tgoop.com/Sociologyofsocialgroups/1759
Last Update:
🌿🌿 کارآواها، پژواکی کهن از رنج و شادی کشاورزان گیلان زمین
#محمودـاصغری، کارشناس مردم شناسی و استاد دانشگاه، در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) – منطقه گیلان، ضمن تشریح ریشه های کهن "کارآوا" ها در گیلان اظهار کرد: انسان همواره برای گذران زندگی و برآورده کردن نیازهای گوناگون خود، کار و تلاش کرده است که بر این اساس می توان کار کردن را همزاد آفرینش انسان برشمرد. از دوره جمع آوری خوراک از جنگل ها و سبزه زارها، تا امروز که دوره تکاپوی اقتصادی در مزرعه ها و باغ ها و کارخانه هاست، کار و کوشش برای پیشبرد زندگی، گریزناپذیر بوده و در این هنگام است که در مزرعه ها و باغ ها و شالیزارها و چای زارها، انسانِ خسته از نابسامانی روزگار، واژگانی را به کار می بست و ترانه هایی همراه با اندوه و شِکوه از بیداد زمانه را از ژرفای وجود خود سر می داد؛ به گونه ای که همگان، ترانه های فریادگونه و اندوهناک را با ژرفای وجود خود حس می کردند که اکنون نیز از آنها با عنوان " کارآوا " ها یاد می شود.
🔹در کارآواها، از داغ و سوز فرزند از دست رفته، از اندوه و فراق شوهر رُخ در نقاب خاک کشیده، از نداری و بیچارگی و دست های پینه بسته، از گذشت روزگاران و از حسرت های بی پایان، قصه ها حکایت می شد اما ناگفته پیداست که پاره ای از کارآواها، از شادمانی و رویدادهای شاد زندگی، روایت داشته است که از جمله آنها می توان به عروسی، فرزندآوری، برداشت محصول و سالی پر بار و پر باران و مانند اینها اشاره کرد.
کارآواهای شالیزارها از دیرینه زمان، سرشار از احساس گرم و بی پایان شالیکاران زحمتکش و پرتلاش بوده و سینه به سینه به یادگار مانده است. در بیشتر این کارآواها، کوشش، مهربانی و امید به زندگی، چون آب گوارای چشمه ساران، موج می زند و به شنوندگان، جان تازه می دهد.
"بیجارئونه، هَمَه مولای کارَم (برنجزارانم را (مولایی) می کارم)؛ امید بر خانة کَبلایی دارم (به خانه ی کربلایی امیدوارم)؛ بیجارهِ جو به جو، آو در میانه (جویبار به جویبار، آب در برنجزار روان است)؛ خدا قوت بَده، می یاورانه (خدا به یاورهای من توانایی بدهد)"
🔹در کوهپایه های لاهیجان و در جلگه های سرسبز دیگر مناطق چای خیز گیلان، زنان و دختران چای چین، با زنبیل هایی حصیری در دست، در کنار هم، گاهی زیر تابش شدید آفتاب، چای می چیدند و گاهی از دوردست ها، آوای کار به گوش می رسید. دست زنبیل ها (زنبیل های دستی)، کم کم از برگ سبز چای پُر می شد و صدای آشنا همچنان به گوش می رسید؛ صداهایی که همواره طنین انداز است.امروزه، همه افرادی که باغ های چای آن روزگاران را دیده اند و به گونه ای درگیر چای و چایکاری بوده اند، خاطره های تلخ و شیرین بسیاری دارند، از لباس های بومی و سنتی خوش رنگ و نگار زنان چای چین، از زنبیل های حصیری جور واجور (دست زنبیل، کولبار زنبیل و وروره زنبیل)، از بوی خوش چای کارخانه ها که در فضا می پیچید، تا کارآواهای چای چین ها.
"چایی چینَم، ، چایی باغون لاجون (در باغ های چای لاهیجان، چایی می چینم)؛ می دَس تنگه و خرج دانَن می زاکون (پول ندارم و بچه های من خرج دارند)؛ چی می سر خَانه بَه، زاکون چی بَه¬نَن (به سرم چه خواهد آمد، سرنوشت بچه ها چه می شود)؛ منم تنها و بی کس، خیلی ساله (تنها و بی کس هستم، مدت هاست که این وضعیت را دارم)؛ بَچین چایی، بوخون با درد و ناله (چای بچین و با آه و ناله بخوان)؛ یه زنبیل غم دانم، اینم می حاله (یک زنبیل غم دارم، حالم این است)" از جمله ی آنها به شمار می رود.
"تلمبار و تلمبار و تلمبار ؛ تلمبار و تلمبار و تلمبار (جای پرورش کرم ابریشم)؛ تَره نوغان بنئَم هزار امیدوار (با هزار امید برای تو نوغان گذاشتم)؛ ز گردار، بشکسه، بومَه می کولبار (ستون بزرگ شکست، کارش به دوش من افتاد)؛ نوغان خال بَنَم، اَنَم تی دومبال! (کار نوغان را به پایان رساندم، به دنبال تو می آیم!)" نیز از کارآواهایی بود که محمود اصغری از آنها به عنوان نمونه هایی از کارآواهای نوغان کاری یاد کرد.
🔹کارآواها (ترانه های کار) پژواکی از اندوه ها و شادی های مردمانی است که برای گذران زندگی، در همه عرصه های کار، آستین بالا می زنند و از طبیعت دهشمند، روزی خود را به دست می آورند. در سال های دور، که گاهی تَرسالی و گاهی خشکسالی بوده است، کشاوران و کشت گران، سال زراعی را با بیم و امید پشت سر می گذاشتند و فرآوردة آنها، همه امیدشان برای برنامه های زندگی بوده است. برنامه هایی مانند خرجی عروسی فرزندان، جهیزیة دختران و خانه سازی و غیره که بنا بر این، آرزوها و بیم ها و امیدهای آنها در کارآوارها پژواکی شادمانه و غمگینانه می یافت ( ایسنا/ ۱۵ شهریور ۱۴۰۳).
#محمود_اصغری
#کار_آوا
#گیلان
https://www.tgoop.com/Sociologyofsocialgroups
BY جامعهشناسی گروههای اجتماعی
Share with your friend now:
tgoop.com/Sociologyofsocialgroups/1759