Forwarded from علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران) (Ali Tayefi)
0B0F_kU8zV9ntMWZmYmVlN2UtNjkwZi0.pdf
783.7 KB
جامعه شناسی فرار مغزها
تالیف و پژوهش از علی طایفی
معرفی کتاب: فرارمغزها در تاریخ ایران یک پدیده خاص پس از انقلاب است که ظهور و تحکیم قدرت پخمگان سبب ساز آن شد. حکومت نخودمغزها چنان عرصه را برای دگراندیشان تنگ ساخت که هر اندیشهای که توانست جان سالم بدر برد، جلای وطن کرد.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
@alitayefi1
تالیف و پژوهش از علی طایفی
معرفی کتاب: فرارمغزها در تاریخ ایران یک پدیده خاص پس از انقلاب است که ظهور و تحکیم قدرت پخمگان سبب ساز آن شد. حکومت نخودمغزها چنان عرصه را برای دگراندیشان تنگ ساخت که هر اندیشهای که توانست جان سالم بدر برد، جلای وطن کرد.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
@alitayefi1
Forwarded from موسیقی، خردِجان؛ شعر، جانِخرد! (Ali Tayefi)
مبادا جیغ بکشی.pdf
185.2 KB
مبادا جیغ بکشی
تجاوز سفید: روایتی برگرفته از واقعیت
علی طایفی
قزبس چشمانش به در بود. هراس همه وجودش را گرفته بود. از مادرش جملات مبهم و درهم برهمی شنیده بود که میگفت شب زفاف هرکاری گفت انجام بده. موهای مجعد و قهوهای روشن داشت. نور آفتاب دم غروب نیمرخ صورتش را روشن کرده بود. رنگ نارنجی کنار بیرنگی نیمه دیگر صورتش تضاد عجیبی داشت. انگار آفتاب زندگی او هم لب بام بود.
چهارده ساله بود که خواستگار داشت. گویی پدرش تصمیم داشت که او باید برود. خانه عرصه تنگی شده بود. مادر خسته از روزگار و ناتوان. پدر هم خمیده از فشار زندگی. بچههای زیادی داشتند.دو پسر و سه دختر. خب دختران هم باید زودتر از خانه دک میشدند. اصلا مهم نبود نامش بخت باشد یا شوربختی. اقتصاد خانواده اولین فاکتور بود. بعد نوبت آبروی خانواده میرسید. قاعده این بود که دختر که به سن بلوغ رسید باید شوهر کند و بچه بیاورد. نقش زن جز مادری و همسری مفهوم دیگری نداشت.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
تجاوز سفید: روایتی برگرفته از واقعیت
علی طایفی
قزبس چشمانش به در بود. هراس همه وجودش را گرفته بود. از مادرش جملات مبهم و درهم برهمی شنیده بود که میگفت شب زفاف هرکاری گفت انجام بده. موهای مجعد و قهوهای روشن داشت. نور آفتاب دم غروب نیمرخ صورتش را روشن کرده بود. رنگ نارنجی کنار بیرنگی نیمه دیگر صورتش تضاد عجیبی داشت. انگار آفتاب زندگی او هم لب بام بود.
چهارده ساله بود که خواستگار داشت. گویی پدرش تصمیم داشت که او باید برود. خانه عرصه تنگی شده بود. مادر خسته از روزگار و ناتوان. پدر هم خمیده از فشار زندگی. بچههای زیادی داشتند.دو پسر و سه دختر. خب دختران هم باید زودتر از خانه دک میشدند. اصلا مهم نبود نامش بخت باشد یا شوربختی. اقتصاد خانواده اولین فاکتور بود. بعد نوبت آبروی خانواده میرسید. قاعده این بود که دختر که به سن بلوغ رسید باید شوهر کند و بچه بیاورد. نقش زن جز مادری و همسری مفهوم دیگری نداشت.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
کودکان خیابان ایرانی و افغانی
علی طایفی
صدهاهزار تا دو میلیون تخمین کودکان درخیابان است که در شرایط ناامن اقتصادی و اجتماعی بدون هرگونه امنیت جانی و روانی بعنوان نیروی ارزان کار روزانه مورد بهره برداری کارفرمایان و شبکههای زیرزمینی سودجو قرار میگیرند. حکومت مافیایی ولایی زیر سایه حاکمیت فساد و ناکارآمدی به گسترش فقر و نابسامانی و نابودسازی زندگی و حیات شهروندی کودکان بویژه کودکان مهاجر میپردازد. با چنین رویه و بستری، جامعه آینده ایران شاهد نسلهای آسیبدیده و زخمخوردهای خواهد بود که فاقد توان توسعه و بازسازی یک جامعه سالم را خواهند داشت.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
علی طایفی
صدهاهزار تا دو میلیون تخمین کودکان درخیابان است که در شرایط ناامن اقتصادی و اجتماعی بدون هرگونه امنیت جانی و روانی بعنوان نیروی ارزان کار روزانه مورد بهره برداری کارفرمایان و شبکههای زیرزمینی سودجو قرار میگیرند. حکومت مافیایی ولایی زیر سایه حاکمیت فساد و ناکارآمدی به گسترش فقر و نابسامانی و نابودسازی زندگی و حیات شهروندی کودکان بویژه کودکان مهاجر میپردازد. با چنین رویه و بستری، جامعه آینده ایران شاهد نسلهای آسیبدیده و زخمخوردهای خواهد بود که فاقد توان توسعه و بازسازی یک جامعه سالم را خواهند داشت.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
Forwarded from علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران) (Ali Tayefi)
برخلاف شعارهای اصلی انقلاب در تامین برابری در جامعه، عملکرد حکومت سبب تعمیق نابرابری و فقیرتر شدن اقشار و طبقات اجتماعی شده است.
نابرابری در جامعه معلول و زمینه ساز خشونت است.
علی طایفی
@alitayefi1
نابرابری در جامعه معلول و زمینه ساز خشونت است.
علی طایفی
@alitayefi1
متفکران بزرگ جامعه شناسی.pdf
9.2 MB
معرفی کتاب بزرگان جامعهشناسی
علی طایفی
این کتاب دارای ویژگیهایخاصی است:
اولا به بزرگان اروپای غربی و امریکای شمالی پرداخته است که وجه غالب در اندیشه جامعهشناختی شناخته میشود و در درون خود سویه اروپامحوری را بهمراه دارد.
دوم. عمده این بزرگان جامعهشناسی، جنسیتی مردانه دارند و کمتر به زنان جامعهشناس ونظریههای آنان در حوزههای مختلف جامعهشناسی اشاره شده است.
سوم. قابلیت باهمنگری و رویکرد تلفیقی در پایان کتاب بسیار راهگشای این بینش است که امر اجتماعی را فقط با یک یا چند تیوری تمیتوان به تبیین نشست.
چهارم. تنوع نویسندگان نمایانگر تنوع رویکرد در معرفی جامعهشناسان مطرح در کتاب است اگرچه جای خالی نویسندگان غیراروپایی در آن خالی است.
بنظرم منابعی از این دست را باید با رویکردی انتقادی مطالعه کرده و به تحلیل نشست.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
علی طایفی
این کتاب دارای ویژگیهایخاصی است:
اولا به بزرگان اروپای غربی و امریکای شمالی پرداخته است که وجه غالب در اندیشه جامعهشناختی شناخته میشود و در درون خود سویه اروپامحوری را بهمراه دارد.
دوم. عمده این بزرگان جامعهشناسی، جنسیتی مردانه دارند و کمتر به زنان جامعهشناس ونظریههای آنان در حوزههای مختلف جامعهشناسی اشاره شده است.
سوم. قابلیت باهمنگری و رویکرد تلفیقی در پایان کتاب بسیار راهگشای این بینش است که امر اجتماعی را فقط با یک یا چند تیوری تمیتوان به تبیین نشست.
چهارم. تنوع نویسندگان نمایانگر تنوع رویکرد در معرفی جامعهشناسان مطرح در کتاب است اگرچه جای خالی نویسندگان غیراروپایی در آن خالی است.
بنظرم منابعی از این دست را باید با رویکردی انتقادی مطالعه کرده و به تحلیل نشست.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
نگاهی به کتاب شوهرکشی؛ تحقیقی از محدثی و دیگران
علی طایفی
جامعهشناس ارزشمند حسن محدثی پژوهشی ارزنده در باره یکی از ابعاد خشونت خانگی انجام داده است که مرکزیت آن حول محور شوهرکشی از زیرمجموعه همسرکشی است. آمارها و شرححال زنان محکوم شده به جرم قتل شوهرانشان بشدت تکان دهنده و هشداردهنده است. شخصا با مطالعه کلیات این کتاب و شرح و نقدهای پیرامون آن چند نکته بنظرم میرسد که قابل تامل است:
نخست اینکه شوهرکشی نشانگر وجود خشونت خانگی است که عمدتا توسط مردان علیه زنان رخ میدهد و در واقع چه بسا بتوان براساس شواهد تجربی و آماری نشان داد که زنان برای رهایی از خشونت مردان، دست به قتل شوهران خود میزنند. این پدیده اگرچه امری اجتماعی است ولی عمدتا اقدامی فردی استو نه جمعی. بدین معنا که در آمار مربوط به زنکشی در آن روی خشونت خانگی، قتل زنان فقط شامل قتل توسط شوهران نیست بلکه کشتار زنان در خانه و خانواده ایرانی عمدتا اقدامی جمعی و سپس فردی است.
دوم اینکه برخلاف گزارشهای نامستند رسانههای حکومتی نظیر فارس،گزارشهای جهانی حاکی است که درصد بالای همسرکشی، شامل زنکشی است تا شوهرکشی. بدین معنا طبق گزارش اخیر سازمانهای دیدهبان بینالمللی که در فهرست منابع بدان استناد کردهام، اسناد ثبتشده گواه این است که حتی درمنطقه آسیا از جمله ایران آمار خشونت منجر به قتل همسر توسط همسر در بین مردان بیش از زنان است. از اینرو نمیتوان بر این امر تاکید کرد که همسرکشی در ایران عمدتا توسط زنان صورت میگیرد بلکه موازنه این قتلهای خانگی، برعکس بوده و زنان بیشترین قربانیان قتلهای ناشی از خشونت خانگی هستند.
سوم اینکه حتی با تاکید موردی و پژوهشی بر سر بررسی فقط شوهرکشی، میتوان چنین گفت که زنان در این میان شرکای اجتماعی دارند. بدین معنا که اگر زنی به قتل شوهر خود اقدام کرده است، کنش او ریشه در قوانین ضدزن، ساختارهای زنستیز و فقدان راهکارهای چارهیایی و رهایی از خشونتهای خانگی دارد. در این معنا باید بیفزایم که چرخاندن سمت و سوی نوک نمودار قتل در خشونت خانگی بسوی زنان، روشی است که از نظر جامعهشناختی و حتی چه بسا از نظر حقوقی، میتواند مصدر خشونت در جامعه مردسالار و پایمال کردن نقش و حقوق زنان در نهاد خانواده و سایر نهادهای اجتماعی در جامعه ایران را کمشماری کرده و اهمیت آنرا نادیده بگیرد.
در نهایت اینکه از نظر جامعهشناختی و نه جرمشناسی، قتل شوهران توسط زنان، ابعادی از چالشگری، اعتراض زنان علیه ساختار نابرابر و ستمگرای مردان علیه زنان و شورشگری علیه سلطه مردانه است. در حالیکه زنکشی توسط شوهران و مردان جامعه، نشانه سلطه سرمایه اجتماعی، تحمیل خشونتبار سنت مردسالاری علیه زنان، ناموسپنداری زن از سوی مردان و خشونتساختاری است که از دیرزمان در جوامعی مانند ایران ریشه داشته و دارد.
میدانم که قصد پژوهشگر و یارانش چنین نبوده و گرتهبرداری یک بعد از یک مسیله اجتماعی در خشونت خانگی و همسرکشی برای انجام پژوهش، در جای خود بسیار دارای اهمیت است و امیدوارم پژوهشهایی از این دست در لایههای دیگر این واقعه اجتماعی فرصت انجام و انتشار بیشتری یابند.
———————-
منابع:
https://www.unodc.org/documents/data-and-analysis/gsh/2023/Global_study_on_homicide_2023_web.pdf
https://www.tgoop.com/NewHasanMohaddesi/11123
https://www.unodc.org/documents/data-and-analysis/GSH2018/GSH18_Gender-related_killing_of_women_and_girls.pdf
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
علی طایفی
جامعهشناس ارزشمند حسن محدثی پژوهشی ارزنده در باره یکی از ابعاد خشونت خانگی انجام داده است که مرکزیت آن حول محور شوهرکشی از زیرمجموعه همسرکشی است. آمارها و شرححال زنان محکوم شده به جرم قتل شوهرانشان بشدت تکان دهنده و هشداردهنده است. شخصا با مطالعه کلیات این کتاب و شرح و نقدهای پیرامون آن چند نکته بنظرم میرسد که قابل تامل است:
نخست اینکه شوهرکشی نشانگر وجود خشونت خانگی است که عمدتا توسط مردان علیه زنان رخ میدهد و در واقع چه بسا بتوان براساس شواهد تجربی و آماری نشان داد که زنان برای رهایی از خشونت مردان، دست به قتل شوهران خود میزنند. این پدیده اگرچه امری اجتماعی است ولی عمدتا اقدامی فردی استو نه جمعی. بدین معنا که در آمار مربوط به زنکشی در آن روی خشونت خانگی، قتل زنان فقط شامل قتل توسط شوهران نیست بلکه کشتار زنان در خانه و خانواده ایرانی عمدتا اقدامی جمعی و سپس فردی است.
دوم اینکه برخلاف گزارشهای نامستند رسانههای حکومتی نظیر فارس،گزارشهای جهانی حاکی است که درصد بالای همسرکشی، شامل زنکشی است تا شوهرکشی. بدین معنا طبق گزارش اخیر سازمانهای دیدهبان بینالمللی که در فهرست منابع بدان استناد کردهام، اسناد ثبتشده گواه این است که حتی درمنطقه آسیا از جمله ایران آمار خشونت منجر به قتل همسر توسط همسر در بین مردان بیش از زنان است. از اینرو نمیتوان بر این امر تاکید کرد که همسرکشی در ایران عمدتا توسط زنان صورت میگیرد بلکه موازنه این قتلهای خانگی، برعکس بوده و زنان بیشترین قربانیان قتلهای ناشی از خشونت خانگی هستند.
سوم اینکه حتی با تاکید موردی و پژوهشی بر سر بررسی فقط شوهرکشی، میتوان چنین گفت که زنان در این میان شرکای اجتماعی دارند. بدین معنا که اگر زنی به قتل شوهر خود اقدام کرده است، کنش او ریشه در قوانین ضدزن، ساختارهای زنستیز و فقدان راهکارهای چارهیایی و رهایی از خشونتهای خانگی دارد. در این معنا باید بیفزایم که چرخاندن سمت و سوی نوک نمودار قتل در خشونت خانگی بسوی زنان، روشی است که از نظر جامعهشناختی و حتی چه بسا از نظر حقوقی، میتواند مصدر خشونت در جامعه مردسالار و پایمال کردن نقش و حقوق زنان در نهاد خانواده و سایر نهادهای اجتماعی در جامعه ایران را کمشماری کرده و اهمیت آنرا نادیده بگیرد.
در نهایت اینکه از نظر جامعهشناختی و نه جرمشناسی، قتل شوهران توسط زنان، ابعادی از چالشگری، اعتراض زنان علیه ساختار نابرابر و ستمگرای مردان علیه زنان و شورشگری علیه سلطه مردانه است. در حالیکه زنکشی توسط شوهران و مردان جامعه، نشانه سلطه سرمایه اجتماعی، تحمیل خشونتبار سنت مردسالاری علیه زنان، ناموسپنداری زن از سوی مردان و خشونتساختاری است که از دیرزمان در جوامعی مانند ایران ریشه داشته و دارد.
میدانم که قصد پژوهشگر و یارانش چنین نبوده و گرتهبرداری یک بعد از یک مسیله اجتماعی در خشونت خانگی و همسرکشی برای انجام پژوهش، در جای خود بسیار دارای اهمیت است و امیدوارم پژوهشهایی از این دست در لایههای دیگر این واقعه اجتماعی فرصت انجام و انتشار بیشتری یابند.
———————-
منابع:
https://www.unodc.org/documents/data-and-analysis/gsh/2023/Global_study_on_homicide_2023_web.pdf
https://www.tgoop.com/NewHasanMohaddesi/11123
https://www.unodc.org/documents/data-and-analysis/GSH2018/GSH18_Gender-related_killing_of_women_and_girls.pdf
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
Forwarded from موسیقی، خردِجان؛ شعر، جانِخرد! (Ali Tayefi)
حاجیه خانم و چادر سیاه بختش
نگارش و صدا از علی طایفی
داستانی از رخدادهای بیشمار اجتماعی در توصیف موقعیت زن در جامعه سنتی و دینی ایران.
متن داستان:
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz/24335
موسیقی، خرد جان؛ شعر، جانِ خِرَد
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz
نگارش و صدا از علی طایفی
داستانی از رخدادهای بیشمار اجتماعی در توصیف موقعیت زن در جامعه سنتی و دینی ایران.
متن داستان:
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz/24335
موسیقی، خرد جان؛ شعر، جانِ خِرَد
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz
فاک د پلیس!
علی طایفی
سالهای نخست زندگی در اروپا شاهد بودم که پلیس حرمت نسبی بین مردم دارد و این امر برای من همواره محل پرسش بود! حتی در همان ابتدای مهاجرت، وقتی از کنار پلیس در سوید رد میشدم حس ناامنی بمن دست میداد درست برخلاف مردم بومی که با حضور پلیس احساس امنیت میکردند.
هنوز هم در بسیاری از مناطق مهاجرنشین بر در و دیوار نوشته میشود لعنت به پلیس( Fuck the polic). این امر حاکی است که اکثر مهاجران کشورهای غیردمکراتیک، استبدادی و اسلامی که وارد جوامع اروپای غربی و شمالی میشوند نگاهشان به پلیس همچنان بعنوان نیروی سرکوب، اختناق و عامل شکنجه و فاسد و ضدمردمی است.
تجربه زیسته در ایران نیز گواه است که در پیش و پس از انقلاب ۵۷ همواره پلیس ماشین جنایت و خشونت علیه مردم و دفاع از قشر فاسد شاهی و ولایی حاکم بوده و هست. آخرین نشانه آن نیز قتل سيدمحمد ميرموسوی است که اخیرا زیر شکنجه وحشیانه نیروی انتظامی کشته شد.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
علی طایفی
سالهای نخست زندگی در اروپا شاهد بودم که پلیس حرمت نسبی بین مردم دارد و این امر برای من همواره محل پرسش بود! حتی در همان ابتدای مهاجرت، وقتی از کنار پلیس در سوید رد میشدم حس ناامنی بمن دست میداد درست برخلاف مردم بومی که با حضور پلیس احساس امنیت میکردند.
هنوز هم در بسیاری از مناطق مهاجرنشین بر در و دیوار نوشته میشود لعنت به پلیس( Fuck the polic). این امر حاکی است که اکثر مهاجران کشورهای غیردمکراتیک، استبدادی و اسلامی که وارد جوامع اروپای غربی و شمالی میشوند نگاهشان به پلیس همچنان بعنوان نیروی سرکوب، اختناق و عامل شکنجه و فاسد و ضدمردمی است.
تجربه زیسته در ایران نیز گواه است که در پیش و پس از انقلاب ۵۷ همواره پلیس ماشین جنایت و خشونت علیه مردم و دفاع از قشر فاسد شاهی و ولایی حاکم بوده و هست. آخرین نشانه آن نیز قتل سيدمحمد ميرموسوی است که اخیرا زیر شکنجه وحشیانه نیروی انتظامی کشته شد.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
file.pdf
4.3 MB
جامعهشناسی ضحاک ماردوش
پژوهشی از سعیدی سیرجانی
علی طایفی
اسطوره ضحاک در شاهنامه، از نظر جامعهشناسی گذشتگان به تعبیر اسپنسر، یک روایت ماندگار است. به تعبیر جوانشیر، شاهنامهشناس، نام و داستان ضحاک، از اشعار نادر شاهنامه است که فردوسی در آن زبان عربی را بکار برده و آژیدهاک را به ضحاک نمادین ساخت تا علیه اسلام سیاسی وقت و ایرانیستیز بتازد. تاریخ استبداد در ایران پس از هجوم اعراب اسلامگرا به ایران تاکنون عمدتا شکلی از استبداد دینی بوده که در طی چهاردهه اخیر صورت و سیرتی ناب از پیوند دین و حکومت را بنمایش گذاشت.
ضحاک ماردوش، مغز ایرانیان را خوراک روزانه کرد و همانند چهار دهه اخیر، فرهنگ و فرهیختگان ایرانی را در شکم سرطانی خود هضم و نابود کرد و میکند. کتاب جامعهشناختی ضحاک ماردوش چنان هراسی در جان استبداد دینی حاکم انداخت که سرانجام سرِ خود نویسنده کتاب، سیرجانی را نیز خورد. بیش از ۴۰ هزار نفر از روزهای نخست پیروزی اسلامگرایان در سال ۵۷ قربانی ضحاک و ضحاکپرستان شدهاند و همچنان بطور روزانه خوراک مارهای سمی این اندیشه میشود.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
پژوهشی از سعیدی سیرجانی
علی طایفی
اسطوره ضحاک در شاهنامه، از نظر جامعهشناسی گذشتگان به تعبیر اسپنسر، یک روایت ماندگار است. به تعبیر جوانشیر، شاهنامهشناس، نام و داستان ضحاک، از اشعار نادر شاهنامه است که فردوسی در آن زبان عربی را بکار برده و آژیدهاک را به ضحاک نمادین ساخت تا علیه اسلام سیاسی وقت و ایرانیستیز بتازد. تاریخ استبداد در ایران پس از هجوم اعراب اسلامگرا به ایران تاکنون عمدتا شکلی از استبداد دینی بوده که در طی چهاردهه اخیر صورت و سیرتی ناب از پیوند دین و حکومت را بنمایش گذاشت.
ضحاک ماردوش، مغز ایرانیان را خوراک روزانه کرد و همانند چهار دهه اخیر، فرهنگ و فرهیختگان ایرانی را در شکم سرطانی خود هضم و نابود کرد و میکند. کتاب جامعهشناختی ضحاک ماردوش چنان هراسی در جان استبداد دینی حاکم انداخت که سرانجام سرِ خود نویسنده کتاب، سیرجانی را نیز خورد. بیش از ۴۰ هزار نفر از روزهای نخست پیروزی اسلامگرایان در سال ۵۷ قربانی ضحاک و ضحاکپرستان شدهاند و همچنان بطور روزانه خوراک مارهای سمی این اندیشه میشود.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
Forwarded from کتابهای ممنوعه
🛑 مجموعه کتابهای جناب علی طایفی، جامعهشناس؛ که به کانال کتابهای ممنوعه اهداء شده است.
🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee 🔻🔻🔻
🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee 🔻🔻🔻
کابوس ناموس
علی طایفی
اینهمه آدم برای تسلیت به پدر جنایتکار مبینا زینیوند آمدهاند!؟ انگیزه این حجم از مشارکت در مراسم دفن دختر مقتول توسط پدرش، از دو حال خارج نیست:
اگر این مشارکت برای همدردی با پدر مبینا باشد نشان میدهدکه قاتلان بالقوه دختران زیر نام ناموس در شهر پرسه میزنند! ساختار مردسالاری چنان آسیبپذیر و شکننده است که با رابطه عاطفی و عاشقانه یک دختردر خانواده سنتی، فروریخته و سبب جنایت هولناک میگردد.
اگر این تجمع برای حمایت از دختر بیگناه است که این جماعت باید مدعی خونخواهی باشند و این لکه ننگ را از دامان اجتماع سنتی، قومیتی و فرهنگی خود دور سازند.
فرهنگ ناموسپرستی و زن در خانواده و اجتماع را ابژه ناموس دانستن، رویکردی بشدت ضد انسانی و مغایر با حقوق برابر زن و مرد مبتنی بر اصول حقوق بشری است. در ممالک اسلامی، خانواده ناامنترین نهاد اجتماعی برای زنان است که دست در دست حکومت اسلامی، زنان را به تیغ ناموس میسپارند.
داستان اجتماعی “بیناموس” در باره رومینا اشرفی را در اینجا بخوانید
https://www.tgoop.com/alitayefi1/4732
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
علی طایفی
اینهمه آدم برای تسلیت به پدر جنایتکار مبینا زینیوند آمدهاند!؟ انگیزه این حجم از مشارکت در مراسم دفن دختر مقتول توسط پدرش، از دو حال خارج نیست:
اگر این مشارکت برای همدردی با پدر مبینا باشد نشان میدهدکه قاتلان بالقوه دختران زیر نام ناموس در شهر پرسه میزنند! ساختار مردسالاری چنان آسیبپذیر و شکننده است که با رابطه عاطفی و عاشقانه یک دختردر خانواده سنتی، فروریخته و سبب جنایت هولناک میگردد.
اگر این تجمع برای حمایت از دختر بیگناه است که این جماعت باید مدعی خونخواهی باشند و این لکه ننگ را از دامان اجتماع سنتی، قومیتی و فرهنگی خود دور سازند.
فرهنگ ناموسپرستی و زن در خانواده و اجتماع را ابژه ناموس دانستن، رویکردی بشدت ضد انسانی و مغایر با حقوق برابر زن و مرد مبتنی بر اصول حقوق بشری است. در ممالک اسلامی، خانواده ناامنترین نهاد اجتماعی برای زنان است که دست در دست حکومت اسلامی، زنان را به تیغ ناموس میسپارند.
داستان اجتماعی “بیناموس” در باره رومینا اشرفی را در اینجا بخوانید
https://www.tgoop.com/alitayefi1/4732
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
Forwarded from علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران) (Ali Tayefi)
زنان و کودکان عمده ترین آسیب دیدگان زمین لرزه و بلایای طبیعی-اجتماعی اند. این گزاره در ساختارهای مردمحور و زن ستیز بیشتر بوقوع می پیوندد.
علی طایفی
@alitayefi1
علی طایفی
@alitayefi1
نجات دین به قیمت نابودی جامعه!
علی طایفی
آمار اختصاص بودجه کشور به مراکز و نهادهای دینی و مذهبی در طی دهههای گذشته دایم رو به رشد بوده است. نتایج این امر اما حاکی است که گرایش به دین روزبروز رو به کاهش نهاده و دین حتی در صحنه زندگی فردی نیز رو به نابودی نهاده است. از پیامدهای تباهی پیوند دین و سیاست بویژه در سالهای پس از انقلاب موسوم به اسلامی، همین که
قریب شصت درصد مردم در زیر فقر بسر برده،
یک چهارم کودکان از فضای آموزشی محروم مانده،
اعتیاد به ارقام چند میلیونی رسیده،
فحشای حکومتی رواج یافته،
قاچاق اسلحه و مواد مخدر در نظام مافیای ولایی رو به افزایش نهاده،
اعتبار جهانی ایران و ایرانی به نازلترین حد خود رسیده،
بیکاری و بیماری سختعلاج افزایش یافته،
و کودکان و زنان در شدیدترین مضایق اجتماعی بسر میبرند.
هرچه فهرست اختصاص بودجه به مراکز دینی افزایش مییابد، به همان میزان نرخ فساد، جرایم، واپسگرایی، بیدینی و فقر عمومی و بیکاری رو به افزایش میدهد. بودجههای دینی، در واقع بودجه دینزدایی از جامعه و به قیمت تباهی جامعه انسانی ایران امروز است.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
علی طایفی
آمار اختصاص بودجه کشور به مراکز و نهادهای دینی و مذهبی در طی دهههای گذشته دایم رو به رشد بوده است. نتایج این امر اما حاکی است که گرایش به دین روزبروز رو به کاهش نهاده و دین حتی در صحنه زندگی فردی نیز رو به نابودی نهاده است. از پیامدهای تباهی پیوند دین و سیاست بویژه در سالهای پس از انقلاب موسوم به اسلامی، همین که
قریب شصت درصد مردم در زیر فقر بسر برده،
یک چهارم کودکان از فضای آموزشی محروم مانده،
اعتیاد به ارقام چند میلیونی رسیده،
فحشای حکومتی رواج یافته،
قاچاق اسلحه و مواد مخدر در نظام مافیای ولایی رو به افزایش نهاده،
اعتبار جهانی ایران و ایرانی به نازلترین حد خود رسیده،
بیکاری و بیماری سختعلاج افزایش یافته،
و کودکان و زنان در شدیدترین مضایق اجتماعی بسر میبرند.
هرچه فهرست اختصاص بودجه به مراکز دینی افزایش مییابد، به همان میزان نرخ فساد، جرایم، واپسگرایی، بیدینی و فقر عمومی و بیکاری رو به افزایش میدهد. بودجههای دینی، در واقع بودجه دینزدایی از جامعه و به قیمت تباهی جامعه انسانی ایران امروز است.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انقلاب ایران، انقلاب بیسوادی و فقر
علی طایفی
یکی از شعارهای محوری مدعیان انقلاب اسلامی رفع فقر و تعالی انسان و از جمله آموزش همگان بود. نهضت سوادآموزی نیز با همه عقبماندگی ریاست ولایی قرائتی بهمین منظور تاسیس شد. امروزه پس از قریب بیش از چهار دهه حدود ۲۵ درصد جمعیت کشور بیسواد هستند و بخش بزرگی از کودکان در سن تحصیل از امکان برخورداری از آموزش عمومی محرومند. نگاهی به چگونگی عبور از مسیرهای خطرناک برای دستیابی به آموزش در کشور در مناطق محروم کشور نشانگر توخالی بودن همه وعدههایی بود که رهبران انقلاب موسوم به اسلامی همواره سردادهاند.
امروزه اگرچه نسل جدید از کودک تا نوجوان در شوق کسب آموزش و ارتقای سطح دانش خود هستند، فقدان نظام آموزش کارآمد از بعد فیزیکی و تاسیس مدارس تا محتوای ایدیولوژیک و واپسگرای آن گواهی بر این است که نسل آینده نیز بشدت در معرض خطر بیسوادی، محرومیت و فقر عمومی قرار دارد. فقر آموزش و توسعه نهادی نتیجه اختصاص منابع مالی کشور برای فساد، قاچاق، آموزش لاطائلات مذهبی، ترویج خرافه، جنگ افروزی و فساد و عیاشی سران کشوری و لشگری است.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
علی طایفی
یکی از شعارهای محوری مدعیان انقلاب اسلامی رفع فقر و تعالی انسان و از جمله آموزش همگان بود. نهضت سوادآموزی نیز با همه عقبماندگی ریاست ولایی قرائتی بهمین منظور تاسیس شد. امروزه پس از قریب بیش از چهار دهه حدود ۲۵ درصد جمعیت کشور بیسواد هستند و بخش بزرگی از کودکان در سن تحصیل از امکان برخورداری از آموزش عمومی محرومند. نگاهی به چگونگی عبور از مسیرهای خطرناک برای دستیابی به آموزش در کشور در مناطق محروم کشور نشانگر توخالی بودن همه وعدههایی بود که رهبران انقلاب موسوم به اسلامی همواره سردادهاند.
امروزه اگرچه نسل جدید از کودک تا نوجوان در شوق کسب آموزش و ارتقای سطح دانش خود هستند، فقدان نظام آموزش کارآمد از بعد فیزیکی و تاسیس مدارس تا محتوای ایدیولوژیک و واپسگرای آن گواهی بر این است که نسل آینده نیز بشدت در معرض خطر بیسوادی، محرومیت و فقر عمومی قرار دارد. فقر آموزش و توسعه نهادی نتیجه اختصاص منابع مالی کشور برای فساد، قاچاق، آموزش لاطائلات مذهبی، ترویج خرافه، جنگ افروزی و فساد و عیاشی سران کشوری و لشگری است.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
👍1
جامعه بیمار، بیپرستار!
علی طایفی
فقر تغذیه و بهداشت، سالخوردگی جمعیت، شیوع بیماریهای سختدرمان، و نیاز جامعه پزشکی به مراقبتهای پیراپزشکی از عمده عواملی است که زمینه نیاز به تربیت پرستاران در جامعه را تقویت میسازد.
سالانه میلیاردها تومن با اینهمه تنگدستی خانوادهها و کمبود منابع مالی کشور که به غارت میرود، صرف تربیت و آموزش یک پرستار از دوران کودکی تا پایان تخصص پرستاری میشود ولی بهسادگی بدلایل متعدد از جمله ناامنی شغلی، اجتماعی و اقتصادی از کشور مهاجرت میکنند.
جمعیت ایران در طی سالهای آینده بسرعت رو به پیری نهاده و نرخ جمعیت سالمند رو به افزایش است. جامعه بدون پرستار، مشابه جامعه بیماری است که کسی برای مراقبت از او ندارد. ورشکستگی بخش درمان را باید با همین ساختها سنجید.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
علی طایفی
فقر تغذیه و بهداشت، سالخوردگی جمعیت، شیوع بیماریهای سختدرمان، و نیاز جامعه پزشکی به مراقبتهای پیراپزشکی از عمده عواملی است که زمینه نیاز به تربیت پرستاران در جامعه را تقویت میسازد.
سالانه میلیاردها تومن با اینهمه تنگدستی خانوادهها و کمبود منابع مالی کشور که به غارت میرود، صرف تربیت و آموزش یک پرستار از دوران کودکی تا پایان تخصص پرستاری میشود ولی بهسادگی بدلایل متعدد از جمله ناامنی شغلی، اجتماعی و اقتصادی از کشور مهاجرت میکنند.
جمعیت ایران در طی سالهای آینده بسرعت رو به پیری نهاده و نرخ جمعیت سالمند رو به افزایش است. جامعه بدون پرستار، مشابه جامعه بیماری است که کسی برای مراقبت از او ندارد. ورشکستگی بخش درمان را باید با همین ساختها سنجید.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
حکومت اسلامی، عامل اعتیاد
علی طایفی
آمار معتادن در ایران امروز نسبت به پیش از انقلاب از کمتر از یک میلیون معادل دو دهم درصد از کل جمعیت آنزمان به نزدیک ۹-۱۰ میلیون نفر برابر با بیش از ده درصد جمعیت کشور رسیده است.
مسیله اصلی پیش از اعتیاد، نرخ سهولت دسترسی و ارزانی مواد مخدر است که ورود قاچاق و صدور آن عمدتا توسط نهادهای نظامی و امنیتی حکومتی صورت میگیرد. مسیر انتقال قاچاق مواد مخدر در نقشه نیز نشان میدهد مسیر ورود و خروج مواد مخدر در ایران چگونه از شرق تا غرب ایران، مردم را اسیر اعتیاد کرده است.
فقر، بیکاری، و مصایب اجتماعی از مهمترین عوامل زمینهساز اعتیاد در ایران است که در اینفوگرافی پیوست دیده نمیشود.
محرومیت و اعتیاد همواره دو متغیر پیوسته بههم بوده و هرچه محرومیت بیشتر ، امکان شیوع اعتیاد در آن منطقه بیشتر است.
اعدام معتادان و کارگزاران شبکههای قاچاق نیز هرگز از مسیولیت حاکمیت در شیوع اعتیاد نکاسته و در اولویت توسعه اجتماعی حکومت نیست.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
علی طایفی
آمار معتادن در ایران امروز نسبت به پیش از انقلاب از کمتر از یک میلیون معادل دو دهم درصد از کل جمعیت آنزمان به نزدیک ۹-۱۰ میلیون نفر برابر با بیش از ده درصد جمعیت کشور رسیده است.
مسیله اصلی پیش از اعتیاد، نرخ سهولت دسترسی و ارزانی مواد مخدر است که ورود قاچاق و صدور آن عمدتا توسط نهادهای نظامی و امنیتی حکومتی صورت میگیرد. مسیر انتقال قاچاق مواد مخدر در نقشه نیز نشان میدهد مسیر ورود و خروج مواد مخدر در ایران چگونه از شرق تا غرب ایران، مردم را اسیر اعتیاد کرده است.
فقر، بیکاری، و مصایب اجتماعی از مهمترین عوامل زمینهساز اعتیاد در ایران است که در اینفوگرافی پیوست دیده نمیشود.
محرومیت و اعتیاد همواره دو متغیر پیوسته بههم بوده و هرچه محرومیت بیشتر ، امکان شیوع اعتیاد در آن منطقه بیشتر است.
اعدام معتادان و کارگزاران شبکههای قاچاق نیز هرگز از مسیولیت حاکمیت در شیوع اعتیاد نکاسته و در اولویت توسعه اجتماعی حکومت نیست.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
Forwarded from علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران) (Ali Tayefi)
💔دوگانه های اجتماعی:
واگرایی و گسیختگی جامعه
جامعه ایران با یک گسیختگی تاریخی روبروست که بدان شکاف بین دولت ملت نام نهاده ایم. اگرچه این شکاف در عصر نوین تعین بیشتری بخود گرفته و ناظر بر ملت بمعنای سرزمینی آن با حکومت بمفهوم مدرن آن است ولی در طی دهه های اخیر این دوگانه بشدت متکثر شده و ابعاد و سطوح مختلفی بخود گرفته است:
💔دوگانه مرکز پیرامون. این دوگانه از شکاف روستایی-شهری به حاشیه نشینی و شهر نشینی و در نهایت حاشیه نشینی سرزمینی و مرکزگرا در استانهای مرکزی منتهی شده است. در این ساختار، مردم ساکن در مناطق مرزی کشور از استانهای سیستان و بلوچستان تا خوزستان و بوشهر، و از لرستان و کردستان تا آذربایجان، نسبت به استانهای مرکزی کشور از محرومیت بیشتری برخوردارند. این محرومیت دوگانه درون استان ها نیز حاکم است بگونه ای که مردم شهرهای یک استان نسبت به استان مرکزی از محرومیت نسبی رنج می برند.
💔دوگانه مرد و زن. این دوگانه شدت یافته پس از انقلاب به تضاد عمده بین منافع زن و مرد در جامعه منجر شده است. بنیان های ایدئولوژی دینی در پس این دوگانه سازی، چنان واگرایی و گسست اجتماعی را سبب شده است که نهاد خانواده در وهله نخست و سپس عرصه های دیگر اجتماعی و اقتصادی چون بازار کار، میدان نمایش این تضاد منافع است. این دوگانه جنسیتی در درون خود نیز دوگانگی های متناقضی دارد که می توان شکاف نیاز و منافع همباش و دگرباش جنسی در بین مردان وزنان را نمونه روشنی از آن یافت.
💔دوگانه شهرنشین و حاشیه نشین. رشد شهر نشینیِ زمام گسیخته پس از انقلاب و مرکزگرایی درتامین امکانات حیات اجتماعی و محرومیت روزافزون زندگی روستایی و اقتصاد کشاورزی که سبب هجوم روستاییان به شهرها گردید از جمله عرصه هایی است که سبب ساز رشد حاشیه نشینان شهری گردید. این پدیده محصول ناتوانی زندگی و جامعه شهری در جذب این حجم از مهاجرت های داخلی بود. این دوگانه چنان تضاد جدی است که از بین قریب بیش از ۵۰ میلیون شهرنشین! قریب ۲۰ میلیون در حاشیه شهرها در ستیز و جدال با منافع شهرنشینان، حیات خود را بسر می کنند.
💔دوگانه روحانیون و مردم . قشر روحانیون پس از انقلاب به طبقه صاحب قدرت و ثروتی مبدل شده که تقریبا تمامی عرصه های حیات اجتماعی از نهادهای دینی و سیاسی تا آموزشی و فرهنگی، حتی نظامی و اقتصادی را تسخیرکرده است. تضاد بین طبقه روحانیون برخوردار از منافع بیحد و حساب منزلتی تا طبقاتی از یکسو و مردم عادی در اقشار و طبقات مختلف اجتماعی، دوگانه دیگری است که به شکاف های اجتماعی موجود در جامعه دامن میزند.
💔دوگانه ثروتمند و فقیر، قطب بندی ساختاری دیگری است که پس از انقلاب، شدت و وسعت بیشتری بخود گرفت. زندگی بیش از ۶۰ درصد جمعیت کشور در زیر خط فقر از یکسو و ثروت اندوزی افسانه ای منصوبان قدرت و منسوبان بدان سبب شده است که ده درصد جمعیت، ثروتی برابر با ۷۰ درصد جامعه داشته و دوگانه طبقاتی میان صاحبان و فاقدان ابزار قدرت و ثروت، به مهمترین شکاف و دوگانه اجتماعی مبدل شود.
🔔درچنین ساختاری از شکاف، دوگانگی، تضاد، ناهمسودی منافع و گسست و واگرایی اجتماعی میان اقشار و طبقات مختلف اجتماعی، تمامیت یک جامعه منسجم و یکپارچه بشدت به مخاطره افتاده و جامعه مدنی، تمدن واحد و همبستگی ملی در نابسامانی و بحرانی جدی بسر می برد. در چنین ساختاری، جامعه بمفهوم کلان و بهم پیوسته بشدت آسیب پذیر و تحت مخاطره فروپاشی است.
علی طایفی
https://www.tgoop.com/alitayefi1
واگرایی و گسیختگی جامعه
جامعه ایران با یک گسیختگی تاریخی روبروست که بدان شکاف بین دولت ملت نام نهاده ایم. اگرچه این شکاف در عصر نوین تعین بیشتری بخود گرفته و ناظر بر ملت بمعنای سرزمینی آن با حکومت بمفهوم مدرن آن است ولی در طی دهه های اخیر این دوگانه بشدت متکثر شده و ابعاد و سطوح مختلفی بخود گرفته است:
💔دوگانه مرکز پیرامون. این دوگانه از شکاف روستایی-شهری به حاشیه نشینی و شهر نشینی و در نهایت حاشیه نشینی سرزمینی و مرکزگرا در استانهای مرکزی منتهی شده است. در این ساختار، مردم ساکن در مناطق مرزی کشور از استانهای سیستان و بلوچستان تا خوزستان و بوشهر، و از لرستان و کردستان تا آذربایجان، نسبت به استانهای مرکزی کشور از محرومیت بیشتری برخوردارند. این محرومیت دوگانه درون استان ها نیز حاکم است بگونه ای که مردم شهرهای یک استان نسبت به استان مرکزی از محرومیت نسبی رنج می برند.
💔دوگانه مرد و زن. این دوگانه شدت یافته پس از انقلاب به تضاد عمده بین منافع زن و مرد در جامعه منجر شده است. بنیان های ایدئولوژی دینی در پس این دوگانه سازی، چنان واگرایی و گسست اجتماعی را سبب شده است که نهاد خانواده در وهله نخست و سپس عرصه های دیگر اجتماعی و اقتصادی چون بازار کار، میدان نمایش این تضاد منافع است. این دوگانه جنسیتی در درون خود نیز دوگانگی های متناقضی دارد که می توان شکاف نیاز و منافع همباش و دگرباش جنسی در بین مردان وزنان را نمونه روشنی از آن یافت.
💔دوگانه شهرنشین و حاشیه نشین. رشد شهر نشینیِ زمام گسیخته پس از انقلاب و مرکزگرایی درتامین امکانات حیات اجتماعی و محرومیت روزافزون زندگی روستایی و اقتصاد کشاورزی که سبب هجوم روستاییان به شهرها گردید از جمله عرصه هایی است که سبب ساز رشد حاشیه نشینان شهری گردید. این پدیده محصول ناتوانی زندگی و جامعه شهری در جذب این حجم از مهاجرت های داخلی بود. این دوگانه چنان تضاد جدی است که از بین قریب بیش از ۵۰ میلیون شهرنشین! قریب ۲۰ میلیون در حاشیه شهرها در ستیز و جدال با منافع شهرنشینان، حیات خود را بسر می کنند.
💔دوگانه روحانیون و مردم . قشر روحانیون پس از انقلاب به طبقه صاحب قدرت و ثروتی مبدل شده که تقریبا تمامی عرصه های حیات اجتماعی از نهادهای دینی و سیاسی تا آموزشی و فرهنگی، حتی نظامی و اقتصادی را تسخیرکرده است. تضاد بین طبقه روحانیون برخوردار از منافع بیحد و حساب منزلتی تا طبقاتی از یکسو و مردم عادی در اقشار و طبقات مختلف اجتماعی، دوگانه دیگری است که به شکاف های اجتماعی موجود در جامعه دامن میزند.
💔دوگانه ثروتمند و فقیر، قطب بندی ساختاری دیگری است که پس از انقلاب، شدت و وسعت بیشتری بخود گرفت. زندگی بیش از ۶۰ درصد جمعیت کشور در زیر خط فقر از یکسو و ثروت اندوزی افسانه ای منصوبان قدرت و منسوبان بدان سبب شده است که ده درصد جمعیت، ثروتی برابر با ۷۰ درصد جامعه داشته و دوگانه طبقاتی میان صاحبان و فاقدان ابزار قدرت و ثروت، به مهمترین شکاف و دوگانه اجتماعی مبدل شود.
🔔درچنین ساختاری از شکاف، دوگانگی، تضاد، ناهمسودی منافع و گسست و واگرایی اجتماعی میان اقشار و طبقات مختلف اجتماعی، تمامیت یک جامعه منسجم و یکپارچه بشدت به مخاطره افتاده و جامعه مدنی، تمدن واحد و همبستگی ملی در نابسامانی و بحرانی جدی بسر می برد. در چنین ساختاری، جامعه بمفهوم کلان و بهم پیوسته بشدت آسیب پذیر و تحت مخاطره فروپاشی است.
علی طایفی
https://www.tgoop.com/alitayefi1
Telegram
علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران)
تعهد یک جامعه شناس، پرسشگری از نهادهای قدرت، افشای نابرابری، ستم اجتماعی و جنسیتی، و سلطه طبقاتی است که آزادی و برابری حقوق اجتماعی انسان را تهدید میکند.
https://youtube.com/@sociologyofiran
https://www.tgoop.com/alitayefy
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz
https://youtube.com/@sociologyofiran
https://www.tgoop.com/alitayefy
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz
شکاف بین نخبگان و ملت ۱
علی طایفی
همواره در تحلیلهای تاریخی از ابعاد سیاسی و اجتماعی به شکاف تاریخی دولت و ملت اشاره شده است که چطور شاهان ایرانی و حکومتهای پادشاهی و دستآخر حکومت ولایی اسلامی از مردم خود جدا بوده و منافع قشر حاکم در تضاد با منافع مردمی بوده که در دورههای زمانی مختلف بر آنان حکومت کردهاند. از همینروست که ساختارهای دمکراتیک، آزادی، برابری، مشارکت، گفتمان، و توسعه امری دور دست و دست نیافتنی بوده و هست. در این تحلیل به بعد دیگری از این شکاف تاریخی میپردازم.
بنظر من برخلاف ساختار تاریخی شکاف بین دولت و ملت، یک شکاف سترگ دیگر نیز در تاریخ معاصر بچشم میخورد که شکاف نخبگان و ملت است. عدم گفتمان، ناهمسویی دغدغهها و ناهمسودی منافع میان نخبگان در کشور بویژه در تاریخ معاصر ایران یکی از موانع رشد دمکراسی و ناکارآمدی توفیق فرایندهای جنبش دمکراسیخواهی در کشور است. این مسیله و تضاد منافع البته ریشه در همین امر دارد که خود نخبگان عمدتا مجموعهای از آقازادگانی بوده و هستند که در بستر حاکمیت و قدرت، وابسته به دربار یا حکومت بوده و یا در راس قدرت در نزد ایلات و قبایل قرار داشته و دارند.
از زمان طرح و پیگیری اعزام دانشجو به خارج از کشور بویژه در دوره ناصری، حتی نخبگانی مانند امیرکبیر نیز اساسا در ساختاری به میدان آمدند که منافع حکومتی را در تضاد با منافع مردم راهبری میکرد. اعزام دانشجو به خارج از کشور و بازگشت دانشآموخنگان این فرایند در سالهای مشرف به جنبش مشروطیت، هم نخستین نشانههای تعمیق تضاد و شکاف بین نخبگان و مردم بود. بطوریکه بسیاری از کسانی که در کالسکه دانشجویی به کشورهای اروپایی اعزام شدند یا با رفتارهای نابهنجار و عیاشگونه به کشور بازگشتند یا با دانش مناسب و مدارک تحصیلی عالی وارد کشوری شدند که فاقد زیرساختهایتوسعه بود و ناگزیر از پذیرش مشاغل پست گردیدند.
دانشآموختگان واگرا از همان به بعد تا عصر پهلوی اول، از جمله طیف گستردهای بودند که خواه با گرایش چپ یا راست و خواه ملی یا قومیتی اغلب در راستای اهداف سیاسی و فرهنگی وارد عمل و اقدام شدند که لزوما با منافع مردم همسو نبود. از افرادی چون پیشهوری، جمالزاده، صادق هدایت، کیانوری، تا بازرگان، متین دفتری و بسیاری دیگر از شعرا و ادبای معاصر میتوان افراد زیادی را برشمرد که نه تنها دردهای مردم را نفهمیدند بلکه درمان و چارهجویی مسایل فرهنگی و اقتصادی مردم را نیز در دنیای ذهنی و تیوریک خود برهم بافتند بیآنکه لزوما در راستای منافع آنی و آتی آنان قدم بردارند.
از جمله دلایل شکاف بین نخبگان کشور با مردم میتوان به شکاف طبقاتی آنان اشاره کرد که نخبگان در طبقه مسلط، صاحب قدرت، ثروت و منزلت بوده و نیازها و دغدغههای مردم شهرهای مختلف را بدرستی درنیافتند. بخش بزرگی از نخبگان از زمره کسانی بودند که یا فرزندان شیوخ مطرح در جامعه و آیتالهزاده بودند یا از نسل وابستگان به نظام قدرت در دربار و حاکمیت شاه و شیخ بوده و یا از طبقات مسلط ساختار زمینداری و ارباب-رعیت برآمدند که منافع مردم را بعنوان رعایایی که شایسته رمهگردانی است، تشخیص و تمشیت کرده و میکنند.
از همین روست که در رویارویی با مردم، قشری از نخبگان به تقبیح مردم پرداخته و آنان را کمخرد و نادان و شایسته فقر و محرومیتی دانستند که در آن غوطه میخورند و یا از جهل مردم نسخه عقل پیچیدند که لزوما این عقلانیت بسود مردم نبود. در آنسوی این روایت، قشری از نخبگان نیز بودند که به قدسیگرایی و تقدسبخشی به مردم پرداخته و برای منافع مردمی که تصوری ذهنی از آنان داشتند نسخههایی پیچیدند که منافع مردم در آن و در عمل محاسبه نشده بود.
ادامه دارد
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
علی طایفی
همواره در تحلیلهای تاریخی از ابعاد سیاسی و اجتماعی به شکاف تاریخی دولت و ملت اشاره شده است که چطور شاهان ایرانی و حکومتهای پادشاهی و دستآخر حکومت ولایی اسلامی از مردم خود جدا بوده و منافع قشر حاکم در تضاد با منافع مردمی بوده که در دورههای زمانی مختلف بر آنان حکومت کردهاند. از همینروست که ساختارهای دمکراتیک، آزادی، برابری، مشارکت، گفتمان، و توسعه امری دور دست و دست نیافتنی بوده و هست. در این تحلیل به بعد دیگری از این شکاف تاریخی میپردازم.
بنظر من برخلاف ساختار تاریخی شکاف بین دولت و ملت، یک شکاف سترگ دیگر نیز در تاریخ معاصر بچشم میخورد که شکاف نخبگان و ملت است. عدم گفتمان، ناهمسویی دغدغهها و ناهمسودی منافع میان نخبگان در کشور بویژه در تاریخ معاصر ایران یکی از موانع رشد دمکراسی و ناکارآمدی توفیق فرایندهای جنبش دمکراسیخواهی در کشور است. این مسیله و تضاد منافع البته ریشه در همین امر دارد که خود نخبگان عمدتا مجموعهای از آقازادگانی بوده و هستند که در بستر حاکمیت و قدرت، وابسته به دربار یا حکومت بوده و یا در راس قدرت در نزد ایلات و قبایل قرار داشته و دارند.
از زمان طرح و پیگیری اعزام دانشجو به خارج از کشور بویژه در دوره ناصری، حتی نخبگانی مانند امیرکبیر نیز اساسا در ساختاری به میدان آمدند که منافع حکومتی را در تضاد با منافع مردم راهبری میکرد. اعزام دانشجو به خارج از کشور و بازگشت دانشآموخنگان این فرایند در سالهای مشرف به جنبش مشروطیت، هم نخستین نشانههای تعمیق تضاد و شکاف بین نخبگان و مردم بود. بطوریکه بسیاری از کسانی که در کالسکه دانشجویی به کشورهای اروپایی اعزام شدند یا با رفتارهای نابهنجار و عیاشگونه به کشور بازگشتند یا با دانش مناسب و مدارک تحصیلی عالی وارد کشوری شدند که فاقد زیرساختهایتوسعه بود و ناگزیر از پذیرش مشاغل پست گردیدند.
دانشآموختگان واگرا از همان به بعد تا عصر پهلوی اول، از جمله طیف گستردهای بودند که خواه با گرایش چپ یا راست و خواه ملی یا قومیتی اغلب در راستای اهداف سیاسی و فرهنگی وارد عمل و اقدام شدند که لزوما با منافع مردم همسو نبود. از افرادی چون پیشهوری، جمالزاده، صادق هدایت، کیانوری، تا بازرگان، متین دفتری و بسیاری دیگر از شعرا و ادبای معاصر میتوان افراد زیادی را برشمرد که نه تنها دردهای مردم را نفهمیدند بلکه درمان و چارهجویی مسایل فرهنگی و اقتصادی مردم را نیز در دنیای ذهنی و تیوریک خود برهم بافتند بیآنکه لزوما در راستای منافع آنی و آتی آنان قدم بردارند.
از جمله دلایل شکاف بین نخبگان کشور با مردم میتوان به شکاف طبقاتی آنان اشاره کرد که نخبگان در طبقه مسلط، صاحب قدرت، ثروت و منزلت بوده و نیازها و دغدغههای مردم شهرهای مختلف را بدرستی درنیافتند. بخش بزرگی از نخبگان از زمره کسانی بودند که یا فرزندان شیوخ مطرح در جامعه و آیتالهزاده بودند یا از نسل وابستگان به نظام قدرت در دربار و حاکمیت شاه و شیخ بوده و یا از طبقات مسلط ساختار زمینداری و ارباب-رعیت برآمدند که منافع مردم را بعنوان رعایایی که شایسته رمهگردانی است، تشخیص و تمشیت کرده و میکنند.
از همین روست که در رویارویی با مردم، قشری از نخبگان به تقبیح مردم پرداخته و آنان را کمخرد و نادان و شایسته فقر و محرومیتی دانستند که در آن غوطه میخورند و یا از جهل مردم نسخه عقل پیچیدند که لزوما این عقلانیت بسود مردم نبود. در آنسوی این روایت، قشری از نخبگان نیز بودند که به قدسیگرایی و تقدسبخشی به مردم پرداخته و برای منافع مردمی که تصوری ذهنی از آنان داشتند نسخههایی پیچیدند که منافع مردم در آن و در عمل محاسبه نشده بود.
ادامه دارد
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
Telegram
علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران)
تعهد یک جامعه شناس، پرسشگری از نهادهای قدرت، افشای نابرابری، ستم اجتماعی و جنسیتی، و سلطه طبقاتی است که آزادی و برابری حقوق اجتماعی انسان را تهدید میکند.
https://youtube.com/@sociologyofiran
https://www.tgoop.com/alitayefy
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz
https://youtube.com/@sociologyofiran
https://www.tgoop.com/alitayefy
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz
شکاف بین نخبگان و ملت ۲
علی طایفی
ضعف نخبگان در این ترازوی شکسته، چنان بود که یا بسوی ناباوری به مردم حرکت کرده و دستخوش یاس و ناامیدی شدند و در نهایت اگر حرکتی ترقیخواهانه در پیش گرفتند، به توسعه از بالای هرم قدرت و بصورت تجویزی و تزریقی به توسعه برونزا، ناموزون و یکسویه اهتمام کردند. با ناباوری به دمکراسی برای مردم که از نظر آنان شایستگی و بلوغ لازم برای برخورداری از دمکراسی و ساختار دمکراتیک نداشتند، به تحکیم استبداد و یکتاسالاری در نظام قدرت و توسعه و مدرنیزم با سرنیزه روی آوردند. دوره معروف به مدرنیزم در عصر پهلوی اول شاهد شخصیتهای بزرگی از هر دو قشر مذکور بود که در عمل به نیرو و نیاز مردم وقعی نمینهادند اگرچه بنام آنان بیانیه صادر میکردند.
نتیجه گسستگی پیوند برخی نخبگان بنام روشنفکر، تحصیلکرده و انتلکتویل زمانی که اندیشه نخبگانش بیش از ظرفیت شعورعامه بوده و توان انطباق این تضادهای فکری و فرهنگی وجود نداشت، به خودکشی نخبگان منجر شد. گاه نیز طیفی از نخبگان با اقدام به حرکات نظامی به گونه دیگری و بدلیل عدم درک درست از شرایط عینی و ذهنی ساختارهای فرهنگی و اجتماعی به خودکشیهای حزبی، فرقهای و نظامی دست یازیدند که در این میان خون بخشی از مردم نیز بیهوده بر زمین عبث ریخت.
فرار به جلو بجای تحلیل و نقد وضع موجود، ایدآلیزم ایرانی در بین نخبگان، بزرگسری نخبگان ایرانی با اندام نحیف واقعیتهای موجود درجامعه و مردم، سبب شد علیرغم تلاشهای ارزشمند علمی، فرهنگی، ادبی و پژوهشی بخشی از نخبگان نتیجه اقدام آنان شکلی از گریز از واقعیت موجود و تلاش برای تسریع تحولات اجتماعی و دورافتادن از واقعیتهای مسلم در بسترهای اجتماعی و فرهنگی بود.
تورم نخبگان بجایی رسید که پیش و بیش از رشد ساختارهای زیربنایی، توسعه آموزش و بهداشت عمومی، پالایش افکار خرافی از متن باورداشتهای مذهبی و شهرنشینی توام با رشد جامعه مدنی، خیل عظیم و گستردهای از نخبگان وارد جامعه ایران شوند که فرصتهای شغلی متناسب با این عرضه در آن وجود نداشت. همین روند در سالهای پس از انقلاب ۵۷ نیز ادامه یافت و امروزه شاهد تورم تحصیلکردگانی هستیم که نه در بازار کار جذب میشوند و نه دیگر میتوانند در بین مردم با باورهای عامهشان همزیستی کنند. جزیره نخبگان ایرانی در متن جامعه ایران بشدت خشک و بیآب و علف، در سرابی است که بهشت موعود در آن بنظر یک خیال محض است.
حذف نخبگان چه بسا از نتایج همین تصادهاست. به تعبیر دیگر در متن تضاد و شکاف بین نخبگان و مردم، شکاف درونی دیگر میان خود نخبگانی است که بخشی جذب در نظام قدرت و حاکمیت شده و بخشی در بیرون از نظام قدرت به اپوزیسیونی مبدل شدهاند که دونکیشوتوار به جان هم افتاده و یکدیگر را حذف میکنند. قتل عام قلم و اندیشه در نظامهای سیاسی پهلویها تا عصر حاکمیت ولایی مافیای، همواره توسط کسانی رخ داده است که خود از قشر نخبگانی بودند و در نظام قدرت جذب هضم شده بوده و هستند.
ناباوری به نخبگان را میتوان از نتایج چنین شکافی محاسبه کرد که در آن مردم نیز به نخبگان خود کم باور بوده و نسبت به تحول سیاسی ناشی از عملکرد و باورهای آنان ایمانی ندارند. شکست پروژههای توسعهای و تحولخواهانه در پیش، حین و پس از انقلاب ۵۷ از صدر مشروطیت تاکنون، سند محکمی در دست عامه مردم و مردم عامی داده است که از دست روشنفکران، متفکران، دانشآموختکان و انتلکتویلهای ایرانی نیز چه در داخل و خارج از کشور آبی گرم نمیشود و روندهای توسعه نیازمند مدارا، شکیبایی و حرکتی درونزا و از پایین به بالاست.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
علی طایفی
ضعف نخبگان در این ترازوی شکسته، چنان بود که یا بسوی ناباوری به مردم حرکت کرده و دستخوش یاس و ناامیدی شدند و در نهایت اگر حرکتی ترقیخواهانه در پیش گرفتند، به توسعه از بالای هرم قدرت و بصورت تجویزی و تزریقی به توسعه برونزا، ناموزون و یکسویه اهتمام کردند. با ناباوری به دمکراسی برای مردم که از نظر آنان شایستگی و بلوغ لازم برای برخورداری از دمکراسی و ساختار دمکراتیک نداشتند، به تحکیم استبداد و یکتاسالاری در نظام قدرت و توسعه و مدرنیزم با سرنیزه روی آوردند. دوره معروف به مدرنیزم در عصر پهلوی اول شاهد شخصیتهای بزرگی از هر دو قشر مذکور بود که در عمل به نیرو و نیاز مردم وقعی نمینهادند اگرچه بنام آنان بیانیه صادر میکردند.
نتیجه گسستگی پیوند برخی نخبگان بنام روشنفکر، تحصیلکرده و انتلکتویل زمانی که اندیشه نخبگانش بیش از ظرفیت شعورعامه بوده و توان انطباق این تضادهای فکری و فرهنگی وجود نداشت، به خودکشی نخبگان منجر شد. گاه نیز طیفی از نخبگان با اقدام به حرکات نظامی به گونه دیگری و بدلیل عدم درک درست از شرایط عینی و ذهنی ساختارهای فرهنگی و اجتماعی به خودکشیهای حزبی، فرقهای و نظامی دست یازیدند که در این میان خون بخشی از مردم نیز بیهوده بر زمین عبث ریخت.
فرار به جلو بجای تحلیل و نقد وضع موجود، ایدآلیزم ایرانی در بین نخبگان، بزرگسری نخبگان ایرانی با اندام نحیف واقعیتهای موجود درجامعه و مردم، سبب شد علیرغم تلاشهای ارزشمند علمی، فرهنگی، ادبی و پژوهشی بخشی از نخبگان نتیجه اقدام آنان شکلی از گریز از واقعیت موجود و تلاش برای تسریع تحولات اجتماعی و دورافتادن از واقعیتهای مسلم در بسترهای اجتماعی و فرهنگی بود.
تورم نخبگان بجایی رسید که پیش و بیش از رشد ساختارهای زیربنایی، توسعه آموزش و بهداشت عمومی، پالایش افکار خرافی از متن باورداشتهای مذهبی و شهرنشینی توام با رشد جامعه مدنی، خیل عظیم و گستردهای از نخبگان وارد جامعه ایران شوند که فرصتهای شغلی متناسب با این عرضه در آن وجود نداشت. همین روند در سالهای پس از انقلاب ۵۷ نیز ادامه یافت و امروزه شاهد تورم تحصیلکردگانی هستیم که نه در بازار کار جذب میشوند و نه دیگر میتوانند در بین مردم با باورهای عامهشان همزیستی کنند. جزیره نخبگان ایرانی در متن جامعه ایران بشدت خشک و بیآب و علف، در سرابی است که بهشت موعود در آن بنظر یک خیال محض است.
حذف نخبگان چه بسا از نتایج همین تصادهاست. به تعبیر دیگر در متن تضاد و شکاف بین نخبگان و مردم، شکاف درونی دیگر میان خود نخبگانی است که بخشی جذب در نظام قدرت و حاکمیت شده و بخشی در بیرون از نظام قدرت به اپوزیسیونی مبدل شدهاند که دونکیشوتوار به جان هم افتاده و یکدیگر را حذف میکنند. قتل عام قلم و اندیشه در نظامهای سیاسی پهلویها تا عصر حاکمیت ولایی مافیای، همواره توسط کسانی رخ داده است که خود از قشر نخبگانی بودند و در نظام قدرت جذب هضم شده بوده و هستند.
ناباوری به نخبگان را میتوان از نتایج چنین شکافی محاسبه کرد که در آن مردم نیز به نخبگان خود کم باور بوده و نسبت به تحول سیاسی ناشی از عملکرد و باورهای آنان ایمانی ندارند. شکست پروژههای توسعهای و تحولخواهانه در پیش، حین و پس از انقلاب ۵۷ از صدر مشروطیت تاکنون، سند محکمی در دست عامه مردم و مردم عامی داده است که از دست روشنفکران، متفکران، دانشآموختکان و انتلکتویلهای ایرانی نیز چه در داخل و خارج از کشور آبی گرم نمیشود و روندهای توسعه نیازمند مدارا، شکیبایی و حرکتی درونزا و از پایین به بالاست.
سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
Telegram
علی طایفی (سنجشگری مسايل اجتماعی ايران)
تعهد یک جامعه شناس، پرسشگری از نهادهای قدرت، افشای نابرابری، ستم اجتماعی و جنسیتی، و سلطه طبقاتی است که آزادی و برابری حقوق اجتماعی انسان را تهدید میکند.
https://youtube.com/@sociologyofiran
https://www.tgoop.com/alitayefy
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz
https://youtube.com/@sociologyofiran
https://www.tgoop.com/alitayefy
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz