Telegram Web
🔻 خرداد و الگوهای تاریخی تبیین نشده

علی ربیعی

"قسمت دوم"

بر همین سیاق سوم خرداد نیز حادثه‌ای بزرگ در تاریخ معاصر ایران است. هنوز هم یاد آن روز، کام من را شیرین می‌کند. سوم خرداد در حقیقت نوعی حمایت و فداکاری ملی از سوی همه ایرانیان - از اقلیت‌های مذهبی، دینی و طبقات اجتماعی، روستائیان، کارگران تا معلمان و پزشکان و بویژه زنان- از تمامیت ارضی در مقابله با تحقیر اشغال وطن، تنها بودن ایران در برابر تجاوز (که از پشتیبانی قدرت‌های جهانی برخوردار بود؛ از شوروی کمونیستی تا آمریکا و اروپا) و مهم‌ترین نکته قائل بودن حقانیت برای حاکمیت کشور در جنگ تحمیلی بود. این امر چنان شور و هیجان و جریان عظیمی در برابر تجاوز ایجاد کرد که فکر می‌کنم آزادی خرمشهر را نمی‌توان با پیروزی و شکست‌های متداول در دیگر جنگ‌ها مقایسه کرد. سوم خرداد مانند یک انفجار شیرین، جامعه را در بر گرفت. بنابراین سوم خرداد نیز الگویی از سرمایه اجتماعی بالا و اعتماد به حقانیت نظام و توجیه بودن همگان در تحمل دشواری و سختی جنگ برای تمامیت ارضی و غرور ایرانیان است که می‌تواند در بحران‌هایی که همواره با آن روبرو هستیم به کار آید.

با توجه به اینکه دوم و سوم خرداد ظاهرا پدیده‌هایی با دو موضوع جداگانه هستند، یکی سیاسی و دیگری دفاعی است، اما هر دو می‌توانند الگوهایی برای امروز و فردا باشند. همچنین این روزها همدلی و همراهی شکل‌گرفته در سوگ ملی هم می‌تواند فرصت و سرمایه‌ای برای آینده سیاسی و اجتماعی کشور باشد. بدون تردید عبور موفق از مسائل مختلفی که امروز در کشور هست بدون همراهی و همدلی، درک مشترک و مشارکت همگان میسر نخواهد بود.

@alirabiei_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۱_ به سهم خودم، از تک‌تک اساتید پوزش می‌خواهم که بسیار از شما آموخته و همچنان در حال آموختنم؛ برای ایران‌دوستی شما، برای فهم و انتقال اندوخته‌های علمی‌تان به جامعه، برای بودن‌تان در کنار مردم و التیام بخشی به آنان و بخاطر دلسوزی‌تان.
.
۲_از پنجه کشیدن بر چهره علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی، چه بهره‌ای جز نفرت‌پراکنی، قطبی‌سازی و دور کردن قدرت و سیاست‌گذاران از فهم عمیق مسائل جامعه حاصل می‌شود؟
و حاصل آن، این شده است که شده....

۳_ شما مدعیان، به قدری از دانش کم‌بهره هستید که فکر نمی‌کنم حتی یک خط از مباحث پایه جامعه‌شناسی را فهم کرده باشید. حتی عنوان رشته تخصصی و علمی افراد مورد خطاب‌تان را هم نمی‌دانید.
در این روزهایی که برای عبور از آن نیاز به همدلی داریم، برای این نوع تحرکات رسانه ملی متاسفم.

@alirabiei_ir
🔻 داستان ناتمام یک نیلوفر

علی ربیعی

دیروز عصر در مراسم ترحیم زنده‌یاد «نیلوفر امرایی» شرکت کردم. این روزها یکی از روزمرگی‌هایم، رفتن به مجلس یادبود و ختم شده است! دوستانی که در گذشته‌ای نه چندان دور، به مراسم ترحیم پدربزرگ و مادربزرگان آنها و اکنون به مراسم یادبود خودشان می‌روم ولی رفتن به آیین ختم فرزند دوستان هم‌نسل خودم بسی تلخ‌تر است؛ به خصوص که نیلوفر امرایی یک روزنامه‌نگار متعهد، اهل فرهنگ با نوشته‌های دلنشین و بسیار جوان بود و به شکل طبیعی، تصور می‌شد هنوز فرصت‌های زیادی  برای بالیدن و نمو، به‌سان یک شاخه نیلوفر را دارد تا از بودن خود، اطرافش را عطرآگین کند.

به خوبی به خاطر دارم در چند دهه پیش، در میان آگهی‌های ترحیم نوشته می‌شد: «مجلس تذکار». چه عبارت بامسمایی بود. «تذکار» حکایت از نوبت به نوبت رفتن همه آدمها داشت. تذکار شاید هم اشاره به مرور دوباره زندگی آدمها داشت. هر انسانی داستانی دارد که به اندازه  اقیانوس، عمق دارد. سرشار از امیدها و آرزوهایی که خیلی از آنها به تحقق نپبوسته، زیر خروارها خاک دفن می‌شود....

شب قبل از مراسم،  متنی از «نیلوفر» خوانده بودم که نوشته بود "دلش می‌خواهد یک امامزاده گمنام باشد... "  در طول زمان مراسم،  واژه‌های زیبا و پر از مفهوم دلنوشته‌اش در ذهنم می‌پیچید.

