Telegram Web
مانند آدمی که پشت کوهی بهشتی دیده، یا نه، لشکری دیده در حال حمله به شهر و از شوق یا از هَول آن مَشهَد تا شهر دویده و چون وقت کافی برای قانع کردن آن همه آدم نیست به سمت کسی رفته که برای قانع کردنش وقت زیادی لازم نیست چون دوستیِ طولانیِ گذشته هر فرصت کمی را جبران می‌کند، زمان طولانی و صِدقِ دوستی... آن دوست قدیمیِ صادقِ صمیمی را «ابوبکر» می‌نامم. برای زندگی‌هایتان ابوبکر داشته باشید دوستان من. همیشه فرصت زیادی برای اثبات نیست.
آسمان دریا باعظمت‌تر از چیزی به نظر می‌آید که هست؛ گویا داری از آسمانی دیگر به آسمان می‌نگری، نه از زمین.

#رافعی
علاقة_المصائب_بالذنوب.pdf
2.6 MB
یکی از پژوهش‌های مفید علمی در رابطه با مسئلهٔ رابطهٔ بلاها با گناهان، پژوهشی است تحت عنوان «علاقة المصائب بالذنوب وعقوباتها الإلهية» اثر دکتر سعود بن عبدالعزیز العریفی، عضو هیئت علمی دانشگاه ام القری در مکه. اگر طالب علمی این پژوهش را ترجمه کند بسیار مفید خواهد بود.
عبدالله محمد
علاقة_المصائب_بالذنوب.pdf
الحمدلله. یکی از طلاب علم ترجمه را بر عهده گرفت.
اگر کسی از تو چیزی پرسید، به او پاسخی را بده که نیاز دارد، نه پاسخی که می‌خواهد.
بله اخلاق نیک باعث می‌شود غیر مسلمانان به اسلام علاقمند شوند، اما آیا می‌دانید بیشترین چیزی که دیگران را علاقمند می‌کند چیست؟ قدرت! اخلاق نیک قدرتمند جادو می‌کند. درویش چرا نخندد؟ مگر کار دیگری هم می‌تواند بکند؟ تبسم فاتحان زیباتر از لبخند ضعفاست. ذات انسان به سوی قوی‌تر گرایش دارد و به مجرد شکست و ضعف یک طرف، ناگهان رذایلش هم رو می‌شود. برعکس اما، فضایل ضعیف یا دیده نمی‌شود یا حمل بر چیز دیگری می‌شود. حتی اگر پیامبر باشی، فتح مکه باعث مسلمان شدن گروه گروهِ مردم می‌شود. از اخلاق محمد صلی الله علیه وسلم می‌گویند اما این را نمی‌گویند که او یک پیامبر پیروز بود. پیروز جنگ! یک پیامبر پیروز متواضع. آیا می‌شود تواضع یک فاتح را بد ترجمه کرد؟

www.tgoop.com/akseMahtab
اگر در عمرم کاری جز زدودن درویش‌گرایی به اسم دین و اخلاق و روشنفکری و مدارا انجام ندهم برد کرده‌ام.
پرسشی از برادران و خواهران اهل تاجیکستان (منظورم تاجیک‌های افغانستان نیست) که در کانال من حضور دارند:

آیا محتوای صوتی کانال برای تاجیک‌ها قابل فهم است؟ منظورم گویش من (فارسی ایران) است. حتی اگر بیشترش هم قابل فهم باشد می‌توانید پاسخ مثبت دهید.
Anonymous Poll
6%
بله غالبا قابل فهم است
1%
خیر قابل فهم نیست یا بیشترش فهمیده نمی‌شود
93%
اهل تاجیکستان نیستم، دیدن نتایج
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خیلی دربارهٔ غزه گفته شده. یک چیز جالب که شاید کمتر بیان شده این است که در غزه آدم‌فروش نبود، یا آنقدر کم بود که تلاش «اسرائیل» برای رسیدن به اسرای یهودی و همچنین رسیدن به سران حماس در غزه ناکام ماند. طی این یک سال و چند ماه، همهٔ سران برجستهٔ حماس که جان خود را از دست دادند در خارج از غزه ترور شدند (تهران و بیروت) و سنوار هم در یک درگیری و به شکل اتفاقی و بدون آنکه بدانند او یحیی سنوار است کشته شد (تقبله الله). آیا عامل خودفروشی فقط فقر و نیاز مالی است؟ اگر اینطور باشد اهل غزه فقیرتر بودند. تحلیل‌گران نظامی امنیتی دوست ندارند به عامل «ایمان» اشاره کنند اما صحنهٔ نبرد غزه بیش از پیش بر تاثیر عامل انسانی ایمان صحه گذاشت. این مدل مدیریت نبرد با حضور دستگاه جهنمی موساد و حتی کمک اطلاعاتی آمریکا آن هم در این عرصهٔ کوچک واقعا جای ستایش دارد.

صحنهٔ شادی کاروان مجاهدین حماس را می‌بینید که به شکل عجیبی در اکانت‌های «اسرائیلی» دارد دست به دست می‌شود. برخی از کاربران صهیونیست با دیدن این قدرت نمایی این پرسش را مطرح کرده‌اند: مگر غزه با خاک یکسان نشده است؟ پس اینها از کجا آمدند؟ (تحلیل غیر نظامی: به نظر می‌آید ماشین‌ها را هم کارواش برده‌اند😏).
عبدالله محمد
خیلی دربارهٔ غزه گفته شده. یک چیز جالب که شاید کمتر بیان شده این است که در غزه آدم‌فروش نبود، یا آنقدر کم بود که تلاش «اسرائیل» برای رسیدن به اسرای یهودی و همچنین رسیدن به سران حماس در غزه ناکام ماند. طی این یک سال و چند ماه، همهٔ سران برجستهٔ حماس که جان…
طبعا اهل غزه هم انسان هستند و در میان آنها کسانی خواسته‌اند جاسوسی کنند یا حتی کسانی هم این کار را کرده‌اند و برخی هم به همین سبب دستگیر و اعدام شده‌اند و همین قاطعیت مجاهدین در برخورد با جواسیس هم بخشی از موفقیت ضد اطلاعاتی آنان است. اما یک مورد مهم این است که انسان‌های فرصت طلب معمولا در شرایط قدرت به یک جریان می‌پیوندند نه در دوران ضعف. مثلا شما فرض کنید اعضای یک گروه قبل از به دست گرفتن قدرت بیشتر در معرض خطر هستند تا آنکه چیزی در این دنیا به دست بیاورند. اما بعد از قدرت اتفاقا افراد فرصت طلب بهتر می‌توانند راه خود را به مناصب و مراکز قدرت باز کنند و این چالش بزرگی است که گروه‌های قدرتمند با آن مواجه می‌شوند: کسانی که جهت باد را می‌سنجند. عامل دیگر، داشتن دشمن قوی است. «اسرائیل» را دست کم نگیرید. این موجودیت در حقیقت ناو هواپیما بر در خشکی آمریکا است. هرکس با این موجودیت بجنگد در حقیقت با غرب و با آخرین فناوری غربی در جنگ است نه با گروهی لهستانی و اکراینی و روس و شرق اروپایی که از جنگ جهانی دوم گریخته‌اند و برای خر کردن ملت‌ها داستان «قوم یهود» و سرکوب آنان را به میان می‌آورند. اسرائیل بخشی جدا افتاده از غرب است. دشمن قوی چه فایده‌ای دارد؟ فایده‌اش این است که استانداردهای تو را هم بالا می‌برد. در حقیقت تو با انتخاب دشمنت، توانایی‌های خود را هم در سطح همان دشمن تنظیم می‌کنی. قدرت استخباراتی اطلاعاتی حماس و دیگر مجاهدین در غزه بر اساس دستگاه بسیار پیچیده و قوی موساد تنظیم شده است. همه‌اش نبرد نیست، بخش مهمی از جنگ‌های کنونی بر اساس اطلاعات است. آن هم نه جنگی مقطعی و کوتاه، بلکه نبردی مداوم و ادامه‌دار که جایی برای استراحت یا سهل‌انگاری باقی نمی‌گذارد. شرایطی که اولین اشتباهش، آخرین اشتباه است.
استاد محمد الهامی بخشی از کتاب «جایی در میان ملت‌ها؛ اسرائیل و جهان» نوشتهٔ بنیامین نتانیاهو را در یکی از پادکست‌هایش نقل کرد که جالب بود. نتانیاهو در کتاب خود گفتگویش با یک پیرمرد فلسطینی را در اردوگاه جبالیا در غزه نقل می‌کند. پیرمرد اصالتا اهل «مجدل» بود که اکنون در اشغال صهیونیست‌هاست. همهٔ ساکنان اصلی مجدل توسط گروه های تروریستی یهودی کشته شده یا از این روستا بیرون رانده شده‌اند.

نتانیاهو می‌گوید: از پیرمرد پرسیدم اهل کجاست؟

گفت: اهل مجدل هستم.

او که ظاهرا از پاسخ پیرمرد خوشحال نشده بود دوباره می‌پرسد: فرزندانت اهل کجا هستند؟ (اینجا انتظار داشته که بگوید: غزه) اما پیرمرد در پاسخ گفت: اهل مجدل هستند!

نتانیاهو این بار برای آنکه پاسخ دیگری بگیرد می‌پرسد: نوه‌هایت اهل کجا هستند؟ پیرمرد می‌گوید: آنها هم اهل مجدل هستند!

نتانیاهو می‌گوید: تو می‌گویی آنان اهل مجدل هستند اما مگر مجدل را دیده‌اند؟

پیرمرد هم در پاسخ می‌گوید: ان شاء الله به مجدل برخواهند گشت!

اینجا نتانیاهو برای آنکه فضا را کمی تلطیف کند می‌گوید: صلح خواهد شد و ما در جبالیا به دیدار شما خواهیم آمد و شما هم مجدل را زیارت خواهید کرد. (خباثت را ببینید، در این صلح هم آواره شدگان در اردوگاه‌ها خواهند ماند و حق سکونت در سرزمین خودشان را نخواهند داشت).

پیرمرد اما آب پاکی روی دست نتانیاهو می‌ریزد و می‌گوید: نه عزیزم، ان شاء الله صلح حاکم خواهد شد، ما به مجدل برمی‌گردیم و شما هم به لهستان برمی‌گردید!

جالب این است که نتانیاهو این کتاب را نوشته تا به غربی‌ها بگوید با فلسطینی جماعت نمی‌شود کنار آمد و آنها حاضر نیستند یهودی‌های بدبخت گوگولی سرزمین خودشان را داشته باشند 🥹 کتاب به عربی ترجمه شده. از ترجمهٔ فارسی‌اش اطلاعی ندارم.
Forwarded from زندیقولوژی
آرزو دارم یک روز صبح از خواب بیدار شوم و ببینم دریا غزه را در خود بلعیده است.

- اسحاق رابین، نخست وزیر پیشین رژیم عبری

http://www.tgoop.com/Zendiqology
من از حبس ابد گریختم و در هنگام فرار یک پایم را از دست دادم. دوستی به من گفت: اگر در سلول خود مانده بودی دو پا داشتی بدون توانایی رفتن، اکنون یک پا نداری اما راه داری. زخم فرار بهتر از تن سالم محبوس است.
چند نکته دربارهٔ غزه و هزینهٔ انسانی بالا:

- غزه یک محیط ایده‌آل برای شکل گیری مقاومت از نظر انسانی است. یک محیط به شدت متراکم که بخش بزرگی از مردمش و بلکه اکثر آنان از مهاجرین رانده شده از مناطق خودشان هستند. برای همین غزه محل چندین اردوگاه مهم پناهندگان است از جمله اردوگاه جبالیا. این اردوگاه‌ها محل مناسبی برای شکل‌گیری حرکت‌های مقاوم است. برعکس آوارگان پراکنده شده در شهرهای بزرگ کرانهٔ باختری که در این محیط‌ها حل می‌شوند. اما مهاجرانی که در کشورهای دیگر هستند عملا بی‌تاثیر شده‌اند. دلیل اصرار «اسرائیل» به پذیرفته شدن مهاجرین فلسطینی در کشورهای سوم مانند اردن همین است. کنترل جمعیت‌های بزرگ به هم پیوسته که دارای روابط نزدیک و یک مسئلهٔ واحد هستند برای دولت‌ها سخت است. از سوی دیگر، در غزه دولت خودش مقاوم بود، برعکس کرانهٔ باختری که دولتش خادم صهیونیست‌هاست. ولی جالب آن است که در همان کرانه باختری هم اردوگاه‌ها موی دماغ صهیونیست‌ها و محمود عباس شده‌اند. دلیل در صدر اخبار بودن اردوگاه جنین همین است.

- هر کسی دیگران را با خود و شرایط خود مقایسه و قضاوت می‌کند اما برای فهم مردم غزه یا حداقل، بیشتر مردم این منطقه باید تاریخ این مردم را دانست. داستان آنان با داستان ما تفاوت ریشه‌ای دارد. اعضای حماس و دیگر گروه‌های مبارز از سیاره‌ای دیگر نیامده‌اند. همهٔ خانواده‌های غزه فرزندی در این گروه‌ها دارند. این حرف صهونیست‌ها که در غزه «همه دشمن هستند» حرف بی‌رحمانه‌ای است اما بی‌راه نیست. بیشتر این مردم حسابی صد ساله با این قوم دارند. بیشتر این مردم خود را ساکن شهرها و روستاهایی می‌دانند که پدر بزرگ‌هایشان با کشتار و حملات گروه‌های تروریستی یهودی از آنجا بیرون رانده شدند. پس قبل از هر چیزی: خودمان را با دیگری مقایسه نکنیم، مگر آنکه بتوانیم با قدرت تصور بالا، خود را به جای او قرار دهیم.

- مورد دیگر شرایط «طبیعی‌تر» غزه در مقایسه با ملت‌های مسلمان دیگر است. هنگامی که خداوند موسی را برای نجات بنی‌اسرائیل فرستاد، آنان در برابر نجات مقاومت می‌کردند. می‌دانید که تا وقتی موسی در قید حیات بود آنان وارد سرزمین موعود نشدند، چون هنوز آمادگی آن را نداشتند. آنان در برابر یک قدرت سرکوبگر، «اهلی» شده بودند. اهلی شدن این شکلی است که تو با آرزوها به مبارزه با دشمنت می‌روی و کاری بیشتر از لعن و نفرین و غر زدن و جوک ساختن پنهانی نداری. بنی‌اسرائیل چهل سال را در «تیه» ماندند. چهل سال سرگردانی همراه با آزادی. آزادی آن چیزی نیست که رسانه به خورد ملت می‌دهد. آزادی یعنی محدود نبودن تلاش تو در برابر قدرت حاکم. اینکه تو برای اعتراض خودت سقف نداشته باشی. قدرت اعتراض و مبارزه در شرایط آزادی شکل می‌گیرد. کودکانی که زیر سایهٔ ترس فرعون بزرگ نشده بودند، وارد سرزمین موعود شدند. مردم غزه دشمن خارجی قدرتمندی دارند، اما مستبد داخلی‌ای نیست که آنان را «اهلی» و بی‌شکل کند. کار دولت‌ها در مناطق ما عموما محدود کردن و اهلی کردن مردم بوده. خروجی این سیاست‌ها، شهرنشین‌های بی‌تفاوتی است که تنها به منافع و لذت شخصی خود فکر می‌کنند. این تیپ شخصیت هیچ‌گاه مبارزهٔ جدی نمی‌کند و ته تلاشش فحش دادن در شبکه‌های اجتماعی با نام مستعار است. بیشترشان حتی از همان فحش هم عاجزند.

- هزینهٔ نبرد در غزه بالا بود، خیلی بالا، آنقدر که اگر دلسوزی بیاید و بگوید این حمله به صلاح نبود نمی‌شود او را به خیانت متهم کرد حتی اگر بر سر حرفش با او بحث کنیم. در هر صورت باید دید چه کسی چه می‌گوید. سخن دلسوز و منافق شاید در ظاهر یکی باشد اما دلسوز را نمی‌شود به محض این سخنش خائن دانست. با این حال بیایید هزینهٔ مقاومت را با هزینهٔ صلح مقایسه کنیم. غزه منطقه‌ای است که به دلیل مبارزه مستمر از سوی اسرائیل تخلیه شد. جنوب لبنان هم به دلیل مبارزهٔ مستمر از اشغال خارج شد. این در حالی که است که صهیونیست‌ها اگر وارد جایی شوند به این راحتی از آنجا بیرون نمی‌روند. جولان مثلا از نظر بین المللی بخشی از سوریه است ولی عملا بخشی از «اسرائیل» است. هزینهٔ مبارزه برای غزه یک سرزمین غیر اشغالی بود با هزینهٔ انسانی بالا. و هزینهٔ صلح برای کرانهٔ باختری این بود که تنها ۱۸ درصد این منطقه تحت کنترل کامل حکومت خودگردان است و ۶۰ درصد آن کاملا تحت کنترل صهیونیست‌هاست و در آن مستعمره‌های یهودی‌نشین ساخته‌اند. همهٔ این شهرک‌ها در دوران «صلح» و داشتن روابط خوب شکل گرفته. نبرد حتی برای صحابه هم ناخوش بود (بقره: ۲۱۶). گمان نکنید کسی از جنگیدن و ویران شدن سرزمینش لذت می‌برد. گمان نکنید اسیری که بیست سال در زندان بوده و پس از آزادی مستقیما به گروه‌های مسلح می‌پیوندد «آزارخواه» است یا خواهان زندگی «معمولی» نیست.

عبدالله
https://www.tgoop.com/akseMahtab
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خلاصهٔ حرف من این است: هر کدام از ما اگر در آن شرایط بودیم مانند آنها فکر می‌کردیم و چه بسا مبارز می‌شدیم. این اصلا عجیب نیست. حتی شبیه این سخن از برخی صهیونیست‌ها نقل شده که اگر فلسطینی بودند قطعا علیه «اسرائیل» مبارزه می‌کردند!

سخنان آمی آیالون، رئیس پیشین شاباک (سازمان اطلاعات و امنیت داخلی اسرائیل) را بشنوید:

مجری: به عنوان رئیس پیشین «شاباک» آیا می‌توانی شرایطی را که فلسطینی‌ها در آن به سر می‌برند، توصیف کنی؟

آمی آیالون: آنان آرزوی آزادی را دارند ولی به دستش نمی‌آورند. بخواهیم یا نخواهیم زندگی چند میلیون انسان تحت کنترل ماست.

مجری: اگر تو یک فلسطینی بودی که در کرانهٔ باختری یا غزه زندگی می‌کرد، نظرت دربارهٔ اسرائیل چه بود؟

آمی آیالون: برای آزادی خودم علیه اسرائیل می‌جنگیدم!

مجری: چگونه می‌جنگیدی؟ تا کجا پیش می‌رفتی؟

آمی آیالون: هر کاری را که در توانم بود برای به دست آوردن آزادی‌ام انجام می‌دادم. نه کمتر، نه بیشتر.

مجری: میزان نفوذ بن غفیر و اسموتریچ در چه حد است و نظرت دربارهٔ آن دو چیست؟

آمی آیالون: آن دو تروریست هستند و مسیانی‌ها (یهودیان موعود باور) تنها یک اقلیت کوچک در جامعهٔ اسرائیل هستند اما به سبب سیستم هم‌پیمانی قدرت زیادی دارند.

مجری: فقط می‌خواهم از یک چیز مطمئن شوم... تو الان وزیر امنیت ملی و وزیر دارایی اسرائیل را تروریست خطاب کردی؟!

آمی آیالون: طبعا! آنها تروریست هستند!
ایهود باراک نخست وزیرسابق رژیم یهودی، در پاسخ به سوال جدعون لیفی خبرنگار روزنامه‌ی هاآرتس که از او پرسیده بود اگر فلسطینی به دنیا آمده بودی چکار می‌کردی؟ گفت: «به یکی از همین سازمان‌های «تروریستی» ملحق می‌شدم».

#نقل_قول
#برگهایی_از_تاریخ
#تاریخ_معاصر
امیدوارم حوادث جاری بهانه‌ای شود برای ارائهٔ اطلاعات مفید و مطرح کردن بحث‌های جدی. بررسی پرشور قضایا لازم است اما اگر از پس این شور، آگاهی جدیدی شکل نگیرد دچار شعار زدگی خواهیم شد. شور بدون آگاهی و عمق در مراحل بعد به زدگی و خستگی منجر می‌شود. برای معلم خوب، همهٔ دنیا تخته وایت بردی است برای آموزش.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
2025/01/23 02:19:55
Back to Top
HTML Embed Code: