tgoop.com/XeradsarayeFerdosiYazd/2465
Last Update:
✍️ عباس رسولی املشی
📝به بهانهی هشتم دی - زادروز زندهیاد #فروغ_فرخزاد.
تحلیل و زیباییشناسی شعری سپید از سرودههای فروغ فرخزاد
دلم گرفتهاست
دلم گرفتهاست
به ایوان میروم و انگشتانم را
بر پوست کشیدهی شب میکشم
چراغهای رابطه تاریکاند
چراغهای رابطه تاریکاند
کسی مرا به آفتاب معرّفی نخواهدکرد
کسی مرا به میهمانیِ گنجشکها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مُردنیست.
فروغ فرخزاد در هشتم دی ۱۳۱۳ شمسی در تهران متولّد شد و در بیست و چهارم بهمن ۱۳۴۵ در سی و دو سالگی در اثر سانحه رانندگی درگذشت. از این شاعر برجسته معاصر پنج مجموعه شعر با نام های: اسیر، دیوار، عصیان، تولدی دیگر و ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد به یادگار مانده است.
فروغ با انتشار دفتر شعر « تولدی دیگر» جایگاه خود را به عنوان شاعری ممتاز در ادب معاصر تثبیت کرد. آثار وی به چند زبان از جمله: انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی و... ترجمه شدهاند.
شعر زیبای « پرنده مُردنی ست» از فروغ مانند انشایی است که از سه بخش مقدمه، بدنه و نتیجه گیری تشکیل شدهاست. این سروده با مصراع « دلم گرفته است» آغاز میشود و آزردگی خاطر شاعر را از بابت موضوعی به نمایش میگذارد که در ادامه شاهد آن هستیم. تکرار این مصراع و نیز سطر« چراغ های رابطه تاریکند» برای تأکید روی موضوعی است که شاعر از مخاطب خود انتظار دارد تا پیگیر آن باشد.
تکرار مصراع در شعر شاعران برای تأکید یا زیبایی است و اگر جز این باشد، حشو ( تکرار زاید) محسوب میشود.
شاعرِ تنها، آزردگی خاطر و اندوه خود را با حضور در ایوان خانه با شب در میان میگذارد و از آنجا که شب تداعی گر تنهایی و دلتنگی است، خود را صاحب دردی مشترک با شب میداند و با او احساس قرابت دارد.
او از اینکه میبیند در جامعه، رابطه و ارتباط بین افراد کمرنگ و حتی بیرنگ است، رنج میبرد. شاعر رابطه را به چراغی تشبیه کردهاست که روشن بودن آن به معنای وجود ارتباط بین افراد و خاموش بودن آن بیانگر قطع ارتباط یا کمرنگ بودن رابطه میان انسانها است. ناراحتی شاعر در این است که این رابطه و صمیمیّت در بین آدمها برقرار نیست و با تکرار مصراع ضمن تأکید آن، اوج دلگیری و آزردگی خود را نسبت به این موضوع نشان میدهد و اینکه چرا انسانها همدیگر را به آفتاب یعنی روشنی، آگاهی، حقیقت، گرمی و صمیمیّت و معرفت معرفی و دعوت نمیکنند.
تناسب واژگان« انگشتان» و « پوست» از یک سو و « شب»، « تاریکی»، « چراغ» و « آفتاب» از سویی دیگر با چاشنی تضاد چشم نواز است. شاعر با جان بخشی به شب و با کشیدن انگشتان خود بر پوست شب با او چون انسانی ارتباط برقرار میکند. در ضمن تکرار صامت « ش» در« انگشتانم را بر پوست کشیدهی شب میکشم» نغمه حروف ( واج آرایی) زیبایی ایجاد کرده و انگار پژواک واژه شب در گوش طنین انداز میشود.
در ادامه شاعر به حال گنجشک ها غبطه میخورد که با هیاهوی فراوان و جیک جیکهای کر کننده شان، دائم با یکدیگر گفت و گو و رابطه دارند. او ضمن گِله از دوری و عدم ارتباط بین انسانها، خواهان رابطهای گنجشک گونه میان افراد جامعه است و میخواهد کسی او را به میهمانی گنجشکها دعوت کند.
اوج کار شاعر را در بند پایانی شعر نظارهگر هستیم. شاعر پس از مقدمه و توضیح دل نگرانی خود از تاریکی چراغهای رابطه، نتیجه.گیری زیبایی را انجام میدهد که به عنوان ضربالمثل وردِ زبانها است.
در سه سطر پایانی شعر، مراعات نظیر در کلمات گنجشکها، پرواز و پرنده چشمگیر است.
او از ما میخواهد که پرواز را به خاطر بسپاریم، چرا که پرنده مُردنی است. پرندهای که در آسمان در حال پرواز است، بیش از این که خودش توجه ما را جلب کند، پروازش برای ما چشم نواز و به خاطر ماندنی است.
انسانها به دنیا میآیند و پس از دورهای کوتاه از این سرا رخت برمیبندند، امّا آن چیزی که از انسانها به خاطر و به یادگار میماند، پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیکشان است.
برخورداری از مضامین والا، تناسب و هماهنگی در حروف و کلمات، تکرار بجای برخی از مصراعها، بهرهگیری از عناصر خیال چون: مراعات نظیر، واج آرایی، تشخیص، تشبیه و ...، سبب شده است تا این سروده فروغ به عنوان یکی از زیباترین اشعار سپید معاصر به حساب آید.
🚰 کانال ادبی ویر
@vir486
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
BY خردسرای فردوسی یزد
Share with your friend now:
tgoop.com/XeradsarayeFerdosiYazd/2465