UT_LEARNING Telegram 3440
فغان ما در فراق امین
روزی نوزادی به دنیا آمد؛ که پدر و مادرش به حرمت آل «طه» و «یاسین» او را هم نام برگزیده پیامبران و بهانه خلقت کائنات؛ محمد امین، نامیدند به این امید که روزی او نیز برگزیده شود؛ و شد! هم برگزیده شد و هم شد نور دیده پدر و مادر و مایه فخر خویشان و دوستان و آشنایان.
محمدامین بزرگ شد و بزرگتر ؛ نه آن بزرگی که در شناسنامه هاست؛ بلکه بزرگ شد در دلها. بزرگی در قلب ها عشق می آورد و عشق هر کجا باشد فرمانروایی می کند. فرمانروا اگر پر هم بکشد؛ از فرش به عرش هم که برود باز آن عشق در قلب پدر و مادر، خویش و نزدیک و حتی غریبه باقی خواهد ماند؛ در کنج دلها رخنه می کند و گوشه ای از دل را می سوزاند؛ همچون پروانه ای به دور شمع. 
محمدامین خاموش نشد بلکه روشن شد تا دلهای پروانه وار دیگران را بسوزاند....
...محمد رفت؛ چرا که امانت الهی بود و امین باقی ماند؛ چرا که امانت داری نیکو بود.
محمد امین رفت؛ نه آن رفتنی که پایان باشد،
بلکه رفتنی که آغاز شعله‌ای‌ ست در دل‌ها.  
او پر کشید، بی‌صدا، بی‌وداع،  
اما ردّ نگاهش، لبخندش، صدایش  
در خاطره‌ها جاودانه ماند.
پنجشنبه دهم مهرماه دانشگاه تهران، آن مأمن علم و آرزو،
شاهد پرپر شدن گلی شد، که هنوز عطر امید می‌داد.  
انفجار نه فقط کپسول هیدروژن را شکافت،  
بلکه قلب‌هایی را در هم شکست؛  
که به محمدامین دل بسته بودند.
او رفت؛ نه آن رفتنی که در لغتنامه هاست؛ او پر کشید، آنچنان سبک که گویی آبی بر قندیلی لغزید، یا برگی بر برگی جنبید...
او رفت که جاودانه شود و روشن ماند چون شمع که پروانه ها به دورش بگردند و... .
...ماند در دل‌ها، در خاطره‌ها،  
در هر قطره اشکی که بی‌صدا فرو می‌ریزد،  
در هر دعایی که با بغض خوانده می‌شود،  
در هر شمعی که برایش روشن می‌گردد. 
او خود نیز شمعی بود که فروغ نورش تا ته دلها نفوذ کرد.
و اما...ما!
...امین جان، ما، با چشمانی اشک‌بار  
و دل‌هایی سوگوار،  
تو را نه به خاک،  
که به آسمان سپردیم...  
جایی که بزرگان ستاره می‌درخشند. 
.... پدر، با چشمانی خیس،  
به قاب عکست خیره می‌شود  
و مادر، با دستانی لرزان،  
لباس‌های تاخورده‌ات را بو می‌کشد  
تا شاید بوی حیات را دوباره نفس بکشد.
دوستانت هنوز صدای خنده‌ات را  
در راهروهای دانشگاه می‌شنوند،  
و استادان، هر بار که نامی از نبوغ می‌برند،  
یاد محمدامین را در دل زمزمه می‌کنند.
امین جان، ای شعله بی‌خاموش،  
ای فرمانروای دل‌های عاشق، (که عشق هر کجا باشد فرمانروایی می کند)؛
تو خاموش نشدی،  
تو روشن‌تر شدی،  
تا ستاره ای شوی برای آنان که  
با عشق، با علم، با انسانیت  
می‌خواهند، جهان را روشن کنند.
میدانی چه می خواهد بر لبانمان بریزد... و می بینی که بر گونه ها یمان رطوبت اشک می لغزد.
تو حرفهای ناگفته زیاد، آرزوهای آینده ساز و کارهای به سرانجام نرسیده فراوانی داشتی؛ اما...
.... تو رفتی تا... و ماندی که...
...جاودانه شوی... و روشنایی ببخشی!
روح جاودانه آت بر فراز خلد برین شاد باشد.
در سوگ تو: هاشم (از طرف خانواده مرحوم کلاته)
112💔66😢6🤔2



tgoop.com/Ut_learning/3440
Create:
Last Update:

فغان ما در فراق امین
روزی نوزادی به دنیا آمد؛ که پدر و مادرش به حرمت آل «طه» و «یاسین» او را هم نام برگزیده پیامبران و بهانه خلقت کائنات؛ محمد امین، نامیدند به این امید که روزی او نیز برگزیده شود؛ و شد! هم برگزیده شد و هم شد نور دیده پدر و مادر و مایه فخر خویشان و دوستان و آشنایان.
محمدامین بزرگ شد و بزرگتر ؛ نه آن بزرگی که در شناسنامه هاست؛ بلکه بزرگ شد در دلها. بزرگی در قلب ها عشق می آورد و عشق هر کجا باشد فرمانروایی می کند. فرمانروا اگر پر هم بکشد؛ از فرش به عرش هم که برود باز آن عشق در قلب پدر و مادر، خویش و نزدیک و حتی غریبه باقی خواهد ماند؛ در کنج دلها رخنه می کند و گوشه ای از دل را می سوزاند؛ همچون پروانه ای به دور شمع. 
محمدامین خاموش نشد بلکه روشن شد تا دلهای پروانه وار دیگران را بسوزاند....
...محمد رفت؛ چرا که امانت الهی بود و امین باقی ماند؛ چرا که امانت داری نیکو بود.
محمد امین رفت؛ نه آن رفتنی که پایان باشد،
بلکه رفتنی که آغاز شعله‌ای‌ ست در دل‌ها.  
او پر کشید، بی‌صدا، بی‌وداع،  
اما ردّ نگاهش، لبخندش، صدایش  
در خاطره‌ها جاودانه ماند.
پنجشنبه دهم مهرماه دانشگاه تهران، آن مأمن علم و آرزو،
شاهد پرپر شدن گلی شد، که هنوز عطر امید می‌داد.  
انفجار نه فقط کپسول هیدروژن را شکافت،  
بلکه قلب‌هایی را در هم شکست؛  
که به محمدامین دل بسته بودند.
او رفت؛ نه آن رفتنی که در لغتنامه هاست؛ او پر کشید، آنچنان سبک که گویی آبی بر قندیلی لغزید، یا برگی بر برگی جنبید...
او رفت که جاودانه شود و روشن ماند چون شمع که پروانه ها به دورش بگردند و... .
...ماند در دل‌ها، در خاطره‌ها،  
در هر قطره اشکی که بی‌صدا فرو می‌ریزد،  
در هر دعایی که با بغض خوانده می‌شود،  
در هر شمعی که برایش روشن می‌گردد. 
او خود نیز شمعی بود که فروغ نورش تا ته دلها نفوذ کرد.
و اما...ما!
...امین جان، ما، با چشمانی اشک‌بار  
و دل‌هایی سوگوار،  
تو را نه به خاک،  
که به آسمان سپردیم...  
جایی که بزرگان ستاره می‌درخشند. 
.... پدر، با چشمانی خیس،  
به قاب عکست خیره می‌شود  
و مادر، با دستانی لرزان،  
لباس‌های تاخورده‌ات را بو می‌کشد  
تا شاید بوی حیات را دوباره نفس بکشد.
دوستانت هنوز صدای خنده‌ات را  
در راهروهای دانشگاه می‌شنوند،  
و استادان، هر بار که نامی از نبوغ می‌برند،  
یاد محمدامین را در دل زمزمه می‌کنند.
امین جان، ای شعله بی‌خاموش،  
ای فرمانروای دل‌های عاشق، (که عشق هر کجا باشد فرمانروایی می کند)؛
تو خاموش نشدی،  
تو روشن‌تر شدی،  
تا ستاره ای شوی برای آنان که  
با عشق، با علم، با انسانیت  
می‌خواهند، جهان را روشن کنند.
میدانی چه می خواهد بر لبانمان بریزد... و می بینی که بر گونه ها یمان رطوبت اشک می لغزد.
تو حرفهای ناگفته زیاد، آرزوهای آینده ساز و کارهای به سرانجام نرسیده فراوانی داشتی؛ اما...
.... تو رفتی تا... و ماندی که...
...جاودانه شوی... و روشنایی ببخشی!
روح جاودانه آت بر فراز خلد برین شاد باشد.
در سوگ تو: هاشم (از طرف خانواده مرحوم کلاته)

BY Ut.learning


Share with your friend now:
tgoop.com/Ut_learning/3440

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Users are more open to new information on workdays rather than weekends. Telegram channels enable users to broadcast messages to multiple users simultaneously. Like on social media, users need to subscribe to your channel to get access to your content published by one or more administrators. Private channels are only accessible to subscribers and don’t appear in public searches. To join a private channel, you need to receive a link from the owner (administrator). A private channel is an excellent solution for companies and teams. You can also use this type of channel to write down personal notes, reflections, etc. By the way, you can make your private channel public at any moment. Telegram users themselves will be able to flag and report potentially false content. In the “Bear Market Screaming Therapy Group” on Telegram, members are only allowed to post voice notes of themselves screaming. Anything else will result in an instant ban from the group, which currently has about 75 members.
from us


Telegram Ut.learning
FROM American