نسل ششمی ها در راهند.pdf
170.2 KB
بمبهای اجتماعی:
نسل ششم یا دهه هشتادیها تازه در راهند
علی طایفی
سیزده سال پیش زمانیکه پیرامون نسل پنجمی ها نوشتم بر این باور بودم آنان همه معادلات سیاسی درکشور و حتی منطقه را برهم خواهند زد. در آنجا نوشتم که دهه پنجاهیها نسل اول انقلاب اسلامیاند و امروز در میادین اعترضات شاهدیم که نسل پنجمیها همان دهه هشتادیهایی هستند که درپی فروپاشی ساختار استبداد دینی اند.بدین تعبیر هر نسل یا کوهورت مورد نظر من شامل کسانی است که در طیف سنی ۲۰-۳۰ سال یعنی جوانی قرار داشته و موتور اصلی تغییرات سیاسی و اجتماعی محسوب میشوند.
نکته قابل اهمیت اینجاست که نسل مورد نظر در کوهورت دهه هشتادی کسانی هستند که بتازگی از سالجاری بتدریج وارد طیف سنی جوانی میشوند. کسانی که در دهه هشتاد دنیا آمدهاند در واقع فرزندان کسانی هستند که در دهه پنجاه و شصت نوجوانان در میادین سیاسی و اجتماعی بودند. بیتردید نباید فراموش کرد که نسل جوانسال کوهورت مورد نظر در این تحلیل، کنشگریهای خود را در دهههای پیش به اشکال متفاوت زیر بنمایش گذراندهاند.
*درصورت علاقمندی، بازنشردهید
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
نسل ششم یا دهه هشتادیها تازه در راهند
علی طایفی
سیزده سال پیش زمانیکه پیرامون نسل پنجمی ها نوشتم بر این باور بودم آنان همه معادلات سیاسی درکشور و حتی منطقه را برهم خواهند زد. در آنجا نوشتم که دهه پنجاهیها نسل اول انقلاب اسلامیاند و امروز در میادین اعترضات شاهدیم که نسل پنجمیها همان دهه هشتادیهایی هستند که درپی فروپاشی ساختار استبداد دینی اند.بدین تعبیر هر نسل یا کوهورت مورد نظر من شامل کسانی است که در طیف سنی ۲۰-۳۰ سال یعنی جوانی قرار داشته و موتور اصلی تغییرات سیاسی و اجتماعی محسوب میشوند.
نکته قابل اهمیت اینجاست که نسل مورد نظر در کوهورت دهه هشتادی کسانی هستند که بتازگی از سالجاری بتدریج وارد طیف سنی جوانی میشوند. کسانی که در دهه هشتاد دنیا آمدهاند در واقع فرزندان کسانی هستند که در دهه پنجاه و شصت نوجوانان در میادین سیاسی و اجتماعی بودند. بیتردید نباید فراموش کرد که نسل جوانسال کوهورت مورد نظر در این تحلیل، کنشگریهای خود را در دهههای پیش به اشکال متفاوت زیر بنمایش گذراندهاند.
*درصورت علاقمندی، بازنشردهید
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
رنسانس ایرانی.pdf
118.1 KB
🔱رنسانس ایرانی:
شکوفایی فرهنگ در سایه
علی طایفی
اگرچه موافق بهره گیری نعل به نعل از الگوهای توسعه ای خاصه مبتنی بر تجربه اروپای غربی و جنوبی نبوده و از تحلیل تحولات جوامع با رویکردی آنیورسالیستی و همه جا شمول پرهیز می کنم ولی در ادبیات جامعه شناختی و مبتنی بر مطالعات تطبیقی و فرهنگی، رگه های مشترک و قابل بازیابی می توان یافت که زمینه شناسایی و تمییز وجوهی از تحولات و تغییرات اجتماعی را فراهم می سازد. در این رهگذر نگاهی به آنچه رنسانس اروپایی نام دارد نمایانگر زایمان مدرنیزم، صنعتی شدن، تحول جامعه سنتی به نوین، نظام اقتصادی اجتماعی زمینداری به سرمایه داری و در نهایت چرخش استبداد فکری و دینی به تکثرگرایی، انقلاب های اجتماعی، انسانگرایی، دمکراسی و آزادیخواهی است.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
شکوفایی فرهنگ در سایه
علی طایفی
اگرچه موافق بهره گیری نعل به نعل از الگوهای توسعه ای خاصه مبتنی بر تجربه اروپای غربی و جنوبی نبوده و از تحلیل تحولات جوامع با رویکردی آنیورسالیستی و همه جا شمول پرهیز می کنم ولی در ادبیات جامعه شناختی و مبتنی بر مطالعات تطبیقی و فرهنگی، رگه های مشترک و قابل بازیابی می توان یافت که زمینه شناسایی و تمییز وجوهی از تحولات و تغییرات اجتماعی را فراهم می سازد. در این رهگذر نگاهی به آنچه رنسانس اروپایی نام دارد نمایانگر زایمان مدرنیزم، صنعتی شدن، تحول جامعه سنتی به نوین، نظام اقتصادی اجتماعی زمینداری به سرمایه داری و در نهایت چرخش استبداد فکری و دینی به تکثرگرایی، انقلاب های اجتماعی، انسانگرایی، دمکراسی و آزادیخواهی است.
متن مقاله را در فایل پیوست بخوانید و درصورت علاقمندی، بازنشر دهید
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
جامعهشناسیزرد ۱
علی طایفی
عبارت روانشناسی زرد برای بسیاری آشناست و بسیاری نیز در زندگی روزمره به افراد و ایدههای منسوب به این رویکرد در حوزه علم برخوردهاند. البته بیتردید بسیاری نیز هنوز در این گردآب باورهای غیرعلمی و عوامفریب این شکل از تجارت در علم غرق بوده و همچنان از افراد بنام در این حوزه پیروی میکنند. در حوزه علوم انسانی و اجتماعی میتوان خانواده رشتههای منسوب به دانشگاه و علم را در پوسته پوچ و بیمحتوا نیز مشاهده و ردیابی کرد. در اینجا قصد دارم از جامعهشناسی زرد نام برده و تلاش کنم با تعریف برخی خصایص آن، ماهیت این شبهعلم را برنمایم:
نخست. ایدیولوژیک بودن جامعهشناسی یکی از بزرگترین آفتهای این حوزه علمی است. فرد جامعهشناس که دارای باورهای ایدیولوژیک سیاسی، دینی و حتی ملی است نمیتواند یک جامعه شناس با رویکردی علمی باشد. در چنین وضعیتی او بدنبال اهداف سیاسی و ایدآلیزمی است که نظام حاکم در جامعه پیشبرده و تلاش در تحقق آن دارد. بعنوان مثال کلیه جامعهشناسانی که با جامعهشناسی اسلامی همسویی نشان میدهند در جرگه کسانی هستند که به ترویج و رونق بینش جامعهشناسی زرد اهتمام میورزند.
دوم. یکی از مهمترین شاخصهای جامعهشناسی زرد وابستگی فرد دانشآموخته به حاکمیت و دولت وقت است. این وابستگی از ابعاد گوناگونی برخوردار است بنحویکه در نهایت فرد جامعهشناس به توجیه نظام سیاسی حاکم پرداخته و به تایید نظام قدرت برمیآید. جامعهشناسان حکومتی که پیشتر بارها درباره آن نوشته و برخی رویکردهای آنان را در فرازهای مختلف اجتماعی و سیاسی نقد کردهام کسانی است که نظریه اجتماعی را در خدمت حفظ وضع موجود خود و نظام وابسته بدان استفاده میکند.
سوم. خرافهمداری و باور به شعورعامه و تلاش برای تثبیت و تحکیم باورهای غیرعلمی در بین برخی از کسانی که دارای مدرک جامعهشناسی هستند از دیگر ساحتهای جامعه شناسی زرد است. این رویکرد در جامعهشناسی اگرچه در واقع جامعهشناسی محسوب نمیشود ولی بنام این حوزه علمی درصدد ترویج خرافه و باورهای پوچ و غیرعلمی است که در راستای حفظ منافع صاحبان قدرت و ثروت در بدنه نظام سیاسی است. خرافهگرایی و ابرام در تایید باورهای خرافی در واقع در راستای تحمیق عامه مردم و تقلیل علم جامعهشناسی در سطح یک باور عامیانه تلاش میکند.
چهارم. دینخو و شریعتمداربودن جامعهشناسی نیز از دیگر ویژگیهای جامعهشناسی زرد است. باور و اندیشه شریعتمدار در تحلیل و تجویز چارهجویی مسایل اجتماعی و فرهنگی کشور چنان وجه غالبی از این رویکرد است که اساسا جامعهشناسی را محملی برای پیشبرد اندیشهها و باورهای غیرعلمی و حتی خرافی دینباورانه میسازد. بسیاری از شیوخ، آخوندها، رانتخوارها و افراد وابسته به حکومت امروز ایران که در راستای تثبیت دین سیاسی و شریعتمداری در جامعهشناسی حرکت کرده و کلاس درس را به مسجد و تکایای دینی تبدیل کردهاند از همین جرگه هستند.
پنجم. رانتخواری حکومتی از ویژگیهای بارز جامعهشناسی زرد است. اکثریت کسانی که با رانتهای حکومتی چه سیاسی، چه مدیریتی و چه اطلاعاتی وارد دانشگاه شده و از فرصت تحصیل در مقاطع تکمیلی بهره برده و سپس به استناد همین رانتها در مراکز دانشگاهی و پژوهشی این رشته جذب شدهاند از همین شمارند. جامعهشناس رانتی کسی است که سرحد و سردر تحلیل و رویکردهایش در راستای توجیه و تقدیس نظام سیاسی دینی است که امروزه درجامعه ایران حاکم است. این پدیده آنگاه زیانبارتر جلوه میکند که رانتخواران حکومتی بنام جامعهشناسی به تربیت دانشجو پرداخته و خزعبلات ایدیولوژیک و دینخوی خود را بنام علم وارد جامعه میکنند.
ادامه دارد
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
علی طایفی
عبارت روانشناسی زرد برای بسیاری آشناست و بسیاری نیز در زندگی روزمره به افراد و ایدههای منسوب به این رویکرد در حوزه علم برخوردهاند. البته بیتردید بسیاری نیز هنوز در این گردآب باورهای غیرعلمی و عوامفریب این شکل از تجارت در علم غرق بوده و همچنان از افراد بنام در این حوزه پیروی میکنند. در حوزه علوم انسانی و اجتماعی میتوان خانواده رشتههای منسوب به دانشگاه و علم را در پوسته پوچ و بیمحتوا نیز مشاهده و ردیابی کرد. در اینجا قصد دارم از جامعهشناسی زرد نام برده و تلاش کنم با تعریف برخی خصایص آن، ماهیت این شبهعلم را برنمایم:
نخست. ایدیولوژیک بودن جامعهشناسی یکی از بزرگترین آفتهای این حوزه علمی است. فرد جامعهشناس که دارای باورهای ایدیولوژیک سیاسی، دینی و حتی ملی است نمیتواند یک جامعه شناس با رویکردی علمی باشد. در چنین وضعیتی او بدنبال اهداف سیاسی و ایدآلیزمی است که نظام حاکم در جامعه پیشبرده و تلاش در تحقق آن دارد. بعنوان مثال کلیه جامعهشناسانی که با جامعهشناسی اسلامی همسویی نشان میدهند در جرگه کسانی هستند که به ترویج و رونق بینش جامعهشناسی زرد اهتمام میورزند.
دوم. یکی از مهمترین شاخصهای جامعهشناسی زرد وابستگی فرد دانشآموخته به حاکمیت و دولت وقت است. این وابستگی از ابعاد گوناگونی برخوردار است بنحویکه در نهایت فرد جامعهشناس به توجیه نظام سیاسی حاکم پرداخته و به تایید نظام قدرت برمیآید. جامعهشناسان حکومتی که پیشتر بارها درباره آن نوشته و برخی رویکردهای آنان را در فرازهای مختلف اجتماعی و سیاسی نقد کردهام کسانی است که نظریه اجتماعی را در خدمت حفظ وضع موجود خود و نظام وابسته بدان استفاده میکند.
سوم. خرافهمداری و باور به شعورعامه و تلاش برای تثبیت و تحکیم باورهای غیرعلمی در بین برخی از کسانی که دارای مدرک جامعهشناسی هستند از دیگر ساحتهای جامعه شناسی زرد است. این رویکرد در جامعهشناسی اگرچه در واقع جامعهشناسی محسوب نمیشود ولی بنام این حوزه علمی درصدد ترویج خرافه و باورهای پوچ و غیرعلمی است که در راستای حفظ منافع صاحبان قدرت و ثروت در بدنه نظام سیاسی است. خرافهگرایی و ابرام در تایید باورهای خرافی در واقع در راستای تحمیق عامه مردم و تقلیل علم جامعهشناسی در سطح یک باور عامیانه تلاش میکند.
چهارم. دینخو و شریعتمداربودن جامعهشناسی نیز از دیگر ویژگیهای جامعهشناسی زرد است. باور و اندیشه شریعتمدار در تحلیل و تجویز چارهجویی مسایل اجتماعی و فرهنگی کشور چنان وجه غالبی از این رویکرد است که اساسا جامعهشناسی را محملی برای پیشبرد اندیشهها و باورهای غیرعلمی و حتی خرافی دینباورانه میسازد. بسیاری از شیوخ، آخوندها، رانتخوارها و افراد وابسته به حکومت امروز ایران که در راستای تثبیت دین سیاسی و شریعتمداری در جامعهشناسی حرکت کرده و کلاس درس را به مسجد و تکایای دینی تبدیل کردهاند از همین جرگه هستند.
پنجم. رانتخواری حکومتی از ویژگیهای بارز جامعهشناسی زرد است. اکثریت کسانی که با رانتهای حکومتی چه سیاسی، چه مدیریتی و چه اطلاعاتی وارد دانشگاه شده و از فرصت تحصیل در مقاطع تکمیلی بهره برده و سپس به استناد همین رانتها در مراکز دانشگاهی و پژوهشی این رشته جذب شدهاند از همین شمارند. جامعهشناس رانتی کسی است که سرحد و سردر تحلیل و رویکردهایش در راستای توجیه و تقدیس نظام سیاسی دینی است که امروزه درجامعه ایران حاکم است. این پدیده آنگاه زیانبارتر جلوه میکند که رانتخواران حکومتی بنام جامعهشناسی به تربیت دانشجو پرداخته و خزعبلات ایدیولوژیک و دینخوی خود را بنام علم وارد جامعه میکنند.
ادامه دارد
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
Telegram
علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران)
تعهد یک جامعه شناس، پرسشگری از نهادهای قدرت، افشای نابرابری، ستم اجتماعی و جنسیتی، و سلطه طبقاتی است که آزادی و برابری حقوق اجتماعی انسان را تهدید میکند.
https://youtube.com/@sociologyofiran
https://www.tgoop.com/alitayefy
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz
https://youtube.com/@sociologyofiran
https://www.tgoop.com/alitayefy
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz
جامعهشناسیزرد ۲
علی طایفی
ششم. جامعهشناسی زرد زیر لقای حکومتی اغلب دارای ماهیتی سازمانیافته است که توسط نظام سیاسی وقت بعنوان گروههای استراتژیک جایگزین جامعهشناسان حرفهای، مستقل و منتقد میشود تا بتواند بسترهای علمی توجیه نظام جباریت دینی را فراهم سازد. چنانکه گفته شد، این جامعهشناسی با رویکرد ایدیولوژیک اسلامیسازی علوم انسانی و اجتماعی در راستای منافع قشری و فرقهای خود در نظام قدرت مسلط با باورهای سخت دینی حرکت میکند.
دانش آموختههای رشتههای نا مرتبط از مهندسی تا علوم دینی زیر نقاب این جامعهشناسی قد علم کردهاند.
هفتم. رویکرد تجاری در معرفی نظریههای جامعهشناختی و بهرهگیری و مصادره به مطلوب آنها برای توجیه وضع موجود و انحراف افکار عمومی از تحلیل واقعی مسایل اجتماعی و چارهجویی آنها از دیگر ویژگیهای جامعهشناسی زرد است. این طیف از افراد بنام جامعهشناس در تلاش برای جذب مخاطبان بیشتر و پیشبرد اهداف تجاری و سوداندوزی در راستای حفظ پایگاه اجتماعی فرد و نظام حاکم هستند. این تیپ از افراد اغلب دارای تحصیلات مرتبط نبوده، از رشتههای فنی و مهندسی تا حوزههای دیگر وارد این رشته شده و بدلیل رانتهای موجود، به مدارک عالی برای ورود به نهادهای علمی دست یافتهاند.
هشتم. مستخدمان حکومتی در این رشته از دو منظر قابل توجهاند. نخست شاغلان دانشآموخته دانشگاهی، پژوهشی و حتی بروکراتیک در سطوح مختلف تصمیمگیری در نظام اداری هستند که اغلب فرمانبر سیاستهای عمومی نهادهای سیاسیاند. ولی بخش دوم بویژه شامل کسانی است که در سطوح بالای مدیریتی و تصمیمسازی در مراکز دانشگاهی و پژوهشی بدنبال ترویج جامعهشناسی زرد هستند. از نظر من افرادی چون گیدنز در انگلستان تا نراقی در زمان شاه تا جامعهشناسان حکومتی مانند انتظاری و ربیعی و دهها نفر دیگر در پس از انقلاب ۵۷، در همین جرگه میگنجند.
نهم. لمپنیزم در جامعهشناسی و روانشناسی زرد بهطور عام به رویکردها و مشاورههایی اشاره دارد که معمولاً بدون پایههای علمی قوی و با ادعاهایی بیش از حد آمیخته با تبلیغات جذاب ارائه میشود. این نوع جامعهشناسی اغلب به افراد عادی راهکارهایی پیشنهاد میدهد که به دنبال راهحلهای سریع و آسان برای مشکلات خود هستند. کسانی که در سالهای اخیر در راستای تشویق مردم برای مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری و تحکیم نظام استبداد دینی تلاش کردند را میتوان در این جرگه گذارد.
دهم. جامعهشناسی زرد در پی تبدیل و تلبیس شبهعلم بجای علم است. ناباوری به اندیشه علمی و عدم قبول دانشگاه و مرکز پژوهشی بعنوان رقبای آموزشی و معرفتی در ادبیات و گفتار این بخش از دانشآموختگان در جامعهشناسی، زمینهساز شیوع باورهای شبهعلم، دروغین، محافظهکار، تحکیمبخش و یکسویه نظام سراسر استبدادی است که به تعبیر مولکی دشمنان جامعهشناسی تلقی میشوند.
آنچه که امروزه اهالی جامعهشناسان زرد درحال کنشگریاند، بشدت ترقیستیز و واپسگرا بوده و در راستای منافع مردم و توسعه اجتماعی گام برنمیدارند. جامعهشناسی زرد، یکی از مهمترین چالشهای جامعهشناسی متعهد و منتقدی است که دغدغه برابری و آزادی انسانی و اجتماعی را در سر دارد.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
منابع:
https://www.oxfordreference.com/display/10.1093/oi/authority.20110803100337505
https://www.tgoop.com/alitayefi1/2003
https://www.tgoop.com/alitayefi1/4529
https://www.tgoop.com/alitayefi1/3117
https://www.tgoop.com/alitayefi1/1729
علی طایفی
ششم. جامعهشناسی زرد زیر لقای حکومتی اغلب دارای ماهیتی سازمانیافته است که توسط نظام سیاسی وقت بعنوان گروههای استراتژیک جایگزین جامعهشناسان حرفهای، مستقل و منتقد میشود تا بتواند بسترهای علمی توجیه نظام جباریت دینی را فراهم سازد. چنانکه گفته شد، این جامعهشناسی با رویکرد ایدیولوژیک اسلامیسازی علوم انسانی و اجتماعی در راستای منافع قشری و فرقهای خود در نظام قدرت مسلط با باورهای سخت دینی حرکت میکند.
دانش آموختههای رشتههای نا مرتبط از مهندسی تا علوم دینی زیر نقاب این جامعهشناسی قد علم کردهاند.
هفتم. رویکرد تجاری در معرفی نظریههای جامعهشناختی و بهرهگیری و مصادره به مطلوب آنها برای توجیه وضع موجود و انحراف افکار عمومی از تحلیل واقعی مسایل اجتماعی و چارهجویی آنها از دیگر ویژگیهای جامعهشناسی زرد است. این طیف از افراد بنام جامعهشناس در تلاش برای جذب مخاطبان بیشتر و پیشبرد اهداف تجاری و سوداندوزی در راستای حفظ پایگاه اجتماعی فرد و نظام حاکم هستند. این تیپ از افراد اغلب دارای تحصیلات مرتبط نبوده، از رشتههای فنی و مهندسی تا حوزههای دیگر وارد این رشته شده و بدلیل رانتهای موجود، به مدارک عالی برای ورود به نهادهای علمی دست یافتهاند.
هشتم. مستخدمان حکومتی در این رشته از دو منظر قابل توجهاند. نخست شاغلان دانشآموخته دانشگاهی، پژوهشی و حتی بروکراتیک در سطوح مختلف تصمیمگیری در نظام اداری هستند که اغلب فرمانبر سیاستهای عمومی نهادهای سیاسیاند. ولی بخش دوم بویژه شامل کسانی است که در سطوح بالای مدیریتی و تصمیمسازی در مراکز دانشگاهی و پژوهشی بدنبال ترویج جامعهشناسی زرد هستند. از نظر من افرادی چون گیدنز در انگلستان تا نراقی در زمان شاه تا جامعهشناسان حکومتی مانند انتظاری و ربیعی و دهها نفر دیگر در پس از انقلاب ۵۷، در همین جرگه میگنجند.
نهم. لمپنیزم در جامعهشناسی و روانشناسی زرد بهطور عام به رویکردها و مشاورههایی اشاره دارد که معمولاً بدون پایههای علمی قوی و با ادعاهایی بیش از حد آمیخته با تبلیغات جذاب ارائه میشود. این نوع جامعهشناسی اغلب به افراد عادی راهکارهایی پیشنهاد میدهد که به دنبال راهحلهای سریع و آسان برای مشکلات خود هستند. کسانی که در سالهای اخیر در راستای تشویق مردم برای مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری و تحکیم نظام استبداد دینی تلاش کردند را میتوان در این جرگه گذارد.
دهم. جامعهشناسی زرد در پی تبدیل و تلبیس شبهعلم بجای علم است. ناباوری به اندیشه علمی و عدم قبول دانشگاه و مرکز پژوهشی بعنوان رقبای آموزشی و معرفتی در ادبیات و گفتار این بخش از دانشآموختگان در جامعهشناسی، زمینهساز شیوع باورهای شبهعلم، دروغین، محافظهکار، تحکیمبخش و یکسویه نظام سراسر استبدادی است که به تعبیر مولکی دشمنان جامعهشناسی تلقی میشوند.
آنچه که امروزه اهالی جامعهشناسان زرد درحال کنشگریاند، بشدت ترقیستیز و واپسگرا بوده و در راستای منافع مردم و توسعه اجتماعی گام برنمیدارند. جامعهشناسی زرد، یکی از مهمترین چالشهای جامعهشناسی متعهد و منتقدی است که دغدغه برابری و آزادی انسانی و اجتماعی را در سر دارد.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
منابع:
https://www.oxfordreference.com/display/10.1093/oi/authority.20110803100337505
https://www.tgoop.com/alitayefi1/2003
https://www.tgoop.com/alitayefi1/4529
https://www.tgoop.com/alitayefi1/3117
https://www.tgoop.com/alitayefi1/1729
Telegram
علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران)
تعهد یک جامعه شناس، پرسشگری از نهادهای قدرت، افشای نابرابری، ستم اجتماعی و جنسیتی، و سلطه طبقاتی است که آزادی و برابری حقوق اجتماعی انسان را تهدید میکند.
https://youtube.com/@sociologyofiran
https://www.tgoop.com/alitayefy
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz
https://youtube.com/@sociologyofiran
https://www.tgoop.com/alitayefy
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz
Forwarded from علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران)
🕯ناسازه هاي علم: اخلاق علمي ١
❓فضاي دانشگاهي در كشور بويژه بعد از انقلاب ارزشها و قلع و قمع فرهنگ و علم توسط شوراي انقلاب فرهنگي، زير نقاب علم با عناوين دكتر و تحصيلكرده هاي دنياي مدرن، از ضعف ها و چالش هاي متعددي رنج مي برد كه يكي ازاين ناسازه هاي بنيادين آن كه پيشاني نهاد علم در ايران را بر خاك درماندگي نهاده، ناسازه اخلاق علمي است.
❓ناسازه اخلاق علمي، اصل براين بوده و هست كه يك مدرس يا پژوهشگر بعنوان كنشگر نهاد علم بايد وشايد بدنبال انجام تعهدات علمي و اجتماعي اش باشد؛ تعهدات متدولوژيك تا مسئوليت هاي اجتماعي بار شده بر دوش وي. در اين منظر فضاي دانشگاه و مراكز توليد علم بگونه اي است كه در آن علاوه بر توليد علم دروغين و شبه علم، محصولات علمي نيز در بازار توليد و مصرف كاسبان علم، سفارش شده و با پول خريداري مي شود.
📝تقلب ها و بنام خود كردن محصولات فكري ديگران، از انتشار تحقيق دانشجو توسط استاد گرفته تا سرقت توليدات علمي محققان خارج از كشور بدون ذكر مآخذ و منابع آن، چهره غير اخلاقي ديگري است كه كيان علم و نام دانشگاه را مكدر كرده است. كمتر نهاد و سيستم كارآمدي براي كنترل مآخذشناسي، ذكر منبع و صحت اعتبار و هويت يك اثر در ارتباط با خالق آن در فضاهاي دانشگاهي وجود دارد.
😶بي مسئوليتي و بيگانگي اجتماعي دانشمند اهل دانشگاه و پژوهشگاه نيز از ديگر آفت هايي است كه نه تنها سبب شده غم نان و كام، بر غم علم و اصلاح جامعه چيره شود، بلكه در آنسوي اين ناسازه، دانشمند را به جيره خوار و حامي نظامي مبدل ساخته است كه ستم و فساد در آن بجاي دانش و صلاح، رخنه و رسوخ كرده است. اين اخلاق علمي با نام برائت نهاد علم از دنياي سياست، زمينه سلطه سودخواهان و فرصت طلباني را فراهم ساخته كه با رانت هاي مختلف در نهاد دانشگاه وارد و برآن سلطه مي رانند.
ادامه دارد...
علي طايفي
https://www.tgoop.com/alitayefi1
❓فضاي دانشگاهي در كشور بويژه بعد از انقلاب ارزشها و قلع و قمع فرهنگ و علم توسط شوراي انقلاب فرهنگي، زير نقاب علم با عناوين دكتر و تحصيلكرده هاي دنياي مدرن، از ضعف ها و چالش هاي متعددي رنج مي برد كه يكي ازاين ناسازه هاي بنيادين آن كه پيشاني نهاد علم در ايران را بر خاك درماندگي نهاده، ناسازه اخلاق علمي است.
❓ناسازه اخلاق علمي، اصل براين بوده و هست كه يك مدرس يا پژوهشگر بعنوان كنشگر نهاد علم بايد وشايد بدنبال انجام تعهدات علمي و اجتماعي اش باشد؛ تعهدات متدولوژيك تا مسئوليت هاي اجتماعي بار شده بر دوش وي. در اين منظر فضاي دانشگاه و مراكز توليد علم بگونه اي است كه در آن علاوه بر توليد علم دروغين و شبه علم، محصولات علمي نيز در بازار توليد و مصرف كاسبان علم، سفارش شده و با پول خريداري مي شود.
📝تقلب ها و بنام خود كردن محصولات فكري ديگران، از انتشار تحقيق دانشجو توسط استاد گرفته تا سرقت توليدات علمي محققان خارج از كشور بدون ذكر مآخذ و منابع آن، چهره غير اخلاقي ديگري است كه كيان علم و نام دانشگاه را مكدر كرده است. كمتر نهاد و سيستم كارآمدي براي كنترل مآخذشناسي، ذكر منبع و صحت اعتبار و هويت يك اثر در ارتباط با خالق آن در فضاهاي دانشگاهي وجود دارد.
😶بي مسئوليتي و بيگانگي اجتماعي دانشمند اهل دانشگاه و پژوهشگاه نيز از ديگر آفت هايي است كه نه تنها سبب شده غم نان و كام، بر غم علم و اصلاح جامعه چيره شود، بلكه در آنسوي اين ناسازه، دانشمند را به جيره خوار و حامي نظامي مبدل ساخته است كه ستم و فساد در آن بجاي دانش و صلاح، رخنه و رسوخ كرده است. اين اخلاق علمي با نام برائت نهاد علم از دنياي سياست، زمينه سلطه سودخواهان و فرصت طلباني را فراهم ساخته كه با رانت هاي مختلف در نهاد دانشگاه وارد و برآن سلطه مي رانند.
ادامه دارد...
علي طايفي
https://www.tgoop.com/alitayefi1
Telegram
علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران)
تعهد یک جامعه شناس، پرسشگری از نهادهای قدرت، افشای نابرابری، ستم اجتماعی و جنسیتی، و سلطه طبقاتی است که آزادی و برابری حقوق اجتماعی انسان را تهدید میکند.
https://youtube.com/@sociologyofiran
https://www.tgoop.com/alitayefy
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz
https://youtube.com/@sociologyofiran
https://www.tgoop.com/alitayefy
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz
کاستی و چالشهای جنبش ژینا.pdf
106.5 KB
کاستیها و چالشهای
جنبش زن زندگی آزادی
علی طایفی
بارها درباره پیروزیها و سرافرازیهای جنبش اخیر اجتماعی نوشته شده و بر ابعاد قوت این جنبش بنام ژینا یا زن، زندگی، آزادی تاکید شده است. من نیز در حد توانم چنین کردهام. اینبار قصد دارم بر ضعفها و کاستیها، نبایدها و فقر جنبش تاکید کنم. معتقدم برخلاف پوزیتیویزم تجربی، گاهی نگاتیویزم نیز در تحلیل یک واقعه و امراجتماعی میتواند سبب روشنگریهای بسیار شود. از همین رو به برخی از ضعفها و ناتوانیهای جنبش زن زندگی آزادی میپردازم:
مطالبات اقتصادی در کانون مبارزاتی جنبش نبود. مروری بر شعارها و مطالبات جنبش نشانگر این بود که شعارهای سیاسی و تضادهای اجتماعی در کسب حقوق فردی و جمعی از مهمترین چالشهلی جنبش اخیر بود. برخلاف جنبشهای سالهای ۹۶ و حتی ۹۷، پیگیری مطالبات اقتصادی، فقر و بیکاری، فساد حکومتی و ناامنی معیشتی در محوریت چالشگری جنبش قرار نداشت. بیسیم نیست که اعتصابات کارگری و کارمندان درکنار سایر عوامل حمایتی، نتوانست در تقویت پیشبرد اهداف جنبش همسویی کند.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
جنبش زن زندگی آزادی
علی طایفی
بارها درباره پیروزیها و سرافرازیهای جنبش اخیر اجتماعی نوشته شده و بر ابعاد قوت این جنبش بنام ژینا یا زن، زندگی، آزادی تاکید شده است. من نیز در حد توانم چنین کردهام. اینبار قصد دارم بر ضعفها و کاستیها، نبایدها و فقر جنبش تاکید کنم. معتقدم برخلاف پوزیتیویزم تجربی، گاهی نگاتیویزم نیز در تحلیل یک واقعه و امراجتماعی میتواند سبب روشنگریهای بسیار شود. از همین رو به برخی از ضعفها و ناتوانیهای جنبش زن زندگی آزادی میپردازم:
مطالبات اقتصادی در کانون مبارزاتی جنبش نبود. مروری بر شعارها و مطالبات جنبش نشانگر این بود که شعارهای سیاسی و تضادهای اجتماعی در کسب حقوق فردی و جمعی از مهمترین چالشهلی جنبش اخیر بود. برخلاف جنبشهای سالهای ۹۶ و حتی ۹۷، پیگیری مطالبات اقتصادی، فقر و بیکاری، فساد حکومتی و ناامنی معیشتی در محوریت چالشگری جنبش قرار نداشت. بیسیم نیست که اعتصابات کارگری و کارمندان درکنار سایر عوامل حمایتی، نتوانست در تقویت پیشبرد اهداف جنبش همسویی کند.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
نمونه جدیدی از جامعهشناسی زرد: جامعه شناسی پدیده اربعین
علی طایفی
دامنه جامعهشناسی زرد و علمدروغینی بنام شبهجامعهشناسی که در سالهای پس از انقلاب رشد شتابانی گرفت، عمدتا دارای صبغه و سبقه دینی و ایدیولوژیک است. کتاب جامعهشناسی اربعین، کتاب دعا، تمجیدنامه و وعظنامهای است که بنام جامعهشناسی توسط یک آخوند تدوین و تکثیر شده است. اگرچه خوانندگان این آثار شبهعلم بسیار اندک است ولی نکته اصلی در این وعظنامه بیراهه و کجراههای است که باورمندان دینخوی اسلامگرا در طی چند دهه پس از انقلاب و با تخم لقی که نخستین ارکان آنرا شورای عالی انقلاب فرهنگی (با حضور سروش تا توسلی) برای اسلامی کردن دانشگاهها و علوم انسانی و اجتماعی پیریخت، شروع و ادامه داده و میدهند.
حجت اسلام، مریجی که گویا مسیول دپارتمان جامعهشناسی در یک دانشگاه اسلامی نیز هست، فردی است آموزشدیده در حوزه و مدرسه دینی که بنام رانتهای دینی و سیاسی صاحب مدرکی دانشگاهی نیز شده است. در اینجا ضمن عدم توصیه به مطالعه این وعظنامه شما را به نوشته کوتاهی درباره محرم ارجاع میدهم
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
علی طایفی
دامنه جامعهشناسی زرد و علمدروغینی بنام شبهجامعهشناسی که در سالهای پس از انقلاب رشد شتابانی گرفت، عمدتا دارای صبغه و سبقه دینی و ایدیولوژیک است. کتاب جامعهشناسی اربعین، کتاب دعا، تمجیدنامه و وعظنامهای است که بنام جامعهشناسی توسط یک آخوند تدوین و تکثیر شده است. اگرچه خوانندگان این آثار شبهعلم بسیار اندک است ولی نکته اصلی در این وعظنامه بیراهه و کجراههای است که باورمندان دینخوی اسلامگرا در طی چند دهه پس از انقلاب و با تخم لقی که نخستین ارکان آنرا شورای عالی انقلاب فرهنگی (با حضور سروش تا توسلی) برای اسلامی کردن دانشگاهها و علوم انسانی و اجتماعی پیریخت، شروع و ادامه داده و میدهند.
حجت اسلام، مریجی که گویا مسیول دپارتمان جامعهشناسی در یک دانشگاه اسلامی نیز هست، فردی است آموزشدیده در حوزه و مدرسه دینی که بنام رانتهای دینی و سیاسی صاحب مدرکی دانشگاهی نیز شده است. در اینجا ضمن عدم توصیه به مطالعه این وعظنامه شما را به نوشته کوتاهی درباره محرم ارجاع میدهم
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
Forwarded from علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران) (AliTayefi)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دوگانه مرگ در نظام استبداد
علی طایفی
مرگ در ساختار استبداد چگونه شکل میگیرد و چگونه استبداد از روز نخست پدیداری خود، نسخه سرنگونی خود را امضا میکند؟
بشنوید و اگر دوست داشتید بازنشر دهید.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
علی طایفی
مرگ در ساختار استبداد چگونه شکل میگیرد و چگونه استبداد از روز نخست پدیداری خود، نسخه سرنگونی خود را امضا میکند؟
بشنوید و اگر دوست داشتید بازنشر دهید.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
Forwarded from موسیقی، خردِجان؛ شعر، جانِخرد! (Ali Tayefi)
کانال موسیقی، خردِجان را بشنوید
و شعر را بمنزله جانِ خرد بخوانید
و اگر به مذاقتان سازگار بود،
بازنشر دهید…
علی طایفی
هزاران موسیقی کلاسیک و بیکلام همراه با صدها شعرگونه و برخی داستانهای اجتماعی مرا در کانال موسیقی، خرد جان؛ شعر، جانِ خِرَد بشنوید، بخوانید ولذت ببرید.
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz
و شعر را بمنزله جانِ خرد بخوانید
و اگر به مذاقتان سازگار بود،
بازنشر دهید…
علی طایفی
هزاران موسیقی کلاسیک و بیکلام همراه با صدها شعرگونه و برخی داستانهای اجتماعی مرا در کانال موسیقی، خرد جان؛ شعر، جانِ خِرَد بشنوید، بخوانید ولذت ببرید.
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz
Forwarded from موسیقی، خردِجان؛ شعر، جانِخرد! (Ali Tayefi)
اگرچه همسر، بنام شوهر
دستمال فخر و فتح
بر آسمان پرتاب می کرد
در شب دهشت آور زفاف
که خون دختر کودک،
حلال سنتی پلید بود،
تجاوز خاموش او از یاد نمی رود؛
با اشک های فروریخته از
چشمانی از حدقه برون زده
در هجوم تن سهمگین متجاوز
بر جثه نحیف دختر کودک
درون حجله ای که آن شب
دیو شرع و سنت
با دستان پدر و مادرش
ساخته بود
برادر نیز شیرینی غیرت می خورد
و مادر، در پس شادی و هلهله
بازتولید یک تجربه را
در درون سینه اش هق میزد!
کودک همسر اینک
کودکی قربانی تجاوز بود
زیر نقاب ازدواجی مشروع!
اگرچه او نفرت تهوع می کرد
بر صورت متجاوزش
در آن شب تلخ وصلت!
تجاوز سفید او از یاد نمیرود!
⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️
مجموعه اشعار زمزمههای درون
از علی طایفی را در اینجا بخوانید
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz/27594
موسیقی، خردجان؛ شعر، جان خرد
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz
دستمال فخر و فتح
بر آسمان پرتاب می کرد
در شب دهشت آور زفاف
که خون دختر کودک،
حلال سنتی پلید بود،
تجاوز خاموش او از یاد نمی رود؛
با اشک های فروریخته از
چشمانی از حدقه برون زده
در هجوم تن سهمگین متجاوز
بر جثه نحیف دختر کودک
درون حجله ای که آن شب
دیو شرع و سنت
با دستان پدر و مادرش
ساخته بود
برادر نیز شیرینی غیرت می خورد
و مادر، در پس شادی و هلهله
بازتولید یک تجربه را
در درون سینه اش هق میزد!
کودک همسر اینک
کودکی قربانی تجاوز بود
زیر نقاب ازدواجی مشروع!
اگرچه او نفرت تهوع می کرد
بر صورت متجاوزش
در آن شب تلخ وصلت!
تجاوز سفید او از یاد نمیرود!
⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️
مجموعه اشعار زمزمههای درون
از علی طایفی را در اینجا بخوانید
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz/27594
موسیقی، خردجان؛ شعر، جان خرد
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz
خلاصه کتاب ما ایرانیان.pdf
993 KB
کتاب ما ایرانیان از مقصود فراستخواه
علی طایفی
مقدمه زیر از نویسنده کتاب است که بسیار هم جامعهشناختی است:
فقط این نکته جامعهشناختی دیگر را باید بیفزایم که شکست اخلاقی فقط در متن جامعه خلاصه نمیشود بلکه بهگونهای تاریخی از راس هرم قدرت به قاعده تحمیل و سپس بازتولید میشود.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
علی طایفی
مقدمه زیر از نویسنده کتاب است که بسیار هم جامعهشناختی است:
“در جامعه ما رویای اخلاقی هست و در زیر پوست این جامعه، یک حس اخلاقی، میل به فضیلت هست. اما شرایط بیرونی ما چندان با آن رویاها و حسهای درونی، همساز و همداستان نیست. متن زیست ما و موقعیتهای جغرافیایی و اجتماعی و سیاسی و مناسبات اقتصادی ما برای فضیلت مساعد نیست. خطری که در اینجا در کمین ما نشسته است و خطر کوچکی نیست، آن است که بهطور ضمنی نتیجه بگیریم، ارزشهای تابناک را فقط باید گذاشت در آسمانها چشمک بزنند. ولی در زمین باید راه را در پیش گرفت، زرنگی کرد، رفاقتبازی کرد، تملق کرد، از هر نمدی، کلاهی برای خویش دوخت و دروغ گفت و گلیم خود را از آب بیرون کشید. اگر بیشتر مردم یک چنین نتیجهای را ولو به شکل ضمنی بگیرند، من اسم این شکست را «شکست اخلاقی» جامعه میگذارم”.
فقط این نکته جامعهشناختی دیگر را باید بیفزایم که شکست اخلاقی فقط در متن جامعه خلاصه نمیشود بلکه بهگونهای تاریخی از راس هرم قدرت به قاعده تحمیل و سپس بازتولید میشود.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
جامعه خود را بیشتر بشناسید!
برای مطالعه تحلیلهایی متفاوت و طرحوارههایی از مسایل اجتماعی ایران به کاشانه “سنجشگری مسایل اجتماعی ایران” بپیوندید. در این کانال با صدها روزنوشت، تحلیل، کتاب و نظریههای آموزنده آشنا میشوید.
به این کاشانه ملحق شوید و دوستان علاقمند خود را برای پیوستن به آن دعوت کنید.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
برای مطالعه تحلیلهایی متفاوت و طرحوارههایی از مسایل اجتماعی ایران به کاشانه “سنجشگری مسایل اجتماعی ایران” بپیوندید. در این کانال با صدها روزنوشت، تحلیل، کتاب و نظریههای آموزنده آشنا میشوید.
به این کاشانه ملحق شوید و دوستان علاقمند خود را برای پیوستن به آن دعوت کنید.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
Forwarded from موسیقی، خردِجان؛ شعر، جانِخرد! (Ali Tayefi)
مبادا جیغ بکشی.pdf
185.2 KB
مبادا جیغ بکشی
تجاوز سفید: روایتی برگرفته از واقعیت
علی طایفی
قزبس چشمانش به در بود. هراس همه وجودش را گرفته بود. از مادرش جملات مبهم و درهم برهمی شنیده بود که میگفت شب زفاف هرکاری گفت انجام بده. موهای مجعد و قهوهای روشن داشت. نور آفتاب دم غروب نیمرخ صورتش را روشن کرده بود. رنگ نارنجی کنار بیرنگی نیمه دیگر صورتش تضاد عجیبی داشت. انگار آفتاب زندگی او هم لب بام بود.
چهارده ساله بود که خواستگار داشت. گویی پدرش تصمیم داشت که او باید برود. خانه عرصه تنگی شده بود. مادر خسته از روزگار و ناتوان. پدر هم خمیده از فشار زندگی. بچههای زیادی داشتند.دو پسر و سه دختر. خب دختران هم باید زودتر از خانه دک میشدند. اصلا مهم نبود نامش بخت باشد یا شوربختی. اقتصاد خانواده اولین فاکتور بود. بعد نوبت آبروی خانواده میرسید. قاعده این بود که دختر که به سن بلوغ رسید باید شوهر کند و بچه بیاورد. نقش زن جز مادری و همسری مفهوم دیگری نداشت.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
تجاوز سفید: روایتی برگرفته از واقعیت
علی طایفی
قزبس چشمانش به در بود. هراس همه وجودش را گرفته بود. از مادرش جملات مبهم و درهم برهمی شنیده بود که میگفت شب زفاف هرکاری گفت انجام بده. موهای مجعد و قهوهای روشن داشت. نور آفتاب دم غروب نیمرخ صورتش را روشن کرده بود. رنگ نارنجی کنار بیرنگی نیمه دیگر صورتش تضاد عجیبی داشت. انگار آفتاب زندگی او هم لب بام بود.
چهارده ساله بود که خواستگار داشت. گویی پدرش تصمیم داشت که او باید برود. خانه عرصه تنگی شده بود. مادر خسته از روزگار و ناتوان. پدر هم خمیده از فشار زندگی. بچههای زیادی داشتند.دو پسر و سه دختر. خب دختران هم باید زودتر از خانه دک میشدند. اصلا مهم نبود نامش بخت باشد یا شوربختی. اقتصاد خانواده اولین فاکتور بود. بعد نوبت آبروی خانواده میرسید. قاعده این بود که دختر که به سن بلوغ رسید باید شوهر کند و بچه بیاورد. نقش زن جز مادری و همسری مفهوم دیگری نداشت.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
👏1
اعدام و مسیله حقوق کودک
علی طایفی
بارها شاهد بودیم که کودکان در کنار پدر یا مادر خود در صف تماشای اعدام کسی در میادین شهر در داخل کشورحضور یافته یا در کنار بزرگسالان اطراف خود با طناب اعدام در نمایش یا تظاهرات ضداعدام در خارج از کشور ایستادهاند! پرسش این است که آیا ما این حق را داریم که از کودکان برای پیشبرد اهداف فردی یا اجتماعی و زیر نام مشارکت اجتماعی و سیاسی در چنین صفوفی استفاده کنیم؟
اگرچه حکومت اسلامی با اعدام و قتلهای حکومتی، خانواده و کودکان اعدامشده را نیز به مخاطره انداخته و آسیبهای جدی به آنان وارد میکند ولی حضور حتی نمایشی یک کودک در فضایی سیاسی و خشونت بار با طناب اعدام، شکلی از نقض آشکار حقوق کودک است که باید نسبت بدان واکنش نشان داد.
در بحث جامعهشناسی کودکی و نه کودک، شایسته است رویکرد “بودن درکودکی” را اتخاذ کرد بدین معنا که باید کودک را برای سپریکردن دوران کودکی آزاد گذاشت. جامعه بزرگسال همه تلاش خود را برای عبور سریع از کودکی به بزرگسالی میکند چون به تعبیر بسیاری از نظریهها حتی فوکو، کودکی یعنی عدم بلوغ و دیوانگی!!
با همین رویکرد کافیست به مسیله نگاه کنیم که کودک بجای ایستادن در صف تماشای اعدام در جمهوری اسلامی یا حضور در صف جنبش ضد اعدام علیه جمهوری اسلامی، باید در فضاهای کودکی خود باشد و با همسالان خود به کودکی بپردازد. بهرهگیریاز کودک چه برای استفاده نظامی جهت سرکوب جنبش، چه برایبهره گیری اقتصادی برای تامین معاش خانواده زیر عنوان کودک کار و خیابان، خواه بعنوان تشکیل سرمایه اجتماعی و در نهایت با توجیه برای تحکیم نهاد خانواده زیر عنوان ازدواج کودک (بخوانید تجاوز) یا هر بهرهگیری دیگری بویژه درمورد بحث ما درصف اعتراض به استبداد دینی و نقض حقوق بشر، خودش مصداق عینی نقض حقوق بشر و حقوق کودک است.
این توجه بسیار دارای اهمیت است. تناقضهای جنبش را هرگز نباید کم انگاشت. بهمین دلیل پیش از برگزاری هر برنامه و اکشن تقویمی و مناسبتی، همه باید سیاستهای تام و تمام خود را از بحث جنسیتی تا جنسی، از ملی تا قومیتی، اتنیکی، سنی، دینی و طبقاتی روشن سازند و این سیاستگزاری نمیتواند فقط حول محورهای صرف سیاسی استوار باشد.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
علی طایفی
بارها شاهد بودیم که کودکان در کنار پدر یا مادر خود در صف تماشای اعدام کسی در میادین شهر در داخل کشورحضور یافته یا در کنار بزرگسالان اطراف خود با طناب اعدام در نمایش یا تظاهرات ضداعدام در خارج از کشور ایستادهاند! پرسش این است که آیا ما این حق را داریم که از کودکان برای پیشبرد اهداف فردی یا اجتماعی و زیر نام مشارکت اجتماعی و سیاسی در چنین صفوفی استفاده کنیم؟
اگرچه حکومت اسلامی با اعدام و قتلهای حکومتی، خانواده و کودکان اعدامشده را نیز به مخاطره انداخته و آسیبهای جدی به آنان وارد میکند ولی حضور حتی نمایشی یک کودک در فضایی سیاسی و خشونت بار با طناب اعدام، شکلی از نقض آشکار حقوق کودک است که باید نسبت بدان واکنش نشان داد.
در بحث جامعهشناسی کودکی و نه کودک، شایسته است رویکرد “بودن درکودکی” را اتخاذ کرد بدین معنا که باید کودک را برای سپریکردن دوران کودکی آزاد گذاشت. جامعه بزرگسال همه تلاش خود را برای عبور سریع از کودکی به بزرگسالی میکند چون به تعبیر بسیاری از نظریهها حتی فوکو، کودکی یعنی عدم بلوغ و دیوانگی!!
با همین رویکرد کافیست به مسیله نگاه کنیم که کودک بجای ایستادن در صف تماشای اعدام در جمهوری اسلامی یا حضور در صف جنبش ضد اعدام علیه جمهوری اسلامی، باید در فضاهای کودکی خود باشد و با همسالان خود به کودکی بپردازد. بهرهگیریاز کودک چه برای استفاده نظامی جهت سرکوب جنبش، چه برایبهره گیری اقتصادی برای تامین معاش خانواده زیر عنوان کودک کار و خیابان، خواه بعنوان تشکیل سرمایه اجتماعی و در نهایت با توجیه برای تحکیم نهاد خانواده زیر عنوان ازدواج کودک (بخوانید تجاوز) یا هر بهرهگیری دیگری بویژه درمورد بحث ما درصف اعتراض به استبداد دینی و نقض حقوق بشر، خودش مصداق عینی نقض حقوق بشر و حقوق کودک است.
این توجه بسیار دارای اهمیت است. تناقضهای جنبش را هرگز نباید کم انگاشت. بهمین دلیل پیش از برگزاری هر برنامه و اکشن تقویمی و مناسبتی، همه باید سیاستهای تام و تمام خود را از بحث جنسیتی تا جنسی، از ملی تا قومیتی، اتنیکی، سنی، دینی و طبقاتی روشن سازند و این سیاستگزاری نمیتواند فقط حول محورهای صرف سیاسی استوار باشد.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
Telegram
علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران)
تعهد یک جامعه شناس، پرسشگری از نهادهای قدرت، افشای نابرابری، ستم اجتماعی و جنسیتی، و سلطه طبقاتی است که آزادی و برابری حقوق اجتماعی انسان را تهدید میکند.
https://youtube.com/@sociologyofiran
https://www.tgoop.com/alitayefy
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz
https://youtube.com/@sociologyofiran
https://www.tgoop.com/alitayefy
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz
Forwarded from علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران) (AliTayefi)
آمار بسیجیان و لباسشخصیها:
اندک و روبه زوال
علی طایفی
لباس شخصیها در ادبیات سرکوب و حکومت در سایه! درواقع مجموعهای از مستخدمان حکومتی در بخش نظامیاند . براساس آمار سازمان بسیج مستضعفان به ریاست نقدی ( از فاسدان بزرگ مافیایی)، تعداد بسیجیان ثبت شده کشور ۲۵ میلیون نفر است که بیحد غیر واقعی و دروغ است. بطوریکه مسیول امار سازمان بسیج مدعی ۱۳ میلیون نفر بسیجی در کشور است که این آمار نیز واقعی نیست.
سازمان بسیج، به شاخه های مختلفی سازماندهی شده اند، از قبیل: بسیج دانشجویی، دانش آموزی، اصناف، ادارات، کارگری، روستایی، محلات و.. . در تمامی ادارات، دانشگاهها، مدارس، کارخانه ها، روستاها یا محلات، پایگاههای بسیج وجود دارد. بسیجیان به سه دسته تقسیم میشوند:
-اعضای عادی که اکثریت بسیجیان را تشکیل میدهد که اکثرا با اهداف و منافع فردی، شغلی یا تحصیلی و هراس از موقعیت، عضو غیرفعال هستند.
-اعضای فعال به طور مستمر در دورههای آموزشی شرکت کرده و در انجام مأموریتهای محوله با سپاه همکاری میکنند.
-اعضای ویژه که بر خلاف سایر بسیجیان حقوق ثابت ماهانه دریافت میکنند.
بر این دسته بندی یک گروه جدید را نیز باید افزود. در سال ۱۳۹۹ نظام امنیتی و نظامی حکومت تصمیم گرفت که بسیاری را که اقدامات شرورانه میکردند با کار فرهنگی در سازمان بسیج جذب کند تا از اغتشاشات جلوگیری کنند.
براساس مطالعات اولیه آمار واقعی بسیجیان و لباسشخصیها کلا حدود ۳۰ هزار نفر در کل کشور است که آنان را میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
یک. بخش بزرگی دارای درآمد مناسب نبوده و در زیر خط فقر در جامعه زندگی کرده و بطور بالقوه خود از معترضان درون ساختار قدرت محسوب می شوند.
دو. بخش دیگری از بسیجیان کسانی هستند که از نظر روانی در وضعیت مناسبی بسر نمیبرند. این گروه یا دارای بیماری های مزمن روانی و افسردگیاند یا در بحران هویتی جدی بسر میبرند که نقش و کارکرد آنان بعنوان بسیجی فعال را مورد تردید قرار میدهد.
سه. لایه یا دهک بالای بسیجیان ویژه، کسانی هستند که مستخدم حکومت هستند. این عده بطور فعال در عرصه های نظامی و سرکوب مشارکت دارند. لباس شخصیها و خودسران در این جرگهاند.
لباس شخصیها :
پیشتر گفته شد که هیچ لباس شخصی، خودسر یا فاقد جایگاه سازمانی نیست. همه بسیجیان و لباس شخصیها توسط بخشهایی از سپاه پاسداران مدیریت و نظارت میشوند. جماعت لباس شخصیها دو گروه اصلیاند:
یک. افراد عضو بسیجی فعال و ویژه که بهنگام عملیات سرکوب و تخریب لباس نظامی را برکنده و لباس شخصی میپوشند و البته مسلح بوده و مجوز استفاده از آن را دارند.
دو. افراد اوباش و اراذل محلات که پس از بازداشت و صدور احکام سنگین زندان تا اعدام با روشهای تطمیع و تهدید، بعنوان لباس شخصی به میادین سرکوب می آیند تا از خطر اعدام جان سالم بدر ببرند.
بسیج رو به فروپاشی است:
بی تردید فضای عمومی سرکوب در شرایط فراگیری جنبش انقلابی مردم، اثار منفی بر روحیات و انگیزه بسیجیان میگذارد که برخی از ابعاد آن عبارتند از:
یک. درگیری بین بسیجیها و نیروهای انتظامی و نظامی سپاه از
چالشهایی است که نیروی مقاومت و سرکوب را بشدت تضعیف میکند چنانکه گزارشهای لورفته درون ساختار نظامی نیز گواه بر این است.
دوم. نگرانی از رویارویی با اهالی محلی برای بسیج محلات نیز سبب احتیاط، هراس و تردید در اعمال خشونت میگردد و زمینه مشارکت فعال حتی بسیجیان ویژه را کاهش میدهد.
سوم. هراس از عواقب سرکوب و خشونت متقابل از سوی جوانان معترض در میادین شهرها خواه علیه خودشان یا خویشاوندانشان از دیگر عوامل بی ثباتی در بین این گروه از بسیجیان میگردد.
* برای آگاهی جنبش بازنشر دهید.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
بنگرید :
shorturl.at/lrUV4
اندک و روبه زوال
علی طایفی
لباس شخصیها در ادبیات سرکوب و حکومت در سایه! درواقع مجموعهای از مستخدمان حکومتی در بخش نظامیاند . براساس آمار سازمان بسیج مستضعفان به ریاست نقدی ( از فاسدان بزرگ مافیایی)، تعداد بسیجیان ثبت شده کشور ۲۵ میلیون نفر است که بیحد غیر واقعی و دروغ است. بطوریکه مسیول امار سازمان بسیج مدعی ۱۳ میلیون نفر بسیجی در کشور است که این آمار نیز واقعی نیست.
سازمان بسیج، به شاخه های مختلفی سازماندهی شده اند، از قبیل: بسیج دانشجویی، دانش آموزی، اصناف، ادارات، کارگری، روستایی، محلات و.. . در تمامی ادارات، دانشگاهها، مدارس، کارخانه ها، روستاها یا محلات، پایگاههای بسیج وجود دارد. بسیجیان به سه دسته تقسیم میشوند:
-اعضای عادی که اکثریت بسیجیان را تشکیل میدهد که اکثرا با اهداف و منافع فردی، شغلی یا تحصیلی و هراس از موقعیت، عضو غیرفعال هستند.
-اعضای فعال به طور مستمر در دورههای آموزشی شرکت کرده و در انجام مأموریتهای محوله با سپاه همکاری میکنند.
-اعضای ویژه که بر خلاف سایر بسیجیان حقوق ثابت ماهانه دریافت میکنند.
بر این دسته بندی یک گروه جدید را نیز باید افزود. در سال ۱۳۹۹ نظام امنیتی و نظامی حکومت تصمیم گرفت که بسیاری را که اقدامات شرورانه میکردند با کار فرهنگی در سازمان بسیج جذب کند تا از اغتشاشات جلوگیری کنند.
براساس مطالعات اولیه آمار واقعی بسیجیان و لباسشخصیها کلا حدود ۳۰ هزار نفر در کل کشور است که آنان را میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
یک. بخش بزرگی دارای درآمد مناسب نبوده و در زیر خط فقر در جامعه زندگی کرده و بطور بالقوه خود از معترضان درون ساختار قدرت محسوب می شوند.
دو. بخش دیگری از بسیجیان کسانی هستند که از نظر روانی در وضعیت مناسبی بسر نمیبرند. این گروه یا دارای بیماری های مزمن روانی و افسردگیاند یا در بحران هویتی جدی بسر میبرند که نقش و کارکرد آنان بعنوان بسیجی فعال را مورد تردید قرار میدهد.
سه. لایه یا دهک بالای بسیجیان ویژه، کسانی هستند که مستخدم حکومت هستند. این عده بطور فعال در عرصه های نظامی و سرکوب مشارکت دارند. لباس شخصیها و خودسران در این جرگهاند.
لباس شخصیها :
پیشتر گفته شد که هیچ لباس شخصی، خودسر یا فاقد جایگاه سازمانی نیست. همه بسیجیان و لباس شخصیها توسط بخشهایی از سپاه پاسداران مدیریت و نظارت میشوند. جماعت لباس شخصیها دو گروه اصلیاند:
یک. افراد عضو بسیجی فعال و ویژه که بهنگام عملیات سرکوب و تخریب لباس نظامی را برکنده و لباس شخصی میپوشند و البته مسلح بوده و مجوز استفاده از آن را دارند.
دو. افراد اوباش و اراذل محلات که پس از بازداشت و صدور احکام سنگین زندان تا اعدام با روشهای تطمیع و تهدید، بعنوان لباس شخصی به میادین سرکوب می آیند تا از خطر اعدام جان سالم بدر ببرند.
بسیج رو به فروپاشی است:
بی تردید فضای عمومی سرکوب در شرایط فراگیری جنبش انقلابی مردم، اثار منفی بر روحیات و انگیزه بسیجیان میگذارد که برخی از ابعاد آن عبارتند از:
یک. درگیری بین بسیجیها و نیروهای انتظامی و نظامی سپاه از
چالشهایی است که نیروی مقاومت و سرکوب را بشدت تضعیف میکند چنانکه گزارشهای لورفته درون ساختار نظامی نیز گواه بر این است.
دوم. نگرانی از رویارویی با اهالی محلی برای بسیج محلات نیز سبب احتیاط، هراس و تردید در اعمال خشونت میگردد و زمینه مشارکت فعال حتی بسیجیان ویژه را کاهش میدهد.
سوم. هراس از عواقب سرکوب و خشونت متقابل از سوی جوانان معترض در میادین شهرها خواه علیه خودشان یا خویشاوندانشان از دیگر عوامل بی ثباتی در بین این گروه از بسیجیان میگردد.
* برای آگاهی جنبش بازنشر دهید.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
بنگرید :
shorturl.at/lrUV4
Telegram
علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران)
تعهد یک جامعه شناس، پرسشگری از نهادهای قدرت، افشای نابرابری، ستم اجتماعی و جنسیتی، و سلطه طبقاتی است که آزادی و برابری حقوق اجتماعی انسان را تهدید میکند.
https://youtube.com/@sociologyofiran
https://www.tgoop.com/alitayefy
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz
https://youtube.com/@sociologyofiran
https://www.tgoop.com/alitayefy
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz
Forwarded from علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران)
♣️ نگاهي به تاريخ اجتماعي ايران
احمد كسروی در اثر كوچك خود بنام "كار، پيشه، پول" مینويسد: "امروزه ايرانيان به دو گروهند. يكی آنانكه كهنه انديشند و پيروی كيشها میكنند و ديگری آنان كه نوانديشند و چيزهايی را از اروپا ياد گرفتهاند. آنان كه پيروان كيشهايند از آميغهای زندگی بسيار دورند. آنان زندگانی را برای كارهای كيش خود كه مايه آبادی جهان ديگرشان است ميخواهند و اين است كه در زمينه كار و پيشه و كوشش ، يگانه بايايی (اجبار) كه برای خود میشناسند آن است كه پولی بدست آورند و روزی خانواده خود را راه بيندازند. در نزد آنان گفتكو از بسيجيدن (توليد)، گساريدن (مصرف) و آبادی كشور و فيروزی توده و مانند اينها ارجی ندارد".
وی با چنين تعبيری از منش ايرانی میافزايد "بی شوند (علت) نيست كه در اين كشور مفتخوری تا به اين حد گسترس يافته، بی شوند نيست كه كارهای بيهوده تا بدين حد فراوان گرديده ، بی شوند نيست كه بيشتر زمينهای كشتنی اين كشور، خشك و ويرانه افتاده و بی شوند نيست كه سرزمينی كه از روی حساب میبايست دست كم به دويست و پنجاه ميليون مردم خواربار دهد به بيست ميليون نمیدهد. بی شوند نيست كه سال میآيد و ميرود و بسياری از خانوادهها از بسياری از ميوهها كمترين بهره نمیيابند.
مطالعه كتاب در اين پيوند:
http://l1l.ir/uca
http://l1l.ir/ucb
علي طايفي
https://www.tgoop.com/alitayefi1
احمد كسروی در اثر كوچك خود بنام "كار، پيشه، پول" مینويسد: "امروزه ايرانيان به دو گروهند. يكی آنانكه كهنه انديشند و پيروی كيشها میكنند و ديگری آنان كه نوانديشند و چيزهايی را از اروپا ياد گرفتهاند. آنان كه پيروان كيشهايند از آميغهای زندگی بسيار دورند. آنان زندگانی را برای كارهای كيش خود كه مايه آبادی جهان ديگرشان است ميخواهند و اين است كه در زمينه كار و پيشه و كوشش ، يگانه بايايی (اجبار) كه برای خود میشناسند آن است كه پولی بدست آورند و روزی خانواده خود را راه بيندازند. در نزد آنان گفتكو از بسيجيدن (توليد)، گساريدن (مصرف) و آبادی كشور و فيروزی توده و مانند اينها ارجی ندارد".
وی با چنين تعبيری از منش ايرانی میافزايد "بی شوند (علت) نيست كه در اين كشور مفتخوری تا به اين حد گسترس يافته، بی شوند نيست كه كارهای بيهوده تا بدين حد فراوان گرديده ، بی شوند نيست كه بيشتر زمينهای كشتنی اين كشور، خشك و ويرانه افتاده و بی شوند نيست كه سرزمينی كه از روی حساب میبايست دست كم به دويست و پنجاه ميليون مردم خواربار دهد به بيست ميليون نمیدهد. بی شوند نيست كه سال میآيد و ميرود و بسياری از خانوادهها از بسياری از ميوهها كمترين بهره نمیيابند.
مطالعه كتاب در اين پيوند:
http://l1l.ir/uca
http://l1l.ir/ucb
علي طايفي
https://www.tgoop.com/alitayefi1
مهاجرت فکری ایرانیان ۱
علی طایفی
فرایند مهاجرت ازجمله در بین ایرانیان امری بیحد پیچیده است. مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور حتی پیچیدهتر از مهاجرتهای داخلی در درون مرزهای سرزمینی است. بدین معنا مهاجرت عبارت از پذیرش یا اجبار برای گسستگی از فرهنگ، زبان، باور، وطن و تاریخ از یکسو و خانواده، خویشان از سوی دیگر است که فرایند مهاجرت فرد را سخت و پر هزینهتر میسازد.
با نگاهی به سالهای پس از انقلاب ۵۷ شاهدیم که مهاجرت بعنوان پدیده فراگیر ریشه در بسترهایی داشته و دارد که پیش و بیش از آنکه جذابیتهای کشور مقصد مطرح باشد، عوامل دافعه و گریزاننده در آن نقش دارند. عوامل دافعه برای مهاجرت دارای چنان قدرت اثربخشی هستند که فرد و خانواده او را ناگزیر از پذیرش فرایند پیچیده پیشگفته میکند. این مجموعه عوامل میتواند از عوامل اقتصادی تا سیاسی، و از عوامل دینی تا جنسی/جنسیتی دامنه یابد.
مهاجرت فکری در این رویکرد اصولا مقدم بر مهاجرت فیزیکی است. خیل بیشماری از ایرانیان وجود دارند که اگرچه هنوز در ایران زندگی میکنند ولی مهاجرت فکری را آغاز کردهاند. جهانیشدن و جدایی از فرهنگ و نسل بومی و شوق دستیابی به رفاه، امنیت، آرامش، آموزش و بهداشت، آزادی اجتماعی، دمکراسی، سکولاریزم و زندکی در جامعهای امن برای سبکهای مختلف زندگی و اندیشهورزی از زمره دلایل جاذبه برای مهاجرت به کشورهای توسعهیافته و از جمله دلایل دافعه در کشور بومی است که چنین شاخصهایی در آن بشدت ضعیف و دستنیافتنی است.
بیسبب نیست که در ادبیات تخصصی در توضیح مهاجرت صاحبان اندیشه و سرمایه از عبارت فرارمغزها بجای شکار مغزها صحبت میشود. پدیده فرار مغزها ناظر بر این است که جامعه بومی و مادری، دیگر پاسخگوی نیازهای روبه رشد نسل جدید را نداشته و فرزند از دامان مادر-سرزمین خود میگریزد. بخش بزرگی از کسانی که در سودای خروج از کشور بوده و در زیر عنوان مهاجرت فکری قابل تعریف هستند، مغزهای فراراندیشی را شامل میشود که از تنگناهای اقتصادی، معیشتی، فرهنگی، دینی، ایدیولوژیک، سیاسی، و ناامنی جنسی و جنسیتی کشور خود رنج میبرند.
هرجایی جز وطن! مهمترین عاملی که بطور تاریخی معرف هویت فرد بوده، عبارت از خاک و خون است. پیوند عمیق هویت فرد به سرزمین و وطنی که در آن متولد و رشد یافته است در کنار خانواده و روابط نسبی که در آن متولد و رشد کرده است، بنیان سنتی هویتیابی فرد درجامعه را تشکیل میدهد. اگرچه امر هویت فردی در جامعه بشدت سیال، متغیر، متنوع و متکثر است ولی انسان امروزی بویژه در جامعه ایران دیگر بدنبال دغدغههای هویتی پیشین نیست. برای او تامین امنیت و ثبات، آزادی و نیکبختی مهمترین شاخصهای هویتیابی است.
کندن از فرهنگ و خاک، خویش و قوم، خانواده و هویت فردی از مهمترین گامها و زمینههای مهاجرت فیزیکی است. در این معنا فرد دستخوش نوعی گسستگی فرهنگی، نسلی و تاریخی و مکانی با سکونتگاه خود شده و خود را عضوی غریبه در جامعه میزبان میبیند. در چنین وضعیتی، حس همگرایی، همنوایی اجتماعی، همبستگی و همسویی فرد در جامعه و گروههای همسود او تضعیف میشود. در این بستر اگرچه فرد در جامعه میزبان مشغول به کار و زندکی روزمره است ولی در فضای ذهنی خارج از وطن خود، ایران زیست کرده و در رویای خروج از مرزهای فرهنگی و سرزمینی است.
ادامه دارد
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
علی طایفی
فرایند مهاجرت ازجمله در بین ایرانیان امری بیحد پیچیده است. مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور حتی پیچیدهتر از مهاجرتهای داخلی در درون مرزهای سرزمینی است. بدین معنا مهاجرت عبارت از پذیرش یا اجبار برای گسستگی از فرهنگ، زبان، باور، وطن و تاریخ از یکسو و خانواده، خویشان از سوی دیگر است که فرایند مهاجرت فرد را سخت و پر هزینهتر میسازد.
با نگاهی به سالهای پس از انقلاب ۵۷ شاهدیم که مهاجرت بعنوان پدیده فراگیر ریشه در بسترهایی داشته و دارد که پیش و بیش از آنکه جذابیتهای کشور مقصد مطرح باشد، عوامل دافعه و گریزاننده در آن نقش دارند. عوامل دافعه برای مهاجرت دارای چنان قدرت اثربخشی هستند که فرد و خانواده او را ناگزیر از پذیرش فرایند پیچیده پیشگفته میکند. این مجموعه عوامل میتواند از عوامل اقتصادی تا سیاسی، و از عوامل دینی تا جنسی/جنسیتی دامنه یابد.
مهاجرت فکری در این رویکرد اصولا مقدم بر مهاجرت فیزیکی است. خیل بیشماری از ایرانیان وجود دارند که اگرچه هنوز در ایران زندگی میکنند ولی مهاجرت فکری را آغاز کردهاند. جهانیشدن و جدایی از فرهنگ و نسل بومی و شوق دستیابی به رفاه، امنیت، آرامش، آموزش و بهداشت، آزادی اجتماعی، دمکراسی، سکولاریزم و زندکی در جامعهای امن برای سبکهای مختلف زندگی و اندیشهورزی از زمره دلایل جاذبه برای مهاجرت به کشورهای توسعهیافته و از جمله دلایل دافعه در کشور بومی است که چنین شاخصهایی در آن بشدت ضعیف و دستنیافتنی است.
بیسبب نیست که در ادبیات تخصصی در توضیح مهاجرت صاحبان اندیشه و سرمایه از عبارت فرارمغزها بجای شکار مغزها صحبت میشود. پدیده فرار مغزها ناظر بر این است که جامعه بومی و مادری، دیگر پاسخگوی نیازهای روبه رشد نسل جدید را نداشته و فرزند از دامان مادر-سرزمین خود میگریزد. بخش بزرگی از کسانی که در سودای خروج از کشور بوده و در زیر عنوان مهاجرت فکری قابل تعریف هستند، مغزهای فراراندیشی را شامل میشود که از تنگناهای اقتصادی، معیشتی، فرهنگی، دینی، ایدیولوژیک، سیاسی، و ناامنی جنسی و جنسیتی کشور خود رنج میبرند.
هرجایی جز وطن! مهمترین عاملی که بطور تاریخی معرف هویت فرد بوده، عبارت از خاک و خون است. پیوند عمیق هویت فرد به سرزمین و وطنی که در آن متولد و رشد یافته است در کنار خانواده و روابط نسبی که در آن متولد و رشد کرده است، بنیان سنتی هویتیابی فرد درجامعه را تشکیل میدهد. اگرچه امر هویت فردی در جامعه بشدت سیال، متغیر، متنوع و متکثر است ولی انسان امروزی بویژه در جامعه ایران دیگر بدنبال دغدغههای هویتی پیشین نیست. برای او تامین امنیت و ثبات، آزادی و نیکبختی مهمترین شاخصهای هویتیابی است.
کندن از فرهنگ و خاک، خویش و قوم، خانواده و هویت فردی از مهمترین گامها و زمینههای مهاجرت فیزیکی است. در این معنا فرد دستخوش نوعی گسستگی فرهنگی، نسلی و تاریخی و مکانی با سکونتگاه خود شده و خود را عضوی غریبه در جامعه میزبان میبیند. در چنین وضعیتی، حس همگرایی، همنوایی اجتماعی، همبستگی و همسویی فرد در جامعه و گروههای همسود او تضعیف میشود. در این بستر اگرچه فرد در جامعه میزبان مشغول به کار و زندکی روزمره است ولی در فضای ذهنی خارج از وطن خود، ایران زیست کرده و در رویای خروج از مرزهای فرهنگی و سرزمینی است.
ادامه دارد
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
Telegram
علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران)
تعهد یک جامعه شناس، پرسشگری از نهادهای قدرت، افشای نابرابری، ستم اجتماعی و جنسیتی، و سلطه طبقاتی است که آزادی و برابری حقوق اجتماعی انسان را تهدید میکند.
https://youtube.com/@sociologyofiran
https://www.tgoop.com/alitayefy
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz
https://youtube.com/@sociologyofiran
https://www.tgoop.com/alitayefy
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz
مهاجرت فکری ایرانیان ۲
علی طایفی
آمارهای گوناگونی از مراکز مختلف با گروههای بررسی شده متفاوت وجود دارد که گویای اینست بین ۲۵ تا شصت درصد مردم در اقشار مختلف دارای میل و گرایش به مهاجرت و ترک وطن هستند. برپایه رویکرد نظری چرخه مهاجرت از فکری تا فیزیکی میتوان چنین استنباط کرد که اگرچه قریب ده درصد جامعه ایران از وطن خود دور شده و سختی مهاجرت را بر دشواری ادامه زیست در جغرافیا و فرهنگ ایران ترجیح دادهاند، ولی در واقع قریب یکسوم تا نیمی از جامعه ایران در داخل کشور در سودای وطنگریزی است. حجم و نرخ مهاجرت فکری ایرانیان چندین برابر نرخ مهاجرت فیزیکی ایرانیان به مرزهایی دور از کویر سیاسی در ایران است.
شکست پروژهانقلاب ۵۷، سرقت آرمانهای انقلابی و مردمی آن توسط اسلامگرایان شریعتمدار و ایدیولوژیک چنان ویرانی اقتصادی و میرایی فرهنگی در ساختار رسمی جامعه ایران فراهم ساخت که گویی خاک مرگ بر روح ایرانی دمیده شده است. نسل جدید با چالشگری خود علیه هنجارها و ارزشهای ایدیولوژیک و فاسد نظام امامی/ولایی و شکستهای پیدرپی در جنبشهای اجتماعی بدنبال راهکارهای فردی رفته و رحل اقامت در کشورهای حتی همسایه را بر جهل درماندن در زندگی نظام استبدادی را ترجیح میدهند. این پروسه پیش از برداشتن هر گامی، نخست نیازمند گسستگی معنوی، فکری و فرهنگی است که گاه از سنین کودکی در بین قشر وسیعی از جامعه ایران شکل میگیرد.
به بیان دیگر فرایند شناختی مهاجرتفکری پروسهایست که از طریق آن فرد پیش از جابجایی مکانی از کشوری به کشور دیگر، به زندگی در کشور و فرهنگ دیگر فکر میکند. بیتردید مهاجرت فکری با مهاجرتهای اجباری یا تبعید ناخواسته متفاوت است و در فرایند مهاجرت اجباری اصولا مجالی برای اندیشیدن و گسستگی فکری و فرهنگی برای فرد مهاجر بوجود نمیآید. در واقع بحران سیاسی، امنیتی، جنگ، قتلعام سیاسی یا قومیتی و دینی سببساز خروج اضطراری فرد از جامعه خود میگردد. امری که در مهاجرت فکری، بسیار زمانبر، تاحدودی ذهنی، فرهنگی و معنوی است تا زمانیکه محقق شود.
مطالعه جامعهشناختی کایل بر چگونگی آغاز فرایند شناختی و کاگنیتیو مهاجرت نشان میدهد که در مهاجرت فکری، فرد از پیش از جابجایی جغرافیایی، به جابجایی و سکونت فرهنگی و تاریخی خود اقدام کرده است و این پروسه از سالها پیش بتدریج ریشهگرفته و در ذهن فرد مهاجر از نظر فکری رشد کرده است. اگرچه پروسه مهاجرت چه پیش، حین و پس از آن بهیچوجه ساده، بیزحمت و بدون چالش نیست ولی اقدام برای مهاجرت خود مبتنی بر چالشگری دیگری است که فرد در جامعه خود مقابل ساختارهای مسلط موجود انجام میدهد.
استوارت هال طی پژوهشی جامعهشناختی خود، معتقد است که مهاجر فکری در یک سیالیت هویتی بسر میبرد. او اگرچه در کشور زادبوم خود زندکی میکند ولی دارای هویتی متعارض و متفاوت با فرهنگ عمومی در کشور مبدا است و چه بسا دارای هویتی متکثر و متاثر از فرهنگ مجموعه کشورهایی باشد که در اندیشه هجرت به آنجاست. از نظر من چنین فردی بطور مداوم در برابر ساختار فرهنگی، ارزشی، هنجارها و حتی قوانین مسلط در جامعه خود مقاومت میکند و در صورت عدم توفیق در عبور از آنها درگیر نوعی از بحران هویت میگردد. چنین وضعیتی چه بسا در حداقل یک سوم از جامعه ایرانیان داخل کشور قابل مشاهده است. آپادورای نظریهپرداز اجتماعی از پنج ویژگی نام میبرد که مهاجرت فکری از جمله یکی از آنهاست: گریز قومی، گریز رسانه ای، گریز فناوری، گریز مالی، گریز فکری.
تاثیر رسانههای نوین در سایه توسعه شگفتآور فناوری ارتباطی در دنیای مجازی سبب شده است که رویکرد مقایسهای فرد در دورافتادهترین نقاط در جهان و ایران تقویت یافته و فرد در کلبه احزان خود به خانه رویاییاش در آنسوی مرزها بیاندیشد. هرچه دامنه فشارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی درجامعه بومی و مبدا بیشتر باشد میل به مهاجرت بویژه مهاجرت فکری به هرجایی بجز وطن افزایش مییابد. رمانتیزم مکالمه گون و نسیم در شاهکار شفیعی کدکنی گوشه چشمی بر همین پدیده دارد که “چو از این کویر وحشت بسلامتی گذشتی، به شکوفهها به باران برسان سلام ما را”!
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
——————————-
منابع:
https://donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-4005099
https://www.tabnak.ir/005Ad8
https://sociology.ucdavis.edu/research/research-spotlight/faculty-research-spotlight/migrations-of-the-mind-david-kyle
https://l1nq.com/Jb4wb
علی طایفی
آمارهای گوناگونی از مراکز مختلف با گروههای بررسی شده متفاوت وجود دارد که گویای اینست بین ۲۵ تا شصت درصد مردم در اقشار مختلف دارای میل و گرایش به مهاجرت و ترک وطن هستند. برپایه رویکرد نظری چرخه مهاجرت از فکری تا فیزیکی میتوان چنین استنباط کرد که اگرچه قریب ده درصد جامعه ایران از وطن خود دور شده و سختی مهاجرت را بر دشواری ادامه زیست در جغرافیا و فرهنگ ایران ترجیح دادهاند، ولی در واقع قریب یکسوم تا نیمی از جامعه ایران در داخل کشور در سودای وطنگریزی است. حجم و نرخ مهاجرت فکری ایرانیان چندین برابر نرخ مهاجرت فیزیکی ایرانیان به مرزهایی دور از کویر سیاسی در ایران است.
شکست پروژهانقلاب ۵۷، سرقت آرمانهای انقلابی و مردمی آن توسط اسلامگرایان شریعتمدار و ایدیولوژیک چنان ویرانی اقتصادی و میرایی فرهنگی در ساختار رسمی جامعه ایران فراهم ساخت که گویی خاک مرگ بر روح ایرانی دمیده شده است. نسل جدید با چالشگری خود علیه هنجارها و ارزشهای ایدیولوژیک و فاسد نظام امامی/ولایی و شکستهای پیدرپی در جنبشهای اجتماعی بدنبال راهکارهای فردی رفته و رحل اقامت در کشورهای حتی همسایه را بر جهل درماندن در زندگی نظام استبدادی را ترجیح میدهند. این پروسه پیش از برداشتن هر گامی، نخست نیازمند گسستگی معنوی، فکری و فرهنگی است که گاه از سنین کودکی در بین قشر وسیعی از جامعه ایران شکل میگیرد.
به بیان دیگر فرایند شناختی مهاجرتفکری پروسهایست که از طریق آن فرد پیش از جابجایی مکانی از کشوری به کشور دیگر، به زندگی در کشور و فرهنگ دیگر فکر میکند. بیتردید مهاجرت فکری با مهاجرتهای اجباری یا تبعید ناخواسته متفاوت است و در فرایند مهاجرت اجباری اصولا مجالی برای اندیشیدن و گسستگی فکری و فرهنگی برای فرد مهاجر بوجود نمیآید. در واقع بحران سیاسی، امنیتی، جنگ، قتلعام سیاسی یا قومیتی و دینی سببساز خروج اضطراری فرد از جامعه خود میگردد. امری که در مهاجرت فکری، بسیار زمانبر، تاحدودی ذهنی، فرهنگی و معنوی است تا زمانیکه محقق شود.
مطالعه جامعهشناختی کایل بر چگونگی آغاز فرایند شناختی و کاگنیتیو مهاجرت نشان میدهد که در مهاجرت فکری، فرد از پیش از جابجایی جغرافیایی، به جابجایی و سکونت فرهنگی و تاریخی خود اقدام کرده است و این پروسه از سالها پیش بتدریج ریشهگرفته و در ذهن فرد مهاجر از نظر فکری رشد کرده است. اگرچه پروسه مهاجرت چه پیش، حین و پس از آن بهیچوجه ساده، بیزحمت و بدون چالش نیست ولی اقدام برای مهاجرت خود مبتنی بر چالشگری دیگری است که فرد در جامعه خود مقابل ساختارهای مسلط موجود انجام میدهد.
استوارت هال طی پژوهشی جامعهشناختی خود، معتقد است که مهاجر فکری در یک سیالیت هویتی بسر میبرد. او اگرچه در کشور زادبوم خود زندکی میکند ولی دارای هویتی متعارض و متفاوت با فرهنگ عمومی در کشور مبدا است و چه بسا دارای هویتی متکثر و متاثر از فرهنگ مجموعه کشورهایی باشد که در اندیشه هجرت به آنجاست. از نظر من چنین فردی بطور مداوم در برابر ساختار فرهنگی، ارزشی، هنجارها و حتی قوانین مسلط در جامعه خود مقاومت میکند و در صورت عدم توفیق در عبور از آنها درگیر نوعی از بحران هویت میگردد. چنین وضعیتی چه بسا در حداقل یک سوم از جامعه ایرانیان داخل کشور قابل مشاهده است. آپادورای نظریهپرداز اجتماعی از پنج ویژگی نام میبرد که مهاجرت فکری از جمله یکی از آنهاست: گریز قومی، گریز رسانه ای، گریز فناوری، گریز مالی، گریز فکری.
تاثیر رسانههای نوین در سایه توسعه شگفتآور فناوری ارتباطی در دنیای مجازی سبب شده است که رویکرد مقایسهای فرد در دورافتادهترین نقاط در جهان و ایران تقویت یافته و فرد در کلبه احزان خود به خانه رویاییاش در آنسوی مرزها بیاندیشد. هرچه دامنه فشارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی درجامعه بومی و مبدا بیشتر باشد میل به مهاجرت بویژه مهاجرت فکری به هرجایی بجز وطن افزایش مییابد. رمانتیزم مکالمه گون و نسیم در شاهکار شفیعی کدکنی گوشه چشمی بر همین پدیده دارد که “چو از این کویر وحشت بسلامتی گذشتی، به شکوفهها به باران برسان سلام ما را”!
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
——————————-
منابع:
https://donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-4005099
https://www.tabnak.ir/005Ad8
https://sociology.ucdavis.edu/research/research-spotlight/faculty-research-spotlight/migrations-of-the-mind-david-kyle
https://l1nq.com/Jb4wb
Telegram
علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران)
تعهد یک جامعه شناس، پرسشگری از نهادهای قدرت، افشای نابرابری، ستم اجتماعی و جنسیتی، و سلطه طبقاتی است که آزادی و برابری حقوق اجتماعی انسان را تهدید میکند.
https://youtube.com/@sociologyofiran
https://www.tgoop.com/alitayefy
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz
https://youtube.com/@sociologyofiran
https://www.tgoop.com/alitayefy
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz
Forwarded from علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران)
🗡اعدام، قتل و جرمي دولتي است
اعدام صرفنظر ازانواع آن و برکنار از اعدام کودک یا بزرگسال، بدترین و شنیع ترین و در عین حال عاجزانه ترین راهکار در چاره جویی مسائل اجتماعی است و دراین رهگذر صورت مسئله پاک نمی شود. در ممالک غیر اسلامی، نظام مدیریت سیاسی و اجتماعی به چنان سجایای انسانی رسیده است که موضوع اعدام انسان بویژه اعدام کودکان را به چالش کشیده اند. کودکان در ممالک اروپایی مهمترین موقعیت حقوقی را دارند و از دوره شکل گیری جنین تا سن 18 سالگی، همه کودکان تحت حمایت قانونگذار و دولت بعنوان خرد و روح جمعی است.
درایران دولت نه تنها پاسخگوی مردم نیست، بلکه ظاهرا ملت پاسخگوی اوست. چنانکه بسیاری از قواعد دیگر این مرزوبوم با اصول جهانی و انسان پسند سازگار نیست، دولت نیز تاوان ناتوانی خودرا از ملت می ستاند و کودکان و جوانان قربانی شده، در نتیجه عملکرد غلط اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی دولت، ناشکفته جان می دهند.
@alitayefi1
به استناد نظریات بسیاری در حوزه مبانی جامعه شناختی، زمانی که ارزش ها و هنجارها با ساخت اجتماعی همسازی نشان نمی دهد نمی توان واقعیت را قربانی ارزشها و هنجارها ساخت. تقدس انسان بعنوان یک موجود اجتماعی مقدم بر تقدس ارزش ها و هنجارهای انسان ساخت است. بااین مقدمه می توان چنین نتیجه گرفت:
اعدام هر مجرمی، نابودی عنصرجرم نیست. جرم یک پدیده اجتماعی است نه بیولوژیک و فردی. هیچ انسانی بالذاته مجرم یا تبهکارنیست. جرم ریشه در ساختار اجتماعی دارد. جرم یک برساخته اجتماعی است. در مواردی جرم محصول ضعف در قانون و مدیریت توسعه است. لذا برای کاهش جرم اعدام کارساز نیست.
@alitayefi1
اعدام یک مجرم یعنی منفردسازی یک پدیده بنام جرم. به تعبیر فوکو این منفردسازی فقط ناشی از قدرت نیروی مسلطی است که در تشت ادراکی اش جرم را تقض فاعده بازی مورد علاقه او می داند. دراینجا اعدام نمادی از حفظ قدرت و وضع موجود است. اعدام دراین معنا تهدیدی برای حافظان قدرت و پوششی برای فرار از قبول مسئولیت در بروز نارسایی هاست.
اعدام بازتولید خشونت است. فلسفه وجودی اعدام از ازمنه دور، بشکل نانوشته ای این بوده که خشونت را نفی سازد هرچند بصورت بدوی آن. اینک درجامعه امروز با توسعه اندیشه اجتماعی و همچنین ناکارکردی این روش، اعدام ناقض امر خشونت زدایی است.
@alitayefi1
یک مجرم محصول فرایندهای اجتماعی است و جرم یک برساخته اجتماعی محسوب می شود. دراین خصوص باید به بازخوانی انتقادی ساختارها و قوانین و بستر اجتماعی پرداخت که میزان جرایم و مجرمان آن برخلاف اعدام ها روزافزون است.
در اکثر کشورهای بویژه اسکاندیناوی که نرخ اعدام صفر می باشد، میزان جرایم در کمترین حد خود قرار دارد و تعداد زندانی دراین ممالک در حداقل میزان خود . اگرچه جرم های مدرن در دنیای امروز متفاوت از جرایمی است که مثلا در ایران بوقوع می پیوندد. در ایران زنی که متقاضی حق برابر با مرد است مثلا در طلاق یا سرپرستی کودک، درصورت اصرار براین حق مستوجب زندان و مرتکب جرم شناخته می شود ولی در سوئد مردی که حق برابر زن خود بعنوان همسر را ندهد مجرم شناخته می شود.
@alitayefi1
اعدام یعنی سلب ناخواسته حق زندگی یک شخص. این عمل خواه توسط مجرم مرتکب به قتل صورت گیرد خواه از سوی نهاد قضایی و حقوقی و نظام مجازات اسلامی یا هر عنوان دیگری، مترادف با همان سلب ناخواسته حق زندگی است. به تعبیر دیگر اعدام خود یک جرم است و شخص یا نهاد صادر کننده حکم اعدام خود مجرم شناخته می شود.
قاتل و مقتول هردو قربانی شرایط نامتناسب با سجایای انسانی هستند. به تعبیر کارل مارکس، برای ایجاد سجایای انسانی باید جامعه را انسانی کرد. با اعدام انسان، پیش از هرچیز سجایای انسانی مورد تهاجم و تهدید قرار می گیرد.
@alitayefi1
دراین میان نقش رهبران دینی و متشرعین نیز بسیار حائز اهمیت است که بتوانند به بازنگری و تظبیق شرع اسلامی با ضرورتهای امروز جوامع مدرن و حقوق نوین بپردازند.
روح قوانین کیفری و جزایی درباره حقوق کودک بسیار متناقض است. از سویی کودکی پدیده ای حاشیه نشین است و کودکان کمترین حقوق دفاع و برخورداری از حقوق اجتماعی از آموزش و تفریح گرفته تا پوشاک، مسکن و تغذیه مناسب را دارند و در فرایند های تصمیم گیری نیز نقشی بدانان محول نمی شود ولی همین کودک در ارتکاب جرمی مانند بزرگسال درانتظار مرگ تا رسیدن به سن قانونی مرگ. این عمل یعنی اعدام همانند عمل قتل آن کودک، هر دو در ماهیت جرم محسوب می شوند و هرگز نمی توان پاسخ امری آسیب شناختی را با امری آسیب ساز دیگر به چاره جویی نشست.
علي طايفي
https://www.tgoop.com/alitayefi1
اعدام صرفنظر ازانواع آن و برکنار از اعدام کودک یا بزرگسال، بدترین و شنیع ترین و در عین حال عاجزانه ترین راهکار در چاره جویی مسائل اجتماعی است و دراین رهگذر صورت مسئله پاک نمی شود. در ممالک غیر اسلامی، نظام مدیریت سیاسی و اجتماعی به چنان سجایای انسانی رسیده است که موضوع اعدام انسان بویژه اعدام کودکان را به چالش کشیده اند. کودکان در ممالک اروپایی مهمترین موقعیت حقوقی را دارند و از دوره شکل گیری جنین تا سن 18 سالگی، همه کودکان تحت حمایت قانونگذار و دولت بعنوان خرد و روح جمعی است.
درایران دولت نه تنها پاسخگوی مردم نیست، بلکه ظاهرا ملت پاسخگوی اوست. چنانکه بسیاری از قواعد دیگر این مرزوبوم با اصول جهانی و انسان پسند سازگار نیست، دولت نیز تاوان ناتوانی خودرا از ملت می ستاند و کودکان و جوانان قربانی شده، در نتیجه عملکرد غلط اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی دولت، ناشکفته جان می دهند.
@alitayefi1
به استناد نظریات بسیاری در حوزه مبانی جامعه شناختی، زمانی که ارزش ها و هنجارها با ساخت اجتماعی همسازی نشان نمی دهد نمی توان واقعیت را قربانی ارزشها و هنجارها ساخت. تقدس انسان بعنوان یک موجود اجتماعی مقدم بر تقدس ارزش ها و هنجارهای انسان ساخت است. بااین مقدمه می توان چنین نتیجه گرفت:
اعدام هر مجرمی، نابودی عنصرجرم نیست. جرم یک پدیده اجتماعی است نه بیولوژیک و فردی. هیچ انسانی بالذاته مجرم یا تبهکارنیست. جرم ریشه در ساختار اجتماعی دارد. جرم یک برساخته اجتماعی است. در مواردی جرم محصول ضعف در قانون و مدیریت توسعه است. لذا برای کاهش جرم اعدام کارساز نیست.
@alitayefi1
اعدام یک مجرم یعنی منفردسازی یک پدیده بنام جرم. به تعبیر فوکو این منفردسازی فقط ناشی از قدرت نیروی مسلطی است که در تشت ادراکی اش جرم را تقض فاعده بازی مورد علاقه او می داند. دراینجا اعدام نمادی از حفظ قدرت و وضع موجود است. اعدام دراین معنا تهدیدی برای حافظان قدرت و پوششی برای فرار از قبول مسئولیت در بروز نارسایی هاست.
اعدام بازتولید خشونت است. فلسفه وجودی اعدام از ازمنه دور، بشکل نانوشته ای این بوده که خشونت را نفی سازد هرچند بصورت بدوی آن. اینک درجامعه امروز با توسعه اندیشه اجتماعی و همچنین ناکارکردی این روش، اعدام ناقض امر خشونت زدایی است.
@alitayefi1
یک مجرم محصول فرایندهای اجتماعی است و جرم یک برساخته اجتماعی محسوب می شود. دراین خصوص باید به بازخوانی انتقادی ساختارها و قوانین و بستر اجتماعی پرداخت که میزان جرایم و مجرمان آن برخلاف اعدام ها روزافزون است.
در اکثر کشورهای بویژه اسکاندیناوی که نرخ اعدام صفر می باشد، میزان جرایم در کمترین حد خود قرار دارد و تعداد زندانی دراین ممالک در حداقل میزان خود . اگرچه جرم های مدرن در دنیای امروز متفاوت از جرایمی است که مثلا در ایران بوقوع می پیوندد. در ایران زنی که متقاضی حق برابر با مرد است مثلا در طلاق یا سرپرستی کودک، درصورت اصرار براین حق مستوجب زندان و مرتکب جرم شناخته می شود ولی در سوئد مردی که حق برابر زن خود بعنوان همسر را ندهد مجرم شناخته می شود.
@alitayefi1
اعدام یعنی سلب ناخواسته حق زندگی یک شخص. این عمل خواه توسط مجرم مرتکب به قتل صورت گیرد خواه از سوی نهاد قضایی و حقوقی و نظام مجازات اسلامی یا هر عنوان دیگری، مترادف با همان سلب ناخواسته حق زندگی است. به تعبیر دیگر اعدام خود یک جرم است و شخص یا نهاد صادر کننده حکم اعدام خود مجرم شناخته می شود.
قاتل و مقتول هردو قربانی شرایط نامتناسب با سجایای انسانی هستند. به تعبیر کارل مارکس، برای ایجاد سجایای انسانی باید جامعه را انسانی کرد. با اعدام انسان، پیش از هرچیز سجایای انسانی مورد تهاجم و تهدید قرار می گیرد.
@alitayefi1
دراین میان نقش رهبران دینی و متشرعین نیز بسیار حائز اهمیت است که بتوانند به بازنگری و تظبیق شرع اسلامی با ضرورتهای امروز جوامع مدرن و حقوق نوین بپردازند.
روح قوانین کیفری و جزایی درباره حقوق کودک بسیار متناقض است. از سویی کودکی پدیده ای حاشیه نشین است و کودکان کمترین حقوق دفاع و برخورداری از حقوق اجتماعی از آموزش و تفریح گرفته تا پوشاک، مسکن و تغذیه مناسب را دارند و در فرایند های تصمیم گیری نیز نقشی بدانان محول نمی شود ولی همین کودک در ارتکاب جرمی مانند بزرگسال درانتظار مرگ تا رسیدن به سن قانونی مرگ. این عمل یعنی اعدام همانند عمل قتل آن کودک، هر دو در ماهیت جرم محسوب می شوند و هرگز نمی توان پاسخ امری آسیب شناختی را با امری آسیب ساز دیگر به چاره جویی نشست.
علي طايفي
https://www.tgoop.com/alitayefi1
Telegram
علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران)
تعهد یک جامعه شناس، پرسشگری از نهادهای قدرت، افشای نابرابری، ستم اجتماعی و جنسیتی، و سلطه طبقاتی است که آزادی و برابری حقوق اجتماعی انسان را تهدید میکند.
https://youtube.com/@sociologyofiran
https://www.tgoop.com/alitayefy
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz
https://youtube.com/@sociologyofiran
https://www.tgoop.com/alitayefy
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz