Telegram Web
بازی ایام

قرة العين من آن میوه دل یادش باد
که چه آسان بشد و کار مرا مشکل کرد

روح غزل:

زندگی همیشه چهره خوب و شادش را به ما نمی نمایاند، چه بسا که سیر حوادث برخلاف خواست ما باشد.

فرزندانی را از ما می گیرد.پدران یا مادران را می گیرد.همسر یا دوست مهربان را می ستاند.خانه را خراب می کند یا در نهایت سلامتی انسان بر اثر یک حادثه از دست می رود.

متأسفانه مردم عادی در چنین مواقعی با چنین مشکلاتی بسیار سخت و تلخ روبرو می شوند.

اما دلی که عارف باشد فقط متأسف می شود و از همین حوادث هم به عنوان وسیله ای برای تنبه و بیداری بهره می گیرد.

رهنمود فال:

صاحب گرامی فال.شما اخیراً فرصتی را از دست داده اید، یا عزیزی را از شما گرفته اند.گرچه به آن عزیز بسیار احترام و علاقه داشته اید یا برای به دست آوردن آنچه از دست داده اید زحمت فراوان کشیده بودید اما به هر حال با چنین شرایطی روبرو هستید.

این طبیعت زندگی است.چاره ای جز این نیست که به خود بیائید و برای آینده ای بهتر از گذشته آماده شوید.

سختی ها شکست ها و غم ها، اگر به فرصتی برای بیداری ما و شما تبدیل شوند قابل تأمل هستند.

به هر حال فعلاً از شما کاری جز صبر ساخته نیست.به امید خدا نتیجه صبر را خواهید دید.

📚آیات نور در سفینه غزل
✒️دکتر مصطفی بادکوبه ای

https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
Audio
فایل صوتی غزل شماره ۱۳۴
با صدای مهربانو فرزانه جمشیدی
Audio
غزل شماره ۱۳۴ حضرت حافظ

بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد
باد غیرت بصدش خار پریشان دل کرد..

#فاطمه_زندی
Audio
فایل صوتی غزل شماره ۱۳۴
با صدای استاد موسوی گرما رودی
Qazal 134 Hafez
Modares Zadeh
فایل صوتی غزل شماره ۱۳۴
با صدای مهربانو مدرس زاده
‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱۱ آذر زادروز پری زنگنه

(زاده ۱۱ آذر ۱۳۱۸ کاشان) نویسنده و خواننده اپرا

او خواننده سبک اپرا است که از جمله فعالیت‌هایش، کار بر روی موسیقی محلی و فولکوریک ایران و فارغ‌التحصیل شاخه اپرا از کنسرواتوار عالی موسیقی تهران است. وی تحصیلات مقدماتی‌اش را در تهران گذراند و نخستین درسهای آواز را نزد استاد نصراله زرین‌پنجه در ردیف آوازهای ایرانی فراگرفت؛ سپس به هنرستان عالی موسیقی رفت. وی به‌علت داشتن صدای «لیریکو اسپینتو» (به انگلیسی: Lyrico Espinto) نزد خانم اِولین باغچه‌بان، اپرا آموخت و بعد از آن برای تکمیل آموخته‌های خود به کشورهای ایتالیا، آلمان و اتریش سفر کرد و از چندین آکادمی فارغ‌التحصیل شد.
او علاوه بر خوانندگی، در سفر تحصیلی‌اش به ژاپن، متوجه استعدادش در هنر گل‌آرایی هم شد و آن را فراگرفت و در بازگشت به ایران نمایشگاه‌های گل‌آرایی نیز برگزار کرد و کتاب هنر گل‌آرایی را در همین زمینه انتشار داد.
وی در سال ۱۳۵۰ در یک حادثه ساده رانندگی و پرتاب خرده شیشه‌های اتومبیل پیکان، بینایی‌اش را از دست داد.
(پس از اين تصادف بود كه در پيكان از شيشه هاى ایمنی و  ضدضربه استفاده شد.)
اما تنها پس از وقفه کوتاهی به فعالیتهای خود ادامه داد. صدای او در محافل هنری مهم جهان از جمله تالار الیس تالی در لینکن سنتر نیویورک، هربست در سانفرانسیسکو، دانشگاه هاروارد در بوستون، سل گو در پاریس، هرکولس در مونیخ، و تالارهایی در سرتاسر ژاپن پخش شده است.
مسافرت‌های او در سرتاسر ایران به منظور آشنایی با موسیقی محلی ایران بوده است. از اجراهای معروفش سولیست بودن در سمفونی شماره ۹ بتهوون است که توسط ارکستر سمفونی فورت لادردل در فلوریدا اجرا شد. بازسازی علمی ترانه‌های بومی و محلی ایران و اجرای آن به سبک کلاسیک از کارهای شاخص او به‌شمار می‌رود.
او برای کودکان چندین کتاب تألیف کرده و مقالات و ترانه‌های متعددی منتشر ساخته است. فرهنگ جامع «آوای نامها ایران زمین» که مهمترین نام نامه در زبان فارسی بشمار می‌رود، حاصل تلاش اوست که تدوین آن پنج سال به طول انجامیده است. خود او می‌گوید: بسی رنج بردم در این سال پنج/ز نام آفریدم کتابی چو گنج.
از کتاب‌های دیگر او «پری لالایی‌ها، سروده‌هایش برای همه سالان» و «سخنی به خوشی: حرف‌هایی بزرگ در کتابی کوچک» است. آن سوی تاریکی نام کتاب دیگری از اوست که تاریخچه نابینایان در ایران و جهان در آن به رشته تحریر درآمده است.
«پری آوازها» زندگینامه اوست که در سال ۱۳۹۵ توسط نشر کتابسرا منتشر شده است.
آخرین کتاب وی"برای دلتنگی‌هایم"  مجموعه داستانهای کوتاه است.
از فعالیت‌های وسیع اجتماعی او در جهت بهبود وضعیت نابینایان برگزاری کنسرت به نفع سازمان‌های فرهنگی نابینایان در سراسر ایران و جهان است.
وی عنوان بین‌المللی «سفیر حسن نیت» را دریافت کرده‌ است و از جمله مسئولیت‌هایش ریاست روابط فرهنگی و اجتماعی نابینایان ایران بوده است. در سالهای پس از انقلاب، فعالیت‌های او در ایران به کنسرت‌هایی ویژه بانوان اختصاص دارد.
خانه پدری‌اش در کاشان که قدمتی ۲۰۰ ساله دارد به وسیله خانم مهین راهب و مجید راهب بازسازی شده و به منظور آشنا کردن توریستها با خانه‌های قدیم کاشان به‌نام مهمانسرای شاه یلانی در حال خدمت رسانی است.
پری شاه‌یلانی پس از ازدواج با حسین زنگنه، صاحب شرکت تاکسی‌ایر، به نام پری زنگنه شناخته شد.

🆔
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#پری_زنگنه
برگی از تقویم تاریخ

۱۱ آذر زادروز جلال آل‌احمد

(زاده ۱۱ آذر ۱۳۰۲ تهران -- درگذشته ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ گیلان) نویسنده، مترجم و منتقد ادبی "همسر سیمین دانشور"

او از خانواده‌ای مذهبی بود و دوران کودکی و نوجوانی جلال در نوعی رفاه اشرافی روحانیت گذشت. پدرش "احمدطالقانی" پس از پایان دبستان جلال، به او اجازه درس خواندن در دبیرستان را نداد؛ اما او تسلیم خواست پدر نشد و در کلاس‌های شبانه دارالفنون، پنهان از چشم پدر نام‌نوبسی کرد و از آنجا دیپلم گرفت.
او در سال‌های پایان دبیرستان با کلام کسروی و شریعت سنگلجی آشنا شد و همین مقدمه‌ای برای پیوستن وی به‌حزب توده شد. پس از پایان دبیرستان، پدرش او را به‌نجف نزد برادر بزرگش محمدتقی فرستاد تا در آنجا به تحصیل در علوم دینی بپردازد، اما پس از سه ماه به‌تهران بازگشت. به‌گفته برخی نویسندگان، وی در بازگشت از نجف نسبت به بسیاری از احکام شیعیان دچار دودلی و شک شده بود.
جلال در سال ۱۳۲۲ به دانشسرای عالی تهران رفت و در رشته زبان و ادبیات فارسی فارغ‌التحصیل شد و تحصیل در دوره دکترای ادبیات فارسی را نیز ادامه داد، اما در اواخر تحصیل از ادامه آن صرف نظر کرد.
وی نخستین مجموعه داستانش به‌نام «دید و بازدید» را در همین دوران منتشر کرد. او که تأثیری گسترده بر جریان روشنفکری دوران خود داشت، به‌جز نوشتن داستان به نگارش مقالات اجتماعی، پژوهش‌های مردم شناسی، سفرنامه‌ها و ترجمه‌های متعددی نیز پرداخت. شاید مهم‌ترین ویژگی ادبی آل‌احمد نثر او بود، نثری فشرده و موجز و در عین حال عصبی و پرخاشگر، که نمونه‌های خوب آن را در سفرنامه‌های او مثل «خسی در میقات» یا داستان - زندگی‌نامه «سنگی بر گوری» می‌توان دید. او در سال ۱۳۲۶ دومین کتابش به نام «از رنجی که می‌بریم» را همزمان با کناره‌گیری از حزب توده چاپ کرد که بیانگر داستان‌های شکست مبارزاتش در این حزب است. پس از این خروج بود که برای مدتی به‌قول خودش ناچار به‌سکوت شد که البته سکوت وی به‌معنای نپرداختن به سیاست و بیشتر قلم‌زدن بود.
با قضیه ملی شدن نفت و جبهه ملی و مصدق، جلال دوباره به سیاست روی آورد. وی عضو کمیته و گرداننده تبلیغات «نیروی سوم» شد. در ۹ اسفند ۱۳۳۱ پس از اطلاع از محاصره منزل دکتر مصدق با عده دیگری از «نیروی سومی‌ها» فوراً به آنجا رفت و به‌دفاع از او سخنرانی کرد و در اردیبهشت ۱۳۳۲ به‌علت اختلاف با رهبران نیروی سوم، از آن‌ها هم کناره گرفت. دو کار ترجمه وی، «بازگشت از شوروی» ژید و «دست‌های آلوده» سارتر، مربوط به همین سال‌ها است و پس از آن «سرگذشت کندوها» را به‌چاپ رساند. جلال یک دوره به‌سکوت رفت و به‌دور از تمام هیاهوهای سیاسی سعی به از نوشناختن خود کرد.
در ابتدای سال ۱۳۲۳ وارد حزب توده شد و تا انشعاب حزب توده تمام مراحل تشکیلاتی به‌سمت بالا را پشت سرگذاشت و سپس از حزب توده جدا شد.
به سبب اختلافی که میان وی و بقایی در زمان مصدق به‌وجود آمد از حزب زحمتکشان کناره جست. پس از آن با رهبری شخصی به‌نام خلیل ملکی حزب زحمتکشان یا نیروی سوم را به راه انداخت.

https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#جلال_آل_احمد
برگی از تقویم تاریخ

۱۱ آذر زادروز نامی پِتگر

(زاده ۱۱ آذر ۱۳۲۴ تهران – درگذشته ۸ امرداد ۱۳۸۷ نوشهر) نقاش

او فرزند علی‌اصغر پتگر و برادرزاده جعفر پتگر از نقاشان برجسته ایران بود که ابتدا مانند پدرش به شیوه واقعگرایانه نقاشی می‌کرد.
در سال ۱۳۴۴ به تاسیس آموزشگاه مستقل هنر طراحی و نقاشی در تهران اقدام کرد و پس از انقلاب، واقعگرایی او در چشم اندازهایش، از ناتورالیسم تعزلی به‌سوی گرایش به‌تجرد رفت و فیگورهایش با نوعی بیان تمثییلی، به حال و هوایی تعزلی و شرقی انجامید و همین ویژگی‌ها، آثار رنگ و روغنی او را از آثار فیگوراتیو غربی متمایز کرد.
وی به‌ مناطق مختلف ایران سفرهای زیادی داشت که از ویژگی‌های جغرافیایی متنوع و از هماهنگی‌های گوناگون رنگ‌های خالص در صنایع دستی این مرز و بوم در آثارش تاثیر گرفته بود.
او از رم، واتیکان، فلورانس و پاریس دیدن کرد و از هنر کلاسیک و مدرن اروپا بسیار آموخت، اما شیوه حسی و ادراک شهودی ایرانی خویش را از دست نداد.
وی از تجربه‌هایی که از تدریس در دانشگاه‌ها یا آموزشگاه شخصی‌اش کسب کرده بود، در تبیین حقانیت بروز جلوه‌های بینش انسانی و معنوی در هنر بهره جسته و مقالاتی در این زمینه انتشار داد و نیز در برنامه‌های تلویزیونی در رابطه با تفسیر تاریخ نقاشی، تحلیل‌های ویژه ارایه کرد.

برخی از نمایشگاه‌های مهمی که او در آنها شرکت داشت:
۱۳۴۴ نمایشگاه هنرمندان خاورمیانه در سفارت ترکیه.
۱۳۴۶ نمایشگاه هنرمندان معاصر در سالن جدید موزه ایران باستان.
۱۳۵۳ نمایشگاه مکتب کمال‌الملک و پیروانش در نگارخانه مهرشاد.
۱۳۵۵ نمایشگاه سه نقاش معروف رئالیست در نگارخانه تخت‌جمشید.
۱۳۴۶ نمایشگاه هنرمندان معاصر ایران در فرهنگسرای نیاوران.
۱۳۶۸ نمایشگاه هنرمندان معاصر ایران در موزه هنرهای معاصر.
۱۳۷۱ نمایشگاه جلوه‌های هنر ایران در موزه هنرهای معاصر.
۱۳۷۹ تا ۱۳۷۰ شرکت در کلیه نمایشگاه‌های دو سالانه ایران.
همچنین برگزاری نمایشگاه‌های انفرادی از دوره‌های مختلف در تهران و شهرستان‌های ایران در طی ۲۰ سال گذشته.

🆔
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#نامی_پتگر
‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱۱ آذر زادروز محسن مقدم

(زاده ۱۱ آذر ۱۲۷۹ تهران – درگذشته ۱۹ آبان ۱۳۶۶ تهران) از بنیان‌گذاران دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران

او در اواخر دوران قاجار، در کودکی برای تحصیل به اروپا فرستاده شد و در میانه جنگ جهانی اول به ایران بازگشت و در مدرسه صنایع مستظرفه، نزد کمال‌الملک ادامه تحصیل داد و پس از چندسالی دوباره به اروپا بازگشت. مدتی در بخش باستانشناسی موزه لوور در پاریس در کلاس‌های ژرژ کنتنو، باستانشناس معروف، آموزش دید و با درجه عالی، تحصیل در آن‌جا را به‌پایان رساند و علاوه بر باستانشناسی، در پاریس به آموزش نقاشی هم پرداخت. وی در سال‌های پایانی حضورش در اروپا به‌عنوان نماینده فرهنگی ایران در نشست‌ها و نمایشگاه‌های متعددی حضور یافت.
او اولین ایرانی است که به دریافت نشان لژیون دونور با درجه «اوفیسیه» از طرف شارل دوگل رئیس‌جمهور فرانسه مفتخر شده‌ است.
در سال ۱۳۱۵ با سلما کویومجیان ازدواج کرد که مدتی در رشته باستانشناسی و هنر تحصیل کرده بود و در همان سال به ایران بازگشتند. او در سال ۱۳۱۶ در مرکز باستانشناسی به‌عنوان بازرس فنی هیئت باستانشناسی فرانسوی شوش به سرپرستی رولان دومکنم فعالیت تخصصی‌اش را آغاز کرد و مدتی را نیز زیر نظر آندره گدار در موزه ایران باستان مشغول بود.
او سرپرستی و نمایندگی ایران در نمایشگاه‌ها و کنگره‌های مختلفی را نیز برعهده داشت و نشان‌های افتخارآمیز زیادی را نیز در شناسنامه کاری‌اش داشت.
وی مجموعه‌داری متخصص و دوست‌دار
فرهنگ گذشته ایران‌ بود که مجموعه خود را برای ارزش مالی آن گردآوری نکرد. او بخش زیادی از آثارش را از خارج از ایران خریداری می‌کرد و به ایران بازمی‌گرداند.
وی در آبان ۱۳۵۱ خانه پدری را به همراه تمامی آثار موجود در آن به دانشجویان دانشکده هنرهای زیبا و گروه باستانشناسی دانشگاه تهران برای آموزش و پژوهش در فرهنگ گذشته و سپس عموم مردم وقف کرد. دانشگاه تهران هم این خانه را به همراه بقیه میراث ارزشمندش، در سال ۱۳۸۸ به موزه تبدیل کرد.
آرامگاه وی در امامزاده عبدالله است.

🆔 https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#محسن_مقدم
‍ ‍ ‍ ☘️☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️☘️

۱۱ آذر سالروز درگذشت میرزا کوچک‌خان

(زاده سال ۱۲۵۷ رشت -- درگذشته ۱۱ آذر ۱۳۰۰ تالش) روحانی مبارز

او از روحانيان رشت بود که تحصيلاتش را در رشت، قزوین و تهران گذراند و در تهران با اوضاع و احوال اجتماع آن دوران جامعه بيشتر آشنا شد. پس از بررسی وقايع، احساس کرد که هنگام تلاش است، لذا به رشت بازگشت و در ميان دوستان و آشنايان به تبليغ پرداخت و احساسات مردم را برانگيخت و انجمن «مجمع روحانيان» را تأسيس کرد.
روس‌ها مدتی او را از رشت تبعيد کردند اما او در سال ۱۲۹۳ مصمم شد به کمک دوستان مشروطه‌خواه، دوباره دست به قيام بزند و به دنبال نجات ايران و گيلان از اشغال نيروهای نظامی نيز بود. افکار وی در دل طبقات گوناگون مردم گيلان نفوذ کرد.
افرادی چون دکتر حشمت و ميرزاحسين کسمایی که از چهره‌های تحصيل کرده  گيلان بودند و يا حسن آليانی و شيخ علی شيشه‌بر که از طبقات معمولی جامعه بودند و نیز چندتن کسبه معتبر از جمله احمد کسمايی از او حمایت کردند.
وی نخست به مدت دوسال در کسما و سپس چهارسال در رشت و به صورت يک حکومت جمهوری مستقل در کل ايالت گيلان فرماندهی کرد و با مشورت دوستان و به اقتضای زمان خود، شيوه مسلحانه را برای ادامه مبارزه برگزيد.
در نهضت مشروطه، آزادی‌خواهان، حاکم گيلان را کشتند و امور را به دست گرفتند. او نيز با آنان همراه شد و در رأس گروهی در فتح قزوين و تهران شرکت داشت. پس از آن که مشروطه‌خواهان محمدعلی‌شاه را از سلطنت خلع کردند.
او هنگامی که در تهران به سر می‌برد، با چند تن از رجال خوش نام وابسته به «گروه اتحاد اسلام» تماس گرفت.
اين سازمان که به زعامت جمال‌الدين اسدآبادی شکل گرفته بود، هدفش متحد ساختن مسلمانان و مبارزه با استعمار و کسب قدرت و ايجاد يک وزنه سياسی برای دنيای اسلام بود.
در ايران افرادی همچون رضا مساوات، حسن مدرس، طاهر تنکابنی و چندتن ديگر، از طرفداران اين سازمان بودند.
پس از آن که مردم از حرکت او آگاه شدند، بسیاری به او پيوستند.
شماری از افسران برای فنون نظامی استخدام شدند و در سال ۱۲۹۹ کنگره‌ای در کسما تشکيل شد و در اين کنگره مشی آينده را تصويب کردند.
نيروهای جنگل با سرکوب مخالفان بر مناطق مختلف گيلان سيطره پيدا کردند و روز به روز نفوذ جنگلی‌ها گسترش يافت. در گوراب زرميخ مدرسه نظامی تشکيل شد، در کسما مرکز تشکيلات اداری و مالی و در لاهيجان نظام ملی تأسيس شد.
يکی از کارهای «هيئت اتحاد اسلام»  انتشار نشريه جنگل بود. شماره اول نشريه به مديريت غلامحسين کسمايی در شوّال ۱۳۳۵ انتشار يافت.
در زمانی که نهضت جنگل روز به روز قدرت پيدا می‌کرد، انگليسی‌ها تصميم به حاکميت خود در دريای مازندران و مخازن نفت قفقاز گرفتند.
ژنرال دنسترويل فرمانده قوای انگليس و عامل اجرای اين تصميم در خاطرات خود چنين می‌گويد:
« حاکميت در خزر مقصود و تصميم قطعی ما بود. من يقين داشتم که حق نظارت در خزر فقط در درست کسی است که شهر بادکوبه را در تصرف داشته باشد».

🔹 ادامه در بخش دوم 🔹

🆔 https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#میرزا_کوچک_خان
.
«امر» واژه‌ای تازی‌ست که می‌توان جایگزین‌های پارسی آن را به‌کار برد:
امر= فرمایش، فرمان، دستور
آمر = فرمان‌بُد، فرماینده، فرمان‌دهنده
آمراً = فرمانی، زورکی، دستوری
امرکردن = فرمودن
امریه = فرمان‌نامه
مأمور= به‌فرمان، فرمان‌یافته، کارگزار، گمارده، گماشته
مامور کردن = گماردن
ماموریت = فرستاکی، فِرستِش، گمارش
ماموریت داشتن = دستوری داشتن، گمارده بودن
آخرالامر= سرانجام، پایان کار، درپایان
حسب‌الامر= به دستور، به فرمایش، به فرموده

نمونه:
امر به معروف = فرمان به نیکی، فرمان به درستكاری

آخرالامر گِل کوزه گران خواهی شد (حافظ)
تو سرانجام گل کوزه گران خواهی شد

اینقدر امر و نهی نكن =
این‌همه دستورِ بكن و نكن نده
هی نگو اینو بكن و اینو نكن

#جایگزین_پارسی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســـــی
والایش فرهنگ ایرانی

https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
.
شوربختانه دانش اَنگارِش(ریاضی) از هجوم‌ واژه‌های بیگانه آسیب بسیار دیده و برای پالایش آن باید تلاش بسیار نمود.
«زاویه» و واژه‌های همساز با آن از این دسته‌اند که جایگزین پارسی آنان در پی می‌آید:

زاویه = گوشه، گوش، کنج، گونیا

زوایا = گوشه‌ها، کنح‌ها

زاویه تماس = گوشه پرماس

زاویه حاده = گوشه تند، تندگوشه

زاویه حمله (Angle of attack) = گوشه تاز

زاویه خارجی = گوشه بیرونی

زاویه خارجی مثلث = گوشه بیرونی سه‌سر

زاویه داخلی = گوشه درونی

زاویه قائمه = گوشه راست، راست‌گوشه

زاویه متقابل به قوس = گوشه پَتیر خـَم (پَتیرَک=روبرو، مقابل)

زاویه متمم = گوشه رساساز

زاویه مجاور = گوشه همسای

زاویه مكمل = گوشه هموارساز

زاویه منفرجه = گوشه باز، بازگوشه

زاویه میل (Angle of inclination) = گوشه اریب

زوایای متقابل به راس = گوشه‌های سر به سر

نمونه:
مجموع زوایای داخلی یک مثلث ١۸۰ درجه است =
هم‌فزود/گردآمده‌ی گوشه‌های درونی یک سه‌گوش ١۸۰زینه است

زاویه حاده، زاویه‌ای است كه كمتر از ۹۰درجه باشد =
تیزگوشه، گوشه‌ای است كه كمتر از ۹۰زینه باشد

آیا این زاویه، قائمه است؟ =
آیا این گوشه، راست است؟

آری این یک زاویه قائمه است =
آری این یک راست‌گوشه است

زوایای متقابل به راس، با هم مساوی هستند =
گوشه‌های سر به سر باهم برابرند

#جایگزین_پارسی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســـــی
والایش فرهنگ ایرانی

https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
#مجید

«استقامت» واژه‌ای تازی و بیگانه است که جایگزین‌های دلنشین‌تری در زبان پارسی دارد:

استقامت = پایداری، ایستادگی، پایمردی، استواری، پافشاری، پاداری

استقامت کردن = ایستیدن

استقامت در اعتقاد = فَریوَری

نمونه:
او استقامت كرد = او پایداری كرد

او مقاومت به‌خرج(!) داد = او ایستادگی كرد

او مقاوم است= او پایدار است

تیرآهن مقاوم است = تیرآهن استوار است
او مقاومت می‌كند = او ایستادگی می‌كند

او آدم مقاومی‌ست = او آدم استواری‌ست

تا این حد استقامت ندارم = این اندازه پایدار نیستم

مقاومت فایده‌ای ندارد = پایداری بیهوده است

#جایگزین_پارسی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســـــی
والایش فرهنگ ایرانی

https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
.
«معنی»، «یعنی» و ... واژه‌هایی بیگانه‌ هستند که می‌توانیم جایگزین پارسی آنها را به‌کار ببریم:

معنا/معنی = (پارسی تازی‌شده)، مانَک، ماناک، مانی، آرِش، چَم

بی‌معنی = بی‌خود، بی‌مایه، بی‌چم

به معنی ِ= به چمِ، به ماناکِ، به مانیِ

به‌تمام‌معنا/معنی = بی‌کم‌وکاست

هم‌معنی = هم‌چَم، هم‌آرِش

معنی‌دار = چَمیک، چمدار، مانَـکدار، آرِشدار

معنی کردن = چمیدن

یعنی = برابر، می‌شود، همان، هم‌چمِ، به‌چمِ

معنوی = (پارسی تازی‌شده)، مانَکی، ماناکی، آرِشی، مینوی، مینوییک
ِ
نمونه:
۱. معنی «الترک راحة» گوش کن
بعد از آن جام بلا را نوش کن(مولوی) =
مانکِ «واهشتن آسان» گوش کن
زان سپس جام گزند را نوش کن

۲. همه عالم گر این صورت ببینند
کس این معنی نخواهد کرد مفهوم(سعدی) =
همه گیتی گر این رخساره بینند
کس این آرِش نخواهد کرد دریافت

۳. بدان در مراد جم آن ماه بود
هم آن ماه معنی‌ش دریافت زود(فردوسی) =
بدان آرزوی جم آن ماه بود
هم آن ماه مانی‌ش دریافت زود

۴. گر سخن را قیمت از معنی پدید آید همی
معنوی باید سخن، چه تازی و چه پهلوی(ادیب صابر) =
گر سخن را ارزش از آرش پدید آید همی
مینوی باید سخن، چه تازی و چه پهلوی

۵. سیستم یعنی سامانه =
سیستم به‌چم/هم‌چم سامانه است
سیستم برابر/همان ساماته است
سیستم می‌شود ساماته

#جایگزین_پارسی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســـــی
والایش فرهنگ ایرانی

https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
.
اصول دین به اعتقاد «سنی‌ها» توحید، نبوت و معاد است، و به اعتقاد «شیعیان» آن سه مورد به‌علاوه‌ی عدل و امامت.=

آسال‌های کیشی در باور «روش‌گرایان» یگانگی خدا، پیامبری و رستاخیز است، و در باور «گروهیان» آن سه با این‌ دو: دادگری و پیشوایی.

#جایگزین_پارسی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســـــی
والایش فرهنگ ایرانی

https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
.
به‌جای واژه‌ی تازی «كسر»، واژه‌ی پارسی «بَرخِه» را به‌كار بریم.

واژه‌ی «برخی» نیز با «برخه» هم‌ریشه است.
در زبان آلمانی می‌شود «بروخ».
شاید این همانندی از آن روی است كه این دو زبان هر دو ریشه در سانسكریت دارند.

به صورت كسر «برخه‌شمار» و به مخرج كسر «برخه‌نام» می‌گویند.

کسر = بَرخِه
صورت کسر = برخه‌شمار، ابر بَرخِه
مخرج کسر = زیربرخه، برخه‌نام

#جایگزین_پارسی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آرمان «پارسی پاک»
پالایش زبان پارســـــی
والایش فرهنگ ایرانی

https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
.
تسلی = دلداری، همدردی، دلخوشی، نواز
تسلی‌بخش = اندُه‌گسار
تسلیت = دلداری
تسلیت‌آمیز = نَوازانه
تسلیت‌نامه = نوازنامه
تسلی‌دادن = نوازیدن، دلداری كردن، دلداری دادن

واژه ی تازی «تسلیت» در تازی به چم «اندوه‌زدایی»‌ست و در پارسی به‌نادرست با كارواژه‌ی(فعل) «گفتن» به‌كار می‌رود و به گونه‌ی «فلانی چیزی را تسلیت گفت» درمی‌آید.
از اینرو باید در برگردان آن، سازه‌ی «تسلیت‌گفتن» را با هم در نگر(نظر) گرفت و با هم پارسی کرد.

تسلیت عرض می‌کنم =
با شما همدردم
مرا همدرد خود بدانید
همدردی مرا بپذیرید
در اندوهتان همدردم
به‌همراه شما دردمندم
در اندوهتان همراهم
دل‌آسان باشید
اندوهگین مباشید
بیش از این اندوهگین مباشید
اندوهتان كاسته باد

نمونه ١:
حسن، وفات ابوی تقی را به او تسلیت گفت =
منوچهر ، از دست رفتن پدر پارسا را به او دلداری داد
منوچهر، همدردی خود را در مرگ پدر پارسا، به او گفت/رسانید
منوچهر خود را در مرگ پدر پارسا با او همدرد دانست
منوچهر با پارسا برای مرگ پدرش همدردی كرد
منوچهر كوشید اندوه پارسا را از مرگ پدرش، بزداید/بكاهد

نمونه ۲:
درگذشت مادرتان را تسلیت عرض می‌كنم =
مرا در درگذشت مادرتان همدرد بدانید
همدردی مرا در درگذشت مادرتان بپذیرید
درگذشت مادرتان را با شما همدردم
در اندوه درگذشت مادرتان، همدردم
در درگذشت مادرتان، همدرد شما هستم
در اندوه درگذشت مادرتان، همدرد شما هستم
از درگذشت مادرتان، دردمندم
از درگذشت مادرتان، ما نیز دردمندیم
بگذارید به شما در درگذشت مادرتان دلداری دهم و با شما همدرد باشم
بگذارید در اندوه شما از درگذشت مادرتان همراه باشم
بگذارید شما را در اندوه درگذشت مادرتان همراهی كنم

نمونه ۳:
حرف‌های او موجب تسلی‌خاطر فرزندش شد =
سخنان او انگیزه‌ی دل‌آسایی فرزندش شد
سخنان او دل فرزندش را آسایش بخشید
سخنان او فرزندش را دل‌آسایی بخشید
گفته‌های او دل فرزندش را آسوده‌تر كرد
گفته‌های او به كاهش اندوه فرزندش انجامید
سخنان او اندوه فرزندش را كاست

#جایگزین_پارسی


https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
.
مونث = ماده، مادینه
مذکر = نر، نرینه
خنثی = پارسی ِتازی شده، خـَنزَک، امرد، بی‌سوی، بی‌سویه، ناكار، اَویژه، بی‌ویژگی
خنثی شدن = بی‌سو شدن، خـَنزَکیدَن
خنثی‌کردن = بی‌کنش کردن، بی‌سو کردن، خـَنزَکاندَن

نمونه:
در لسان آلمانی كلمات بر سه جنسند، مذكر، مونث و خنثی =
در زبان آلمانی، واژگان بر ۳ گونه‌اند: نرینه ، مادینه و خـَنزَک

متاسفانه در بعضی نقاط دنیا، جنس مؤنث را ضعیفه می‌دانند =
شوربختانه در برخی از سرزمین‌ها، مادینگان را ناتوان می‌دانند

مذكر کسی است كه علائم ذكور داشته باشد =
نر کسی‌ست كه نشانه‌های نرینگی داشته باشد

نوترون، یک ذره‌ی خنثی است =
نوترون، یک ریزه‌ی بی‌سویه است

حمله‌ی مهاجمان را خنثی كردیم =
آفند تازشگران را ناكار كردیم

#جایگزین_پارسی

https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
.
واژه‌ی تازی «راحت» در زبان پارسی به چند چم به‌كار می‌رود و زبان ما را كم‌مایه كرده است.

راحت = ساده، آسوده، آسایش، آسان، آرام

راحتی = سادگی، آسانی، آسایش

راحت‌کردن = آرامش‌بخشیدن، آسوده‌کردن

راحت‌طلب = آسوده‌جو، آسایش‌خواه، تن‌آسا

راحت‌الحلقوم = نرمینه، شادنای

استراحت = آسودن، برآسودن، آساییدن، درازکشیدن، آرمیدن، غُنایش، رامش

استراحت کرد = برآسود

نمونه:
خدایا راحت شدم = خدایا آسوده شدم

امتحان راحتی بود = آزمون آسانی بود

دیگر خواب و راحت ندارم = دیگر خواب و آسایش ندارم

#جایگزین_پارسی

https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
2024/12/03 08:23:16
Back to Top
HTML Embed Code: