tgoop.com/Sourehmagazine/353
Last Update:
بخشی از متن؛
رشد شهرنشینی در ایران با بازار روستایی ارتباط نزدیکی دارد. البته این کارکرد روستا صرفاً به این دوره محدود نبود و در تمام دورههای تاریخ ایران خاصه دورۀ معاصر میتوان این کارکرد را ردیابی کرد. شهر و روستا در تاریخ ایران در پیوند عمیق فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بودند. روستا جایگاه و محل نفوذ و قدرت دهقانان بود و آنان در حفظ سنن اجتماعی و فرهنگی ایرانیان نقش جدی داشتند. بیعلت نبود که وقتی دولت پهلوی در ایران سرکار آمد و هستۀ اصلی برنامههایش تغییر هویت و سنن اجتماعی ایرانیان بود، برای نیل به این منظور نخست سراغ روستاییان و عشایر رفت. دولت حملۀ همهجانبهای را علیه روستا آغاز کرد و از قضا نخستین هستههای مقاومت و رویارویی علیه پهلوی و برنامههایش از همین جا آغاز شد. روستاها نخستین پایگاههای مقاومت و ناسازگاری علیه پهلوی بودند.
فردوسیگرایی حکومت پهلوی اول نیز که خود را در جشن هزارۀ فردوسی نشان داد، سراب و فریبی بیش نبود؛ چراکه در همان دوره، دولت در حال شاهنامهسوزی در میان عشایر و روستاهای کهگیلویه بود. جواد «صفینژاد» در کتاب سترگ «عشایر مرکزی ایران» به نقل از کیخورشید، یکی از بزرگان عشایر بویراحمد روایت میکند: «در اواخر حکومت رضاشاه امنیهها (ژاندارمها) دستور داشتند که کتاب "شاهنامه" را در محل جمعآوری کنند. هر خانهای که شاهنامه در آن بود، توسط امنیهها محاصره میشد، زدوخورد درمیگرفت و در صورت پیروزی، "شاهنامه" را میبردند.»
وی در ادامه خاطرنشان میکند که در سالهای ۱۳۱۲ تا ۱۳۱۴ امنیهها برای جمعآوری «شاهنامه» خانهبهخانه را تفتیش میکردند. ملابهمن دشترومی در درگیری با امنیهها در این ماجراها کشته شد. این روند تا سقوط رضاشاه در شهریور۱۳۲۰ ادامه داشت و بعد از سقوط او بود که شاهنامهخوانی نزد عشایر بویراحمد رواج یافت. محدودیت و ممنوعیت شاهنامهخوانی فقط سیاست پهلوی در قبال بویراحمدیها نبود. قشقاییها هم از خواندن و داشتن «شاهنامه» منع شدند. «اگر در هر چادری، دست هر عشایری "شاهنامه" میدیدند، اذیت میکردند و به زندان میانداختند.»
ولی اینها به انقلاب اسلامی چه ربطی دارد؟ ناسازگاری با دولت پهلوی یک مبحث است و اقدام در جهت انقلاب اسلامی مبحث دیگر. دولت پهلوی نیروهای اجتماعی ناسازگار متنوعی داشت؛ روشنفکران، روحانیان و چپها از جملۀ آنها بودند. دولت مذکور به شیوههای مختلفی این نیروهای اجتماعی را کنترل یا سرکوب کرد؛ ولی تنها در قبال روستاییان و عشایر بود که نیروی هوایی خود را به کار گرفت. در دورۀ پهلوی دوم ارتش برای نخستینبار با نیروهای هوایی خود روستاها و عشایر بویراحمد و فارس را بمباران کرد.
روستاها در دورۀ پهلوی دوم بهمثابۀ آزمایشگاه طرحهای فرهنگی و اجتماعی به کار گرفته شد. قدرت که نیک فهمیده بود هستۀ اصلی هویت و سنن ایرانیان روستاست، بخش عظیمی از برنامههای نهادی و سیاستهای فرهنگی و اجتماعی خود را به روستاها معطوف کرد. «سپاه ترویج دانش و آبادانی»، «انجمن ده»، «سپاهیان انقلاب»، «مبشران عمران»، «سپاه دانش»، «خانۀ فرهنگ»، «خانۀ انصاف»، «سپاه بهداشت» و «اردوی عمران ملی»، تنها بخشی از این نهادها بودند. بخش زیادی از برنامههای نهادهای شهری نیز معطوف به روستاها شد؛ برای مثال «کانون پرورشفکری کودکانونوجوانان» با مساعی «محمد بهمنبیگی» شعبهای در نهاد آموزش عشایری ایجاد کرد و از این طریق تغییر خلقوخوی کودکان عشایری و روستاها را دنبال میکرد. الگوی این تغییرات نیز مبنایی آمریکایی داشت. خاصه از دهۀ ۴۰ و حتی پیش از آن، که دولت پهلوی مجری برنامۀ اصل چهار در ایران شده بود، متکی به الگوی آمریکایی دست به نابودی سنن اجتماعی ایرانیان خاصه در روستاها زد. البته در همان موقع نیز این مسئله از سوی برخی از نیروهای قدرت انذار داده شد. «محمد خانلود» مسئول دانشسرای پسران تبریز در مقدمۀ خود بر یکی از متون الگوی آمریکایی برای تعلیموتربیت جدید در مدارس روستایی چنین نوشت:
«تحول فرهنگی کشور ما نیز به دقت و نظارتِ کاملاً ماهرانهای نیازمند است و اگر غیر از این باشد، بیم آن میرود که مجریان تعلیموتربیت به علت ناآشنایی کامل با مفاهیم جدید تربیتی و روشهای نو در کار خود دچار انحراف و اشتباه شوند و مسئلۀ بسیار مهم آموزشوپرورش را صدمه و لطمۀ قابل تأسفی برسد و بهقول معروف: کسوت کهن را بیندازند و طرز بهکاربردن لباس نو را آنچنان که شایسته و مقبول است، آشنا نباشند، چنانچه در بسیاری از امور اجتماعی و زندگی انفرادی ما که دچار نهضت و تحول شد، این اشکال و انحراف پیش آمده است.»
🆔 @Sourehmagazine
BY ماهنامۀ سوره

Share with your friend now:
tgoop.com/Sourehmagazine/353