Telegram Web
📝 گاه در جست‌وجوی مقصدی گام می‌زنم که خود را در سایه‌اش گم می‌کنم…
در لایه‌های اعماق روح، تضادهای ناپیدا رخ می‌نماید و مرا از درک ماهیت خود باز می‌دارد.

اکنون در طلب آن کس هستم که برای من آرمان های دیگری میخواهد اما من، بی‌آنکه خواسته باشم، دنیای دیگری را برای خود می‌سازم. آنگاه که به خود باز می‌گردم باز او را میخواهم و باز سخنانم به رنگ‌هایی مبهم آغشته می‌شود که معناهای خود را از دست داده‌اند. در اشتباهاتم غرق می‌شوم و بی‌آنکه از خود بگذرم، به خود اجازه می‌دهم که ادامه دهم، زیرا عشقی که چشمانم را به خود بسته، مرا به سوی دنیایی دیگر کشانده و به دگرگونی‌ای نادیده و ناخواسته سوق داده است.
در این مسیر سخت، به سوی موفقیت پیش می‌روم، اما این رسیدن بی‌او برایم همچون خطای روزگار است.

اومرا به اشتباه شناخت…
من هیچ‌گاه این راه را تنها نمی‌خواستم…
این جایگاه، این موقعیت، همه و همه تنها با او برایم قابل تحمل است...


✍️ متین آزادی

#قلم_ما
#دل‌نوشته_ما

🆔 @ToranjSUT
11
«رفتم که رفتم
یا
مرثیه‌ای برای کنار رفتگان»


در راستای اینکه اخیراً مقادیر معتنابهی از مسئولان محترم به دلیل برخی برکناری ها استعفا داده و تشریف برده‌اند و در راستای قبلی - یعنی ضرورت خواندن غزل خداحافظی در هنگام رفتن برخی مسئولان محترم - پیشنهاد می‌شود که سرود شبه انقلابی زیر که اخیراً متناسب با نیازهای مملکتی بازسازی شده است، در محل و جمع زیر خوانده شود:

۱- در یک سالن بزرگ کلیه برکنار شده‌ها جمع شوند.
۲- جمعی از هواداران آنان در اطراف به حال ناراحتی سرشان را پایین بیندازند.
۳- سرود به صورت دسته جمعی خوانده شود و شاه‌بیت آن توسط جمع تکرار شود.
«سرود بی‌وفا، رفتم که رفتم»
از بر حضرتعالی درحالی که دامانم را می‌کشیدم
ای نامهربان! رفتم
و شما، از دل سوخته مجنون اینجانب
هرگز نشانه‌ای مشاهده نمی‌فرمایید
«لذا، رفتم که رفتم»
پس از اینجانب شما جام دست جناحین مختلف خواهید شد
و در محافل مسأله‌دار حضور خواهید یافت.
و در این راستا، هر ماهیتی اینجانب داشتم
و هر ماهیتی حضرتعالی داشتید، مهم نیست
و با عنایت به این امر
«به صورت محرمانه، رفتم که رفتم»
ای بی‌وفا! ای بی‌وفا!
بعد از این لطفا اینجانب را فراموش بفرمایید
چرا که از دست مبارک شما هیچ چیز نمی‌نوشم
« و لذا، بی‌وفا‌، بی‌وفا، بی‌وفا، رفتم که رفتم»

نتیجه اخلاقی: کاری کنید که وقتی از سرکار رفتید، مردم خوشحال نشوند.
نتیجه سیاسی: همه عمرها به قبرستان و همه کارها به پایان ختم می‌شود.
نتیجه اجتماعی: همه قضاوت‌ها به قضاوت نهایی مردم ختم می‌شود.


زنده‌یاد ابراهیم نبوی، بی‌ستون؛
آخرین طنز نوشته‌های ایشان در تهران به طور روزانه در روزنامه نشاط در قالب "بی‌ستون" در سال‌‌های ۷۷ تا ۷۸، قبل از توقیف این نشریه، منتشر می‌شد.

#بهانه

🆔 @ToranjSUT
10
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برخی از مردم، انتزاع بیش از حد را دوست ندارند. آن‌ها نمی‌خواهند طعم گم‌شدن را بچشند؛ گویی همیشه نیاز دارند به نقطه‌ای روشن در افق دیدشان، جایی که بدانند چه می‌گذرد. و اگر این اطمینان از میان برود، اضطراب و آشفتگی جای آن را پر می‌کند، احساسی که هیچ از آن خوش ندارند.
اما گروهی دیگر از انسان‌ها – که من نیز از زمره‌ی آنانم – عاشق سفر به قلمروهای ناشناخته‌ایم. دل به دنیایی می‌سپاریم که در آن گم‌شدن، آغاز لذتی عمیق است. غرق می‌شویم، حیران می‌مانیم، و با شور و شوق، با دانش و تجربه‌ای که همراه داریم، سعی می‌کنیم این جهان غریب را کشف کنیم. و این همان جادویی است که سینما به ارمغان می‌آورد، جادویی که چون رؤیایی، ما را به قلب ناشناخته‌ها می‌کشاند.
-دیوید لینچ-

🎥 به مناسبت درگذشت مرد جاودانه سینما دیوید لینچ؛ عکاس، نقاش، موزیسین، فیلمساز، رویاپرداز و از نماد‌های تاریخ سینما و هنر سوررئال🖤

🎞 از آثار او می‌توان به شاهکارهایی چون جاده مالهالند(۲۰۰۱)، کله‌پاک‌کن(۱۹۷۷) و توئین پیکس(۱۹۹۰) اشاره کرد.

#بهانه

🆔 @ToranjSUT
💔13
Souvashoun
Homayoun Shajarian & Tahmoures Pournazeri
🎧سووشون
🎼همایون شجریان و تهمورس پورناظری

#موسیقی

🆔 @ToranjSUT
10
گریه کن
Geryeh Kon / روح الله خالقی
📝 گریه کن که گر سیل خون‌گری ثمر ندارد
ناله‌ای که ناید ز نای دل اثر ندارد

هرکسی که نیست اهل دل، ز دل خبر ندارد

دل ز دست غم مفر ندارد
دیده غیر اشک تر ندارد

این محرم و صفر ندارد

گر زنیم چاک
جیب جان چه باک

مَرد و جز هلاک
هیچ چارهٔ دگر ندارد

زندگی دگر ثمر ندارد


عارف قزوینی


-به مناسبت سالروز درگذشت عارف قزوینی؛ شاعر، موسیقی‌دان و تصنیف‌ساز ایرانی دوران قاجار و پهلوی که به‌خاطر سرودن تصنیف‌ها و غزل‌های سیاسی، میهنی و عاشقانه‌اش شناخته می‌شود.

🎼 موسیقی پیوست‌شده، گریه کن نام یکی از تصنیف‌های معروف اوست که درباره فوت کلنل محمدتقی‌خان پسیان از شهدای برجسته مشروطه‌ست. تنظیم آن با روح‌الله خالقی و خواننده آن زنده‌یاد غلامحسین بنان می‌باشد.


#بهانه
#شعر

🆔 @ToranjSUT
8🕊2
«خیابان یک‌طرفه»

🔷 قدرت نهفته در یک جادۀ روستایی وقتی در آن قدم بزنیم متفاوت است با وقتی از رویش با هواپیما بگذریم. به همین نحو، قدرت نهفته در یک متن، وقتی آن را بخوانیم متفاوت است با وقتی از رویش نسخه‌برداری کنیم. مسافران هواپیما تنها می‌بینند که چگونه جاده از میان دشت می‌گذرد و پیش می‌رود و چطور مطابق با قوانین حاکم بر زمین‌های اطراف تغییر می‌کند. تنها کسی که روی جاده قدم می‌زند از قدرتی که در اختیار آن است با خبر می‌شود؛ راه برای کسانی که از هواپیما به آن نگاه می‌کنند، چیزی بیش‌تر از یک پهنۀ گسترده نیست، اما کسی که روی آن راه می‌رود، در هر گردشش هم‌چون ندای فرمانده‌ای که سربازان را به پیش فرامی‌خواند، دوردست‌ها، مناظر زیبا، پهنه‌ها و دورنماها را احضار می‌کند.

▪️پس تنها متنی که از رویش نسخه برداری شده، مسلط بر روح کسی‌ست که خود را به آن سپرده است؛ در صورتیکه خواننده‌ی معمولی هرگز جنبه‌های نوِ درونِ خود را که متن در صددِ گشودن آن است، کشف نمی‌کند: آن جاده را که جایی وارد جنگل درونش می‌شود و برای همیشه پشت آن بسته می‌شود، نمی‌تواند بشناسد.

والتر بنیامین


#برش_کتاب

🆔 @ToranjSUT
8👍1🔥1
▪️رسانه‌ها امروز کار بسيار خطرناکی انجام می‌دهند؛ آن‌ها تصاویر دستکاری‌شده را به ما عرضه می‌کنند و مدعی‌اند که این تصاویر واقعی هستند. بايد به ترديد‌ها ميدان بدهيد و باور به این تصاویر را به چالش بکشید و زير سوال ببريد. اين موضوع را مرتبا در آثارم يادآوری می‌کنم، این از خشم من از نفوذ گسترده رسانه به تمامی جنبه‌های زندگی و ادعای آن‌ها بر دانستن همه‌چیز، ناشی می‌شود.
◽️هیچ‌گاه در تاریخ بشر، انسان به این سادگی به دانسته‌هایی ورای تجربیات شخصی خود دست نیافته بود. قبل از این، باورها و آگاهی‌های هر فرد از تجربیات مستقیمش شکل می‌گرفت، اما امروز رسانه‌ها حقیقت را بازتاب داده و به خانه‌هایمان نفوذ کرده‌اند، و این حس کاذب را در انسان ایجاد کرده‌اند که همه‌چیز و همه‌کس را می‌شناسد. این یک توهم بزرگ و جنونی فراگیر است!

💬 میشائیل هانِکه، فیلم‌ساز برجسته اتریشی


#نقل_قول

🆔 @ToranjSUT
👍8
Piano Trio No. 2, Op. 100 in E-flat : Andante con moto
Arthur Rubinstein
🎼 موومانِ دوم از Piano Trio No.2، یکی از زیباترین آثار موسیقی مجلسی قرن نوزدهم و از برجسته‌ترین دستاوردهای فرانتس شوبرت، آهنگساز بزرگ اتریشی است.
این اثر، که در واپسین سال‌های عمر کوتاه شوبرت نوشته شده، ترکیبی شگفت‌انگیز از ملودی‌های سرشار از احساس، هارمونی‌های عمیق، و گفتگوی بی‌نقص میان سازهای پیانو، ویولن و ویولنسل است. هر بخش از این تریو، انعکاسی از نبوغ شوبرت در بیان حسرت، شادی و زیبایی است.

#موسیقی

🆔 @ToranjSUT
7
🔸نقاشی در سینما:
هیچکاک و هاپر

🎥 هیچکاک را با سبک تعلیق منحصربه‌فرد و فیلم‌های زبانزدش در تاریخ سینما می‌شناسیم. قاب‌بندی‌های بی‌نقص و ایده‌هایی که فراتر از زمان خود بودند، او را به یکی از اثرگذارترین کارگردانان سینما بدل کرده‌اند.
هیچکاک نیز همچون بسیاری از فیلم‌سازان بزرگ، در آثارش به دیگر شاخه‌های هنری ارجاع‌های متعددی داده است؛ به‌ویژه نقاشی، که نقش پررنگی در خلق میزانسن‌های خاص و تأثیرگذار او داشته است.

🎞 فیلم روانی نه‌تنها از برجسته‌ترین آثار هیچکاک بلکه یکی از شاهکارهای تاریخ سینما به شمار می‌رود. فیلمی با نگاهی عمیق و متمرکز به ظرفیت‌های انسانی.
در طراحی ظاهر خانه مشهور این فیلم، هیچکاک از نقاشی «خانه کنار ریل» اثر ادوارد هاپر الهام گرفته و با نمای لانگ‌شاتی مشابه، ارجاعی مستقیم به این اثر هنری داده است.


بالا: نقاشی خانه کنار ریل (House‌ By Railroad) اثر ادوارد هاپر
پایین: فیلم روانی (Psycho) اثر آلفرد هیچکاک


✍️ اَسرار

#نقاشی_در_سینما
#سلسله_متن
#قلم_ما

🆔 @ToranjSUT
9
▪️دیرگاهی است که در این تنهایی
   رنگ خاموشی در طرح لب است.
      بانگی از دور مرا می‌خواند
       لیک پاهایم در قیر شب است.

رخنه‌ای نیست در این تاریکی؛
   در و دیوار به هم پیوسته.
     سایه‌ای لغزد اگر روی زمین
      نقش وهمی است ز بندی رسته.

نفس آدم‌ها
  سر به سر افسرده است.
    روزگاری است در این گوشه پژمرده هوا
     هر نشاطی مرده است.

دست جادویی شب
   در به روی من و غم می‌بندد
     می‌کنم هر چه تلاش،
        او به من می‌خندد.

نقش‌هایی که کشیدم در روز،
   شب ز راه آمد و با دود اندود
     طرح‌هایی که فکندم در شب،
       روز پیدا شد و با پنبه زدود.

دیرگاهی است که چون من همه را
    رنگ خاموشی در طرح لب است
       جنبشی نیست در این خاموشی،
            دست‌ها پاها در قیر شب است.


سهراب سپهری

#شعر

🆔 @ToranjSUT
6
siamak aghaei
سیامک آقایی، بازمانده 98
🎼 بازمانده‌ی ۹۸
🎙 نسخه با دکلمه
🎶 ساخته سیامک آقایی - دی ماه ۹۹
▪️تقدیم به بازماندگان فجایع ۱۳۹۸

#موسیقی

🆔 @ToranjSUT
9
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️وای بر ما، زیرا که روز رو به زوال نهاده است و سایه‌های عصر دراز می‌شوند،
و هستی ما چون قفسی که پر از پرندگان باشد
از ناله‌های اسارت لبریز است،
و در میان ما کسی نیست که بداند
که تا به کی خواهد بود.

موسم حصاد گذشت و تابستان تمام شد،
و ما نجات نیافتیم؛
مانند فاخته برای انصاف می‌نالیم و نیست؛
انتظار نور می‌کشیم و اینک، ظلمت است.
و تو ای نهر سرشار که نفس مهر تو را می‌راند،
به سوی ما بیا
به سوی ما بیا...


📖 عهد عتیق، مزامیر داوود؛ کتاب ایوب و ارمیا

💬 از گفتار متن فیلم‌مستندِ شاعرانه «خانه سیاه است» اثری از فروغ فرخزاد با صدای خود او، درباره زندگی جذامیان

#سکانسی_از_فیلم

🆔 @ToranjSUT
8
لبخند دره

دست او آیا نخواهد چید؟
سیب را از شاخه امید؛
نو‌نهال مهر را پربار
چشم او آیا نخواهد دید؟

نه نخواهد دید
دست او از شاخه امید،
میوه شیرین نخواهد چید

باز می‌گردد، دریغا؛ بازگشت او
نیشخند دره ها را تاب نتواند
پیش طعن کوهها از شرم گشتن آب نتواند
باز می‌گردد و می‌خواند:

دره‌! ای آغوش بگشوده
جاودان آغوش بگشوده
انتظارت چیست؟
کارت چیست؟
هان؛ پذیرا می شوی این عابرِ آواره را در خویش؟
این پریشان خورده سر بر سنگ را دل‌ریش؟
دره! آیا این پریشان را ز درگاهت نمی‌رانی؟
دره! ما را جاودان در گرمیِ آغوشِ خاموشت نمی‌خوانی؟


دره خاموش است؛
دره سر تا پای آغوش است
و سکوتی سرد و صامت،
در فضا گسترده سنگین بال
ناگهان پژواکِ وای مرد در دره طنین افکند
جغد زد شیون
چرخ زد کرکس
دره زد لبخند

حمید مصدق

🔸به مناسبت زادروز حمید مصدق؛ شاعر و حقوقدان ایرانی

#شعر
#بهانه

🆔 @ToranjSUT
5
برآمد به سنگ گران‌سنگ خرد 
هم آن و هم این سنگ گردید خرد
فروغی پدید آمد از هر دو سنگ
دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ
جهاندار پیش جهان آفرین 
نیایش همی کرد و خواند آفرین
که اورا فروغی چنین هدیه داد 
همین آتش آن گاه قبله نهاد
یکی جشن کرد آن‌شب و باده خورد
سده نام آن جشن فرخنده کرد
-فردوسی

جشن سده، جشن نور و همدلی

در دهم بهمن ماه، جشن سده، یکی از کهن‌ترین جشن‌های ایرانی، با روشن کردن آتش‌های بزرگ توسط مردم در دل شب برگزار می‌شود. این جشن نمادی از پیروزی نور بر تاریکی و گرمای زندگی بر سرمای زمستان و پیدایش آتش است.

🔥در این جشن طبق آیین، مردم دور هم جمع می‌شوند، دور آتش می‌چرخند، می‌خندند، می‌خوانند و با شادی و همدلی، پایان سرما و نزدیکی بهار را جشن می‌گیرند. جشن سده به ما یادآوری می‌کند که در کنار هم، گرم‌تر و قوی‌تر هستیم.

🌟 شب را با نور آتش و گرمای حضور هم روشن کنیم.


علی رحیمی

#بهانه
#قلم_ما

🆔 @ToranjSUT
8
...
ای آزادی!
از رهِ خون می‌آیی،
اما
می‌آیی و من در دل می‌لرزم:
این چیست که در دست تو پنهان است؟
این چیست که در پای تو پیچیده‌ست؟
ای آزادی!
آیا
با زنجیر
می‌آیی؟

تهران، ۳ اسفند ۱۳۵۷

هوشنگ ابتهاج


#شعر
#بهانه

🆔 @ToranjSUT
13👎1
📝 این زمانه، و این زیست، و این آدمیزاد… ما را طوری بار می‌آورند که هرگز نتوانیم فعل‌های یک‌رو و خالصی برای بیان کارهایمان به کار ببریم. به ما، راضی نیستم، و راضی هستم، یاد نمی‌دهند. به ما، ناراضی نیستم، یاد می‌دهند که معنی آن، راضی نیستم، است. فرار از این زبان بازاری و موذی و پلید یا جنگیدن با آن اصلا آسان نیست. ولی اگر تسلیم این زبان باشیم دیگر هیچیم. بنابراین به تو توصیه می‌کنم جغرافیایی را بخواه و آرزو کن که در آن، بی‌هیچ سعی و قصد قبلی، با کلمات شسته و تیز، بتوانی راضی بودن و راضی نبودن را بگویی و بنویسی.

▪️بهمن فُرسی (زادهٔ ۱۲ بهمن ۱۳۱۲) نمایشنامه‌نویس و نویسنده معاصر ایرانی
📖 کتابِ «شب یک، شب دو»

#برش_کتاب
#بهانه

🆔 @ToranjSUT
6
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📚 بزرگ علوی متولد ۱۳ بهمن ۱۲۸۲، از نمایندگان برجسته‌ی مکتب داستان‌نویسی نوین ایران، در کنار صادق هدایت و صادق چوبک، روزنامه‌نگار مشروطه‌خواه و از روشنفکران چپ‌گرا بود که در طول بیش از نیم قرن نویسندگی، آثار داستانی متنوعی از خود بر جای گذاشت. داستان‌های او واقع‌گرایانه و بیشتر درباره‌ی رویدادهای سیاسی و اجتماعی است. «چشم‌هایش» ،«پنجاه و سه نفر» و «چمدان» از جمله کتاب‌های مطرح او محسو‌ب می‌شوند. او بیش از چهار دهه از نیمهٔ دوم سدهٔ بیستم را در آلمان زیست و به ترجمه، نقد و فرهنگ‌نامه‌نویسی پرداخت. 

📌ویدیوی پیوست شده بخشی از سخنرانی جالب توجه بزرگ علوی؛ گوتنبرگ، اول فوریه ۱۹۹۱، درباره علل عقب‌ماندگی فرهنگی ایران


#بهانه

🆔 @ToranjSUT
9
Suite for Cello Solo No. 5 in C minor, BWV 1011 : J.S. Bach: Suite…
Pierre Fournier
🎼 ساراباند (از سوئیت شماره ۵) یکی از قطعات عمیق و تأثیرگذار یوهان سباستیان باخ است. این قطعه بخشی از مجموعه شش سوئیت او برای تک‌نوازی ویولنسل است که در اوایل قرن هجدهم تصنیف شده‌اند.

🎻 ساراباند که در اصل یک رقص باروک با ریتم آرام و سنگین است، در این سوئیت حالتی درون‌گرا، تأمل‌برانگیز و حتی سوگوارانه دارد. ساختار ملودیک آن بر پایه‌ی خطوط ساده اما پرقدرت بنا شده است که احساسات عمیق را در شنونده برمی‌انگیزد. در این قطعه، باخ از چندصدایی پنهان استفاده کرده که به رغم اجرای تک‌نوازی، نوعی حس گفت‌وگو و هم‌نوازی ایجاد می‌کند.

#موسیقی

🆔 @ToranjSUT
7
«سَبُکیِ تحمل‌ناپذیر هستی/بار هستی»

📖 هیچ وسیله‌ای برای تشخیص تصمیم درست وجود ندارد، زیرا هیچ مقایسه‌ای امکان‌پذیر نیست. در زندگی با همه چیز برای نخستین بار برخورد می‌کنیم. مانند هنرپیشه‌ای که بدون تمرین وارد صحنه شود. اما اگر اولین تمرینِ زندگی، خودِ زندگی باشد، پس برای زندگی چه ارزشی می‌توان قائل شد؟ این است که زندگی همیشه به یک "طرح" شباهت دارد. اما حتی طرح هم کلمهٔ درستی نیست، زیرا طرح همیشه زمینه سازی برای آماده کردن یک تصویر است، اما طرحی که زندگی ماست، طرح هیچ چیز نیست، طرحی بدون تصویر است...
ضرب‌المثلی آلمانی می‌گوید آنچه یک‌بار رخ می‌دهد، احتمالاً اصلاً رخ نداده است. اگر ما تنها یک زندگی برای زیستن داشته باشیم، احتمالاً اصلاً زندگی نکرده‌ایم...

میلان کوندرا

#برش_کتاب

🆔 @ToranjSUT
5
🎬 بهمن قبادی، متولد بهمن ۱۳۴۸ در بانه کردستان، پس از فارغ‌التحصیلی از دبیرستان در سنندج، به تهران آمد و به‌جای تحصیلات دانشگاهی، با تکیه بر استعداد و پشتکار، با ساخت فیلم‌های کوتاه، هنر سینما را آموخت.
او به ساخت مستندهای کوتاه روی آورد و با خلق سبک منحصر به فرد خود، شناخت گسترده‌ای به دست آورد. موفقیت او با فیلم کوتاه "زندگی در مه" (۱۳۷۷) آغاز شد و با " زمانی برای مستی اسب‌ها" (۲۰۰۰)، نخستین فیلم بلند کُردی در تاریخ سینمای ایران، به شهرت جهانی رسید.
فیلم‌های او، از جمله " لاکپشت‌ها پرواز می‌کنند (۲۰۰۴)" و" نیمه ماه (۲۰۰۶)"، در جشنواره‌های بین‌المللی تحسین شدند، اما در ایران کمتر دیده شدند. قبادی در سال ۲۰۰۹، فیلم "کسی از گربه‌های ایرانی خبر نداره" را بدون مجوز و در شرایط محدود ساخت و به همین دلیل ناچار به ترک ایران شد.

🎥 لاکپشت‌ها پرواز می‌کنند تصویری تلخ از کودکان جنگ‌زده در کمپ پناهجویان کُرد در روستایی کوچک در دامنه تپه‌ای ویران از جنگ، جایی بین مرز ترکیه و عراق ارائه می‌دهد؛ کودکانی که به جای کودکی‌کردن خود، کار بزرگسالان را انجام می‌دهند؛ مناطق را پاکسازی می‌کنند، کالاها را مبادله می‌کنند، اسلحه‌ها را مستقر می‌کنند، مین خنثی می‌کنند و مرگ را به بازی می‌گیرند. در این میان نیز، داستان آگرین—دختری که قربانی تجاوز شده—با فلاش‌بک‌هایی کابوس‌وار در چند بُعد زمانی مختلف روایت ‌می‌شود و حقیقت تلخ زندگی در میان جنگ را بازگو می‌کند در جایی‌که سایه‌ای از بدبختی، مرگ و غم بی‌پایان بر فضا حاکم است.

📌به مناسبت‌ زادروز بهمن قبادی، در ویدیوی پیوست، نماهایی از لاکپشت‌ها پرواز می‌کنند را با موسیقی متنی از همین فیلم ،به نام لالایی، اثر استاد حسین علیزاده می‌بینیم.

جمع‌آوری‌‌:‌
محمدرضا مهدوی‌

#بهانه
#قلم_ما
#معرفی_فیلم

🆔 @ToranjSUT
6
2025/07/13 11:41:48
Back to Top
HTML Embed Code: