ALEFMA Telegram 4004
Forwarded from alefma
الفما | " پرنده های برزخی، یک شعر ناتمام " | شعری از عباس حبیبی بدر آبادی


۱

کوکه رفته باشیم، کوکه مانده باشیم، کوکه نمانده باشیم؟
نه صدامان که پرنده ایم هنوز و نه ناصدامان که بوق
نه صبح داری که بیاییم و نه شام که خفته باشیم
هنوزِ ما، در تو برزخی شده بی پایان و به پایان رسیده در پیش
پیش، پیشِ مقدس که بی زمان
کوکه رفته باشیم، کوکه مانده باشیم، کوکه نمانده باشیم؟

پس ما فقط پرنده های برزخ توایم
خیال سودا زده ات را شعر می کنیم
نبوده ایم، نمانده ایم، مانده ایم بی دلیل
عکس آن چه را که فکر کنی ثابت نمی کنیم و تو را هم
ادعا نمی کنیم
کو، کو، کو، که رفته باشیم، که مانده باشیم، که نمانده باشیم؟



۲

آن ماه پایین بیاید وُ شکل بگیرد وُ قدم بگذارد به خیابان
آن ماه پایین بیاید وُ شبی با من
آن ماه پایین بیاید وُ آن ماه وُ من، سبز
آن ماه پایین بیاید یا نیاید وُ با من در آسمان شبی
وَ بچرخاندم در خیابان های سرد و خیس
وَ بهار یا زمستان باشد یا نباشم

آن ماه پایین بیاید یا نیاید، همین، باشد یا نباشم، هستم یا نبودم یا نبودنت
همین، آن ماه شده ای و این خلوت گزیدگی ام
شده ...
بگذریم
آن ماه، ماه امشب است




وَ تو نیست
که مرا به خواب ــ قصه های هزار ساله می بُردی
وَ پرنده های برزخی، ارواح سیمرغ های تو بودند
وَ حتا تو نیست، که شیراز من بودی

۳


این پله ها، آن ماه را ماه می کند آخر
این پله ها، آن پرنده را که ماه نیست، از ماه جدا می کند
و آن پرنده را که از ماه جدا نمی کند، ماه می کند آخر
این پله ها که هر شب، به اطاقِ طبقه ی دومم می رساندم
این پله ها که گاهی به هم ریخته ام و اطاق را می آوردم، می رساندم
وَ بچگی پلنگی که ماه را...، از این پله ها از من می گذرد
وَ گربه
وَ گربه
پیری پلنگی که از ماه می افتد
و از این پله ها... می رود آخر
این پله ها
که بیشتر از همه گربه وُ پلنگ وُ ماه وُ پرنده وُ مرا، جابه جا می کند
آن ماه را ماه می کند آخر



آن ماه، اگر تو می شدی آخر، این، برزخ نبود
این، جان بود

۴

در شب هزار و دوم
عباس حبیبی، چراغِ کوچکی بود، با غولی گمشده
که به قصه ها نیامد
در شیراز
عباس حبیبی، رسوایی نگاه های تو ماند
که به قصه ها نیامد
در زمان های دیگر
نیم جانی و لقمه نانی به در می برد عباس حبیبی
که به قصه ها نیامد


شب نیامدنی هزار و دوم
با آن پلنگ و ماه
در این گربه و پله و قصه رفته
بی تو جان نیست:

کوکه رفته باشیم، کوکه مانده باشیم، کوکه نمانده باشیم
کو، کو، کوکه رفته باشیم، که مانده باشیم، که نمانده باشیم


بازنشر از چاپ دوم کتاب: از کلید تا آخر + تر / نشر بوتیمار


سایت رسمی الفما | اینستاگرام الفما | کانال تلگرام الفما

@alefma



tgoop.com/alefma/4004
Create:
Last Update:

الفما | " پرنده های برزخی، یک شعر ناتمام " | شعری از عباس حبیبی بدر آبادی


۱

کوکه رفته باشیم، کوکه مانده باشیم، کوکه نمانده باشیم؟
نه صدامان که پرنده ایم هنوز و نه ناصدامان که بوق
نه صبح داری که بیاییم و نه شام که خفته باشیم
هنوزِ ما، در تو برزخی شده بی پایان و به پایان رسیده در پیش
پیش، پیشِ مقدس که بی زمان
کوکه رفته باشیم، کوکه مانده باشیم، کوکه نمانده باشیم؟

پس ما فقط پرنده های برزخ توایم
خیال سودا زده ات را شعر می کنیم
نبوده ایم، نمانده ایم، مانده ایم بی دلیل
عکس آن چه را که فکر کنی ثابت نمی کنیم و تو را هم
ادعا نمی کنیم
کو، کو، کو، که رفته باشیم، که مانده باشیم، که نمانده باشیم؟



۲

آن ماه پایین بیاید وُ شکل بگیرد وُ قدم بگذارد به خیابان
آن ماه پایین بیاید وُ شبی با من
آن ماه پایین بیاید وُ آن ماه وُ من، سبز
آن ماه پایین بیاید یا نیاید وُ با من در آسمان شبی
وَ بچرخاندم در خیابان های سرد و خیس
وَ بهار یا زمستان باشد یا نباشم

آن ماه پایین بیاید یا نیاید، همین، باشد یا نباشم، هستم یا نبودم یا نبودنت
همین، آن ماه شده ای و این خلوت گزیدگی ام
شده ...
بگذریم
آن ماه، ماه امشب است




وَ تو نیست
که مرا به خواب ــ قصه های هزار ساله می بُردی
وَ پرنده های برزخی، ارواح سیمرغ های تو بودند
وَ حتا تو نیست، که شیراز من بودی

۳


این پله ها، آن ماه را ماه می کند آخر
این پله ها، آن پرنده را که ماه نیست، از ماه جدا می کند
و آن پرنده را که از ماه جدا نمی کند، ماه می کند آخر
این پله ها که هر شب، به اطاقِ طبقه ی دومم می رساندم
این پله ها که گاهی به هم ریخته ام و اطاق را می آوردم، می رساندم
وَ بچگی پلنگی که ماه را...، از این پله ها از من می گذرد
وَ گربه
وَ گربه
پیری پلنگی که از ماه می افتد
و از این پله ها... می رود آخر
این پله ها
که بیشتر از همه گربه وُ پلنگ وُ ماه وُ پرنده وُ مرا، جابه جا می کند
آن ماه را ماه می کند آخر



آن ماه، اگر تو می شدی آخر، این، برزخ نبود
این، جان بود

۴

در شب هزار و دوم
عباس حبیبی، چراغِ کوچکی بود، با غولی گمشده
که به قصه ها نیامد
در شیراز
عباس حبیبی، رسوایی نگاه های تو ماند
که به قصه ها نیامد
در زمان های دیگر
نیم جانی و لقمه نانی به در می برد عباس حبیبی
که به قصه ها نیامد


شب نیامدنی هزار و دوم
با آن پلنگ و ماه
در این گربه و پله و قصه رفته
بی تو جان نیست:

کوکه رفته باشیم، کوکه مانده باشیم، کوکه نمانده باشیم
کو، کو، کوکه رفته باشیم، که مانده باشیم، که نمانده باشیم


بازنشر از چاپ دوم کتاب: از کلید تا آخر + تر / نشر بوتیمار


سایت رسمی الفما | اینستاگرام الفما | کانال تلگرام الفما

@alefma

BY alefma


Share with your friend now:
tgoop.com/alefma/4004

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

To upload a logo, click the Menu icon and select “Manage Channel.” In a new window, hit the Camera icon. 5Telegram Channel avatar size/dimensions As five out of seven counts were serious, Hui sentenced Ng to six years and six months in jail. Select “New Channel” Other crimes that the SUCK Channel incited under Ng’s watch included using corrosive chemicals to make explosives and causing grievous bodily harm with intent. The court also found Ng responsible for calling on people to assist protesters who clashed violently with police at several universities in November 2019.
from us


Telegram alefma
FROM American