Telegram Web
🔻 پس از بحران

علی ربیعی

"قسمت دوم"

۳_ اقدامات آرام‌بخش داخلی:
واقعا من درک نمی‌کنم چگونه است که تا  مردم ایران به رغم روایت سازیهای مختلف در مقابله با رژیم اسرائیل، حس خوب و غرورآمیزی پیدا می‌کنند ناگهان جریانی جامعه را به تقابل می‌کشاند.
با همه درک و فهمم از امنیت و منافع ملی معتقدم شیوه برخورد و اقدامات خیابانی در خصوص حجاب نه تنها به دور از تدبیر است، بلکه نه امنیت ساز است و نه مقوم ارزشهای دینی.

این پرسش همیشه باقی خواهد ماند که چگونه عده‌ای با توجیهات خود، در کوران حمله فیزیکی و روانی رژیم اسرائیل، تشویق به تسویه حساب با بخشی از جامعه می‌کنند. تبلیغات رسمی دولت، به جای ایجاد گفتمان انسجام‌بخش‌ هنوز هم بر مقایسه با دولت قبل و خط و نشان کشیدن متمرکز است.
معتقدم نیازمند مطالعه و سیاست‌هایی حول تقویت هویت ملی و کاستن از تنش‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی توسط نهادهای رسمی با گروههای اجتماعی مختلف از زنان، دانشگاهیان و... است.
آرامش و همدلی و امنیت روانی در داخل، مهمترین نیاز برای عبور از این شرایط است.

@alirabiei_ir
🔻 عشق ورزی سخت نیست!

گاهی اوقات، یک حرکت کوچک حتی به سادگی یک جمله، می‌تواند دنیای فردی ناامید و سختی کشیده را به کلی زیرورو کند. گشودن دروازه‌های امید بر روی قلب‌های رنج‌دیده، آنقدرها هم سخت نیست. کافیست اندکی انسانیت را با چاشنی عشق آمیخته کنیم و با هرآن‌چه که از دستمان برمی‌آید لبخند شادی را بر لب آنان که در سختی هستند مهمان کنیم.

معنی «میکروبلیدینگ ابرو» به صورت رایگان در مرکز درمان سرطان را تنها، بیماری، با تمام وجود می‌‌فهمد که در روند درمان، عذاب از دست دادن موها و ابروهایش را به تلخی تحمل می‌کند.

اگر اندکی بیندیشیم ممکن است کسی در تنهایی و رنج خود به یکی از مهارت‌هایمان نیاز ضروری داشته باشد؛ شاید کودکی بازمانده از تحصیل به دانش و آموزش‌مان، سالمندی رها شده به مهر و دلجویی‌مان، زنی سرپرست به یادگرفتن مهارت‌های عملی‌مان برای کسب درآمد و....

نیکوکار بودن و تلاش در عرصه خیر جمعی، تنها به وسیله اهدای پول نیست. می‌توان با به اشتراک گذاشتن داشته‌های غیر‌مالی‌مان هم به یاری آنان که روزگاری تیره و پر از ناکامی را سپری می‌کنند بشتابیم.

@alirabiei_ir
جریان پرقدرتی سالهاست که مقابل حاکمیت تفکر «توسعه و پیشرفت» ایستاده و در عمل صرفا استراتژی «بقا» را دنبال می‌کند.
انتخاب تعطیلی پنج شنبه به جای شنبه و تصمیماتی شبیه به این، متاثر از این نوع تفکر است.
اساسا آنچه جایگاهی در تفکر این جریان ندارد، تن‌دادن به الزامات توسعه از سیاست خارجی تا سیاست اجتماعی حتی تعیین روز تعطیل است.

@alirabiei_ir
🔻 یک خاطره، یک پیشنهاد
ای که دستت می‌رسد کاری نکن

✍️ علی ربیعی

یکی از یکشنبه‌های اواخر سال ۹۲ بود. صندوق بازنشستگان فولاد را تازه تحویل گرفته بودیم. از صبح زود درگیر حقوق بازنشستگان این صندوق بودم. از طلوع آفتاب در خیابان، به دنبال دریافت حقوق عقب مانده‌شان تجمع کرده بودند. عصر آن‌روز به دولت رفتم و با کلی حرص و جوش برای تامین حقوق این افراد، تقلا کردم. حدود ساعت ده شب، خسته و کوفته به خانه رسیدم. در یخچال غذای آماده‌ شده‌ای نبود. ناچارا یک سیب‌زمینی آب‌پز کردم و بساط نان و نیمرو هم آماده کردم تا با یک چای شیرین، غذایی به سبک دوران کودکی بخورم. کتری که روی گاز به جوش آمد، چای را در قوری یادگار مادرم دم کردم. تا آمدم قدری زنجبیل از طبقه بالای کابینت برداشته و به داخل قوری بریزم، شیشه زنجبیل از دستم رها شد. رها شدن شیشه همان و شکستن قوری و ریختن آب جوش بر روی بدنم همان..‌. غرغرکنان خم شدم تا تکه‌های شکسته شده قوری و شیشه زنجبیل را از زمین جمع کنم، زمانی که قد راست کردم کله‌ام محکم به در باز کابینت خورد. بی‌اختیار با بغضی در گلو سرم را در دست گرفتم و بر زمین نشستم. نشستن همان و فرو رفتن تکه‌های شکسته باقی مانده بر زمین در بدنم همان...
در آن حالت، تصمیم گرفتم دیگر هیچ حرکتی نکنم چون هرکاری می‌کردم اوضاع خراب‌تر می‌شد....

و اما.... امروز در وانفسای بی‌اعتمادی جامعه، تعارض‌های ارزشی این روزها، به طور مرتب با مصوبات و اقدامات جدید روبه‌رو می‌شویم به مثابه «هردم از این باغ بری می‌رسد...» به بدتر کردن اوضاع نابسامان جامعه دامن می‌زنند.
از این دسته از تصمیم گیران و تصمیم‌سازان، خواهش می‌کنم مدتی تصمیم نگیرید!
گاهی بهتر است فقط بر سر جای خود بنشینید و کاری نکنید که اوضاع خراب‌تر نشود. شاید به این ترتیب جامعه به آرامش برسد!
آنانی که دست‌تان می‌رسد! کاری نکنید، امروز بسیاری از دلسوزان، همگی از عمق جان، پر از دلشوره‌ و نگرانی هستند.
نگاهی حتی سطحی به جامعه، تنش و ناامنی روانی، به خصوص در جامعه شهری را به خوبی نشان می‌دهد. معیشت به کنار، ذهن‌ها، سخت ناآرام است. این‌قدر با مداخلات مداوم، روال زندگی مردم را دستکاری نکنید.
اصلا فکر می‌کنم لازم نیست زیادحرف بزنیدو کاری بکنید. لطفا کاری نکنید؛ کلاهمان را به احترام‌تان برخواهیم داشت. جامعه را رها کنید.

@alirabiei_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻 جدیدترین گزارش از منطقه دشتیاری

به دنبال گزارشات قبلی، پس از وقوع سیل اخیر، موسسه «پویش خیر جمعی ایرانیان» در منطقه مستقر و علاوه بر ترمیم مسکن و ساخت سرویس‌های بهداشتی، با مشارکت سایر گروهها اقدام به ایجاد سیل بند به عنوان زیربنایی‌ترین مسئله منطقه نموده است.
در حال حاضر،  تهیه بولدوزر اساسی‌ترین مسئله برای ایجاد سیل بند می‌باشد.

«نیازمند مساعدت هر چند خرد و کوچک شما عزیزان هستیم.»

شماره کارت بانک پاسارگاد:
«۵۰۲۲۲۹۷۰۰۰۲۱۲۶۵۹»
شماره شبا بانک پاسارگاد:
Ir960570032681015248925101

برای اطلاع بیشتر با شماره «۰۹۱۲۲۷۰۳۷۹۰» و یا «۸۸۵۴۰۷۵۰_۰۲۱» تماس بگیرید.

@alirabiei_ir
آینه، چون نقش تو بنمود راست
خود شکن، آیینه شکستن خطاست

امروز، رسانه دولت و تعدادی از نمایندگان، هجمه سنگینی به همراه موجی از اتهامات، به مرکز پژوهش‌های مجلس اصولگرا وارد کردند.
فارغ از نزاع‌های بر سر قدرت بین رؤسای دو قوه یک‌دست شده، یکی از مصایبی که نتایج آن، این‌روزها به طور ملموس در جامعه مشاهده می‌شود، از بحران آب و خاک تا تغییرات ارزشی، فضای مجازی و... بی‌اعتنایی به علوم اجتماعی خصوصا جامعه‌شناسی بوده است.
ستیز با اندیشمندان ساحت علوم انسانی، اخراج‌ اساتید و بورسیه سازی‌ها برای ندیدن و نشنیدن حقایق، بی‌تردید نتایج تلخی در پی خواهد داشت.
با بستن در هر اندیشکده و مرکز تحقیقات، دری به سوی انواع بحران‌ها گشوده می‌شود.
نتایج سنجش‌ها را نه کتمان و نه با آن بازی کنید!

@alirabiei_ir
🔻 چشم‌انداز کار و کارگری

✍️ علی ربیعی

«قسمت اول»

روز کارگر فرصت مناسبی است  تا در این بازه زمانی، مروری بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی کارگران و تغییرات بازار کار داشته باشیم. بررسی وضعیت کارگران موضوعی پیچیده و چند بعدی است و  بدون بررسی بازار کار، سیاست‌های بازار کار، تغییرات کمی و کیفی جمعیتی، نظام آموزش عمومی، نظام آموزش مهارتی و در عین حال توجه به مباحث فرهنگی، اجتماعی و در نهایت متغیرهای کلان اقتصادی تقریبا ناممکن است. 
در این یادداشت بر آن هستم تا ضمن مروری بر آمار و ارقام، به تحلیل وضعیت کارگران بپردازم:

یکی از مهم‌ترین مسائلی که جامعه کار و کارگر را در تمام دنیا و همچنین در ایران تحت‌الشعاع قرار داده و می‌دهد، گذار به دنیای کار در فضای فناوری اطلاعات است.
بی‌تردید، آینده کار از مباحث بسیار چالش برانگیز در عصر حاضر به شمار می‌رود. پیشرفت تکنولوژی و انقلاب دیجیتال به ویژه در دنیای پساکرونا، سبب شده تا در دنیای کار نیز تغییرات شگرفی بروز کند. بر اساس گزارش جهانی آینده کار در سال ۲۰۲۳، پیش‌بینی می‌شود که در پنج سال آینده ۸۵ میلیون شغل از بین رفته و ۶۲ میلیون شغل جدید ایجاد شود. این تغییرات چشمگیر در بازار کار به معنای نیاز به مهارت‌های جدید است که بیشتر متکی به خلاقیت، نوآوری، تفکر ایده‌پردازانه و .... است. 
در چنین فضایی که علاوه بر دنیا، بر بازار کار ایران نیز سایه افکنده، با تغییر و تحولاتی در بازار کار مواجه هستیم که مستلزم توجه ویژه به سیاست‌گذاری در این فضا است.

۱- یکی از تغییرات بسیار مهم در بازار کار ایران، جمعیت فعال  تحصیل کرده دانشگاهی کشور است‌. در حال حاضر حدود ۵ میلیون نفر در دانشگاه‌ها در حال تحصیل هستند که اصولا رابطه معناداری بین رشته های تحصیلی و فرصت های شغلی موجود وجود ندارد،  به خصوص در رشته های علوم انسانی که دانش‌آموختگان مهارت خاصی نیز کسب نمی‌کنند.  از منظر جامعه‌شناسی بخش اعظمی از جمعیت فعال تحصیل کرده، دچار نوعی فاصله بین وضع موجود و انتظار از زندگی شده‌اند که  این شکاف می‌تواند زمینه‌ساز بروز  بحران‌های مختلف شود. مطالعات نشان می‌دهد که این نوع افراد در صورت استخدام، از  ناراضیان وضع موجود به حساب آمده و به علت فقدان انگیزش از بهره‌وری لازم نیز برخوردار نیستند. پدیده کم‌اظهاری تحصیلات که برای به‌دست آوردن شغل در سالهای اخیر رایج شده بود، نیز تغییر کرده است. نگرشی به آمارها در سالهای اخیر نشان‌گر آن است که جمعیت فعال تحصیل کرده، تمایلی برای استخدام در مشاغل با حداقل دستمزد را ندارند. بدین‌ترتیب نیروی در سن کار یا به جمعیت بیکار مزمن می‌پیوندد و یا به مشاغل با درآمد بالاتر و با درآمد کمتر (نظیر اسنپ) و واسطه گری روی می‌آورند.
نگاهی به آمارهای بازار کار نیز حاکی از آن است که بیشترین میزان بیکاری در بین فارغ‌التحصیلان دانشگاهی به چشم می‌خورد، به‌نحوی‌که نرخ بیکاری فارغ التحصیلان جوان دانشگاهی بر اساس آمار زمستان ۱۴۰۲، ۱۱.۶ درصد بوده و بیکاری جوانان ۲۲.۵ درصد است. علت اظهار نظر  مسولان دولتی مبنی بر این‌که در برخی استانها بیکاری نداریم الزاما ناشی از از بین رفتن بیکاری نیست، بلکه بیشتر ناشی از عدم تمایل افراد به رفتن بر سر کارهای بی‌کیفیت است؛ به عبارتی افراد از جذب شدن در بازار کار و با شرایط مورد انتظار نا امید شده‌اند.

۲- یکی از دیگر از موارد قابل تامل، حجم زیاد افرادی است که نه در حال فراگیری انواع مختلف مهارت و آموزش، نه در حال درس خواندن و نه درحال کار هستند که در اصطلاح بازار کار به «نیت‌ها» شهره‌اند. بر اساس آمار آخرین آمار مرکز آمار ایران، این تعداد حدود سه میلیون نفر برآورد می‌شوند.
مساله نیت‌ها و تعداد زیاد این افراد خود، سبب افزایش نگرانی‌های امنیتی در جامعه شده که نیازمند توجه ویژه سیاست‌گذار است.

۳_ نکته دیگر در خصوص افرادی است که به دلیل عدم اشتغال در زمان مناسب، دوره انتظار ایشان برای جذب بازار کار افزایش یافته است. این پدیده در خصوص افراد متولد دهه شصت بسیار قابل مشاهده می‌باشد. سیاست‌های افزایش جمعیت در دهه شصت و همچنین  سیاست‌های گسترش و تسهیل ورود به دانشگاه‌ها در دهه هشتاد سبب شد تا ورود پتانسیل عظیم جمعیت در سن کار دهه شصت به بازار کار با تاخیر مواجه شود. این مساله به قدری جدی است که متولدین دهه شصت و دهه هشتاد به طور همزمان پشت در بازار کار قرار گرفته و بیکاری‌های طولانی و ناامیدی بلند مدت شکل بسیار ملموس به خود گرفته است. 
@alirabiei_ir
🔻 چشم‌انداز کار و کارگری

✍️ علی ربیعی

«قسمت دوم»

۴ _ از دیگر مسایل مورد توجه در خصوص اشتغال، کیفیت اشتغال در سالهای اخیر است.
از یک‌سو رشد منفی در بخش کشاورزی و صنعت و رشد مثبت بخش خدمات در سالهای اخیر و همچنین بازگشت نیروی کار از دست رفته در دوران کرونا به بازار کار و از سوی دیگر حجم قابل تامل نیروی کارکن مستقل در فضای بازار کار، جامعه را با پدیده اشتغال کم کیفیت و ناپایدار مواجه کرده که هم سبب کاهش انگیزه ورود به بازار کار شده  و هم در صورت جذب در اشتغال‌های این چنینی بیشتر مبتنی بر تامین معیشت خانوار و رفع فقر است.

۵ - نکته حائز اهمیت دیگر، در ارتباط با نیروی کار و فقر است. مطالعات نشان می‌دهد آن‌دسته از کارگران که در کارخانجات بزرگ مشغول به کار بوده و از مزایای جانبی اقتصادی برخوردار هستند، سهم قابل توجهی در جمعیت کار را ندارند. بخش مهمی از نیروی کار که به آمار نیروی کار در سالهای اخیر اضافه شده‌اند در بخش خدمات هستند که غالبا از نظر درآمدی غیر مولد و ناپایدار  است. در عین حال پیشی‌گرفتن تورم از رشد حداقل دستمزد در سالهای اخیر نیز سبب شده است تا قدرت خرید این گروه کاهش یابد و به طبقات پایین تر درآمدی سقوط نمایند. 

عوامل فوق در کنار تغییرات قابل توجه در فضای کار و آینده کار که همگی وابسته به انقلاب دیجیتال و پیشرفت فناوری اطلاعات است، سیاستگذاری در این حوزه را پیچیده‌تر می‌سازد. در کنار کاهش انگیزه نیروی کار به کار کردن در فضاهای مورد اشاره، چالش‌های اقتصادی موجود (که به ویژه به دلیل تحریم های اقتصادی بیشتر هم می‌شود)، باید به این نکته توجه داشت که آینده کار نیازمند توجه به تغییر و تحولات تکنولوژی و از بین رفتن برخی شغل‌ها در این فضا و ایجاد مشاغل جدید است. در صورتی‌که سیاست‌گذاران این حوزه پیش‌بینی درستی از تغییرات قابل‌انتظار در فضای دیجیتال نداشته باشند، ممکن است با بحران‌های جدید در از بین‌رفتن مشاغل و بیکار شدن نیروهای فعال مواجه شویم. نشانه‌های حرکت به سمت اشتغال‌ها در فضای دیجیتال در ایران نیز به خوبی قابل مشاهده است. حجم بالای اشتغال در بخش خدمات، اشتغال در فضاهای اشتراکی و آنلاین، در کنار اقتصاد دیجیتال که حتی چشم‌انداز هوشمند شدن بخش‌های کاربر نظیر کشاورزی را در ایران نیز به دنبال دارد، مستلزم بررسی‌های دقیق در خصوص تغییرات به وجود آمده در دنیای کار آینده است. دنیایی که در آن حتی تعریف کارگر نیز تغییر خواهد کرد. عدم توجه به دنیای جدید اقتصاد، اجتماع و کار می تواند بحران‌های اقتصادی و اجتماعی در پی داشته باشد.
 
بدون تردید برای خروج از شرایط مورد اشاره و مواجهه با تغییرات پیش‌رو، نیازمند سرمایه‌گذاری‌های جدید در بخش صنعت، فناوری اطلاعات و خدمات مولد هستیم که این امر نیز مستلزم رفع تحریم و سیاست‌های عدم فشار بر فضای فناوری اطلاعات است. تداوم روند سیاست‌های مزد کمتر از تورم، باعث ضعیف‌تر شدن وضعیت نیروی کار می‌شود که علاوه بر آثار اقتصادی ،آثار سیاسی و اجتماعی را نیز می‌تواند به دنبال داشته باشد. در عین حال توجه به مهارت‌های جدید مورد نیاز در عصر جدید کار می‌بایست در دستور کار سازمان‌های آموزش مهارتی قرار گرفته تا آمادگی لازم برای این دوره گذار فراهم آید.

@alirabiei_ir
انگار این روزها، استاد مطهری هر لحظه ترور می‌شود!

آنچه این روزها به نام جمهوری اسلامی فریاد زده می‌شود و چیزی که از اسلام با «پایداری» زیاد بازنمایی می‌گردد، از جمهوری به جمهوری بی‌مردم، از فرهنگ برآمده از جامعه به فرهنگ مهندسی و زوری شده تا فقر‌گستری به نام انقلابی‌گری و همچنین بی‌اعتنایی به آرای ناشی از وجدان جمعی جامعه به اسم خدا، همگی، تیرهایی است که هر روز بر اندیشه و نگاه مطهری شلیک می‌شود؛ این‌بار نه با شلیک گلوله ای به مغز با جهالت «فرقان»، بلکه شلیک به اندیشه به بهانه «پایداری» بر اصول!

استادان و معلمان جامعه‌ساز، روزتان گرامی باد

@alirabiei_ir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به دعوت کانون زندانیان سیاسی پیش از انقلاب، در جمع تعدادی از فعالان سیاسی چپ، ملی‌گرا، جبهه ملی، گروههای اسلامی و ... که عمدتا متولدین دهه بیست و سی هستند حضور یافتم.
جوانان چند دهه پیش که با آرمان‌خواهی، هرکدام سال‌های را در زندان سپری کرده‌اند.

پای صحبت‌شان که نشستم، سرشار از خاطره‌های گفتنی از دورانی بودند که انگار برای نسل جدید قابل تصور نیست و اتفاقا نارسایی‌های شرایط اجتماعی و سیاسی، این عدم درک را عمیق‌تر کرده و حتی سبب موضع‌گیری هم شده است.

قابل تامل است که تقریبا تمامی حضار این جمع، پر از دلشوره، ابهام و نگرانی نسبت به اوضاع کنونی هستند.

متاسفم که امروز کسانی در مورد شیوه مواجهه با مسایل اجتماعی و فرهنگی، مشارکت و حقوق مردم تصمیم می‌گیرند که نسبتی با فضای پر از دغدغه افراد مبارز و انقلابیون زندان رفته که بعضاً حتی تا مرز اعدام هم رفته‌اند ندارند و قدر این دستاورد نفیس را که حاصل تلاش، سختی و فداکاری چند نسل بوده را نمی‌دانند.
عجیب‌تر آن‌که گویی از انقلاب طلبی دارند که باجریمه دیرکرد خواهان آن هستند!!

ببینیم چگونه سرود کارگر را که در زندان همخوانی می‌کردند با همان شور دوباره‌خوانی می‌کند.
🔻 نگاه غالب به فناوری در ایران آسیب‌شناسانه است / در نگاه کنونی ، استارتاپ‌ها تهدید هستند

علی ربیعی

"قسمت اول"

اخیرا با حضور در میزگرد انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباط که در دفتر روزنامه شرق برگزار شد، با اشاره به ریشه سیاست‌گذاری‌های حوزه فناوری اطلاعات با نگاه اقتصادی موارد زیر را یادآور شدم:

در سه سطح می‌توان موضوع را بررسی کرد. در سطح رفتارهای فردی، تأثیر فناوری و فضای مجازی و هوش مصنوعی دیگر پدیده‌ها در این سطح که به عبارتی زندگی روزمره شهروندان است بررسی می‌شود. تجربیات و مطالعات من نیز نشان می‌دهد که متأسفانه از روز ابتدایی ورود اینترنت به کشور ما، همیشه به دنبال آسیب‌شناسی بوده‌ایم. آن زمان با وجود این که اینترانت فعال شده بود باز هم بحث آسیب مطرح بود. بررسی تأثیر فناوری بر رفتار فردی پایه‌های سیاست‌گذاری در حوزه فناوری اطلاعات و شبکه‌های اجتماعی و غیره را در ایران تشکیل داد. زیرا همیشه رفتارهای فردی مغایر با ارزشهای رسمی مهم بوده است و سبب احساس خطر می‌شود.

سطح بعدی هم سطح آیین‌نامه‌ها و سیاست‌گذاری‌ها است. به عنوان مثال ما قوانین مجلس و قوه و قضائیه و دیگر چیزها را داریم. این سطح نیز سطح نهادی است که در این جا می‌توانیم به این بپردازیم که چه نوع سیاست‌گذاری‌هایی باید انجام شود.

اما موضوعی که در اینجا می‌خواهم به آن بپردازم بحث فلسفه حکمرانی فناوری اطلاعات و تکنولوژی‌های ارتباطی است. فهم این سطح به ما کمک می‌کند تا متوجه شویم چه اتفاقاتی در حوزه سیاست‌گذاری‌های پایین‌تر می‌افتد و چه اتفاقاتی در حوزه رابطه مردم با فضای مجازی و تکنولوژی‌های ارتباطی در جریان است. درک این سطح به ما قدرت تحلیل اتفاقات این حوزه را می‌دهد.

به طور کلی ما در بین رویکردهای فلسفه‌ساز برای کشور در بین بقا و توسعه مانده‌ایم. اما متأسفانه در روند این خواسته، فلسفه بقا بر توسعه غالب شده است. وقتی فلسفه یک حکمرانی توسعه نباشد تمام موضوع فناوری با این نگاه سنجیده می‌شود. برای مثال استارتاپ‌ها و نسبت مردم با فضای مجازی نیز با همین فلسفه سنجیده می‌شود ما می‌توانستیم در خصوص فناوری بحث سیاسی‌، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و امنیتی کنیم اما ا استراتژی امنیتی به سایر سیاست‌ها غالب شده است؛ این گرفتاری اصلی ما است. اگر هم بخواهیم از این نگاه برگردیم باید از ساحت فناوری امنیت‌زدایی کنیم.

هر نامی که بخواهیم بر توسعه بگذاریم، به این دلیل که با الزامات و تبعات آن نمی‌خواهیم روبرو شویم به نتیجه نخواهیم رسید. در این عرصه نیز می‌توانیم بگوییم برخی در دولت گسترش پهنای باند را نمی‌پذیرند.

هم‌اکنون، با نگاهی که به فناوری وجود دارد استارتاپ‌ها نوعی تهدید به شمار می‌روند و اگر همه دنیا هم بگویند هوش مصنوعی آینده اقتصادی جهان را می‌سازد و مشاغل متعددی در شبکه‌های اجتماعی به وجود خواهد آمد به دلیل این نوع از نگاه این موضوع نیز مورد قبول واقع نمی‌شود. همچنین برخی فناوری‌های نوین را شکلی از جهش وابستگی به خارج از کشور تعبیر می‌کنند.

یک تفکر نیز این است که اعتقاد داشته باشیم که به سمت توسعه برویم و الزامات آن را بپذیریم و برای این الزامات و نتایج هم سیاست‌گذاری کنیم، اما تفکر دیگر، الزامات آن را پذیرا نیست.
حوزه فناوری با چالش‌های بسیاری روبرو است؛ زیرا در خصوص نتایج این حوزه نمی‌توانیم سبک زندگی را امنیتی تفسیر کنیم. چقدر خواستیم این مفهوم را بگوییم تغییری که در سبک زندگی در خیابان‌ها مشاهده می‌کنید توطئه نیست بلکه ابن یک تغییر ارزشی است. اینگلهارد نیز در تبیین این موضوع می‌گوید کل جهان با این تغییرات مواجه است. حال که تغییر سبک زندگی توطئه شناخته می‌شود، محل این توطئه نیز فضای مجازی معرفی می‌شود. تغییر ارزش را می‌بینند اما چون نمی‌توانند علت‌یابی کنند دچار اشکال می‌شوند. بر اساس مطالعات من بخشی از تغییرات ارزشی جهانی است و برخی دیگر هم ناشی از سیاست‌های خود ما است در واقع نتیجه سیاست‌هایی که اعمال شده است، همین تغییرات خواهد بود. بنابراین چون در سطح رفتاری فضای مجازی در تعارض با ارزش‌های رسمی قرار می‌گیرد بنابراین نتیجه امنیتی خواهد بود. در سطح نهادی هم گفته می‌شود شرکت‌های استارتاپی شرکت‌هایی هستند که زمینه‌ساز نوعی از پیوندهای جهانی می‌شوند که قرار نیست به الزامات آن تن داده شود و به نتایج آن نیز پایبند نخواهند بود. زیرا شرکت‌های استارتاپی در محیط ۸۰ میلیونی ایران فضای تنگی دارند و اگر بخواهند بزرگ شوند نیازمند زیرساخت جهانی هستند و تبعات جهانی هم دارند.

@alirabiei_ir
🔻 نگاه غالب به فناوری در ایران آسیب‌شناسانه است / در نگاه کنونی ، استارتاپ‌ها تهدید هستند

علی ربیعی

"قسمت دوم"

از سوی دیگر، از چند جهت نسبت امنیت هم وجود دارد. یکی اقتصاد آینده، بدون اقتصاد دیجیتال اقتصاد نارسی خواهد بود. بیشترین میزان اشتغال در آینده در بخش خدمات است و بخش خدمات که مبتنی بر فناوری باشد می‌تواند بیشترین ایجاد شغل را در آینده برای ما داشته باشد.

هرگونه رفتاری که به این حوزه توجه نکند اتفاقاً رفتار غیرامنیتی است و افرادی که به این حوزه بی‌توجه می‌مانند در حال برهم‌زدن امنیت آینده هستند.

این چه محدودکردنی است که هدف موردنظر در آن به دست نمی‌آید؟ در نتیجه بستن فضای مجازی را درک نمی‌کنم. یک، هدف می‌تواند این باشد که افراد با فرهنگ غربی آشنا نشوند و وارد شبکه‌های خارجی نشوند و از سویی دیگر در مواقع بحران شلوغ نکنند زیرا که هدف چیزی بیش از این هم نمی‌تواند باشد. اما وقتی اکنون همه در حال استفاده از فیلترشکن هستند و اخبار خود را از شبکه‌های مجازی دریافت می‌کنند، پس فیلترینگ دیگر چه خاصیتی دارد؟ خودمسئولین هم که در فضای مجازی هستند و اتفاقاً تیک آبی هم دارند؛ بنابراین این مورد تناقض بزرگی است.

@alirabiei_ir
🔻 انکار تحریم، تحمیل واقعیت و سیاستمداران ایران

علی ربیعی

"قسمت اول"

شش سال پیش همین روزها بود که ترامپ از برجام خارج شد. ریاست‌جمهوری ترامپ با یک شوک و بی‌ثباتی در بسیاری از مناطق جهان همراه بود؛ حتی اقتصادهای بانشاط جهانی را هم با مشکل روبرو کرد. من معتقدم خروج ترامپ از برجام هم یک بدشانسی تاریخی برای ایران بود که بدون تردید تاثیراتی بر روندهای سیاست خارجی، امنیت و بویژه اقتصاد و فقر در ایران گذاشته است. آن روزها را در ذهنم مرور و برای عبرت از تاریخ به چند نکته اشاره می‌کنم:

اولین نکته، حال و روز این روزهای جامعه شهادت می‌دهد چقدر بخشی از ظاهرا نخبگان! و جریان‌های سیاسی بدون درک و شناخت از برجام و تحریم، نظام جهانی، روابط بین‌الملل، اقتصاد و الزامات آن و حتی نگرش‌های مردم نسبت به امید و ناامیدی و...بوده‌اند. به یاد می‌آورم یکی می‌گفت بورس را سه روزه احیا می‌کنم، دیگری گفت ریال را بعد از دلار و یورو قوی‌ترین پول منطقه می‌کنم، از به خط کردن چند اقتصاددان برای حل مسائل کشور می‌گفتند – گویی اقتصاددانان برجسته دیگر به عقلشان چیزی نمی‌رسید-، یکی می گفت اگر دولت ۵ میلیارد دلار به بازار تزریق کند دلار به زیر ۴ هزار تومان می‌رسد، با یک میلیون تومان شغل و در خانه لامبورگینی تولید می‌کنند، دیگری می‌گفت مشکل از تحریم نیست و خیل عظیمی از افراد باسواد، دلسوز و ایران‌دوست را متهم به بی‌غیرتی می‌کرد، صداوسیما هم دنبال گاندوسازی بود و اتفاقا همه اینها امروز از بالا تا پایین نظام اجرایی در دستشان است و دیدیم و می‌بینیم و خواهیم دید که اوضاع چه شده است.  اتفاقا مشکل اصلی دولتمردان امروز اینست که چون به دلیل درک نادرست یا غرض سیاسی آثار تحریم را انکار می‌کردند، حتی زبانشان هم علیه تحریم و تحریم‌گران نمی‌تواند بچرخد و ظاهرامسئول نارسایی‌های فعلی هم بی دفاع دم دستشان است!، مسببان وضع موجود! گویا همه تاریخ گذشته مقصرند جز اینها.

دومین نکته، موضوع مخالفان و موافقان برجام است. به نظر می‌رسد مهم‌ترین انگیزه و دلیل رای مردم در سال ۹۲ به رئیس‌جمهور منتخب، داشتن امید برای حل مسائل کشور به خصوص مسائل خارجی و خروج از بن‌بست‌های تحریم بود. بر همین اساس، سیاست خارجی و تحریم زدایی بخشی از انگیزه رفتار رای دهندگان در ایران را رقم زد و اتفاقا همین موضوع سبب شد که در سال‌های آتی، کسانی که قصد شکل‌دهی به فرایندهای انتخاباتی را داشتند تصمیم بگیرند چگونه تصمیم‌گیری مشارکت کنندگان درانتخابات را از موضوع سیاست خارجی مجزا کنند.

در سالروز خروج ترامپ از برجام، جا دارد بر مخالفان و موافقان برجام مروری داشته باشیم. برجام، هم مخالفان بین‌المللی و خارجی و هم مخالفان داخلی زیادی داشت. بزرگترین و مهم‌ترین مخالف خارجی برجام در عرصه بین‌المللی رژیم اسرائیل بود. گفتارها و بیاناتی که بعدها از سوی نتانیاهو منتشر شد و همچنین مواضع و رایزنی‌های انجام شده توسط آنها در آن روزها همگی حاکی از آن است که چگونه پایان امنیتی‌سازی ایران، استراتژی اسرائیل را بر هم زد. من تردید ندارم که اسرائیل، بهره‌گیری از تمامی ابزارهای بین‌المللی، فشارها و بده بستان‌ها و همچنین ابزار عملیات روانی و جاسوسی برای تخریب جهت‌گیری به سمت حل مسائل بین‌المللی را همواره در دستور کار خود داشت و در آن زمان به کار گرفت.در مرداد ۱۳۹۹ ترامپ خروج از برجام را در کنار ترور شهید سلیمانی، به رسمیت شناختن اشغال جولان و دیگر خوش خدمتی‌ها آمریکا برای اسرائیل را به رشته مقوله‌بندی واحدی کشید: «از یکی از دوستانم که از حامیان بزرگ اسرائیل است پرسیدم: از میان اقداماتی مانند به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر بلندی‌های جولان و به رسمیت شناختن اورشلیم به عنوان پایتخت و غیره کدامش برای شما مهم‌تر بود؟...او پاسخ داد:...بزرگترین و مهم‌ترین، وقتی بود که شما از توافق فاجعه‌بار و بسیار خطرناک هسته‌ای ایران بیرون آمدید و این بزرگترین کاری است که شما برای اسرائیل کرده‌اید. خیلی جالب بود و من هم با نظر او موافق هستم.» (ترامپ، سخنرانی در ویرجینیا، مرداد ۱۳۹۷)
@alirabiei_ir
🔻 انکار تحریم، تحمیل واقعیت و سیاستمداران ایران

علی ربیعی

"قسمت دوم"

پس از اسرائیل، بزرگترین مخالف بزرگ خارجی، عربستان سعودی و به تبع آن برخی کشورهای عربی منطقه بودند که احساس می‌کردند در صورت حل مسائل ایران با آمریکا، از مزیت بین‌المللی آنها کاسته خواهد شد و برآورد می‌کردند که در صورت خروج ایران از امنیتی‌سازی و حل مسائل بین‌المللی‌اش، می‌تواند در اقتصاد جهان نقش موثری بازی کند و پیامد آن به هم خوردن نقشه ژئوپولتیک اقتصادی منطقه خواهد بود. آنها می‌دانستند ظرفیت‌های موجود در ایران همانند فنری تحت فشار در صورت آزاد شدن، جهشی بزرگ خواهد داشت. در همان زمان که خرید هواپیماهای جدیدمطرح بود یکی از کارشناس هواپیمایی امارات مطرح کرده بود: «با این حجم خرید هواپیما، قطعا پس از تحویل در چند سال آینده، ایران صاحب بزرگترین شرکت هواپیمایی منطقه خواهد بود و پروازهای منطقه به لحاظ مقرون به صرفه بودن، از ایران انجام شده و ایران مرکز بزرگ هوانوردی جهانی در منطقه خواهد شد که این سبب نگرانی است.»
از مخالفان خارجی بعدی، باید به لابی‌های اسرائیل در آمریکا اشاره کرد که بیشتر در جناح جمهوری‌خواهان جای داشتند و در فعالیت‌های آنها، نگرانی از نزدیکی دموکرات‌ها به ایران هم دارای کاربرد داخلی برای خودشان بود و هم منافع پیوسته آنها با اسراییل را هم هدف قرار می‌داد.

اتفاقی شگفت که همبسته و همنشینی بسیار عجیبی را رقم می‌زد مواضع مخالفان داخلی ایران با برجام همانند مخالفت اسراییل و عربستان سعودی بود. متاسفانه برخی در داخل کشور به علت عجز از نیروی تجزیه تحلیل و یا منفعت سیاسی برای کسب قدرت در تله برجام‌ستیزی افتاده و حتی کار به آنجا رسید که تحریم‌ها به نوعی عادی‌سازی شد. گفتند سفره مردم را به برجام گره نمی‌زنیم و از آن گره و پیوندی که صهیونیست‌ها از طریق لابی قدرتمند اسرائیل در آمریکا با خروج از برجام ایجاد کرده بودند دچار غفلتی تلخ شدند. درست در ایام برجام، اقدامات بسیاری صورت می‌گرفت که نشان دهد دولت ایران تصمیم‌‌گیرنده نهایی نیست و در کنار آن اتفاقات دیگری همچون مواضع اعلام شده در تریبون‌ها را شاهد بودیم و موانع قانونی که ایجاد شد و به مساله لاینحل و آسیب زایی تا به امروز تبدیل کرد. 

من مخالفان داخلی برجام را دسته‌بندی کرده‌ام: یک گروه که به خاطر منافع سیاسی، دنبال شکست دولت یازدهم و دوازدهم بودند و اساسا موفقیت دولت در قالب برجام و به دست آوردن منافع اقتصادی را نوعی تدوام سیاست‌هایی می‌دانستند که تاثیرش بر عرصه سیاست داخلی و انتخاب‌ها ادامه خواهد یافت. بدون تردید در صورت عدم خروج ترامپ از برجام، رشد اقتصادی در کشور شکوفا می‌شد که مردم با امیدواری در انتخابات‌های بعدی هم مشارکت می‌کردند. بنابراین یک گروه از مخالفان برجام افراد سیاسی با هدف‌های سیاسی بودند.

گروه بعدی مخالفان در داخل کشور کسانی بودند که منافع‌شان با رفع تحریم در خطر قرار می‌گرفت. من فکر می‌کنم یک جریان اقتصادی غیرمولدی در کشور حول و حوش تحریم شکل گرفته که این جریان، به هر شکل و طریقی با هرگونه عادی سازی روابط و کار تجاری با جهان مخالفت خود را ابراز می‌کنند.

گروه سوم هم آگاهانه در جهت منافع بیگانگان در داخل و خارج از کشور، هر یک از منظری با این روند مخالفت می‌کردند. گروه چهارم درک درستی از مساله نداشتند، با نیتی صادقانه اما با تحلیل‌های نادرست و عمدتا متاثر از بولتن‌سازی و فضاسازی‌ها مخالفت می‌کردند.

به نظر من مخالفان برجام و تبلیغ مخالفت با آن، درس‌های بزرگی برای ما دارد و می‌تواند رمزگشایی و کالبدشکافی مسائل سیاست داخلی ایران را در بر داشته باشد. البته من نمی‌دانم چگونه گروهی به قیمت به دست آوردن قدرت و یا پیروزی در رقابت‌های سیاسی داخلی در جهت به هم خوردن برجام تلاش کردند. واقعا نمی‌دانم که چگونه پاسخ مردم، رنج‌ها و دردهای نسل‌ها و در نهایت پاسخ خدا را خواهند داد.
@alirabiei_ir
🔻 انکار تحریم، تحمیل واقعیت و سیاستمداران ایران

علی ربیعی

"قسمت سوم"

خروج ترامپ از برجام از جهتی دیگر نیز برای ما دارای اهمیت است که می‌توانیم ترسیمی از وضعیت اقتصادی و اجتماعی با تحریم و بدون تحریم را به دست آوریم. دقیقا قبل از خروج ترامپ از برجام، یکی از دوره‌های درخشان اقتصاد در کشور ایران است و همین‌طور دوره ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی که روابط بین‌المللی ایران در حالت مناسبی قرار داشت را می‌توان درخشان‌ترین دوره تاریخی بعد از انقلاب را مشاهده کرد چه از لحاظ نرخ ارز، چه از جهت تورم و رشد اقتصادی. علاوه بر مسائل اقتصادی، نشاط در جامعه در دوران خاتمی و دوران برجام کاملا بارز است از جمله تعداد شرکت‌های دانش‌بنیان، استارتاپ‌های تشکیل شده، بازگشت تعداد ایرانیان دانشجوی شاغل به تحصیل در دانشگاه‌های  معتبر خارجی. برجام نه تنها گشایش‌های اقتصادی به همراه داشت، بلکه امید به توسعه و امیدهای اجتماعی هم می‌آفرید. به نظر من بخشی از ناامیدی ایران امروز و ناامیدی نسلی، همچنین حتی قسمتی از ناامیدی از صندوق های رای در نتیجه بی‌اثر شدن حل مسائل تحریم، سیاست خارجی و به خصوص برجام بود.

بهرحال من فکر می‌کنم برجام می‌تواند نمایانگر آن باشد که چگونه یک ایران بدون تحریم هم از نظر اقتصادی ، هم از نظر اجتماعی و نشاط و پویایی جامعه حتی به لحاظ امنیت ملی، پیوندهای اقتصادی، حضور در اقتصاد جهانی  می‌تواند ایرانی مجزا را به تصویر بکشد و حتی امنیت آفرینی کند و چگونه تحریم، ایرانی با جامعه‌ای مایوس و اقتصادی غیرپویا و سخت شدن زندگی مردم را جلوه‌گر می‌کند.

به نظر من در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری (سال۱۴۰۰)، لو رفتن فایل مصاحبه ظریف، بخشی از طراحی انجام شده‌ای بود که سیاست خارجی از معادله رفتار رای‌دهندگی خارج شود. اساسا علاوه بر از میدان به در کردن ظریف، از تأثیرگذاری در انتخابات و ایجاد فضای دوگانه میدان و دیپلماسی، کاستن از انگیزه رای‌دهی برای حل مسائل خارجی را هدف گرفته بود که بالطبع کمبود مشارکت را هم در پی می‌داشت. به نظرم، لو رفتن این فایل، بخشی از سناریوی کاستن از تأثیر سیاست خارجی بر انتخابات و همچنین بیرون راندن تفکر برجامی و به خصوص خنثی کردن نوع تاثیری بود که ظریف می‌توانست برجا بگذارد. من بر اساس تجربه زیسته، گفت‌وگوهای مفصل با کارشناسان و صاحبنظران مختلف، مطالعات منتشرشده در خصوص آثار تحریم‌ها حتی در سایر کشورها، معتقدم بدون بدون تردید هرگونه برنامه و استراتژی توسعه و برنامه‌ریزی برای بهبود زندگی مردم بدون الزامات آن، انجام‌شدنی نیست. اصلی‌ترین و مهم‌ترین الزام برای توسعه، رشد و پیشرفت کشور، حل مسائل سیاست خارجی و حضور در اقتصاد جهانی است. بدون چنین حضوری و با کشوری بسته و محاصره شده از نظر اقتصادی هیچ برنامه توسعه ای رخ نخواهد داد. مطالعات من و گفتگوهایی که با کارشناسان انجام داده‌ام حاکی از آن است که متاسفانه شرایطی پیش آمده که امروز کشور بوی کهنگی می‌دهد. تمام تکنولوژی‌های موثر ما، تکنولوژی‌های رو به کهنگی است. از قطار تا هواپیما و خودروها با مصرف بالای بنزین تا صنایع بزرگ ما می‌توان علائم فرسودگی و کهنگی را دید. این نتیجه سال‌ها زیست با تحریم است. تحریم را جدی نگرفتند. عدم حضور در مناسبات اقتصاد جهانی را جدی نگرفتند. هیچ اتفاق مهمی در عرصه اقتصاد کشور بدون رفع موانع بانکی و رفع موانع تجارت آزاد، استفاده از تکنولوژی‌های نوین و فعالیت در اقتصاد جهانی متصور نیست.

آنان که بر سر کسب قدرت تحریم را انکار می‌کردند و چه آنان که صادقانه با برجام مخالفت می‌کردند، جملگی در درون خود دریافته‌اند که زندگی روزمره مردم و رنج آنها و عقب‌ماندگی کشور پسندیده نبوده و حل تحریم یک اولویت اساسی است و این روزها با توجه به اتفاقات بین‌المللی، مسائل منطقه فرصتی مجدد هرچند کوتاه را برای گفتگوهای تحریم‌زدا فراهم ساخته است. بدون شک هرقدمی برای رفع تحریم وظیفه‌ای اخلاقی و در جهت رضایت خلق خداست.
@alirabiei_ir
صبح که بیدار شدم به کارکردن با گوشی مشغول
شدم. چشمانم که به صفحات مجازی و گروهها
افتاد، دیدم که هیچ خبری از انتخابات در آنها
نیست. آن هم امروز که انتخابات نیمی از وکلای ملت در تهران .است باز می‌اندیشیدم که چرا و چگونه صندوق آنقدر بی اهمیت شده است؟ چه بلایی بر سر نسبت جامعه و صندوق رای آمده است؟
@alirabiei_ir
🔻 به بهانه روز جهانی ارتباطات
اخلال ارتباطی، صیانت شکست‌خورده


✍️ علی ربیعی

«قسمت اول»

🔹 بیست و هفتم اردیبهشت روز جهانی ارتباطات و روابط عمومی نامگذاری شده است.

به بهانه این روز، می‌توانیم نگاهی کوتاه به وضعیت ارتباطات جامعه امروز ایران داشته باشیم. ارتباطات مفهومی گسترده است که از جنبه‌های مختلف قابل مطالعه است؛ از تکنولوژی‌های ارتباطی تا میزان ارتباطات، اثربخشی، میزان فهم مشترک از پیام‌های رد و بدل شده، معنایابی‌های مشترک، فاصله‌های ادراکی و…

۱) اثربخشی ارتباطات تابعی از میزان اعتماد در جامعه است. غالب مطالعات و شواهد عینی نشان می‌دهد پیام‌های رسمی اثربخشی فراگیر در جامعه ندارند و گویی پیام‌های تولیدشده از ساختارهای رسمی، تنها برای بخش محدودی از جامعه تولید می‌شوند و فاقد ارتباط معنایی مشترک با اکثریت جامعه هستند. این امر موجب یک دوگانگی ادراکی از مسائل و عدم فهم مشترک بین اکثریت جامعه و ساخت قدرت شده است. این وضعیت در برخی شرایط به اندازه‌ای حاد می‌شود که به این احساس دامن می‌زند که گویی دو جامعه متفاوت در درون یک سرزمین زیست می‌کنند. بدین‌سان فهم از هویت مشترک دچار اخلال می‌شود و جامعه، پیام‌های هویتی تولیدشده را بازخوانی نکرده و درون خود، هویت‌جویی دیگری را دنبال می‌کند. حتی مفهوم مهمی مثل امنیت و منافع نیز، چه در مسائل داخلی و چه مسائل منطقه‌ای و جهانی دچار اخلال مفهومی می‌شود.
فقدان اثربخشی ارتباطات و پیام‌های رسمی از طریق ابزارهای ارتباطی قدرتمند مثل صداوسیما، علائم نگران‌کننده‌ای است که نیاز به تجدیدنظر در سیاستگذاری‌ها را الزامی می‌کند. به نظر می‌رسد اولین راه‌حل در اصلاح سیاست‌های ارتباطی، دریافت پیام‌های جامعه و احساسی (که در جامعه در جریان است) و همچنین معناشناسی درست است.

۲) ارتباطات از وجهی دیگر، ارتباطات میان‌مردمی است که از ارتباطات میان‌فردی تا ارتباطات در خانواده و اقشار مختلف اجتماعی را در برمی‌گیرد. مطالعات صورت‌گرفته نشان می‌دهد اخلال ارتباطی بین‌نسلی در جامعه فزونی گرفته و حتی نهاد خانواده‌ را نیز تحت تاثیر قرار داده است. عدم مفاهمه در خانواده‌ها، موضوع مبتلابه غالب خانواده‌هاست. تغییرات اجتماعی و تحولات کمی و کیفی جمعیتی نهاد خانواده را متاثر کرده است. علاوه بر دگرگونی در پدیده‌هایی همچون شیوه‌های همسرگزینی و نحوه ازدواج، شکل خانواده، نگاه به فرزندآوری، بخشی از افزایش طلاق‌ها در سال‌های اخیر ناشی از بهم خوردن ساخت قدرت در خانواده، ارتباطات سنتی و مفاهمه همسران را متاثر کرده است. این اخلال ارتباطی موجب طلاق‌های زودرس و بالا رفتن نسبت طلاق به ازدواج شده است. متاسفانه در سیاست‌گذاری‌های فرهنگی و همچنین سیاست‌گذاری‌های جمعیتی، واقعیت‌های تغییرات ارزشی و الزامات ارتباطات، اساسا فاقد جایگاه بوده و نتیجه معکوس سیاست جمعیتی پرهزینه را شاهدیم.

۳) با یک نگاه سطحی به جامعه ایران امروز، پدیده چندقطبی و دوگانه‌های مختلف را شاهدیم. خطرناکترین دوقطبی‌ها در حوزه سیاسی رخ داده است و این دوقطبی وقتی به بین مردمی تبدیل شده، در صورت تداوم آثار خطرناکی خواهد داشت. به هر میزان ارتباطات و مفاهمه و خوانش‌های متفاوتی شکل بگیرد به سمت جامعه دوقطبی «تیزشده» حرکت خواهیم کرد. بخش کوچکی از زدوخوردها و مقابله‌ها، در اتفاقات خیابان‌های پائیز ۱۴۰۱ قابل مشاهده است. این دوقطبی‌های ارزشی بر بستر تکنولوژی‌های ارتباطی حالت عمیق‌تری برجای گذاشته است. شبکه‌های اجتماعی می‌توانستند به ابزاری یاری‌رسان برای ارتباطات بیشتر و گفت‌وگوهای مفاهمه‌ای تبدیل شوند اما سیاست‌های اتخاذشده در قبال شبکه‌های اجتماعی باعث شده تا خود این شبکه‌ها و مصرف‌کنندگان هر یک از آنها در فضایی جدا از هم، ارتباطاتی محدود را شکل داده و عمیق‌تر شدن دوقطبی را سبب شوند. نگاه کنید به ارتباطات و گفت‌وگوهای درون شبکه اجتماعی «ایتا» و مباحث شکل‌گرفته در «اینستاگرام» و «ایکس». گویی هر یک از این ابزارها مقوم ابزارهای یک قطب شده است. این پدیده در کمتر کشوری قابل مشاهده است که گرایش‌های سیاسی و فرهنگی؛ فضای ارتباطاتی متفاوت برای خود انتخاب می‌کنند که این امر موجب قطع ارتباطات به طور عمومی بین گروه‌های مختلف و تقویت درون‌گروهی و قطبی‌سازی خطرناک خواهد شد.
@alirabiei_ir
🔻 به بهانه روز جهانی ارتباطات
اخلال ارتباطی، صیانت شکست‌خورده


✍️ علی ربیعی

«قسمت دوم»

آنچه در این شرایط نیازمندیم تغییر سیاست‌های گسترش ارتباطات در کشور، سیاستگذاری‌های دارای مخاطبان گسترده در رسانه‌های رسمی، ارسال پیام‌های جامع و فراگیر از سوی ساخت قدرت نه صرفا پیام‌های محدود به گروهی خاص که بیشتر حالت تحکیمی دارند، تغییر در سیاست‌های شبکه‌های اجتماعی و خارج کردن مصرف شبکه‌های اجتماعی از قطبی‌شدن است.

من معتقدم و از همین حالا پیش‌بینی می‌کنم طرح صیانت در دستور کار، فرجامی جز شکست همانند طرح جمع‌آوری ماهواره‌ها نخواهد داشت و مهمترین نتیجه آن درگیری بیشتر حکومت با مردم و دوقطبی سازی خواهد بود و هیچ کدام از کارکردهای فرهنگی و سیاسی مدنظر طراحان را هم در بر نخواهد داشت.
@alirabiei_ir
🔻 وجدان جمعی ایرانی ،همدلی در بحران ها

✍️علی ربیعی

شهادت رییس‌جمهور ایران در راه خدمت‌رسانی و حل مشکلات مردم در حادثه سقوط بالگرد، اتفاقی بود که جامعه را متاثر کرد؛ با توجه به این‌که این اتفاق ناگوار برای رییس‌جمهور در زمان امر خدمت رسانی به مردم به وقوع پیوست بر همدردی و غم مردم قدرشناس افزود.
وجدان جمعی جامعه ایران از اساس در مسایل انسانی، به خصوص در مورد آنان که دغدغه حل مشکلات مردم را دارند، تاثر عمیق‌تر و همدلی و همسویی ناب‌تری را نشان می‌دهد.

در این زمینه به چند نکته قابل تامل می‌توان اشاره کرد:

۱_ معمولا رخدادهایی در این سطح در دنیا، باعث پدید آمدن نگرانی‌هایی می‌شود که حتی ممکن است منجر به برخی اتفاقات حاد سیاسی در کشورها شود؛ اما خوشبختانه در کشور ما با توجه به ساختارهای موجود و نیز همدلی و همراهی عمومی، فارغ از جناح بندی‌ها و گروه‌های سیاسی، از سوی آنانی که دل در گرو ایران دارند (حتی کسانی که جزو منتقدین و مخالفین سیاست‌های دولت دسته‌بندی می‌شدند) با یکپارچگی به ابراز همدردی عمیق پرداختند. به‌رغم همه نقدها و انتقادات و با وجود همه نگرانی‌ها، در مسایل ملی نوعی همبستگی ایجاد می‌شود و این یک نکته قوت و مثبت برای کشور است.

۲_ سابقه تاریخی کشور ما در نوع مواجهه با بحران‌ها قابل توجه است. به عنوان مثال در سال ۱۳۶۰ که فاجعه‌ای با ابعاد بسیار عمیق‌تر رخ داد، جامعه در یک همبستگی پس از بحران، آرامش‌جویی را دنبال کرد. این امر در جامعه ایران، پیرو سنتی است که در فراز و نشیب‌های تاریخی خود را نشان داده است. در حوادث جنگ، در اتفاقات سال ۶۰ و حوادث پس از آن، هربار در پی وقوع یک بحران، شاهد نوعی گذار از بحران همراه با انسجام بوده‌ایم. این‌بار نیز چنین فرایندی قابل انتظار است.

۳_ از دیگر نکات قابل تامل در این حادثه ناگوار، می‌توان به تلاش‌هایی که بیشتر به نفرت‌پراکنی و انتقام‌جویی شبیه است اشاره کرد. افرادی که در مسایل مختلف به خصوص در مسایلی همچون نسل‌کشی در غزه و یا موضوع شهادت رییس‌جمهور، دست به انتشار مطالبی می‌زنند که بخش اعظم آن سازمان‌دهی شده است‌ که در پی آن، دنبال ایجاد فضایی هستند که هرکس در این ماجراها برخلاف میل آنها بایستد، به نوعی وادار به پشیمانی شود؛ در حالی‌که (همان‌طور که اشاره شد) وجدان جامعه جامعه ایرانی چنین نیست. بسیاری از مردم به‌رغم ناراضی بودن از وضع فعلی، نگران و منتقد جدی (و در مواردی حتی خواهان تغییر وضعیت فعلی)، باز هم در رویارویی با چنین حوادثی، وجه انسانی و اخلاقی خود را چنان متمایز به نمایش می‌گذارند که با این‌گونه اقدامات لشکرهای سایبری سازمان یافته بسیار متفاوت است. این‌بار هم‌ در این سانحه ناگوار، شاهد تکرار این تجربه هستیم.

۴- مانند همیشه در اطلاع‌رسانی و شیوه انتشار خبر، آن‌چنان نارسا عمل می‌کنیم که بستر هرگونه شایعه‌ای فراهم می‌شود. عدم انسجام در خبررسانی، عدم پوشش خبری اقناعی و موضع‌گیری‌های آشفته و غیرمتمرکز، آفتی است که در بیشتر رخدادهایی از این دست قابل مشاهده است و در این حادثه هم شاهد آن بودیم.
هنوز بسیاری از موارد همچون مسایل فنی و خبرهای متناقضی که منتشر شد وجود دارد که نیازمند بحث‌های کارشناسی دقیق است. جامعه ایران مستعد قرارگرفتن در معرض جریان هدف‌دار سایبری خبررسانی قرار دارد که می‌تواند ظرفیت شایعه‌‌پذیری جامعه را تقویت کند. لذا بدون تردید باید تمامی ابعاد این رخداد، به طور شفاف بیان شود.

۵- در این میان که جامعه حتی آن دسته از ناراضیان، گروههای سیاسی با دیدگاههای مختلف در مواضع همدلانه و فهم مصلحت ملی که لازمه چنین شرایطی است عمل میکنند، نوع موضع‌گیری‌ غیر همدلانه  سخنگوی رسمی که بدون در نظر گرفتن شرایط همدلانه جامعه، تحت عنوان تمجید از رییس‌جمهور شهید خدمت- که امری درست و پسندیده است- ناشیانه و  در وجه مقایسه‌ای، گونه‌ای رفتار غیرهمدلانه است. این امر متاسفانه انگار تبدیل به  سندرومی شده که در همه رخدادها تکرار شده و اثرگذار است.

همانگونه که در دوران جنگ تحمیلی در پی رخدادهای تلخ، ظرفیت های جدیدی در فضای اجتماعی به وجود می‌آمد، اکنون نیز می‌توان فضای اجتماعی همراه را در جهت انسجام برای حل مسائل و حرکت به سمت ثبات بیشتر و اعتلای توان ملی دنبال کرد.

@alirabiei_ir
🔻 خرداد و الگوهای تاریخی تبیین نشده

علی ربیعی

"قسمت اول"

هفته گذشته همزمان با حادثه تلخ شهادت رییس‌جمهور، سالگرد دو حادثه تاریخی و قابل تأمل ‌دیگر نیز بود؛ دوم و سوم خرداد.
متأسفانه (به دلیل نزاع‌های سیاسی) هیچ‌گاه به ابعاد جامعه‌شناسی سیاسی، روان‌شناسی اجتماعی ایرانیان و رفتارشناسی رأی‌دهندگان در دوم خرداد توجه نشد؛ ابعادی که شناخت آن‌ها می‌توانست تحولات آتی سیاسی و تغییرات اجتماعی و نیز تحولات جمعیتی را قابل‌درک‌تر کند.
در سوم خرداد نیز بیش از این‌که چگونگی حرکت روح جمعی و ارزش‌آفرینی سرمایه اجتماعی به بحث گذاشته شود، بیشتر به عنوان یک روز نمادین بدون توجه به محتوای شکل‌گیری‌اش مورد توجه قرار گرفت.
تعمق در علل شکل‌گیری دوم خرداد و چگونگی پدید آمدن سوم خرداد و همچنین فضای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن دوران، حاوی نکات مهمی از حکمرانی باثبات برای کشور است. همان‌گونه که این دو حادثه مورد تبیین علمی و راهگشایی قرار نگرفت، امروز هم می‌بینیم همبستگی سیاسی و همدلی اجتماعی بوجود آمده در فقدان رئیس‌جمهوری که در راه خدمت به شهادت رسید نیز بیش از آنکه به عنوان الگو نگریسته شود، در حال تبدیل به یک نزاع سیاسی در داخل یک جناح برای کسب قدرت شده است.
علت اصلی پدیده دوم خرداد، ارزش‌های تغییریافته و تغییرخواهی به خصوص از سوی جوانان آن دوره است. به نظر می‌رسد آغاز شکل‌گیری ارزش‌های ابراز وجود که به یک پدیده عمومی در نسل‌های امروز نمایان است از آن دوره قابل مشاهده بود که منجر به انتخاب و رفتار سیاسی مشخصی شد؛ از سوی دیگر، حس استقلال‌خواهی و حق انتخاب‌گری در آن دوره تاریخی، نقطه آغاز به سمت ارزش‌های انتخاب‌گرانه را رقم زد. بنابراین دوم خرداد مولود ارزش‌های تغییریافته نسلی و تلاش برای تحقق حق استقلال و انتخاب‌گری در این نسل است. سیر تحول ارزش‌های نسلی نشان می‌دهد تا پیش از این زمان، ارزش‌ها از طریق پدران و مادران به فرزندان خانواده منتقل می‌شد اما در مقطع تاریخی دوم خرداد، این دانشجویان و جوانان بودند که ارزش‌های خانواده را متاثر می‌کردند. تغییرات ارزشی، امری واقعی است که در بستر اجتماعی (چه ما ببینیم یا نبینیم) جریان دارد و این روند تا به امروز هم به نحوی تداوم یافته است. عدم فهم و اهمیت ندادن به بستر تغییرات ارزشی موجب خسارات زیاد و عمیقی می‌شود.
به خوبی به یاد دارم و بسیار شنیدم، بسیاری از افراد و نهادهای مؤثر دوست داشتند این پدیده را در قالب نقش ماهواره‌ها و تهاجم فرهنگی از سوی غربی را تحلیل کرده و آن را با پدیده گورباچفیسم شبیه‌سازی کنند و برخی نیز تبلیغات فراوان و سیادت را عامل مؤثر می‌دانستند. - از این رو در آن زمان بر آن آمدم تا کتاب جامعه‌شناسی سیاسی دوم خرداد و رفتارشناسی رای‌دهندگان را بنویسم.-
قابل تامل است که به علت عدم درک تغییرات ارزشی نسلی و حتی نادیده‌گرفتن شباهت‌های جهانی آن به جای شناخت، تبیین و سیاستگذاری متناسب با تغییرات از آن زمان تا به امروز بیشتر به مقابله پرداخته شده و هنوز هم نگاه توطئه‌آمیز به این تغییرات مشاهده می‌شود. حتی ناآرامی‌ها و اعتراضات ۱۴۰۱ هم با تغییرات ارزشی و رشد گرایش‌های فرامادی‌گرایانه برای ابراز وجود قابل تبیین بود که هنوز هم دیده نشده است!
فارغ از علت‌های شکل‌گیری دوم خرداد، می‌توانیم از یک جنبه دیگر هم به مساله نگاه کنیم. وقتی دولت‌ها با حمایت عظیم اجتماعی به روی کار می‌آیند و برآمده از امید جمعی شکل می‌گیرند، آثار اقتصادی و اجتماعی و سیاسی پیش‌رونده و ثبات‌دهنده را هم به دنبال خود دارند. از این‌رو من معتقدم دوم خرداد با خصوصیات ویژه‌ای که  اشاره شد به عنوان یک انتخاب بزرگ اجتماعی، نتایج مهمی را به ثمر رساند. بدون تردید، درخشان‌ترین دوره اقتصادی، توسعه روابط بین‌الملل و رونق فرهنگی_اجتماعی محصول مقطع تاریخی دوم خرداد است. نگاه کنید به آثار فرهنگی تولید شده، رشد اقتصادی مداوم، نرخ تورم تثبیت‌شده، ثبات قیمت ارز، نشاط اجتماعی و گسترش نهادهای مدنی که می‌توانست الگویی برای آینده ما باشد.
@alirabiei_ir
2024/09/11 14:00:02
Back to Top
HTML Embed Code: