AMIRKABIRPUBLICATION Telegram 368
‍«سال ۵۵ هاكوب گابريليان نمايندۀ ماشين‌هاى چاپ رولاند به چاپخانۀ سپهر آمد. به من گفت با اين حجم كار بايد از دستگاه‌هاى جديد استفاده كنى. او از ماشين كامرون حرف زد. ماشين چاپى كه آن زمان در آمريكا تازه روى بورس بود. مهم‌ترين ويژگى‌اش سرعت آن بود. در يک ساعت پنج‌هزار نسخه از كتابى دويست‌صفحه‌اى بيرون مى‌داد. بالاى سر دستگاه‌هاى چاپ ما نود نفر مى‌ايستادند، در حالى كه آن دستگاه را دوازده نفر مى‌چرخاند.» جعفرى قيمت را مى‌پرسد. گابريليان مى‌گويد «سه ميليون دلار»؛ كه به تومان مى‌شد بيست‌ويک ميليون تومان. «به او گفتم من نشرى خصوصى هستم نه دولتى. چنين پول‌هايى ندارم. مدت‌ها گذشت. او پيشنهاد داد در نمايشگاه تخصصى چاپ در دوسلدورف آلمان شركت كنم. من هم رفتم. آنجا چند دستگاه چاپ و صحافى و بسته‌بندى سفارش دادم. در آنجا باز هم به من اصرار كرد آن دستگاه كامرون را بخرم. اما من چنين پولى نداشتم. وسوسه شده بودم. هم دستگاه را مى‌خواستم و هم پول نداشتم.» اوايل سال ۵۷ با اصرار گابريليان جعفرى به ميلان مى‌رود تا از نزديک كار آن دستگاه را ببيند. سفرى كه در آن، او فاصلۀ اميركبير با نشرهاى بزرگ دنيا را درک مى‌كند: «به انتشارات موندادورى، يكى از معروف‌ترين نشرهاى ايتاليا رفتم. تنها در بخش اديتوريال‌شان شش‌هزار نفر كار مى‌كردند. پنجاه نفر نشر اميركبير كجا و شش‌هزار نفر آنها كجا؟ به چاپخانه رفتيم و من يک ساعت تمام، تنها دستگاه كامرون را مى‌ديدم. شبش نيز خواب آن دستگاه را ديدم. هرطور حساب و كتاب كردم نمى‌توانستم آن دستگاه را بخرم.» جعفرى به تهران برمى‌گردد. در مردادماه همان سال در حال‌وهواى انقلابى آن روزها گابريليان به تهران مى‌آيد و به جعفرى مى‌گويد از بانک‌هاى لبنانى مبلغ خريد دستگاه را وام مى‌گيرد؛ وامى با چهاردرصد بهره.

«چشم باز كردم، ديدم دارم چک قرارداد خريد ماشين را امضا مى‌كنم. پيش‌پرداختش پانصد هزار تومان بود.» چند هفته بعد شرايط بدتر مى‌شود. بانک‌ها در آتش مى‌سوزند و وزارت صنايع جلوى اعتبارات را مى‌گيرد و اعلام مى‌كند با هيچ نوع سرمايه‌گذارى موافقت نخواهد كرد. «با گابريليان تماس گرفتم و گفتم قرارداد را فسخ كنيم. او هم قبول كرد. البته هيچ‌گاه مبلغ بيعانه را پس ندادند. كامرون هم به تهران نيامد. شكست خورده بودم.»

فراز و فرود مؤسسۀ انتشارات اميركبير | گفت‌وگو با عبدالرحيم جعفرى

[عکس تزئینی است.]

instagram.com/amirkabir.info
@Amirkabirpublication
www.amirkabir.info



tgoop.com/amirkabirpublication/368
Create:
Last Update:

‍«سال ۵۵ هاكوب گابريليان نمايندۀ ماشين‌هاى چاپ رولاند به چاپخانۀ سپهر آمد. به من گفت با اين حجم كار بايد از دستگاه‌هاى جديد استفاده كنى. او از ماشين كامرون حرف زد. ماشين چاپى كه آن زمان در آمريكا تازه روى بورس بود. مهم‌ترين ويژگى‌اش سرعت آن بود. در يک ساعت پنج‌هزار نسخه از كتابى دويست‌صفحه‌اى بيرون مى‌داد. بالاى سر دستگاه‌هاى چاپ ما نود نفر مى‌ايستادند، در حالى كه آن دستگاه را دوازده نفر مى‌چرخاند.» جعفرى قيمت را مى‌پرسد. گابريليان مى‌گويد «سه ميليون دلار»؛ كه به تومان مى‌شد بيست‌ويک ميليون تومان. «به او گفتم من نشرى خصوصى هستم نه دولتى. چنين پول‌هايى ندارم. مدت‌ها گذشت. او پيشنهاد داد در نمايشگاه تخصصى چاپ در دوسلدورف آلمان شركت كنم. من هم رفتم. آنجا چند دستگاه چاپ و صحافى و بسته‌بندى سفارش دادم. در آنجا باز هم به من اصرار كرد آن دستگاه كامرون را بخرم. اما من چنين پولى نداشتم. وسوسه شده بودم. هم دستگاه را مى‌خواستم و هم پول نداشتم.» اوايل سال ۵۷ با اصرار گابريليان جعفرى به ميلان مى‌رود تا از نزديک كار آن دستگاه را ببيند. سفرى كه در آن، او فاصلۀ اميركبير با نشرهاى بزرگ دنيا را درک مى‌كند: «به انتشارات موندادورى، يكى از معروف‌ترين نشرهاى ايتاليا رفتم. تنها در بخش اديتوريال‌شان شش‌هزار نفر كار مى‌كردند. پنجاه نفر نشر اميركبير كجا و شش‌هزار نفر آنها كجا؟ به چاپخانه رفتيم و من يک ساعت تمام، تنها دستگاه كامرون را مى‌ديدم. شبش نيز خواب آن دستگاه را ديدم. هرطور حساب و كتاب كردم نمى‌توانستم آن دستگاه را بخرم.» جعفرى به تهران برمى‌گردد. در مردادماه همان سال در حال‌وهواى انقلابى آن روزها گابريليان به تهران مى‌آيد و به جعفرى مى‌گويد از بانک‌هاى لبنانى مبلغ خريد دستگاه را وام مى‌گيرد؛ وامى با چهاردرصد بهره.

«چشم باز كردم، ديدم دارم چک قرارداد خريد ماشين را امضا مى‌كنم. پيش‌پرداختش پانصد هزار تومان بود.» چند هفته بعد شرايط بدتر مى‌شود. بانک‌ها در آتش مى‌سوزند و وزارت صنايع جلوى اعتبارات را مى‌گيرد و اعلام مى‌كند با هيچ نوع سرمايه‌گذارى موافقت نخواهد كرد. «با گابريليان تماس گرفتم و گفتم قرارداد را فسخ كنيم. او هم قبول كرد. البته هيچ‌گاه مبلغ بيعانه را پس ندادند. كامرون هم به تهران نيامد. شكست خورده بودم.»

فراز و فرود مؤسسۀ انتشارات اميركبير | گفت‌وگو با عبدالرحيم جعفرى

[عکس تزئینی است.]

instagram.com/amirkabir.info
@Amirkabirpublication
www.amirkabir.info

BY مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر | جعفری




Share with your friend now:
tgoop.com/amirkabirpublication/368

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

According to media reports, the privacy watchdog was considering “blacklisting” some online platforms that have repeatedly posted doxxing information, with sources saying most messages were shared on Telegram. When choosing the right name for your Telegram channel, use the language of your target audience. The name must sum up the essence of your channel in 1-3 words. If you’re planning to expand your Telegram audience, it makes sense to incorporate keywords into your name. Just as the Bitcoin turmoil continues, crypto traders have taken to Telegram to voice their feelings. Crypto investors can reduce their anxiety about losses by joining the “Bear Market Screaming Therapy Group” on Telegram. As five out of seven counts were serious, Hui sentenced Ng to six years and six months in jail. 3How to create a Telegram channel?
from us


Telegram مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر | جعفری
FROM American