tgoop.com/afarineshdastan/11060
Last Update:
✅ تغييرمسيرهایپاداشدرزبان
✍ #مراد_قلیپور در شماره ۱۷۷۵ روزنامه #نقدحال
چگونه است که شاعري مثل حافظ هرگز اجازه نميدهد که مسيرهاي پاداش در زبان شعرهايش تغيير کنند؟ آيا حافظ در تمامي دوران شاعرياش آنقدر هوشيار بوده که مانع از اين شود که »بدن زبان« شعرهايش بدني چاق و متوقف باشد؟ حافظ چگونه با اين چاقي مبارزه کرده است تا در زبان، پاداش بگيرد؟ از بين بردن انبوه شعرها و در کنارش وجود نسخ مختلف شعرهايش بيگمان يکي از اين تمرينات آگاهانه و زيرکانه براي مبارزه با چاقي زبان شعرهاي حافظ است؛ چيزي که اکنون در شعرهاي اخير اصلا رعايت نميشود. شعر امروز ما دچار هر دو بيماري مذکور است. انبوه جاي اندوه شعر را گرفته و شعرهايمان بسيار چاق و بيتحرک و بيمار هستند؛ لذا کمتر نائل به دريافت پاداش در زبان هستند. مسيرهايش بهراحتي تغيير ميکنند و اين به مفهوم دموکراسي در زبان نيست، بيشتر نوعي هدررفتن است. در هيچ گوشهاي از زبان شعرهاي حافظ، شاهد هدررفتن بيهوده نيستيم. زبان حافظ تماما زبان پاداش است. بدن شعرهايش بدني ورزيده و آماده است. زمان، آزمايشگاه طبيعي زبان است. هرگز اجازه نميدهد که چيزي از بدن زبان در طي زمان مخفي بماند. شعر بازگشت فارسي، آنقدر متوقف شد و از اندوختههاي قبلياش مصرف نمود که ديگر نتوانست ادامه دهد لذا مجبور شد که برگردد و تمامي مسيرهاي پاداشش بهسمت زبان مسدود ماند. چيزي که اکنون دارد با نام زبان معرفي نميگردد ميتواند خيلي فريبنده و آسيبزننده باشد. شايد زباني است که هرگز رنگ پاداش نديده است. شعر فارسي فقط در چند دوره تاريخي توانسته در مسيرهايش زبانياش به پاداش برسد وگرنه در بقيه موارد فقط يک مصرفکننده صرف است. محل مصرفگرايياش هم يا بر اثر توقف و مصرف پاداشي است که متاثر از ادبيات بومي خود است يا اينکه امر مصرفگرايياش مستقيما متاثر از ترجمه شعر جهان است. در هر دو صورت دچار زوال انبوه و مصرفگرايي است. حافظ و نيما هردو شاعري مصرفگرا اما زيرک و قابل ارج هستند. اينها مصرفگراي محض نيستند. مسير زبان هر دو هم به پاداش ميرسد. شعر آوانگارد ما نيازمند پاداش است. پاداشي که شايد بدان رسيده ولي در ميان انبوه شعرهاي خنگ و چاق و رسانهاي خوانده نشده است.
@naghdehall
@afarineshdastan
@afarineshdastan
BY آفرینش
Share with your friend now:
tgoop.com/afarineshdastan/11060