tgoop.com/asmaaneh/6679
Last Update:
✏️حکایت گفتوگویی در مرز ترفند و معماری: روایتی از تأثیر بازار غیرحرفهای در معماری شهر (بخش اول) [ص ۳ از ۵]
🔺آقای مهندس، جوان مؤدبی است و دستکم با من رفتاری کاملاً محترمانه دارد و خودش را در جایگاه دانشجویی که طالب آموختن است معرفی میکند و پیداست که تمایل به ایجاد طرح دوستی و ایجاد صمیمیت بیشتر دارد. مرا به کارکنان شرکت هم خیلی محترمانه معرفی میکند. این نخستین بار نیست که با او ملاقات میکنم اما تا پیش از این گفتوگو شناختی از شخصیت او و نحوهی کارش نداشتهام. از همان آغاز جلسه تناقضاتی در گفتارها ذهنم را مشغول میکند. خیلی طول نمیکشد که دریابم آقای مهندس آرشیتکت پیش رویم اصلاً مهندس نیست؛ نه هیچگاه وارد دانشگاه شده و نه در همهی عمر یک خط معماری ترسیم کرده است. با این حال با استخدام چند دانشجو یا فارغالتحصیل معماری با اندک دستمزد ماهانه، در سوابق خود طراحی و اجرای دهها پروژهی مسکونی و ویلایی را ثبت کرده است. آقای موسوم به مهندس در اصل جوانی بوده که پس از کسب مهارتی تجربی در یکی از فنون جانبی مرتبط با کار ساختمانی، اندک مدتی در این حرفه مشغول به کار شده، اما با مشاهدهی آشفتهبازار معماری فرصتی یافته است تا با توفیق در بازاریابی خود را آرشیتکت معرفی کند. میگوید با فارغالتحصیلانی مواجه میشده که چیزی از معماری نمیدانستند و از خود پرسیده: «چرا من نتوانم خودم را معمار معرفی کنم؟» از آنجا که تابلویی نمیبینم احتمالاً ثبت شرکت صورت نگرفته تا از بابت پارهای دردسرها هم آسوده باشد. پیشتر قرار ملاقاتمان به منظور گفتوگویی بود برای مشاوره و ارزیابی نحوهی همکاریمان؛ اما اینک درمییابم با وجود این اوصاف، همکاری ما مطلوب نیست. با این حال از یک سو علاقهی ایشان را به گفتوگو میبینم و متعهد شدهام او را همچون کسی بدانم که میخواهد بیاموزد و به معایب کارهای طراحی شرکت واقف شود و از سوی دیگر آسیبشناسی بازار غیرحرفهای طراحی معماری از جمله موضوعاتی است که در یکی از کلاسها با دانشجویان به مباحثه میگذاریم و این جلسه تا حدی که ایشان دستکم در این گفتوگو صادق باشند برایم مغتنم و پاسخگوی پرسشهایی چند خواهد بود. از این پس او را مهندس خطاب نمیکنم و به نام میخوانم، اما در یادداشتم از او با عنوان «آقای موسوم به مهندس» یاد خواهم کرد.
نخستین موضوع گفتوگو کیفیت طراحی نماهای چند ساختمان مسکونی است که به اتمام رساندهاند و همچنین بحث دربارهی یک طرح جدید که همین هفته با کارفرما مذاکره شده اما هنوز کار طراحی شروع نشده است. چندین تصویر از طرحهای متنوع پیش رویم مینهد و میگوید با کارفرما صحبت شده که از همهی این طرحها در طراحی نمای ساختمان مسکونی او استفاده شود و کارکنان شرکت هنوز از عهده برنیامدهاند. میپرسم: «چطور ممکن است طرحهایی که مصالح و رنگ و سبکشان قابلیت همنشینی ندارند در یک طرح جمع شوند؟» و اینجاست که با نخستین ترفند کار آشنا میشوم. او بهواسطهی معرفی کارفرمای پروژهی پیشین، توانسته جلسهای با کارفرمای جدید برگزار کند و همینکه دریافته کارفرما به دنبال نمایی مجلل، خاص و متفاوت است چندین تصویر جذاب برگرفته از صفحات مجازی شرکتهای دیگر یا ساختمانهای مسکونی و غیرمسکونی اجراشده در شهر را به او نشان داده و کارفرما با اعتماد به نظر آقای مهندس آرشیتکت و با تصور اینکه میتوان همهی این شکوه و زیبایی را یکجا جمع کرد، پذیرفته است طرحی را که از قبل آماده اجرا داشتند کنار نهاده و برای طرح جدید قراردادی ببندد.
در حالی که به تصاویر کارهای مسکونی و ویلایی اجراشده که همگی غیرحرفهای، اما پرزرقوبرق دیده میشوند نگاه میکنم میگویم: «ببینید؛ این همان اشکال عمدهایست که در کارهای شما به نظر میرسد. یک طرح میبایست حداقلی از پیوستگی و انسجام میان اجزاء خود را داشته باشد تا بتوان عنوان طرح معماری را بر آن اطلاق کرد. معماری حاصل کنار هم قراردادن مقلدانهی بخشهایی از طرحهای مختلف نیست. افزون بر این، گاهی ممکن است یک کار هنری حاصل تقلید باشد، اما فراموش نکنید تنها هنرمند است که از عهدهی یک تقلید موفق برمیآید و حاصل کار یک تقلید ناشیانه و غیرحرفهای همواره فاصلهی ملموسی با کار هنری دارد.» میگوید: «به نظر میرسد شما خیلی مشکلپسندید و بهسختی طرحی را میپسندید.»🔻
#یادداشت #عارف_امامیمهر
@asmaaneh
BY آسمانه
Share with your friend now:
tgoop.com/asmaaneh/6679