tgoop.com/ShortFilm/9331
Create:
Last Update:
Last Update:
آنجا یک قهوه خانه بود،
اما ننشستیم به نوشیدن دوتا استکان چای.
چرا؟
دنیا خراب میشد اگر دقایقی آنجا مینشستیم
و نفری یک استکان چای میخوردیم ؟
عجله... همیشه عجله!
کدام گوری میخواستم بروم؟
«من به بهانهی رسیدن به زندگی،
همیشه زندگی را کشتهام»
👤 محمود دولت آبادی
"همیشه عجله داشتیم برای رسیدن...
اما به کجا؟
زندگی را در همان لحظههای ساده جا گذاشتیم.
یک استکان چای، یک نگاه، یک مکث...
کافی بود تا زندگی کنیم،
اما نفهمیدیم."
💎 @Consultation مشاور
BY فیلم کوتاه
Share with your friend now:
tgoop.com/ShortFilm/9331