون شاهد زندهی غم و وحشت
اون که بر باد رفت از دست، منم
من راوی اون کسایی هستم که
از فقر دخترشونو میفروشن
کارگری که آخر ماه شرمی
میشینه توی چهرهشو اين زندگی
بد از دیروز داره بدتر میشه
صب تا شب سگدو، باز لنگی
از مادری که پسراش توی بندن
نه امیدی، چه امیدی؟ اگه برگردن
جلو بند اشک میریزه واسه دیدنشون
مادر مطمئنی که پسرات زندهان؟
وقتی توی مملکت خودت غريبی
جز خفقان از همه چیزی بینصیبی
تو آدم نیستی اینجا یه کاریکاتوری
تو یه مُهره تو دستای یه دیکتاتوری
قسم به اون خدایی که تو میگی هستش
اگه هست پس ما پاک شدیم از تو لیستش
اگه هست پس چرا خفقون گرفت؟
شايد این تیکه زمین از یادش رفته!
نمیدونم شاید اين خاک نفرین شده
تو بگو چرا زندگی واسه ما مُرده؟
تو بگو چرا قسمات همه رنگ بغضه؟
این جواب آدم بودن و مزده؟
زندگی تو زمینی که قسمش دروغه
دعا نکن داداش خدا سرش شلوغه
قسم به همه وجود
قسم به سجده و سجود
قسم به لحظه وداع
قسم به مرگ این صدا
قسم به بغض سینهها
قسم به خیسی نگاه
قسم به اون حقیقتی که گم شده توی صدا...
#قسم
ShnText.t.me
📋 لیست تکست آهنگهای آلبوم «هیچ هیچ هیچ»
01 - 🏷 راننـدگــی در مستی
02 - 🏷 نـگـفـتـمـت نـــرو
03 - 🏷 ســگ هـــار
04 - 🏷 فـیـسـپـوک
05 - 🏷 بـکـنــیــم
06 - 🏷 نـاگـهـان
07 - 🏷 نــیـنــوش
08 - 🏷 درد شـخـصـی
09 - 🏷 مـمـیـز صـفـر
10 - 🏷 بـعـــد از تـو
© Channel: ShnText.t.me
01 - 🏷 راننـدگــی در مستی
02 - 🏷 نـگـفـتـمـت نـــرو
03 - 🏷 ســگ هـــار
04 - 🏷 فـیـسـپـوک
05 - 🏷 بـکـنــیــم
06 - 🏷 نـاگـهـان
07 - 🏷 نــیـنــوش
08 - 🏷 درد شـخـصـی
09 - 🏷 مـمـیـز صـفـر
10 - 🏷 بـعـــد از تـو
© Channel: ShnText.t.me
رانندگی در مستی
من یه گلایلم که تو این سرزمینِ شوم
راهم به قبر و سنگِ گرانیت میرسه
هر روز به قتل میرسم و شعر من فقط
به انتشار شعلهی کبریت میرسه
دردم هزار ساله مثِ درد حافظه
درمونشم همونیه که کشفِ رازیه
نسلی که سرسپردهی عصر حجر شده
به ساقیای ارمنیِ پیر راضیه
وقتی که زندگی یه تئاترِ مزخرفه،
تنها به جرعههای فراموشی دلخوشم
راسکولنیکوف یه پیرزنو شقه کرد و من
با اون تبر فرشتهی الهامو میکُشم...
هی مست میکنم مثِ یه بطریِ شراب
که وقتی پاش بیفته یه کوکتل مولوتوفه!
یه مجرمِ فراری شدم که تو زندگیش
درگیر یه گریز بدونِ توقفه!
فرقی نداره جادهی چالوس و راهِ قم،
من مستیام که خوش داره رانندگی کنه
یه ماهی که تو آکواریوم زار میزنه
تا توی اشکهای خودش زندگی کنه
باید تلوتلو بخوری این زمونه رو
وقتی که مست نیستی به بنبست میرسی!
تو مستی آدما دوباره مهربون میشن
حتی برادرای توی ایست بازرسی!
یغما گلرویی:
میخندن و به دستِ تو دستبند میزنن
راهو برای بردن تو باز میکنن
تو دام مورچهها به سلیمان بدل میشی،
قالیچهها بدون تو پرواز میکنن
این بار چندمه که به یه جرم مشترک
هشتاد تا ضربه پشتتو هاشور میزنه
برگرد خونه حتی اگه با خبر باشی،
تنها دل خودت برای تو شور میزنه...
تو یه گلایلی و تو این سرزمین شوم
راهت به قبر و سنگِ گرانیت میرسه!
هر روز به قتل میرسی و شعر تو فقط
به انتشار شعلهی کبریت میرسه!
هی مست میکنی مثِ یه بطری شراب
که وقتی پاش بیافته یه کوکتل مولوتوفه!
یه مجرم فراری شدی که تو زندگیش
درگیر یه گریز بدون توقفه!
#رانندگی_در_مستی
ShnText.t.me
من یه گلایلم که تو این سرزمینِ شوم
راهم به قبر و سنگِ گرانیت میرسه
هر روز به قتل میرسم و شعر من فقط
به انتشار شعلهی کبریت میرسه
دردم هزار ساله مثِ درد حافظه
درمونشم همونیه که کشفِ رازیه
نسلی که سرسپردهی عصر حجر شده
به ساقیای ارمنیِ پیر راضیه
وقتی که زندگی یه تئاترِ مزخرفه،
تنها به جرعههای فراموشی دلخوشم
راسکولنیکوف یه پیرزنو شقه کرد و من
با اون تبر فرشتهی الهامو میکُشم...
هی مست میکنم مثِ یه بطریِ شراب
که وقتی پاش بیفته یه کوکتل مولوتوفه!
یه مجرمِ فراری شدم که تو زندگیش
درگیر یه گریز بدونِ توقفه!
فرقی نداره جادهی چالوس و راهِ قم،
من مستیام که خوش داره رانندگی کنه
یه ماهی که تو آکواریوم زار میزنه
تا توی اشکهای خودش زندگی کنه
باید تلوتلو بخوری این زمونه رو
وقتی که مست نیستی به بنبست میرسی!
تو مستی آدما دوباره مهربون میشن
حتی برادرای توی ایست بازرسی!
یغما گلرویی:
میخندن و به دستِ تو دستبند میزنن
راهو برای بردن تو باز میکنن
تو دام مورچهها به سلیمان بدل میشی،
قالیچهها بدون تو پرواز میکنن
این بار چندمه که به یه جرم مشترک
هشتاد تا ضربه پشتتو هاشور میزنه
برگرد خونه حتی اگه با خبر باشی،
تنها دل خودت برای تو شور میزنه...
تو یه گلایلی و تو این سرزمین شوم
راهت به قبر و سنگِ گرانیت میرسه!
هر روز به قتل میرسی و شعر تو فقط
به انتشار شعلهی کبریت میرسه!
هی مست میکنی مثِ یه بطری شراب
که وقتی پاش بیافته یه کوکتل مولوتوفه!
یه مجرم فراری شدی که تو زندگیش
درگیر یه گریز بدون توقفه!
#رانندگی_در_مستی
ShnText.t.me
نگفتمت نرو
به گوش و پرده پاره شاعری که کم نشست و ایستاده با دهان باز و نعره در فشنگِ شعر عاصی و تصورِ ترانه لای پای خایه
جای پوتین و سیلِ سیلی روی ریش و ریشه و جوانههای خون روی لب، خراش زیر چاه
نگفتمت نرو گلایُل این زمین به قدر یک کفن کفاف ریشه نمیدهد؟
نگفتمت که جز بوی چرکِ چاک سینههای خالی از قلب در فضا نمیدمد؟
نگفتمت که این جماعت جریده با خط و رد وحشی نگاهت غریبهاند؟
نگفتمت که جای بوسه آلتی کَریه بر دهان سرخ آتشت مینهند؟
نگفتمت نرو نرو..
نگفتمت نرو نرو..
نگفتمت نگفتمت
نگفتمت نرو نرو نگفتمت نرو نرو
نگفتمت نگفتمت نرو نرو؟..
نگفتمت هر آنچه گفتی و نوشتهایم کشک بود؟
نگفتمت نرو که رفتنت نتیجتاً اشک بود؟
نگفتمت تو هم به گور جد خلق گشنه بخند؟
نگفتمت که حال کن، طبیعتاً میان این همه جسد بگند؟
که خر شو
که کر شو
که کور شو
دهان را ببند، دهان را ببند، دهان را ببند
این چنین هوا پس است و هر که سوی خویش داره
دم نزن سکوت کن که گفتنِ تو نیش داره
این چنین هوا پس است و هر که سوی خویش داره
دم نزن سکوت کن که گفتنِ تو نیش داره
نگفتمت بشین کنار من کنار گود؟
بوس هست، بوس هست
شب زفاف جمعی و وحوش سیاسی و
جاسوس اَن اَن تولک تولک
مبارزِ مدافعِ حقوق حشر هست فقط اعتماد کن بمان
نگفتمت نرو بمان کنار هم بشین به حال هم بغض میکنیم؟
نگفتمت چگونه در میانه ول معطلیم؟
ببین چگونه در زیر آب زار میزنیم...
نگفتمت هر آنچه گفتی و نوشتهایم کشک بود؟
نگفتمت نرو که رفتنت نتیجتاً اشک بود؟
نگفتمت تو هم به گور جد خلق گشنه بخند؟
نگفتمت که حال کن طبیعتاً میان این همه جسد بگند؟
ولی تو خر نمیشوی
ولی تو کر نمیشوی
تو نبض و حلقِ خلقِ هر ترانهای
که بر بار، بر دار میشود...
#نگفتمت_نرو
ShnText.t.me
به گوش و پرده پاره شاعری که کم نشست و ایستاده با دهان باز و نعره در فشنگِ شعر عاصی و تصورِ ترانه لای پای خایه
جای پوتین و سیلِ سیلی روی ریش و ریشه و جوانههای خون روی لب، خراش زیر چاه
نگفتمت نرو گلایُل این زمین به قدر یک کفن کفاف ریشه نمیدهد؟
نگفتمت که جز بوی چرکِ چاک سینههای خالی از قلب در فضا نمیدمد؟
نگفتمت که این جماعت جریده با خط و رد وحشی نگاهت غریبهاند؟
نگفتمت که جای بوسه آلتی کَریه بر دهان سرخ آتشت مینهند؟
نگفتمت نرو نرو..
نگفتمت نرو نرو..
نگفتمت نگفتمت
نگفتمت نرو نرو نگفتمت نرو نرو
نگفتمت نگفتمت نرو نرو؟..
نگفتمت هر آنچه گفتی و نوشتهایم کشک بود؟
نگفتمت نرو که رفتنت نتیجتاً اشک بود؟
نگفتمت تو هم به گور جد خلق گشنه بخند؟
نگفتمت که حال کن، طبیعتاً میان این همه جسد بگند؟
که خر شو
که کر شو
که کور شو
دهان را ببند، دهان را ببند، دهان را ببند
این چنین هوا پس است و هر که سوی خویش داره
دم نزن سکوت کن که گفتنِ تو نیش داره
این چنین هوا پس است و هر که سوی خویش داره
دم نزن سکوت کن که گفتنِ تو نیش داره
نگفتمت بشین کنار من کنار گود؟
بوس هست، بوس هست
شب زفاف جمعی و وحوش سیاسی و
جاسوس اَن اَن تولک تولک
مبارزِ مدافعِ حقوق حشر هست فقط اعتماد کن بمان
نگفتمت نرو بمان کنار هم بشین به حال هم بغض میکنیم؟
نگفتمت چگونه در میانه ول معطلیم؟
ببین چگونه در زیر آب زار میزنیم...
نگفتمت هر آنچه گفتی و نوشتهایم کشک بود؟
نگفتمت نرو که رفتنت نتیجتاً اشک بود؟
نگفتمت تو هم به گور جد خلق گشنه بخند؟
نگفتمت که حال کن طبیعتاً میان این همه جسد بگند؟
ولی تو خر نمیشوی
ولی تو کر نمیشوی
تو نبض و حلقِ خلقِ هر ترانهای
که بر بار، بر دار میشود...
#نگفتمت_نرو
ShnText.t.me
🫡1
سگ هار
حال و روزم مث سگِ هاره
که فقط پارسهاشو میشماره
زخم دستاشو گاز میگیره
جیغ ترمز رو آرزو داره
شکلِ پرسه رو فرشی از پوکه
توی یه سرزمین متروکه
مشت میشم روی کلاویهی
این پیانو که دیگه ناکوکه
گریه تو وزن مفتعل فعلن
واژه با طعم شاش توی دهن
فَک تو چارچوبِ چَک خوردن
شعر تو وزن مطلقن قدغن
قدغن مثل شَک تو سوریه
مثل یه تانگو توی قونیه
خشک میشم ولی نمیمیرم،
مثل دریاچهی ارومیه
مثل حرفی که صد دفعه خط خورد
مثل برگی که سبز موند و مُرد
دل خنک میکنم تو میدون با
فحش دادن به عکس رو بیلبورد
غرق میشم تو برکهی الکل
توی میکس سنایچ با اتانول
روی فرش سرنگ میرقصم
با جَوونای مُرده زیر پُل
حال و روزم مثِ سگِ هاره
که فقط پارس هاشو میشماره
زخم دستاشو گاز میگیره
جیغ ترمز رو آرزو داره
من یه مَردم تو گوشهی تابلو
با دو تا چشم باز مونده به تو
که داری ضجه میزنی دائم،
نعشِ معصومِ آرزوهاتو
حال و روزم مث همون مَرده
که زمین خورده روی اون پرده
با یه شمشیرِ مُرده تو دستش
میگه از راه برنمیگرده
مثل حرفی که صد دفعه خط خورد
مثل برگی که سبز موند و مُرد
دل خنک میکنم تو میدون با
فحش دادن به عکس رو بیلبورد
غرق میشم تو برکهی الکل
توی میکس سن ایچ با اتانول
روی فرش سرنگ میرقصم
با جَوونای مُرده زیر پل...
#سگ_هار
ShnText.t.me
حال و روزم مث سگِ هاره
که فقط پارسهاشو میشماره
زخم دستاشو گاز میگیره
جیغ ترمز رو آرزو داره
شکلِ پرسه رو فرشی از پوکه
توی یه سرزمین متروکه
مشت میشم روی کلاویهی
این پیانو که دیگه ناکوکه
گریه تو وزن مفتعل فعلن
واژه با طعم شاش توی دهن
فَک تو چارچوبِ چَک خوردن
شعر تو وزن مطلقن قدغن
قدغن مثل شَک تو سوریه
مثل یه تانگو توی قونیه
خشک میشم ولی نمیمیرم،
مثل دریاچهی ارومیه
مثل حرفی که صد دفعه خط خورد
مثل برگی که سبز موند و مُرد
دل خنک میکنم تو میدون با
فحش دادن به عکس رو بیلبورد
غرق میشم تو برکهی الکل
توی میکس سنایچ با اتانول
روی فرش سرنگ میرقصم
با جَوونای مُرده زیر پُل
حال و روزم مثِ سگِ هاره
که فقط پارس هاشو میشماره
زخم دستاشو گاز میگیره
جیغ ترمز رو آرزو داره
من یه مَردم تو گوشهی تابلو
با دو تا چشم باز مونده به تو
که داری ضجه میزنی دائم،
نعشِ معصومِ آرزوهاتو
حال و روزم مث همون مَرده
که زمین خورده روی اون پرده
با یه شمشیرِ مُرده تو دستش
میگه از راه برنمیگرده
مثل حرفی که صد دفعه خط خورد
مثل برگی که سبز موند و مُرد
دل خنک میکنم تو میدون با
فحش دادن به عکس رو بیلبورد
غرق میشم تو برکهی الکل
توی میکس سن ایچ با اتانول
روی فرش سرنگ میرقصم
با جَوونای مُرده زیر پل...
#سگ_هار
ShnText.t.me
فیسپوک
دنیا خلاصه شده امروز توی لپتاپم
شب تو فیسپوک بیدار و روز میخوابم
مثِ دیوونهها چک میکنم همهش ایمیلامو
تو گویا به بالاترین شکل میریزه آبم
از چشمی که به دار میکشه عکسا رو تو نِت
بعد به خودم حتی به فرهاد هم میخندم
حدس میزنم هفتهی دیگه کی رو میگیرن
زنم خوابه من محکم درِ دستشویی رو میبندم
وقتشه بلند شم بنویسم میخوابم
گیجم و بدجوری انگار بیتابم
دیگه خودمم دلیل اشکامو نمیفهمم
مث کِرمی که تو پیله به خودم میتابم
یکی جلوم ردیف میکنه جسد بیانیهها رو
یه بار امضا میکنم و صد بار امضا میکنه ما رو
همه یه رنگن و همه یه شکلن موج، موج، موج
بببین چطوری ترانه قی میشه از گلوی این یارو
شعر تَه میکشه، خشک میشه گیتارم
میگم بنویسم، نشون بدم، یه چیزی هست بارم
کم میشم گم میشم توی عقدهی جنسیِ یک زن
یه دادگاه برای من به جرم اینکه بیدارم
وقتشه بلند شم بنویسم میخوابم
گیجم و بدجوری انگار بیتابم
دیگه خودمم دلیل اشکامو نمیفهمم
مث کرمی که تو پیله به خودم میتابم
#فیسپوک
ShnText.t.me
دنیا خلاصه شده امروز توی لپتاپم
شب تو فیسپوک بیدار و روز میخوابم
مثِ دیوونهها چک میکنم همهش ایمیلامو
تو گویا به بالاترین شکل میریزه آبم
از چشمی که به دار میکشه عکسا رو تو نِت
بعد به خودم حتی به فرهاد هم میخندم
حدس میزنم هفتهی دیگه کی رو میگیرن
زنم خوابه من محکم درِ دستشویی رو میبندم
وقتشه بلند شم بنویسم میخوابم
گیجم و بدجوری انگار بیتابم
دیگه خودمم دلیل اشکامو نمیفهمم
مث کِرمی که تو پیله به خودم میتابم
یکی جلوم ردیف میکنه جسد بیانیهها رو
یه بار امضا میکنم و صد بار امضا میکنه ما رو
همه یه رنگن و همه یه شکلن موج، موج، موج
بببین چطوری ترانه قی میشه از گلوی این یارو
شعر تَه میکشه، خشک میشه گیتارم
میگم بنویسم، نشون بدم، یه چیزی هست بارم
کم میشم گم میشم توی عقدهی جنسیِ یک زن
یه دادگاه برای من به جرم اینکه بیدارم
وقتشه بلند شم بنویسم میخوابم
گیجم و بدجوری انگار بیتابم
دیگه خودمم دلیل اشکامو نمیفهمم
مث کرمی که تو پیله به خودم میتابم
#فیسپوک
ShnText.t.me
بکنیم
پالام، پولوم، پیلیچ...
باز دست تو رو شد
که گرگ هستی و باید فرار را بکنیم
به جاهای دورتری از حیاط، از خانه،
کنار جادهی فرعی قرار را بکنیم...
بدونِ هرچه اضافیست
پیش هر اتوبوس
بایستیم و با هم سوار را بکنیم
درون صندلی سفت، پشت شیشهی مات
دچار دلهرهها انتظار را بکنیم
به ناکجا برسیم از کجا ادامه دهیم؟
در ایستگاه سر شب قطار را بکنیم
با چشمهای بسته تا تَه جهان سفریدن
با گونههای خیس از شیطنتت خندیدن
از تو به توی کسی که بوی کفن میداد
جهان لیلی بود و جنسیتش رو نفهمیدن
دو تا بدون بلیط و بدون مقصد، که
میان هدفون قرضی نوار را بکنیم
دوباره شهر پر از رفت و آمد و آدم،
کنار مترو تصویر غار را بکنیم
پیاده از اتوبان شلوغ رد بشویم،
جلوی خطچینها اختیار را بکنیم
درون ساندویچی، پشت میز خوردهشویم
و بعد یک جا شام و ناهار را بکنیم
شب است، هر دو به یک خواب خوب محتاجیم
که زیر پل بغل هم فشار را بکنیم
که بیخیال تمام اضافهها تنها،
مدام زندگیِ خندهدار را بکنیم
یواش میزنی از پشت سر به من دستی
که گرگ هستی و باید شکار را بکنیم...
با چشمهای بسته تا ته جهان سفریدن
با گونههای خیس از شیطنتت خندیدن
از تو به توی کسی که بوی کفن میداد
جهان لیلی بود و جنسیتش رو نفهمیدن
با چشمهای بسته تا ته جهان ریدن!
با گونههای خیس از شیطنتت خندیدن
از تو به توی کسی که بوی کفن میداد...
جهان لیلی بود و جنسیتش رو نفهمیدن
#بکنیم
ShnText.t.me
پالام، پولوم، پیلیچ...
باز دست تو رو شد
که گرگ هستی و باید فرار را بکنیم
به جاهای دورتری از حیاط، از خانه،
کنار جادهی فرعی قرار را بکنیم...
بدونِ هرچه اضافیست
پیش هر اتوبوس
بایستیم و با هم سوار را بکنیم
درون صندلی سفت، پشت شیشهی مات
دچار دلهرهها انتظار را بکنیم
به ناکجا برسیم از کجا ادامه دهیم؟
در ایستگاه سر شب قطار را بکنیم
با چشمهای بسته تا تَه جهان سفریدن
با گونههای خیس از شیطنتت خندیدن
از تو به توی کسی که بوی کفن میداد
جهان لیلی بود و جنسیتش رو نفهمیدن
دو تا بدون بلیط و بدون مقصد، که
میان هدفون قرضی نوار را بکنیم
دوباره شهر پر از رفت و آمد و آدم،
کنار مترو تصویر غار را بکنیم
پیاده از اتوبان شلوغ رد بشویم،
جلوی خطچینها اختیار را بکنیم
درون ساندویچی، پشت میز خوردهشویم
و بعد یک جا شام و ناهار را بکنیم
شب است، هر دو به یک خواب خوب محتاجیم
که زیر پل بغل هم فشار را بکنیم
که بیخیال تمام اضافهها تنها،
مدام زندگیِ خندهدار را بکنیم
یواش میزنی از پشت سر به من دستی
که گرگ هستی و باید شکار را بکنیم...
با چشمهای بسته تا ته جهان سفریدن
با گونههای خیس از شیطنتت خندیدن
از تو به توی کسی که بوی کفن میداد
جهان لیلی بود و جنسیتش رو نفهمیدن
با چشمهای بسته تا ته جهان ریدن!
با گونههای خیس از شیطنتت خندیدن
از تو به توی کسی که بوی کفن میداد...
جهان لیلی بود و جنسیتش رو نفهمیدن
#بکنیم
ShnText.t.me
👍1
ناگهان
ناگهان، زنگ میزند تلفن
ناگهان وقت رفتنت باشد...
مرد هم گریه میکند وقتی
سر من روی دامنت باشد
بِکِشی دست روی تنهاییش
بکشد، دست از تو و دنیات
واقعاً عاشق خودش باشی
واقعاً عاشق تنت باشد
روبرویت گلوله و باتوم
پشت سر، خنجر رفیقانت
توی دنیای دوست داشتنی
بهترین دوست دشمنت باشد!
دل به آبیِ آسمان بدهی
به همه عشق را نشان بدهی
بعد در راه دوست جان بدهی
دوستت عاشق زنت باشد!
چمدانی نشسته بر دوشت
زخمهایی به قلب مغلوبت
پرتگاهی به نام آزادی،
مقصدِ راه آهنت باشد
عشق، مکثیست قبلِ بیداری...
انتخابی میان جبر و جبر
جام سم توی دست لرزانت
تیغ هم روی گردنت باشد
خسته از "انقلاب" و "آزادی"
فندکی درمیآوری شاید
هجده تیر بیسرانجامی
توی سیگار بهمنت باشد
دل به آبی آسمان بدهی
به همه عشق را نشان بدهی
بعد در راه دوست جان بدهی
دوستت عاشق زنت باشد!
#ناگهان
ShnText.t.me
ناگهان، زنگ میزند تلفن
ناگهان وقت رفتنت باشد...
مرد هم گریه میکند وقتی
سر من روی دامنت باشد
بِکِشی دست روی تنهاییش
بکشد، دست از تو و دنیات
واقعاً عاشق خودش باشی
واقعاً عاشق تنت باشد
روبرویت گلوله و باتوم
پشت سر، خنجر رفیقانت
توی دنیای دوست داشتنی
بهترین دوست دشمنت باشد!
دل به آبیِ آسمان بدهی
به همه عشق را نشان بدهی
بعد در راه دوست جان بدهی
دوستت عاشق زنت باشد!
چمدانی نشسته بر دوشت
زخمهایی به قلب مغلوبت
پرتگاهی به نام آزادی،
مقصدِ راه آهنت باشد
عشق، مکثیست قبلِ بیداری...
انتخابی میان جبر و جبر
جام سم توی دست لرزانت
تیغ هم روی گردنت باشد
خسته از "انقلاب" و "آزادی"
فندکی درمیآوری شاید
هجده تیر بیسرانجامی
توی سیگار بهمنت باشد
دل به آبی آسمان بدهی
به همه عشق را نشان بدهی
بعد در راه دوست جان بدهی
دوستت عاشق زنت باشد!
#ناگهان
ShnText.t.me
نینوش
منو به حال خودم بذار، این مَردو
منو تمام پَلشتیِ این دردو
که قدِ تمام کرمهای عالم دوستت دارم
که قدِ تمامیِ دوشها میبارم
که درد میکشم قد پریودهای هفت روزت
که سر درد میکنم به سردردهای مرموزت
که با صدای تو: قطع کنم...؟ نه بمان هنوز
که دوستم داری کمی بیشتر از دیروز
که لای سینههای تو بی هوا گریه شوم
که مست توی کوچههای غمت بدوم...
ببین تختخوابِ شکسته دائم استرس داره
ببین چراغِ خواب سوخته هم هنوز بیداره
ببین بَنان چطور با صدای من بغض کرده
که اشکهای سر شب، تازه اول کاره!
به مادرت بگو نفَست چقدر غمگین است
که حبسیده در خود و رمز جان کندنش این است
که روبهروی آب نشسته سراب میبیند
فقط شکنجه شکنجه عذاب میبیند
که لای سینههای تو بی هوا گریه شود
که مست توی کوچههای غمت بدود...
همیشه به اندازهی یک یتیم خواب میدیدی
تو از نبود و من از بودِ پدر ترسیدیم
میان داشتهها هر دو بیپدر بودیم
میان سکته و سرطان هر دو دربهدر بودیم
به جان تو بانو
نخورده مست، بیهوشم
تو فرض کن
این درد، تکیلاست که مینوشم
تو فرض کن این آخرین بیت شعر من باشد
که ضجه میزنم و مینویسم و مینو..مینوشم
که ضجه میزنم و مینویسم..
#نینوش
ShnText.t.me
منو به حال خودم بذار، این مَردو
منو تمام پَلشتیِ این دردو
که قدِ تمام کرمهای عالم دوستت دارم
که قدِ تمامیِ دوشها میبارم
که درد میکشم قد پریودهای هفت روزت
که سر درد میکنم به سردردهای مرموزت
که با صدای تو: قطع کنم...؟ نه بمان هنوز
که دوستم داری کمی بیشتر از دیروز
که لای سینههای تو بی هوا گریه شوم
که مست توی کوچههای غمت بدوم...
ببین تختخوابِ شکسته دائم استرس داره
ببین چراغِ خواب سوخته هم هنوز بیداره
ببین بَنان چطور با صدای من بغض کرده
که اشکهای سر شب، تازه اول کاره!
به مادرت بگو نفَست چقدر غمگین است
که حبسیده در خود و رمز جان کندنش این است
که روبهروی آب نشسته سراب میبیند
فقط شکنجه شکنجه عذاب میبیند
که لای سینههای تو بی هوا گریه شود
که مست توی کوچههای غمت بدود...
همیشه به اندازهی یک یتیم خواب میدیدی
تو از نبود و من از بودِ پدر ترسیدیم
میان داشتهها هر دو بیپدر بودیم
میان سکته و سرطان هر دو دربهدر بودیم
به جان تو بانو
نخورده مست، بیهوشم
تو فرض کن
این درد، تکیلاست که مینوشم
تو فرض کن این آخرین بیت شعر من باشد
که ضجه میزنم و مینویسم و مینو..مینوشم
که ضجه میزنم و مینویسم..
#نینوش
ShnText.t.me
🥰3
درد شخصی
با تمام وجود غمگینم
مث وقتی که زن نمیسازه
مث وقتی که دوست میمیره
مثل وقتی که تیم میبازه
با تمام وجود غمگینم
مثلِ اوقات تلخ تنهایی
فکر کردن به سکس با رویا
شرمِ احساس زودارضایی
با تمامِ وجود غمگینم
لولِ تَریاک زیر این تخته
دست و پاهامو با طناب نبند
ترکِ اعتیاد واقعا سخته
با تمام وجود غمگینم
مرگ جزئی از آرزوم شده
بهتره شعرمو شروع کنم
باز سیگارِ من تموم شده
با تمام وجود غمگینم
با تمام وجود غمگینم
با تمام وجود غمگینم
شادیام مالِ سالها قبله
چشم باز، ایستاده میخوابم
مثل اسبی که توی اصطبله
با تمامِ وجود غمگینم
کشورم نفت به جهان میده
شهرونداش مث سربازن
همه چی بوی پادگان میده
با تمامِ وجود غمگینم
تشنهام، مثل فیلِ بیخرطوم
رو سرابم دقیق شه چشمام
عاجِ من خُرد میشه با باتوم
با تمام وجود غمگینم
با تمام وجود غمگینم
با تمامِ وجود غمگینم
حقِ آزادیم انتزاعی شد
وای هفتاد میلیون مثل من
درد شخصی، اجتماعی شد...
#درد_شخصی
ShnText.t.me
با تمام وجود غمگینم
مث وقتی که زن نمیسازه
مث وقتی که دوست میمیره
مثل وقتی که تیم میبازه
با تمام وجود غمگینم
مثلِ اوقات تلخ تنهایی
فکر کردن به سکس با رویا
شرمِ احساس زودارضایی
با تمامِ وجود غمگینم
لولِ تَریاک زیر این تخته
دست و پاهامو با طناب نبند
ترکِ اعتیاد واقعا سخته
با تمام وجود غمگینم
مرگ جزئی از آرزوم شده
بهتره شعرمو شروع کنم
باز سیگارِ من تموم شده
با تمام وجود غمگینم
با تمام وجود غمگینم
با تمام وجود غمگینم
شادیام مالِ سالها قبله
چشم باز، ایستاده میخوابم
مثل اسبی که توی اصطبله
با تمامِ وجود غمگینم
کشورم نفت به جهان میده
شهرونداش مث سربازن
همه چی بوی پادگان میده
با تمامِ وجود غمگینم
تشنهام، مثل فیلِ بیخرطوم
رو سرابم دقیق شه چشمام
عاجِ من خُرد میشه با باتوم
با تمام وجود غمگینم
با تمام وجود غمگینم
با تمامِ وجود غمگینم
حقِ آزادیم انتزاعی شد
وای هفتاد میلیون مثل من
درد شخصی، اجتماعی شد...
#درد_شخصی
ShnText.t.me
👍1
ممیز صفر
پای یک کامپیوترِ گیجم
سرِ من درد میکند به جنون
کارگرهای شهرداری را
میبَرد سمت روستا کامیون
خواهرم شعر میشود از لب
بغل دوستدخترش هر شب
من به خود فکر میکنم اغلب
توی حمّام، گریه با صابون!
دستِ تو، چوب و کُلت و چوبهی دار
البته شورت خانمت به کنار
که مساویتر از منی انگار
پیشِ چشمان بستهی قانون!
خسته از مغزِ خالی و پرآب
مشت میکوبمت به آجرها
پیکِ خالی! بگو به دکترها
زخم ما رشد میکند به درون
سور بالا و جشن پایینها
در عزا و عروسیِ اینها
بوق گوسالهها و ماشینها...
سرِ چی بود؟ چند قطرهی خون!
بچه ماهی خیال دریا داشت
گاو هم دوستان خود را داشت
آنچه اندازهی خودم جا داشت
پشت من بود و خانهی حلزون
دست بردن به متن قرآنها
خبر خودکشیِ میدانها
پخش ساندیس در خیابانها...
بازیِ موز بود با میمون
حذف مو و تنِ زنِ "تختی"
کشف یک جور راحت از سختی!
بحث در معضلات خوشبختی!
سریال جدید تلویزیون
دیر کردیم و باز هم زود است...
عشق، یک کافه غرقِ در دود است
فصل آغاز قصّه این بودهست:
شرح کاندوم خریدنِ مجنون!
راهسازی برای ویرانه
جنگ یک مشت مست و دیوانه!
خندهی گرگهای در خانه!
اشک تمساحهای در بیرون
نه دلت میبرد مرا نه صدات
خستهام آاااااه! از تمام جهات
دلخوشم به کدام راه نجات؟
منِ زیرِ کتابها مدفون
هرچه از "هیچ" رنج میبردم
بغض خود را به زور میخوردم
داشتم ذرّه ذرّه میمردم
پشت این عکسهای گوناگون
هرچه در شهر اتفاق افتاد
رفت دنیا به باد یا با باد!
باز در تو ادامه خواهم داد
از تو ای شعر! واقعا ممنون..!
#ممیز_صفر
ShnText.t.me
پای یک کامپیوترِ گیجم
سرِ من درد میکند به جنون
کارگرهای شهرداری را
میبَرد سمت روستا کامیون
خواهرم شعر میشود از لب
بغل دوستدخترش هر شب
من به خود فکر میکنم اغلب
توی حمّام، گریه با صابون!
دستِ تو، چوب و کُلت و چوبهی دار
البته شورت خانمت به کنار
که مساویتر از منی انگار
پیشِ چشمان بستهی قانون!
خسته از مغزِ خالی و پرآب
مشت میکوبمت به آجرها
پیکِ خالی! بگو به دکترها
زخم ما رشد میکند به درون
سور بالا و جشن پایینها
در عزا و عروسیِ اینها
بوق گوسالهها و ماشینها...
سرِ چی بود؟ چند قطرهی خون!
بچه ماهی خیال دریا داشت
گاو هم دوستان خود را داشت
آنچه اندازهی خودم جا داشت
پشت من بود و خانهی حلزون
دست بردن به متن قرآنها
خبر خودکشیِ میدانها
پخش ساندیس در خیابانها...
بازیِ موز بود با میمون
حذف مو و تنِ زنِ "تختی"
کشف یک جور راحت از سختی!
بحث در معضلات خوشبختی!
سریال جدید تلویزیون
دیر کردیم و باز هم زود است...
عشق، یک کافه غرقِ در دود است
فصل آغاز قصّه این بودهست:
شرح کاندوم خریدنِ مجنون!
راهسازی برای ویرانه
جنگ یک مشت مست و دیوانه!
خندهی گرگهای در خانه!
اشک تمساحهای در بیرون
نه دلت میبرد مرا نه صدات
خستهام آاااااه! از تمام جهات
دلخوشم به کدام راه نجات؟
منِ زیرِ کتابها مدفون
هرچه از "هیچ" رنج میبردم
بغض خود را به زور میخوردم
داشتم ذرّه ذرّه میمردم
پشت این عکسهای گوناگون
هرچه در شهر اتفاق افتاد
رفت دنیا به باد یا با باد!
باز در تو ادامه خواهم داد
از تو ای شعر! واقعا ممنون..!
#ممیز_صفر
ShnText.t.me
🥰1
بعد از تو
خاموش کردم توی لیوانت خدایم را
شبها بغل کردم بی تو همجنسهایم را
رنگینکمانِ کوچکی بر روی انگشتم
در اوّلین بوسه، خودم را، تو را کُشتم
هی گریه میکردم به آن مردی که زن بودم
شبها دراکولای غمگینی که من بودم!
و عشق یک، بیماریِ بدخیم روحی بود
تنهاییام محکوم به سکس گروهی بود
سیگار با مشروب با طعم همآغوشی
یعنی فراموشی..فراموشی..فراموشی...
بعد از تو الکل، خورد من را مست خوابیدم
بعد از تو با هر کس که بود و هست خوابیدم!
بعد از تو لای زخمهایم استخوان کردم
با هر که میشد هر چه میشد امتحان کردم!
تنهاییِ در جمع، در تنهای تنهایی
با گریه و صابون و خون و تو، خودارضایی
دلخسته از گنجشکها و حوض نقاشی
رنگ سفیدت را به روی بوم میپاشی!
لیوان بعدی؛ قرصهای حل شده در سَم
باور بِکُن، از هیچی، دیگر نمیترسم
پشتِ سیاهیهای دنیامان سیاهی بود
معشوقهام بودی و هستی و..نخواهی بود
بعد از تو الکل خورد من را مست خوابیدم
بعد از تو با هر کس که بود و هست خوابیدم!
بعد از تو لای زخمهایم استخوان کردم
با هر که میشد هر چه میشد امتحان کردم!
#بعد_از_تو
ShnText.t.me
خاموش کردم توی لیوانت خدایم را
شبها بغل کردم بی تو همجنسهایم را
رنگینکمانِ کوچکی بر روی انگشتم
در اوّلین بوسه، خودم را، تو را کُشتم
هی گریه میکردم به آن مردی که زن بودم
شبها دراکولای غمگینی که من بودم!
و عشق یک، بیماریِ بدخیم روحی بود
تنهاییام محکوم به سکس گروهی بود
سیگار با مشروب با طعم همآغوشی
یعنی فراموشی..فراموشی..فراموشی...
بعد از تو الکل، خورد من را مست خوابیدم
بعد از تو با هر کس که بود و هست خوابیدم!
بعد از تو لای زخمهایم استخوان کردم
با هر که میشد هر چه میشد امتحان کردم!
تنهاییِ در جمع، در تنهای تنهایی
با گریه و صابون و خون و تو، خودارضایی
دلخسته از گنجشکها و حوض نقاشی
رنگ سفیدت را به روی بوم میپاشی!
لیوان بعدی؛ قرصهای حل شده در سَم
باور بِکُن، از هیچی، دیگر نمیترسم
پشتِ سیاهیهای دنیامان سیاهی بود
معشوقهام بودی و هستی و..نخواهی بود
بعد از تو الکل خورد من را مست خوابیدم
بعد از تو با هر کس که بود و هست خوابیدم!
بعد از تو لای زخمهایم استخوان کردم
با هر که میشد هر چه میشد امتحان کردم!
#بعد_از_تو
ShnText.t.me
🥰1
📋 لیست تکست آهنگهای آلبوم «ترامادول»
01 - 🏷 اینـگونـه
02 - 🏷 عاصــی
03 - 🏷 زار میزنـم
04 - 🏷 ترامــادول
05 - 🏷 پـونــز
06 - 🏷 هرشـــب
07 - 🏷 بــــــد
08 - 🏷 بیــــا
© Channel: ShnText.t.me
01 - 🏷 اینـگونـه
02 - 🏷 عاصــی
03 - 🏷 زار میزنـم
04 - 🏷 ترامــادول
05 - 🏷 پـونــز
06 - 🏷 هرشـــب
07 - 🏷 بــــــد
08 - 🏷 بیــــا
© Channel: ShnText.t.me
👍2