آری؛
قلب من اسیر در سوسوی نگاه او بود
چرا که با دزدیدن نگاهش از من
توانست قلبم را نیز از من بدزدد...
✍🏻آرمين
#دلنوشته_ما
🆔@ToranjSUT
قلب من اسیر در سوسوی نگاه او بود
چرا که با دزدیدن نگاهش از من
توانست قلبم را نیز از من بدزدد...
✍🏻آرمين
#دلنوشته_ما
🆔@ToranjSUT
❤17
گیرم از این قماش کسی جابهجا شده است
این تاج و تخت کهنه بسی جابهجا شده است
رنگی عوض شده است ولی فتنهها یکی است
حیران مشو که بوالهوسی جابهجا شده است
آزادی از نگاه تو ای ساده لوح چیست؟
از دید ما فقط قفسی جابهجا شده است
عمرت چو باد میگذرد، فکر چاره باش
چشمی به هم زدی، ارسی جابهجا شده است
فریاد میزنی و به جایی نمیرسد
آهی کشیدهای، نفسی جابهجا شده است
غمگین مباش، ای دل از این رفتوروبها
بادی وزیده است و خسی جابهجا شده است
✍🏻حسین جنتی
#شعر
🆔@ToranjSUT
این تاج و تخت کهنه بسی جابهجا شده است
رنگی عوض شده است ولی فتنهها یکی است
حیران مشو که بوالهوسی جابهجا شده است
آزادی از نگاه تو ای ساده لوح چیست؟
از دید ما فقط قفسی جابهجا شده است
عمرت چو باد میگذرد، فکر چاره باش
چشمی به هم زدی، ارسی جابهجا شده است
فریاد میزنی و به جایی نمیرسد
آهی کشیدهای، نفسی جابهجا شده است
غمگین مباش، ای دل از این رفتوروبها
بادی وزیده است و خسی جابهجا شده است
✍🏻حسین جنتی
#شعر
🆔@ToranjSUT
👏29👎11❤3👍2
و داستان غمانگیزی است:
دستی که داس را برداشت
همان دستیست
که روزی
در خوابهای مزرعه گندم کاشت.
✍🏻گروس عبدالملکیان
📚رنگ های رفتهی دنیا و گزیدهای از پرندهی پنهان
#برش_کتاب
🆔@ToranjSUT
دستی که داس را برداشت
همان دستیست
که روزی
در خوابهای مزرعه گندم کاشت.
✍🏻گروس عبدالملکیان
📚رنگ های رفتهی دنیا و گزیدهای از پرندهی پنهان
#برش_کتاب
🆔@ToranjSUT
❤11💔6👍1
بظاهر، ملک تن را پادشائیم
بمعنی، خانه خاص خدائیم
درینجا رمز، رمز عشق بازی است
جز این یک نقش هر نقش مجازی است
درین گرداب،قربانهاست ما را
بهخون آلوده، پیکانهاست مارا
تو، خون کشتگان دل ندیدی
ازین دریا،به جز ساحل ندیدی
کسی کاو کعبه دل پاک دارد
کجا ز آلودگیها باک دارد
خوش آن کس، کز سر صدق و نیازی
کند در سجدگاه دل،نمازی
✍🏻پروين اعتصامى
#شعر
🆔@ToranjSUT
بمعنی، خانه خاص خدائیم
درینجا رمز، رمز عشق بازی است
جز این یک نقش هر نقش مجازی است
درین گرداب،قربانهاست ما را
بهخون آلوده، پیکانهاست مارا
تو، خون کشتگان دل ندیدی
ازین دریا،به جز ساحل ندیدی
کسی کاو کعبه دل پاک دارد
کجا ز آلودگیها باک دارد
خوش آن کس، کز سر صدق و نیازی
کند در سجدگاه دل،نمازی
✍🏻پروين اعتصامى
#شعر
🆔@ToranjSUT
👍11
🎬 The 47 Ronin (1941)
◾️ژان لوک گدار در وصف کنجی میزوگوچی میگوید: «کنجی میزوگوچی پیچیدهترین نوع هنر را دارد، چرا که هنر او سادهترین نوع هنر است. هیچ تصویری به خودی خود طنزآمیز، اندوهناک، خیالی و یا اروتیک نیست، بلکه تمام این (خصلت)ها را یکجا دارد». فیلم «۴۷ رونین» یکی از بیش از صد اثر میزوگوچی است که در عین سادگی و روایت خطی، عناصر قابلتوجّهی را در قاب سهدرچهار خود برای بیننده میگنجاند. اثری دیالوگ-محور که با حرکات آهنگین دوربین بیوزنش به زیبایی حس حضور در میان مکالمات کاراکترها را القا میکند.
◾️ارباب آسانو که در برابر پیشنهاد رشوه از سوی ارباب کیرا، یکی از اعضای دربار شوگان، مقاومت میکند، تصمیم به خیزش علیه فساد دربار میگیرد و اقدام به قتل ارباب آسانو در راهروهای قلعۀ شوگان میکند. پس از ناموفّق بودن ارباب آسانو در به قتل رساندن ارباب کیرا، شوگان ارباب آسانو را محکوم به خودکشی (سپوکو) و املاک او را مصادره کرده اما هیچگونه مجازاتی برای ارباب کیرا در نظر نمیگیرد. خدمۀ ارباب آسانو قلعه را ترک کرده و ساموراییهای قلعۀ او به رونینهایی تبدیل میشوند که میخواهند انتقام اهانت به ارباب خود را بگیرند. امّا اویشی، سردستهی رونینها از شوگان درخواست میکند تا خاندان آسانو را توسط برادر اربابش، دایگاکو آسانو بازیابی کند. یک سال بعد، شوگان با این درخواست مخالفت کرده و اویشی و ۴۶ رونین دیگر تصمیم به گرفتن انتقام اربابشان میکنند.
◾️با وجود این که درخواست ساخت این فیلم به میزوگوچی در آن زمان جهت تقویت روحیۀ جنگجویانهی سربازان در زمان جنگ جهانی دوم بود، میزوگوچی از این فیلم استفاده کرد تا نمایشی موزون از وفاداری، ازخودگذشتگی (که عنصر اصلی و مشهود اکثر فیلمهای اوست.) و مقاومت افراد شریف و اصیل در شرایط دشوار را ارائه دهد. در واقع میزوگوچی بیش از این که بخواهد افرادی را نشان دهد که حاضر به مرگ برای ارباب خود هستند، نمونهای از افرادی را به تصویر میکشد که در برابر نظام فاسد قدرتی ندارند و در این شرایط ایثارگری را عملی شرافتمندانه میبینند. «۴۷ رونین» بیشتر از این که به وقایع تاریخ بپردازد، به گفتوگوهایی میپردازد که این وقایع را شکل میدهند. تفسیر میزوگوچی از تاریخ و افسانه بهشکلی بسیار ظرافتمندانه چه در روایت و چه در عمل صورت میگیرد. «۴۷ رونین» هم با ۴ساعت از یکی از بهترین مثالهای داستانسرایی سنتی ژاپن مخاطب را مجذوب خود میکند.
✍️ شایان بقایینژاد
#معرفی_فیلم
🆔@ToranjSUT
◾️ژان لوک گدار در وصف کنجی میزوگوچی میگوید: «کنجی میزوگوچی پیچیدهترین نوع هنر را دارد، چرا که هنر او سادهترین نوع هنر است. هیچ تصویری به خودی خود طنزآمیز، اندوهناک، خیالی و یا اروتیک نیست، بلکه تمام این (خصلت)ها را یکجا دارد». فیلم «۴۷ رونین» یکی از بیش از صد اثر میزوگوچی است که در عین سادگی و روایت خطی، عناصر قابلتوجّهی را در قاب سهدرچهار خود برای بیننده میگنجاند. اثری دیالوگ-محور که با حرکات آهنگین دوربین بیوزنش به زیبایی حس حضور در میان مکالمات کاراکترها را القا میکند.
◾️ارباب آسانو که در برابر پیشنهاد رشوه از سوی ارباب کیرا، یکی از اعضای دربار شوگان، مقاومت میکند، تصمیم به خیزش علیه فساد دربار میگیرد و اقدام به قتل ارباب آسانو در راهروهای قلعۀ شوگان میکند. پس از ناموفّق بودن ارباب آسانو در به قتل رساندن ارباب کیرا، شوگان ارباب آسانو را محکوم به خودکشی (سپوکو) و املاک او را مصادره کرده اما هیچگونه مجازاتی برای ارباب کیرا در نظر نمیگیرد. خدمۀ ارباب آسانو قلعه را ترک کرده و ساموراییهای قلعۀ او به رونینهایی تبدیل میشوند که میخواهند انتقام اهانت به ارباب خود را بگیرند. امّا اویشی، سردستهی رونینها از شوگان درخواست میکند تا خاندان آسانو را توسط برادر اربابش، دایگاکو آسانو بازیابی کند. یک سال بعد، شوگان با این درخواست مخالفت کرده و اویشی و ۴۶ رونین دیگر تصمیم به گرفتن انتقام اربابشان میکنند.
◾️با وجود این که درخواست ساخت این فیلم به میزوگوچی در آن زمان جهت تقویت روحیۀ جنگجویانهی سربازان در زمان جنگ جهانی دوم بود، میزوگوچی از این فیلم استفاده کرد تا نمایشی موزون از وفاداری، ازخودگذشتگی (که عنصر اصلی و مشهود اکثر فیلمهای اوست.) و مقاومت افراد شریف و اصیل در شرایط دشوار را ارائه دهد. در واقع میزوگوچی بیش از این که بخواهد افرادی را نشان دهد که حاضر به مرگ برای ارباب خود هستند، نمونهای از افرادی را به تصویر میکشد که در برابر نظام فاسد قدرتی ندارند و در این شرایط ایثارگری را عملی شرافتمندانه میبینند. «۴۷ رونین» بیشتر از این که به وقایع تاریخ بپردازد، به گفتوگوهایی میپردازد که این وقایع را شکل میدهند. تفسیر میزوگوچی از تاریخ و افسانه بهشکلی بسیار ظرافتمندانه چه در روایت و چه در عمل صورت میگیرد. «۴۷ رونین» هم با ۴ساعت از یکی از بهترین مثالهای داستانسرایی سنتی ژاپن مخاطب را مجذوب خود میکند.
✍️ شایان بقایینژاد
#معرفی_فیلم
🆔@ToranjSUT
👍5👏2
چقدر زیباست
کسی را دوست بداریم
نه برای نیاز
نه از روی اجبار
و نه از روی تنهایی
فقط برای اینکه
ارزشش را دارد...!
✍🏻فروغ فرخزاد
🆔@ToranjSUT
کسی را دوست بداریم
نه برای نیاز
نه از روی اجبار
و نه از روی تنهایی
فقط برای اینکه
ارزشش را دارد...!
✍🏻فروغ فرخزاد
🆔@ToranjSUT
❤16👍2
امروز تولد یکی از شاهکارهای داستاننویسی را باهم جشن میگیریم که کمتر کسی وجود دارد که نام او و یا آثار او را نشنیده باشد.
ایشون در سال 1900 میلادی در شهر لیون و در خانوادهای کاتولیک به دنیا آمد. چهارساله بود که پدرش را از دست داد و مادرش بهتنهایی عهدهدار سرپرستی او و خواهر و برادرانش شد. در نوجوانی برای ادامهی تحصیل به سوئیس رفت و استعداد نویسندگیاش از همان دوران، تعجب و تشویق توأمان معلمانش را برانگیخت، اما این نوجوان خوشقلم، مدتی بعد، یعنی در سال 1919، برای ادامهی تحصیل در رشتهی معماری به مدرسهی هنرهای زیبای پاریس رفت و در همان سالها شانس خود را در نیروی هوایی فرانسه آزمود و بهعنوان مکانیک در آنجا مشغول به کار شد.
این نویسنده بزرگ آنتوان دو سنت اگزوپری نویسنده کتاب شاهکار ”شازده کوچولو” است
این کتاب نهتنها مهمترین اثر آنتوان دو سنت اگزوپری است، بلکه یکی از ماندگارترین شاهکارهای ادبیات جهان نیز به شمار میرود. این اثر که برگرفته از یک حادثهی واقعی در زندگی اگزوپری است، با درآمیختن واقعیت و خیال، زیباترین و نابترین عواطف انسانی را به تصویر میکشد و دنیای حقیر و کوچک آدمهای خودخواه و مغروری را که از مسیر انسانیت و راستی و درستی جدا افتادهاند به سخره میگیرد.
و شاید جالب باشه که بدونیم تصویرگریهای این کتاب پرفروش اثر خود اگزوپری است.
از معروفترین ترجمههای این کتاب ترجمهی احمد شاملو است.
در پایان سالروز تولدت بر ما دوست دارانت مبارک🌱
✍🏻جمع آوری:
ريحانه مرتضوى
🆔@ToranjSUT
ایشون در سال 1900 میلادی در شهر لیون و در خانوادهای کاتولیک به دنیا آمد. چهارساله بود که پدرش را از دست داد و مادرش بهتنهایی عهدهدار سرپرستی او و خواهر و برادرانش شد. در نوجوانی برای ادامهی تحصیل به سوئیس رفت و استعداد نویسندگیاش از همان دوران، تعجب و تشویق توأمان معلمانش را برانگیخت، اما این نوجوان خوشقلم، مدتی بعد، یعنی در سال 1919، برای ادامهی تحصیل در رشتهی معماری به مدرسهی هنرهای زیبای پاریس رفت و در همان سالها شانس خود را در نیروی هوایی فرانسه آزمود و بهعنوان مکانیک در آنجا مشغول به کار شد.
این نویسنده بزرگ آنتوان دو سنت اگزوپری نویسنده کتاب شاهکار ”شازده کوچولو” است
این کتاب نهتنها مهمترین اثر آنتوان دو سنت اگزوپری است، بلکه یکی از ماندگارترین شاهکارهای ادبیات جهان نیز به شمار میرود. این اثر که برگرفته از یک حادثهی واقعی در زندگی اگزوپری است، با درآمیختن واقعیت و خیال، زیباترین و نابترین عواطف انسانی را به تصویر میکشد و دنیای حقیر و کوچک آدمهای خودخواه و مغروری را که از مسیر انسانیت و راستی و درستی جدا افتادهاند به سخره میگیرد.
و شاید جالب باشه که بدونیم تصویرگریهای این کتاب پرفروش اثر خود اگزوپری است.
از معروفترین ترجمههای این کتاب ترجمهی احمد شاملو است.
در پایان سالروز تولدت بر ما دوست دارانت مبارک🌱
✍🏻جمع آوری:
ريحانه مرتضوى
🆔@ToranjSUT
❤11
شازده کوچولو گفت:
- آدمهای سیاره تو پنج هزار گل در یک باغچه میکارند… و آنچه را میجویند، آنجا نمییابند.
در جواب گفتم:
- بله، آن را نمییابند.
- و با این همه آنچه به دنبالش میگردند، بسا که در یک گل یا اندکی آب یافت شود ….
جواب دادم:
- البته.
و شازده کوچولو باز گفت:
- اما چشم نابیناست. با دل باید جستجو کرد.
🆔@ToranjSUT
- آدمهای سیاره تو پنج هزار گل در یک باغچه میکارند… و آنچه را میجویند، آنجا نمییابند.
در جواب گفتم:
- بله، آن را نمییابند.
- و با این همه آنچه به دنبالش میگردند، بسا که در یک گل یا اندکی آب یافت شود ….
جواب دادم:
- البته.
و شازده کوچولو باز گفت:
- اما چشم نابیناست. با دل باید جستجو کرد.
🆔@ToranjSUT
❤17
ما حتی روزمان هم تاریک بود.
آسمان روزمان هم تاریک بود.
خورشیدمان نیز نمیدرخشید.
در شهر ما کسی بوسهای نمیزد.
روزهای گرم، سرد بود و
روز های سرد نیز گرم.
ما همه گیج و منگ،
در انتظار آمدن ها بودیم،
ما به درستی میدانستیم که
کسی نمیآید و نباید منتظر ماند.
ما همه نفس میکشیدیم،
ولی هیچکداممان زنده نبودیم.
ما بودیم،
اما نبودیم.
میدانی؟
وجود داشتیم،
بر روی زمین قدم میگذاشتیم،
اما نبودیم.
چند تایمان روی آسمان ها سر میخوردیم،
چند تایمان نیز در قهقرای زمین ملق میزدیم.
همه از وجود یکدیگر با خبر بودیم،
اما هیچکداممان حسی نداشتیم.
ما روزمان نیز شب بود،
ما شب و روزمان را درواقع گم کرده بودیم.
ما نمیدانستیم که آیا اصلا باید برای ادامه تلاش کرد؟
✍🏼سارینا اسماعیلزاده
🆔 @ToranjSUT
آسمان روزمان هم تاریک بود.
خورشیدمان نیز نمیدرخشید.
در شهر ما کسی بوسهای نمیزد.
روزهای گرم، سرد بود و
روز های سرد نیز گرم.
ما همه گیج و منگ،
در انتظار آمدن ها بودیم،
ما به درستی میدانستیم که
کسی نمیآید و نباید منتظر ماند.
ما همه نفس میکشیدیم،
ولی هیچکداممان زنده نبودیم.
ما بودیم،
اما نبودیم.
میدانی؟
وجود داشتیم،
بر روی زمین قدم میگذاشتیم،
اما نبودیم.
چند تایمان روی آسمان ها سر میخوردیم،
چند تایمان نیز در قهقرای زمین ملق میزدیم.
همه از وجود یکدیگر با خبر بودیم،
اما هیچکداممان حسی نداشتیم.
ما روزمان نیز شب بود،
ما شب و روزمان را درواقع گم کرده بودیم.
ما نمیدانستیم که آیا اصلا باید برای ادامه تلاش کرد؟
✍🏼سارینا اسماعیلزاده
🆔 @ToranjSUT
❤27💔8👎1
به آتشتان کشیدند؟
آیا برای گرم کردن بازارشان
به آتشتان کشیدند؟
حتی باد ایستاده بود و نگاه میکرد که شعله فرو بنشیند
حتی شاخهها
از سوزاندن خود
تن زدند
کودکان اول ابتدایی
از هفت سالگی به عقب برگشتند
تا اعداد و حروفِ دروغ را نخوانند.
و به هنگامی که از مراسمتان بازگشتیم
دست نوشتههای مجسمهها بر کاغذ
بر پایهی شکستهی مرمری میلرزید
آنان
شرمناکِ سنگ بودنشان
سر به بیابانها، رفته بودند.
✍🏻شمس لنگرودی
#شعر
🆔@ToranjSUT
آیا برای گرم کردن بازارشان
به آتشتان کشیدند؟
حتی باد ایستاده بود و نگاه میکرد که شعله فرو بنشیند
حتی شاخهها
از سوزاندن خود
تن زدند
کودکان اول ابتدایی
از هفت سالگی به عقب برگشتند
تا اعداد و حروفِ دروغ را نخوانند.
و به هنگامی که از مراسمتان بازگشتیم
دست نوشتههای مجسمهها بر کاغذ
بر پایهی شکستهی مرمری میلرزید
آنان
شرمناکِ سنگ بودنشان
سر به بیابانها، رفته بودند.
✍🏻شمس لنگرودی
#شعر
🆔@ToranjSUT
❤17👎2
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کآشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
روز يكم محرم، روز بزرگداشت محتشم كاشانى و روز شعر و ادبيات آيينى نامگذارى شده.
كمال الدين على محتشم كاشانى شاعر پارسى گوى سده دهم هجرى و هم دوره با پادشاهى شاه طهماسب يكم صفوى بود.
شغل اصلى محتشم بزازى و شعربافى بود.
محتشم از پيروان مكتب وقوع (ویژگی «اشعارِ وقوعی»، سادگی، پرهیز از صنایع بدیعی و اغراقهای شاعرانه، کاربرد اصطلاحات و زبان عامیانه و بیان صریح و بیپیرایهٔ وقایعی است که بین عاشق و معشوق میگذرد.) و از مهمترين مرثيهسرای شیعه است.ترکیببند «باز این چه شورش است که در خلق عالم است»معروفترین مرثیه برای شهیدان واقعه کربلا در ادبیات فارسی است.
-فرارسیدن ماه محرم را به همه مسلمانان و شیعیان تسلیت میگوییم🖤
✍🏻ريحانه مرتضوى
🆔@toranjSUT
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کآشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
روز يكم محرم، روز بزرگداشت محتشم كاشانى و روز شعر و ادبيات آيينى نامگذارى شده.
كمال الدين على محتشم كاشانى شاعر پارسى گوى سده دهم هجرى و هم دوره با پادشاهى شاه طهماسب يكم صفوى بود.
شغل اصلى محتشم بزازى و شعربافى بود.
محتشم از پيروان مكتب وقوع (ویژگی «اشعارِ وقوعی»، سادگی، پرهیز از صنایع بدیعی و اغراقهای شاعرانه، کاربرد اصطلاحات و زبان عامیانه و بیان صریح و بیپیرایهٔ وقایعی است که بین عاشق و معشوق میگذرد.) و از مهمترين مرثيهسرای شیعه است.ترکیببند «باز این چه شورش است که در خلق عالم است»معروفترین مرثیه برای شهیدان واقعه کربلا در ادبیات فارسی است.
-فرارسیدن ماه محرم را به همه مسلمانان و شیعیان تسلیت میگوییم🖤
✍🏻ريحانه مرتضوى
🆔@toranjSUT
❤22👎4😁4👏1
محمد بن موسی خوارزمی (۷۸۰-۸۵۰ میلادی) یکی از بزرگترین دانشمندان دوران خلافت عباسی و اهل خوارزم (امروزه بخشی از ازبکستان) بود. دوره زندگی او همزمان با خلافت مهدی، هادی، هارون الرشید، امین، مأمون، معتصم و واثق بود. در حوالی سال ۷۵۰ میلادی، منصور، خلیفه دوم عباسی برای گسترش دانش پزشکی و نجوم دارالحکمه بغداد را تأسیس کرد. ۷۰ سال بعد مأمون به دلیل علاقهای که به گسترش علوم مختلف داشت، دارالحکمه بغداد را به اوج شکوفایی خود رساند و خوارزمی را در حدود سال ۸۲۰ میلادی به ریاست این مرکز علمی منصوب کرد.
خوارزمی به عنوان ریاضیدان، منجم و جغرافیدان شناخته میشود و اثر مهم او در ریاضیات، کتاب "الجبر و المقابله"، پایهگذار علم جبر بود. واژه "جبر" به زبانهای غربی به صورت "Algebra" وارد شده و تأثیر او بر ریاضیات جهانی انکارناپذیر است. خوارزمی همچنین آثار علمی کشورهای مختلف از جمله یونان، مصر و مغرب را جمعآوری میکرد و برای این منظور سفر میکرد؛ به عنوان مثال، در سفر به هند کتاب "حساب الهند" را نوشت.
خوارزمی در زمینه نجوم و جغرافیا نیز دستاوردهای مهمی داشت. او جداول نجومی دقیقی تهیه کرد و با همکاری دانشمندان دیگر، نقشههای جغرافیایی زمان خود را بهبود بخشید. آثار او در مناطق مختلف تأثیرات عمیقی بر جای گذاشت و تا قرون وسطی به عنوان منابع علمی اصلی مورد استفاده قرار میگرفت.
سال ۱۴۰۱ زادروز خوارزمی به عنوان «روز ملی فناوری اطلاعات» نامگذاری و در تقویم رسمی قرار داده شد.
✍🏻 على رحيمى
🆔@ToranjSUT
خوارزمی به عنوان ریاضیدان، منجم و جغرافیدان شناخته میشود و اثر مهم او در ریاضیات، کتاب "الجبر و المقابله"، پایهگذار علم جبر بود. واژه "جبر" به زبانهای غربی به صورت "Algebra" وارد شده و تأثیر او بر ریاضیات جهانی انکارناپذیر است. خوارزمی همچنین آثار علمی کشورهای مختلف از جمله یونان، مصر و مغرب را جمعآوری میکرد و برای این منظور سفر میکرد؛ به عنوان مثال، در سفر به هند کتاب "حساب الهند" را نوشت.
خوارزمی در زمینه نجوم و جغرافیا نیز دستاوردهای مهمی داشت. او جداول نجومی دقیقی تهیه کرد و با همکاری دانشمندان دیگر، نقشههای جغرافیایی زمان خود را بهبود بخشید. آثار او در مناطق مختلف تأثیرات عمیقی بر جای گذاشت و تا قرون وسطی به عنوان منابع علمی اصلی مورد استفاده قرار میگرفت.
سال ۱۴۰۱ زادروز خوارزمی به عنوان «روز ملی فناوری اطلاعات» نامگذاری و در تقویم رسمی قرار داده شد.
✍🏻 على رحيمى
🆔@ToranjSUT
❤14
شیشهی عطری سربسته
افتاد و شکست
همگان بو بردند
که چه چیزی را دادند از دست
✍🏼سرودهی شفیعی کدکنی در توصیف مریم میرزاخانی
سالگرد در گذشت دکتر مریم میرزاخانی گرامی باد🖤
#بهانه
🆔 @ToranjSUT
افتاد و شکست
همگان بو بردند
که چه چیزی را دادند از دست
✍🏼سرودهی شفیعی کدکنی در توصیف مریم میرزاخانی
سالگرد در گذشت دکتر مریم میرزاخانی گرامی باد🖤
#بهانه
🆔 @ToranjSUT
❤26👍1
انسان آن چيزى نيست كه فكر مىكند هست، بلكه آن چيزی است كه پنهان مىكند.
-آندره مالرو
🎬Caché(2005)
◾️ میشائل هانکه، فیلمساز مبدع و تیزبین اتریشی، در "پنهان(به فرانسوی Caché)" به عنوان یکی از پختهترین آثار جسورانه و اغلب آزاردهندهاش، به کاوشی عمیق در اعماق وجود انسان و جامعهی مدرن میپردازد.
◾️داستان پنهان در پاریس امروزی حول زوجی مرفه به نامهای ژرژ لوران(مجری معروف تلویزیون) با بازی دانیل اوتوی و همسر او آن لوران (ویراستار کتاب) با هنرنمایی ژولیت بینوش میچرخد که زندگی آرام این زوج با ارسال نوارهای ویدیویی مرموز و آزاردهندهای که به طور مداوم روی درِ ورودی خانهشان پیدا میشود، به آشوب کشیده میشود. اساسا مسئلۀ فیلم این تهدیدِ بهوجودآمده نیست و هانکه با درایت خود، از سطحی فراتر از یک تریلر معمایی، این سوژه را به مثابهی دریچهای برای کندوکاو در لایههای پنهان یک جامعۀ اروپایی،طبقات اجتماعی،مصائب مهاجران و حتی ریشه های پنهان خشونت و تروریسم به کار میگیرد.
◾️در وهله نخست، فیلم به بررسی چگونگی ماندگاری و چرک شدن گناه میپردازد و ما را از وجه نهان شده ژرژ که همان گناه پنهان اوست آگاه میسازد. درست مانند همه ما که با خودآگاه خود سعی در پنهان سازی بخشی از گذشته خود،که تاریکیهای نهفته در وجود هر انسانیست، هستیم.بااینحال ندایی برخاسته از وجدان، سبب سرباز کردن این زخم های کهنه ما میشود.
◾️همچنین فرمت تصویری فیلم که تلفیقی از تصاویر ضبط شده، برنامه تلویزیونی ژرژ، اخبار و وقایع زندگی شخصیتها است،مرزی میان واقعیت و نمایش ایجاد نمیکند. همچنین انتخاب زوایای دوربین در بسیاری از سکانسها، حسِ تحت نظر بودن و ناامنی را القا میکند،گویی دوربین مخفی در گوشه و کنار خانه، شاهد رازها و ناگفتههای شخصیتهاست. این امر، نمایانگر همان مسالهای است که هانکه بارها و بارها آن را در فیلمهایش نظیر "قاره هفتم" و "بازیهای مفرح" زیر سوال برده و در این اثر نیز نقدی تند بر ماهیت فریبنده ی رسانه و سیطرهی مخرب آن در عصر حاضر میزند.
✍ محمدرضا مهدوى
#معرفی_فیلم
🆔@ToranjSUT
❤11
بینشان
در برابر چشمهای آسمان
ابر را
در برابر چشمهای ابر
باد را
در برابر چشمهای باد
قطرهی باران را
در برابر چشمهای باران
خاک را دزدیدند،
و سرانجام در برابر همه چشمها
دو چشم را پنهان کردند
چشمهایی که دزدها را دیده بود.
✍🏻شیرکو بیکس
🆔@ToranjSUT
در برابر چشمهای آسمان
ابر را
در برابر چشمهای ابر
باد را
در برابر چشمهای باد
قطرهی باران را
در برابر چشمهای باران
خاک را دزدیدند،
و سرانجام در برابر همه چشمها
دو چشم را پنهان کردند
چشمهایی که دزدها را دیده بود.
✍🏻شیرکو بیکس
🆔@ToranjSUT
❤13👍1
تو ای یاری که دل از ما بریدی
تو ای آنکه تر چشمم ندیدی
تو ای زیباترین زیبای هستی
تو ای شعر خوش هنگام مستی
ندارم باده ای جز جام لعلت
ندارم قاتلی جز کام مستت
ندارم در بدن قلبی و سالهاست
که هر جا میروی، قلب من آنجاست
✍🏻آرمین
#قلم_ما
🆔@ToranjSUT
تو ای آنکه تر چشمم ندیدی
تو ای زیباترین زیبای هستی
تو ای شعر خوش هنگام مستی
ندارم باده ای جز جام لعلت
ندارم قاتلی جز کام مستت
ندارم در بدن قلبی و سالهاست
که هر جا میروی، قلب من آنجاست
✍🏻آرمین
#قلم_ما
🆔@ToranjSUT
❤15
«برای توی کوچه رقصیدن»
آواز هزاردستان صدای صبح و روشنایی و نور است. صدایی زلال که از معصومیت و مظلومیت حمایت میکند و درد جفا را آشکار بازمیتاباند. صدایی که سنگ از پشت آن پیداست و بر دل آشنای خود مینشیند.
«برای» هم از جنس همین هزارخوانی است. قطعهای ساده، بدون آلوده شدن به بدیع و بیان و هرصنعت ادبی. «برای» ترکیبی ساده و دلنشین از تکخط نوشتههای انسانهای عادیست که فقط یک زندگی معمولی میخواهند. «برای» از نجوای دل مغضوب و مطرود، از فریاد خس و خاشاک حکایت میکند و با طلب بلند و کشیدۀ آزادی تمام میشود. شعر «برای» نه تعیین تکلیف میکند، نه میبرد و نه میدوزد و نه درها را میبندد. «برای» فارغ از شخص و زمان از آزادی میگوید و چیزی جز آن نمیخواهد.
همین صافی و صراحت این قطعه است که حریم اهالی قدرت را میرنجاند و گوششان را خراش میدهد. همانهایی که با تحقیر به مردم کوچه و خیابان مینگرند و در پی هدایت و ارشادشان به صراط مستقیمند؛ همانها تحمل شنیدن «برای» را ندارند؛ تحمل آزادیخواهی را ندارند و به بهانۀ ابتذال سادگی «برای» را پس میزنند. همانها هستند که وقتی تمام رشتههایشان پنبه میشود و صدای خود را ضعیفتر از صدای مردم میبینند، دست به زور و اجبار میبرند و میخواهند مردم را ساکت کنند. آنها نمیدانند که فریادی که از دل مردم بلند میشود، تنها زمانی محو خواهد شد که مردمی وجود نداشته باشد. نمیدانند که هرقدر هم از بلندای برج عاج خود، بر طبل اکراه بکوبند، نمیتوانند صدای «توی کوچه رقصیدن» را خفه کنند.
کیان حسنزاده✍🏻
#بهانه
🆔@ToranjSUT
آواز هزاردستان صدای صبح و روشنایی و نور است. صدایی زلال که از معصومیت و مظلومیت حمایت میکند و درد جفا را آشکار بازمیتاباند. صدایی که سنگ از پشت آن پیداست و بر دل آشنای خود مینشیند.
«برای» هم از جنس همین هزارخوانی است. قطعهای ساده، بدون آلوده شدن به بدیع و بیان و هرصنعت ادبی. «برای» ترکیبی ساده و دلنشین از تکخط نوشتههای انسانهای عادیست که فقط یک زندگی معمولی میخواهند. «برای» از نجوای دل مغضوب و مطرود، از فریاد خس و خاشاک حکایت میکند و با طلب بلند و کشیدۀ آزادی تمام میشود. شعر «برای» نه تعیین تکلیف میکند، نه میبرد و نه میدوزد و نه درها را میبندد. «برای» فارغ از شخص و زمان از آزادی میگوید و چیزی جز آن نمیخواهد.
همین صافی و صراحت این قطعه است که حریم اهالی قدرت را میرنجاند و گوششان را خراش میدهد. همانهایی که با تحقیر به مردم کوچه و خیابان مینگرند و در پی هدایت و ارشادشان به صراط مستقیمند؛ همانها تحمل شنیدن «برای» را ندارند؛ تحمل آزادیخواهی را ندارند و به بهانۀ ابتذال سادگی «برای» را پس میزنند. همانها هستند که وقتی تمام رشتههایشان پنبه میشود و صدای خود را ضعیفتر از صدای مردم میبینند، دست به زور و اجبار میبرند و میخواهند مردم را ساکت کنند. آنها نمیدانند که فریادی که از دل مردم بلند میشود، تنها زمانی محو خواهد شد که مردمی وجود نداشته باشد. نمیدانند که هرقدر هم از بلندای برج عاج خود، بر طبل اکراه بکوبند، نمیتوانند صدای «توی کوچه رقصیدن» را خفه کنند.
کیان حسنزاده✍🏻
#بهانه
🆔@ToranjSUT
❤24👎9👍1🔥1
باد آمده، باد آمده
باد بهاری آمده
از سمت مغرب آمده
طبل زنیم، سور کنیم
سرما به پایان آمده
زاغ و زغن، مار و بلا
وان همگی خار شدند
صحرا، بیابان و کویر
اکنون به رامش آمده
سبز شده، رنگ شده
جمله همه بزم شده
خون جوانان وطن
بر سر هر دست کفن
دشت همه دشت بلا
دست همه دست عزا
خون جوانان وطن
جمله بیامیخت به جوی
جوی بپیوست به رود
رود خرامید به دشت
صحرا، بیابان و کویر
اکنون به غوغا آمده
خون سیاوش بر زمین
آب گوارا آمده
لاله برافراشته سرخ
بیرق کاوه باز هم
از پی ضحاک آمده
ابر کرم، تافته سخت
خطه ری رشک ختن
ضحاک تختش واژگون
ظالم تاجش سرنگون
آزادی و عدل و صفا
آکنده باد، پاینده باد
مشروطه، لعل سرخ خون
پیروز باد، فرخنده باد
اقتباس شده از تصنیف راز دل عارف قزوینی
به صدای محمد رضا شجریان
به مناسبت سالروز مشروطیت
✍ شایان مرادی
#بهانه
🆔@ToranjSUT
باد بهاری آمده
از سمت مغرب آمده
طبل زنیم، سور کنیم
سرما به پایان آمده
زاغ و زغن، مار و بلا
وان همگی خار شدند
صحرا، بیابان و کویر
اکنون به رامش آمده
سبز شده، رنگ شده
جمله همه بزم شده
خون جوانان وطن
بر سر هر دست کفن
دشت همه دشت بلا
دست همه دست عزا
خون جوانان وطن
جمله بیامیخت به جوی
جوی بپیوست به رود
رود خرامید به دشت
صحرا، بیابان و کویر
اکنون به غوغا آمده
خون سیاوش بر زمین
آب گوارا آمده
لاله برافراشته سرخ
بیرق کاوه باز هم
از پی ضحاک آمده
ابر کرم، تافته سخت
خطه ری رشک ختن
ضحاک تختش واژگون
ظالم تاجش سرنگون
آزادی و عدل و صفا
آکنده باد، پاینده باد
مشروطه، لعل سرخ خون
پیروز باد، فرخنده باد
اقتباس شده از تصنیف راز دل عارف قزوینی
به صدای محمد رضا شجریان
به مناسبت سالروز مشروطیت
✍ شایان مرادی
#بهانه
🆔@ToranjSUT
❤15