tgoop.com/alefma/3745
Last Update:
الفما | "شايد اين طور باشد" | شعری از علی باباچاهی
كبريت اختراع مادرم بود
غروب پوست پلنگی گربهْ سياه آب جوش اجنّه دلتنگی اختراع مادرم بود
زنِ بورِ بور ارمنی گل صد تومنی كه عاشق فايز شد يا كه نشد اختراع مادرم بود
نوبت به من كه رسيد گنجشكهای زير درختی هم به خانهی بخت رفته بودند
زنبور نشده از اسب پياده شدم نيش زدم به لُپ سيبی كه قدری گندمگون بود
«زنبور شدم» «نيش زدم» اختراع مادرم بود
كلاه حصيری هميشه برای كلهی گندهی من تنگِ تنگ بود
قرار بود عاشق يك دختر مكزيكی بشوم نشد و گفت:
نقل مطالب هم به شرط ذكر مأخذ اصلی ممنوع نيست!
برادرانم به فكر فانوس دريايی بودند
كه نفت نشت نكند دريا خرابتر نشود روی سرِمان
گفت با چراغ زنبوریات چه پيدا كردهای دختر ارمنی يا گل صدتومنی؟
و من در دمشق به ملخهای خام خام پخته – نپخته نجويده فكر میكردم
عين شين قاف قاف قاف قاف قاف
كلاه حصيری كلهی گنده نشت نفت پخته – نپخته اختراع مادرم بود.
میخواهد ديگر چه بشود؟
ساعت ديواری را میگذارم رويِ اول شعبان و تلوتلو میخورم تا –
آخر رمضان
دروغهای گنده گنده
كلههای گنده گنده!
بازنشر از کانال تلگرام شاعر
سایت رسمی الفما | اینستاگرام الفما | کانال تلگرام الفما
@alefma
BY alefma
Share with your friend now:
tgoop.com/alefma/3745