Telegram Web
وقتی واقعیت به صدا در می‌آید

از سال 98 تا آبان 1402 یعنی تا زمان عملیات 7 اکتبر حماس علیه اسرائیل، وضعیت آزادی بیان در ایران برای تحلیلگران وصاحب‌نظران بهتر از دوران قبل و بعدِ آن بود.
در یادداشتی از آقای بیژن اشتری، دیدم که وی نیز به این موضوع تصریح کرده است.
در آن چهار سال، می‌شد انواع سیاست‌های جاری از جمله سیاست خارجی، سیاست منطقه‌ای و سیاست‌های کلی نظام را با لحنی آرام و منطقی اما به صراحت و بدون برخی ملاحظه‌کاری‌های همیشگی نقد کرد.
از عملیات 7 اکتبر به بعد اما خط قرمزهای پررنگ تازه‌ای یکی پس از دیگری از راه رسید و تشدید شد. یکی از این خط قرمزها داوری متفاوت و یا حتی تشکیک در بارۀ پیامدهای استراتژیک عملیات 7 اکتبر برای فلسطین و خاورمیانه و ایران بود. محدودیت‌های تحلیلی در این باره، هر نوع هشدار دلسوزانه نسبت به آینده را با موانع جدی روبرو کرد و زمین اظهارنظر عملاً به دست دو طیفی افتاد که یکی در داخل دنبال تجارت سیاسی از طریق وهم‌فروشی بود و دیگری در خارج برای موفقیت نتانیاهو روزشماری می‌کرد و هلهله و شادی سر می‌داد.
اینک اما واقعیت خود به صدا در آمده است و با هیچ ابزاری نمی‌توان آن را ساکت و خاموش کرد. وقتی واقعیت‌ها خود به صدا در می‌آیند یعنی تمام یا قریب به تمام فرصت‌ها سوخت شده و از بین رفته است. وقتی فرصتی از دست می‌رود، دیگر از دست رفته و قابل بازیابی نیست. متأسفانه این قاعده‌ای است که امور جوامع بر آن استوار است. در بیان دینی آن، سنتی است که خدا نهاده و تبدیل‌پذیر و تغییرپذیر هم نیست!
در فرصت‌ها، آدمیان مختارند و با سوختن فرصت‌ها مضطر می‌شوند و در بین دو راهی‌های بی‌نهایت دشوار قرار می‌گیرند. گاهی هم فقط یک راه باقی می‌ماند. باقی مطلب بماند برای بعد.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
خواهد نوشت....!

بعد از سقوط احتمالی اسد، یکی را در نظر دارم که در روزنامه‌اش خواهد نوشت:
"مردک متاعی هم نبود! در طول یک سال مقاومت سرسختانۀ حماس و حزب‌الله در برابر حملات بی‌امان ارتش اسرائیل، از جایش تکان نخورد و کمال نمک‌نشناسی را به جا آورد. اصلاً رژیمش هم بعثی بود. ایدئولوژی بعث را میشل عفلق ملحد پایه گذاشت و احزاب بعث در عراق و سوریه پیرو او شدند. در رژیم اسد تمام محرمات شرعی از برهنگی و مشروب‌خوری گرفته تا هر فسق و فجور دیگری آزاد بود. زنش حتی حاضر نمی‌شد یک دامن به نسبت بلند بپوشد که با وزیدن باد، آن صحنۀ زننده رقم نخورد. کمترین اعتقادی به شریعت نداشت. حتی یک بار گفته بود: "در دنیای امروز حکومت‌های دینی محال است دوام بیاورند!" در طول سه دهه حکومت پدرش هم امن‌ترین مرز اسرائیل همان مرز جولان بود. یک گلوله از آنجا به سمت اسرائیل شلیک نشد. بعد هم که بساط مذاکرات سازش در مادرید پهن شد، پشت میز مذاکره با صهیونیست‌ها نشست تا آزادی جولان را از آنها گدایی کند!خلاصه این بشار هم آش دهن‌سوزی نبود که لازم باشد برای سقوطش نگران شد."
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
روزگار غریب!

دولت بشار اسد در عرض ده روز تمامی سرزمین‌های تحت کنترل خود را از شمال تا جنوب سوریه از دست داد و سقوط کرد.
برف هم به این سرعت ذوب نمی‌شود! گویی بر آب بنا شده بود. یا انگار سیل آمد و آن را با خود برد. گرچه سیل هم به این سرعت عمل نمی‌کند!
داستان دقیقاً چه بود؟ توطئه؟ تبانی؟ خیانت؟ حماقت؟
هر چه بود، هیچکس انتظار آن را به این سرعت نداشت. حتی شاخ ساکنان کاخ‌سفید از این شتاب حیرت‌انگیز در آمده است!
از این به بعد چه خواهد شد؟ به نظر می‌رسد فصلی عجیب و غریب و چه بسا بی‌نهایت تراژیک در خاورمیانه آغاز شده است که اذهان شکل‌گرفتهٔ ما با مکانیسم آن بیگانه است. برای فهم آن باید ابتدا ذهن‌ها را شست و این کاری سخت و زمانبر است!
روزگار غریب اکنون است نه آن زمانی که احمد شاملو تصور می‌کرد!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
دست نگه دارید!

این دوستانی که سقوط اسد را جشن گرفته‌اند و "آزادی" سوریه را تبریک می‌گویند، عقل سلیم حکم می‌کند که کمی صبر کنند!
هنوز مشخص نیست که ماهیت فاتحان دمشق چیست؟ دقیقاً از چه مراکزی حمایت و هدایت می‌شوند؟ و از چه راه‌هایی می‌خواهند اختلافات بین خود را حل کنند؟
به نظر نمی رسد جامعۀ استبدادزده و متفرق سوریه در حال حاضر مهیای "دمکراسی" باشد.
بیانیه‌های ابتدایی فاتحان را نباید جدی گرفت! بعد از هر جابجایی سیاسی، از این نوع بیانیه‌ها بسیار داده می‌شود اما بعد از چندی سر از بازتولید استبدادی تازه و کشتار در می‌آورد.
ماجرای سوریه اتفاقی است که حکومت باید از آن درس بگیرد نه اینکه سبب پایکوبی و شادی به بهانۀ دمکراسی‌خواهی شود!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
پیامدهای سقوط خاندان اسد

دولت بشار اسد فقط طی 10 روز حاکمیت خود را از دست داد و سقوط کرد؛ همچون درختی که در برابر تندبادی معمولی از ریشه درآید. در واقع ریشه‌های نظام اسد از سال‌ها پیش رو به پوسیدگی و خشکیدگی گذاشته بود و او تلاشی برای ترمیم و احیای آنها نکرد.
یک سال اخیر اما بیش از هر دوره‌ای دولت اسد را از اقتدار تهی کرد. حزب‌الله لبنان که مؤثرترین نیروی حامی اسد در جنگ داخلی بود، مشغول نبرد با اسرائیل شد و بخش بزرگی از فرماندهان و نیروها و امکانات تسلیحاتی و مالی خود را از دست داد. اهداف نظامی و غیرنظامی سوریه نیز هدف حملات متناوب جنگنده‌های اسرائیل قرار گرفت بدون آنکه اسد امکان واکنشی بازدارنده و یا مؤثر در خود ببیند.
او ظاهراً از طرف دولت نتانیاهو تهدید شده بود که اگر «دست از پا خطا کند» کاخ ریاست‌جمهوری‌اش در دمشق، هدف مستقیم موشک‌های اسرائیلی قرار خواهد گرفت. در این میان، در حالی که حزب‌الله مشغول درگیری همه‌جانبه با ارتش اسرائیل و منابع و اهداف نظامی سوریه زیر ضرب مداوم موشک‌ها و پهپادهای اسرائیلی بود، گروه‌های مخالف اسد در استان ادلب، خارج از سیطره و نفوذ دولت، با خیال راحت در حال آموزش و آمادگی نظامی به کمک حامیان خارجی خود به‌خصوص ترکیه بودند.
از این رو، همین که جنگ لبنان با توافق آتش‌بس خاموش شد، آنها از هر سو به سمت شهرهای تحت کنترل دولت سرازیر شدند و ابتدا حلب و سپس حما و حمص و شهرهای جنوبی و سرانجام دمشق را تحت کنترل خود درآوردند. ارتش سوریه در مقابل هجوم مخالفان، گام به گام از مواضع خود عقب نشست و هر عقب‌نشینی را به عنوان «حرکتی تاکتیکی» معرفی کرد. در حقیقت ارتش سوریه، انگیزه یا توان مقاومت در برابر شبه‌نظامیان عمدتاً اسلامگرا را نداشت و به منظور بقای دولت اسد، کوچکترین فداکاری از خود نشان نداد.
آیا ارتش سوریه به صورتی مخفیانه با شورشیان و حامیان خارجی آنها تبانی کرده بود تا پس از سقوط اسد همچنان نقشی در ادارۀ سوریه بازی کند یا اینکه بضاعتش چیزی بیش از آن نبود؟ این پرسشی است که در روزهای آینده پاسخ آن آشکار خواهد شد. در واقع، پرسش‌هایی از این قبیل دربارۀ چرایی سقوط برق‌آسای نظام اسد و آیندۀ سوریه بسیار است. در حال حاضر معماهای لاینحل فراوانی در این موارد می‌توان مطرح کرد از جمله اینکه......(ادامه در لینک زیر)
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-28712
خاطره‌ای از دمشق!

سفر من به خارج از مرزهای ایران خلاصه می‌شود به سفری دانشجویی به ترکیه و سوریه در نوروز سال 79 که شرح آن را در جلد سوم خاطراتم تحت عنوان "گرگ و میش هوای خردادماه" آورده‌ام.
در آن سفر دمشق در مقایسه با آنکارا و استانبول، شهری "عریان‌تر" به نظر می‌آمد. منظور اینکه برخی از زن‌های سوری، در پارچۀ مربوط به پوشش خود کمالِ "صرفه‌جویی" را به خرج داده بودند حال آنکه در آنکارا و استانبول زنان بی‌حجاب عمدتاً روسری نداشتند.
با این همه، کوچکترین پرسش "مسئله‌دار" از نحوۀ رهبری حافظ اسد، مردم را بسیار می‌ترساند. در یک تاکسی به کمک دوستم با اشاره و کنایه از راننده پرسیدیم که نظرش در بارۀ اسد چیست؟ به جای جواب، دستش را به صورت چاقویی زیرگردنش پس و پیش برد که یعنی زبان به کام گیرید وگرنه خطر مرگ دارد!
در دانشگاه دمشق هم وقتی همراهم از یک دانشجو پرسید؛ "اسد خادم یا خائن؟" دانشجوی بیچاره رنگ از رخش پرید و از جایش برخاست و وحشت‌زده به زبان انگلیسی چند بار پی در پی فریاد زد: !"Asad very strong"
حافظ اسد در کار سیاست فردی نابغه بود، اما پسرش بشار از نبوغ پدر ارثی نبرده بود. با این حال پدر و پسر هر دو با مشت آهنین سوریه را اداره کردند و مشت آهنین هم اغلب سرانجامی مثل سرانجام بشار دارد.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
انتقاد نقدعلی و راه‌حلش!

رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور بخشی از صحبت‌های شیخ محمدتقی نقدعلی نمایندۀ مجلس را پوشش داده‌اند که در آن گفته است: «تحولات اخیر منطقه این عبرت را برای ما دارد تا مسائل اساسی مردم را مدنظر قرار دهیم. امروز حتی انقلابی‌ترین انقلابیون هم از مدل کار ما راضی نیستند. دیگر چه زمانی می‌خواهیم این مدل را تغییر دهیم تا به مباحث معیشتی مردم رسیدگی کنیم؟ از این رو تا دیر نشده باید اقدامات لازم را مد نظر قرار دهیم.»
راستش نوعی ذوق‌زدگی هم در آن رسانه‌ها از حرف‌های آقای نقدعلی دیده می‌شود. ظاهراً گمان کرده‌اند که وی با بیان این سخنان به "اپوزیسیون" پیوسته است! آنها اگر می‌دانستند که آقای نقدعلی منظورش از "عبرت گرفتن از تحولات منطقه" و یا "مسائل اساسی مردم" چیست و چه راه‌حلی برای آنها ارائه می‌کند، به نظرم اینقدر احساس خوشحالی و ذوق‌زدگی نمی‌کردند! آقای نقدعلی همان کسی است که رسانه‌ها از قولش نوشتند: "جوان فریب‌خورده را هم باید اعدام کرد." راه‌حل او برای بهبود "معیشت مردم" هم این است: "اما‌ ای مجلس،‌ای قوه قضائیه و‌ ای دولت! آیا وقت آن نرسیده که چهار نفر از انگل‌هایی که در فضای اقتصادی خون مردم را در شیشه می‌کنند در ملأعام و در اسرع وقت به دار مجازات بیاویزیم؟"
این روزها هر کس خود را پشت گرفتاری‌های مردم پنهان کند و از مشکلات بی‌شمار جامعه سخن بگوید، مورد استقبال برخی رسانه‌های برون‌مرزی قرار می‌گیرد، اما آن رسانه‌ها یک کلمه از راه‌حل مورد نظر آن فرد نمی‌گویند که اگر بگویند دود از کله مخاطب‌شان بلند می‌شود!
ارزش آدم‌ها با دم زدنشان از مشکلات جامعه سنجیده نمی‌شود، ارزش هر کس به نوع تبیین و تعلیل مشکلات و راه‌حلی است که برای آنها ارائه می‌کند.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
به کدام ساز؟

در روزهای مشرف به سقوط بشار اسد، رسانه‌های مستقل در ایران را تحت فشار قرار دادند که به جای ترکیبِ وصفیِ"گروه‌های معارض" باید از ترکیب وصفی"گروه‌های تروریستی" برای اشاره به مخالفان نظام اسد استفاده شود!
حالا ظاهراً نظرشان عوض شده است چون به هر حال راهی جز تعامل با همان گروه‌ها نمی‌بینند! حالا خوب است از این بعد رسانه‌های مستقل بر استفاده از همان ترکیبِ "گروه‌های تروریستی" اصرار ورزند تا در تعامل‌تان با گروه‌های سوری باعث دردسرتان شود؟ یا اینکه به زودی ابلاغ خواهد شد که استفاده از ترکیب "گروه‌های تروریستی" ممنوع است و باید از همان ترکیب "گروه‌های‌معارض" یا "گروه‌های سوری" استفاده کرد؟
خب، چه کارتان به واژه‌های مورد استفادۀ مطبوعات خصوصی و مستقل؟ آخر این هم شد سیاست؟ این هم شد مملکت‌داری؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
اتفاقی عجیب‌تر از سقوط دمشق!

اینکه "فرماندهی کل" گروه‌های تازه به قدرت‌رسیده در سوریه اعلام کرده است؛ هیچ نوع پوششی را به زنان تحمیل نخواهد کرد و آزادی فردی همه را تضمین می‌کند، به نظرم آثارش کمتر از سقوط دمشق نباشد!
اینکه این گروه‌ها به حرف‌شان متعهد و پایبند می‌مانند یا خیر، فعلاً برای من ناروشن است اما همین که یک گروه اسلامگرای مدعی اجرای شریعت چنین بیانیه‌ای را امضا کند، نوعی انقلاب در ذهنیت آنان محسوب می‌شود!
سوریه شده است صحنۀ خلقِ شگفتی پشت شگفتی!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
آخرين هشدار!

با وجود بروز ترديدهايي درباره ابلاغ قانون موسوم به «حجاب و عفاف» به منظور اجراي آن توسط دولت، اما هنوز نشانه‌هاي پررنگي از تعليق يا تعويق اين تصميم ديده نمي‌شود.
درباره معايب و نواقص و پيامدها و مشكلات اجراي اين «قانون» تاكنون سخن بسيار رفته است تا جايي كه رييس‌جمهور و برخي همكارانش اصولا بخش بزرگي از مفاد آن را «غيرقابل اجرا» دانسته‌اند.
با اين حال مشكل اين قانون فقط در اجرايي نبودن يا حتي پيامدهاي بي‌ثبات‌كننده و واكنش‌برانگيز آن از سوي طيف وسيعي از جامعه خلاصه نمي‌شود. قانون حجاب و عفاف مشكل ساختاري دارد و اين مشكل به نوبه خود ساختار نظام جمهوري اسلامي را هم تغيير مي‌دهد.
بحث درباره ماهيت نظام جمهوري اسلامي گرچه معمولا با محدوديت‌هايي همراه بوده است، اما جمع قابل توجهي از حقوقدانان و انديشمندان سياسي، ماهيت آن را تركيبي مي‌دانند. منظور از ماهيت تركيبي اين است كه نظام سياسي، عناصري از جمهوريت، اقتدارگرايي و تماميت‌خواهي را در هم ادغام كرده و بر اساس آن حكمراني مي‌كند.
نگاهي به متن قانون حجاب و عفاف نشان مي‌دهد كه طراحان و تدوين‌كنندگان و مصوبان آن، آگاهانه يا ناآگاهانه، درصدد غلبه وجه تماميت‌خواه بر دو وجه ديگر برآمده‌اند. در حقيقت، اين قانون نه ربطي به عفاف و حجاب دارد و نه به اين حوزه‌ها محدود مي‌شود. اين قانون نوعي نظارت توتاليتر بر زندگي و حيات فردي شهروندان را به تمام اركان دولت و جامعه تسري مي‌دهد و در عمل و نظر ماهيت نظام سياسي را عوض مي‌كند. از اين جهت بسيار مخرب‌تر و خطرناك‌تر از گشت ارشاد و چيزهاي مشابه آن است!
بنابراين به صرف اينكه اين قانون براي اجرا ابلاغ شود، نظام جمهوري اسلامي هم وارد مرحله تازه‌اي از حيات و فلسفه و رويكرد و ماهيت خود با سوگيري تماميت‌خواهي مي‌شود. از ابتداي پيروزي انقلاب تاكنون هيچ قانون و شبه‌قانوني چنين بي‌محابا سعي در سلطه بر حوزه‌هاي عمومي و خصوصي مردم از طريق نظارتي عام‌شمول و سراسربين با تكيه بر ديوانسالاري كشور نداشته است. بنيانگذار جمهوري اسلامي معمولا حواسش به گرايش‌هاي توتاليتر و تماميت‌خواه در كشور بود و هرگاه اين گرايش‌ها به هر دليلي از جمله مقابله با «موج تروريسم» سال‌هاي 60 و 61 شدت مي‌گرفت و از حدود مورد نظرش خارج مي‌شد، با صدور يك فرمان، از سلطه عام آن جلوگيري مي‌كرد. صدور فرمان 8 ماده‌اي در 24 آذر سال 61 دقيقا با همين هدف بود. در حالي كه نهادهاي امنيتي و قضايي در آن سال‌ها، تحت پوشش خنثي‌سازي ترورها، ورود به حريم شخصي و عمومي شهروندان را به امري عادي تبديل كرده بودند، بنيانگذار جمهوري اسلامي به صراحت بر «ممنوعيت جلب، تعقيب، مراقبت، اهانت و كارهاي غيرانساني و غيراسلامي درباره ديگري به نام كشف جرم، نيز پرهيز از ورود به حريم خصوصي افراد براي تجسس» تاكيد كرد.
اينك اما قانون عفاف و حجاب «مراقبت» از شهروندان و «نظارت» بر آنان را به امري سراسري تبديل كرده و اين وجه از ماجرا نسبت به انواع مجازات‌ها و جريمه‌هاي مالي پيش‌بيني شده در آن، بسيار سهمگين‌تر است.
عجيب اينكه قرار است اين قانون همزمان با سالگرد صدور فرمان هشت ماده‌اي ابلاغ شود!
به هر حال، پس از ابلاغ اين قانون، كار از دو حال خارج نمي‌شود يا جنبه‌هاي غيراجرايي آن مانع از اجراي آن مي‌شود كه در اين صورت، اصل قانون و فلسفۀ وضع و تبعيت از آن، به سختي آسيب مي‌بيند، آن هم در كشوري مانند كشور ما كه به دليل نقض و شكستن و دور زدن قوانين، بيش از ديگر جوامع نيازمند قانونمداري است يا اينكه با به كارگيري انواع فشارها و اعمال زورها و به‌رغم همه پيامدهاي بي‌ثبات‌كننده آن، به مرحله اجرا در مي‌آيد. در اين صورت ما با نوع خاصي از «جمهوري اسلامي» روبه‌رو خواهيم شد كه در تاريخ 47 ساله سابقه نداشته است!
@ahmadzeidabad
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/page/2843/8/
چه جانی کندم!

بعد از حملۀ 7 اکتبر حماس به اسرائیل، من چه جانی کندم تا به محافل داخلی حالی کنم که دولت نتانیاهو این حمله را بهترین فرصت و زمینه برای ضربه زدن به حلقه‌های مختلف زنجیرۀ آنچه "محورمقاومت" نام گرفته، می‌بیند و با حمایت مؤثر حامیان بین‌المللی‌اش، آن را تاسرحد ممکن عملی خواهد کرد!
در مقابل این تلاش با چه واکنشی روبرو شدم؟ ابتدا احضار و سپس تهدید تلفنی فوق‌العاده اهانت‌آمیز و سرانجام تشکیل پرونده!
در عوض آنهایی که تمام این مدت خاک و خاکستر به چشم تصمیم‌گیران می‌پاشیدند و با ارائۀ تحلیل‌های بی‌پایه و داده‌های دروغ، سر همه را شیره می‌مالیدند، چه پاسخی گرفتند؟ اگر ارتقاء پیدا نکرده باشند، سر جای خود نشسته‌اند و ادامه می‌دهند!
چه خوب گفته است شیخ مصلح‌الدین سعدی شیرازی:
به نزد من آن کس نکوخواه توست
که گوید فلان خار در راه توست
به گمراه گفتن نکو می‌روی
جفایی تمام است و جوری قوی
هر آن گه که عیبت نگویند پیش
هنر دانی از جاهلی عیب خویش
مگو شهد شیرین شکر فایق است
کسی را که سقمونیا لایق است
چه خوش گفت یک روز دارو فروش:
شفا بایدت داروی تلخ نوش
اگر شربتی بایدت سودمند
ز سعدی ستان تلخ داروی پند
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
خلع سلاح سوریه!

دولت نتانیاهو از خلأ قدرت ناشی از تغییر رژیم در سوریه برای نابودی قریب به تمام توان نظامی استراتژیک آن کشور سوءاستفاده کرد و الان سوریه کشوری است که کم و بیش خلع سلاح شده است!
این بخشی از واقعیت تلخ منطقۀ ماست که در محاسبات اهل سیاست، چه آنها که بر مسند قدرت نشسته‌اند و چه آنها که برای تسخیر قدرت تقلا می‌کنند، چندان به آن توجه نمی‌شود! قدرت برای خدمت به کشور است، اما در بخش بزرگی از خاورمیانه کشورها در خدمت قدرت‌طلبی طالبان آن درآمده‌اند و قربانی نزاع بر سر آن می‌شوند!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
تعیین تکلیف دو مسئله

صحبت‌های رهبری در بارۀ نقش آمریکا و اسرائیل در تغییر نظام اسد و ماهیت حاکمان جدید بر آن کشور، از یک سو نوع رابطۀ ایران با سوریه را در آینده مشخص کرد و از سوی دیگر، مهر پایانی بر ادعای آن دسته از سوپرانقلابی‌هایی گذاشت که مدعی بودند بشار به دلیل تمرد از رهنمودهای جمهوری اسلامی و نزدیکی به غرب و کشورهای عربی از حکومت ساقط شد.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
دروارۀ جهان!

محمد بشیر مسئول دولت انتقالی در سوریه، مثل "آدم حسابی‌ها" حرف می‌زند! آیا می‌خواهد یا می‌تواند آنچه را وعده می‌دهد، عملی کند؟ اگر کسی قسم بخورد که پاسخ این پرسش را می‌داند، از نظر من دروغ می‌گوید!
آنچه در سوریه رخ می‌دهد، ابعاد بسیار پیچیده و پنهانی دارد که به تدریج پدیدار و هویدا می‌شود. شاید بیراه نباشد اگر گفته شود آیندۀ خاورمیانه تا اندازۀ زیادی به سرنوشت سوریه بستگی دارد. بی‌دلیل از دمشق به عنوان "دروازۀ جهان" یاد نکرده‌اند!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
مناظره!

تشکل‌های دانشجویی حامی اصولگرایان به طور مکرر از من برای برگزاری "مناظره" در مورد موضوعات گوناگون از جمله سیاست خارجی در دانشگاه‌های خود دعوت به عمل می‌آورند.
حرف من به آنها معمولاً این است که "مناظره" در نازل‌ترین سطح خود نیز نیازمند سطحی از تضمین آزادی بیان حداقل بیانِ منطقی و آرام است. بدون چنین ضمانتی واقعاً چطور می‌توان مناظره کرد؟
این استدلال را می‌پذیرند و می‌گویند؛ ما "ضمانت" می‌کنیم! پاسخ من به آنها این است که شما کجای کارید که ضمانت کنید؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
به جای....

اگر اصولگرایان واقعاً می‌پندارند که دولت مرحوم رئیسی موفق و کارآمد و دولت کنونی ناموفق و ناکارآمد است، من گمان می‌کنم که آقای دکتر پزشکیان حاضر باشد قدرت را به فردی مشابه آن مرحوم تقدیم کند تا اصولگرایان به مراد دل خود برسند. پس به جای تخریب و توهین و تلاش برای فلج کردن دولت پزشکیان بهتر است همان فرد شبیه به مرحوم رئیسی را معرفی کنند تا روند انتقال قدرت به او در کمال رضایت و آرامش صورت گیرد!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
معنای بازگشت و پیام محکومیت!

گویا شعبۀ 26 دادگاه انقلاب، رضا ولی‌زاده خبرنگار سابق رادیوفردا را پس از بازگشتش به کشور به ده سال زندان محکوم کرده است.
پایان دادن به همکاری با رادیو فردا و بازگشت به ایران، آیا معنایی جز این دارد که آقای ولی‌زاده به هر دلیلی، نگاه سیاسی خود را تغییر داده است؟ و محکومیت او به ده سال زندان، آیا پیامی جز این دارد که روزنامه‌نگاران ایرانی مشغول در شبکه‌های خارجی مبادا دچار وسوسۀ تغییر نگاه و بازگشت به ایران شوند چرا که به محض بازگشت به کشور محاکمه و به حبس سنگین محکوم خواهند شد؟ به عبارت دیگر، پیام این محکومیت غیر از این است که خبرنگاران ایرانی در شبکه‌ها و رسانه‌ها و مؤسسه‌های خارج از کشور باید دو دستی به شغل خود بچسبند و طبق گرایش مدیرانِ خود به فعالیت علیه حکومت ایران ادامه دهند؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
جوان‌های مذهبی از نگاه فؤاد ایزدی

فؤاد ایزدی: "یک سری جوان ما داریم که اگر برای کشور مشکل ایجاد شود آن‌ها باید بروند جلوی تیر، چاره‌ای نیست و می‌روند. برای چه می‌روند؟ چون احساسات این است این جمهوری اسلامی است، این جوان‌ها مذهبی هستند حکومت را از خودشان می‌دانند، داوطلب می‌شوند برای رفتن جلوی تیر. این فرد اگر احساس کند حکومت دیگر خیلی اسلامی نیست برای چه باید برود جلوی تیر؟"
آیا بهتر از این می‌شود "جوان های‌مذهبی" را از چشم جامعه انداخت؟ حرف آقای ایزدی این است که ایران و سرزمین و آب و خاک و وطن و میهن هیچکدام برای "جوان‌های مذهبی" ارزش و اصالتی ندارند که لازم باشد برای حفظ‌شان مقابل تیر رفت! آنچه ارزش مقابل تیر رفتن دارد، پوشیده بودن گیسوی بانوان است!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
2025/01/02 04:57:15
Back to Top
HTML Embed Code: