tgoop.com/Sourehmagazine/346
Last Update:
▫️ والله غالبٌ علی أمره
✍ میثم بالزده
یک. سینمای ایران پس از انقلاب تجربیات مختلفی در زمینهٔ تولید آثاری با محوریت انبیاء داشته همچون «مریم مقدس»، «عیسی روحالله»، «ابراهیم خلیلالله»، «مُلک سلیمان» و «محمد رسولالله». یکی از نقاط ضعف همیشگی این آثار، فیلمنامهٔ پاره پاره و آشفتهشان بوده، آن هم به این دلیل که فیلمسازانشان قصد نداشتند چیزی غیر از آنچه در متون معتبر مقدس و روایات آمده را به تصویر بکشند و به فیلمنامه، قوام و یکدستی بیشتری ببخشند. موسی کلیمالله اما این قاعدهٔ نانوشته را شکانده و با وجود تعهدش به قرآن و منابع معتبر شیعی، توانسته با هنرمندی فیلمنامهای یکدست و دراماتیک و بیسکته بسازد، ساده و قصهگو که مخاطب را تا انتها با خود همراه میکند.
دو. کارگردانی، خلق لحظههای محیرالعقول و استفادههای پیچیده از دوربین و خودنمایی با تکنیک و تکنولوژی نیست. کارگردانی پخته و ماهر است که از قضا بداند در سکانسهای مختلف، چه «نباید» بکند و از مهارتی که در دست دارد، چگونه «نباید» استفاده کند. کار بزرگ حاتمیکیا در این فیلم اتفاقاً همین بوده که جلوی مهارت خود در استفاده از تکنیک را گرفته و فیلم را آرام و بیادعا کارگردانی کرده. نه تکنیکبازی میکند و نه تکنیکزده میشود. همین به قوت و ارزش فیلم افزوده و آن را از دیگر آثار این ژانر متمایز کرده، هر چند که در نگاه اول به ظاهر معمولی به نظر برسد.
سه. موسی کلیمالله هم گریزهایی به امروز دارد _ سکانس پرتاب سنگها _ و هم انتظار منجی را دستمایهٔ روایت خود قرار داده _ سکانس دعا و لابهٔ همگانی در فقدان منجی _ اما بیش از هر چیز، فیلمی است در تجلی توحید.
«والله غالبٌ علی أمره»(یوسف، ۲۱) گویی حاتمیکیا موسی را ساخته تا همین آیه را به تصویر بکشد. لحظه به لحظه و اتفاق پشت اتفاق، همه و همه تجلی این آیهاند، با زبان تصویر و بیآنکه بخواهد آن را به زبان بیاورد. به یاد بیاورید آن لحظهای که کاهن از غریبهای در جمع قبطیان سخن میگوید و برای لحظهای انگشت اشارهاش روی آسیه ثابت میماند و سپس عبور میکند. و یا سکانسی که بنا بود مردان عبری از زنانشان در آن شب خاص دور باشند و ناگهان تگرگ میبارد. و یا سکانسی که قابلهٔ قبطی به خانهٔ عمران میآید و یوکابد حامله را معاینه میکند اما متوجه حاملگیاش نمیشود. و یا سکانسی که تابوتساز قصد میکند با سردستهٔ سربازان فرعون دربارهٔ راز یوکابد سخن بگوید و ناگهان زبانش خاموش میشود. و یا سکانس پایانی. آن پایانبندیِ مؤمنانۀ باشکوه که لحظهبهلحظهاش توحید و صفت «غالب» پروردگار به تصویر کشیده میشود. خدایی که در تمام لحظات فیلم حضور قدرتمندی دارد و جهانِ مسخر خود را به حرکت در میآورد. همهٔ این سکانسها و دیگر سکانسها، تنها با زبان تصویر و بیاشارهای خارج از فیلم، در بافت فیلمنامهای یکدست و دراماتیک. «والله غالبٌ علی أمره». خدایی که نقش اصلی «موسی کلیمالله؛ به وقت طلوع» را بازی میکند، و حاتمیکیایی که استادانه، بیآنکه به زبان بیاورد، همین را به تصویر میکشد، ساده و بیادعا…
#جشنواره_فیلم_فجر
🆔 @Sourehmagazine
BY ماهنامۀ سوره

Share with your friend now:
tgoop.com/Sourehmagazine/346