House Of The Rising Sun
The Animals
#موسیقی
یکی از شاخصههای فیلم #روزهای_خوش (Perfect Days) موسیقیای بود که #ویم_وندرز برای سکانسهای رانندگی آقای هیرایاما از منزل تا محل کار انتخاب کرده بود.
در اینجا موسیقیهای این سکانسها رو تقدیمتون کردهام.
نوشِ گوشِتان
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یکی از شاخصههای فیلم #روزهای_خوش (Perfect Days) موسیقیای بود که #ویم_وندرز برای سکانسهای رانندگی آقای هیرایاما از منزل تا محل کار انتخاب کرده بود.
در اینجا موسیقیهای این سکانسها رو تقدیمتون کردهام.
نوشِ گوشِتان
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
❤5👍4
Forwarded from اتچ بات
آقای بیضایی!
با شما موافقم.
من هم از سانسور بیشکل میترسم. چند سالیاست اسمش را گذاشتهام سانسور سلیقهای و در برنامهای که چند سال پیش در رادیو داشتم با نام دستبهنقد به آن پرداختهام. در مجلهی صنعت ترجمه هم به آسیبهای این سلیقهای بودن سانسور اشاره کردهام. در کتاب "تاریخ شفاهی ترجمهی ایران" هم از سانسور، بهویژه از نوع سلیقهایش گفتم.
بله با شما موافقم که اگر سانسور حدود و ثغور مشخصی داشته باشد؛ هنرمند، نویسنده، مترجم و ... میدانند با چه خط قرمزهایی مواجهند. حال یا میپذیرند یا با آن مقابله میکنند.
سانسور در ایران مبنای مشخص و شفافی ندارد و مصوبه ۶۶۰ شورای انقلاب فرهنگی دست مجری را بهطور کامل برای اعمال سلیقه باز گذاشته است و بهراحتی تفسیرپذیر است. نتیجه آن هم جز بیعدالتی نیست. نویسنده یا مترجمی مدتی را صرف نوشتن یا ترجمهی اثری میکند و بعد یک نفر در وزارت فخیمه ارشاد تصمیم میگیرد به آن مجوز ندهد! دلیلش را که جویا میشوی با مجموعهای برچسب کلی مثل "مغایر ضوابط نشر" مواجه میشوی. حتی اگر همان اثر قبلا توسط متدجم و نشر دیگری ترجمه و منتشر شده باشد! چون سلیقه و معیارهای کارشناس بررسیکننده وقت متفاوت بوده است.
آقای بیضایی!
اما در یک مورد با شما مخالفم.
از نظر من سانسور از اساس مردود است، بهویژه سانسور پیش از انتشار و سلبی. بنابراین اگر نبردی هست، باید با اساس سانسور باشد.
#بهرام_بیضایی
#سانسور
#ترجمه
#هنر
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
با شما موافقم.
من هم از سانسور بیشکل میترسم. چند سالیاست اسمش را گذاشتهام سانسور سلیقهای و در برنامهای که چند سال پیش در رادیو داشتم با نام دستبهنقد به آن پرداختهام. در مجلهی صنعت ترجمه هم به آسیبهای این سلیقهای بودن سانسور اشاره کردهام. در کتاب "تاریخ شفاهی ترجمهی ایران" هم از سانسور، بهویژه از نوع سلیقهایش گفتم.
بله با شما موافقم که اگر سانسور حدود و ثغور مشخصی داشته باشد؛ هنرمند، نویسنده، مترجم و ... میدانند با چه خط قرمزهایی مواجهند. حال یا میپذیرند یا با آن مقابله میکنند.
سانسور در ایران مبنای مشخص و شفافی ندارد و مصوبه ۶۶۰ شورای انقلاب فرهنگی دست مجری را بهطور کامل برای اعمال سلیقه باز گذاشته است و بهراحتی تفسیرپذیر است. نتیجه آن هم جز بیعدالتی نیست. نویسنده یا مترجمی مدتی را صرف نوشتن یا ترجمهی اثری میکند و بعد یک نفر در وزارت فخیمه ارشاد تصمیم میگیرد به آن مجوز ندهد! دلیلش را که جویا میشوی با مجموعهای برچسب کلی مثل "مغایر ضوابط نشر" مواجه میشوی. حتی اگر همان اثر قبلا توسط متدجم و نشر دیگری ترجمه و منتشر شده باشد! چون سلیقه و معیارهای کارشناس بررسیکننده وقت متفاوت بوده است.
آقای بیضایی!
اما در یک مورد با شما مخالفم.
از نظر من سانسور از اساس مردود است، بهویژه سانسور پیش از انتشار و سلبی. بنابراین اگر نبردی هست، باید با اساس سانسور باشد.
#بهرام_بیضایی
#سانسور
#ترجمه
#هنر
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
Telegram
attach 📎
👍9❤7
#نمایش_نگاشت
لطافت و زیباییِ هنر چشمنواز و گوشنواز است، اما والاترین رسالت هنر شاید اندیشهورزی باشد. اثری هنری اگر بتواند مخاطب را به فکر فرو برد، به مهمترین رسالت خود عمل کرده است.
این همان کاریاست که تیاتر "و تو هم برنگشتی" با من کرد.
"اگر فرصت داشتی، کجای مسیر زندگی را تغییر میدادی؟"
این سوال مدتیاست بیشتر در سرم میچرخد. بعد از تماشای فیلم "دربارهی زمان" صدای این سوال بلندتر شد. به این فکر کردم که در مسیر ۴ دههای زندگی، دلم میخواهد کجا را اصلاح کنم. کدام "ای کاش" را در دیروز جا گذاشتهام که حاضرم برگردم و جبرانش کنم؟ پاسخم خودم را نیز متعجب میکند:
هیچ!
هیچ "ای کاشی" در گذشته جا نگذاشتهام.
معنیاش این نیست که اشتباهی نکردهام یا از همهی گذشته راضیام. بلکه معنیاش رسیدن به پذیرش است. پذیرش آنچه شدهام که البته حاصل همان اشتباهات است. وقتی آنچه هستی حاصل انتخابهای درستوغلط گذشتهی توست و آنچه هستی را دوست داری، دیگر حاضر نیستی برگردی و چیزی را در این گذشته تغییر دهی. به نامشخصزمانِ باقیماندهی پیشِ رو فکر میکنی و آنچه میتوانی باشی.
کنسرت نمایش "و تو هم برنگشتی" به قلم ساغر رجبی و کارگردانی مهیار علیزاده درهمآمیختگیِ لطیفی از نسیان، عشق و حسرت را در برابر مخاطب ترسیم میکند که با ایدهی تلاقی سه دورهی زمانی کودکی، میانسالی و پیری خسرو با هم، به زیبایی از "ای کاش" مانده بر دل پیرمردی در آستانهی کوچ ابدی میگوید: "ای کاش بر نمیگشتی"
بازیِ بهاندازه و جاافتادهی شمس لنگرودی با خوانشی گوشنواز از اشعارش دلنشین بود. موسیقیها به خوبی انتخاب و اجرا شدند.
در اثنای نمایش به این میاندیشیدم که کدام سه محمدرضا را سر یک میز بنشانم به گفتوگو. شاید محمدرضای ۱۲ سالگی، بیستودوسالگی و سیوهشت سالگی!
و در این نیز غور کردم که آیا از مرگ میترسم؟ بله. از مرگ میترسم، اما نه از مرگِ تن، بلکه از مرگ یاد! از فراموشی و نسیان وحشت میکنم.
نمیدانم. شاید این ترس هم مثل ترس از تنهایی مغلوب شد!
#و_تو_هم_برنگشتی
#کنسرت_نمایش
#شمس_لنگرودی
#نسیان
#ترس
#مرگ
#کاش
#درباره_زمان
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
لطافت و زیباییِ هنر چشمنواز و گوشنواز است، اما والاترین رسالت هنر شاید اندیشهورزی باشد. اثری هنری اگر بتواند مخاطب را به فکر فرو برد، به مهمترین رسالت خود عمل کرده است.
این همان کاریاست که تیاتر "و تو هم برنگشتی" با من کرد.
"اگر فرصت داشتی، کجای مسیر زندگی را تغییر میدادی؟"
این سوال مدتیاست بیشتر در سرم میچرخد. بعد از تماشای فیلم "دربارهی زمان" صدای این سوال بلندتر شد. به این فکر کردم که در مسیر ۴ دههای زندگی، دلم میخواهد کجا را اصلاح کنم. کدام "ای کاش" را در دیروز جا گذاشتهام که حاضرم برگردم و جبرانش کنم؟ پاسخم خودم را نیز متعجب میکند:
هیچ!
هیچ "ای کاشی" در گذشته جا نگذاشتهام.
معنیاش این نیست که اشتباهی نکردهام یا از همهی گذشته راضیام. بلکه معنیاش رسیدن به پذیرش است. پذیرش آنچه شدهام که البته حاصل همان اشتباهات است. وقتی آنچه هستی حاصل انتخابهای درستوغلط گذشتهی توست و آنچه هستی را دوست داری، دیگر حاضر نیستی برگردی و چیزی را در این گذشته تغییر دهی. به نامشخصزمانِ باقیماندهی پیشِ رو فکر میکنی و آنچه میتوانی باشی.
کنسرت نمایش "و تو هم برنگشتی" به قلم ساغر رجبی و کارگردانی مهیار علیزاده درهمآمیختگیِ لطیفی از نسیان، عشق و حسرت را در برابر مخاطب ترسیم میکند که با ایدهی تلاقی سه دورهی زمانی کودکی، میانسالی و پیری خسرو با هم، به زیبایی از "ای کاش" مانده بر دل پیرمردی در آستانهی کوچ ابدی میگوید: "ای کاش بر نمیگشتی"
بازیِ بهاندازه و جاافتادهی شمس لنگرودی با خوانشی گوشنواز از اشعارش دلنشین بود. موسیقیها به خوبی انتخاب و اجرا شدند.
در اثنای نمایش به این میاندیشیدم که کدام سه محمدرضا را سر یک میز بنشانم به گفتوگو. شاید محمدرضای ۱۲ سالگی، بیستودوسالگی و سیوهشت سالگی!
و در این نیز غور کردم که آیا از مرگ میترسم؟ بله. از مرگ میترسم، اما نه از مرگِ تن، بلکه از مرگ یاد! از فراموشی و نسیان وحشت میکنم.
نمیدانم. شاید این ترس هم مثل ترس از تنهایی مغلوب شد!
#و_تو_هم_برنگشتی
#کنسرت_نمایش
#شمس_لنگرودی
#نسیان
#ترس
#مرگ
#کاش
#درباره_زمان
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
Telegram
محمدرضا اربابی
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
❤11
فیلم #روزهای_خوش آقای #ویم_وندرز دلنشینترین فیلمی بود که در یک سال اخیر دیدهام (فیلمنگاشت آن را اینجا بخوانید)
جهانِ آقای هیرایاما در دههی ششم زندگی به جهانِ چهلسالگی من نزدیک است.
زندگی کمینهگرایانهاش، خوشیهای حداقلیاش، سربهزیری و سربههوایی طبیعتگرایانهاش، علاقهاش به موسیقی دهههای ۶۰ و ۷۰ و نیز عشق پایانناپذیرش به نوربارانِ درختی یا به قول ژاپنیها، Komorebi؛ همگی در من حس همزادپنداری را بر میانگیزد.
در این پیوند موسیقیهایی که او در طول فیلم گوش میدهد را تقدیم کردهام (موسیقی فیلم). حالا سه کتابی را که او در جریان فیلم میخواند نام میبرم تا جهانِ لطیف آقای هیرایاما را روشنتر کنم.
📚The wild palms
نخلهای وحشی
ویلیام فاکنر
۱۹۳۹
این اثر ویلیام فاکنر را نشر نیلوفر در سال ۱۳۸۰ با ترجمه تورج یاراحمدی و ویراستاری صالح حسینی منتشر کرده است.
📚Trees
درختان
آیا کودا
دهه ۱۹۵۰
هیچکدام از آثار این نویسندهی خوب ژاپنی به فارسی ترجمه نشدهاند.
📚Eleven
یازده
پاتریشیا هایاسمیث
۱۹۷۰
این اثر خانم هایاسمیث در ایران ترجمه و منتشر نشده است. اما دو کتاب وی با عنوان "معمای آقای ریپلی" و "غریبهها در قطار" توسط چند ناشر منتشر شدهاند.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
جهانِ آقای هیرایاما در دههی ششم زندگی به جهانِ چهلسالگی من نزدیک است.
زندگی کمینهگرایانهاش، خوشیهای حداقلیاش، سربهزیری و سربههوایی طبیعتگرایانهاش، علاقهاش به موسیقی دهههای ۶۰ و ۷۰ و نیز عشق پایانناپذیرش به نوربارانِ درختی یا به قول ژاپنیها، Komorebi؛ همگی در من حس همزادپنداری را بر میانگیزد.
در این پیوند موسیقیهایی که او در طول فیلم گوش میدهد را تقدیم کردهام (موسیقی فیلم). حالا سه کتابی را که او در جریان فیلم میخواند نام میبرم تا جهانِ لطیف آقای هیرایاما را روشنتر کنم.
📚The wild palms
نخلهای وحشی
ویلیام فاکنر
۱۹۳۹
این اثر ویلیام فاکنر را نشر نیلوفر در سال ۱۳۸۰ با ترجمه تورج یاراحمدی و ویراستاری صالح حسینی منتشر کرده است.
📚Trees
درختان
آیا کودا
دهه ۱۹۵۰
هیچکدام از آثار این نویسندهی خوب ژاپنی به فارسی ترجمه نشدهاند.
📚Eleven
یازده
پاتریشیا هایاسمیث
۱۹۷۰
این اثر خانم هایاسمیث در ایران ترجمه و منتشر نشده است. اما دو کتاب وی با عنوان "معمای آقای ریپلی" و "غریبهها در قطار" توسط چند ناشر منتشر شدهاند.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
Telegram
محمدرضا اربابی
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
❤6👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#فیلمنگاشت
#گلادیاتور۲
کمپانی فیلمسازی پارامونت در حال نهاییسازی گلادیاتور ۲ است.
#پل_مسکال نقش اول فیلم #ریدلی_اسکات است و در واقع نقش خواهرزادهی کومودس در گلادیاتور ۱ را ایفا خواهد کرد. او بردهای است که در کولوسئوم نبرد میکند.
#ژوزف_کوئین نقش سزار جدید را ایفا میکند و جناب #دنزل_واشنگتن در نقش شخصی رازآلود را بازی میکند که از پسِ پرده، امپراطوری روم باستان را مدیریت میکند.
گلادیاتور ۲ در تاریخ ۲۲ نوامبر ۲۰۲۴ در آمریکا اکران خواهد شد.
موسیقی گلادیاتور ۲ را هری گِرگسان ویلیامز ساخته است.
از تیزر منتشرشده برای فیلم بهنظر میرسد پیشرفت تکنولوژی سینما از سال ۲۰۰۰ و ساخت گلادیاتور ۱ تا امروز، قرار است بر جذابیت کار بیفزاید.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
#گلادیاتور۲
کمپانی فیلمسازی پارامونت در حال نهاییسازی گلادیاتور ۲ است.
#پل_مسکال نقش اول فیلم #ریدلی_اسکات است و در واقع نقش خواهرزادهی کومودس در گلادیاتور ۱ را ایفا خواهد کرد. او بردهای است که در کولوسئوم نبرد میکند.
#ژوزف_کوئین نقش سزار جدید را ایفا میکند و جناب #دنزل_واشنگتن در نقش شخصی رازآلود را بازی میکند که از پسِ پرده، امپراطوری روم باستان را مدیریت میکند.
گلادیاتور ۲ در تاریخ ۲۲ نوامبر ۲۰۲۴ در آمریکا اکران خواهد شد.
موسیقی گلادیاتور ۲ را هری گِرگسان ویلیامز ساخته است.
از تیزر منتشرشده برای فیلم بهنظر میرسد پیشرفت تکنولوژی سینما از سال ۲۰۰۰ و ساخت گلادیاتور ۱ تا امروز، قرار است بر جذابیت کار بیفزاید.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
❤7👍2
#فیلمنگاشت
#اتاق_معلمان
#the_teachers_lounge
بگذارید از آخر شروع کنم: #اتاق_معلمان فیلمی درخشان و عمیق است که تماشایش را برای جامعهی ایرانی بهشدت توصیه میکنم. میپرسید چرا؟ پاسخی سربسته میدهم تا داستان لو نرود.
#اتاق_معلمان با هوشمندی جامعهای متنوع و متکثر را به نمایش میگذارد. این تنوع هم به تبار بر میگردد و هم به مذهب. در این فیلم با جامعهای مواجهیم که بستر آن آلمانیاست، معلم آن لهستانیاست و دانش آموز ترک و عرب و ... دارد.
صرفنظر از این تنوعِ هوشمندانه، فیلم نظام آموزشی معیار و استانداردی را به رخ میکشد که مبتنی بر پرورش است و در آن حق پرسشگری، مطالبهگری، حقوندی و حتی بهچالش کشیدن معلمان را برای دانشآموز به رسمیت میشناسد.
خانم معلم، کلارا نوواک، در عین پذیرش ضابطهمندی و قاعدهمندی جامعهای که مدرسه نمادی از آن است، انعطافناپذیری بیروح آن را بهچالش میکشد و اهمیت توجه به "انسان" ورای قاعده را به قاعدهگذاران و ضابطهگزاران آن جامعه (مدیر و معلمان حاضر در #اتاق_معلمان) گوشزد میکند.
تماشای این فیلم برای مخاطب ایرانی شاید پر از حسرت باشد. زیرا وجود حقوقی بدیهی و اولیه را برای بچهها و مردم به نمایش میگذارد که به رویا شبیه است و از طرفی نشان میدهد راه ساختن جامعهای مسئول و متعهد از راه مدرسه و پرورش میگذرد. فیلم بهخوبی نشان میدهد مسئولیتپذیری و انسانیت معلم تا چه اندازه مسیر آموزش و پرورش را متحول میکند.
تماشای این فیلم در کنار فیلم ستودنی رادیکال را پیشنهاد میکنم. در پیوند زیر اندکی هم دربارهی #رادیکال نوشتهام.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/382
#اتاق_معلمان، اثر کارگردان آلمانی ترکتبار، ایلکر چاتاک، جزو نامزدهای بهترین فیلم خارجی اسکار ۲۰۲۴ بود و در جشنوارههای مختلف جوایز متعددی را از آن خود کرده است.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
#اتاق_معلمان
#the_teachers_lounge
بگذارید از آخر شروع کنم: #اتاق_معلمان فیلمی درخشان و عمیق است که تماشایش را برای جامعهی ایرانی بهشدت توصیه میکنم. میپرسید چرا؟ پاسخی سربسته میدهم تا داستان لو نرود.
#اتاق_معلمان با هوشمندی جامعهای متنوع و متکثر را به نمایش میگذارد. این تنوع هم به تبار بر میگردد و هم به مذهب. در این فیلم با جامعهای مواجهیم که بستر آن آلمانیاست، معلم آن لهستانیاست و دانش آموز ترک و عرب و ... دارد.
صرفنظر از این تنوعِ هوشمندانه، فیلم نظام آموزشی معیار و استانداردی را به رخ میکشد که مبتنی بر پرورش است و در آن حق پرسشگری، مطالبهگری، حقوندی و حتی بهچالش کشیدن معلمان را برای دانشآموز به رسمیت میشناسد.
خانم معلم، کلارا نوواک، در عین پذیرش ضابطهمندی و قاعدهمندی جامعهای که مدرسه نمادی از آن است، انعطافناپذیری بیروح آن را بهچالش میکشد و اهمیت توجه به "انسان" ورای قاعده را به قاعدهگذاران و ضابطهگزاران آن جامعه (مدیر و معلمان حاضر در #اتاق_معلمان) گوشزد میکند.
تماشای این فیلم برای مخاطب ایرانی شاید پر از حسرت باشد. زیرا وجود حقوقی بدیهی و اولیه را برای بچهها و مردم به نمایش میگذارد که به رویا شبیه است و از طرفی نشان میدهد راه ساختن جامعهای مسئول و متعهد از راه مدرسه و پرورش میگذرد. فیلم بهخوبی نشان میدهد مسئولیتپذیری و انسانیت معلم تا چه اندازه مسیر آموزش و پرورش را متحول میکند.
تماشای این فیلم در کنار فیلم ستودنی رادیکال را پیشنهاد میکنم. در پیوند زیر اندکی هم دربارهی #رادیکال نوشتهام.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/382
#اتاق_معلمان، اثر کارگردان آلمانی ترکتبار، ایلکر چاتاک، جزو نامزدهای بهترین فیلم خارجی اسکار ۲۰۲۴ بود و در جشنوارههای مختلف جوایز متعددی را از آن خود کرده است.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
Telegram
محمدرضا اربابی
#فیلمنگاشت
#رادیکال
#radical
راتنِ ۹۴٪ و آی.ام.دی.بی ۷.۸
سینیور خوارز گرامی!
ایستاده تشویق و به دل و زبان تحسینتان میکنم. جهانِ امروز ما برای سقوط نکردن، به نگاه شجاعانه و تحولخواهانهی شما نیاز دارد. این روزها ما دربندان تفکر جهان سومی از اهمیت آموزش…
#رادیکال
#radical
راتنِ ۹۴٪ و آی.ام.دی.بی ۷.۸
سینیور خوارز گرامی!
ایستاده تشویق و به دل و زبان تحسینتان میکنم. جهانِ امروز ما برای سقوط نکردن، به نگاه شجاعانه و تحولخواهانهی شما نیاز دارد. این روزها ما دربندان تفکر جهان سومی از اهمیت آموزش…
❤8👍7
به مناسبت یکم اردیبهشت و همآیی روز #سعدی و سالمرگ #ملک_الشعرای بهار، بندی از تضمین بهار بر غزل سعدی را تقدیم میکنم:
سعدیا! چون تو کجا نادره گفتاری هست؟
یا چو شیرین سخنت نخل شکرباری هست؟
یا چو بستان و گلستان تو گلزاری هست؟
هیچم ار نیست، تمنای توام باری هست
«مشنو ای دوست! که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست»
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
سعدیا! چون تو کجا نادره گفتاری هست؟
یا چو شیرین سخنت نخل شکرباری هست؟
یا چو بستان و گلستان تو گلزاری هست؟
هیچم ار نیست، تمنای توام باری هست
«مشنو ای دوست! که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست»
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
❤17👍1
#نظرسنجی
برای شرکت در این نظرسنجی پیوند زیر را دنبال کنید:
https://www.instagram.com/stories/m.r.arbabi/3351323890636305161?igsh=cXlmZXo2bXZqcmFk
برای شرکت در این نظرسنجی پیوند زیر را دنبال کنید:
https://www.instagram.com/stories/m.r.arbabi/3351323890636305161?igsh=cXlmZXo2bXZqcmFk
👍3❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#نماهنگ
#دیروز
#ژولیا_فالکونه
#Yesterday,
All my troubles seemed so far away,
Now it looks as though they're here to stay,
Oh, I believe in yesterday.
Suddenly,
I'm not half the man I used to be,
There's a shadow hanging over me,
Oh, yesterday came suddenly.
Why she
Had to go I don't know, she wouldn't say.
I said,
Something wrong, now I long for yesterday.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
#دیروز
#ژولیا_فالکونه
#Yesterday,
All my troubles seemed so far away,
Now it looks as though they're here to stay,
Oh, I believe in yesterday.
Suddenly,
I'm not half the man I used to be,
There's a shadow hanging over me,
Oh, yesterday came suddenly.
Why she
Had to go I don't know, she wouldn't say.
I said,
Something wrong, now I long for yesterday.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بهزودی در بارهی این فیلم مستند خواهم نوشت.
#ورای_آرمانشهر
"زمانهایی در #کره_شمالی احساس خوشبختی میکردیم که مقایسه صورت میگرفت."
"رژیم به ما القا میکرد که در #آرمانشهر زندگی میکنیم و مردم بسیاری از کشورهای دیگر در بدبختی زندگی میکنند."
"به ما میگفتند که مردم کره جنوبی لباس برای پوشیدن ندارند. در خیابان برای غذا گدایی میکنند. در حالیکه وضع مردم کره شمالی اینطور بود. اما ما فکر میکردیم نسبت به سایر کشورها در بهشت زندگی میکنیم."
"ما نمیدانستیم زندگی دیگری به غیر از زندگیای که خودمان داریم وجود دارد!"
در پیوند زیر میتوانید #فیلمنگاشت مستند #ورای_آرمان_شهر را بخوانید.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/400
#توتالیتاریسم
#حاکمیت_ایدئولوژی
#مستند
#فیلم
#کمونیسم
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
#ورای_آرمانشهر
"زمانهایی در #کره_شمالی احساس خوشبختی میکردیم که مقایسه صورت میگرفت."
"رژیم به ما القا میکرد که در #آرمانشهر زندگی میکنیم و مردم بسیاری از کشورهای دیگر در بدبختی زندگی میکنند."
"به ما میگفتند که مردم کره جنوبی لباس برای پوشیدن ندارند. در خیابان برای غذا گدایی میکنند. در حالیکه وضع مردم کره شمالی اینطور بود. اما ما فکر میکردیم نسبت به سایر کشورها در بهشت زندگی میکنیم."
"ما نمیدانستیم زندگی دیگری به غیر از زندگیای که خودمان داریم وجود دارد!"
در پیوند زیر میتوانید #فیلمنگاشت مستند #ورای_آرمان_شهر را بخوانید.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/400
#توتالیتاریسم
#حاکمیت_ایدئولوژی
#مستند
#فیلم
#کمونیسم
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
👍6
📽🎬🎞
#فیلمنگاشت
#فیلمتاب (فیلم و کتاب)
#ورای_آرمان_شهر
#beyond_utopia
#مستند
#مادلین_گاوین
#چرا_ملت_ها_شکست_می_خورند
تسلیم ژاپنیهای استعمارگر در جریان جنگ جهانی دوم، سلطهی آنها بر شبهجزیره کره را در سال ۱۹۴۵ پایان داد و حالا این سرزمین واحد باید بین بلوک شرق و غرب تقسیم میشد.
شوروی استالین بر شمالِ شبهجزیره و آمریکا بر جنوب آن سایه افکندند و حاکمان تحت حمایتشان را روی کار آوردند.
در کره شمالی، شورویها #کیم_ایل_سونگ را روی کار آوردند که از رهبران کمونیست در راه مبارزه با ژاپن بود. در کره جنوبی، آمریکاییها #سینگمان_ری را که دانشآموختهی هاروارد و پرینستون و یک ضد کمونیسم به حساب میآمد روی کار آوردند و همهی تفاوتها از آنجا آغاز شد.
این مقدمه بهانهای بود برای معرفی فیلمی مستندی که تماشایش را بسیار توصیه میکنم. و اما دلیل توصیه:
یکی از سوالاتی که در دو، سه سال گذشته ذهنم را درگیر کرده اینست که حاکمان چگونه چسبندگی ایدئولوژیک را در مردم ایجاد میکنند و چگونه مانع تفکر انتقادی آنها نسبت به وضعیت موجود میشوند؟ بهعبارت بهتر، توتالیتاریسم از چه حربههای روانشناختی برای مدیریت ادراک مردم تحت حاکمیت خود بهره میبرد؟
#ورای_آرمان_شهر مستندیاست ساختهی #مادلین_گاوین که فرار یک خانوادهی پنج نفره (مادربزرگ هشتادساله، پدر، مادر و دو دختربچه) از کره شمالی را دستمایهی به تصویرکشیدن وضعیت اسفناکِ محکومان به زیستن زیر سایهی استبداد سرخ کرهی شمالی قرار میدهد.
شخصیت محوری فیلم، کشیشی اهل کره جنوبیاست که در سفری به کره شمالی با این فلاکت چشمدرچشم میشود، با دختری آشنا میشود و به او دلبسته میشود و تمام توانش را برای فراری دادنش از کره شمالی صرف میکند. حالا این زوج به هزاران فراری کمک کردهاند که مسیر دشوار فرار از فلاکت را از میان وحشت مرگ و تبعید و گولاگها طی کنند و به آغوش آزادی پناه ببرند.
در میانهی ماجرای مستند فرار این خانواده، مصاحبههایی را با رهاشدگانی میبینیم که از مصائب رفته بر خویش میگویند.
آنچه برای من بیش از هرچیزی جالب بود، مدیریت ادراک مردم کره شمالی از سوی رژیم است که البته مشابهاتی در سایر کشورهای جهان هم دارد.
رژیم، بهشکلی مطلقه و خشن، دسترسی مردم به جهان خارج را بسته است و حالا به کمک ایدئولوژی و رسانههای ایدئولوژیک خود، مردمان کشورهای دیگر را در فلاکت و فقر نشان میدهد و سرزمین محصور خود را بهشت موعود و آرمانشهر معرفی میکند.
اغلب رهاشدگان به این واقعیت اذعان دارند که در زمان حضور در کره شمالی، تصور میکردند در آرمانشهری بهشتگونه زندگی میکنند و در حال مبارزه برای آرمان متعالی ضدامپریالیستی هستند. مستند به آموزش دشمنی با "آمریکاییهای حرامزاده" به کودکان در مدارس اشاره میکند.
نکتهی قابل توجه دیگر در این مستند، ایناست که چطور سرزمینی که حدود ۸۰ سال پیش دو پاره شده، این میزان از تفاوت را در سرنوشت و وضعیت تجربه میکند؟
#عجم_اوغلو و #رابینسون در #چرا_ملت_ها_شکست_می_خورند با رد سه فرضیه تفاوتِ #فرهنگ ، #اقلیم و #غفلت ؛ ریشه این تفاوت را در وجود نهادهای فراگیر و آزادی تبیین میکنند و از این رهگذر به تفاوت شمال و جنوب شبه جزیره کره هم اشاره میکنند. تفاوتی که به نظر میرسد ریشه در همان تقسیم ۱۹۴۵ دارد که در ابتدای متن به آن اشاره کردیم.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
#فیلمنگاشت
#فیلمتاب (فیلم و کتاب)
#ورای_آرمان_شهر
#beyond_utopia
#مستند
#مادلین_گاوین
#چرا_ملت_ها_شکست_می_خورند
تسلیم ژاپنیهای استعمارگر در جریان جنگ جهانی دوم، سلطهی آنها بر شبهجزیره کره را در سال ۱۹۴۵ پایان داد و حالا این سرزمین واحد باید بین بلوک شرق و غرب تقسیم میشد.
شوروی استالین بر شمالِ شبهجزیره و آمریکا بر جنوب آن سایه افکندند و حاکمان تحت حمایتشان را روی کار آوردند.
در کره شمالی، شورویها #کیم_ایل_سونگ را روی کار آوردند که از رهبران کمونیست در راه مبارزه با ژاپن بود. در کره جنوبی، آمریکاییها #سینگمان_ری را که دانشآموختهی هاروارد و پرینستون و یک ضد کمونیسم به حساب میآمد روی کار آوردند و همهی تفاوتها از آنجا آغاز شد.
این مقدمه بهانهای بود برای معرفی فیلمی مستندی که تماشایش را بسیار توصیه میکنم. و اما دلیل توصیه:
یکی از سوالاتی که در دو، سه سال گذشته ذهنم را درگیر کرده اینست که حاکمان چگونه چسبندگی ایدئولوژیک را در مردم ایجاد میکنند و چگونه مانع تفکر انتقادی آنها نسبت به وضعیت موجود میشوند؟ بهعبارت بهتر، توتالیتاریسم از چه حربههای روانشناختی برای مدیریت ادراک مردم تحت حاکمیت خود بهره میبرد؟
#ورای_آرمان_شهر مستندیاست ساختهی #مادلین_گاوین که فرار یک خانوادهی پنج نفره (مادربزرگ هشتادساله، پدر، مادر و دو دختربچه) از کره شمالی را دستمایهی به تصویرکشیدن وضعیت اسفناکِ محکومان به زیستن زیر سایهی استبداد سرخ کرهی شمالی قرار میدهد.
شخصیت محوری فیلم، کشیشی اهل کره جنوبیاست که در سفری به کره شمالی با این فلاکت چشمدرچشم میشود، با دختری آشنا میشود و به او دلبسته میشود و تمام توانش را برای فراری دادنش از کره شمالی صرف میکند. حالا این زوج به هزاران فراری کمک کردهاند که مسیر دشوار فرار از فلاکت را از میان وحشت مرگ و تبعید و گولاگها طی کنند و به آغوش آزادی پناه ببرند.
در میانهی ماجرای مستند فرار این خانواده، مصاحبههایی را با رهاشدگانی میبینیم که از مصائب رفته بر خویش میگویند.
آنچه برای من بیش از هرچیزی جالب بود، مدیریت ادراک مردم کره شمالی از سوی رژیم است که البته مشابهاتی در سایر کشورهای جهان هم دارد.
رژیم، بهشکلی مطلقه و خشن، دسترسی مردم به جهان خارج را بسته است و حالا به کمک ایدئولوژی و رسانههای ایدئولوژیک خود، مردمان کشورهای دیگر را در فلاکت و فقر نشان میدهد و سرزمین محصور خود را بهشت موعود و آرمانشهر معرفی میکند.
اغلب رهاشدگان به این واقعیت اذعان دارند که در زمان حضور در کره شمالی، تصور میکردند در آرمانشهری بهشتگونه زندگی میکنند و در حال مبارزه برای آرمان متعالی ضدامپریالیستی هستند. مستند به آموزش دشمنی با "آمریکاییهای حرامزاده" به کودکان در مدارس اشاره میکند.
نکتهی قابل توجه دیگر در این مستند، ایناست که چطور سرزمینی که حدود ۸۰ سال پیش دو پاره شده، این میزان از تفاوت را در سرنوشت و وضعیت تجربه میکند؟
#عجم_اوغلو و #رابینسون در #چرا_ملت_ها_شکست_می_خورند با رد سه فرضیه تفاوتِ #فرهنگ ، #اقلیم و #غفلت ؛ ریشه این تفاوت را در وجود نهادهای فراگیر و آزادی تبیین میکنند و از این رهگذر به تفاوت شمال و جنوب شبه جزیره کره هم اشاره میکنند. تفاوتی که به نظر میرسد ریشه در همان تقسیم ۱۹۴۵ دارد که در ابتدای متن به آن اشاره کردیم.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
Telegram
محمدرضا اربابی
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
❤4👍3
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#فیلمنگاشت
#فیلمتاب
#ورای_آرمان_شهر
#beyond_utopia
#کره_شمالی
#چرا_ملت_ها_شکست_می_خورند
#مادلین_گاوین
#مستند
۱ س و ۵۵ د
برشی از #فیلمنگاشت :
"یکی از سوالاتی که در دو، سه سال گذشته ذهنم را درگیر کرده اینست که حاکمان چگونه چسبندگی ایدئولوژیک را در مردم ایجاد میکنند و چگونه مانع تفکر انتقادی آنها نسبت به وضعیت موجود میشوند؟ بهعبارت بهتر، توتالیتاریسم از چه حربههای روانشناختی برای مدیریت ادراک مردم تحت حاکمیت خود بهره میبرد؟"
میتوانید معرفی فیلم را در پیوند زیر بخوانید:
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/400
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
#فیلمتاب
#ورای_آرمان_شهر
#beyond_utopia
#کره_شمالی
#چرا_ملت_ها_شکست_می_خورند
#مادلین_گاوین
#مستند
۱ س و ۵۵ د
برشی از #فیلمنگاشت :
"یکی از سوالاتی که در دو، سه سال گذشته ذهنم را درگیر کرده اینست که حاکمان چگونه چسبندگی ایدئولوژیک را در مردم ایجاد میکنند و چگونه مانع تفکر انتقادی آنها نسبت به وضعیت موجود میشوند؟ بهعبارت بهتر، توتالیتاریسم از چه حربههای روانشناختی برای مدیریت ادراک مردم تحت حاکمیت خود بهره میبرد؟"
میتوانید معرفی فیلم را در پیوند زیر بخوانید:
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
❤5👍3
#فیلمنگاشت
#پرونده_شماره_۲۳
#توهین
#درام_تاریخی_سیاسی
نگاهی متفاوت به قضیه_فلسطین با عینکی لبنانی
فیلم "پرونده شماره ۲۳" را که در عرصهی بینالمللی با عنوان "توهین" پخش و شناخته شده، زیاد دویری لبنانی کارگردانی کرده است. این فیلم که جزو نامزدهای نهایی فیلم برتر خارجی اسکار ۲۰۱۸ بوده، یک جدل ساده بین دو مرد را به تصویر میکشد که به یک بحران ملی تبدیل میشود.
فیلم یک درام دادگاهی (Court Drama) است. روساخت این دادگاه، رسیدگی به دعوایی بین دو فرد است که یکی لبنانی مسیحی و دیگری آوارهی فلسطینی ساکن لبنان است. دعوای آنها بر سر یک #توهین آغاز میشود. یاسر سلامهی فلسطینی که از ریختن آب ایوان خانهی تونی حانا بر سرش عصبانیاست، او را "عوضی" خطاب میکند. در ادامه کارفرمای سلامه او را وامیدارد تا از تونی عذرخواهی کند. در تلاش سلامه برای عذرخواهی، تونی به یاسر میگوید: "کاش شارون همه شما رو از دم میکشت" یاسر با شنیدن این حرف از کوره در میرود و با مشتی دندههای تونی را میشکند و ماجرا به محکمه کشیده میشود.
اما در لایهی زیرین، محکمهی فیلم، روایتهای متناقض و متقابل در بارهی قضیهی فلسطین و اثراتش بر مردم کشورهای عرب و مسلمان منطقه را در برابر هم قرار داده و به قضاوت مخاطب میگذارد. حتی وکلای دو طرف، پدر و دختری هستند که حالا باید با هم مقابله کنند.
فیلم، در بستر این محکمه، ارجاعات تاریخی بسیاری را در برابر مخاطب میگذارد و او را وادار به خواندن و جویش بیشتر میکند. یکی از این ارجاعات، پخش سخنرانی #بشیر_الجمیل علیه فلسطینیهای ساکن لبنان از تلویزیون تعمیرگاه تونی در همان زمانیاست که یاسر سلامه برای عذرخواهی نزد او رفته است.
بشیر الجمیل رئیس جمهور وقت لبنان و رهبر حزب فالانژهای این کشور در سپتامبر ۱۹۸۲ توسط حبیب الشرتونی ترور شد. الشرتونی به حزب چپگرای "قومی اجتماعی سوری" وابسته بود و جمیل را حامی اسرائیل میدانست. وکیل سلامه در دادگاه، پخش این سخنرانی را عامل تحریک خشم در سلامه عنوان میکند.
یکی دیگر از این ارجاعات تاریخی مهم، کشتار #دامور است. دامور شهری مسیحینشین است که به موزهایش شهرت دارد. در روز ۲۰ ژانویه ۱۹۷۶، نیروهای وابسته به سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) به رهبری #یاسر_عرفات با همکاری نیروهای ملقب به الصاعقه و ارتش یرموک که از گروههای سوری و فلسطینی تشکیل شده بودند، به این شهر حمله کرده و حدود ۶۰۰ نفر را به قتل رساندند که عموماً مسیحی بودند. تفکراتی از این دست در لبنان در زمان جنگهای داخلی رواج داشت. برای نمونه، یاسر عرفات، رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین گفته بود:
جونیه شهری سیاحتی و مسیحینشین در شمال بیروت است.
بسیاری از منابع تاریخی این کشتار را پاسخ گروههای اسلامگرا به کشتار فلسطینیهای ساکن شهر قرنطینه در لبنان به دست #فالانژها در ۱۸ ژانویه ۱۹۷۶ میدانند.
این فیلم تلاش میکند تا ورای این ارجاعات تاریخی، به یک مفهوم انسانی کلیدی اشاره کند که شاید میتوان آن را اکسیر نایاب اما شفابخش #خاورمیانه دانست: دوستی ملتها.
"پرونده شماره ۲۳" سیاسیون را آتشبیار معرکهی اختلافات ملتها معرفی میکند که میتوانند از یک جدل ساده، بحرانی ملی و جهانی بسازند.
یکی از سکانسهای فیلم در این راستا، جاییاست که وقتی ماشین یاسر سلامه روشن نمیشود، تونیِ مکانیک در اوج دعوا و اختلافات، برای کمک به او پیشقدم میشود. کارگردان در سکانس اعلام رای نهایی دادگاه هم صلح ملتها و رضایتمندی آنها را به تصویر میکشد.
تماشای این فیلم در روزهایی که قضیهی فلسطین در شرق و غرب به مسئلهای همهگیر تبدیل شده، توصیه میشود. زیرا میتواند #روایت_بزرگ این روزها را دچار تردید و بازنگری کند و ابعاد تازهای به آن بدهد. به قول #پیتر_برگر و آنتوان زایلدرولد در کتاب درخشان #اعتقاد_بدون_تعصب، تردید و بازاندیشی میتواند آدمی را از بنیادگرایی و نسبیگرایی در امان نگه دارد.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
#پرونده_شماره_۲۳
#توهین
#درام_تاریخی_سیاسی
نگاهی متفاوت به قضیه_فلسطین با عینکی لبنانی
فیلم "پرونده شماره ۲۳" را که در عرصهی بینالمللی با عنوان "توهین" پخش و شناخته شده، زیاد دویری لبنانی کارگردانی کرده است. این فیلم که جزو نامزدهای نهایی فیلم برتر خارجی اسکار ۲۰۱۸ بوده، یک جدل ساده بین دو مرد را به تصویر میکشد که به یک بحران ملی تبدیل میشود.
فیلم یک درام دادگاهی (Court Drama) است. روساخت این دادگاه، رسیدگی به دعوایی بین دو فرد است که یکی لبنانی مسیحی و دیگری آوارهی فلسطینی ساکن لبنان است. دعوای آنها بر سر یک #توهین آغاز میشود. یاسر سلامهی فلسطینی که از ریختن آب ایوان خانهی تونی حانا بر سرش عصبانیاست، او را "عوضی" خطاب میکند. در ادامه کارفرمای سلامه او را وامیدارد تا از تونی عذرخواهی کند. در تلاش سلامه برای عذرخواهی، تونی به یاسر میگوید: "کاش شارون همه شما رو از دم میکشت" یاسر با شنیدن این حرف از کوره در میرود و با مشتی دندههای تونی را میشکند و ماجرا به محکمه کشیده میشود.
اما در لایهی زیرین، محکمهی فیلم، روایتهای متناقض و متقابل در بارهی قضیهی فلسطین و اثراتش بر مردم کشورهای عرب و مسلمان منطقه را در برابر هم قرار داده و به قضاوت مخاطب میگذارد. حتی وکلای دو طرف، پدر و دختری هستند که حالا باید با هم مقابله کنند.
فیلم، در بستر این محکمه، ارجاعات تاریخی بسیاری را در برابر مخاطب میگذارد و او را وادار به خواندن و جویش بیشتر میکند. یکی از این ارجاعات، پخش سخنرانی #بشیر_الجمیل علیه فلسطینیهای ساکن لبنان از تلویزیون تعمیرگاه تونی در همان زمانیاست که یاسر سلامه برای عذرخواهی نزد او رفته است.
بشیر الجمیل رئیس جمهور وقت لبنان و رهبر حزب فالانژهای این کشور در سپتامبر ۱۹۸۲ توسط حبیب الشرتونی ترور شد. الشرتونی به حزب چپگرای "قومی اجتماعی سوری" وابسته بود و جمیل را حامی اسرائیل میدانست. وکیل سلامه در دادگاه، پخش این سخنرانی را عامل تحریک خشم در سلامه عنوان میکند.
یکی دیگر از این ارجاعات تاریخی مهم، کشتار #دامور است. دامور شهری مسیحینشین است که به موزهایش شهرت دارد. در روز ۲۰ ژانویه ۱۹۷۶، نیروهای وابسته به سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) به رهبری #یاسر_عرفات با همکاری نیروهای ملقب به الصاعقه و ارتش یرموک که از گروههای سوری و فلسطینی تشکیل شده بودند، به این شهر حمله کرده و حدود ۶۰۰ نفر را به قتل رساندند که عموماً مسیحی بودند. تفکراتی از این دست در لبنان در زمان جنگهای داخلی رواج داشت. برای نمونه، یاسر عرفات، رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین گفته بود:
"راه قدس از جونیه میگذرد."
جونیه شهری سیاحتی و مسیحینشین در شمال بیروت است.
بسیاری از منابع تاریخی این کشتار را پاسخ گروههای اسلامگرا به کشتار فلسطینیهای ساکن شهر قرنطینه در لبنان به دست #فالانژها در ۱۸ ژانویه ۱۹۷۶ میدانند.
این فیلم تلاش میکند تا ورای این ارجاعات تاریخی، به یک مفهوم انسانی کلیدی اشاره کند که شاید میتوان آن را اکسیر نایاب اما شفابخش #خاورمیانه دانست: دوستی ملتها.
"پرونده شماره ۲۳" سیاسیون را آتشبیار معرکهی اختلافات ملتها معرفی میکند که میتوانند از یک جدل ساده، بحرانی ملی و جهانی بسازند.
یکی از سکانسهای فیلم در این راستا، جاییاست که وقتی ماشین یاسر سلامه روشن نمیشود، تونیِ مکانیک در اوج دعوا و اختلافات، برای کمک به او پیشقدم میشود. کارگردان در سکانس اعلام رای نهایی دادگاه هم صلح ملتها و رضایتمندی آنها را به تصویر میکشد.
تماشای این فیلم در روزهایی که قضیهی فلسطین در شرق و غرب به مسئلهای همهگیر تبدیل شده، توصیه میشود. زیرا میتواند #روایت_بزرگ این روزها را دچار تردید و بازنگری کند و ابعاد تازهای به آن بدهد. به قول #پیتر_برگر و آنتوان زایلدرولد در کتاب درخشان #اعتقاد_بدون_تعصب، تردید و بازاندیشی میتواند آدمی را از بنیادگرایی و نسبیگرایی در امان نگه دارد.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
👍7❤2
#رادیکال و #اتاق_معلمان
دو فیلم بسیار تاثیرگذار در بارهی #معلمی و آموزش است که استانداردهای این حرفهی حیاتی را ارتقا میدهد.
در پیوندهای زیر کمی در مورد آنها نوشتهام.
اتاق معلمان
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/394
رادیکال
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/382
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
دو فیلم بسیار تاثیرگذار در بارهی #معلمی و آموزش است که استانداردهای این حرفهی حیاتی را ارتقا میدهد.
در پیوندهای زیر کمی در مورد آنها نوشتهام.
اتاق معلمان
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/394
رادیکال
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/382
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
👍9❤2