🔹odds
نسبت احتمال وقوع به احتمال عدم وقوع
🔹probability
احتمال
🔸For an event that is 40% probable, one could say that the odds are "2 to 3 in favor", or "3 to 2 against".
🔸Another way of expressing a probability is as an odds. We convert a probability to an odds by dividing it by 1 minus the probability. For example, if the probability of a 50-year-old man in the United States seeing a doctor in the ensuing 12 months is 0.667, then the probability of him not doing so is 1 – .667 = 0.333. The ratio of these two probabilities is the odds—0.667/0.333 = 2.0—or, in the more common vernacular, the odds are “2 to 1” (i.e., it is twice as likely that 50-year-old men living in the United States will see a doctor in the next 12 months than they will not).
©️سرچشمه:
J. Jaccard & J. Jacoby (2020, p. 444). Theory Construction and Model-Building Skills: A Practical Guide for Social Scientists.
Wikipedia
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
نسبت احتمال وقوع به احتمال عدم وقوع
🔹probability
احتمال
🔸For an event that is 40% probable, one could say that the odds are "2 to 3 in favor", or "3 to 2 against".
🔸Another way of expressing a probability is as an odds. We convert a probability to an odds by dividing it by 1 minus the probability. For example, if the probability of a 50-year-old man in the United States seeing a doctor in the ensuing 12 months is 0.667, then the probability of him not doing so is 1 – .667 = 0.333. The ratio of these two probabilities is the odds—0.667/0.333 = 2.0—or, in the more common vernacular, the odds are “2 to 1” (i.e., it is twice as likely that 50-year-old men living in the United States will see a doctor in the next 12 months than they will not).
©️سرچشمه:
J. Jaccard & J. Jacoby (2020, p. 444). Theory Construction and Model-Building Skills: A Practical Guide for Social Scientists.
Wikipedia
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
چه جوْرها که کشیدند بلبلان از دِی
به بویِ آنکه دگر نوْبهار باز آید
#حافظ_شیرازی
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
به بویِ آنکه دگر نوْبهار باز آید
#حافظ_شیرازی
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
🔹gar‧gle
/ˈɡɑːrɡəl/ verb [intransitive]
to clean the inside of your mouth and throat by blowing air through water or medicine in the back of your throat
🔸Gargling with salt water قرقره با آبنمک may help your sore throat گلودرد.
©Longman
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
/ˈɡɑːrɡəl/ verb [intransitive]
to clean the inside of your mouth and throat by blowing air through water or medicine in the back of your throat
🔸Gargling with salt water قرقره با آبنمک may help your sore throat گلودرد.
©Longman
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
Forwarded from علم تهران (امیرحسین ایمانیزاده)
Call | e-Dictionary of Literary Tourism
The Research Centre for Literary Tourism (TULE), based at the University for Foreigners of Perugia (Italy), opens a new call for proposals for dictionary entries to be included in the E-Dictionary of Literary Tourism.
This open-access dictionary aggregates texts on concepts, authors, places, products and experiences associated with literary touring.
All submissions go through a double-blind review process.
Check the entries that have already been published and submit a 100-word-topic proposal in English to [email protected] by 31st January 2025.
After the proposal acceptance, TULE will invite the submission of the complete dictionary entry (1500 words) by 23rd April 2025.
Best wishes,
Rita Baleiro
🎓🗺 علم تهران 🌍📚
@Tehran_Science_IR
The Research Centre for Literary Tourism (TULE), based at the University for Foreigners of Perugia (Italy), opens a new call for proposals for dictionary entries to be included in the E-Dictionary of Literary Tourism.
This open-access dictionary aggregates texts on concepts, authors, places, products and experiences associated with literary touring.
All submissions go through a double-blind review process.
Check the entries that have already been published and submit a 100-word-topic proposal in English to [email protected] by 31st January 2025.
After the proposal acceptance, TULE will invite the submission of the complete dictionary entry (1500 words) by 23rd April 2025.
Best wishes,
Rita Baleiro
🎓🗺 علم تهران 🌍📚
@Tehran_Science_IR
آموزش ترجمه: تَرزَبانی
Photo
ما بارگَهِ دادیم، این رفت ستم بر ما!
بر قصرِ ستمکاران، تا خود چه رسد خِذلان!؟
#خاقانی_شروانی
💡در دل واژهٔ خذلان، تنها شدن، بی یاور و همرزم شدن، و از جمع جدا افتادن هست.
از المعانی:
🔹خَذَلَ
🔹خِذْلَاناً
🔸خذَلَ فُلاناً/عنه: فلانی را تنها گذاشت و به وى يارى نكرد.
🔸خَذَلتِ الظَّبْيَةُ: آهو از گروه آهوان عقب افتاد و تنها شد.
🔸المُسْلِمُ أَخُو المُسْلِم لا يَظْلِمُهُ ولا يَخْذُلُهُ.
🔹خَذَّلَ: تَخْذِيلًا
~ عنه أَصحابَهُ: دوستان او را از يارى و اعانت به وى باز زد
🔸خَذَّلَهُ: او را به شكست و ترک جنگ وادار كرد.
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
بر قصرِ ستمکاران، تا خود چه رسد خِذلان!؟
#خاقانی_شروانی
💡در دل واژهٔ خذلان، تنها شدن، بی یاور و همرزم شدن، و از جمع جدا افتادن هست.
از المعانی:
🔹خَذَلَ
🔹خِذْلَاناً
🔸خذَلَ فُلاناً/عنه: فلانی را تنها گذاشت و به وى يارى نكرد.
🔸خَذَلتِ الظَّبْيَةُ: آهو از گروه آهوان عقب افتاد و تنها شد.
🔸المُسْلِمُ أَخُو المُسْلِم لا يَظْلِمُهُ ولا يَخْذُلُهُ.
🔹خَذَّلَ: تَخْذِيلًا
~ عنه أَصحابَهُ: دوستان او را از يارى و اعانت به وى باز زد
🔸خَذَّلَهُ: او را به شكست و ترک جنگ وادار كرد.
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
شهابالدّین یحیی سهروردی جزوهای دارد به نام «دَعَوات الکواکب» که در آن با هفت جسم آسمانی گفتگو میکند؛ هر روز را مختص به یک کوکب قرار داده است. گذشتگان (اقلاً برخیشان) تا قبل از علم مدرن و کشف ماهیت سیارات و جایگاه زمین، کواکب را دارای نفس و دخیل در تدبیر جهان میدانستند. این سخنان با توجه به دانش امروزۀ بشر، نادرست و خرافه است.
امّا متن نکتۀ زبانشناختی جالبی دارد. اختصاصی که سهروردی برای هر روز قائل شده، هماهنگ با ریشهشناسی نام انگلیسی روزهای هفته است:
🌞یکشنبه: واردُِ الشّمس لیوم الأحد » Sunday - Sun
🌙دوشنبه: وارد تقدیس یوم الإثنَین للقمر » Monday - Moon
⚔سهشنبه: وارد یومِ الثّلَثاء للمرّیخ » Tuesday - Mars
🖋چهارشنبه: وارد یوم الأربعاء لعُطارِد » Wednesday - Mercury
⚡پنجشنبه: وارد یوم الخَمیس للمشتري » Thursday - Jupiter
💘آدینه: وارد یوم الجمعة للزهرة » Friday - Venus
🌾شنبه: وارد یوم السِّبت للزُحل » Saturday - Saturn
منبع مشترک نحوۀ تخصیص سهروردی و نامگذاری روزها در انگلیسی (با ریشۀ لاتین و رومی) میترائیسم بوده؟
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
امّا متن نکتۀ زبانشناختی جالبی دارد. اختصاصی که سهروردی برای هر روز قائل شده، هماهنگ با ریشهشناسی نام انگلیسی روزهای هفته است:
🌞یکشنبه: واردُِ الشّمس لیوم الأحد » Sunday - Sun
🌙دوشنبه: وارد تقدیس یوم الإثنَین للقمر » Monday - Moon
⚔سهشنبه: وارد یومِ الثّلَثاء للمرّیخ » Tuesday - Mars
🖋چهارشنبه: وارد یوم الأربعاء لعُطارِد » Wednesday - Mercury
⚡پنجشنبه: وارد یوم الخَمیس للمشتري » Thursday - Jupiter
💘آدینه: وارد یوم الجمعة للزهرة » Friday - Venus
🌾شنبه: وارد یوم السِّبت للزُحل » Saturday - Saturn
منبع مشترک نحوۀ تخصیص سهروردی و نامگذاری روزها در انگلیسی (با ریشۀ لاتین و رومی) میترائیسم بوده؟
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
آموزش ترجمه: تَرزَبانی
🔹idiom /ˈɪd.i.əm/ حسن هاشمی میناباد: اصطلاح زبانی احمد سمیعی گیلانی: بومگویه ✍️ امیرحسین ایمانیزاده 📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی @TarZabani
🔹term
*حسن هاشمی میناباد: اصطلاح تخصّصی
**داریوش آشوری: تِرم (واژه یا عبارت وضعشده و تعریفشده برای یک مفهوم علمی و فلسفی)
© سرچشمه:
*کتاب آموزش ترجمه
**یادداشت برای ویراست سوّم کتاب تعریفها و مفهوم فرهنگ
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
*حسن هاشمی میناباد: اصطلاح تخصّصی
**داریوش آشوری: تِرم (واژه یا عبارت وضعشده و تعریفشده برای یک مفهوم علمی و فلسفی)
© سرچشمه:
*کتاب آموزش ترجمه
**یادداشت برای ویراست سوّم کتاب تعریفها و مفهوم فرهنگ
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
کاشکی هستی زبانی داشتی
تا ز هستان پردهها برداشتی
#مولانا
Would that Being had a tongue; that it might remove the veils from existent beings.
#Nicholson
🔹would that
used to express a strong wish or desire
SYN 🔹if only
© سرچشمه:
masnavi.net
Longman
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
تا ز هستان پردهها برداشتی
#مولانا
Would that Being had a tongue; that it might remove the veils from existent beings.
#Nicholson
🔹would that
used to express a strong wish or desire
SYN 🔹if only
© سرچشمه:
masnavi.net
Longman
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
🔹Alpharabius, al-Farabi, Farabi
ابونصرِ فارابی، ملقّب به معلّم ثانی (معلم اوّل: ارسطو)
🖼تصویر چپ: تمبر با نقشی از فارابی به ارزش پنجاه دینار.
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
ابونصرِ فارابی، ملقّب به معلّم ثانی (معلم اوّل: ارسطو)
🖼تصویر چپ: تمبر با نقشی از فارابی به ارزش پنجاه دینار.
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
گمان مبَر که به پایان رسید کارِ مغان
هزار بادهٔ ناخورده در رگِ تاک است
***
به خود خزیده و محکم چو کوهساران، زی
چو خس، مزی که هوا تیز و شعله بیباک است
#اقبال_لاهوری
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
هزار بادهٔ ناخورده در رگِ تاک است
***
به خود خزیده و محکم چو کوهساران، زی
چو خس، مزی که هوا تیز و شعله بیباک است
#اقبال_لاهوری
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
🔹پندار/اندیشهٔ نیک، گفتار نیک، کردار نیک
good thoughts, good words, good deeds
good thought, good word, good act
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
good thoughts, good words, good deeds
good thought, good word, good act
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
المُؤمِنُ مِثلُ کَفَّتَي المیزانِ؛ کُلَّما زیدَ في ایمانِهٖ، زیدَ في بَلائِهٖ.
–تُحَفُ العُقول
مؤمن همچون دو کفّهٔ ترازوست؛ هرچه ایمانش بیشتر شود، بیشتر دچار بلا میشود.
▪️
هر آنکس با تو قُربش بیشتر بی
دلش از درد هجران ریشتر بی
#باباطاهر_عریان_همدانی
هرکه در این بزم مقرّبتر است
جام بلا بیشترش میدهند
–احمد نراقی؟
از المعاني:
🔹بَلَا » بَلْواً و بَلَاءً
🔸بَلَا الرَّجُلَ: آن مرد را آزمايش كرد، آزمود، امتحان كرد.
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
–تُحَفُ العُقول
مؤمن همچون دو کفّهٔ ترازوست؛ هرچه ایمانش بیشتر شود، بیشتر دچار بلا میشود.
▪️
هر آنکس با تو قُربش بیشتر بی
دلش از درد هجران ریشتر بی
#باباطاهر_عریان_همدانی
هرکه در این بزم مقرّبتر است
جام بلا بیشترش میدهند
–احمد نراقی؟
از المعاني:
🔹بَلَا » بَلْواً و بَلَاءً
🔸بَلَا الرَّجُلَ: آن مرد را آزمايش كرد، آزمود، امتحان كرد.
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
🔸linear account of time
سروش دباغ: تلقّی خطی از زمان
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
سروش دباغ: تلقّی خطی از زمان
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
The Nothing itself nothings.
–Heideger
ای همه خلق جهان، خاموش!
هیچ اینجا دارد
میهیچد.
#ضیاء_موحد (شعر «میتوانست نباشد»)
💡از ضمیر nothing و اسم هیچ فعل ساختهاند (verbification). نوعی تبدیل (conversion) یا اشتقاق صفر (zero/null derivation) است.
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
–Heideger
ای همه خلق جهان، خاموش!
هیچ اینجا دارد
میهیچد.
#ضیاء_موحد (شعر «میتوانست نباشد»)
💡از ضمیر nothing و اسم هیچ فعل ساختهاند (verbification). نوعی تبدیل (conversion) یا اشتقاق صفر (zero/null derivation) است.
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
و بارها دیدیم
که با چقدر سبد
برای چیدن یک خوشهٔ بشارت رفت
ولی نشد
که روبروی وضوح کبوتران بنشیند.
و رفت تا لب هیچ
و پشت حوصلهٔ نورها دراز کشید
و هیچ فکر نکرد
که ما میان پریشانی تلفظ درها
برای خوردن یک سیب
چقدر تنها ماندیم.
#سهراب_سپهری در سوگ #فروغ_فرخزاد
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
که با چقدر سبد
برای چیدن یک خوشهٔ بشارت رفت
ولی نشد
که روبروی وضوح کبوتران بنشیند.
و رفت تا لب هیچ
و پشت حوصلهٔ نورها دراز کشید
و هیچ فکر نکرد
که ما میان پریشانی تلفظ درها
برای خوردن یک سیب
چقدر تنها ماندیم.
#سهراب_سپهری در سوگ #فروغ_فرخزاد
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
Forwarded from آموزش ترجمه: تَرزَبانی (امیرحسین ایمانیزاده)
🔹superfluous
/suːˈpəːflʊəs/
adjective
غیرضرور، زائد، زیادی
formal unnecessary, especially through being more than enough.
SYN 🔹unnecessary
🔸The purchaser should avoid asking for superfluous information.
🔸a modern building with no superfluous decoration
💡نیاشناسی:
early 15c. (earlier superflue, late 14c.), from Latin superfluus "unnecessary," literally "overflowing, running over," from superfluere "to overflow," from 🔺super "over" (see super-) + 🔺fluere "to flow" (see fluent). Related: Superfluously; superfluousness.
©️سرچشمه:
Lexico
Etymonline
Longman
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
/suːˈpəːflʊəs/
adjective
غیرضرور، زائد، زیادی
formal unnecessary, especially through being more than enough.
SYN 🔹unnecessary
🔸The purchaser should avoid asking for superfluous information.
🔸a modern building with no superfluous decoration
💡نیاشناسی:
early 15c. (earlier superflue, late 14c.), from Latin superfluus "unnecessary," literally "overflowing, running over," from superfluere "to overflow," from 🔺super "over" (see super-) + 🔺fluere "to flow" (see fluent). Related: Superfluously; superfluousness.
©️سرچشمه:
Lexico
Etymonline
Longman
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
تو پیازهای گُل را به تکِ زمین، نهان کن
به بهار سر بر آرد که من آن قمرعِذارم
#مولانا_بلخی_رومی
🔹قمرعذار: ماهرخ
از فرهنگ معین:
🔹تَک: ته، قعر
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
به بهار سر بر آرد که من آن قمرعِذارم
#مولانا_بلخی_رومی
🔹قمرعذار: ماهرخ
از فرهنگ معین:
🔹تَک: ته، قعر
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
آموزش ترجمه: تَرزَبانی
🔹dynamic اسم نیز میتواند باشد، بمعنای عامل تغییر و احیاناً بهبود، نیروی پیشران: a force that stimulates change or progress within a system or process. 🔸Evaluation is part of the basic dynamic of the project. 🔸For pluralism to unleash its full dynamic…
🔹dy‧na‧mis‧m /ˈdaɪnəmɪzəm/ noun [uncountable]
energy and determination to succeed:
برانگیختگی، انرژی، اراده
🔸her entrepreneurial dynamism
@Longman
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani
energy and determination to succeed:
برانگیختگی، انرژی، اراده
🔸her entrepreneurial dynamism
@Longman
✍️ امیرحسین ایمانیزاده
📚 آموزش ترجمه: تَرزَبانی
@TarZabani