از سوی دیگر، نیلوفر،  دختر «اسدالله امرایی» است‌. «اسدالله امرایی»  را از سالهای دور می‌شناسم. بسیاری از هم‌نسلان من و نسل‌های بعدی، با آثارش زندگی کرده‌اند. بی‌نردید، ترجمه‌های درخشان امرایی بخشی از تولیدات ماندگار فرهنگی ایران امروز ماست. دورادور می‌دانستم بچه «نازی‌آباد» است که تقریبا در جوار محل زندگی من و جنوب شهری است‌. یکی از ویژگی‌های بچه‌های جنوب شهر آن است که با توجه به فرهنگ منطقه، فاصله طبقاتی، شکل‌گیری استعدادها در آن شرایط، هرکدام در  جایی قرار گرفته‌اند، به راستی درخشیده‌اند.

بسیار تلخ و دردآور بود، دیدن چهره اسدالله امرایی که گویی چند سال پیرتر شده بود.سپردن فرزندی به دست پدر در خاک، داغی چنان سنگین است که التیام‌پذیر نیست. به یاد می‌آورم فرزندان زیادی که به دست پدران و مادران‌شان مهمان همیشگی خاک شده‌اند.  برای امرایی عزیز، آرامش دل و برای «نیلوفر» شادی روان در سفر ابدیش آرزو دارم.
@alirabiei_ir
🔻 مست عشق با تغییرات ارزشی، فسیل با ناامیدی اجتماعی

✍️علی ربیعی

"قسمت اول"

چند روز پیش در فرصت پیش آمده، فیلم «مست عشق» را به تماشا نشستم. بعد از دیدن فیلم، میزان فروش فیلم و استقبال تماشاگران و تکمیل بودن ظرفیت سانس‌های آن در تمام زمان‌های اکران فیلم، توجه مرا به علت‌ پرفروش بودن دو فیلم اخیر اما در دو ژانر کاملا متفاوت جلب کرد. فارغ از  نقش بازیگران یا جلوه‌های ویژه و ... که عوامل معمول جذب مخاطب هستند چه عوامل دیگری، چنین موفقیتی را برای آنها رقم زده است؟
در کنار این بررسی، نگاهی داشتم به فیلم «فسیل» که یکی از رکوردداران فروش سینمای ایران در ژانر طنز و کمدی که حاوی نقد اجتماعی جدی نیز است. فیلم «فسیل» توانست در یک سال متمادی به اکران خود در سالن‌های سینما تداوم دهد و به فروشی تاریخی دست یابد. از این‌رو مناسب دیدم با نگاهی اجتماعی استقبال از این دوفیلم را بررسی کنم.

معتقدم هنر از جمله سینما، همواره نوعی نسبت با تحولات اجتماعی و نیازهای جامعه در هر دوره و با هر نسلی دارد. شعر، موسیقی، داستان و سایرهنرها هم متاثر از تحولات وتغییرات اجتماعی خلق می شوند وهم به نیازهای اجتماعی وحالات روحی جامعه پاسخ می دهند. اما فیلم و سینما که پدیده‌ای مدرن و نسبتا معاصر محسوب می‌شود، نسبتی وسیع‌تر با تحولات و تغییرات اجتماعی پیداکرده‌اند.

نگاه کنیم به تاریخ سینمای ایران؛ من برخلاف افرادی که بین سینمای موسوم به فیلمفارسی به تعبیر زنده‌یاد «هوشنگ کاووسی» و فیلم‌های موج نو با ارزش‌گذاری متفاوت تفکیک جایگاه درهنرسینما قائل می‌شوند، معتقدم هر دو نوع این فیلم‌ها، ارزش خاص خود را داشته و این ارزش نوعی پاسخ به نیاز اجتماعی دوره خود را در بر داشته است. دوره‌ای که مهاجرین نسل اول با کوله‌باری از امید و آرزو پس از صنعتی شدن اولیه از روستاها به تهران و دیگر شهرهای بزرگ  آمده اند و بخشی اعظمی از جمعیت این شهرها را تشکیل می‌دهند، -به خصوص در تهران- تضادهای طبقاتی کاملا ملموس و مشخص راتجربه می کنند،هرچند به یک رفاه نسبی در مقایسه با روستا دست یافته‌اند اما خسته از مناسبات شهری وسرخوردگی ها با آرزوها زندگی می‌گذرانند، این افراد در پایان هفته و خسته از کار سخت، به دنبال شادی، نشاط هستند.تغییرخواهی به خصوص، تغییر طبقه و موقعیت اجتماعی رادر سر می پرورانند . لذا این افراد، گرایش به فیلم‌هایی که بازیگری روستایی موفق در آن ایفای نقش می‌کند یا فیلم هایی که قهرمانان آن متعلق به طبقات پایین اجتماعی هستند و می توانند جابجایی طبقاتی داشته باشند،(تغییر طبقه با یک عشق مضمون بسیاری فیلم هاهست) به چشم می‌خورد. یعنی دقیقا «فیلمفارسی» دهه سی و چهل نوعی پاسخ دادن به نیاز اجتماعی است.
با نزدیک شدن به دهه پنجاه، جامعه تحصیل‌کرده، دانشگاهی و روشنفکری ایران قوی‌تر می‌شود و طبقه متوسط گسترده تر از قیل شکل می‌گیرد. در این دوره فیلم‌های موج جدید و روشنفکری و همچنین اعتراضی را شاهد هستیم. بخش اعظمی از فیلم‌های اعتراضی همچون «خاک»، «گوزن‌ها» و بسیاری از فیلم‌هایی دیگر که با هنرنمایی افرادی چون کیمیایی، شهید ثالث، مهرجویی، تقوایی و.... به اکران درآمدند نوعی پاسخ به نیاز تغییرخواهی بوده‌اند.

با  همین قاعده می‌توان استقبال از  دو فیلم یاد شده «فسیل» و «مست عشق» در سال ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ را تبیین کرد. به اعتقاد من، علت گرایش به «فسیل» و گیشه پررونق فیلم‌های طنز به نوعی نیاز و واکنش به زندگی با ناامنی روانی مداوم، تلاش‌هایی که به ثمر نمی‌رسند، افراد درمعرض هجوم اخبار منفی (که مواجهه با آن لحظه‌ای شده است) و در ناامیدی از حال وآینده قرار داشتن، باز می‌گردد.

من فکر می‌کنم حداقل در شش دهه اخیر جامعه ایران، هیچ‌گاه فضای ناامید کننده و منفی‌ای که در این چندسال، بر جامعه حاکم است و انگاره‌ای عمومی را رقم زده است،تااین اندازه وجود نداشته است. مردم مایوسی که به دنبال شادی و خوشحالی هستند و جامعه‌ای که شاخص‌های شادی در آن به شدت پایین آمده، به دنبال برآوردن حداقل‌های این نیاز خود، از طریق سینما و  با دیدن فیلم‌های طنز در صدد پر کردن این خلاها است؛ خصوصا این فیلم که نوعی نقد اجتماعی و اعتراض به اجبار پذیرش نقش‌ در شرایط تغییریافته است، بنابراین بخش عمده‌ای از فروش بالای فیلم‌های طنز با نیاز و مسئله اجتماعی ناامنی روانی، جامعه غیرشاداب و حال بد جامعه قابل تفسیر است.
@alirabiei_ir
🔻 مست عشق با تغییرات ارزشی، فسیل با ناامیدی اجتماعی

✍️علی ربیعی

"قسمت دوم"

«مست عشق» نیز به نظر من پیرو همین قاعده است. تماشاگران این فیلم، متفاوت‌تر از تماشاگران فیلم‌های طنز هستند. درست مثل دهه چهل و پنجاه که تفکیک مخاطبان از طبقات پایین اجتماعی و مخاطبان روشنفکری تغییرخواه به دو نوع استقبال فیلم فارسی و فیلم های موج نو منجر شده بود، در میان مخاطبان «مست عشق» نیز  نوعی آرامش جویی و گریز از فرهنگ دیکته شده مسلط را میتوان مشاهده کرد. «مست عشق» حکایت از جامعه‌ای دارد که می‌خواهد از سیاست‌زدگی دوری کند.

از مخاطبان این فیلم، می‌توان انتخاب دین عشق و عرفان در برابر دین تکلیف را  دریافت کرد. استقبال از «مست عشق» نمیتواند از تغییرات ارزشی در ایران -همانند ارزشهای جهانی- در بروز نوعی معنویت گرایی جدید به خصوص در میان نسل های جدید دور باشد. وقتی در جامعه برداشت متفاوتی از ارزشهای دینی، معنوی و مناسک و نوعی گریز از تعاریف متداول از دین اتفاق می افتد، اما اعتقاد به خداوند و ارزشهای بنیادین همچنان در قبال ظواهر در وجودشان جاریست.

علاوه بر این موارد، در تحقیقی که در تحلیل گرایش به فیلم‌های ضعیف ترک در بین ایرانیان در چند سال اخیر داشتم به این یافته نیز رسیدم که برخی افراد بدون توجه به محتوای فیلم، پس زمینه‌هایی با هارمونی‌های رنگی جذاب، توجه به موارد زیباشناختی و به دور از تنش‌های سیاسی را عامل جذب به این‌گونه فیلم‌ها دانسته‌ و این موارد را به عنوان علل عدم تمایل به تماشای سیمای ملی عنوان می‌کردند.

من در این یادداشت، ادعای یک تبیین جامع و  کامل از علل پرفروش شدن گیشه دو فیلم یاد شده ندارم اما معتقدم وجوهی از واقعیت‌های ایران امروز مانند شرایط نامناسب اقتصادی، سقوط به طبقات پایین اجتماعی و یاس از افق های بهتر وازسویی تحمیل‌ها وفشارهای فرهنگی در قالب ارزش‌های رسمی، باخوانش‌های تنگ از دین و خستگی ناشی از مناسک های رسمی ،می‌تواند بخشی از علل استقبال مخاطب ها وتماشا‌گران را تبیین نماید.
@alirabiei_ir

🔻 «امروز روز جهانی والدین است»

علی ربیعی

از چند منظر قابل بررسی است:
۱. والدین خانواده: وقتی حرف از والدین می‌شود بی خانواده در ذهن مبتادر می شود. خانواده بنیادی ترین نهاد اجتماعی است. پویایی، نشاط و بقا جوامع مبتنی بر خانواده بوده است.
در سال های اخیر به مرور اشکال خانواده دچار دگرگونی شده است. اما در جوامعی هم چون، ایران خانواده کماکان با همه سنت های خود خوشبختانه باقی مانده است. هر چند در جوامع شهری آرام آرام تغییراتی را شاهدیم.
شوربختانه، به جای مطالعات عمیق علل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بیشتز به سیاست‌گذاری‌های اجباری تحت عنوان فرزند آوری روی آورده‌ایم.
حفظ خانواده صرفا با سیاست گذاری جمعی، رخ نخواهد داد و نیازمند سیاست گذاری های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی پیچیده و قوی است با نزول خانواده مفهوم والدین نیز دچار کاستی می شود. والدین جدا از هم پدیده ای است که گسترش آن جای نگرانی دارد.

۲. نقش والدین بی بدیل ترین اثر را در جامعه پذیری، گسترش هم زیستی، اختلاف و مسئولیت اجتماعی، همیاری، مساعدت و تعاون را در جامعه دارد. ارزش هایی هم چون، احترام و محافظت از آن ها ارزش کارکردشان در حضور خانواده و انتقال ارزش های بین نسلی از جمله مواردی است که نیازمند گفت و گوی عمومی و اهتمام جمعی در روح جامعه است.

۳. زندگی سالمندی پدیده ای است که با این مناسبت به یاد آورده می شود. مشکلات اقتصادی خانواده ها، بهم خوردن ارزش های بین نسلی سبک زندگی از مسکن تا معاشرت و از همه ناگوار گسترش زندگی مجردانه و یا حتی طلاق ها باعث شده که سالمندی هم به مسائل مهم اجتماعی اضافه شود.
پیری جمعیت ایران در آینده، تنهایی به خصوص زنان و فقر گسترده شده چشم انداز نامناسب سالمندی در دهک های موفقیت های اجتماعی را پیش رو گذاشته است.

۴. فارغ از سیاست گذاری درک درستی از آن ها به نظر می‌رسد. نهاد های مدنی مثل خیریه‌ها، نهادهای علمی و فرهنگی ضروری است. گفت و گوی اجتماعی پیرامون سالمندی خانواده و والدین را دامن زده و‌ نوعی گفت‌وگوی درست اجتماعی که فقط خانواده و ارزش‌های والدین را در بطن جامعه دنبال کند. امروزه تعداد زیادی از نهادهای خیریه‌ای و مدنی در امر سالمندی فعالیت دارند که ارزش برای کار آنها قائل می شوند.

@alirabiei_ir
🔻 از صندوق‌ رأی چه می‌خواهیم؛ ما و دموکراسی

علی ربیعی

"قسمت اول"

بدون تردید صندوق‌های رأی در کشورهایی که از ساختارهای سیاسی قبیله‌ای، خانوادگی، نظامی و کودتایی و مواردی از این قبیل عبور کرده‌اند، نه تنها یک نهاد انتقال قدرت، بلکه یک میانجی بزرگ بین حاکمیت و مردم، خرده فرهنگ‌ها، طبقات مختلف اجتماعی و نهایتا جناح‌ها و گروه‌های سیاسی است. در ایران تا پیش از انقلاب و در دوران حکومت پهلوی، به علت بی‌اهمیت بودن نقش مردم در حکومت و بی‌تأثیری آراء آنها در شکل‌گیری نهادهای سیاسی، حتی تحقیقات علمی در زمینه مشارکت سیاسی مردم در قالب انتخابات و چگونگی رفتار مشارکت‌جویانه آنان مورد توجه نبوده است. به طوری که، بنیادهای مشارکت‌جویی و کوشش در تبدیل آنها به اهرم‌های امروزین مشارکت در عرصه‌های مدنی از سابقه چندانی برخوردار نیست. اساساً الزامات زندگی شهری، روستایی و ایلی گذشته ایران از یک سو و تلاش حکومت برای تداوم حاکمیت از سوی دیگر موجب تداوم شیوه اعمال حاکمیت متمرکز و نامشارکت‌جو شد.

پس از انقلاب در مدتی کوتاه قانون اساسی که تمام نهادهای سیاسی را به رأی و نظر مردم موکول کرده، زمینه مناسب برای مشارکت آنها در حاکمیت، آن هم در جامعه‌ای که به استبدادی دیرین خو کرده را فراهم کرد.
لیکن در سال‌های پس از انقلاب به علل گوناگونی و از جمله شرایط خاص سال‌های نخستین انقلاب، وجود اعتماد بالا و در ادامه وقوع جنگ و ضرورت بسیج نظامی و هژمونی جنگ، عدم تمایل مردم به ظاهر ساختن مطالبات سیاسی و علل بسیار دیگر باعث شد تا نگاه مردم به استفاده از ابزار انتخابات در آن مقطع به سرعت بروز نیابد. هرچند معتقدم صندوق رأی و انتخابات فقط یک مرحله از فرایند جامعه‌ای با سامان سیاسی متناسب و زیستی مسالمت‌آمیز و قادر به عبور از بحران‌هاست.

این امر مبتنی بر تاریخ فرهنگی و سیاسی یک جامعه و فرایندی سه مرحله‌ای است که صندوق‌های رأی در مرحله میانی آن جای دارد. مرحله «پیشاصندوق»، اهمیتی بیشتر دارد و مرحله‌ای مبنایی‌تر در این فرایند است. قبل از صندوق رأی وجود نهادهای متکثر و قوی صنفی، اجتماعی، هنری و حتی مقدم بر نهادهای سیاسی بوده و جزء الزامات جامعه‌ای با سامان سیاسی باثبات و متکثر است. 
جامعه توده‌وار بدون میانجی و غیرقابل پیش‌بینی زاییده نقصان در چنین مرحله‌ای است. در مرحله سوم نیز الزامات نظارت عامّه، قدرت نقد و آزادی بیان، الزام این فرایند است. به هر حال به رغم این نقصان فرایندی، نهاد صندوق‌های رأی را باید مغتنم شمرد. 
فقدان مراحل پیشا و پسا صندوق دلیلی بر بی‌اهمیت دانستن، نادیده گرفتن و دوری گزیدن از این نهاد نباید باشد. 
با اذعان به این نقصان فرایندی، مشارکت در گونه‌های مختلف آن را راهی غیرقابل تعطیل می‌دانم.

انتخابات امری اساسی، حساس و ظریف است. حساسیت و ظرافت آن در این واقعیت نهفته است که لااقل از حیث نظری انتخابات آزاد انگیزه اصلی دموکراسی است. یعنی منبع قدرت مردم است که به وسیله آن به تعیین رهبران، رؤسای جمهور، وکلای مجلس و سیاستگذاری‌های عمومی و سیاسی می‌پردازند.
بدین ترتیب انتخابات مهم‌ترین مشارکت سیاسی توده‌ای است که در کشورهای مختلف با پیشینه تاریخی اجتماعی و فرهنگی متفاوت، نقش‌ها و وظایف خاص و کارکردها یا پیامدهای متعدد دارد.

این نقش‌ها را به صورت زیر می‌توان خلاصه کرد:
۱- ابزار قدرت است.
۲- نمود توانایی بالقوه مردم در انتقال مقام به یک فرد یا گروهی از نمایندگان است.
۳- فرصتی است برای جانشینی یا انتقال آرام یک مقام.
۴-  به مردم این امکان را می‌دهد که موافقت یا مخالفت خود را با سیاست‌های عمومی بیان کنند و به ارائه خواسته‌های خود بپردازند.
۵- امکان رقابت سیاسی غیرجابرانه را فراهم می‌آورد.
۶-  تغییرات آرام طریق مخالفت‌ها و موافقت‌ها میسر می‌گرداند.
۷-  حکومت را از تمرکزگرایی باز می‌دارد و به بازتوزیع قدرت و منابع می‌پردازد.
۸- ابزار رساندن پیام سیاسی به سمت عرصه سیاسی است.
۹-  به سازمان یا دولت مشروعیت می‌بخشد.
۱۰- سازوکار انتقال منافع اکثریت به سیاستگذاری‌های عمومی است.  

بنابراین اهتمام به صندوق‌ها به عنوان میانجی‌گران سیاسی و اجتماعی، هم وظیفه دولت‌ها و هم وظیفه آحاد جامعه است و اتفاقا نوع کنش دولت‌هاست که نسبت مردم و رفتار مشارکت را مشخص می‌کند. ترک نکردن مشارکت از سوی مردم، موجب تداوم اصلاح فرایند مشارکت و دموکراسی خواهد شد و شیوه مواجهه حکومت نیز در تصمیم سیاسی و اجتماعی و رفتار کنش سیاسی-اجتماعی مردم بسیار اثرگذار خواهد بود. - انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ در ایران، نمونه قابل تببین و قابل تفسیر است-.
@alirabiei_ir
🔻 از صندوق‌ رأی چه می‌خواهیم؛ ما و دموکراسی

علی ربیعی

"قسمت دوم"

با این توصیف نظریه‌پردازان علم سیاست معتقدند، در صورت پاسخ نگرفتن مردم از این فرایندها، همانطوری که انتخابات آزاد  و باز، اسلحه‌ای در زرادخانه نخبگان سیاسی به خصوص حکومت‌کنندگان است که توسط خود آنان کنترل می‌شود، به طریق اولی ابزاری نیرومند است که در صورت برآورده نشدن خواسته‌های عمومی اکثریت مردم نشانه‌گیری آن می‌تواند معکوس شود یا حداقل به جای جلوه مثبت مشارکت سیاسی یعنی شرکت در انتخابات به صورت امتناع از حضور در پای صندوق رأی، ریختن آراء باطله و در مراتب شدیدتر به صورت‌های منفی مشارکت یعنی افراط گرایی و جز این‌ها درآید.

به تعبیر مکنزی، انتخابات یک نوع سازوکار اجتماعی میان افراد است که به خاطر نوع خاصی از ترجیحات جمعی صورت می‌گیرد. بنابراین روش به رسمیت شناخته شده توسط  قواعد یک سازمان، دولت، باشگاه، سازمان اداری داوطلبانه و غیره است که تعداد کمی از اشخاص را برای حفظ مقام‌های مقتدر در درون یک سازمان گزینش می‌کند. به تعبیر «لیپست»، انتخابات بیان دموکراتیک نزاع طبقاتی است و در این معنا تنها یک روش گزینش رهبر یا تعدادی نماینده نیست؛ بلکه همچنین بیان تشریفاتی از نظم اخلاقی همگانی است.

به نظر می‌رسد بتوان رأی دادن را سازوکاری اجتماعی میان مردم یک جامعه دانست که رأی‌دهندگان با این انگیزه که ترجیحات جمعی و فردی سیاسی و اجتماعی خود را بیان می‌دارند به پای صندوق‌های رأی رفته و با اعلام نظر خود تعدادی از افراد را برمی‌گزینند.

رفتار رأی‌دهی پیامدی سیاسی (هرچند از سوی رأی‌دهندگان به خوبی درک نشده باشد) دارد،  همچنان که خود پیامد یا معلول عوامل اجتماعی روانشناختی سیاسی و جز آن است.

اکنون که باز فرصتی برای مطرح شدن صندوق رأی و فرصتی برای رأی‌دهندگان فراهم شده است، هم حکومت و هم جامعه می‌توانند این انتخابات را فرصتی برای بازیابی جامعه، فرصت‌یابی‌ها و برآورده کردن خواست عمومی تبدیل کرد. بدون شک نقش تصمیم‌گیران و سیاستگذاران انتخابات و فرصتی که به جامعه می‌دهند، در این میان تعیین‌کننده است.

* در این یادداشت از نظریه‌های دیوید کاپلان، لیپست و مکنزی استفاده شده است.

@alirabiei_ir
آنچه که این روزها جامعه در صحنه سیاسی #انتخابات با تعجب شاهد بود، به نظرم نگران‌کننده و موروث انتخابات مهندسی شده، کوچک و کوچکتر شدن مداوم گردش نخبگان، غربالگری مداوم در نظام سیاسی و بیرون ماندن بسیاری از بزرگان، جامعه بی‌میانجی و بی‌سامانی سیاسی است.
اهتمام به صندوق‌ها به عنوان میانجی‌گران سیاسی و اجتماعی، هم وظیفه دولت‌ها و هم وظیفه آحاد جامعه است و اتفاقا نوع کنش دولت‌هاست که نسبت مردم و رفتار مشارکت را مشخص می‌کند. انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ در ایران، نمونه قابل تببین و قابل تفسیر است.

@alirabiei_ir
دموکراسی مبتنی بر انتخابات فرایندی سه مرحله‌ای است که صندوق‌های رأی در مرحله میانی آن جای دارد.
مرحله «پیشاصندوق»، اهمیتی بیشتر دارد و مرحله‌ای مبنایی‌تر در این فرایند است. قبل از صندوق رأی وجود نهادهای متکثر و قوی صنفی، اجتماعی، هنری و حتی مقدم بر نهادهای سیاسی بوده و جزء الزامات جامعه‌ای با سامان سیاسی باثبات و متکثر است. 
جامعه توده‌وار بدون میانجی و غیرقابل پیش‌بینی زاییده نقصان در چنین مرحله‌ای است. در مرحله سوم نیز الزامات نظارت عامّه، قدرت نقد و آزادی بیان، الزام این فرایند است.
@alirabiei_ir
اکنون که باز فرصتی برای مطرح شدن صندوق رأی و فرصتی برای رأی‌دهندگان فراهم شده است، هم حکومت و هم جامعه می‌توانند این انتخابات را فرصتی برای بازیابی جامعه، فرصت‌یابی‌ها و برآورده کردن خواست عمومی تبدیل کنند. بدون شک نقش تصمیم‌گیران و سیاستگذاران انتخابات و فرصتی که به جامعه می‌دهند، همچنین ایجاد احساس امکان تغییرات مورد نظر مردم از راه صندوق، تعیین‌کننده است و می‌تواند نوع مشارکت آینده را رقم بزند.
@alirabiei_ir
🔻 امنیت زیست محیطی

✍️علی ربیعی

پنجم ژوئن به عنوان روز جهانی محیط زیست نام گرفته است.

«سرزمین ما، آینده ما»شعار امسال روز جهانی محیط‌زیست است.

چگونگی زیست همراه با سلامت، کمیت و کیفیت زندگی انسان‌ها هرروز ارتباط وسیع تری با محیط زیست می‌یابد. محیط زیست چه در سطح جامعه چه سطح جهانی از سه عامل تاثیر می‌پذیرد:

۱. سیاست گذاری‌های توسعه صنعتی و کشاورزی
۲. فرهنگ عمومی جوامع، قواعد اجتماعی در هر جامعه
۳. رفتارهای زیست محیطی افراد در جامعه

امروزه، بدون تردید هرگونه تلاشی در جهت احیای محیط زیست، امری در راستای خیر جمعی و مرتبط با زندگی امروز و فردای انسان‌هاست که متاسفانه با موانعی روبروست. خوشبختانه در چند سال اخیر،  سازمان های مردم نهاد و خیریه‌های بسیاری در زمینه محیط زیست فعال شده‌اند.

فعالیت های مطالبه گری، پرسش گری و نقد سیاست در ذات سازمان و خیریه های محیط زیستی وجود دارد.
همچنین ترویج فرهنگ محیط زیستی نیز از جمله وظایف این نوع سازمان هاست.

در این میان، دولت‌ها، نوع نگاه و سیاست‌گذاری آنها، اصلی‌ترین نقش را در سرنوشت محیط زیست بازی می‌کند. وقتی دولت‌ها در دراز مدت در تبعیت از برخی عوامل، خود، تخریب‌گر محیط زیست می‌شوند، فرهنگ عمومی نیز کمکی به حفظ ارزش‌ها و هنجارهای محیط زیستی نمی‌کند. دستیابی به ثروت (به هر قیمتی) به تخریب امروز و آینده فرجامی است که با آن روبرو هستیم.

ناآگاهی از میزان منابع آب و خاک، توسعه صنعتی مبنی بر عدم مطالعه محیط زیستی به نحوی که توزیع صنایع برخلاف منطق آینده‌نگر تداوم یافته، فشار ذینفعان منطقه‌ای برای راه انداختن نمایش به خصوص از سوی نمایندگان استانها و مسئولان استانی و همچنین منطقه‌ای‌بینی، فساد اقتصادی و غارت منابع طبیعی، سیاست‌های توده‌ستایانه برخی دولتها بخشی از این روند را نشان می‌دهد.

در این میان، نهادهای مدنی در سالهای اخیر تلاشهای زیادی را برای به منطق کشیدن این فرایند صورت داده‌اند. متاسفانه نگاه امنیتی غلط به این نوع فعالیت‌ها در چند سال گذشته، منجر به تبعاتی همچون زندان و محکومیت برای این فعالان شده است. باید از محیط زیست، امنیتی‌زدایی شود و به جای آن «امنیت زیست محیطی» را درک و جاری کنیم. اتفاقا بیش از دو دهه است که مکاتب امنیت ملی، علاوه بر امنیت نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، امنیت زیست محیطی را به لحاظ اهمیت آن وارد ادبیات این مطالعات کرده‌اند.

این یک مسئولیت جمعی است که هریک از ما می‌توانیم هم با مطالبه‌گری و هم رفتار خود به ایران امروز و فردا کمک کنیم.

@alirabiei_ir
نتایج اعلامی شورای نگهبان، در روندی همیشگی، گیج کننده و فاقد منطق اقناعی است. چرا عده‌ای رد و برخی دیگر تایید می‌شوند.
امروز همه‌جا و در صحبت با هر کسی، ابهامی بزرگ و غیرقابل توجیه از مقایسه رد صلاحیت شدگان اصلاح طلب و اعتدالی با برخی تاییدشدگان اصولگرا را شاهد بودم.

@alirabiei_ir
وقتی جامعه تشنه امید است، حتی یک تایید صلاحیت متفاوت، چنین موج و حس خوبی را در میان مردم ایجاد می‌کند.

با شناخت دیرینم از پزشکیان ، قاطعانه می‌گویم: او می‌تواند.

ویژگی‌های آشکار او «صداقت، روراستی با مردم، اخلاق گرایی، اعتقاد به همه ایرانیان، ...» خواست وجدان جمعی جامعه ایران است.

برنامه او بازگشت به مردم ، بازگشت به همه نخبگان شایسته و مخالفت با دروغ است.

در کنار او می‌‌ایستیم.

@alirabiei_ir
جامعه، از نزاع های سیاسی، از حذف نخبگان و بازی برای قدرت خسته است.

از تخریب وتهمت به این و آن, از سرک کشیدن به حوزه خصوصی و... دلزده شده است.

جامعه تغییر و آرامش می‌خواهد. جامعه عبور از یکدستی در عین باهم‌بودگی می‌خواهد و به دنبال تحقق دوباره امید در زندگی است.

مردم خواهان ائتلاف ملی برای حل مسائل و بهبود زندگی خود هستند.

#پزشکیان
#ایران_من

@alirabiei_ir
🔻 کودکان، قربانیان کوچک فقر

علی ربیعی

امروز ۱۲ ژوئن روز جهانی منع کار کودکان است.

موضوع کار کودکان از جمله مسائل و موضوعاتی است که علاوه بر اینکه حاوی جنبه های مثبت انسانی و اخلاقی است، با مفاهیمی هم چون نابرابری، فقر، فرهنگ، مهاجرت، خشونت و مباحثی از این قبیل برهم آمیخته است.

فقر درآمدی، فقر چند بعدی، فقر فرهنگی به ویژه در حاشیه شهر در کنار افزایش تعداد مهاجرین کشورهای همسایه، برخی از عواملی است که منجر به حضور کودکان در فضای کار و افزایش کار کودک در کشور شده است.

حل مساله کار کودک جز با سیاست گذاری و برنامه فقر زدای آموزشی و فرهنگی ممکن نیست.
خوشبختانه سازمان‌های مردم نهاد و ‌خیریه‌ها در زمینه کار کودکان فعال هستند و تجارب زیادی در این زمینه وجود دارد، اما هنوز جای کار بسیار دارد. این پدیده جز با اصلاح و ایجاد ساختارهای مبتنی بر عدالت آموزشی، یارانه‌های هدفمند و فرهنگ‌سازی ترویجی میسر نیست.

به امید ایرانی با کودکان شاد، سلامت و در رفاه

@alirabiei_ir
آنچه از پزشکیان دریافته‌ام: او قصد بیان دروغ به هیچ شکلی حتی به صورت غیرآگاهانه را هم ندارد.

مردم ایران چوب‌خورده و ناامید از رویا فروشی‌های رایج از سوی کارنابلدان، با جملات پرطمطراق هستند. تجربه‌‌های گذشته و اخیر، نشان داد که با پرواز خیال‌ و عدم فهم از الزامات آن، دو جهان؛ یکی رویایی و فرصت سوز و دیگری جهانی واقعی از زندگی روزمره مردم در کشور ایجاد کرده‌اند. در حالی‌که بخش بزرگی از جامعه، با این خیال‌ها غریبه شده‌اند. و این‌گونه شد که شد...

#برای_ایران
#پزشکیان
#بازگشت_به_مردم

@alirabiei_ir
🔻 "پزشکیان، چنان که من شناختم"

علی ربیعی

یکی از حساسیت‌های گروه‌های سیاسی، نخبگان و حتی آحاد مردم و رای‌دهندگان، تغییرات رفتاری چهره‌ها و نقش‌هایی است که افراد در طول زمان، از خود نشان می‌دهند؛ به ویژه افرادی که قصد دارند در معرض انتخاب قرار بگیرند.  البته این حساسیت از ویژگی‌های امیدوارکننده جامعه ایران است. مردمی که از دروغ‌گویی و ادعاهای بی‌سرانجام رنج می‌برند و اتفاقا قبل از انتخابات، وعده‌های زیادی در مورد شکستن‌ها، بازکردن‌ها و گشایش‌ها در مورد فضای مجازی، روابط بین‌الملل، مسائل اقتصادی، شعارهای مختلف برای مبارزه با فساد و..‌. می‌شنوند و بر اساس تجربه، مشاهده می‌کنند که نه تنها این وعده‌ها نادیده گرفته می‌شود بلکه در مواردی، حتی مواضعی در جهت عکس و مخالف آن هم اتخاذ می‌شود.

من بر اساس تجربیات و شناخت دیرینم از مسعود پزشکیان و همچنین همنشینی بیشتر با وی در این روزها، دریافته‌ام؛ که او دو جنبه شخصیتی بارز دارد. *اول آنکه در خصوص حقوق ملت، عدالت، پرهیز و مقابله با دروغ، روراستی با مردم و...هرچه می‌گوید بر همان گفته تا به آخر، استوار خواهد ماند. پزشکیان «خود خودش» است.* هر آنچه بیان می‌کند برگرفته از اعتقاد و باورش است.

این واقعيت سبب شده است برخی فکر کنند پزشکیان در برابر تغییر مقاومت می‌کند ، اما این قضاوتی نادرست است اشتباه می‌کنند . واقعیت این است که پزشکیان نمی‌خواهد به بازیگر یا هنرپیشه‌ای سیاسی بدل شود . او می‌خواهد وعده‌ای بدهد که پای آن می ایستد. و نفس ظهور چنین سیاستمداری در انتخابات یک تغییر در روش مبارزه سیاسی و انتخاباتی از "نقش بازی کردن" به " بازگشت به خویشتن " است . پزشکیان ذاتا مصلح است و نیازی ندارد اصلاح طلبی خود را ثابت کند.
دوم آنکه در برابر نظرات کارشناسی متواضع است و برای رسیدن به اهداف، منعطف نسبت به ضرورت‌ها و تغییرات با نگاه نخبگانی است. او به عنوان یک دانش آموخته علوم پزشکی به تفکر علمی اعتقاد دارد و همین ویژگی باعث شده که توجه به رویکرد کارشناسی در حل مسایل کشور و تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری بر پایه آن‌ها، یکی از ویژگی‌هایش باشد و در این مورد بی‌ادعا، خود را ملزم به توجه به نظرات کارشناسی می‌داند. وقتی بر اساس دیدگاه کارشناسان و اجماع نظر خبرگان، تصمیم‌گیری شود، تغییراتی مثبت‌ و متناسب با شرایط، به خصوص در مباحث اقتصادی پدیدار می‌شود.
باور دارم این دو ویژگی‌های بارز پزشکیان می‌تواند سبب‌ساز تغییرات مثبت و سازنده مورد نظر جامعه شود.

پزشکیانی که من می شناسم آغوشی باز و منعطف در برابر کارشناسان و صاحب نظران دارد و دولت او بر مبنای علم و خرد جمعی خواهد بود و این تجربه ای تازه برای سیاست ورزی در ایران است.

مسعود پزشکیان بازیگر نیست،کارگردان است.

@alirabiei_ir
🔻 شکستن مارپیچ سکوت، تکلیف اجتماعی

علی ربیعی

این روزها، به صورت مداوم، در حال مرور و بررسی سنجش‌ها و نگرش‌سنجی‌های متفاوت هستم. از دوستان متخصص در امر رفتارسنجی رای‌دهندگان و نگرش‌سنجی هم مشورت گرفته‌ام.

روند سنجش‌های موجود، حاکی از آن است که توجه به «مسعود پزشکیان» در افکار عمومی در سطح کشور رو به افزایش است. نمودار هشتک پزشکیان، بیانگر توجه و پرسشگری در مورد وی است‌. همچنین بررسی این روند نشان می‌دهد که جابجایی بخشی از آرای رای‌دهندگانی که رای آنها مشخص است به سمت پزشکیان متمایل شده است. همین طور آرایی که انتظار می‌رود  بر این عدد افزوده شود خواهد توانست، سهم آرای پزشکیان را بالاتر هم ببرد. با این وصف، به نظر می‌رسد رسیدن از  توجه و تمایل به ایجاد انگیزه و کنش رای‌دهندگی فاصله زیادی نداشته باشد.

زمان و تجربه نشان داد مسیر درست، محور قرار گرفتن صندوق برای دستیابی به وضعیت بهتر است.

به نظرم در این مقطع، همه روشنفکران، نخبگان و دلسوزان ایران، کسانی که دلشان برای ایران می‌طپد و مسیر فعلی را مسیر درست و رو به جلو نمی‌دانند، آنان که نه به سیاست «بقا» بلکه  به «توسعه کشور» می‌اندیشند وظیفه اخلاقی دارند که ترغیب به ایجاد کنش رای‌دهندگی به پزشکیان را دنبال کنند.

خیلی‌ها که می‌توان دلایل آنها را درک کرد، تصمیم به عدم مشارکت  در انتخابات گرفته بودند. اینان نه خواهان هرج و مرج هستند و نه برانداز.
سنجش‌ها نشان می‌دهد هرچه تعداد بیشتری از گروه یادشده به صف مشارکت کنندگان بپیوندند، شاهد انتخاباتی با نتیجه‌ای متفاوت‌تر از این سالها خواهیم بود.

شاید در زمانی قهر و عدم مشارکت، واکنشی طبیعی در پاسخ به شرایط باشد اما در زمانی که بستر تغییر با تشکیل دولتی که جامعه را فهم کرده، تحولات اجتماعی و ارزشی را کاملا درک می‌کند، به عرف جامعه معتقد است و به آن احترام می‌گذارد، تاثیر تحریم و شرایط بین ‌الملل را نه به عنوان یک بیان صوری برای رای آوری بلکه به عنوان یک اعتقاد با درکی از جان و دل مطرح می‌کند، از فیلترینگ رنج می‌برد به هر اندازه حتی باز کردن گره‌های کوچک، فراهم باشد تکلیفی اجتماعی برای همه آنانی که صدای‌شان شنیده می‌شود، به وجود می‌آورد. دل سوزندان برای جامعه مردم زمانی با کنش سلبی و بسیاری از اوقات با کنشی ایجابی قاعده‌ای درست است.

از تمامی نخبگان فرهنگی، هنری، اجتماعی، سیاسی انتظار می‌رود بر سیاق وظیفه روشنفکری، مارپیچ سکوت را شکسته و کار درست را در زمان درست انجام دهند.

@alirabiei_ir
در میزگرد فرهنگی فردا، #پزشکیان را محمد بهشتی و محمد فاضلی همراهی خواهند کرد.

افراد همراه، نشانی از سیاست‌های آینده کاندیدا در خصوص فرهنگ، هنر، ادبیات، سبنما، کتاب،  دانشگاه و علم به خصوص علوم انسانی و.... دارند.

#برای_ایران
#بازگشت_زندگی

@alirabiei_ir
2024/08/16 16:29:15
Back to Top
HTML Embed Code: