SOUREHMAGAZINE Telegram 351
ماهنامۀ سوره
‌ از رشادت‌ها، درایت‌ها و قهرمانی‌های شهید حاج‌قاسم سلیمانی سخن‌ها رفته و کتاب‌ها نوشته شده. کم‌تر کسی اما به سراغ شخصیت باطنی ایشان رفته. شخصیت و ادبی که او را به پهلوانی روزگار ما مبدل کرد و به قهرمان جهان اسلام تبدیل شد. اما خصلت‌های شخصیتی و باطنی حاج‌قاسم…
▫️ بخشی از متن؛


«چیزی ذهنم را مشغول می‌کرد؛ کسی که اهل مطالعۀ گسترده در متون مختلف است، سراغ آدم‌های مختلف می‌رود، حتماً با موضوعات متعارض مواجه شده‌ است. اتفاقات ریز و درشتی که در تمام این سال‌ها افتاده بود، هرکدامشان برای این‌که فردی تغییر مسیر بدهد و راه عوض کند، کافی است. همان‌طور که افراد زیادی هم بودند که تغییر مسیر دادند، راه عوض کردند و اتفاقاً خود حاج‌قاسم از آن‌ها دست‌گیری کرده بود. چه‌چیزی در این میان بود که حاج‌قاسم را در این سنگلاخ‌های حوادث نجات می‌داد؟

آقای سلطان‌زاده با شنیدن این سؤالم گفت:
«خاطره‌ای را تعریف می‌کنم که تا به حال تعریف نکرده‌ام. شب رحلت حضرت امام، من و آقای «علی متقی» دوتایی در ستاد لشکر بودیم. امام در بیمارستان بودند. (در وقت‌های خاص برای آمادگی فرماند‌‌هان، با آن‌ها زودتر تماس می‌گیرند و اطلاع می‌دهند.) از تهران تماس گرفتند که به حاج‌قاسم اطلاع دهیم ممکن است همچین اتفاقی بیفتد. منظورشان رحلت امام بود. لشکر در منطقۀ کوشک رزمایش داشت. من به‌سمت کوشک حرکت کردم. وقتی نزدیک وانتی شدم که حاج‌قاسم سوار بود، با بی‌سیم به حاج‌قاسم گفتم: "یک مطلبی هست که خصوصی باید به شما بگویم." حاجی از وانت پایین آمد. نزدیک هم که رسیدیم، گفتم: "ظاهراً موضوع امام است. مثل این‌که حالشان خوب نیست، شاید لحظات آخر باشد." روح و روانش با عشق به امام عجین بود. هنوز جمله را تمام نکرده بودم که تا ته حرف من را خواند. افتاد روی پوتین‌های من، من هم به‌احترام حاجی دیگر تکان نخوردم، همین‌طوری صاف ایستادم. محل رزمایش هم بود، می‌خواستم فضا به ‌هم نریزد. همین که بچه‌ها خواستند پیاده شوند، گفتم: "برادر قاسم می‌گویند پیاده نشوید." (آقای سلطان‌زاده سرش را پایین انداخت، نفسی کشید تا حالش جا بیاید، دوباره تکرار کرد:) اسم امام را که شنید، افتاد روی زمین!»

معلوم بود این «افتادن حاج‌قاسم روی زمین» برایش یک متأثرشدن معمولی نبود؛ این‌که خبر درگذشت بزرگی رسیده و ناراحتی هم پیش آمده. در واقع داشت می‌گفت با رحلت امام، حاج‌قاسم زمین خورد. خودِ سردار زمین خورد. تکیه‌گاهش زمین خورد. بعد از آن‌که نفسی تازه کرد تا به خود مسلط شود، گفت: «حاج‌قاسم می‌گفت من به‌اندازۀ هزار نفر از امام و رهبری تبعیت می‌کنم.» آقای سلطان‌زاده از تبعیتی می‌گفت که تشریفاتی و مصلحتی نبود؛ بلکه قلبی و ضروری بود.

توضیح این تبعیت را خود حاج‌قاسم در جمع مدیران صدا‌و‌سیمای کرمان در سال ۱۳۹۵ دارند:
«در بحث ولایت‌فقیه نه بحث تنوری [اشاره به داستان شیعۀ تنوری امام‌صادق] مطرح است، نه بحث قانونی مطرح است؛ یعنی این دوتا هر دوتایش افراط و تفریط است. درستش، التزام عملی به ولایت‌فقیه است؛ یعنی این‌که اگر ولی‌فقیه آمد نظریه‌ای داد در موضوعی، من آن نظریه را باید بپذیرم و نظریۀ خودم را کنار بگذارم؛ این را باید عملی بکنم، نه این‌که ولایت‌فقیه چیزی را بفرماید، من پی‌درپی حرف دیگری را بزنم.»

اول و آخر صحبت‌های رفقای حاج‌قاسم هم همین بود: "تکیه بر عمود ولایت"، "ترجیح‌دادن نظر ولی به نظر خود" و ...»



🆔 @Sourehmagazine



tgoop.com/Sourehmagazine/351
Create:
Last Update:

▫️ بخشی از متن؛


«چیزی ذهنم را مشغول می‌کرد؛ کسی که اهل مطالعۀ گسترده در متون مختلف است، سراغ آدم‌های مختلف می‌رود، حتماً با موضوعات متعارض مواجه شده‌ است. اتفاقات ریز و درشتی که در تمام این سال‌ها افتاده بود، هرکدامشان برای این‌که فردی تغییر مسیر بدهد و راه عوض کند، کافی است. همان‌طور که افراد زیادی هم بودند که تغییر مسیر دادند، راه عوض کردند و اتفاقاً خود حاج‌قاسم از آن‌ها دست‌گیری کرده بود. چه‌چیزی در این میان بود که حاج‌قاسم را در این سنگلاخ‌های حوادث نجات می‌داد؟

آقای سلطان‌زاده با شنیدن این سؤالم گفت:
«خاطره‌ای را تعریف می‌کنم که تا به حال تعریف نکرده‌ام. شب رحلت حضرت امام، من و آقای «علی متقی» دوتایی در ستاد لشکر بودیم. امام در بیمارستان بودند. (در وقت‌های خاص برای آمادگی فرماند‌‌هان، با آن‌ها زودتر تماس می‌گیرند و اطلاع می‌دهند.) از تهران تماس گرفتند که به حاج‌قاسم اطلاع دهیم ممکن است همچین اتفاقی بیفتد. منظورشان رحلت امام بود. لشکر در منطقۀ کوشک رزمایش داشت. من به‌سمت کوشک حرکت کردم. وقتی نزدیک وانتی شدم که حاج‌قاسم سوار بود، با بی‌سیم به حاج‌قاسم گفتم: "یک مطلبی هست که خصوصی باید به شما بگویم." حاجی از وانت پایین آمد. نزدیک هم که رسیدیم، گفتم: "ظاهراً موضوع امام است. مثل این‌که حالشان خوب نیست، شاید لحظات آخر باشد." روح و روانش با عشق به امام عجین بود. هنوز جمله را تمام نکرده بودم که تا ته حرف من را خواند. افتاد روی پوتین‌های من، من هم به‌احترام حاجی دیگر تکان نخوردم، همین‌طوری صاف ایستادم. محل رزمایش هم بود، می‌خواستم فضا به ‌هم نریزد. همین که بچه‌ها خواستند پیاده شوند، گفتم: "برادر قاسم می‌گویند پیاده نشوید." (آقای سلطان‌زاده سرش را پایین انداخت، نفسی کشید تا حالش جا بیاید، دوباره تکرار کرد:) اسم امام را که شنید، افتاد روی زمین!»

معلوم بود این «افتادن حاج‌قاسم روی زمین» برایش یک متأثرشدن معمولی نبود؛ این‌که خبر درگذشت بزرگی رسیده و ناراحتی هم پیش آمده. در واقع داشت می‌گفت با رحلت امام، حاج‌قاسم زمین خورد. خودِ سردار زمین خورد. تکیه‌گاهش زمین خورد. بعد از آن‌که نفسی تازه کرد تا به خود مسلط شود، گفت: «حاج‌قاسم می‌گفت من به‌اندازۀ هزار نفر از امام و رهبری تبعیت می‌کنم.» آقای سلطان‌زاده از تبعیتی می‌گفت که تشریفاتی و مصلحتی نبود؛ بلکه قلبی و ضروری بود.

توضیح این تبعیت را خود حاج‌قاسم در جمع مدیران صدا‌و‌سیمای کرمان در سال ۱۳۹۵ دارند:
«در بحث ولایت‌فقیه نه بحث تنوری [اشاره به داستان شیعۀ تنوری امام‌صادق] مطرح است، نه بحث قانونی مطرح است؛ یعنی این دوتا هر دوتایش افراط و تفریط است. درستش، التزام عملی به ولایت‌فقیه است؛ یعنی این‌که اگر ولی‌فقیه آمد نظریه‌ای داد در موضوعی، من آن نظریه را باید بپذیرم و نظریۀ خودم را کنار بگذارم؛ این را باید عملی بکنم، نه این‌که ولایت‌فقیه چیزی را بفرماید، من پی‌درپی حرف دیگری را بزنم.»

اول و آخر صحبت‌های رفقای حاج‌قاسم هم همین بود: "تکیه بر عمود ولایت"، "ترجیح‌دادن نظر ولی به نظر خود" و ...»



🆔 @Sourehmagazine

BY ماهنامۀ سوره




Share with your friend now:
tgoop.com/Sourehmagazine/351

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Telegram Channels requirements & features A Hong Kong protester with a petrol bomb. File photo: Dylan Hollingsworth/HKFP. Write your hashtags in the language of your target audience. 6How to manage your Telegram channel? "Doxxing content is forbidden on Telegram and our moderators routinely remove such content from around the world," said a spokesman for the messaging app, Remi Vaughn.
from us


Telegram ماهنامۀ سوره
FROM American