Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مختصات جامعه توحیدی در عرصههای حکمرانی، سیاسی و اجتماعی و طبقاتی چگونه است؟
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
👍4👌1
◻️روشهای نادرست برای احیای هویت روحانیت
✍کریم جباری
🔹هویت اصیل روحانیت و بحران هویتی: روحانیت از دیرباز با ویژگیهایی چون زهد، تقوا، سادهزیستی، و تعهد به عدالت و درستکاری و مسئولیتهای اجتماعی و تبلیغ حقایق دینی شناخته شده است. این هویت اصیل، ریشه در آموزههای دینی و رسالت طلبگی دارد که بر اصول اخلاقی، دینی و معنوی انسان ساز تأکید میکند. در سالهای اخیر به دلایل مختلف جایگاه و هویت اصیل روحانیت دچار نوسان و آسیب شده است و گروههایی از روحانیون تلاش می کنند هویت آسیب دیده و جایگاه اجتماعی خود را به شکل های دیگری احیا کنند . این روش ها ممکن است به جای تقویت اعتبار، به کاهش اعتماد عمومی منجر شود. برخی از این روشهای نادرست شامل موارد زیر است:
🔹۱. نمایشگرایی و توجه به ظواهر: برخی روحانیون تلاش می کنند به جای تمرکز بر عمق معنوی و آموزههای اصیل دینی، با افزونههای تکنولوژی یا هنر و موسیقی یا لباسها و ماشینهای شیک و رفتارهای جوان پسند یا سخن گفتن با گویش کوچه بازاری جوانان امروز خود را مردمی و بروز نشان دهند . اما این رفتارها در تضاد با تصویری است که مردم از روحانیت سادهزیست و زاهد منش در ذهن دارند. تغییرات ظاهری و رفتارهای سطحی شاید در کوتاهمدت باعث جلب افکار عمومی گردد، اما در بلندمدت تنها صداقت درونی، تقوا، و تعهد به اصول دینی و انسانیت و دردمندی و رسالت معنوی روحانیت است که ماندگار خواهد بود.
🔹۲. سیاسی کاری به جای کارهای سازنده سیاسی اجتماعی : برخی از روحانیون تلاش میکنند که با دست یابی به قدرت های رسمی یا اداری یا ارتباط با قشرهای ثروتمند منزلت خود را در جامعه تقویت کنند ولی منزلت اجتماعی و سیاسی اگر حقیقتا به مردم داری و گره گشایی و محرومیت ستیزی و تبلیغ عملی روش و منش اولیای دین و تحقق سیره حقیقی اهل بیت (ع) کمک نکند و سبب پرده نشینی و دوری از مردم عادی و امتیاز طلبی و رفاه زدگی و اشرافیگری و غرور و تکبر شخصیتی گردد ، باعث کاهش اعتماد عمومی به روحانیت و افزایش بدبینی مردم مخصوصا اقشار عادی زحمتکش و دردمند و دینداران مخلص خواهد شد.
🔹۳. استفاده ابزاری از رسانهها و فضای مجازی: در سالهای اخیر، برخی روحانیون برای حفظ جایگاه خود از رسانهها و شبکههای اجتماعی به شکل ابزاری استفاده میکنند. آنها به جای پرداختن به مسائل عمیق دینی و اجتماعی، به ایجاد محتوای سطحی و جنجالی میپردازند تا توجهات عمومی را جلب کنند و تصور می کنند که صرف داشتن این ابزارها و یا شهرت رسانه ای به تنهایی حلال مشکلات خواهد بود . در حالی که اگر به افکار عمومی و بازتاب مخاطبان و نیازهای اصیل فرهنگی توجه نشود شهرت رسانه ای میتواند به ضد خود تبدیل شود و سبب تخریب شخصیت خود فرد گردد .
🔹۴. توجیه مشکلات موجود به جای اصلاح مشکلات و رفع گرفتاریها: مردم به کسانی علاقهمند هستند که دردهایشان را کاهش دهند و به حل مشکلاتشان کمک کنند و راه حلی برای گرههای کور زندگی نشان دهند و اگر نمی تواند کاری کنند همدم و همدل دردمندان باشند و دست کم با آنان همدردی کنند . برخی از روحانیون طلبکارانه مسئولیتهای اجتماعی خود را نادیده میگیرند و با تنبلی و تنآسایی به جای راهنمایی درست و دادن شوق و امید به مردم ، به برآشفتن ذهن و روان دیگران و سرکوفت زدن به مردم و سرزنش کردن این و آن و توبیخ جوانان برای اشتباهاتشان متمرکز می شوند و این امر فاصله روحانیت از مردم را افزایش میدهد .
🔹۵. طنز و شوخطبعی و ورزش : طنز و شوخطبعی به خودی خود پدیده ای منفی نیست بلکه میتواند ابزار مؤثری برای برقراری ارتباط با مردم باشد. اما اگر روحانی هویت فرهنگی و شخصیت معنوی خود را فراموش کند و از طنز تا سر حد لودگی و پرداختن به شوخی های نامطلوب و جوک های کوچه بازاری برای فرار از مسئولیتهای سنگین دینی و اجتماعی یا برای پوشاندن مشکلات هویتی استفاده کند، این سبک فعالیت ممکن است برای برخی از مردم جالب و جذاب باشد ولی برای عامه مردم مخصوصا قشرهای فرهیخته ، سطحی و بیمعنا و مایه سرافکندگی تلقی خواه بود. هم چنین ورزش به عنوان یک فعالیت سالم و مفید جایگاه خود را دارد و روحانی نیز میتواند به آن بپردازد. اما تبدیل شدن روحانی به یک قهرمان ورزشی نمیتواند جایگزین رسالت اصلی او یعنی هدایت معنوی و اجتماعی جامعه شود. تبدیل شدن روحانی به یک قهرمان ورزشی نظیر آن است که به جای ترمیم قلب مجروح یک فرد سانحه دیده ، دو دست قدرتمند مکانیکی غولپیکر به وی پیوند زده شود.
منبع: نامههای حوزوی
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
✍کریم جباری
🔹هویت اصیل روحانیت و بحران هویتی: روحانیت از دیرباز با ویژگیهایی چون زهد، تقوا، سادهزیستی، و تعهد به عدالت و درستکاری و مسئولیتهای اجتماعی و تبلیغ حقایق دینی شناخته شده است. این هویت اصیل، ریشه در آموزههای دینی و رسالت طلبگی دارد که بر اصول اخلاقی، دینی و معنوی انسان ساز تأکید میکند. در سالهای اخیر به دلایل مختلف جایگاه و هویت اصیل روحانیت دچار نوسان و آسیب شده است و گروههایی از روحانیون تلاش می کنند هویت آسیب دیده و جایگاه اجتماعی خود را به شکل های دیگری احیا کنند . این روش ها ممکن است به جای تقویت اعتبار، به کاهش اعتماد عمومی منجر شود. برخی از این روشهای نادرست شامل موارد زیر است:
🔹۱. نمایشگرایی و توجه به ظواهر: برخی روحانیون تلاش می کنند به جای تمرکز بر عمق معنوی و آموزههای اصیل دینی، با افزونههای تکنولوژی یا هنر و موسیقی یا لباسها و ماشینهای شیک و رفتارهای جوان پسند یا سخن گفتن با گویش کوچه بازاری جوانان امروز خود را مردمی و بروز نشان دهند . اما این رفتارها در تضاد با تصویری است که مردم از روحانیت سادهزیست و زاهد منش در ذهن دارند. تغییرات ظاهری و رفتارهای سطحی شاید در کوتاهمدت باعث جلب افکار عمومی گردد، اما در بلندمدت تنها صداقت درونی، تقوا، و تعهد به اصول دینی و انسانیت و دردمندی و رسالت معنوی روحانیت است که ماندگار خواهد بود.
🔹۲. سیاسی کاری به جای کارهای سازنده سیاسی اجتماعی : برخی از روحانیون تلاش میکنند که با دست یابی به قدرت های رسمی یا اداری یا ارتباط با قشرهای ثروتمند منزلت خود را در جامعه تقویت کنند ولی منزلت اجتماعی و سیاسی اگر حقیقتا به مردم داری و گره گشایی و محرومیت ستیزی و تبلیغ عملی روش و منش اولیای دین و تحقق سیره حقیقی اهل بیت (ع) کمک نکند و سبب پرده نشینی و دوری از مردم عادی و امتیاز طلبی و رفاه زدگی و اشرافیگری و غرور و تکبر شخصیتی گردد ، باعث کاهش اعتماد عمومی به روحانیت و افزایش بدبینی مردم مخصوصا اقشار عادی زحمتکش و دردمند و دینداران مخلص خواهد شد.
🔹۳. استفاده ابزاری از رسانهها و فضای مجازی: در سالهای اخیر، برخی روحانیون برای حفظ جایگاه خود از رسانهها و شبکههای اجتماعی به شکل ابزاری استفاده میکنند. آنها به جای پرداختن به مسائل عمیق دینی و اجتماعی، به ایجاد محتوای سطحی و جنجالی میپردازند تا توجهات عمومی را جلب کنند و تصور می کنند که صرف داشتن این ابزارها و یا شهرت رسانه ای به تنهایی حلال مشکلات خواهد بود . در حالی که اگر به افکار عمومی و بازتاب مخاطبان و نیازهای اصیل فرهنگی توجه نشود شهرت رسانه ای میتواند به ضد خود تبدیل شود و سبب تخریب شخصیت خود فرد گردد .
🔹۴. توجیه مشکلات موجود به جای اصلاح مشکلات و رفع گرفتاریها: مردم به کسانی علاقهمند هستند که دردهایشان را کاهش دهند و به حل مشکلاتشان کمک کنند و راه حلی برای گرههای کور زندگی نشان دهند و اگر نمی تواند کاری کنند همدم و همدل دردمندان باشند و دست کم با آنان همدردی کنند . برخی از روحانیون طلبکارانه مسئولیتهای اجتماعی خود را نادیده میگیرند و با تنبلی و تنآسایی به جای راهنمایی درست و دادن شوق و امید به مردم ، به برآشفتن ذهن و روان دیگران و سرکوفت زدن به مردم و سرزنش کردن این و آن و توبیخ جوانان برای اشتباهاتشان متمرکز می شوند و این امر فاصله روحانیت از مردم را افزایش میدهد .
🔹۵. طنز و شوخطبعی و ورزش : طنز و شوخطبعی به خودی خود پدیده ای منفی نیست بلکه میتواند ابزار مؤثری برای برقراری ارتباط با مردم باشد. اما اگر روحانی هویت فرهنگی و شخصیت معنوی خود را فراموش کند و از طنز تا سر حد لودگی و پرداختن به شوخی های نامطلوب و جوک های کوچه بازاری برای فرار از مسئولیتهای سنگین دینی و اجتماعی یا برای پوشاندن مشکلات هویتی استفاده کند، این سبک فعالیت ممکن است برای برخی از مردم جالب و جذاب باشد ولی برای عامه مردم مخصوصا قشرهای فرهیخته ، سطحی و بیمعنا و مایه سرافکندگی تلقی خواه بود. هم چنین ورزش به عنوان یک فعالیت سالم و مفید جایگاه خود را دارد و روحانی نیز میتواند به آن بپردازد. اما تبدیل شدن روحانی به یک قهرمان ورزشی نمیتواند جایگزین رسالت اصلی او یعنی هدایت معنوی و اجتماعی جامعه شود. تبدیل شدن روحانی به یک قهرمان ورزشی نظیر آن است که به جای ترمیم قلب مجروح یک فرد سانحه دیده ، دو دست قدرتمند مکانیکی غولپیکر به وی پیوند زده شود.
منبع: نامههای حوزوی
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
Telegram
اندیشه دینی معاصر
پژوهشکده اندیشه دینی معاصر(آدم) به منظور ارتقای اندیشهورزی در دین و بازسازی اندیشه دینی با نیازهای نو شونده، در میانه تحجر و دینگریزی، رویکرد نواندیشی دینی را برگزیده است.
ارتباط با ما:
@andishedini
[email protected]
https://www.tgoop.com/andishedini
ارتباط با ما:
@andishedini
[email protected]
https://www.tgoop.com/andishedini
👍4👌2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
◼️حادثه معدن طبس و درگذشت تعداد زیادی از هموطنان عزیزمان تسلیت باد.
امام علی(ع)خطاب به مالکاشتر:
حق خدا و مردم را از خودت و خویشان و نزدیکانت و هر کسی که مورد توجه و علاقه تو است، بستان زیرا اگر چنین نکنی ستم کردهای.
زمامدار، خواص و نزدیکانی دارد که خوی برتریطلبی و دستاندازی به امول مردم و بیانصافی در داد و ستد دارند. این افراد و زمینه پیدایش امثال آنها را ریشهکن کن. حق را برای هر کس که لازم باشد، از نزدیک و دور رعایت نما و در این راه شکیبایی بورز(نهجالبلاغه، نامه۵۳).
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
امام علی(ع)خطاب به مالکاشتر:
حق خدا و مردم را از خودت و خویشان و نزدیکانت و هر کسی که مورد توجه و علاقه تو است، بستان زیرا اگر چنین نکنی ستم کردهای.
زمامدار، خواص و نزدیکانی دارد که خوی برتریطلبی و دستاندازی به امول مردم و بیانصافی در داد و ستد دارند. این افراد و زمینه پیدایش امثال آنها را ریشهکن کن. حق را برای هر کس که لازم باشد، از نزدیک و دور رعایت نما و در این راه شکیبایی بورز(نهجالبلاغه، نامه۵۳).
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
❤10😢3👍1
تحول مفهوم دولت در ایران معاصر
نوشته دکتر داود بیات
با وقوع انقلاب مشروطه و تأسیس دولت جدید تاریخ ایران وارد دوران آستانهای خود و شاهد هم زمانی امور ناهمزمان شد. این پدیده از یک سو، مقدمات گسست و از دیگر سو زمینۀ پیوست زبان و نظام مفاهیم دورۀ قدیم و جدید را در ساحت مفهوم دولت مهیا کرد. ضرباهنگ تند زمان مدرن، معانی نوین دولت را در قالب مفاهیم زبانیِ زمان کُندِ سنت ریخت و لایۀ معنایی کاملاً متفاوتی با لایههای معنایی قدیم دولت به وجود آورد. در چالش و تنازع میان دو مفهوم قدیم و جدید، لاجرم مفهوم دولت، دچار ابهام، بحران و ایهام گردید؛ بحرانی که بنیاد دیگر بحرانهای تاریخ معاصر بود. بررسی این بحران و لایهلایهشدگی معنایی و سیر تحول معناشناختی و پارادیمیک مفهوم دولت در متن منابع زبانی، نیز در بستر تاریخ اجتماعی و سیاسی دوران آستانهای ایران، محور اصلی پژوهش حاضر است. این پژوهش آشکار میسازد که مشروطه در فاهمه ایرانی مفهومی خلقالساعه نبوده و از چند دهه قبلتر، لایههای معنایی آن در ذهن و زبان ایرانی ظهور یافته است.
🔹به کوشش پژوهشکده اندیشه دینی معاصر🔹
🌐لینک خرید
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
نوشته دکتر داود بیات
با وقوع انقلاب مشروطه و تأسیس دولت جدید تاریخ ایران وارد دوران آستانهای خود و شاهد هم زمانی امور ناهمزمان شد. این پدیده از یک سو، مقدمات گسست و از دیگر سو زمینۀ پیوست زبان و نظام مفاهیم دورۀ قدیم و جدید را در ساحت مفهوم دولت مهیا کرد. ضرباهنگ تند زمان مدرن، معانی نوین دولت را در قالب مفاهیم زبانیِ زمان کُندِ سنت ریخت و لایۀ معنایی کاملاً متفاوتی با لایههای معنایی قدیم دولت به وجود آورد. در چالش و تنازع میان دو مفهوم قدیم و جدید، لاجرم مفهوم دولت، دچار ابهام، بحران و ایهام گردید؛ بحرانی که بنیاد دیگر بحرانهای تاریخ معاصر بود. بررسی این بحران و لایهلایهشدگی معنایی و سیر تحول معناشناختی و پارادیمیک مفهوم دولت در متن منابع زبانی، نیز در بستر تاریخ اجتماعی و سیاسی دوران آستانهای ایران، محور اصلی پژوهش حاضر است. این پژوهش آشکار میسازد که مشروطه در فاهمه ایرانی مفهومی خلقالساعه نبوده و از چند دهه قبلتر، لایههای معنایی آن در ذهن و زبان ایرانی ظهور یافته است.
🔹به کوشش پژوهشکده اندیشه دینی معاصر🔹
🌐لینک خرید
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
❤5👍3
Forwarded from عکس نگار
واقعیت آن است که شناخت مرام نیکوکاران (صالحان) بر اساس آن است که خداوند بر زبان بندگان خود جاری ساخته است؛ بنابراین نیکوترین اندوخته تو باید کار نیک باشد. نهجالبلاغه نامه٥٣
📚برشی از کتاب خردورزی و مردمگرایی
✍سیدمحسن دوازدهامامی
🔹بررسی عملکرد مسئولان و متولیان امر، یکی از شاخصههای مهم برای نظامهای پویا و پیشرفته است. در ساختارهای دمکراتیک با تخصصی کردن حوزهها و اصل تفکیک قوا، محدود کردن دامنه اختیارات، اصل پاسخگو کردن قدرت، آمدوشد نخبگان و زمانمند کردن منصبهای مهم، هر روز کارآمدی ساخت و انسداد راه استبداد میافزایند. یکی از شیوههای ماندگار در این فرایند تأثیرگذار نظارت بر آیینه و انگارههای مردمی است.
🔹مردم چه تلقی و برداشتی از رفتار حاکمیت و مدیران دارند؟ رسانههای دیداری، شنیداری، مکتوب و مجازی، میتینگها، نشستها و دیگر شیوهها، همه میتواند شیوههایی برای انعکاس و نهادینه کردن نظارت همگانی مستمر باشند. هرچه این نظردهیها دقیقتر و افراد آن شایستهتر باشند، میزان اعتبار و اعتنا به آنها بیشتر خواهد بود. در دیدگاه امام علی(ع) نیز یکی از ابزارهای اندازه گیری برای کارآمدی و یکی از شاخصهای شایستگی، قضاوت عمومی و دیدگاه مردمی است. نکته قابل تأمل در بیان امام این است که نظر و بیان بندگان دربارۀ نیکوکاران، امری است که خداوند بر زبان آنان جاری ساخته است، پس باید از نیککرداری و شایستگی توشه گرفت و در آیینه مردم خود را پایید.
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
📚برشی از کتاب خردورزی و مردمگرایی
✍سیدمحسن دوازدهامامی
🔹بررسی عملکرد مسئولان و متولیان امر، یکی از شاخصههای مهم برای نظامهای پویا و پیشرفته است. در ساختارهای دمکراتیک با تخصصی کردن حوزهها و اصل تفکیک قوا، محدود کردن دامنه اختیارات، اصل پاسخگو کردن قدرت، آمدوشد نخبگان و زمانمند کردن منصبهای مهم، هر روز کارآمدی ساخت و انسداد راه استبداد میافزایند. یکی از شیوههای ماندگار در این فرایند تأثیرگذار نظارت بر آیینه و انگارههای مردمی است.
🔹مردم چه تلقی و برداشتی از رفتار حاکمیت و مدیران دارند؟ رسانههای دیداری، شنیداری، مکتوب و مجازی، میتینگها، نشستها و دیگر شیوهها، همه میتواند شیوههایی برای انعکاس و نهادینه کردن نظارت همگانی مستمر باشند. هرچه این نظردهیها دقیقتر و افراد آن شایستهتر باشند، میزان اعتبار و اعتنا به آنها بیشتر خواهد بود. در دیدگاه امام علی(ع) نیز یکی از ابزارهای اندازه گیری برای کارآمدی و یکی از شاخصهای شایستگی، قضاوت عمومی و دیدگاه مردمی است. نکته قابل تأمل در بیان امام این است که نظر و بیان بندگان دربارۀ نیکوکاران، امری است که خداوند بر زبان آنان جاری ساخته است، پس باید از نیککرداری و شایستگی توشه گرفت و در آیینه مردم خود را پایید.
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
👍3❤2
VC_230618_020908
Samsung VP2
🔵نشستهای علمی شرح نهج البلاغه
با موضوع:
📚اسلام علوی درتقابل بااسلام اموی
🎙محمد سروش محلاتی
دودمان بنی امیه، سابقه و پیشینه
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
با موضوع:
📚اسلام علوی درتقابل بااسلام اموی
🎙محمد سروش محلاتی
دودمان بنی امیه، سابقه و پیشینه
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
❤4👍2
⚡️جریان نواندیشی معتقد است باید عقل جمعی را در اداره جامعه به کار گرفت.
⚡️هر کاری که امامان می خواستند انجام بدهند اولین مانعاش مقدس مأبها بودند.
◽️جریان نواندیشی دینی چه قابلیتها و ویژگیهایی در حوزه مطالعات قرآنی دارد و چقدر این مطالعات را پیش برده است؟
✍سیدابوالفضل موسویان
🔹درباره مباحث قرآنی، دیگران بهویژه غربیها از سالها قبل با تأسیس انجمنهایی شروع به کار درباره قرآن کردهاند و از دل این مطالعات شبهات بسیار مهمی درباره قرآن درآمد و در بین افرادی که با آنها ارتباط داشتن منتشر شد. این مسئله شاید در گذشته خیلی عمومی پخش نمی شد ولی امروز با توجه به رسانههای جمعی خیلی سریع به همه اقشار جامعه منتقل می شود و لذا نمیتوان گفت این مباحث فقط یک بحث مدرسهای است و در بین دانشمندان و محققین مطرح میشود؛ بلکه امروزه در میان اقشار مختلف جامعه پخش میشود. در گذشته به طور طبیعی اشکالات و نقدها صرفاً در میان دانشمندان و علما طرح میشد؛ مثلاً مرحوم زنجانی وقتی تاریخ قرآن را نوشت به دنبال پاسخ به همین شبهاتی بود که غربیها مطرح کرده بودند، اولین کتاب تاریخ قرآن را ایشان نوشت و به دنبال ایشان هم محققین دیگری مانند مرحوم بلاغی و در این اواخر مرحوم آقای معرفت این کار را ادامه دادند. اما امروزه شرایط متفاوت شده است، سوالات در بین همه مردم منتشر میشود، لذا نمیتوان از کنار آن به راحتی گذشت. جوانهای ما با این مسائل روبرو هستند لذا باید جهت پاسخگویی به فعالیت خودمان غنا ببخشیم و مسائل را مستدل حل کنیم.
🔹در حوزه مطالعات قرآنی با دو موضوع مواجه هستیم؛ یک بخش نیازها و مسائل جدید سیاسی – اجتماعی و اقتصادی جامعه هست که محققین باید کار جدی درباره آن انجام بدهند تا بگویند اسلام و قرآن در این زمینه چه چیزی آوردهاند. در این قسم خود جریان نواندیشی با اتکا به تواناییهای خودش، مسائلی را از کتاب و سنت با توجه به مقتضیات زمان و مکان استخراج میکند. در این بخش پاسخگویی به شبهات مطرح نیست بلکه احساس نیاز محقق است. یک بخش هم شبهاتی است که نسبت به خود قرآن و سنت مطرح می شود که من ابتدا نظرم روی آن بخش بود.
🔹جریان سنتی اساسا زیاد به دنبال پاسخ به شبهات نیست و ارزشی برای آن قائل نیست. آنها میگویند کسی که اعتقاد و ایمان دارد، دچار شبهه نخواهد شد. مثلا درباره شبهات به چگونگی جمع قرآن که امروزه مطرح است، جریان سنتی معتقد است مردم متدین قرآن را قبول دارند و کاری هم به این حرفها ندارند. بخشی از جریان سنتی هم اساساً توان فهم موضوعات جدید را ندارد؟ چه در بخش شبهاتی و چه در مورد مسائل جدیدی که پیش آمده است.مثلا در بحث مشروعیت حکومت، قشر سنتی اصلاً این مسئله را نمی فهمد؟ آنها میگویند ما پیغمبر را داریم بعد هم ائمه و تمام. اصلا مردم چه کاره هستند که بخواهیم مسئله مشروعیت را مطرح کنیم. آنها وضعیت جدید را فهم نمیکنند.
🔹به عنوان مثال در مسائل اقتصادی، معضل تورم و ... که احکام جدیدی به خصوص درباره ربا و ... مطرح کرده، طیف سنتی هنوز ماهیت این نوع از مسائل را درک نکرده و هنوز احکامی که در گذشته درباره مسائل اقتصادی بوده را دنبال میکند. آنها توان موضوع شناسی ندارند بنابراین احکامی هم که صادر میکنند متناسب با مقتضیات روز نیست. او می گوید آنچه در شرع داریم این است که باید با همدیگر توافق کنیم کارگر داریم و کارفرما داریم و اینها می نشیند با هم قرارداد می بندند حتی اگر یادتان باشد اوایل انقلاب در مورد اینکه بیمه باشد یا نباشد یا قانون کاری وجود داشته باشد یک بحث جدی وجود داشت. طیف سنتی با مسائل جدید طوری مواجه میشود که انگار وجود ندارد به عنوان مثال در مواقعی بخش عظیمی از افراد جامعه بیکار میشوند آیا باید آنها را فراموش کرد؟ چه راه حلی برای این وضعیت دارند؟
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
⚡️هر کاری که امامان می خواستند انجام بدهند اولین مانعاش مقدس مأبها بودند.
◽️جریان نواندیشی دینی چه قابلیتها و ویژگیهایی در حوزه مطالعات قرآنی دارد و چقدر این مطالعات را پیش برده است؟
✍سیدابوالفضل موسویان
🔹درباره مباحث قرآنی، دیگران بهویژه غربیها از سالها قبل با تأسیس انجمنهایی شروع به کار درباره قرآن کردهاند و از دل این مطالعات شبهات بسیار مهمی درباره قرآن درآمد و در بین افرادی که با آنها ارتباط داشتن منتشر شد. این مسئله شاید در گذشته خیلی عمومی پخش نمی شد ولی امروز با توجه به رسانههای جمعی خیلی سریع به همه اقشار جامعه منتقل می شود و لذا نمیتوان گفت این مباحث فقط یک بحث مدرسهای است و در بین دانشمندان و محققین مطرح میشود؛ بلکه امروزه در میان اقشار مختلف جامعه پخش میشود. در گذشته به طور طبیعی اشکالات و نقدها صرفاً در میان دانشمندان و علما طرح میشد؛ مثلاً مرحوم زنجانی وقتی تاریخ قرآن را نوشت به دنبال پاسخ به همین شبهاتی بود که غربیها مطرح کرده بودند، اولین کتاب تاریخ قرآن را ایشان نوشت و به دنبال ایشان هم محققین دیگری مانند مرحوم بلاغی و در این اواخر مرحوم آقای معرفت این کار را ادامه دادند. اما امروزه شرایط متفاوت شده است، سوالات در بین همه مردم منتشر میشود، لذا نمیتوان از کنار آن به راحتی گذشت. جوانهای ما با این مسائل روبرو هستند لذا باید جهت پاسخگویی به فعالیت خودمان غنا ببخشیم و مسائل را مستدل حل کنیم.
🔹در حوزه مطالعات قرآنی با دو موضوع مواجه هستیم؛ یک بخش نیازها و مسائل جدید سیاسی – اجتماعی و اقتصادی جامعه هست که محققین باید کار جدی درباره آن انجام بدهند تا بگویند اسلام و قرآن در این زمینه چه چیزی آوردهاند. در این قسم خود جریان نواندیشی با اتکا به تواناییهای خودش، مسائلی را از کتاب و سنت با توجه به مقتضیات زمان و مکان استخراج میکند. در این بخش پاسخگویی به شبهات مطرح نیست بلکه احساس نیاز محقق است. یک بخش هم شبهاتی است که نسبت به خود قرآن و سنت مطرح می شود که من ابتدا نظرم روی آن بخش بود.
🔹جریان سنتی اساسا زیاد به دنبال پاسخ به شبهات نیست و ارزشی برای آن قائل نیست. آنها میگویند کسی که اعتقاد و ایمان دارد، دچار شبهه نخواهد شد. مثلا درباره شبهات به چگونگی جمع قرآن که امروزه مطرح است، جریان سنتی معتقد است مردم متدین قرآن را قبول دارند و کاری هم به این حرفها ندارند. بخشی از جریان سنتی هم اساساً توان فهم موضوعات جدید را ندارد؟ چه در بخش شبهاتی و چه در مورد مسائل جدیدی که پیش آمده است.مثلا در بحث مشروعیت حکومت، قشر سنتی اصلاً این مسئله را نمی فهمد؟ آنها میگویند ما پیغمبر را داریم بعد هم ائمه و تمام. اصلا مردم چه کاره هستند که بخواهیم مسئله مشروعیت را مطرح کنیم. آنها وضعیت جدید را فهم نمیکنند.
🔹به عنوان مثال در مسائل اقتصادی، معضل تورم و ... که احکام جدیدی به خصوص درباره ربا و ... مطرح کرده، طیف سنتی هنوز ماهیت این نوع از مسائل را درک نکرده و هنوز احکامی که در گذشته درباره مسائل اقتصادی بوده را دنبال میکند. آنها توان موضوع شناسی ندارند بنابراین احکامی هم که صادر میکنند متناسب با مقتضیات روز نیست. او می گوید آنچه در شرع داریم این است که باید با همدیگر توافق کنیم کارگر داریم و کارفرما داریم و اینها می نشیند با هم قرارداد می بندند حتی اگر یادتان باشد اوایل انقلاب در مورد اینکه بیمه باشد یا نباشد یا قانون کاری وجود داشته باشد یک بحث جدی وجود داشت. طیف سنتی با مسائل جدید طوری مواجه میشود که انگار وجود ندارد به عنوان مثال در مواقعی بخش عظیمی از افراد جامعه بیکار میشوند آیا باید آنها را فراموش کرد؟ چه راه حلی برای این وضعیت دارند؟
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
Telegram
اندیشه دینی معاصر
پژوهشکده اندیشه دینی معاصر(آدم) به منظور ارتقای اندیشهورزی در دین و بازسازی اندیشه دینی با نیازهای نو شونده، در میانه تحجر و دینگریزی، رویکرد نواندیشی دینی را برگزیده است.
ارتباط با ما:
@andishedini
[email protected]
https://www.tgoop.com/andishedini
ارتباط با ما:
@andishedini
[email protected]
https://www.tgoop.com/andishedini
👍6👌1
✔️آیا ترور رهبران، راهحلی موثر است؟
✍️سهند ایرانمهر
ترور افرادی در سطح سیدحسننصرالله اتفاق جدیدی نیست. شیخاحمد یاسین (بنیانگذار و رهبر معنوی حماس۲۰۰۴)،عبدالعزیز الرنتیسی (رهبر وقت حماس۲۰۰۴)، فتحی شقاقی (دبیرکل وقت جهاد اسلامی۱۹۹۵)، سید عباس موسوی ( دبیرکل سابق حزبالله ۱۹۹۲)،عمادمغنیه ( از فرماندهان عالی نظامی حزبالله۲۰۰۸)، حسناللقیس( از فرماندهان بخش فنآوری حزب الله ۲۰۱۳) و مصطفی بدرالدین ( فرمانده نظامی ارشد حزبالله و جانشین عماد مغنیه۲۰۱۶) بخشی از کارنامه ترورهای اسراییل در این سطح عالی است که تا این لحظه منجر به حل حتی بخشی از مشکل نشده است و افراد جدیدی گاه با رویکردهای تندتر جایگزین شدهاند.
در بسیاری از موارد تاریخی، ترور رهبران یا شخصیتهای کلیدی در کوتاهمدت ضربههایی به ساختار یا سازمان آنها وارد کرده و باعث اختلال در تاکتیک شده است، اما در بلندمدت معمولاً نتایج پیچیدهتری داشته و در برخی موارد حتی موجب تقویت ایدئولوژی و ادامه مقاومت شده است.
در مورد روش Leader Decapitation مطالعات زیادی انجام شده است:
جنا جردن (استاد ومحقق دانشگاه جرجیا) در کتاب"Leadership Decapitation: Strategic Targeting of Terrorist Organizations" با بررسی ۱۰۰ ترور هدفمند نتیجه میگیرد در بیش از ۷۰ درصد موارد ترور رهبران نتوانسته به نابودی گروهها یا جنبشها منجر شود زیرا این گروهها ساختارهای غیرمتمرکز و ایدئولوژیهای قوی دارند که با ترور یک رهبر از بین نمیروند.
موسسه معتبر تحقیقاتیRAND که در زمینه امنیت و مسائل نظامی فعالیت دارد، در پژوهشی با عنوان How Terrorist Groups End بیان میکند اگر گروهی توانایی جایگزینی فرماندهی و ایدئولوژی قوی داشته باشد، ترور رهبرانش اثری کوتاهمدت دارد مگر آنکه گروه مزبور رهبری مطلقالعنان و ساختاری ضعیف و غیرقابل انعطاف داشته باشد.
مسالهمهمتری هم وجود دارد و آن استمرار مساله و معضلی است که فلسفه وجودی آن گروه مبتنی برتلاش برای حل یا رفع آن است و مبنای حمایت مردمی نیز تداوم مشکل حل نشده است. در این وضعیت پرونده باز یک مشکل اساسی( عقیدتی،تاریخی، اجتماعی و سیاسی) با ترور یا حبس افراد بسته نمیشود.
با این گزارهها موفقیت اسراییل در بکارگیری روش Leader Decapitation به صرف ترور نصرالله تضمین نمیشود و باید دید سامانه جایگزینی رهبری، محبوبیت مردمی، جذابیت ایدئولوژیک و از همه مهمتر «استمرار معضل منجر به تاسیس گروه» پس از این ترورها در چه وضعیتی هستند؟
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
✍️سهند ایرانمهر
ترور افرادی در سطح سیدحسننصرالله اتفاق جدیدی نیست. شیخاحمد یاسین (بنیانگذار و رهبر معنوی حماس۲۰۰۴)،عبدالعزیز الرنتیسی (رهبر وقت حماس۲۰۰۴)، فتحی شقاقی (دبیرکل وقت جهاد اسلامی۱۹۹۵)، سید عباس موسوی ( دبیرکل سابق حزبالله ۱۹۹۲)،عمادمغنیه ( از فرماندهان عالی نظامی حزبالله۲۰۰۸)، حسناللقیس( از فرماندهان بخش فنآوری حزب الله ۲۰۱۳) و مصطفی بدرالدین ( فرمانده نظامی ارشد حزبالله و جانشین عماد مغنیه۲۰۱۶) بخشی از کارنامه ترورهای اسراییل در این سطح عالی است که تا این لحظه منجر به حل حتی بخشی از مشکل نشده است و افراد جدیدی گاه با رویکردهای تندتر جایگزین شدهاند.
در بسیاری از موارد تاریخی، ترور رهبران یا شخصیتهای کلیدی در کوتاهمدت ضربههایی به ساختار یا سازمان آنها وارد کرده و باعث اختلال در تاکتیک شده است، اما در بلندمدت معمولاً نتایج پیچیدهتری داشته و در برخی موارد حتی موجب تقویت ایدئولوژی و ادامه مقاومت شده است.
در مورد روش Leader Decapitation مطالعات زیادی انجام شده است:
جنا جردن (استاد ومحقق دانشگاه جرجیا) در کتاب"Leadership Decapitation: Strategic Targeting of Terrorist Organizations" با بررسی ۱۰۰ ترور هدفمند نتیجه میگیرد در بیش از ۷۰ درصد موارد ترور رهبران نتوانسته به نابودی گروهها یا جنبشها منجر شود زیرا این گروهها ساختارهای غیرمتمرکز و ایدئولوژیهای قوی دارند که با ترور یک رهبر از بین نمیروند.
موسسه معتبر تحقیقاتیRAND که در زمینه امنیت و مسائل نظامی فعالیت دارد، در پژوهشی با عنوان How Terrorist Groups End بیان میکند اگر گروهی توانایی جایگزینی فرماندهی و ایدئولوژی قوی داشته باشد، ترور رهبرانش اثری کوتاهمدت دارد مگر آنکه گروه مزبور رهبری مطلقالعنان و ساختاری ضعیف و غیرقابل انعطاف داشته باشد.
مسالهمهمتری هم وجود دارد و آن استمرار مساله و معضلی است که فلسفه وجودی آن گروه مبتنی برتلاش برای حل یا رفع آن است و مبنای حمایت مردمی نیز تداوم مشکل حل نشده است. در این وضعیت پرونده باز یک مشکل اساسی( عقیدتی،تاریخی، اجتماعی و سیاسی) با ترور یا حبس افراد بسته نمیشود.
با این گزارهها موفقیت اسراییل در بکارگیری روش Leader Decapitation به صرف ترور نصرالله تضمین نمیشود و باید دید سامانه جایگزینی رهبری، محبوبیت مردمی، جذابیت ایدئولوژیک و از همه مهمتر «استمرار معضل منجر به تاسیس گروه» پس از این ترورها در چه وضعیتی هستند؟
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
❤3👌1
🔳پیام سیدمحمدخاتمی در پی شهادت #سید_حسن_نصر_الله
بسم الله الرحمن الرحیم
شهید سرفراز و با فضیلت حضرت سید حسن نصرالله که زندگی مومنانه و موثر خود را با مقاومت در برابر تجاوز و آدمکشی و اشغال و مبارزه با تبعیض و نسل کشی و ستم معنی کرد، اینک بدیدار معبود شتافته است ولی دل همه آزادیخواهان و حق طلبان بخصوص ملت شریف و با فرهنگ لبنان مظلوم را سخت به درد آورده است.
ملت بزرگوار لبنان همچون فلسطینیان عزیز سالهاست در معرض تجاوز و بیداد رژیم تروریست صهیونیستی بوده است ولی اینبار جنایتش با آنچه در گذشته بوده است قابل مقایسه نیست و حاصل آن نیز هزاران شهید و زخمی و آواره از زن و مرد و کودک و جوان و پیر بخصوص مدافعان آزاده و قهرمان راه عزت و در رأس آنها شهید بزرگوار #سیدحسن_نصرالله است.
دریغا که در این ایّام دست آدم کشان خون آشام نه تنها باز است که جنایات آنان صریحاً یا تلویحاً مورد تایید قدرتهائی است که با کمکهای مالی و تسلیحاتی و سیاسی خود شریک جرم جنایتکارانند.
در عین حال تردید نکنیم که هرچه بر تعداد شهیدان راه آزادی و مدافعانی از کرامت و عزت انسان افزوده می شود، کارنامه سیاه آدمکشان و تروریست های وحشی در برابر وجدان های بیدار و مردم آزاده جهان پر برگتر می گردد.
درود به روان پاک این شهید عزیز و همه شهیدان لبنان مظلوم و طلب شفای عاجل برای آسیب دیدگان حوادث اخیر دارم. امید است که این خونهای پاک که بهرحال سبب بیداری و هوشیاری بیشتر مظلومان می شود هرچه زودتر دامن آلوده بانیان و مسببان و مباشران این جنایات را بگیرد و موجبات شکست و رسوائی رژیم جنگطلب اسرائیل و توقف جنگ و جنایت را فراهم کند. امیدوارم که همهی مردم منطقه و جهان به ویژه ملت مظلوم و سرفراز فلسطین و محرومان و مقاومان گرانقدر در لبنان عزیز بتوانند طعم آزاد زیستن و سربلند زندگی کردن و استقلال و پیشرفت را بچشند. و خداوند بر این مهم توانا است.
و هو القاهر فوق عباده و الله غالب علی امره
٧ مهرماه ١۴٠٣
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
بسم الله الرحمن الرحیم
شهید سرفراز و با فضیلت حضرت سید حسن نصرالله که زندگی مومنانه و موثر خود را با مقاومت در برابر تجاوز و آدمکشی و اشغال و مبارزه با تبعیض و نسل کشی و ستم معنی کرد، اینک بدیدار معبود شتافته است ولی دل همه آزادیخواهان و حق طلبان بخصوص ملت شریف و با فرهنگ لبنان مظلوم را سخت به درد آورده است.
ملت بزرگوار لبنان همچون فلسطینیان عزیز سالهاست در معرض تجاوز و بیداد رژیم تروریست صهیونیستی بوده است ولی اینبار جنایتش با آنچه در گذشته بوده است قابل مقایسه نیست و حاصل آن نیز هزاران شهید و زخمی و آواره از زن و مرد و کودک و جوان و پیر بخصوص مدافعان آزاده و قهرمان راه عزت و در رأس آنها شهید بزرگوار #سیدحسن_نصرالله است.
دریغا که در این ایّام دست آدم کشان خون آشام نه تنها باز است که جنایات آنان صریحاً یا تلویحاً مورد تایید قدرتهائی است که با کمکهای مالی و تسلیحاتی و سیاسی خود شریک جرم جنایتکارانند.
در عین حال تردید نکنیم که هرچه بر تعداد شهیدان راه آزادی و مدافعانی از کرامت و عزت انسان افزوده می شود، کارنامه سیاه آدمکشان و تروریست های وحشی در برابر وجدان های بیدار و مردم آزاده جهان پر برگتر می گردد.
درود به روان پاک این شهید عزیز و همه شهیدان لبنان مظلوم و طلب شفای عاجل برای آسیب دیدگان حوادث اخیر دارم. امید است که این خونهای پاک که بهرحال سبب بیداری و هوشیاری بیشتر مظلومان می شود هرچه زودتر دامن آلوده بانیان و مسببان و مباشران این جنایات را بگیرد و موجبات شکست و رسوائی رژیم جنگطلب اسرائیل و توقف جنگ و جنایت را فراهم کند. امیدوارم که همهی مردم منطقه و جهان به ویژه ملت مظلوم و سرفراز فلسطین و محرومان و مقاومان گرانقدر در لبنان عزیز بتوانند طعم آزاد زیستن و سربلند زندگی کردن و استقلال و پیشرفت را بچشند. و خداوند بر این مهم توانا است.
و هو القاهر فوق عباده و الله غالب علی امره
٧ مهرماه ١۴٠٣
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
Telegram
اندیشه دینی معاصر
پژوهشکده اندیشه دینی معاصر(آدم) به منظور ارتقای اندیشهورزی در دین و بازسازی اندیشه دینی با نیازهای نو شونده، در میانه تحجر و دینگریزی، رویکرد نواندیشی دینی را برگزیده است.
ارتباط با ما:
@andishedini
[email protected]
https://www.tgoop.com/andishedini
ارتباط با ما:
@andishedini
[email protected]
https://www.tgoop.com/andishedini
👍9❤2👎2
دکتر سلیمانی 04-04-96.amr
352.2 KB
حديث اخلاقی- معنوی
بخشنده باش اما تبذیر نکن
صرفهجو باش اما خسیس مباش.
🎙عبدالرحیم سلیمانی
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
بخشنده باش اما تبذیر نکن
صرفهجو باش اما خسیس مباش.
🎙عبدالرحیم سلیمانی
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
👍5
◻️نسبت «امر شیعی» و «امر ملی» چیست؟
به بهانهی پیامهای تسلیت رهبران شیعه برای شهادت سیدحسن نصرالله
✍محسن حسام مظاهری
در بین پیامهایی که تا لحظهی نگارش این یادداشت از سوی رهبران و مراجع شیعه بهمناسبت شهادت نصرالله صادر شده، دو پیام تمایز مهمی از دیگران دارند. یکی پیام آقای خامنهای و دیگری پیام آقای سیستانی. آنچه این دو پیام را متمایز میکند، عنصر ملیت است.
نصرالله بهعنوان شخصیتی سیاسی مذهبی که رهبری یک سازمان ایدئولوژیک نظامی و مبارز را برعهده داشت، باوجود پیوند عمیق عقیدتی و سیاسی و لجستیکی با ج.ا. و تبعیت از ولایت فقیه، از توجه به عنصر ملیت در راهبری خود غافل نبود. بههمینجهت هم در مواضع و کارنامهی نصرالله و هم سازمان متبوعش، لبنان موضوعیت داشت و رنگ لبنانی و عربی مشهود بود. (در ارزیابی کارنامه و کنشگری او و سازمانش در مسایل سیاسی اجتماعی لبنان طبعاً میتوان نظرات مختلفی داشت. اما اصل این عنصر ملی قابل انکار نیست.) به این معنا میتوان نصرالله را رهبر شیعیان لبنان (یا لااقل مهمترین و بانفوذترین رهبر آنان) در دو سه دههی اخیر بهشمار آورد. در سطحی پایینتر از آقایان خامنهای و سیستانی که با تفاوتهایی علاوه بر جایگاه رهبری مذهبی (مرجعیت)، واجد رهبری ملی (رهبر ایران و رهبر [شیعیان] عراق) نیز هستند.
از پیامهایی که ایشان امروز صادر کردند نیز این ویژگی مشهود است. آقای خامنهای پیام تسلیت خود برای یک شخصیت مبارز لبنانی را با خطاب به مردم کشور خود («ملت عزیز ایران») آغاز کرده و پس از آن «امت بزرگ اسلامی» که به نوعی یادآوری اهمیت نصرالله در نظام منافع منطقهای ایران است؛ و آقای سیستانی هم در پیام خود از «پشتیبانی نصرالله از مردم عراق با تمام توان در آزادکردن کشورشان از چنگال تروریستهای داعشی» یاد کرد. درحالیکه در پیامهای دیگر رهبران و مراجع شیعی ساکن ایران (آقایان مکارم شیرازی، نوری همدانی، شبیری زنجانی، جوادی آملی) و ساکن عراق (آقایان بشیر نجفی، سیدمحمدتقی مدرسی و سیدحسین حکیم) سخنی از ایران و عراق نیست. حتی در پیامهای تسلیت مقتدی صدر و سیدعمار حکیم که بیشتر رهبران سیاسی محسوب میشوند نیز توجهدادن به جایگاه نصرالله از منظر ملیت عراق که در پیام آقای سیستانی وجود دارد، مغفول است.
شاید این موضوع ـ که دور از انتظار نیست ـ بهانهی خوبی باشد برای دعوت به تأمل دوباره در نسبت امر مذهبی (در اینجا: شیعی) و امر ملی. پرسشی که بیش از همه باید جریانهای شیعی و رهبرانشان (در سطوح مختلف از مراجع تقلید تا روحانیون، نویسندگان، خطبا و مداحان و دیگر فعالان مذهبی مدنی) بدان پاسخ دهند اینست که جغرافیای حیات دینی بهویژه در ایران و عراق چه جایگاهی در گفتار مذهبی شیعیان دارد؟ نسبت ملیت و منافع ملی با شیعیت و منافع شیعی چیست؟ خصوصاً با توجه به مناسبات واقعی حاکم بر نظام بینالملل و جایگاه اقلیتی شیعیان در جهان اسلام و موقعیت ژئوپلتیک ایران و عراق در جهان و بحرانهای منطقهای.
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
به بهانهی پیامهای تسلیت رهبران شیعه برای شهادت سیدحسن نصرالله
✍محسن حسام مظاهری
در بین پیامهایی که تا لحظهی نگارش این یادداشت از سوی رهبران و مراجع شیعه بهمناسبت شهادت نصرالله صادر شده، دو پیام تمایز مهمی از دیگران دارند. یکی پیام آقای خامنهای و دیگری پیام آقای سیستانی. آنچه این دو پیام را متمایز میکند، عنصر ملیت است.
نصرالله بهعنوان شخصیتی سیاسی مذهبی که رهبری یک سازمان ایدئولوژیک نظامی و مبارز را برعهده داشت، باوجود پیوند عمیق عقیدتی و سیاسی و لجستیکی با ج.ا. و تبعیت از ولایت فقیه، از توجه به عنصر ملیت در راهبری خود غافل نبود. بههمینجهت هم در مواضع و کارنامهی نصرالله و هم سازمان متبوعش، لبنان موضوعیت داشت و رنگ لبنانی و عربی مشهود بود. (در ارزیابی کارنامه و کنشگری او و سازمانش در مسایل سیاسی اجتماعی لبنان طبعاً میتوان نظرات مختلفی داشت. اما اصل این عنصر ملی قابل انکار نیست.) به این معنا میتوان نصرالله را رهبر شیعیان لبنان (یا لااقل مهمترین و بانفوذترین رهبر آنان) در دو سه دههی اخیر بهشمار آورد. در سطحی پایینتر از آقایان خامنهای و سیستانی که با تفاوتهایی علاوه بر جایگاه رهبری مذهبی (مرجعیت)، واجد رهبری ملی (رهبر ایران و رهبر [شیعیان] عراق) نیز هستند.
از پیامهایی که ایشان امروز صادر کردند نیز این ویژگی مشهود است. آقای خامنهای پیام تسلیت خود برای یک شخصیت مبارز لبنانی را با خطاب به مردم کشور خود («ملت عزیز ایران») آغاز کرده و پس از آن «امت بزرگ اسلامی» که به نوعی یادآوری اهمیت نصرالله در نظام منافع منطقهای ایران است؛ و آقای سیستانی هم در پیام خود از «پشتیبانی نصرالله از مردم عراق با تمام توان در آزادکردن کشورشان از چنگال تروریستهای داعشی» یاد کرد. درحالیکه در پیامهای دیگر رهبران و مراجع شیعی ساکن ایران (آقایان مکارم شیرازی، نوری همدانی، شبیری زنجانی، جوادی آملی) و ساکن عراق (آقایان بشیر نجفی، سیدمحمدتقی مدرسی و سیدحسین حکیم) سخنی از ایران و عراق نیست. حتی در پیامهای تسلیت مقتدی صدر و سیدعمار حکیم که بیشتر رهبران سیاسی محسوب میشوند نیز توجهدادن به جایگاه نصرالله از منظر ملیت عراق که در پیام آقای سیستانی وجود دارد، مغفول است.
شاید این موضوع ـ که دور از انتظار نیست ـ بهانهی خوبی باشد برای دعوت به تأمل دوباره در نسبت امر مذهبی (در اینجا: شیعی) و امر ملی. پرسشی که بیش از همه باید جریانهای شیعی و رهبرانشان (در سطوح مختلف از مراجع تقلید تا روحانیون، نویسندگان، خطبا و مداحان و دیگر فعالان مذهبی مدنی) بدان پاسخ دهند اینست که جغرافیای حیات دینی بهویژه در ایران و عراق چه جایگاهی در گفتار مذهبی شیعیان دارد؟ نسبت ملیت و منافع ملی با شیعیت و منافع شیعی چیست؟ خصوصاً با توجه به مناسبات واقعی حاکم بر نظام بینالملل و جایگاه اقلیتی شیعیان در جهان اسلام و موقعیت ژئوپلتیک ایران و عراق در جهان و بحرانهای منطقهای.
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
خبرگزاری بین المللی شفقنا
حضرت آیتالله سیستانی: شهید نصرالله نقشی برجسته در پیروزی بر اشغالگران و آزادسازی اراضی لبنان داشت | خبرگزاری بین المللی شفقنا
شفقنا- حضرت آیتالله العظمی سیستانی مرجعیت عالیقدر شیعیان، شهادت «سید حسن نصرالله»، دبیرکل حزب الله لبنان را تسلیت گفتند. به گزارش شفقنا، در متن بیانیه حضرت آیتالله سیستانی آمده است: «بسم الله الرحمن الرحيم (مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا…
👍4❤2
◻️ورود به جنگ چه زمانی موجه است؟
✍علی زمانیان
تخاصم، تضاد و گاهی جدال مستقیم و جنگ به انحای مختلف، یکی از واقعیتهای حذفناشدنی تاریخ بشر بوده و هست. به تعبیر "رابرت ازرا پارک" (جامعهشناس)، چهار فراگرد اصلی حیات اجتماعی جوامع که دایما تکرار میشود، عبارت است از "کشمکش، رقابت، توافق، همرنگی".
کشمکش و جنگ، یکی از عناصر اصلی در هر واحد اجتماعی و نیز میان جوامع و دولتها محسوب میشود. حذف این عنصر بنیادین، ممکن نیست، اما آدمیان در طول تاریخ تمام تلاششان را نمودهاند تا آن را مهار کنند و تحت انضباط اخلاقی درآورند. از این رو بحث از "جنگ عادلانه" و یا ورود موجه به جنگ، طرحی نظری برای ایجاد مانع در برابر این رخداد هولناک است.
"نانسی شرمن" (استاد فلسفه اخلاق)، طی مقالهای با عنوان: "جنگ عادلانه، مقدمهای بر مسایل اخلاقی"،** پرسشهایی مطرح میکند، منجمله میپرسد: "چه زمانی ورود به جنگ، عادلانه است؟"
بر پرسش "شرمن" از اخلاقی بودن ورود به جنگ، میتوان و باید این پرسش را افزود که چه زمانی ورود به جنگ، عاقلانه است؟ بنابراین ورود به جنگ و یا ادامه دادن آن، همواره با دو چالش اخلاق و عقل محاسبهگر روبرو است. بدون در نظر گرفتن معیار اخلاقی و معیار عقلانی، آنچه رخ میدهد جز ویرانی، پریشانی و نابودی، چیزی نخواهد بود.
"نانسی شرمن"، با بهرهگیری از نظریهپردازیهای جنگ عادلانه، در نهایت هفت شرط را برای ورود اخلاقا مجاز به جنگ را فهرست میکند:
1⃣علت جنگ باید عادلانه باشد.
"دفاع از خود"، میتواند علت عادلانه برای ورود به جنگ باشد. اما این که چه وقت و چه چیزی "دفاع از خود" محسوب، محل بحث است.
2⃣"باید نیت درستی داشته باشیم"
"نیت درست"، شامل دو عنصر است:
الف) "دفاع از خود"
ب) "برقراری نظام سیاسی عادلانه"
3⃣اعلام عمومی به وسیلهی یک مرجع قانونی"
این شرط بدان جهت است که از ورود بخشهای مختلف کشور برای تصمیمگیری و عمل خودسرانه جلوگیری شود.
4⃣"آخرین چاره"
جنگ، کشتن و کشته شدن است، وحشت و ویرانی است از این رو، جنگ باید آخرین چاره باشد. به سخن دیگر، همهی راههای حل مشکل بسته شده و راهی برای برون رفت از بنبست وجود نداشته باشد، آنگاه گزینهی جنگ، موجه میشود
5⃣"احتمال پیروزی"
به تعبیر "شرمن"، جنگ، شر بزرگی است که اگر احتمال دستیابی به خیرِ مهم منوط به آن نباشد، نباید به آن تن داد.
6⃣"اصل تناسب"
"باید بین منافع احتمالی جنگ و مقدار رنج، آسیب و مرگی که جنگ به دنبال دارد، تناسب برقرار باشد. یک جنگ پرهزینه برای منفعتی اندک این شرط را محقق نمیکند."
7⃣و در نهایت، "رضایت اتباع کشور".
از آنجا که وقتی جنگی درمیگیرد، تمامی اتباع کشور، بدون استثنا، مستقیم و غیرمستقیم، صدمه میخورند و پیامدهای دردناک جنگ بر آنان تحمیل میشود، خانهها خراب، شهرها ویران و برخی شهروندان کشته میشوند، تاسیسات اجتماعی از کار میافتد و پریشانی و آشفتگی حاکم میشود. بنابراین رضایت شهروندان برای ورود به جنگ، شرط بنیادین اخلاقی برای این کنشِ چارهناپذیر است.
در یک صورتبندی دیگر از آنچه آمد، میتوان "عقلانی بودن جنگ" را از اخلاقی بودن آن، تفکیک نمود. به نحوی که پرسش از عقلانی بودن ورود به جنگ، حتی از اخلاقی بودن جنگ، اهمیت بالاتری مییابد.
شروط ۴، ۵، ۶ و ۷، از مهمترین شروط عقلانی جنگ محسوب میشوند. عقل محاسبهگر با سنجش هزینه_فایده، عنصر پراهمیتی است که نباید آن را فراموش کرد. وقتی هنوز راههای حل مناقشه در دسترس است، وقتی احتمال پیروزی پایین است، وقتی تناسبی میان هزینهها و فواید جنگ برقرار نیست و به ویژه وقتی شهروندان نسبت به بروز جنگ، رضایتی ندارند، آنگاه ورود به جنگ مطلقا کاری نابخردانه و غیرعقلانی است. زیرا بدون حمایت و پشتبانی مردم، از همان ابتدا محتوم به شکست است.
ارزیابی درست و فهم سنجشگرانه (و نه آرزواندیشی و توهم)، در تواناییها و امکانات خود، از جملهی عناصر مهم "عقلانیت" به حساب میآید.
🔹کشوری بیبنیه که از درون با انواع مصائب و مشکلات روبرو است، هنوز خاطرات اندوهناک هشت سال جنگ را بردوش میکشد و با عواقب آن دست به گریبان است، حکومتی که در منجلاب ناکارمدی و ناتوانی غوطه میخورد، چگونه میتواند وارد کارزاری گردد که از همان ابتدا، انتهای تاریک و مصیبتبارش را میتوان مشاهده کرد؟
** مسایل اخلاقی معاصر،
اختلافات و توافقات
گردآوری و تدوین: لارنس ام. هینمن
سرپرست مترجمان: میثم غلامی
ویراسته: هومن پناهنده
ناشر: ترجمان علوم انسانی
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
✍علی زمانیان
تخاصم، تضاد و گاهی جدال مستقیم و جنگ به انحای مختلف، یکی از واقعیتهای حذفناشدنی تاریخ بشر بوده و هست. به تعبیر "رابرت ازرا پارک" (جامعهشناس)، چهار فراگرد اصلی حیات اجتماعی جوامع که دایما تکرار میشود، عبارت است از "کشمکش، رقابت، توافق، همرنگی".
کشمکش و جنگ، یکی از عناصر اصلی در هر واحد اجتماعی و نیز میان جوامع و دولتها محسوب میشود. حذف این عنصر بنیادین، ممکن نیست، اما آدمیان در طول تاریخ تمام تلاششان را نمودهاند تا آن را مهار کنند و تحت انضباط اخلاقی درآورند. از این رو بحث از "جنگ عادلانه" و یا ورود موجه به جنگ، طرحی نظری برای ایجاد مانع در برابر این رخداد هولناک است.
"نانسی شرمن" (استاد فلسفه اخلاق)، طی مقالهای با عنوان: "جنگ عادلانه، مقدمهای بر مسایل اخلاقی"،** پرسشهایی مطرح میکند، منجمله میپرسد: "چه زمانی ورود به جنگ، عادلانه است؟"
بر پرسش "شرمن" از اخلاقی بودن ورود به جنگ، میتوان و باید این پرسش را افزود که چه زمانی ورود به جنگ، عاقلانه است؟ بنابراین ورود به جنگ و یا ادامه دادن آن، همواره با دو چالش اخلاق و عقل محاسبهگر روبرو است. بدون در نظر گرفتن معیار اخلاقی و معیار عقلانی، آنچه رخ میدهد جز ویرانی، پریشانی و نابودی، چیزی نخواهد بود.
"نانسی شرمن"، با بهرهگیری از نظریهپردازیهای جنگ عادلانه، در نهایت هفت شرط را برای ورود اخلاقا مجاز به جنگ را فهرست میکند:
1⃣علت جنگ باید عادلانه باشد.
"دفاع از خود"، میتواند علت عادلانه برای ورود به جنگ باشد. اما این که چه وقت و چه چیزی "دفاع از خود" محسوب، محل بحث است.
2⃣"باید نیت درستی داشته باشیم"
"نیت درست"، شامل دو عنصر است:
الف) "دفاع از خود"
ب) "برقراری نظام سیاسی عادلانه"
3⃣اعلام عمومی به وسیلهی یک مرجع قانونی"
این شرط بدان جهت است که از ورود بخشهای مختلف کشور برای تصمیمگیری و عمل خودسرانه جلوگیری شود.
4⃣"آخرین چاره"
جنگ، کشتن و کشته شدن است، وحشت و ویرانی است از این رو، جنگ باید آخرین چاره باشد. به سخن دیگر، همهی راههای حل مشکل بسته شده و راهی برای برون رفت از بنبست وجود نداشته باشد، آنگاه گزینهی جنگ، موجه میشود
5⃣"احتمال پیروزی"
به تعبیر "شرمن"، جنگ، شر بزرگی است که اگر احتمال دستیابی به خیرِ مهم منوط به آن نباشد، نباید به آن تن داد.
6⃣"اصل تناسب"
"باید بین منافع احتمالی جنگ و مقدار رنج، آسیب و مرگی که جنگ به دنبال دارد، تناسب برقرار باشد. یک جنگ پرهزینه برای منفعتی اندک این شرط را محقق نمیکند."
7⃣و در نهایت، "رضایت اتباع کشور".
از آنجا که وقتی جنگی درمیگیرد، تمامی اتباع کشور، بدون استثنا، مستقیم و غیرمستقیم، صدمه میخورند و پیامدهای دردناک جنگ بر آنان تحمیل میشود، خانهها خراب، شهرها ویران و برخی شهروندان کشته میشوند، تاسیسات اجتماعی از کار میافتد و پریشانی و آشفتگی حاکم میشود. بنابراین رضایت شهروندان برای ورود به جنگ، شرط بنیادین اخلاقی برای این کنشِ چارهناپذیر است.
در یک صورتبندی دیگر از آنچه آمد، میتوان "عقلانی بودن جنگ" را از اخلاقی بودن آن، تفکیک نمود. به نحوی که پرسش از عقلانی بودن ورود به جنگ، حتی از اخلاقی بودن جنگ، اهمیت بالاتری مییابد.
شروط ۴، ۵، ۶ و ۷، از مهمترین شروط عقلانی جنگ محسوب میشوند. عقل محاسبهگر با سنجش هزینه_فایده، عنصر پراهمیتی است که نباید آن را فراموش کرد. وقتی هنوز راههای حل مناقشه در دسترس است، وقتی احتمال پیروزی پایین است، وقتی تناسبی میان هزینهها و فواید جنگ برقرار نیست و به ویژه وقتی شهروندان نسبت به بروز جنگ، رضایتی ندارند، آنگاه ورود به جنگ مطلقا کاری نابخردانه و غیرعقلانی است. زیرا بدون حمایت و پشتبانی مردم، از همان ابتدا محتوم به شکست است.
ارزیابی درست و فهم سنجشگرانه (و نه آرزواندیشی و توهم)، در تواناییها و امکانات خود، از جملهی عناصر مهم "عقلانیت" به حساب میآید.
🔹کشوری بیبنیه که از درون با انواع مصائب و مشکلات روبرو است، هنوز خاطرات اندوهناک هشت سال جنگ را بردوش میکشد و با عواقب آن دست به گریبان است، حکومتی که در منجلاب ناکارمدی و ناتوانی غوطه میخورد، چگونه میتواند وارد کارزاری گردد که از همان ابتدا، انتهای تاریک و مصیبتبارش را میتوان مشاهده کرد؟
** مسایل اخلاقی معاصر،
اختلافات و توافقات
گردآوری و تدوین: لارنس ام. هینمن
سرپرست مترجمان: میثم غلامی
ویراسته: هومن پناهنده
ناشر: ترجمان علوم انسانی
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
Telegram
اندیشه دینی معاصر
پژوهشکده اندیشه دینی معاصر(آدم) به منظور ارتقای اندیشهورزی در دین و بازسازی اندیشه دینی با نیازهای نو شونده، در میانه تحجر و دینگریزی، رویکرد نواندیشی دینی را برگزیده است.
ارتباط با ما:
@andishedini
[email protected]
https://www.tgoop.com/andishedini
ارتباط با ما:
@andishedini
[email protected]
https://www.tgoop.com/andishedini
👍6❤2👎1
◻️اسرائیل در ستیز با زمان
اسرائیل پروژهای خودویرانگر است.
✍محمدمهدی مجاهدی
دور حوادثِ تلخْ تند شده و امواج پرفشار اخبار همهی ذهن و ضمیر مردم را بهسوی نومیدی از هرگونه امکان رهایی جهت داده، و با اجبار پرفشار امواجِ اخبار، همه سوگیرانه فکر میکنند که کار دیگر از کار گذشته و یکسره شده.
در چنین وضعی، گاهی خوب است سرمان را از درون این موجهای تند و از زیر آوار اخبار بیرون بیاوریم و از افق نزدیک و بستهی اینجا و اکنون فراز بگیریم و تصویر بزرگتر را در آیینهی افقهای گستردهتر تماشا کنیم.
این گستردن گسترهی دید، این کلاننگری، میتواند گاهی کمک کند که جوگیر نشویم، یعنی ذهن و روانمان زیر آوار اجبارآلود اخبار دفن و خفه نشود تا بتوانیم درکودریافتمان را از حوادث باز تنظیم و متوازن کنیم و خود را در موقعیت جدید بازیابی و بازسازی کنیم.
تصویری که در روزهای اخیر نسیم نیکلاس طالب از افق گستردهتر تحولات ترسیم میکند، به جای آرزواندیشی یا بیان آرزو در قالب اندیشه، چنین کارویژهای دارد. او مینویسد:
«به یاد داشته باشیم که کشتار، هر قدر هم هوشمندانه و زیرکانه باشد، در بهترین حالت، بر بقا نمیافزاید [و چهبسا بخت فنا را بالا میبرد]. اسرائیل با نصرالله و جانشینان او نمیجنگد؛ با زمان میجنگد [یعنی دیر یا زود محکوم به فنا ست].»
«تکرار میکنم: اگر بقای تو ایجاب میکند پیوسته شمار بیشتر و بیشتری از مردم را بکشی، و پای ابرقدرتی (موقت) را به میان بکشی که رژیمهای شکنندهی اطرافت را به توهم صلح، سر پا نگاه دارد، معنای صاف و سرراستش این است که پایدار و تابآور نیستی.»
نکتهی نسیم طالب این نیست که «خون بر شمشیر پیروز است» یا «خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل.» بلکه، در چارچوب نظریههای تکاملی بقا (بهویژه بقای ارگانیسمهای پیچیدهی اجتماعی و سیاسی)، او دارد نکتهی بنیادین دیگری را دربارهی منطق ناممکن امنیت و بقای رژیم اسرائیل بیان میکند.
نکتهی نیکلاس طالب این است که علیالاصول، امنیت و قرار و ثباتِ پایدار در الگوریتم «پروژهی دولتسازی اسرائیل» تعبیه نشده است.
اسرائیل، بهمثابهی یک پروژه ملت-دولتسازی، چون تداوم و بقایش در گرو کشتار همیشگی و فزایندهی دیگران است، و برای این کشتار و سر پا ماندن، همیشه به قیم و بزرگتر نیازمند است، محال است که با زیستمحیطش سازگار شود و به همین علت، سرنوشتی جز بیثباتی و بیقراری و ناپایداری مدام و، در نهایت، فنا و واپاشی ندارد.
پیچیدگی و پیشرفتگی عملیاتی و اطلاعاتی و جنگافزاری اسرائیل ناگزیر و همیشه نیازمند آمریکا بهمثابهی قیّمی (موقت) و در خدمت کشتار همیشگی و فزایندهی دیگران در زیستمحیط این رژیم است. به همین علت، این پیچیدگیها و پیشرفتگیها، در ستیز ناگزیر و گریزناپذیر اسرائیل با زمان، چیزی بر پایداری و تابآوری این رژیم نمیافزاید.
🌐منبع
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
اسرائیل پروژهای خودویرانگر است.
✍محمدمهدی مجاهدی
دور حوادثِ تلخْ تند شده و امواج پرفشار اخبار همهی ذهن و ضمیر مردم را بهسوی نومیدی از هرگونه امکان رهایی جهت داده، و با اجبار پرفشار امواجِ اخبار، همه سوگیرانه فکر میکنند که کار دیگر از کار گذشته و یکسره شده.
در چنین وضعی، گاهی خوب است سرمان را از درون این موجهای تند و از زیر آوار اخبار بیرون بیاوریم و از افق نزدیک و بستهی اینجا و اکنون فراز بگیریم و تصویر بزرگتر را در آیینهی افقهای گستردهتر تماشا کنیم.
این گستردن گسترهی دید، این کلاننگری، میتواند گاهی کمک کند که جوگیر نشویم، یعنی ذهن و روانمان زیر آوار اجبارآلود اخبار دفن و خفه نشود تا بتوانیم درکودریافتمان را از حوادث باز تنظیم و متوازن کنیم و خود را در موقعیت جدید بازیابی و بازسازی کنیم.
تصویری که در روزهای اخیر نسیم نیکلاس طالب از افق گستردهتر تحولات ترسیم میکند، به جای آرزواندیشی یا بیان آرزو در قالب اندیشه، چنین کارویژهای دارد. او مینویسد:
«به یاد داشته باشیم که کشتار، هر قدر هم هوشمندانه و زیرکانه باشد، در بهترین حالت، بر بقا نمیافزاید [و چهبسا بخت فنا را بالا میبرد]. اسرائیل با نصرالله و جانشینان او نمیجنگد؛ با زمان میجنگد [یعنی دیر یا زود محکوم به فنا ست].»
«تکرار میکنم: اگر بقای تو ایجاب میکند پیوسته شمار بیشتر و بیشتری از مردم را بکشی، و پای ابرقدرتی (موقت) را به میان بکشی که رژیمهای شکنندهی اطرافت را به توهم صلح، سر پا نگاه دارد، معنای صاف و سرراستش این است که پایدار و تابآور نیستی.»
نکتهی نسیم طالب این نیست که «خون بر شمشیر پیروز است» یا «خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل.» بلکه، در چارچوب نظریههای تکاملی بقا (بهویژه بقای ارگانیسمهای پیچیدهی اجتماعی و سیاسی)، او دارد نکتهی بنیادین دیگری را دربارهی منطق ناممکن امنیت و بقای رژیم اسرائیل بیان میکند.
نکتهی نیکلاس طالب این است که علیالاصول، امنیت و قرار و ثباتِ پایدار در الگوریتم «پروژهی دولتسازی اسرائیل» تعبیه نشده است.
اسرائیل، بهمثابهی یک پروژه ملت-دولتسازی، چون تداوم و بقایش در گرو کشتار همیشگی و فزایندهی دیگران است، و برای این کشتار و سر پا ماندن، همیشه به قیم و بزرگتر نیازمند است، محال است که با زیستمحیطش سازگار شود و به همین علت، سرنوشتی جز بیثباتی و بیقراری و ناپایداری مدام و، در نهایت، فنا و واپاشی ندارد.
پیچیدگی و پیشرفتگی عملیاتی و اطلاعاتی و جنگافزاری اسرائیل ناگزیر و همیشه نیازمند آمریکا بهمثابهی قیّمی (موقت) و در خدمت کشتار همیشگی و فزایندهی دیگران در زیستمحیط این رژیم است. به همین علت، این پیچیدگیها و پیشرفتگیها، در ستیز ناگزیر و گریزناپذیر اسرائیل با زمان، چیزی بر پایداری و تابآوری این رژیم نمیافزاید.
🌐منبع
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
X (formerly Twitter)
Nassim Nicholas Taleb (@nntaleb) on X
A reminder that killing, no matter how sophisticated, at best, does not increase survival. Israel is not fighting Nasrallah & replacements; its fight is with Time.
❤5👍2👎2
🔹من خویش را در گرو این گفته میدانم و نسبت به آن پایبندم. هر آنکه آموزههای (عبرتها) پیشینیان را در پیش رو داشته باشد بدان توجه کند و براساس تقوا عمل کند (از ابزارهای درست، سود برد) از فرورفتن در وادی شبههها (آمیختگی) در امان خواهد ماند. آگاه باشید به سان دوران بعثت پیامبر، آزمایش خواهید شد. سوگند به آنکه پیامبر را برانگیخت، شما در هم آمیخته و غربال میشوید و مانند محتویات دیگ جوشان، بالا و پایین میشوید تا آنکه بالانشینها پایین روند و پایینها به بالا بیایند.
ذِمَّتِي بِمَا أَقُولُ رَهِينَة و انا به زعيم إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمَّابَيْن بِدِية مِنَ الْمَثَلَاتِ حَجَزَتْهُ التَّقْوَى عَنْ تَقَحُمِ الشُّبُهَاتِ إِلا وَ إِنَّ بَلِيَّتَكُمْ قَدْ عَادَتْ كَهَيْئَتِهَا يَوْمَ بَعَثَ اللَّهُ نَبِيَّهُ و الَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَة وَ لَتُغَرِبلُنَّ غربلة وَلَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتَّى يَعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلَاكُمْ و اعلاكم أَسْفَلَكُم.
#نهج_البلاغه_خطبه_١٦
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
ذِمَّتِي بِمَا أَقُولُ رَهِينَة و انا به زعيم إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمَّابَيْن بِدِية مِنَ الْمَثَلَاتِ حَجَزَتْهُ التَّقْوَى عَنْ تَقَحُمِ الشُّبُهَاتِ إِلا وَ إِنَّ بَلِيَّتَكُمْ قَدْ عَادَتْ كَهَيْئَتِهَا يَوْمَ بَعَثَ اللَّهُ نَبِيَّهُ و الَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَة وَ لَتُغَرِبلُنَّ غربلة وَلَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتَّى يَعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلَاكُمْ و اعلاكم أَسْفَلَكُم.
#نهج_البلاغه_خطبه_١٦
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
Telegram
اندیشه دینی معاصر
پژوهشکده اندیشه دینی معاصر(آدم) به منظور ارتقای اندیشهورزی در دین و بازسازی اندیشه دینی با نیازهای نو شونده، در میانه تحجر و دینگریزی، رویکرد نواندیشی دینی را برگزیده است.
ارتباط با ما:
@andishedini
[email protected]
https://www.tgoop.com/andishedini
ارتباط با ما:
@andishedini
[email protected]
https://www.tgoop.com/andishedini
👍3👌3
⚡️مغایر نبودن قوانین با شریعت کافی نیست، بلکه مطابقت قوانین با شریعت را پیگیری میکنیم.
✔️علی نهاوندی رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس🔻
🔹فقه نقطه تلاقی با قانون و دستگاه هنجارساز نظام شیعی و اسلامی است، دستگاه فقاهت به لحاظ اینکه بایدها، نبایدها و تجویزها را ارائه می دهد، باید نقش مهم خود را در نظام قانونگذاری ایفا کند. امتیاز اصلی و نقطه تمایز مرکز تحقیقات اسلامی مجلس استفاده از ظرفیتهای فقهی و شرعی در قوانین است، یعنی این مرکز فراتر از اینکه یک قانون با شرع مقدس مغایر است یا نه، باید به تلاش خود برای تطبیق قوانین با شریعت تلاش کند و در این دوره، این ماموریت با جدیت دنبال خواهد شد.
🔹ما باید بتوانیم جایگاه دین و فقه را به هر میزان که می توانیم از این نگاه انضمامی و الصاقی به یک نگاه اتحادی برسانیم به گونه ای که ما به صرفا به مغایر نبودن قوانین با شریعت اکتفا نکنیم، بلکه مطابقت قوانین با شریعت را پیگیر نماییم. اگر ما مساله دین و فقه را تنها به عنوان یک نظریه انضمامی و الصاقی به حوزه قانون با پیوست نگاریهای دینی و فقهی بگنجانیم، کار عمیقی نیست، پاسداری از عدم مغایریت قانون با شرع، نگاه حداقلی است، بلکه باید شریعتی بودن قانون را پشتیبانی کرد.
🔹مساله محوری و نتیجه گرایی در راس اولویتهای مرکز تحقیقات اسلامی مجلس در دوره جدید است، اگر طرح و پیشنهاد تاثیرگذاری را به مجلس شورای اسلامی ارائه دادیم باید تا رسیدن به نتیجه مطلوب، آن را رصد کنیم یعنی از زمان خلق ایده تا مستقر شدن در قانون، باید تلاش ها ادامه داشته باشد.
🔹در این دوره در حکم ریاست مجلس شورای اسلامی علاوه بر” توجه به موازین شرع به عنوان اصلیترین منشاء قانونگذاری در تنظیم و تصویب طرحها و لوایح قانونی، بند دوم سیاستهای کلی نظام قانونگذاری ابلاغی از سوی رهبر معظم انقلاب یعنی ” ارزیابی و پالایش قوانین و مقررات موجود کشور از حیث مغایرت با موازین شرعی و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و ایجاد سازوکار لازم برای تضمین اصل چهارم قانون اساسی” نیز به این فعالیتهای مرکز افزوده شده است.
🔹علاوه در کنار بررسی طرح ها و لوایح در حوزههای کاربردی، بنیادی و توسعهای است، در این دوره، ارتباط مرکز تحقیقات اسلامی مجلس با حوزه علمیه سراسر کشور توسعه پیدا خواهد کرد و از سویی نه تنها از ظرفیت حوزه ها و مراکز تحقیقاتی قم بلکه فراتر از آن در حوزه بین الملل از حوزه های علمی و فقهی شیعه نیز استفاده خواهد شد.
🔹توجه به مباحث نوظهور و مستحدث را از اقدامات دیگر مرکز است. بسیاری از موضوعات جدید مانند بخشی از فراوریها از طریق نانوتکنولوژیها و مسائل مربوط به متاورس که در آینده ممکن است ساختارها، تعاملات و ارتباطات و ملکیت ما تغییر دهد، نیاز به قانونگذاری بر اساس شرع مقدس دارد.
🌐منبع
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
✔️علی نهاوندی رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس🔻
🔹فقه نقطه تلاقی با قانون و دستگاه هنجارساز نظام شیعی و اسلامی است، دستگاه فقاهت به لحاظ اینکه بایدها، نبایدها و تجویزها را ارائه می دهد، باید نقش مهم خود را در نظام قانونگذاری ایفا کند. امتیاز اصلی و نقطه تمایز مرکز تحقیقات اسلامی مجلس استفاده از ظرفیتهای فقهی و شرعی در قوانین است، یعنی این مرکز فراتر از اینکه یک قانون با شرع مقدس مغایر است یا نه، باید به تلاش خود برای تطبیق قوانین با شریعت تلاش کند و در این دوره، این ماموریت با جدیت دنبال خواهد شد.
🔹ما باید بتوانیم جایگاه دین و فقه را به هر میزان که می توانیم از این نگاه انضمامی و الصاقی به یک نگاه اتحادی برسانیم به گونه ای که ما به صرفا به مغایر نبودن قوانین با شریعت اکتفا نکنیم، بلکه مطابقت قوانین با شریعت را پیگیر نماییم. اگر ما مساله دین و فقه را تنها به عنوان یک نظریه انضمامی و الصاقی به حوزه قانون با پیوست نگاریهای دینی و فقهی بگنجانیم، کار عمیقی نیست، پاسداری از عدم مغایریت قانون با شرع، نگاه حداقلی است، بلکه باید شریعتی بودن قانون را پشتیبانی کرد.
🔹مساله محوری و نتیجه گرایی در راس اولویتهای مرکز تحقیقات اسلامی مجلس در دوره جدید است، اگر طرح و پیشنهاد تاثیرگذاری را به مجلس شورای اسلامی ارائه دادیم باید تا رسیدن به نتیجه مطلوب، آن را رصد کنیم یعنی از زمان خلق ایده تا مستقر شدن در قانون، باید تلاش ها ادامه داشته باشد.
🔹در این دوره در حکم ریاست مجلس شورای اسلامی علاوه بر” توجه به موازین شرع به عنوان اصلیترین منشاء قانونگذاری در تنظیم و تصویب طرحها و لوایح قانونی، بند دوم سیاستهای کلی نظام قانونگذاری ابلاغی از سوی رهبر معظم انقلاب یعنی ” ارزیابی و پالایش قوانین و مقررات موجود کشور از حیث مغایرت با موازین شرعی و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و ایجاد سازوکار لازم برای تضمین اصل چهارم قانون اساسی” نیز به این فعالیتهای مرکز افزوده شده است.
🔹علاوه در کنار بررسی طرح ها و لوایح در حوزههای کاربردی، بنیادی و توسعهای است، در این دوره، ارتباط مرکز تحقیقات اسلامی مجلس با حوزه علمیه سراسر کشور توسعه پیدا خواهد کرد و از سویی نه تنها از ظرفیت حوزه ها و مراکز تحقیقاتی قم بلکه فراتر از آن در حوزه بین الملل از حوزه های علمی و فقهی شیعه نیز استفاده خواهد شد.
🔹توجه به مباحث نوظهور و مستحدث را از اقدامات دیگر مرکز است. بسیاری از موضوعات جدید مانند بخشی از فراوریها از طریق نانوتکنولوژیها و مسائل مربوط به متاورس که در آینده ممکن است ساختارها، تعاملات و ارتباطات و ملکیت ما تغییر دهد، نیاز به قانونگذاری بر اساس شرع مقدس دارد.
🌐منبع
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
Telegram
اندیشه دینی معاصر
پژوهشکده اندیشه دینی معاصر(آدم) به منظور ارتقای اندیشهورزی در دین و بازسازی اندیشه دینی با نیازهای نو شونده، در میانه تحجر و دینگریزی، رویکرد نواندیشی دینی را برگزیده است.
ارتباط با ما:
@andishedini
[email protected]
https://www.tgoop.com/andishedini
ارتباط با ما:
@andishedini
[email protected]
https://www.tgoop.com/andishedini
👍5👎5❤1
بخش هاي جزيره اي در اقتصاد ناكارآمد
✍محمدرضا يوسفی
🔹بيترديد عملكرد اقتصادي كشور نشانه ناكارآمدي سياست ها و سياستگذاري ها است. رشد اقتصادي كه ميتواند علامت تغييرات كيك اقتصادي و سفره مردم باشد، رشد نرخ تورم، كاهش شديد نرخ اشتغال زايي منجر به افزايش شاخص فلاكت و افزايش جمعيت زيرخط فقر در كشور شده است. بر اساس داده مركز آمار ايران، شاخص فلاكت كشور در سال 1402، 49.1 درصد بوده كه جزء بيست كشور اول جهان محسوب مي شود. كه شاخص 21 استان از ميانگين كشوري، بالاتر است( اكوايران).
🔹اين شاخص در سال 1395، 19.3 درصد بوده كه پس از گذشته 7 سال به 49.1 رسيده و 29.8 درصد رشد داشته است. اين رشد به معناي گسترش فقر و شدت يافتن آن در اقتصاد ايران است.
🔹زماني تاكيد زياد بر وابستگي اقتصاد به نفت و به تعبيري اقتصاد نفتي و دولتي مي شد. از اين رو توصيه هاي سياستي مطرح شد كه در راستاي كاهش حجم دولت و اقتصاد نفتي باشد. حداقل تجربه چند دهه اخير نشان داد كه تاكيد زياد بر چارچوب دو ويژگي يادشده برای تحلیل ناكارآمدي عملكرد اقتصادی ایران كافی نبوده است.
تاسيس حساب ذخيره اقتصادي و پس از آن صندوق توسعه ملي نتوانست كمكي شاياني به رهايي از اقتصاد نفتي كند. اين صندوق خود امروزه با چالشهاي جدي مواجه است. براي كاهش اندازه دولت، نيز خصوصي سازي از دهه 1370 دنبال شد و سپس تصویب و ابلاغ سیاستهای ذیل اصل 44 قانون اساسی در نيمه دهه 80 گامي مهم در راستاي خصوصي سازي و كاهش سهم دولت از اقتصاد بود. اين سياست در دوره دولت نهم كه مورد حمايت جدي حاكميت بود رخ داد و از اين جهت توقع بود كه به سرانجام برسد. عدم موفقيت در هر دو جنبه نشان ميدهد هر دو سياست بر عمق مشكلات كشور افزود، از سويي، فساد رشد بيشتري يافت و از سوي ديگر واگذاريها به تقويت بخش سوم در اقتصاد ايران انجاميد. بسياري از خريداران اين شركتها، بخش خصوصي واقعي واقعي نبودند. بانكها و نهادهاي عمومي غيردولتي از خريداران اصلي اين واگذاريها بودند. در نتيجه نه تنها بخش خصوصي تقويت نشد كه موجب رشد بنگاه داري بانكها شده و همچنين بخش عمومي غيردولتي نيز كه از منابع عمومي استفاده مي كند نيز متصدي اين شركتها شدند و از اين طريق بر پيچيدگي اقتصادي ايران افزودند.
🔹اكنون برخلاف كتب مرسوم علم اقتصاد كه بخشهاي اقتصادي به دو بخش دولتي و خصوصي تقسيم شده و توصيههاي سياستي مبتني بر انجام وظايف حاكميتي توسط دولت و عمل اقتصادي بر عهده بخش خصوصي است و تجارب واگذاري نيز از بخش دولتي به بخش خصوي بوده است. در ايران، حداقل سه بخش فعاليت مي كنند. بخش خصوصي ضعيف در كنار بخش دولتي ناكارآمد قرار گرفته است. دولت با كسري هاي بودجه روز افزون خود كمتر توان انجام فعاليتهاي زيربنايي را دارد. اما بخش سوم با بهره گيري از امكانات ملي، عدم نظارت پذيري و آزادي عمل نسبي هر روز توسعه يافته و سهم بيشتري از اقتصاد ايران را به خود اختصاص ميدهد. البته در اين تحليل بخش تعاون به دليل شرايطش وارد نشده است.
🔹با نگاه به وضعيت كنوني اقتصاد ايران، تحليل هاي تقابل دو بخش دولتي و خصوصي در ادبيات علمي مرسوم در ايران كاربرد ندارد. زيرا بخش سوم ماهيتي مستقل از بخش خصوصي و دولتي دارد. گاه از آنان به شبه دولتي و گاه خصولتي و گاه بخش عمومي غيردولتي نیز تعبير ميشود. اتفاق نظري بر هيچكدام از عناوين يادشده نيز نيست.
🔹متاسفانه دادههاي متقن و شفافي در مورد اين نهادهاي توانمند و معاف از ماليات و بهره مند از منابع عمومي وجود ندارد. ازاينرو تحليل چگونگي كاركرد آنها، بازدهيهاي اقتصادي آنها، جهتگيريهاي توسعهاي و يا تخريبي آنها كار سختي است. آيا اين سرمايه عظيم در راستاي اهداف توسعهاي به خدمت گرفته ميشود؟ ميزان نفوذ سياسي اين نهادها و نقش آفريني اينان در رقابتهاي سياسي و روابط بينالملل كشور چقدر است؟معيار ورود اين نهادها در رقابتهاي سياسي و اقتصادي چيست؟
🔹به هر روي تعامل اين بخش با دولت به دليل نفوذ گسترده در اقتصاد و حاكميت حائز اهميت است. به نظر ميرسد حال كه دولت چهاردهم بر سر كار آمده است، زمان آن رسيده است تا به چگونگي تعامل انديشده شود.
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
✍محمدرضا يوسفی
🔹بيترديد عملكرد اقتصادي كشور نشانه ناكارآمدي سياست ها و سياستگذاري ها است. رشد اقتصادي كه ميتواند علامت تغييرات كيك اقتصادي و سفره مردم باشد، رشد نرخ تورم، كاهش شديد نرخ اشتغال زايي منجر به افزايش شاخص فلاكت و افزايش جمعيت زيرخط فقر در كشور شده است. بر اساس داده مركز آمار ايران، شاخص فلاكت كشور در سال 1402، 49.1 درصد بوده كه جزء بيست كشور اول جهان محسوب مي شود. كه شاخص 21 استان از ميانگين كشوري، بالاتر است( اكوايران).
🔹اين شاخص در سال 1395، 19.3 درصد بوده كه پس از گذشته 7 سال به 49.1 رسيده و 29.8 درصد رشد داشته است. اين رشد به معناي گسترش فقر و شدت يافتن آن در اقتصاد ايران است.
🔹زماني تاكيد زياد بر وابستگي اقتصاد به نفت و به تعبيري اقتصاد نفتي و دولتي مي شد. از اين رو توصيه هاي سياستي مطرح شد كه در راستاي كاهش حجم دولت و اقتصاد نفتي باشد. حداقل تجربه چند دهه اخير نشان داد كه تاكيد زياد بر چارچوب دو ويژگي يادشده برای تحلیل ناكارآمدي عملكرد اقتصادی ایران كافی نبوده است.
تاسيس حساب ذخيره اقتصادي و پس از آن صندوق توسعه ملي نتوانست كمكي شاياني به رهايي از اقتصاد نفتي كند. اين صندوق خود امروزه با چالشهاي جدي مواجه است. براي كاهش اندازه دولت، نيز خصوصي سازي از دهه 1370 دنبال شد و سپس تصویب و ابلاغ سیاستهای ذیل اصل 44 قانون اساسی در نيمه دهه 80 گامي مهم در راستاي خصوصي سازي و كاهش سهم دولت از اقتصاد بود. اين سياست در دوره دولت نهم كه مورد حمايت جدي حاكميت بود رخ داد و از اين جهت توقع بود كه به سرانجام برسد. عدم موفقيت در هر دو جنبه نشان ميدهد هر دو سياست بر عمق مشكلات كشور افزود، از سويي، فساد رشد بيشتري يافت و از سوي ديگر واگذاريها به تقويت بخش سوم در اقتصاد ايران انجاميد. بسياري از خريداران اين شركتها، بخش خصوصي واقعي واقعي نبودند. بانكها و نهادهاي عمومي غيردولتي از خريداران اصلي اين واگذاريها بودند. در نتيجه نه تنها بخش خصوصي تقويت نشد كه موجب رشد بنگاه داري بانكها شده و همچنين بخش عمومي غيردولتي نيز كه از منابع عمومي استفاده مي كند نيز متصدي اين شركتها شدند و از اين طريق بر پيچيدگي اقتصادي ايران افزودند.
🔹اكنون برخلاف كتب مرسوم علم اقتصاد كه بخشهاي اقتصادي به دو بخش دولتي و خصوصي تقسيم شده و توصيههاي سياستي مبتني بر انجام وظايف حاكميتي توسط دولت و عمل اقتصادي بر عهده بخش خصوصي است و تجارب واگذاري نيز از بخش دولتي به بخش خصوي بوده است. در ايران، حداقل سه بخش فعاليت مي كنند. بخش خصوصي ضعيف در كنار بخش دولتي ناكارآمد قرار گرفته است. دولت با كسري هاي بودجه روز افزون خود كمتر توان انجام فعاليتهاي زيربنايي را دارد. اما بخش سوم با بهره گيري از امكانات ملي، عدم نظارت پذيري و آزادي عمل نسبي هر روز توسعه يافته و سهم بيشتري از اقتصاد ايران را به خود اختصاص ميدهد. البته در اين تحليل بخش تعاون به دليل شرايطش وارد نشده است.
🔹با نگاه به وضعيت كنوني اقتصاد ايران، تحليل هاي تقابل دو بخش دولتي و خصوصي در ادبيات علمي مرسوم در ايران كاربرد ندارد. زيرا بخش سوم ماهيتي مستقل از بخش خصوصي و دولتي دارد. گاه از آنان به شبه دولتي و گاه خصولتي و گاه بخش عمومي غيردولتي نیز تعبير ميشود. اتفاق نظري بر هيچكدام از عناوين يادشده نيز نيست.
🔹متاسفانه دادههاي متقن و شفافي در مورد اين نهادهاي توانمند و معاف از ماليات و بهره مند از منابع عمومي وجود ندارد. ازاينرو تحليل چگونگي كاركرد آنها، بازدهيهاي اقتصادي آنها، جهتگيريهاي توسعهاي و يا تخريبي آنها كار سختي است. آيا اين سرمايه عظيم در راستاي اهداف توسعهاي به خدمت گرفته ميشود؟ ميزان نفوذ سياسي اين نهادها و نقش آفريني اينان در رقابتهاي سياسي و روابط بينالملل كشور چقدر است؟معيار ورود اين نهادها در رقابتهاي سياسي و اقتصادي چيست؟
🔹به هر روي تعامل اين بخش با دولت به دليل نفوذ گسترده در اقتصاد و حاكميت حائز اهميت است. به نظر ميرسد حال كه دولت چهاردهم بر سر كار آمده است، زمان آن رسيده است تا به چگونگي تعامل انديشده شود.
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
Telegram
اندیشه دینی معاصر
پژوهشکده اندیشه دینی معاصر(آدم) به منظور ارتقای اندیشهورزی در دین و بازسازی اندیشه دینی با نیازهای نو شونده، در میانه تحجر و دینگریزی، رویکرد نواندیشی دینی را برگزیده است.
ارتباط با ما:
@andishedini
[email protected]
https://www.tgoop.com/andishedini
ارتباط با ما:
@andishedini
[email protected]
https://www.tgoop.com/andishedini
❤6
دین برادر بزرگتری دارد به نام اخلاق، وقتی دین این برادر بزرگتر یعنی اخلاق را کنار میگذارد و با قدرت همدم میشود صاحب فرزندی میگردد به نام مصلحت که این فرزند هم دین را میکشد و هم اخلاق را.
✍محمدتقی جعفری
🌐اسلام دین فطرت
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
✍محمدتقی جعفری
🌐اسلام دین فطرت
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
Telegram
اندیشه دینی معاصر
پژوهشکده اندیشه دینی معاصر(آدم) به منظور ارتقای اندیشهورزی در دین و بازسازی اندیشه دینی با نیازهای نو شونده، در میانه تحجر و دینگریزی، رویکرد نواندیشی دینی را برگزیده است.
ارتباط با ما:
@andishedini
[email protected]
https://www.tgoop.com/andishedini
ارتباط با ما:
@andishedini
[email protected]
https://www.tgoop.com/andishedini
👍14
نگاه همدلانه به دین در کنار دغدغه برابری
✍سید حمید موسویان
🔹در روزهای اخیر یادداشتی از دوست گرامی خانم دکتر مرادی منتشر شد با هدف بررسی نگاه ضد زن به گناه نخستین که در عهدین وجود دارد.
(برای خواندن یادداشت، اینجا را کلیک کنید.)
🔹رویکرد محوری این یادداشت رویکرد برخی از اندیشمندان مسلمان در بیش از نیم قرن اخیر است. این متفکران میخواهند جنبههای خاصی از سنت دینی که دارای ظاهر تقابل با نگاه انسانی به زنان است را مربوط به کتاب مقدس دانسته و با برچسب اسرائیلیات، آنها را انکار و طرد نمایند. به بیان دیگر با توجه به آنکه این روایت و خوانش، ابتدا در عهد عتیق و بعد در متون یهودی و مسیحی مطرح شده است پس نتیجه گرفتهاند حتما این روایات که در منابع روایی و تفسیری وجود دارد از اسرائیلیات است و به عنوان امری جعلی باید آنها را کنار گذاشت. هدف برخی از متأخران در انتخاب این رویکرد، اثبات این نکته است که خوانشی برابریطلب از دین ارایه دهند.
🔹اما آیا این رویکردها توانسته است تغییری جدی در فضای کلی جامعه دینی ایجاد کند؟ آیا نگاههای برابریخواه به ویژه در مورد زنان، به اندازهای که توقع میرود توانسته دیگران را اقناع کند که این نوع مباحثِ مرتبط با دین را کنار بگذارند و به عنوان منابعی نادرست و تحریف شده به آنها بنگرند؟ به نظر میرسد تا حد زیادی این توفیق حاصل نشده است و احتمالا اصرار بیشتر نیز نتیجهای بهتر در پی نداشته باشد.
🌐مطالعه متن کامل اینجا
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
✍سید حمید موسویان
🔹در روزهای اخیر یادداشتی از دوست گرامی خانم دکتر مرادی منتشر شد با هدف بررسی نگاه ضد زن به گناه نخستین که در عهدین وجود دارد.
(برای خواندن یادداشت، اینجا را کلیک کنید.)
🔹رویکرد محوری این یادداشت رویکرد برخی از اندیشمندان مسلمان در بیش از نیم قرن اخیر است. این متفکران میخواهند جنبههای خاصی از سنت دینی که دارای ظاهر تقابل با نگاه انسانی به زنان است را مربوط به کتاب مقدس دانسته و با برچسب اسرائیلیات، آنها را انکار و طرد نمایند. به بیان دیگر با توجه به آنکه این روایت و خوانش، ابتدا در عهد عتیق و بعد در متون یهودی و مسیحی مطرح شده است پس نتیجه گرفتهاند حتما این روایات که در منابع روایی و تفسیری وجود دارد از اسرائیلیات است و به عنوان امری جعلی باید آنها را کنار گذاشت. هدف برخی از متأخران در انتخاب این رویکرد، اثبات این نکته است که خوانشی برابریطلب از دین ارایه دهند.
🔹اما آیا این رویکردها توانسته است تغییری جدی در فضای کلی جامعه دینی ایجاد کند؟ آیا نگاههای برابریخواه به ویژه در مورد زنان، به اندازهای که توقع میرود توانسته دیگران را اقناع کند که این نوع مباحثِ مرتبط با دین را کنار بگذارند و به عنوان منابعی نادرست و تحریف شده به آنها بنگرند؟ به نظر میرسد تا حد زیادی این توفیق حاصل نشده است و احتمالا اصرار بیشتر نیز نتیجهای بهتر در پی نداشته باشد.
🌐مطالعه متن کامل اینجا
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
Telegram
انسان مونث/نفیسه مرادی
انگاره "حوا"ی عهدینی: زیرساخت تفکرات جهانی به زن
✍️ نفیسه مرادی
🔹در ادیان ابراهیمی آغاز بشر با یک زن و مرد به نامهای "آدم" و "حوا" است.
در عهدین "حوا" زنی است که بعد از آدم و از یکی از دندههای او خلق شده است
🔸در تفاسیر عهدین گفته شده این یعنی زن جزئی…
✍️ نفیسه مرادی
🔹در ادیان ابراهیمی آغاز بشر با یک زن و مرد به نامهای "آدم" و "حوا" است.
در عهدین "حوا" زنی است که بعد از آدم و از یکی از دندههای او خلق شده است
🔸در تفاسیر عهدین گفته شده این یعنی زن جزئی…
👍6👎1
چیستی صهیونیسم؛ از دین و دولت یهود
✍مجید سلیمانی
✔️اسرائیل فرزند صهیونیسم است، اما نه آن صهیونیسمی که امروزه تنها نامی از آن باقیمانده است. آن ایده اولیه قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم، در واقع اندیشهای غیردینی بود. اندیشهای که حتی در مخالفت با تفکر غالب دینی یهود قرار داشت، که پراکندگی قوم را مشیّت و خواست خداوند میدانست. آن باور راسخ و رایج در کتاب مقدس که ضعف و عذاب قوم، ناشی از رویگردانی آنها از خدا و خدا از آنان است، تا زمانی که با تقوای قوم، خداوند بر سر لطف آید و مسیحایی دیگر از بین فرزندان داوود نزد آنان فرستد. همین امروز هم، سریالهای یهودی را ببینید، «صهیونیست» در میان ارتدکسها همچون ناسزا به کار میرود و معادل کافر است.
🌐مطالعه متن کامل اینجا
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
✍مجید سلیمانی
✔️اسرائیل فرزند صهیونیسم است، اما نه آن صهیونیسمی که امروزه تنها نامی از آن باقیمانده است. آن ایده اولیه قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم، در واقع اندیشهای غیردینی بود. اندیشهای که حتی در مخالفت با تفکر غالب دینی یهود قرار داشت، که پراکندگی قوم را مشیّت و خواست خداوند میدانست. آن باور راسخ و رایج در کتاب مقدس که ضعف و عذاب قوم، ناشی از رویگردانی آنها از خدا و خدا از آنان است، تا زمانی که با تقوای قوم، خداوند بر سر لطف آید و مسیحایی دیگر از بین فرزندان داوود نزد آنان فرستد. همین امروز هم، سریالهای یهودی را ببینید، «صهیونیست» در میان ارتدکسها همچون ناسزا به کار میرود و معادل کافر است.
🌐مطالعه متن کامل اینجا
https://www.tgoop.com/andishedinimoaser
👍5