Telegram Web
در این دردی که اوجش را کشیدم
در این زجری که طعمش را چشیدم

در این دنیا که هر روزش دویدم
به زیبایی لبخندت ندیدم

ندیدم چون تو زیبایی
ندیدم، چون تو زیبایی

آرمین

#دل‌نوشته_ما
🆔@ToranjSUT
📣 واحد فرهنگ و هنر انجمن اسلامی دانشجویان برگزار می‌کنند:

سلسله‌جلسات «نمایش‌نامه‌خوانی»
- خوانش گروهی یک نمایش‌نامه از نویسندگان نام‌آشنای ایران و جهان

📘 جلسۀ اول: نمایش‌نامۀ «سوء‌تفاهم»، اثری از آلبر کامو

کامو در سوء‌تفاهم ما را به درون ماجرای یک قتل می‌برد. قتلی که تمام شخصیت‌های نمایش را درگیر کشمکش‌ها و دوراهی‌های سخت خواهد کرد.

🕓 زمان: شنبه، ۲۵ فروردین‌ماه، ساعت ۱۶
📍 مکان: دفتر انجمن اسلامی دانشجویان

برای کسب اطلاعات بیشتر و شرکت در جلسات به این شناسه پیام دهید.

🆔 @ToranjSUT
«اسطوره، هجوم وهم به مرزهای واقعیت»

نشریه‌ی ترنج، شماره ۲۳ امشب ساعت ۲۳ منتشر خواهد شد.

در این شماره می‌خوانید:
🪴تمسخر مدرن
🪴روانشناسی اسطوره
🪴چرا
🪴مرگ یزدگرد
🪴بنیاد بقا محکم ازوست
🪴کهن تباران
🆔@ToranjSUT
ترنج شماره 23 - اسطوره.pdf
5.7 MB
«اسطوره، هجوم وهم به مرزهای واقعیت»


در این شماره می‌خوانید:
🪴تمسخر مدرن
🪴روانشناسی اسطوره
🪴چرا
🪴مرگ یزدگرد
🪴بنیاد بقا محکم ازوست
🪴کهن تباران
🆔@anjomanSUT
🆔@ToranjSUT
📣 واحد فرهنگ و هنر انجمن اسلامی دانشجویان برگزار می‌کنند:

سلسله‌جلسات «نمایش‌نامه‌خوانی»
- خوانش گروهی یک نمایش‌نامه از نویسندگان نام‌آشنای ایران و جهان

📘 جلسۀ اول: نمایش‌نامۀ «سوء‌تفاهم»، اثری از آلبر کامو

کامو در سوء‌تفاهم ما را به درون ماجرای یک قتل می‌برد. قتلی که تمام شخصیت‌های نمایش را درگیر کشمکش‌ها و دوراهی‌های سخت خواهد کرد.

🕓 زمان: شنبه، ۲۵ فروردین‌ماه، ساعت ۱۶
📍 مکان: دفتر انجمن اسلامی دانشجویان

برای کسب اطلاعات بیشتر و شرکت در جلسات به این شناسه پیام دهید.

🆔 @ToranjSUT
«من به‌قدری باهوشم که بعضی وقت‌ها یک کلمه هم از حرف‌هایی که می‌زنم نمی‌فهمم.»

- اسکار وایلد

#نقل_قول
🆔@ToranjSUT
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی‌وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام اَلَستش کرده بود
سجده‌ای زد بر لب درگاه او
پر ز لیلا شد دل پر آه او
گفت یا رب از چه خوارم کرده‌ای
بر صلیب عشق دارم کرده‌ای
جام لیلا را به دستم داده‌ای
وندر این بازی شکستم داده‌ای
نِشتَر عشقش به جانم می‌زنی
دردم از لیلاست آنم می‌زنی
خسته‌ام زین عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو، من نیستم
گفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پنهان و پیدایت منم
سال‌ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم
کردمت آواره‌ی صحرا نشد
گفتم عاقل می‌شوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا رب‌ات
غیر لیلا بر نیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سر میزنی
در حریم خانه‌ام در میزنی
حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بی‌قرارت کرده بود
مرد راهم باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم

- مرتضی عبداللهی 


#شعر
🆔@ToranjSUT
👍2
Najva
Farhad Mehrad
چیدنی‌ها کم نیست؛
من و تو کم چیدیم!

#موسیقی
🆔@ToranjSUT
🔥2
«باید بپذیری که برخی افراد برای همیشه در قلبت جا خواهند داشت، بدون اینکه جایی در زندگیت داشته باشند.»

📚کافکا در کرانه
هاروکی موراکامی

#برش_کتاب
🆔@ToranjSUT
یه ضرب‌المثل آفریقایی هست که میگه:
«امیدوارم وقتی مرگ به سراغت میاد، زنده پیدات کنه.»

#نقل_قول
🆔@ToranjSUT
📣 واحد فرهنگ و هنر انجمن اسلامی دانشجویان برگزار می‌کنند:

سلسله‌جلسات «نمایش‌نامه‌خوانی»
- خوانش گروهی یک نمایش‌نامه از نویسندگان نام‌آشنای ایران و جهان

📘 جلسۀ دوم: نمایش‌نامۀ «مرگ یزدگرد»، اثری از بهرام بیضایی

«پس یزدگرد به‌سوی مرو گریخت و به آسیابی درآمد. آسیابان او را در خواب به طمع زر و مال بکشت.»

🕓 زمان: یکشنبه، ۲ اردیبهشت‌ماه، ساعت ۱۵
📍 مکان: دفتر انجمن اسلامی دانشجویان

برای کسب اطلاعات بیشتر و شرکت در جلسات به این شناسه پیام دهید.

🆔 @ToranjSUT
ساقي بده آن کوزه ياقوت روان را
ياقوت چه ارزد بده آن قوت روان را

اول پدر پير خورد رطل دمادم
تا مدعيان هيچ نگويند جوان را

تا مست نباشي نبري بار غم يار
آري شتر مست کشد بار گران را

اي روي تو آرام دل خلق جهاني
بي روي تو شايد که نبينند جهان را

در صورت و معني که تو داري چه توان گفت
حسن تو ز تحسين تو بستست زبان را

آنک عسل اندوخته دارد مگس نحل
شهد لب شيرين تو زنبورميان را

زين دست که ديدار تو دل مي برد از دست
ترسم نبرم عاقبت از دست تو جان را

يا تير هلاکم بزني بر دل مجروح
يا جان بدهم تا بدهي تير امان را

وان گه که به تيرم زني اول خبرم ده
تا پيشترت بوسه دهم دست و کمان را

سعدي ز فراق تو نه آن رنج کشيدست
کز شادي وصل تو فرامش کند آن را

ور نيز جراحت به دوا باز هم آيد
از جاي جراحت نتوان برد نشان را

روز بزرگداشت سعدی گرامی‌ باد🪴

#شعر
#بهانه
🆔 @ToranjSUT
«پرورش کلاغ‌ها»

فیلم پرورش کلاغ‌ها با نام اسپانیایی "Cria Cuervos" ساخته‌ی کارلوس سائورا کارگردان نامدار اسپانیایی، روایتگر دنیای درونی دختری خردسال به نام آنا (با هنرنمایی خیره‌کننده آنا تورنت) است که مادرش (با بازی جرالدین چاپلین) را به تازگی از دست داده و دچار بحران روحی بزرگی می‌گردد. این روایت بلافاصله می‌بیند که آنا یتیم می‌شود، و همراه با دو خواهرش، تلاش‌های آنها را دنبال می‌کند تا با زندگی جدید زیر نظر عمه سخت‌گیر خود سازگار شوند.

مادر او با یک نظامی فاشیست ازدواج کرده است که دائماً توسط شخصیت پدرسالار او خوار می‌شود و این ازدواج در یک روند فرسایشی، در کنار بیماری‌ای لاعلاج، مادر را به سمت مرگ می‌برد و آنا که مرگ مادرش را به چشم دیده گوشه‌گیر می‌شود. در تخیل معصومانه دخترک، مادر به‌صورتِ یک روح اغلب اوقات همراه اوست.

فیلم با قدم زدن روی خط باریک بین رویا و واقعیت و نیز اتمسفر خیال‌انگیز کودکی، ذهن را به سمت فیلم‌هایی همچون "فانی و الکساندر" برگمان ،"روح کندوی زنبور" ویکتور اریسه و حتی شاهکار ابدی تارکوفسکی یعنی" آینه" می‌برد.

مفهوم مرگ خصوصا از دست دادن عزیزان، موضوع بسیار عظیمی است که نمی‌توان به یکباره و در سنین بسیار پایین با آن مواجه شد. مقدمه‌ای تدریجی برای خداحافظی دائمی لازم است. در غیر این صورت می‌تواند بنیان زندگی هر فردی را تحت تاثیر خود قرار دهد. آنا برای این آسیب‌های شخصی که به او تحمیل می‌شود آماده نیست و در این اثر، سائورا سعی می‌کند چگونگی مواجهه کودکانه آنا با اینگونه آسیب‌ها را واکاوی کند.

محمدرضا مهدوی

#معرفی_فیلم
🆔@ToranjSUT
Hey You
Pink Floyd
Hey you, don't help them to bury the light...

#موسیقی
🆔@ToranjSUT
«از صعود تا نابودی»

هنگامی که ابر سیاه جنگ جهانی دوم بر سرنوشت رومانی سایه‌انداز شد، تاریخ رومانی دستخوش طوفان تغییرات تحمیل‌شده از سوی ابر قدرت‌های جهانی قرار گرفت. از یک‌سو در میان پنجه‌های‌ قدرتمند شوروی وقت و از سوی دیگر تحت فشار چنگال‌های ضعیف‌شده عقاب فدرال آلمان قرار گرفت. در بحبوحه این نابسامانی‌ها، جوانکی روستایی پشت میله‌های زندان رومانی فارغ از هرگونه دغدغه‌ای در حال آموزش و یادگیری عقاید کمونیستی توسط استاد خود، گئورگه گئورگیو دژ، بود.

در اواخر جنگ، گئورگه گئورگیو دژ به همراه آن جوانک از زندان‌های رومانی فرار کردند و با پایان یافتن جنگ و چرخش قدرت به سمت روسیه، احزاب کمونیستی در رومانی با کمک استالین به سکوهای قدرت این کشور صعود کردند و گئورگیو دژ که از پیروان تندروی عقاید کمونیستی بود، صدرنشین قدرت در این کشور شد و با براندازی پارلمان پادشاهی، جمهوری خلق رومانی را بنیانگذاری کرد.

نزدیکی و وفاداری آن جوانک باعث اعتماد بی‌حدوحصر گئورگیو دژ به او شد؛ به طوری که او را به سِمت‌هایی چون مسئول نظارت بر روند ذهن‌شویی کادر ارتش رومانی و وزیر کشاورزی منصوب کرد. این نزدیکی به قدری زیاد شده بود که او در کنار گئورگیو دژ به عنوان یکی از اعضای هیئت رومانی در مراسم درگذشت استالین شرکت کرد.
در نتیجه تمامی این اعتمادها و منسب‌های دولتی، بعد از مرگ گئورگیو دژ به علت سرطان، او یعنی همان نیکولای چائشسکو به راس قدرت رومانی صعود کرد و این آغاز دوره‌ جدیدی برای کشور رومانی بود.

با به قدرت رسیدن چائشسکو، رومانی راه و روش خود را مستقل از شوروی وقت اعلام کرد و گرایشاتی را به فرهنگ غرب نشان داد. به طوری که در مقابل تهاجم اعضای پیمان ورشو به جمهوری چکسلواکی، به طرفداری از چکسلواکی به پا خاست.

اوضاع و امورات کشورداری در سال‌های اولیه حکومت او به خوبی پیش می‌رفت و چائشسکو از محبوبیت و مقبولیت خارجی و داخلی برخوردار بود و به عنوان رهبری مقتدر و قوی از او نام برده می‌شد و این امر باعث غرور و خودبزرگ‌بینی بیش از حد چائشسکو شده بود.
سفر نیکولای چائشسکو به کره‌شمالی و جمهوری خلق چین را شاید بتوان یکی از مهم‌ترین دلایل تغییر رویه در سبک مردم‌داری او دانست؛ نیکولای در ابتدای ورود خود به کره‌شمالی، مجذوب و شیفته پوسته سطحی جامعه دیکتاتوری کیم ‌ایل‌سونگ شد و این آغازی بر نمایش قدرت‌نمایی دیکتاتوری در رومانی بود. بعد از این سفر، نیکولای اصلاحاتی را در قوانین و مقررات کشور ایجاد کرد و نظارت گسترده‌ و متمرکز را بر مقولات فرهنگی، آموزشی و رسانه‌ای آغاز کرد؛ به عبارت دیگر، ملت رومانی همان چیزی را می‌شنیدند، می‌دیدند و می‌خواندند که دولت می‌خواست. اصلاحات جدید در دست اجرا بود و چائشسکو در انتظار پیشرفت‌ها و جهش‌های اقتصادی و فرهنگی به کمین نشسته بود که ناگهان برخلاف انتظارش با فاجعه‌های بزرگ فرهنگی و اقتصادی روبه‌رو شد. اقتصاد رومانی به دلیل وام‌های کلان گرفته شده از کمیسیون بانک‌داری بین‌الملل، کمک‌های مالی به دیگر دولت‌ها برای حفظ محبوبیت خود و پروژه‌های بزرگ ناتمام پالایشگاهی و پتروشیمی به وضعیت فاجعه‌باری دچار شده بود. گرانی غیرمنتظره نفت در این سال‌ها، ضربه آخر را به اقتصاد رومانی وارد کرد و مردم رومانی در گرداب فقر و تنگ‌دستی به دام افتادند.

- بخش ابتدایی

رویا زراعتی

#انقلاب‌های_جهان
🆔@ToranjSUT
چائشسکویی که تمام جوانی خود را در زندان به یادگیری عقاید کمونیستی پرداخته بود، حال ناتوان از هرگونه تدبیری، برای جلوگیری از آشوب و ناآرامی‌‌ها دست به دامان استبداد شد و پلیس مخفی و نیروهای امنیتی را تقویت کرد. اینگونه کشور رومانی زیر تیغ بی‌رحمانه دیکتاتوری، اسیر سایه وحشت و رعب شد.

اوضاع اقتصادی و معیشتی مردم چنان فاجعه‌بار بود که نان در این کشور جیره‌بندی شد، این در حالی بود که محصولات غذایی به خارج کشور صادر می‌شدند تا رومانی بتواند از پس قسط‌های وام‌های خود بر بیاید. قوانین سفت و سختی درباره مصرف انرژی در رومانی به تصویب رسیده بود؛ اما با این حال باز هم در بعضی مواقع، مردم این کشور قطعی برق را تجربه می‌کردند. تمامی این موارد مزید بر علت شد تا آتش خشم مردم هر دم شعله‌ورتر شود تا جایی که در شهر تیمیشوارا این آتش زیر خاکستر زبانه کشید و پیکر دولت را در خود سوزاند.

اولین اعتراضات مردم در تاریخ ۱۰ دسامبر سال ۱۹۸۹ در حمایت از کشیش مجار تبار رومانی شکل گرفت و با سرعت زیادی صدای معترض مردم تیمیشوارا به تمام کشور سرایت کرد و ناآرامی بر فضای داخلی رومانی حاکم شد. گسترش اعتراضات و همکاری ارتش با مردم سبب شد که انقلابی که در رومانی صورت گرفته بود خیلی زود به سرانجام برسد و در ۲۱ دسامبر همان سال، یعنی ده روز پس شروع انقلاب، در حالی که خیل بزرگی از جمعیت در مرکز شهر بخارست جمع شده بودند، بر علیه دیکتاتوری، چائشسکو و حکومت شعار سر دادند و حکم براندازی حکومت وقت را صادر کردند.

چائشسکو و همسرش در آخرین تلاش‌های خود برای فرار به دست نیروهای ارتش، دستگیر و در دادگاه رومانی محکوم شدند و آخرین نفس‌های خود را در زیر تیرباران گلوله‌های خشم مردم کشیدند و این، پایان ‌کار دیکتاتوری چائشسکو بود.

هر انقلابی فرزندانش را می‌بلعدد، اما انقلاب رومانی آدمخوارتر از هر انقلاب دیگر بود. مردم عادی، پس از فروکش هیجان‌ها و امیدهای هفته آغازین انقلاب، به طرز غیرقابل تحملی به سرخوردگی دچار شده بودند. هیچ چیز مانند انتظارات آنها پیش نمی‌رفت، چائشسکو مرده بود اما ادارات دولتی، نیروهای امنیتی و قوه قضاییه دست نخورده باقی ماندند و همان رویه سابق را در پیش گرفتند. تاثیری که چائشسکو بر روح و روان مردم و نزدیکانش گذاشته بود نیازمند معجزه زمان بود و تنها گذر سال‌ها می‌توانست بهبودبخش اوضاع نابسمان روحی مردم باشد. بعد از انقلاب، رمانی دهه‌ی پر فراز و نشیبی را از سرگذراند، اما اعمال اصلاحات زیرساختی گسترده و برقراری روابط تجاری و اقتصادی قابل توجه با کشورهای مطرح اروپا و جهان، باعث رشد اقتصادی و صنعتی این کشور شد و باری دیگر خورشید امید از پس بام‌های صبر بر آسمان این کشور تابید.

- بخش پایانی

رویا زراعتی

#قلم_ما
#انقلاب‌های_جهان
🆔@ToranjSUT
هیچکس نمی‌تواند مرا شکست دهد. زیرا من شکست را پذیرفته‌ام و دیگر به دنبال فتح و پیروزی نیستم.
چگونه می‌توانید کسی را که به دنبال پیروزی نیست، شکست دهید؟ چگونه می‌توانید کسی را که آماده مردن است، بکشید؟
این غیرممکن است. با همین تسلیم شدن است که پیروز می‌شوید.
وقت را با مقاومت کردن به هدر ندهید.

📚 تائو تِ چینگ
لائوتسه

#برش_کتاب
🆔@ToranjSUT
2025/07/13 18:46:19
Back to Top
HTML Embed Code: