tgoop.com/YousefiEshkewari/2493
Last Update:
در حاشیه مرگ خودخواسته ابراهیم نبوی
اعلام شد که زنده یاد ابراهیم نبوی با مرگ خودخواسته به زندگی اش پایان داده است. خبری تلخ و آزاردهنده. می توان گفت فاجعه ای فراموش نشدنی!
نبوی را از دوران اصلاحات و از طریق روزنامه های دوم خردادی دهه هفتاد و هشتاد می شناختم. چند بار هم او را در داخل و خارج از کشور دیده ام. یک بار هم برای مصاحبه با من به منزل ما آمد. اما از بس که حرف های دیگر زده شد و کلی خندیدیم که دیگر فرصتی برای مصاحبه پیدا نشد. بماند که چه ها گفته شد.
در این سال ها دوستان و یاران زیادی را از دست داده ام. آخرین آن ها دکتر رضا رئیس طوسی بود و البته اخیرا آشنای دوست داشتنی دیگر بهمن رضاخانی ولی به هر دلیل بدین مناسبت چیزی ننوشته ام و غالبا با سکوت از کنارشان می گذشته ام. با این همه مرگ خودخواسته کسی چون ابراهیم نبوی نوعی است که نمی توان سکوت کرد و چیزی نگفت.
در این باب سخنانی گفته شده و من هم یک سینه سخن دارم ولی فعلا ترجیح می دهم یک نوشته ای را در اینجا بازنشر کنم که مربوط به سال 1383 است که نامه ای است از زندان اوین خطاب به جناب خاتمی به عنوان رئیس جمهور ایران! البته نامه مفصل است و حاوی موضوعات متنوع و از نظر خودم مهم و در جلد دوم کتاب «از برلین تا اوین» من (منتشر شده در سال 1395 در استکهلم – سوئد) متن کامل آن آمده است. در ذیل بخشی کوتاه از بند ششم آن چنین آمده است:
«. . . آقای خاتمی! به اشاره می گویم جامعه و نخبگان ایران زمین زخمدار است و عمیقا احساس توهین و تحقیر می کند و این همه آزارش می دهد. در شگفتم چرا تا کنون خشم و بیزاری خود را به گونه ای آشکارتر نشان نداده است. آن دانشجو گفت خداوند خاتمی را آفرید تا صبر ملت ایران را به نمایش بگذارد اما این حرف در باره بسیاری دیگر نیز صادق است. آن خشمی که شما از دور در آن جلسه دیدید، شعله ای کوچک از آتش نهفته در دل های شکسته و خونرنگ است.
من خود گاهی می اندیشم که چگونه توانسته ام این همه رنج و تلخی و ستم را تحمل کنم و چگونه قلب بیمارم این همه فشار را تاب آورده است. گاهی می گویم خودم را مانند آن راهب بودایی در برابر دادگستری آتش بزنم ولی متأسفانه شهامت آن را ندارم. اگر نبود تعلق خاطرم به این سرزمین و تعهدم به مردم، باور کنید به خارج از کشور می رفتم تا شاید در برهوت سرزمین بیگانه اما آزاد برای اعتراض هرچه در توان دارم فریاد بزنم و حداقل اندکی سبک شوم اما دریغ در برابر طایفه ای که من شناخته ام این کارها بی ثمر است!»
حال باید گفت مرگ خودخواسته ابراهیم نبوی خود یکی از این فریادهاست! اما گوش شنوایی هست؟! درود بر روان پرشور و وطن خواهش و تسلیت به بازماندگانش!
پنجشنبه 27 دی 1403 #یوسفی_اشکوری #اجتماعی_سیاسی
BY پند تاریخ (یوسفی اشکوری)
Share with your friend now:
tgoop.com/YousefiEshkewari/2493