tgoop.com/arehghalbi/1718
Last Update:
آدمهای مداوم امیدوارِ باایمان که همیشه رحمتهای پروردگار را در زندگی دیدهاند، اگر به نقطهی یأس برسند و مدت درازی در بیابانِ بینشانهگی بمانند، بیشتر از غم، ترس را احساس میکنند. یکجور احساس ترس بد و عجیبی گریبان ایمان را میگیرد که نکند من رها شدهباشم و نکند در کمینِ تاریک عقوبتِ گناهی فراموششده افتادهام.
یکبار جایی در بابِ شأن نزول سوره «ضحی» اینطور نوشتهشده بود که، مدت زیادی گذشته بود و بر رسولالله «ص» وحی نازل نشده بود. و زمزمههایی در بین مردم افتاد که گویا خدایِ محمد او را رها کرده...
به حجم سنگینی این حرف فکر کنید؛ حتی اگر از زبانِ وسوسهگرِ مردمِ بیایمان هم بیاید باز هم یک نوع ترس سیاه قاطیاش است؛ رها شدن بنده توسط پروردگار حتی فکرش هم ترسناک است.
خدا کلام بیاساس را از ریشه خشکاند و این بار نور نازل کرد بر قلب آن بندهی محبوب که ایمانش برخلاف ما با این چیزها نمیلرزید؛
سوگند به روز روشن. و به شب چون آرام گيرد. كه پروردگارت تو را رها نكرده و دشمن نداشته است...
قلب آدم با خواندن این آیات میخواهد از جا کنده شود. و در آخر نمیشود قلبت از چشمانت سرازیر نشود آنجا که الله میگوید؛
««وَلَسَوۡفَ يُعۡطِيكَ رَبُّكَ فَتَرۡضَىٰٓ »»
و پروردگار تو به زودى به تو چندان عطا كند كه تو راضى شوى.
جادههای مهآلود زندگی ترسناک و وهمآلودند ولی به پاس آن ایمان نترس، تو را رها نکرده و دشمن نداشته.
««وَلَسَوۡفَ يُعۡطِيكَ رَبُّكَ فَتَرۡضَىٰٓ »
ش.ا
🤍
BY أرِح قَلبی🤍
Share with your friend now:
tgoop.com/arehghalbi/1718