tgoop.com/amirkabirpublication/385
Last Update:
متفقین همچنان هستند، در خیابانها، بازار، اماکن عمومی. کاری به کار ما ندارند، کارشان با دختران و زنان آوارۀ لهستانی است؛ ما هم کاری به کارشان نداریم، دنبال کار و گرفتاری خودمان هستیم. به تماشا اکتفا میکنیم. نمایش مجانی است، سربازهای امریکایی و انگلیسی شرم و ننگ نمیشناسند؛ در شمیرانات و پسقلعه، هر جا آبی میبینند، زن و مرد لخت میشوند جلو چشم مردم، و خود را نشان میدهند. بیماریها و امراض خاصی را هم برایمان سوغات آوردهاند، و «ابریشمی» را. بازار ابریشمی گرم است، بخصوص در خیابان اسلامبول؛ به لطف مهمانان از هیچ حیث کم و کسر نداریم.
روسها کمتر به خیابانهای مرکزی میآیند. بعضی روزها سربازان روس دستۀ موزیک راه میاندازند و در خیابان فردوسی و نادری رژه میروند. مردم با بیاعتنایی به آنها نگاه میکنند، ولی عدهای از مهاجرین روسی که خود را میان مردم جا زدهاند برای آنها فریاد «یاتسون، یاتسون» برمیآورند.
استقلال کشور تضمین شده؛ بناست پس از جنگ، متفقین نیروهایشان را از کشور خارج کنند و ما را به حال خود واگذارند، ما با بیماری و فقر، و آنها به سلامت. ما هم در قبال تضمین استقلال و تمامیت کشور از سوی قدرتهای بزرگ بیکار ننشتهایم و به دول محور، آلمان، ایتالیا و ژاپن، اعلان جنگ دادهایم و اکنون جزو متفقین هستیم. دیگر خیالمان راحت است. در و دیوار شهر پر از پوسترهای عمو سام است با نوشتههایی که ما پیروز میشویم و فاشیستها شکست خواهند خورد.
عکس: چند زن ایرانی در کنار کاروان تدارکات نیروهای متفقین (۱۴ خرداد ۱۳۲۲)
□ از کتاب در جستجوی صبح | خاطرات عبدالرحیم جعفری | بنیانگذار موسسۀ انتشارات امیر کبیر | ص ۲۴۳ و ۲۴۴
■ instagram ■ Telegram ■ Website
BY مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر | جعفری
Share with your friend now:
tgoop.com/amirkabirpublication/385