tgoop.com/Taalibakhshi/33841
Last Update:
روزی امپراتوری مشهور در چين، به ديدن يكی از اساتيد ذن رفت.
استاد ذن روی زمين میغلتيد و میخنديد،
شاگردانش هم میخنديدند، امپراتور خجالتزده شد، نمیتوانست آنچه را كه میديد باور كند؛ زيرا رفتار استاد بسيار غيرعادی بود،
بنابراين به استاد گفت: « اين رفتار شما غيرعادی است. از يك استاد انتظار نمیرود چنين رفتاری داشته باشد، بايد مراتب ادب را به جا آوريد، در حاليكه روی زمين میغلتيد و مثل ديوانه ها میخنديد. »
استاد به امپراتور نگاه كرد، در آن زمان امپراتورها با خود تير و كمان حمل میكردند.
استاد گفت: « آيا شما هميشه زه كمانتان را كشيده نگه میداريد يا آن را هم رها میگذاريد؟ »
امپراتور پاسخ داد: « اگر هميشه زه كمان را كشيده نگاه دارم، انعطاف پذيری خود را از دست خواهد داد و هيچ فايدهای نخواهد داشت، زه كمان بايد آسوده و رها بماند، تا در زمان استفاده، انعطافپذير باشد. »
استاد گفت: « و اين همان كاری است كه من انجام میدهم. »
#ذن
#تعالی_بخشی
BY تعالی بخشی
Share with your friend now:
tgoop.com/Taalibakhshi/33841