tgoop.com/andaromidvari/3541
Last Update:
تن در میانهی میدان ـ1
«به بهانهی فهم برهنهگردی سرمد کاشی»
اگر بخواهیم غبار اندیشههای نادرست را از سنت برهنهگردی بزداییم باید تلاش کنیم از لایههای تلخ بیچارگی و تهیدستی و حتی اعتراضی ماجرا بتوانیم که رد شویم تا آنگاه بر ما روشن شود که اس و اساس برهنهگردی بیان این نکته است که اکنون من توانستهام تنم را معبد کنم. به این شعر از باساوانا دقت کنید:
توانگران
معبد سازند برای شیوا
من بینوا
چه کنم برای او
پاهایم ستون
تن محراب
سر گنبدی از زر...
«... بنا بر سنت، معابد هند به شکل اندام انسانند. برای رعایت آداب، نخست زمین را حفر میکنند و جامی بذر در آن میکارند. هندوان بر این باورند که معبد از بذر کاشته شده به هیئت انسان میروید. بخشهای گوناگون معبد چون اعضای بدن نام میگیرند. دو جانب آن را دستها یا بالها، ستون را پا و بالای معبد را، سر مینامند.
محراب، درونیترین و تاریکترین حریم معبد، زهدان نام دارد. به این طریق، معبد ساخته شده از آجر و سنگ، نقش ازلیتر تن انسان است... معبد تن است و تن معبد»
اگر نوشتم از لایهی اعتراضی قصدم اشاره به نهضت ویراشائیویسم بود که به رهبری باساوانا تهی بودن معابد پرشکوه را نشان میدادند و غنای تن بینوایان را ـ البته که میدانیم بهطور کلی آنجا که فقر هست از ایمان و معنویت خبری نیست ـ اما این نهضت را باید در بستر تاریخیاش درک کرد.
یعنی اگر معابد توانگران خالی از معنویت است لزومی ندارد که تن بینوایان حتما پر از معنویت باشد. اما هنوز ایدهی معبد کردن تن، پا برجاست. حتی اگر مادی هم نگاه کنیم: تن ما همان آگاهی است و آگاهی فرآوردهی جهان پیرامون و مادی ماست و در این شکی نیست. از این قرار تن ما تمام ارجاع است. تن ما به زمین و آنچه از آن برآمده و تن ما را ساخته است، ارجاع میدهد؛ ارجاعی مدام.
بیشینهی باورهای معنوی در شکل درستشان بر این باورند که تن ما محل حضور امر قدسی است. همان که دمیده شدن روح الهی نامیده شده است. از این قرار این تن ارجاعی ما که به آنچه از آن ساخته شده است رجعت دارد، اصالتی قدسی نیز مییابد.
#فریاد_ناصری
BY اندر امیدواری...
Share with your friend now:
tgoop.com/andaromidvari/3541