Telegram Web
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
زنان، بنیادگرایان تحولات آتی کشور
علی طایفی

پرویز پیران، جامعه‌شناس مطرح ایرانی از زمره افراد نادری است که تحقیقات جامعه‌شناختی او شانه به شانه با رویکردهای تاریخی و توسعه‌ای صورت گرفته است. او در دهه هفتاد سلسله مقالاتی با نام مستعار پیروز در مجله اطلاعات سیاسی اقتصادی منتشر می‌کرد که به یکی از بزرگ‌ترین نظریه‌های توسعه اجتماعی ایران می‌پرداخت.

پیران در سال‌های پیش نیز از زمره جامعه‌شناسان نادری بود که به نقش کلیدی زنان در توسعه اجتماعی ایران تاکید داشت. از نظر او جنبش زن‌زندگی آزادی یکی از کانونی‌ترین و قدرتمندترین جنبش
های تاریخ معاصر جنبش‌ها در منطقه است. در تایید این تاکید باید گفت دستاوردهای آن هنوز به تمام و کمال آشکار نشده است.

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران

https://www.tgoop.com/alitayefi1
👍3
خودکشی نهادهای اجتماعی: ضدنهاد ۲
علی طایفی

پیش از پرداختن به سایر مصادیق ظهور پدیده ضدنهاد لازم است به برخی دلایل عمده و کلان بروز این واقعه بپردازم.

نخستین پارامتر مربوط به فرسایش ارزش‌ها و هنجارهاست. این امر ‌پدیده‌ای است که بطور منظم در بازه‌های مختلف تاریخی رخ می‌دهد و مختص یک جامعه هم نیست. بی‌تردید چنین فرسایش و استحاله‌ای در جوامع بسته به تعبیری گماینشافت یا اجتماع سنتی رخ نمی‌دهد و ویژه جوامع مدرن، گزلشافت و پویاست.

عامل دیگر چه بسا عدم تطابق نهاد با واقعیت‌های نوین باشد. بدین معنا دیگر اوقاف و نظامات ایالتی ولایتی و حتی عدلیه در ادبیات بروکراتیک سنتی در یکصد سال پیش جوابگوی نیازهای نوین در جامعه نبوده و نهاد قضایی، مدیریت شهری، و نظام ثبت و ضبط و مالیات متفاوت می‌گردد. این تحول در سال‌های اخیر بصورت جدید درحال تکرار است.

دیگر اینکه وابستگی یک نهاد به منافع قشری و طبقاتی خاص نیز در جای خود سبب‌ساز این تحول است. وقوع انقلاب ۵۷ و روی کار آمدن روحانیون زمینه تغییر نهادهای پیشین به سازوکاری را فراهم ساخت که بتواند منافع قشر روحانیون و دینداران صاحب قدرت را تامین کند. ایدیولوژی دینی در همین راستا تپانچه ایدیولوژیک و قشری خود را بسوی مغز نهادهای از پیش موجود نشانه گرفت.

بی اعتمادی عمومی نیز از دیگر عوامل ظهور ضدنهادهاست. اختناق و سرکوب، ناکارآمدی نهاد حکومت و سیاست سبب‌ساز بی‌اعتمادی مردم و کنشگران اجتماعی نسبت به نهادهای متاثر از نهاد سیاست گردیده و کژکارکردی یک نهاد آغاز می‌گردد. این اتفاق در زمان پهلوی اول و سپس انقلاب ۵۷ رخ داد و اینک در آستانه تحولات اجتماعی و سیاسی در پیش در حال وقوع است.

کژکارکردی نهادی و نهاد کژکارکرد.
وقتی یک نهاد اجتماعی علیه خودش عمل می‌کند، درواقع دچار کژکارکردی (Dysfunction) می‌شود. بدین معنا که کارکرد واقعی آن نهاد، مبتنی بر هدف یا فلسفه وجودی‌اش عمل نمی‌کند. این وضعیت می‌تواند به چند شکل متفاوت مشاهده شود:

نخست نهاد تبدیل به ابزار سرکوب می‌شود. نمونه بارز آن نهاد آموزش است که در اساس هدفش آگاه‌سازی است، اما در عمل به ابزاری برای تکرار ایدئولوژی و دکترین مسلط و سرکوب تفکر انتقادی تبدیل شود. در چنین بستری نهاد آموزش به نهادی ضد خود، تربیت ایدیولوژیک، تولید انسان استاندارد شده و حامی‌گرایانی مبدل می‌شود که کارایی پیشین خود را از دست می‌دهد.

در دهه‌های پس از انقلاب می‌توان شاهد تحولات گسترده در کارکردهای نهاد آموزش بود بطوریکه افت تحصیلی، ناکارآمدی ماشین ایدیولوژی در متن آموزش و بی‌اعتمادی دانش‌آموزان و دانشجویان به نهاد آموزش مقدماتی و عالی از دستاوردهای این ضدنهاد بشمار می‌رود.

شکل دیگر کژکارکردی نهاد، تعارض درونی نقش‌ها و ساختارهاست. مثلاً نهاد رفاه و تامین اجتماعی ممکن است ساختاری داشته باشه که به‌جای حمایت، باعث تحقیر، فقر مضاعف و طرد نیازمندان و بیمه‌شدگان خود گردد یا قوانین آن چنان بوروکراتیک باشند که کمک‌رسانی عملاً مختل گردد.

شکست نهادهای نوتاسیس مانند بنیاد مستضعفان و جانبازان، یا کمیته امداد امام و هلال احمر و… بتدریج به مجموعه‌ای ضد خود مبدل شده‌اند. خودکشی این نهاد کنار نهادهایی مانند علم، قضا و آموزش در سایه ناسازگاری میان نقش‌ها و ساختاری است که نهادهای پیش‌گفته براساس آن تاسیس شده ولی با دگرگونی نظام‌های ارزشی از برآوردن آن اهداف عاجز مانده‌اند.

سوم تقویت و افزایش بحران‌هاست که به‌جای حل آن‌ها، خود سبب تشکیل ضدنهاد می‌گردد. مثلا نهاد خانواده که باید پناهگاه روانی و نهاد انتقال فرهنگ در جامعه باشد، دچار خشونت، تبعیض یا نابرابری شده و تبدیل به منبع بحران‌های اجتماعی دیگر نظیر بازتولید جنسیت‌زدگی یا نابرابری طبقاتی می‌گردد. فروپاشی نهاد خانواده در ایران معاصر محصول همین خودکشی نهادی است.

چهارمین شکل ظهور ضدنهاد، انسداد و مقاومت برای تغییر و نوآوری در نهادها و پذیرش اصلاحات و تطابق با نیازهای ساختاری جدید و در نهایت پاسخگویی بموقع به تضادهای درونی و ساختاری میان سایر نهادهاست که سبب‌ساز محافظه‌کاری در برابر تحولات رو به رشد جامعه و مرگ نهادها می‌شود.
ادامه دارد

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
خودکشی نهادهای اجتماعی: ضدنهاد ۳
علی طایفی

پدیده نهاد و تبیین کارکرد و کژکارکردی آن را جامعه‌شناسان بسیاری از جمله مرتن، لومان، بوردیو و… از زوایای مختلف بررسی کرده‌اند. در این رویکردهای نظری کلاسیک، کارکردهای آشکار و پنهان نهادهای در همین راستا تعریف شده‌اند. به معنای دیگر کارکردهای پنهان از جمله نهادهای در سایه است که زمینه مرگ نهادی را فراهم می‌سازد.

نظریه نهادی گفتمانی یکی از رویکردهای نسبتاً نوین در تحلیل نهادهای اجتماعی و تغییرات آن است. ویون شمیت به تبیین هویت نهادها می‌پردازد. از نظر او ایده‌ها و گفتمان‌ها به‌عنوان موتور تغییر نهادی محسوب می‌شوند. این نظریه برخلاف نظریه‌های نهادی سنتی که بر ساختارها و قواعد تاکید دارند، بر ایده‌ها، معانی و تعاملات زبانی تمرکز می‌کند.

ایده‌ها شامل باورها، ارزش‌ها، اهداف و استدلال‌ها هستند و گفتمان یا دیسکورس شیوه‌ای است که این ایده‌ها در آن مطرح، تبادل و مشروعیت می‌یابد. از نظر شمیت دو سطح گفتمان وجود دارد. یکی گفتمان هماهنگ‌کننده بین نخبگان سیاست‌گذار برای طراحی و هماهنگی سیاست‌هاست. دیگری گفتمان ارتباطی بین نخبگان و عموم مردم برای توجیه، توضیح و مشروعیت‌بخشی آن سیاست‌هاست.

بدین معنا ترکیب ساختار و عاملیت برخلاف نظریه‌هایی مانند نهادگرایی تاریخی، تأکید دارد که کنشگران اجتماعی از طریق زبان و معنا و کنشگری فعال می‌توانند ساختارها را تغییر دهند. در این رویکرد انسان می‌تواند در برابر ساختار در نهاد، عاملیت مستقلی نشان دهد که سبب فروپاشی ساختار نهاد‌های سمج، مزاحم، ایستا و ایستارگرایانه و ایدیولوژیک گردد.

علاوه بر وجود عوامل درون نهادی در تبدیل یک نهاد بر ضد خود، پارامترهای بیرونی دیگر فراتر از بحث عاملیت نیز در این میان نقش آفرینی می‌کند. نمونه عینی آن نیز وجود نهادهای آلترناتیو یا مقاومت‌گر مانند جنبش‌هایی است که نهادهای رسمی را ناکارآمد یا ستمگر می‌دانند و سعی می‌کنند نهادهای جایگزین خلق کنند.

مثال‌های این نهادهای آلترناتیو می‌تواند تاسیس مدارس غیررسمی یا خودگردان، یا راه‌اندازی رسانه‌های مستقل و مردمی، و حتی ایجاد ساختارهای غیرسلسله‌مراتبی در جنبش‌های اجتماعی باشد.

نقد رادیکال از نهادگرایی نیز سابقه دیرین دارد. برخی نظریه‌پردازان انتقادی همچون ایوان ایلیچ با نهادهای مدرن مثل آموزش، بهداشت، دین مخالف بودند و آن‌ها را ابزار کنترل، همسان‌سازی و بی‌قدرت‌سازی افراد می‌دانستند.

جریان چپ و تحول‌خواه در تاریخ معاصر ایران خواه پیش از انقلاب ۵۷ خواه پس از آن همواره با رویکردی انتقادی به نقد ساختاری و پیشبرد نافرمانی مدنی و مقاومت آشکار و پنهان در مقابل نهادهای موجود پرداخته و زمینه‌ساز کژکارکردی و ضدیت نهاد علیه خود را فراهم ساخته‌اند.

علاوه بر این از منظر نظریه‌های پسا‌ساختارگرا و آنارشیستی، ضد نهاد یعنی شکستن تثبیت معنا و قدرت نهادی‌شده، به نفع سیالیت، خودمختاری و تعامل آزاد بدون قواعد تحمیلی از سوی نهادهای قدرت است. در این رویکرد ضدساختار با کنشگری‌های ساختاری و عاملیت خود در پی ضدنهاد نیز هست.

از دیدگاه بوردیو نهادها اجتماعی نه صرفاً ساختارهایی خنثی، بلکه فضاهایی برای بازتولید قدرت، سلطه و نابرابری هستند. وقتی یک نهاد علیه خودش عمل می‌کند، بوردیو این وضعیت را اغلب در قالب مفاهیم زیر تحلیل می‌کند:
ادامه دارد

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تیوری انقلابی یا جنگ و توحش
علی طایفی

در بین بسیاری از نظریه‌پردازان اروپایی، می‌توان به جرات گفت که تیوری مارکس نظریه‌ای برای تغییر و اقدام اجتماعی و سیاسی بود. هرچند به روایت تاریخ و اغلب جهت‌دار، این نظریه سبب‌ساز بحران‌های انسانی و قربان‌شدن انسان گردیده و چنین نیز است ولی در مقام مقایسه با نظریه‌پردازان جامعه و اقتصاد لیبرال مانند اسمیت و دیگران کمتر به کشتار آگاهانه و بی‌رحمانه انسان اقدام کرده و می‌کند.

اگرچه آزادی و‌ لیبرتی پنهان در پس مفاهیم و نظریه‌های اسمیت و هوادارانش بسیار عامه‌پسند بنظر می‌رسد ولی شواهد تاریخی چند صد ساله اقتصاد آزاد و آزادی مبتنی بر لگام‌گسیختکی نظام سرمایه تاکنون گواهی می‌دهد که فجایع انسانی، قتل‌عام، کشتارهای جمعی، فقر فزاینده، مرگ اخلاق انسانی در کنار جنگ‌های مستقیم ‌نیابتی و دخالت در سرنوشت ملل دنیا و درنهایت الیگارشی‌های مالی وحشیانه زیر نام هوشمندی و آزادی از بزرگ‌ترین دستاوردهای این نظام لیبرالی است.

به باور من آزادی بدون برابری، آزادی انسان صاحب سرمایه برای غارت انسان دیگر است.

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران

https://www.tgoop.com/alitayefi1
👍41
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
رشد کمی و فقر دین
علی طایفی

یکی از عوامل قدرت در نظامها و نهادهای دینی تعداد و آمار پیروان و حامیان آن است. طبق آمار فوق در نمودار مبتنی بر بازه زمانی در طی چند دهه، کاهش نرخ باروری در بین پیروان مسیحیت بویژه در کشورهای اروپایی منجر به کوچک‌سازی دین مسیحیت در جهان شده است. از سوی دیگر افزایش نرخ باروری و زادوولد در بین مسلمانان بعنوان الگوی رشد کمی دین، سبب رشد فزاینده آنان در ترکیب دینی جمعیت جهان شده است. اگرچه در این میان چین با گرایش دینی بودیزم به نسبت کل جمعیت خود رشد اندکی داشته است.

بی‌تردید عامل جمعیت فقط یکی از منابع قدرت است که در کنار رشد اقتصادی و تاثیرگذاری فرهنگی می‌تواند آثار متفاوتی بهمراه داشته باشد. بی‌سبب نیست اسلام سنی و شیعی با بیشترین پیروان خود، دارای بیشترین جمعیت فقیر در دنیاست.

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران

https://www.tgoop.com/alitayefi1
خودکشی نهادهای اجتماعی: ضدنهاد ۴
علی طایفی

۱. هبیتوس یا عادت‌واره‌ها
نهادها از طریق تربیت، آموزش و ساختارهای پنهان، نوعی عادت‌واره در افراد شکل می‌دهند که باعث می‌شود آنان رفتارهایی را بازتولید کنند که به حفظ وضع موجود منجر می‌شود حتی اگر به ضرر خودشان باشد. امری که در وضعیت تولید ضدنهاد، کاملا به ضد خود عمل می‌کند و دانش‌آموزان و دانش‌جویان علیه وضع موجود می‌شورند.

۲. میدان و دامنه عمل یا فیلد. به تعبیر بوردیو هر نهاد مانند آموزش، رسانه، علم دارای یک دامنه عمل با قوانین خاص خودش است. درون این میدان‌ها بازی قدرت شکل می‌گیرد و کسانی که منابع و سرمایه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بیشتری دارند، اعمال سلطه کرده و قواعد را به نفع خود تعریف می‌کنند. ولی همین فرایند در ضدنهاد علیه خود عمل کرده و ساختار قدرت را بشدت زیر چالش می‌گیرد.

۳. کژکارکرد نهادی در بستر بازتولید سلطه. بوردیو نشان می‌دهد که نهادها اغلب نه تنها تغییر ایجاد نمی‌کنند، بلکه خود موانع تغییر و در خدمت دوکسای مسلط‌ یا باورهای بدیهی و مسلم جامعه هستند. وقتی نهادی مثل رسانه یا آموزش، دیدگاه‌ها و خواسته‌های مردم را در چارچوب قابل کنترل از سوی قدرت بازتعریف کند، عملاً خودش را خنثی و خودکشی می‌کند.

نیکلاس لومان از نظریه‌پردازان نهادهای اجتماعی با تاکید بر رویکردی سیستماتیک و ساختاری است. او با تیوری سیستم‌های خودمرجع، به بررسی نهادها می‌پردازد. او در مورد ضد نهاد یا عملکرد معکوس نهادها، چند نکته مهم دارد:

1. سیستم‌ها خودبسنده‌اند. هر نهاد مانند آموزش، سیاست، حقوق یک سیستم بسته‌ ارتباطی است که با محیطش تبادل دارد، ولی قوانین و ارزش‌هایش را از درون خود تولید می‌کند. پس اگر اختلال یا انحرافی ایجاد شده و نهادی علیه خود اقدام کند، از درون آن سیستم است، نه صرفاً به‌دلیل فشار بیرونی.

2. کژکارکردی بمعنای بازتولید تضاد در درون سیستم. وقتی نهادها نمی‌توانند اهداف خود را محقق کنند مثلا آموزش نابرابری تولید می‌کند. این به معنای لزوما فروپاشی نیست بلکه می‌تواند بمنزله بازتولید پیچیدگی و بقا یا سقوط ساختار باشد

3. ضد نهاد یا تداخل مخرّب سیستم‌ه. لومان به‌جای مفهوم ضد نهاد از اختلال در تمایز سیستم‌ها صحبت می‌کند. وقتی مثلاً سیاست وارد آموزش یا دین وارد قانون می‌شود، امکان کژکارکردی در نهادها بالا می‌رود. بی سبب نیست که مثلا دین سیاسی شده، یا سیاست دینی شده بسوی انکار کارکردهای ذاتی خود حرکت کرده و خودکشی می‌کند.

از دیدگاه مارکس نهادها نظیر دین، آموزش، خانواده، دولت ابزار طبقه حاکم برای حفظ روابط تولید و سلطه‌ی بورژوازی هستند. این نهادها در روبنای مناسبات اجتماعی قرار دارند و از بنیاد اقتصادی تأثیر می‌گیرند. اگرچه مارکس مستقیم به واژه ضدنهاد را اشاره نمی‌کند، اما نهادهایی مانند آموزش که به‌ظاهر بی‌طرف‌اند، در واقع به تولید و بازتولید ایدئولوژی طبقه حاکم می‌پردازند.

از نظر مارکس مقاومت در برابر نهادها از سوی طبقه فرودست یا پرولتاریا می‌تواند خصلت ضدنهادی داشته باشد مانند انقلاب یا مبارزه طبقاتی. از نظر او دین، افیون توده‌ها یا نهاد تسکین‌دهنده است، نه رهایی‌بخش. نهاد آموزش نهاد تربیت نیروی کار فرمان‌بردار است نه آگاه و انتقادی. نهاد دولت نیز ابزار سرکوب قانونی طبقه‌ فرادست. در نتیجه، نهادها در وضعیت طبیعی خودشان ضد مردمی‌ بوده و علیه خود عمل می‌کنند، مگر اینکه در فرآیند انقلابی دگرگون شوند.
ادامه دارد

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
نه به جنگ!
علی طایفی

حاکمیت ستم و فساد سرانجام و بار دیگر کشور و جامعه ایران را بسوی جنگ‌ تحمیلی دیگر کشاند. تضاد منافع حاکمان سیاسی فاسد در ایران و اسراییل در نهایت منجر به قربانی شدن جان ایرانیان، نابودی کشور و آسیب جدی نسل آینده‌ای خواهد شد که باید در گورستان ساخته شده توسط حکومت ایران، نهال‌های افسوس و درماندگی بکارند.

در برابر این جنگ تحمیلی از حکومت به ملت و از سوی جنایتکاران جنگی در اسراییل و امریکا و برخی کشورهای اروپایی، باید ایستادگی کرد و با شعار “نه به جنگ” بسوی صلح و امنیت برای مردمی شتافت که قربانیان نهایی این جنگ‌افروزی‌اند.

ننگ بر جنگ “


درصورت تایید بازنشردهید


سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
8👍4
“ننگ بر جنگ و جنگ‌افروزان”
علی طایفی

جنگ هیچ برنده‌ای ندارد.
مردان خشونت‌گر و آغازگر جنگ و کشتارهای جمعی همواره از گذشته تا کنون برای بلاهت و وجاهت احمقانه خود به جان هم افتاده و مردم بی‌گناه را قربانی کرده‌اند.

هیچ جنگ‌افروزی حق و مشروعیت جنگ‌افروزی زیر نام دفاع از جنبش مردمی، حقوق انسانی، حق کودکان، … و جنبش زن زندگی و آزادی را ندارد. نمی‌توان بنام دین، خدا، سرزمین، و بنام رهایی و کسب قدرت، شعله‌ جنگ‌های نابرابر را فروزان ساخت.

جنگ پایان یک تمدن و آغاز تباهی انسان، فرهنگ، جامعه و گفتمانی است که تنها وجه تمایز انسان با حیوان است.

درصورت تایید بازنشر دهید


سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
👍12👏3
مهرآیین را آزاد کنید!
علی طایفی


این دومین جنگ تحمیلی حکومت اسلامی علیه ایران است. سابقه جنگ‌های ایدیولوژیک و دینی از جمله در ایران نشان داده است که جنگ‌ها ابزاری برای سرکوب جنبش‌ها و فعالیت‌ فعالان مدنی، و نویسندگانی است که برای صلح، امنیت و توسعه جامعه تلاش می‌کنند. دهه شصت در زیر سایه جنگ با عراق شاهد بزرگ‌ترین سرکوب‌ها، اعدام‌ها ‌ خشونت‌های سیاسی بودیم.

اینک با جنگ تحمیلی دوم و حملات اسراییل به ایران، بسترهای سرکوب و ارعاب نیز فراهم شده است. اگرچه عصر امروز با دهه شصت بیحد متفاوت است ولی خطر آزمون اختناق بیشتر در کمین است. مصطفی مهرآیین که مدتی است به نقد نظام سیاسی و رهبری آن پرداخته است اینک در آستانه جنگ تحمیلی بازداشت شده است. علیرغم تفاوت دیدگاهم با رویکردهای وی بویژه پندآموزی مستبدان، آزادی بدون وقفه دکتر مهرآیین را بعنوان یک همکار مسیول و شجاع خواهانم.

امیدوارم بزودی با صلح دوباره ایران، او و دیگر اسرای ایرانی در دست حاکمیت ستم، آزاد شده و نصایح مهرآیین نیز محقق شود.

لطفا بازنشردهید


صفحه تلگرام مهرآیین

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
11👎3
file.pdf
10.8 KB
هشدارهای ایمنی در هنگام جنگ
علی طایفی

بروشور پیوست متعلق به کشور سوید است. کشوری که صدها سال شعله جنگ را حس نکرده است؛ اگرچه در آتش‌افروزی در سایر ممالک با فروش تسلیحات نرم و سخت مشارکت داشته است.

حکومت اسلامی ایران که با شعار و کنش جنگ، انقلابی را با همه شرایط بدخیم آن با مدیریت ناکارآمد بدینجا رسانده و در آتش جنگی دوباره افکنده است، هنوز هیچ روش پیشگیری و ایمنی برای مردم چه در قالب آگاهی‌رسانی چه در فضاهای زیست شهری پیش‌بینی و تدارک ندیده است.

براساس ایده سالار صفایی این بروشور را در اختیار علاقمندان می‌گذارم. صفحات ۱۲ تا اواخر این بروشور توصیه‌های ایمنی عمومی است که می‌تواند برای ایرانیان نیز سودمند باشد.

هرچقدر می‌توانید در بازنشر آن یاری رسانید


سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
👍31
file.pdf
247.6 KB
جنگ محکوم است
کانون نویسندگان ایران

نه نیروی متجاوز خارجی و نه نیروی سرکوبگر داخلی، هیچ یک حق ندارند عاملیت و اراده‌ی مردم را در تعیین سرنوشت خویش غصب کنند. حق هر ملتی است که مقابل تجاوز به خاک خود بایستد، همانگونه که حق هر ملتی است که در برابر حاکمیت آزادی‌کش سر تسلیم فرود نیاورد.

سکوت جهان در برابر این تجاوز، به بهانۀ ماجراجویی و ستم‌پیشگی حاکمیت ایران، تنها ابعاد فاجعه را عظیم‌تر خواهد کرد.

کانون نویسندگان ایران تجاوز آشکار اسرائیل به خاک ایران را محکوم می‌کند و از نویسندگان آزادیخواه، روشنفکران و نهادهای همسو در ایران و جهان می‌خواهد که در نقش راستین و آگاهی‌بخش خود ظاهر شوند و دوقطبی حاکم بر رسانه‌ها را به نفع شنیده شدن صدای مستقل مردم و تقویت جنبش‌های آزادیخواهانه‌ی آنان بشکنند.


کانون نویسندگان ایران
۲۶ خرداد ۱۴۰۴

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
👏4👍1
file.pdf
215.5 KB
بیانیه‌ای با ضعف بیان
علی طایفی

قدم مثبتی است که انجمن جامعه‌شناسی حسب بزنگاه‌های تاریخی وارد عمل می‌شود و برای همراهی با مردم قدمی برمی‌دارد. جنگ تحمیلی حکومت علیه ملت ایران این بار بجای عراق از اسراییل سر برآورد و بار دیگر مردم و فرهنگ و زیرساخت‌های این کشور را در مخاطره جدی انداخت. از انجمن جامعه‌شناسی انتظار می‌رفت در بیانیه خود به محکوم کردن اقدام‌های تحریک‌آمیز حکومت اسلامی ایران نیز می‌پرداخت. جنگ تحمیلی کنونی، هیولایی دو سر است که یک‌سر آن در ایران و سر دیگر در اسراییل است.

علاوه بر این انتظار می‌رفت که در متن بیانیه با اشاره به آثار جنگ بر کنشگران انجمن و جامعه‌شناسان، به بازداشت مصطفی مهرآیین نیز اشاره کرده و دستگیری او را محکوم می‌کرد. سستی رویکرد و موضع‌گیری انجمن جامعه‌شناسی ایران در این حوزه‌ها سبب کاهش اعتبار انجمن نه تنها در عرصه بین‌المللی می‌گردد بلکه سبب سلب اعتماد اعضای انجمن به مدیریت انجمنی می‌گردد که در وهله نخست باید از جان و آزادی اعضای خود دفاع کند.

لطفا بازنشردهید


سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
👍7👎2
جمهوری چهاردهم، جمهوری سقوط.pdf
125 KB
جمهوری چهاردهم، جمهوری سقوط
علی طایفی

گزاره اصلی من در این یادداشت اینست که جمهوری چهاردهم با انتخاب دستکاری شده پزشکیان و جریان کمترین‌خواه اصلاحات که آخرین تیر ترکش اصلاح‌طلبی درون ساختاری در قدرت محسوب می‌شود، آخرین جمهوری سقوط خواهد بود. در تحلیل حاضر بدین خواهم پرداخت که چرا جمهوری چهاردهم، جمهوری سقوط حاکمیت دینی و جباریت در کشور خواهد بود. اگرچه جمهوریت نظام ولایی امری صوری و میان‌تهی است ولی نخستین نظام سیاسی است که در تاریخ چند هزارساله استبداد یکتاپرست در ایران بر پایه جمهوریتی حتی ناقص و نیمه‌کاره استوار است. برخی شاخص‌های جمهوری سقوط از این قرارند.

این تحلیل را در فایل پیوست مطالعه کنید

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1/4749
2
جنگ، سقوط و پدیده آشفتگی ۱
علی طایفی

صرفنظر از دلایل جنگ غیرزمینی و هوایی اسراییل و ایران که دومین جنگ تحمیلی حکومت ایران به مردم محسوب می‌شود در این تحلیل قصد دارم به برخی از پیامدهای این حمله نظامی بر نظام سیاسی و اجتماعی کشور و آنومی حاصل از آن بپردازم:

مدتی پیش درست در آستانه پیروزی! انتخابات ریاست جمهوری یازدهم که پزشکیان از صندوق‌های رای ده درصدی بیرون آمد، مطلبی نوشتم تحت عنوان جمهوری سقوط. در این تحلیل به دلایل سقوط نظام سیاسی ایران در همین دوره پرداختم.

اینک یکی از مهم‌ترین بحران‌های سرنوشت ساز در همین دوره جمهوری سقوط، یعنی حمله اسراییل به ایران، در حال وقوع است. تلاش من در این تحلیل نشان دادن پیوند ارگانیک جنگ کنونی با پدیده سقوط است امری که در کنار سایر دلایل زمینه‌شان سقوط، تیز خلاصی بر جمجمه پوک نظام سیاسی شلیک می‌کند.

مبتنی بر رویکرد مارکسیستی، درگیری اسرائیل با ایران ابزاری برای تقویت همبستگی داخلی در شرایط بحران اقتصادی و نارضایتی عمومی است تا توجه مردم از مشکلات معیشتی، فساد و بحران مشروعیت منحرف شده و بهانه‌ای برای سرکوب بیشتر نیروهای مخالف و امنیتی‌تر کردن فضای سیاسی باشد.

از این منظر جنگ‌های نابرابر اگرچه مبتنی بر تضادهای طبقاتی در ساختار سرمایه‌داری در داخل و عرصه بین‌الملل است ولی همین جنگ نابرابر ناگزیر به نابسامانی و بحران‌های مضاعف سیاسی و دگرگونی در ساختار قدرت منجر می‌شود.

به تعبیر ماکس وبر، می‌توان گفت جنگ با اسراییل سبب بازتولید انحصار خشونت مشروع توسط دولت می‌گردد و جمهوری اسلامی بدین وسیله تلاش می‌کند اقدامات نظامی و امنیتی خود مانند بستن رسانه‌ها، سانسور، بازداشت فعالان و اختناق بیشتر در داخل کشور را توجیه‌ کند.

از نظر وبر، مشورعیت انحصاری خشونت طریق مبارزه با دشمن خارجی تعین می‌یابد. درعین حال شکست پروژه جنگ، سبب‌ساز بحران مشروعیت نظام سیاسی و قدرت شده و فربه شدن استبداد در چنین بستری، سبب انفجار قدرت می‌گردد.

میشل فوکو معتقد بود که سیاست در موقع بحران، به‌مثابه ادامه جنگ با ابزارهای دیگر است یعنی ابزار جنگ نه‌ تنها علیه دشمن، بلکه علیه خود مردم نیز استفاده می‌شود. در چنین بستری به استناد نظریه فوکو، فضاهای عمومی، رسانه‌ها، دانشگاه‌ها و حتی بدن شهروندان مثلاً در شکل بسیج تحت نظم جنگی/انضباطی قرار می‌گیرد.

همین بستر چنان فشار مضاعفی بر ذهن و روح و جسم شهروندان تحت شرایط جنگی وارد می‌سازد که ضریب تاب پذیرش قدرت برهنه با استناد به زور عریان را از دست می‌دهد . نباید فراموش کرد که نظر فوکو در شرایط نخستین جنگ تحمیلی حکومت به ملت، در جنگ با عراق نسبت به جنگ با اسراییل عینیت بیشتر داشت.

چارلز تیلی بنوعی بر این باور بود که جنگ دولت را می‌سازد و دولت جنگ. بدین معنا جنگ و دولت بشدت بهم وابسته‌اند ولی همین جنگ بعنوان عامل و ابزاری برای قوام دولت، در صورت شکست می‌تواند به فروپاشی دولت منجر می‌شود. به بیان دیگر و به استناد نظر د‌ورکهایم مبنی بر اثر جنگ بر انسجام اجتماعی، جنگ‌های مدرن با بستر‌های نابسامان مثلا در ایران سبب گسست اجتماعی و آنومی سیاسی می‌شود.

ادامه دارد

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
4👎1
جنگ، سقوط و پدیده آشفتگی ۲
علی طایفی

در همین راستا عدم توفیق حکومت در پیشبرد جنگ و بی‌اعتمادی بیشتر مردم و نهادهای مدنی به عملکرد نظامی، امنیتی و دفاعی حکومت در کنار بی‌کفایتی سیاسی و مدیریتی نظام سیاسی در امور جاری و روزمره زندگی مردم، سبب افزایش بیش از پیش شکاف بین دولت و ملت می‌گردد.

طبق نظر بندیکت اندرسون درباره ملت‌سازی متکی بر دشمن‌سازی، رسانه‌های رسمی حکومتی از اسرائیل به‌عنوان تهدید هویتی یاد می‌کنند تا هویت دینی، ملی و ایدئولوژیک نظام را تثبیت کنند. اما این روایت در جامعه مملو از شکاف‌‌های اجتماعی و طبقاتی که بسیاری از مردم به روایت رسمی از هویت بی‌اعتمادند، خود بحران مشروعیت فرهنگی جدیدی برای حاکمیت ایجاد می‌کند.

همانند همه جنگ‌ها، جنگ با اسراییل نیز در‌کنار عواقب و مسایل اقتصادی حاصل از تحریم، دارای تبعات اقتصادی و هزینه‌های سرسام آور دفاعی است که سبب‌ساز فقر بیشتر و تشدید مشکلات معیشتی مردم خواهد شد. همین مسیله عامل دیگری بر زمینه‌های سقوط جمهوری اسلامی افزوده و آماده سازی یک فروپاشی را فراهم می‌سازد.

ادامه جنگ با اسراییل زمینه تخریب زیرساخت‌های بسیاری را بر اثر جنگ بوجود می‌آورد که برای تامین نیازهای روزمره زندگی مثل آب برق بنزین حمل و نقل ضروری است. نارسایی در این خدمات به شهروندان نیز عامل دیگری برای تزلزل نظامی است که جز زبان زور چیز دیگری برای بقا ندارد.

جنگ اسراییل با ایران از همان روزهای نخست با کشتن سران نظامی و در تداوم خود شکاف‌های درون حاکمیت را افزایش خواهد داد. سران نظامی نزدیک به رهبری جمهوری اسلامی کشته شده و حلقه پیوند نهاد سیاست و نهاد نظامی گسیخته خواهد شد. این فرایند زمینه‌های سناریوی تغییر را خواه در شکل همکاری با نیروهای سیاسی اپوزیسیون خواه اقدام به یک کودتای نظامی را فراهم خواهد ساخت.

می‌دانیم که جنبش های سریالی میز از سال‌های ۹۶ به اینسو رو به گسترش نهاد و با نابسامانی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بیشتر، سرعت این جنبش نیز افزوده خواهد شد. بی‌تردید حیات جنبش‌های مدنی نیز موکول به فضایی صلح‌آمیز است و تداوم جنگ به سرکوب موقت آن خواهد انجامید. اما فضای پس از جنگ شعله‌های انقلابی جنبش‌های مدنی را بیش از پیش شعله‌ور خواهد ساخت.

ادامه جنگ می‌تواند خطر دخالت خارجی در فروپاشی نظام سیاسی و خطرات تجاوز آشکار به مرزهای ایران را تشدید کند. این فرایند بی‌تردید فراتر از پروژه سقوط، به بحرانی فراگیر در کشور منجر خواهد شد. عراقی‌سازی ایران، تضعیف ایران در منطقه و دست‌نشانده کردن حاکمیت آن که از اهداف جنگ کنونی اسراییل و در پس آن، امریکا با ایران است، سبب‌ساز فروپاشی و آشفتگی در جامعه ایران خواهد شد.

خطر تجزیه ایران به شکلی برونزا و تحمیلی و فراتر از مطالبات مدنی و دمکراتیک مردم ایران در یک بستر و فضای آزاد و صلح‌آمیز، از پیامدهای جنگ کنونی است. این تجزیه بمفهوم قطعه قطعه کردن ایران یکپارچه از منظر اسراییل در منطقه، از مهم‌ترین اهداف جنگ اسراییل با ایران در خاورمیانه است.

تغییر نظام سیاسی توسط نیروی زور و از بیرون از مرزهای کشور مانند زایمانی بسیار زودهنگام و تولد نوزادی معلول، سبب تغییرات ساختاری در سایر نهادها نخواهد شد. صرف تغییر سیاسی بمعنای تغییرات ساختاری در نظام قدرت، نظام فرهنگی و اقتصادی و حتی اجتماعی نیست. پروژه شکست نظام سیاسی در سایه حملات اسراییل و امریکا، عراقی‌ یا افغانستان‌سازی ایران تکرار همان تجربه تلخ و شکست خورده کشورهای همسایه است.

تغییر رژیم با زور جنگ بدون مشارکت مردم، زمینه یک آشفتگی فراگیر را فراهم خواهد ساخت. فقدان هم‌نگری و توافق نظری میان اپوزیسیون در چگونگی تاسیس حکومت آینده و نظام اقتصادی و سیاسی آن، تحمیل یک حکومت مورد حمایت و وابسته به امریکا و اسراییل در ایران، حتی اگر موفق شود بر این آشفتگی خواهد افزود.

در پایان اینکه تجربه جنگ‌های نابرابر و تحمیلی با هدف تغییر و سقوط یک نظام سیاسی، زمینه و بسترهای تاسیس یک نظام دمکراتیک را از بین برده و به چرخه شوم نابسامانی، هرج و مرج، و استبدادی نوین منجر خواهد شد. بدون مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود، هر تغییری از بیرون از مرزهای ایران آغازگر نابسامانی، جداسری، و نابودی فرهنگ و تاریخ ایران خواهد شد.

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
👍1👎1
Iran Iran
Mohammad Noori
ای ایران ایران ایران
محمد نوری

در روح و ﺟﺎن ﻣﻦ ﻣﻴﻤﺎﻧﻰ ای وﻃﻦ
ﺑﻪ زﻳﺮ ﭘﺎﻓﺘﺪ آن دﻟﻰ ﻛﻪ ﺑﻬﺮ ﺗﻮ ﻧﻠﺮزد
ﺷﺮح اﻳﻦ ﻋﺎﺷﻘﻰ
ﻧﻨﺸﻴﻨﺪ در ﺳﺨﻦ ﻛﻪ ﺑﻬﺮ ﻋﺸﻖ واﻟﺎی ﺗﻮ ﻫﻤﻪ ﺟﻬﺎن ﻧﻴﺎرزد
ای اﻳﺮان اﻳﺮان دور از داﻣﺎن ﭘﺎﻛﺖ
دﺳﺖ دﮔﺮان ﺑﺪ ﮔﻬﺮان
ای ﻋﺸﻖ ﺳﻮزان ای ﺷﻴﺮﻳﻨﺘﺮﻳﻦ روﻳﺎی ﻣﻦ
ﺗﻮ ﺑﻤﺎن در دل و ﺟﺎن
ای اﻳﺮان اﻳﺮان
ﮔﻠﺰار ﺳﺒﺰت دور از ﺗﻮ راج ﺧﺰان ﺟﻮر زﻣﺎن
ای ﻣﻬﺮ رﺧﺸﺎن
ای روﺷﻨﮕﺮ دﻧﻴﺎی ﻣﻦ ﺑﻪ ﺟﻬﺎن ﺗﻮ ﺑﻤﺎن
ﺳﺒﺰی ﺳﺮ ﭼﻤﻦ ﺳﺮﺧﻰ ﺧﻮن ﻣﻦ
ﺳﭙﻴﺪی ﻃﻠﻮع ﺳﺤﺮ ﺑﻪ ﭘﺮﭼﻤﺖ ﻧﺸﺴﺘﻪ
ﺷﺮح اﻳﻦ ﻋﺎﺷﻘﻰ ﻧﻨﺸﻴﻨﺪ در ﺳﺨﻦ
ﺑﻤﺎن ﻛﻪ ﺗﺎ اﺑﺪ ﻫﺴﺘﻴﻢ ﺑﻪ ﻫﺴﺘﻰ ﺗﻮ ﺑﺴﺘﻪ
ای اﻳﺮان اﻳﺮان دور از داﻣﺎن ﭘﺎﻛﺖ
دﺳﺖ دﮔﺮان ﺑﺪ ﮔﻬﺮان
ای ﻋﺸﻖ ﺳﻮزان ای ﺷﻴﺮﻳﻨﺘﺮﻳﻦ روﻳﺎی ﻣﻦ
ﺗﻮ ﺑﻤﺎن در دل و ﺟﺎن
ای اﻳﺮان اﻳﺮان
ﮔﻠﺰار ﺳﺒﺰت دور از ﺗﻮ راج ﺧﺰان ﺟﻮر زﻣﺎن
ای ﻣﻬﺮ رﺧﺸﺎن
ای روﺷﻨﮕﺮ دﻧﻴﺎی ﻣﻦ ﺑﻪ ﺟﻬﺎن ﺗﻮ ﺑﻤﺎن

موسیقی، خرد جان؛ شعر، جانِ خِرَد
https://www.tgoop.com/Musikdelangiz
9👎2
sociology_101.pdf
57.1 MB
مبانی جامعه شناسی

جدیدترین نسخه از مبانی جامعه شناسی از فرهنگ تا نهادها و تغییر اجتماعی، قابل توصیه به علاقمندان و دانشجویان علوم اجتماعی.

علی طایفی

https://www.tgoop.com/alitayefi1
👏1
🙈جامعه شناسی گناه

⁉️گناه اگرچه دارای ساختار و ‌کارکردی دینی است ولی پیش از تحویل آن به ادبیات دینی، می توان گفت دارای زمینه، کارکرد و تضادهای اجتماعی است که برخلاف سایر ارزش و هنجارهای اجتماعی در طول زمان کمترین تغییرات را بخود می‌پذیرد. برخی از ابعاد گناه در ساختار اجتماعی و فرهنگی ایران می تواند از این قرار باشد:

✊🏼حفظ مناسبات قدرت یکی از مهم ترین فرازهای تولید و بازتولید مفهوم گناه است. گناه، شاخصی است برای اندازه گیری میزان پیروی یا کجروی از ارزش و هنجارهای اجتماعی که در قامت دین رشد کرده و پوششی اخلاقی یافته است. این مفهوم اگرچه گاه در حکومت دینی حکم حقوقی می گیرد ولی در وصایای اخلاقی و دینی نیز مستوجب مجازات و محرومیت های اجتماعی است. فرد گناهکار در این ساختار، رانده شده ای است که نه تنها در جامعه بلکه در سطح فردی و روانشناختی محبوس و‌ محکوم می شود.
@alitayefi1
🤭محافظه کاری در برابر رادیکالیزم از دیگر ویژگی های بروز و ماندگاری پدیده گناه است. به تعبیر بسیاری از جامعه شناسان محافظه کار نظیر پارسونز و دیگران، جامعه پذیری فرایندی است که در آن، فرد فرا می گیرد چگونه از شعایر، مناسک، ارزش و‌ هنجارهای متعارف و مشروع از پیش موجود تبعیت کند و از ارتکاب گناه بعنوان تهدیدی برای نظم جامعه پرهیز کند. این پرهیزکاری و گناه گریزی امری است که چالشگری در نظام اجتماعی و اخلاقی مسلط را به محاق می کشد.

😴رمز ماندگاری دین نیز از منظری محصول بازتولید مفهومی مانند گناه و مکافات حاصل از آن است. به تعبیر فوکو در تبارشناسی دیوانگی، گناه بیانیه ای برای دفاع از طبقه صاحب قدرت و ارزش های مسلط اوست که با پوششی دینی در تلاش برای احیا و بازآفرینی این ساختار است. فریب اخلاقی زیر نقاب گناه از کانونی ترین سازوکارهای فربه سازی و بزرگ نمایی پدیده گناه در راستای تامین منافع صاحبان قدرت سیاسی، اقتصادی و دینی است.
@alitayefi1
🤐گناه همچنین محاکمه وجدان های فردی در پیشگاه نیروی اجتماعی و شکنجه روانی فرد است. با همین رویکرد، فوکو معادله مجازات را به پیش می‌کشد که چگونه با برچسب گناه، فرد قربانی جامعه می شود. هراس اجتماعی از شکستن ارزشها و ‌هنجارهای منسوب به دین، فرد گناهکار را پیش از محاکمه در جامعه، در تله عذاب وجدان و شکنجه روانی می افکند و هراس اجتماعی و سرکوب بدین واسطه ابعادی روانی، لاهوتی، مقدس و الهی می یابد.

😇توهم اجتماعی از مهمترین بنیان های توجیه گناه است. باورهای افراطی دینی و مبتنی بر شیزوفرنی اجتماعی چنان همه گیر و درونی میشود که تخطی از شعایر این توهم اجتماعی و تاریخی متعلق به گذشته، گناهی کبیره تلقی شده و مشمول سخت ترین عذاب های الهی و اولوهی است. گناه در این توهم شامل کوچکترین لذایذ زندگی مانند رابطه جنسی تا تخطی از فرامین دینی مانند روزه داری و ایمان گری در ادبیات دینی می گردد.
@alitayefi1
🤫گناه به تعبیر مارکس، پدیده ای است پنهان شده در پس سرکوب و مقابل آزادی اجتماعی بطوریکه هر کردار و انتقادی که خلاف آیین مقدس عمل شود و بنیان های آنرا با خردی خود بنیاد به چالش کشد، تخطی از اصول قدسی تلقی شده و حرام و تابو اعلام می گردد. گناهبانان و‌ مجریان مجازات آزادیخواهان چالشگر‌ وضع موجود در مناسبات قدرت، مدافعان جان سختی هستند که خدایگان و دستگاهِ "جامعه ساخت"ِ دین را نیز برای مجازات و سرکوب دگرباشان و دگر‌اندیشان بخدمت می گیرند. گناه، رشته اسارت انسان توسط قدرتمندان دینی است برای تبدیل حیات اجتماعی انسان آزاد به زندان و جهنمی سوزان.

علی طایفی
https://www.tgoop.com/alitayefi1
👍5
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
روایت زنان امریکایی مسیحی از تجاوز و آزار جنسی آنان زیر چتر ازدواج کودک.
از سپردن دختران زیر ۱۸ سال بدست متجاوزانی بنام شوهر خودداری کنیم.

علی طایفی

https://www.tgoop.com/alitayefi1
👍21
👁‍🗨جامعه شناسي ماه محرم
علي طايفي

محرم و مناسك آن خواهي نخواهي يك مسيله و امر اجتماعي است كه نمي توان اهميت آنرا انكار و از تحليل آن پرهيز كرد. اينكه چرا محرم يك سنت ديني/شيعي مسيله دار هست دلايلي مي توان براي آن برشمرد:

يك. محرم پايگاه استحكام باورهاي ديني و شيعي است كه در آن غمگساري، همدردي، همدلي و عزاداري و اندوه مهمترين عنصر هويتي اين مناسك است امري كه بعنوان سنتي روبه رشد، بيشتر گذشته گرا و ماليخوليايي است تا آينده گرا، فراروينده و تحول خواه. از نظر اجتماعي عليرغم همبستگي نسبتا سراسري در اين مناسك اجتماعي، نوعي كسالت، روان پريشي و خود آزاري در آن نهفته است كه تداوم اين فرهنگ نوعي بازتوليد قرباني سازي تاريخي است.

دوم. محرم، ماه بازتوليد خشونت است. اين خشونت از آزار تن با سينه و زنجير و در اشكال افراطي با قمه شروع شده و تا آزار روحي ادامه دارد. در اين خشونت پراكني فضاهاي اجتماعي پر از خشم و كينه و نفرت هاي آشكار و پنهان شده و نوعي دشمن تراشي كاذب يا راستين تاريخي، هدف بازتوليد روحيه پرخاشگري و خشونت ورزي مي شود كه يك مانع جدي در تحول اجتماعي و صلح ورزي در جامعه محسوب مي شود.

سوم. در ماه محرم، نوعي خشونت جنسي نيز تقويت مي شود. مردان مسلط در جامعه با نمايش خشونت در عزاداري ها به نمايش قدرت خود پرداخته و تكاياي عزاداري با عبور از كنار تكاياي ديگر بين راهي، رگ بازو را پر خون ساخته و عضله نشان هم مي دهند. جوانان با عبور از كنار دختران و زنان و در رقابت با ساير علم و كتل داران به نمايش قدرت مي پردازند و آزار هاي جنسي نيز در خفا و آشكار افزايش مي يابد. ماه محرم ماه خشونت مردانه، كينه و انتقام جويي مردانه و مسلط است.

چهارم. ماه محرم ماه خشونت عليه كودكان نيز هست. غلظت و شدت عزاداري ها و مشاركت اجباري كودكان در اين مراسم از زمره پيامدهاي ناگزير اين مناسك مردخواهانه و خشونت آميز است. كودكان از سنين خرد سالي حتي در گهواره با همانند سازي نمادهاي علي اصغر و علي اكبر وارد اين بازي قدرت و خشونت شده و از كودكي نهاد اندوه، خشم، كينه و انتقام جويي از يكسو و فرهنگ ستيزه و نزاع بجاي صلح جويي از سوي ديگر دروني مي گردد.

پنجم. ماه محرم ماه فريب أفكار عمومي است. حكومت ديني در ايران از اين ماه و مناسك آن و بزرگترين شبكه اجتماعي وابسته بدان از مساجد تا تكاياي مردمي و دولت ساخت، نهايت بهره برداري را مي كند تا آموزه هاي ديني و خرافي، باورداشت هاي اطاعت و القاي افكار ديني و بزرگ نمايي وقايع تاريخي شيعي خاصه مظلوميت نمايي هاي تاريخي را تقويت و بازتوليد كند. در اين رهگذر پيوند اين وقايع با مسايل سياسي روز و دشمن تراشي هاي مرتبط براي سركوب اعتراض هاي اجتماعي از يكسو و ايجاد فضاي شبه جنگي و نظامي در داخل با فرض هميشگي دشمن فرضي از سوي ديگر بيش از پيش تداوم مي يابد.

عاشورا و تاسوعا بزرگترين نمادهاي تقويت دين و نهاد خشونت و سركوب در جامعه ايران امروز است كه ناخواسته مردم كُوي و برزن نيز در بازتوليد آن نقش آفريني مي كنند. تعبير دكتر شريعتي در نقد محرم و انتساب آن به تشيع سياه و تقويت ايده تشيع سرخ، هردو در اين جامعه شناسي از تشيع مسلط در جامعه، بشدت مسيله آفرين، آسيب ساز و چالش پذير است.

سنجشگری مسایل اجتماعی ایران
https://www.tgoop.com/alitayefi1
1👍1
2025/07/09 19:32:57
Back to Top
HTML Embed Code: