یک نویسنده باید مبالغهآمیز و فوقالعاده باشد. خوب و بد اینجا مطرح نیست. باید بجوشد و این جوشش همیشه در او باشد.
© میهن بهرامی
@Writing_lovers
© میهن بهرامی
@Writing_lovers
چطور نوشتههای خود را پربارتر و جذابتر کنیم ؟
ایجاد تنوع در متن، به تاثیرگذاری هر چه بیشتر داستانهایتان کمک میکند. این تنوع از طریق زبان رخ میدهد. برای ایجاد آن به نکات زیر توجه کنید:
شناسایی و جایگزینی کلمات تکراری: ابتدا متن خود را بخوانید و کلماتی را که به طور مکرر استفاده شدهاند، شناسایی کنید. سپس به دنبال جایگزینهای مناسب برای هر یک از آنها باشید. برای این کار میتوانید از فرهنگ لغت، مترادفها و متضادها استفاده کنید.
استفاده از افعال پویا و متنوعتر: به جای استفاده از افعال ساده و کلی، از افعال پویا و خاص استفاده کنید. به عنوان مثال، به جای "رفت"، میتوانید از "خرامید"، "شتافت" یا "گریخت" استفاده کنید.
استفاده از صفات دقیق: به جای استفاده از صفات کلی مانند "بزرگ" یا "زیبا"، از صفات دقیقتر و جزئیتر استفاده کنید. به عنوان مثال، به جای "درخت بزرگ"، میتوانید از "درخت کهنسال با شاخههای تنومند" استفاده کنید.
استفاده از ترکیبهای وصفی: برای توصیف بهتر اشیا و افراد، ترکیبهای وصفی را جایگزین کنید. به عنوان مثال، به جای "آسمان"، میتوانید از "آسمان آبی بیکران" استفاده کنید.
بهکارگیری تشبیه و استعاره: برای افزایش زیبایی و تاثیرگذاری نوشته، از تشبیه و استعاره استفاده کنید. به عنوان مثال، میتوانید بگویید "مه مانند پنبهی نرم، روی زمین خوابیده بود."
مطالعهی آثار نویسندگان برجسته: با مطالعهی آثار نویسندگان برجسته، میتوانید با نحوه استفاده آنها از افعال و صفات متنوع آشنا شوید و از آنها الگو بگیرید.
برای توصیفهای استادانه به این جمله رمان موجهای وولف دقت کنید: "روز با تمام خرمنهایش به زردی موج برمیدارد."
[یا این جملات صادق چوبک در داستان تنگسیر:
"هوای آبکی بندر همچون اسفنج آبستنی هرم نمناک گرما را چکهچکه از توی هوای سوزان ورمیچيد و دوزخ شعلهور خورشيد تو آسمان غرب يله شده بود و گردی از نم بر چهره داشت."]
این جملات زیبایی و غرابت خاصی دارند و خواننده را خلع سلاح میکند.
تمرین و تمرین: برای بهبود مهارت خود در استفاده از افعال و صفات متنوع، تمرین کنید و نوشتههای خود را بازبینی کنید.
به عنوان مثال، در جملهی "مه پایین آمده"، میتوانید از "فرود آمده" یا "به پایین میخزد" استفاده کنید.
با تمرین و توجه به این نکات، میتوانید نوشتههای خود را پربارتر و جذابتر کنید.
📕گام به گام تا داستاننویسی
© دونالد ماس
@Writing_lovers
ایجاد تنوع در متن، به تاثیرگذاری هر چه بیشتر داستانهایتان کمک میکند. این تنوع از طریق زبان رخ میدهد. برای ایجاد آن به نکات زیر توجه کنید:
شناسایی و جایگزینی کلمات تکراری: ابتدا متن خود را بخوانید و کلماتی را که به طور مکرر استفاده شدهاند، شناسایی کنید. سپس به دنبال جایگزینهای مناسب برای هر یک از آنها باشید. برای این کار میتوانید از فرهنگ لغت، مترادفها و متضادها استفاده کنید.
استفاده از افعال پویا و متنوعتر: به جای استفاده از افعال ساده و کلی، از افعال پویا و خاص استفاده کنید. به عنوان مثال، به جای "رفت"، میتوانید از "خرامید"، "شتافت" یا "گریخت" استفاده کنید.
استفاده از صفات دقیق: به جای استفاده از صفات کلی مانند "بزرگ" یا "زیبا"، از صفات دقیقتر و جزئیتر استفاده کنید. به عنوان مثال، به جای "درخت بزرگ"، میتوانید از "درخت کهنسال با شاخههای تنومند" استفاده کنید.
استفاده از ترکیبهای وصفی: برای توصیف بهتر اشیا و افراد، ترکیبهای وصفی را جایگزین کنید. به عنوان مثال، به جای "آسمان"، میتوانید از "آسمان آبی بیکران" استفاده کنید.
بهکارگیری تشبیه و استعاره: برای افزایش زیبایی و تاثیرگذاری نوشته، از تشبیه و استعاره استفاده کنید. به عنوان مثال، میتوانید بگویید "مه مانند پنبهی نرم، روی زمین خوابیده بود."
مطالعهی آثار نویسندگان برجسته: با مطالعهی آثار نویسندگان برجسته، میتوانید با نحوه استفاده آنها از افعال و صفات متنوع آشنا شوید و از آنها الگو بگیرید.
برای توصیفهای استادانه به این جمله رمان موجهای وولف دقت کنید: "روز با تمام خرمنهایش به زردی موج برمیدارد."
[یا این جملات صادق چوبک در داستان تنگسیر:
"هوای آبکی بندر همچون اسفنج آبستنی هرم نمناک گرما را چکهچکه از توی هوای سوزان ورمیچيد و دوزخ شعلهور خورشيد تو آسمان غرب يله شده بود و گردی از نم بر چهره داشت."]
این جملات زیبایی و غرابت خاصی دارند و خواننده را خلع سلاح میکند.
تمرین و تمرین: برای بهبود مهارت خود در استفاده از افعال و صفات متنوع، تمرین کنید و نوشتههای خود را بازبینی کنید.
به عنوان مثال، در جملهی "مه پایین آمده"، میتوانید از "فرود آمده" یا "به پایین میخزد" استفاده کنید.
با تمرین و توجه به این نکات، میتوانید نوشتههای خود را پربارتر و جذابتر کنید.
📕گام به گام تا داستاننویسی
© دونالد ماس
@Writing_lovers
گربهی فئودور گهگاه برای غذا خوردن به خانه میآید، اما بقیه وقتها روی پشت بامها راه میرود و به شکلی متفکرانه به آسمان نگاه میکند. مسلم است که او دریافته که زندگی بیمعنا است.
✉️آنتوان چخوف
نامهای به ماریا کیسلوا. ۱۸۸۷
@Writing_lovers
✉️آنتوان چخوف
نامهای به ماریا کیسلوا. ۱۸۸۷
@Writing_lovers
سلام دوست خوبم
شب است و برایت مینویسم. امروز رفتیم کمی قدم زدیم. ماه توی آسمان بود و یک ستاره وسط آسمان کنار ماه مثل الماس میدرخشید. ماه را بهم نشان دادیم و گفتیم خیلی زیباست و بعد کلی از خورشید گفتیم و قربان صدقه طلوع و غروبش رفتیم و از طلوعها و غروبهایی که در عمرمان دیده بودیم گفتیم و مدام پر از انرژی و هیجان میشدیم. خانه که رسیدیم توی خبرها آمده بود خورشید ترک خورده و من اینطوری شدم😱🧿
خبر دقیقا این بود در اتفاقی عجیب، خورشید دچار ترک خوردگی شد و یک حفره ۸۰۰ هزار کیلومتری در دل این ستارهی منظومه شمسی به وجود آمد.
امروز خیلی صفحه خواندم. سه تا جستار و دوبار داستان کوچه کرمانشاه از محمدرضا صفدری را خواندم که مثل شعر بود و کیف کردم. اطلاعات خوبی هم از مردم و فرهنگ و اعتقاداتشان میداد مثل این جمله که اگر در گردباد بشاشی، حتما گنج پیدا میکنی. که باور جالبی است و آدم وسوسه میشود دفعه بعد که دیوانه باد وزید برود توی حیاط و شانسش را امتحان کند. گنج پیدا کردن به زحمتش میارزد.
با هربار خواندن آدم خیلی چیزها درباره نوشتن هم یاد میگیرد. دارم دوتا مهارت جدید یادمیگیرم و برایش مطالعه میکنم. این روزها کتاب زنان نامریی را میخوانم. امروز در اوقات فراغت چندتایی شعر نوشتم که چنگی به دل نمی زد و بعد هزار کلمه نوشتم.
از نامه زیبایت خیلی خوشحال شدم و لطفا بازهم برایم بنویس. یک جمله هم خواندم که برایت مینویسم:
وقتی نمی توانم شعر بنویسم، کلوچه میپزم و همان رضایت را احساس میکنم.
🗓 آن لیندبرگ
برای تو دوست خوبم آرزوی شادترین و پرثمرترین اوقات را دارم
✉️نامهها
© معصومه حامیدوست
@Writing_lovers
شب است و برایت مینویسم. امروز رفتیم کمی قدم زدیم. ماه توی آسمان بود و یک ستاره وسط آسمان کنار ماه مثل الماس میدرخشید. ماه را بهم نشان دادیم و گفتیم خیلی زیباست و بعد کلی از خورشید گفتیم و قربان صدقه طلوع و غروبش رفتیم و از طلوعها و غروبهایی که در عمرمان دیده بودیم گفتیم و مدام پر از انرژی و هیجان میشدیم. خانه که رسیدیم توی خبرها آمده بود خورشید ترک خورده و من اینطوری شدم😱🧿
خبر دقیقا این بود در اتفاقی عجیب، خورشید دچار ترک خوردگی شد و یک حفره ۸۰۰ هزار کیلومتری در دل این ستارهی منظومه شمسی به وجود آمد.
امروز خیلی صفحه خواندم. سه تا جستار و دوبار داستان کوچه کرمانشاه از محمدرضا صفدری را خواندم که مثل شعر بود و کیف کردم. اطلاعات خوبی هم از مردم و فرهنگ و اعتقاداتشان میداد مثل این جمله که اگر در گردباد بشاشی، حتما گنج پیدا میکنی. که باور جالبی است و آدم وسوسه میشود دفعه بعد که دیوانه باد وزید برود توی حیاط و شانسش را امتحان کند. گنج پیدا کردن به زحمتش میارزد.
با هربار خواندن آدم خیلی چیزها درباره نوشتن هم یاد میگیرد. دارم دوتا مهارت جدید یادمیگیرم و برایش مطالعه میکنم. این روزها کتاب زنان نامریی را میخوانم. امروز در اوقات فراغت چندتایی شعر نوشتم که چنگی به دل نمی زد و بعد هزار کلمه نوشتم.
از نامه زیبایت خیلی خوشحال شدم و لطفا بازهم برایم بنویس. یک جمله هم خواندم که برایت مینویسم:
وقتی نمی توانم شعر بنویسم، کلوچه میپزم و همان رضایت را احساس میکنم.
🗓 آن لیندبرگ
برای تو دوست خوبم آرزوی شادترین و پرثمرترین اوقات را دارم
✉️نامهها
© معصومه حامیدوست
@Writing_lovers
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
افرادی که خودشان نمینویسند فکر میکنند آنچه شما مینویسید آگاهانه خلق شده است، اما اینطور نیست. همه چیز از ناخودآگاه میآید. بنابراین وقتی کلمات بیرون میآیند، به همان اندازه که شنونده آنها را میشنود، غافلگیرکننده هستند. من اول به شوخی فکر نمیکنم و بعد بگویم. از دهنم بیرون میآید و بعد میفهمم چی گفتم. و من به شوخی خودم میخندم چون اولین بار است که آن را میشنوم.
© وودی آلن
@Writing_lovers
© وودی آلن
@Writing_lovers
نکات مهم برای انتشار یک داستان
لسلی کاین
۱. با گفتن جزئیات، صحنهها را تأثیر گذارتر کن.
به خوانندهات تصاویر ذهنی با شکلی همه فهم بده. سر و وضع شخصیتها را به خوانندهها یاد آوری کن و نشانهای از شخصیتها بده، آنها سریع پیدایش میکنند. این باعث میشود عمل داستانیات حس واقعی در خواننده ایجاد کند و در داستانت غرق شود.
۲. درستی داستانت را اثبات کن، خواننده نمیتواند هر چیزی را باور کند.
اگر اطلاعات واقعی در اختیار خواننده قرار بدهی، او با داستان همگام میشود. که این امر با «گفتن جزئیات» ممکن میشود. نمیشود نویسنده با جوابی ساده این موضوع را حل و فصل کند فقط با گفتن این که «داستان واقعآ اتفاق افتاده است.»
۳. روشی برای گفتن داستان وجود دارد: همه کلمات را در نظر بگیر و امتحان کن. اگر میتوانی، به طور مثال، شخصیت داستان را در حال خوردن چیزی غیر معمول نشان بده. در این صورت به متن و تصاویر یکجا، زندگی میبخشی: هرگز سیب را برای خوردن شخصیتت انتخاب نکن وقتی میتواند لم لوزت بخورد.
۴. کشمکش دل و جان داستان است.
موی قهرمان روی صورتش ریخته و دارد از بالای یک پرتگاه، سنگی را میاندازد. وقتی داستان را خوب شروع میکنی با یک قهرمان مرد یا قهرمان زن، آغازی بد برای کتاب انتخاب کردهای. کشمکش را حفظ کن، همچنین تعلیق را و ادامه بده تا زمانی که به پایان داستان نزدیک میشوی.
۵. به پای خودت شلیک نکن.
وسوسه برای زود ارسال کردن اثر تعجب آور است. زمانی که نویسنده میداند از این بهتر هم میشود و این اثر جای کار زیاد دارد و اثر را برای ویراستار یا انتشارات میفرستد. هیچ وقت چنین عادتی را در خودت پرورش نده..
@Writing_lovers
لسلی کاین
۱. با گفتن جزئیات، صحنهها را تأثیر گذارتر کن.
به خوانندهات تصاویر ذهنی با شکلی همه فهم بده. سر و وضع شخصیتها را به خوانندهها یاد آوری کن و نشانهای از شخصیتها بده، آنها سریع پیدایش میکنند. این باعث میشود عمل داستانیات حس واقعی در خواننده ایجاد کند و در داستانت غرق شود.
۲. درستی داستانت را اثبات کن، خواننده نمیتواند هر چیزی را باور کند.
اگر اطلاعات واقعی در اختیار خواننده قرار بدهی، او با داستان همگام میشود. که این امر با «گفتن جزئیات» ممکن میشود. نمیشود نویسنده با جوابی ساده این موضوع را حل و فصل کند فقط با گفتن این که «داستان واقعآ اتفاق افتاده است.»
۳. روشی برای گفتن داستان وجود دارد: همه کلمات را در نظر بگیر و امتحان کن. اگر میتوانی، به طور مثال، شخصیت داستان را در حال خوردن چیزی غیر معمول نشان بده. در این صورت به متن و تصاویر یکجا، زندگی میبخشی: هرگز سیب را برای خوردن شخصیتت انتخاب نکن وقتی میتواند لم لوزت بخورد.
۴. کشمکش دل و جان داستان است.
موی قهرمان روی صورتش ریخته و دارد از بالای یک پرتگاه، سنگی را میاندازد. وقتی داستان را خوب شروع میکنی با یک قهرمان مرد یا قهرمان زن، آغازی بد برای کتاب انتخاب کردهای. کشمکش را حفظ کن، همچنین تعلیق را و ادامه بده تا زمانی که به پایان داستان نزدیک میشوی.
۵. به پای خودت شلیک نکن.
وسوسه برای زود ارسال کردن اثر تعجب آور است. زمانی که نویسنده میداند از این بهتر هم میشود و این اثر جای کار زیاد دارد و اثر را برای ویراستار یا انتشارات میفرستد. هیچ وقت چنین عادتی را در خودت پرورش نده..
@Writing_lovers
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ناداستانهایی که این روزها خواندهام: "مرگ خوک"؛ نوشتهی ای. بی. وایت، "شهامت لاکپشتها"؛ نوشتهی ادوارد هوگلند و"رقصیدن بر لبه پرتگاه" از مینا حسنی. دوتا از آنها درباره مرگ بود؛ با استعارههایی دقیق و بسیار قابل تعمق.
اگر به "ناداستانها" علاقمندید؛ به منبع خوب و ارزشمند مجله خوانش سری بزنید. میتوانید از فهرست متنوع ناداستانها برای مطالعه استفاده کنید و درصورتیکه به قلم زدن در چنین ژانری علاقمندید، مطالعه آنها میتواند به بیان تجربیاتتان در این قالب کمک کند.
داستان "کوچه کرمانشاه" محمدرضا صفدری مثل شعری بود که دوبار خواندمش و هربار کیف کردم. میتوانید این داستان را از اینجا بخوانید.
© معصومه حامیدوست
@Writing_lovers
اگر به "ناداستانها" علاقمندید؛ به منبع خوب و ارزشمند مجله خوانش سری بزنید. میتوانید از فهرست متنوع ناداستانها برای مطالعه استفاده کنید و درصورتیکه به قلم زدن در چنین ژانری علاقمندید، مطالعه آنها میتواند به بیان تجربیاتتان در این قالب کمک کند.
داستان "کوچه کرمانشاه" محمدرضا صفدری مثل شعری بود که دوبار خواندمش و هربار کیف کردم. میتوانید این داستان را از اینجا بخوانید.
© معصومه حامیدوست
@Writing_lovers
زیاد بنویس و آنچه می نویسی را تمام کن. فقط برای اینکه کسی دست نوشتههایت را بخواند به باشگاههای نویسندگان نپیوند.
© جری پورنل
@Writing_lovers
© جری پورنل
@Writing_lovers
نویسنده نمیخواهد حقیقت را برای دیگران آشکار کند. اگر این طور بود که داستان نوشتن بیمعنا میشد. چون دیگران به این حقیقت رسیده بودند و ما هم فهمیده بودیم.
ما به این دلیل مینویسیم که به حقیقتی دست پیدا نمیکنیم. نه برای اینکه به حقیقتی دست پیدا کنیم. ما برای اینکه به پاسخی برسیم، نمینویسیم. ما برای اینکه سوالی را مطرح کنیم، مینویسیم.
در داستان «کتک خورم ملس است» داستانی را سر هم میکنم که ممکن است در واقعیت وجود نداشته باشد، ولی میتوانیم در روزنامهها پیدا کنیم. وقتی میگویم «همه کتکم میزنند» به نظرم میرسد در این جهان کسی پیدا می شود که بپرسد چرا اینقدر کتکم میزنند. جلو که میروید، میبینید عبارت معقولی نیست ولی واقعیت دارد. ...
حقیقت همیشه ناقص است. مثل شناخت ما که همیشه ناقص است. من برای شناخت شرایط خودم داستان مینویسم. من حاصل تاریخ، جامعه و محیطم هستم. خودم را نمیتوانم از این سه منتزع کنم. خیلی از داستان ها خوابهای من است. اما چرا این خوابها را میبینم؟ چرا این وهم به ذهنم آمد؟ چرا این جور خیال میکنم؟ چرا این تصورها را دارم؟ میخواهم بدانم همه اینها چه دانش ناقصی به من میدهد. پشت این داستان های ساده واقعیتی پنهان است که منظورم آنهاست. وقتی مسالهای را مطرح میکنم برای این است که به عدم تعادل موجود اعتراض کنم.
© محمدرضا پورجعفری
@Writing_lovers
ما به این دلیل مینویسیم که به حقیقتی دست پیدا نمیکنیم. نه برای اینکه به حقیقتی دست پیدا کنیم. ما برای اینکه به پاسخی برسیم، نمینویسیم. ما برای اینکه سوالی را مطرح کنیم، مینویسیم.
در داستان «کتک خورم ملس است» داستانی را سر هم میکنم که ممکن است در واقعیت وجود نداشته باشد، ولی میتوانیم در روزنامهها پیدا کنیم. وقتی میگویم «همه کتکم میزنند» به نظرم میرسد در این جهان کسی پیدا می شود که بپرسد چرا اینقدر کتکم میزنند. جلو که میروید، میبینید عبارت معقولی نیست ولی واقعیت دارد. ...
حقیقت همیشه ناقص است. مثل شناخت ما که همیشه ناقص است. من برای شناخت شرایط خودم داستان مینویسم. من حاصل تاریخ، جامعه و محیطم هستم. خودم را نمیتوانم از این سه منتزع کنم. خیلی از داستان ها خوابهای من است. اما چرا این خوابها را میبینم؟ چرا این وهم به ذهنم آمد؟ چرا این جور خیال میکنم؟ چرا این تصورها را دارم؟ میخواهم بدانم همه اینها چه دانش ناقصی به من میدهد. پشت این داستان های ساده واقعیتی پنهان است که منظورم آنهاست. وقتی مسالهای را مطرح میکنم برای این است که به عدم تعادل موجود اعتراض کنم.
© محمدرضا پورجعفری
@Writing_lovers
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فراموش نکنید گرچه هیچ تضمینی نیست که روزی داستان بزرگی بنویسید اما یک چیز مسلم است: تا داستانی ننویسید، هرگز داستان بزرگی نخواهید نوشت نوشتن مثل زندگی، یک فرآیند است.
📕 راه داستان
©کاترین آن جونز
@Writing_lovers
📕 راه داستان
©کاترین آن جونز
@Writing_lovers
من دوست دارم به سکوت بروم و از آن بیرون نیایم. چقدر به تنهایی نیاز دارم و هر گفتوگویی من را آلوده میکند!
✉️ فرانتس کافکا
نامهای به ماکس برود
@Writing_lovers
✉️ فرانتس کافکا
نامهای به ماکس برود
@Writing_lovers